جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای اقتصاد

کورش هلاکویی نائینی، اکبر فتوحی، مهرداد برهانی، بهزاد پویا،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سوء‌تغذیه به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی در کشورمان مطرح است و بررسی کشوری رشد در سال 1377 نشان داد که 000/800 کودک دچار نوع متوسط و شدید انواع کم‌بود وزن هستند. یکی از مناطق اصلی شیوع این مشکل استان هرمزگان است و لازم است عوامل مؤثر و ریسک‌ فاکتورهای کم‌وزنی در کودکان زیر 5 سالِ این منطقه بررسی و تعیین شود.
روش کار: در این مطالعه‌ی مقطعی 1725 نمونه انتخاب و آنالیز بر حسب کم وزنی، به عنوان متغیر وابسته، به روش مورد ـ شاهد انجام شد. اطلاعات لازم توسط پرونده‌ی بهداشتی خانوار و مصاحبه با والدین کودک جمع‌آوری شد. رابطه‌ی 21 متغیری که به عنوان عوامل خطر یا نقش مخدوش‌کنندگی و یا متغیر زمینه‌ای مطرح بودند، با متغیر کم‌بود وزن براساس شاخص امتیاز استاندارد شده وزن مناسب برای سن یا WAZ (Weight for Age Z-score) تعیین شد.
نتایج: در این مطالعه، شغل پدر با 004/0
P<، سطح تحصیلات والدین، فاصله‌ی بین دو زایمان، سکونت در شهر یا روستا (همگی با 001/0p<) و بعد خانوار 04/0p< و عدم آشنایی مادر با منحنی پایش رشد کودک با 03/0p<، با کم وزنی برای سن رابطه نشان دادند.
از نظر سنی میانگین سن گروه مورد 3/2 ماه بیش از گروه شاهد بود (001/0p<) دو متغیر استفاده از مهد کودک (005/0p<) و سابقه‌ی مثبت واکسیناسیون (018/0p<) هم اثر پیش‌گیری‌کننده‌ی خود را بر کم وزنی برای سن مشخص کردند. از نظر سایر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی‌داری در گروه مورد و شاهد به‌دست نیامد.
نتیجه‌گیری: کودکان خانوارهای کم سواد، کارگر، کشاورز و خانواده‌های پر تعداد و روستایی که مادران خانواده با منحنی رشد آشنایی ندارند و یا امکان استفاده از مهد کودک را ندارند، در معرض خطر سوء‌تغذیه هستند. این متغیرها به شدت تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و بیانگر جایگاه خاص فقر اقتصادی در سوء‌تغذیه‌ی اطفال منطقه هستند. از طرفی ایمن‌سازی کامل و آموزش منحنی رشد کودک توسط مراکز بهداشتی اثر حفاظتی خود را در بروز سوء تغذیه نشان داده‌اند.


مریم سادات وجدانی نیا، علی منتظری،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

اصطلاح «نابرابری‌های بهداشتی» یک مفهوم توصیفی صرف نیست و به تفاوت میزان مرگ، ابتلا به بیماری، امید به زندگی، سال‌های زندگی به‌سرشده با ناتوانی و ... با سه منشا طبقه‌ی اجتماعی، جنسیت و قومیت/نژاد می‌پردازد. این مقاله فقط به موضوع نابرابری بهداشتی با منشا اقتصادی-اجتماعی می‌پردازد. نابرابری‌های بهداشتی با منشا طبقه‌ی اجتماعی به صورت تفاوت در میزان بروز یا شیوع مشکلات بهداشتی بین افراد جمعیت در موقعیت اقتصادی-اجتماعی پایین‌تر و بالاتر تعریف می‌شود. در حالی‌که اندازه‌گیری نابرابری‌های اقتصادی اجتماعی در سلامتی در اروپا دارای قدمتی کهن است. در این زمینه در سایر مناطق، به ویژه جهان در حال توسعه کار تجربی محدودتری صورت گرفته است. در سلسله مراتب اجتماعی، اندازه‌گیری وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر اساس وضعیت شغلی، سطح تحصیلی و درآمد افراد صورت گرفته است و اثر هر یک از این عوامل در ارتباط با سلامتی باید به طور جداگانه مطالعه شود. منابع اصلی داده در مورد وضعیت سلامتی و اندازه‌گیری نابرابری‌های بهداشتی جمعیت در سطح بین‌المللی مراکز ثبت و مطالعات مقطعی طراحی‌شده خاص هستند. به نظر می‌رسد مطالعات اپیدمیولوژیک در ارزیابی، پایش و پیش‌گیری از نابرابری‌های بهداشتی به ویژه با تمرکز بر گروه‌های اقتصادی-اجتماعی در بسیاری از مناطق رو به توسعه، از جمله ایران، محدود بوده است. با توجه به فقدان مراکز ثبت منسجم، انجام مطالعات مقطعی طراحی ‌شده‌ی خاص و مطالعات جمعیتی در ارزیابی و پیش‌گیری از نابرابری‌های بهداشتی توصیه می‌شود.


محمد باباخانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: بهداشت مناسب موجب تندرستی مردم و افزایش توان بالقوه و بالفعل نیروی کار می‌شود و نیروی کار، سهم بسیار مهمی در افزایش تولید و رشد اقتصادی خواهد داشت. رشد اقتصادی با افزایش درآمد افراد، زمینه ارتقاء سلامت را فراهم می‌آورد؛ اما در صورت عدم اتخاذ سیاست‌های بازتوزیع مناسب، نابرابری درآمدی ناشی از رشد اقتصادی می تواند تأثیر منفی بر سلامت داشته باشد.

هدف: قصد این مطالعه، بررسی رابطه بین رشد اقتصادی، نابرابری درآمدی و سلامت در ایران در دوره 1385-1357 بوده است.

روش‌کار: مطالعه تحلیلی و از نوع همبستگی اکولوژیک بوده و در آن از آزمون‌های همبستگی پارشال و رگرسیون استفاده شده است. داده‌های مورد نیاز از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمع‌آوری شده و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

نتایج: در سطح معناداری (01/0P<) رابطه ضریب جینی با شاخص‌های سلامت معنا دار بود. رشد اقتصادی با امید به زندگی در سطح معناداری (01/0P<) و با میزان مرگ و میر کودکان در سطح معناداری (05/0P<) معنادار است. با توجه به نتایج رگرسیون کل مدل خطی بوده و متغیر نابرابری درآمدی بهتر از متغیر رشد اقتصادی تغییرات سلامت را تبین می‌کند.

نتیجه‌گیری: توجه همزمان به رشد اقتصادی و کاهش نابرابری درآمدی در بهبود وضع سلامتی ضرورت دارد.


زهرا بلوکی، علیرضا باهنر، کریم امیری، حسام الدین اکبرین، حمید شریفی، علی اکبری ساری، راضیه پرتوی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

مقدمه و اهداف: بروسلوز در جمعیت دامی موجب افت چشم‌گیر سرمایه‌های اقتصادی کشورها می‌شود. برآورد خسارت‌های اقتصادی ناشی از این بیماری در جمعیت دامی، سطحی از آگاهی بر اهمیت این بیماری را به دست داده و توجیه عملیات مبارزه با این بیماری را ساده‌تر می‌نماید.

روش کار: اطلاعات لازم برای از سازمان دامپزشکی کشور و آمارنامه جهاد کشاورزی اخذ شد و زیان اقتصادی با فرض برابر بودن میزان شیوع بیماری در جمعیت دامی کل کشور با جمعیت دامی زیر پوشش عملیات مبارزه با محاسبه هزینه‌های حذف دام آلوده، افت تولید شیر، کاهش وزن دام و سقط جنین و افت باروری ناشی از بیماری برآورد شد. از آن‌جا که هزینه‌های مربوط به این بیماری به طور هم‌زمان واقع نشده است، مقایسه‌ آن‌ها با انجام تطبیق برای ارزش زمانی پول و با استفاده از نرخ تنزیل صورت گرفت، تا مقایسه این هزینه‌ها با یکدیگر امکان‌پذیر شود.

یافته‌ها: بیش‌ترین خسارت ناشی از بروسلوز در جمعیت دامی کشور در طول دوره مطالعه مربوط به سال 1393 بوده است. مجموع خسارت‌های ناشی از بروسلوز در جمعیت گوسفندی حدود 53/5 برابر همین مقدار در جمعیت گاوی کشور است. مجموع خسارت‌های مستقیم ناشی از بروسلوز دامی در کل دوره 12 ساله مطالعه با در نظر گرفتن 6 درصدی نرخ تنزیل برابر با 2/8129112 میلیون ریال برآورد شد.

نتیجه‏ گیری: با وجود هزینه‌هایی که برنامه‌های کنترل و مراقبت بیماری به جامعه تحمیل می‌کند، حجم زیاد خسارت‌های ناشی از بیماری که بدون انجام این عملیات به‌طور قطعی چندین برابر خواهد شد، توجیه کننده خوبی برای تخصیص بودجه مناسب برای پیش‌گیری از خسارت‌های مالی و بهداشتی در سطح کل جامعه خواهد بود.


فاطمه حیدرپور، علی اکبری ساری، مهدی محبعلی، سعید بکایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

مقدمه و اهداف: لیشمانیوزها طیف وسیعی از نشانه‌های بالینی شامل آسیب‌های پوستی تا عفونت‌های احشایی منجر به مرگ را در برمی‌گیرد. اطلاعات دقیق درباره‌ی بار اقتصادی این بیماری‌ها می‌تواند تصمیم‌گیرندگان سلامت کشور را در برآورد اندازه‌ی مشکل، مزایای اقتصادی به دست آمده به علت پیش‌گیری از این بیماری‌ها و در نتیجه اختصاص منابع و مبارزه با این بیماری یاری دهد. این مطالعه به منظور تعیین بار اقتصادی لیشمانیوزها در جامعه‌های انسانی و حیوانی در ایران در سال 1392 انجام شد.

روش کار: واحد هزینه‌های خدمات از تعرفه‌های دولتی تعریف شده به‌وسیله وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی و نیز مصاحبه با متخصصان و هزینه‌های خدمات با ضرب واحد هزینه محاسبه شده برای یک نفر در کل موارد ابتلا به‌دست آمد. روند بیماری و خدماتی که برای بیماران ارایه می‌شود؛ با استفاده از بررسی متون، پرونده‌ها و مصاحبه با خبرگان به‌دست آمد.

یافته‌ها: بار اقتصادی لیشمانیوزها درسال1392، بیش از 213 میلیارد ریال (حدود 000/700/6 دلار آمریکا) برآورد شد. به ترتیب 39،27، 18 و16 درصد مربوط به هزینه‌های غیر مستقیم، مستقیم پزشکی، مستقیم غیر پزشکی و سگ‌ها بود. به طور متوسط هزینه‌های مستقیم پزشکی لیشمانیوز جلدی و احشایی برای هر نفر به ترتیب (3381186 ریال، 106 دلار آمریکا) و (9392832 ریال ، 295دلار آمریکا) بود.

نتیجه ‏گیری: بار اقتصادی لیشمانیوز در مقایسه با بعضی بیماری‌ها از جمله کیست هیداتید (3/232 میلیون دلار) عدد کوچک‌تری بود. توصیه می‌گردد سیاستمداران بهداشتی ایران محاسبه باراقتصادی سایر بیماری‌ها را مد نظر قرار بدهند.


الهام گودرزی، قباد مرادی، اردشیر خسروی، نادر اسماعیل نسب، بیژن نوری، علی دلپیشه، ابراهیم قادری، دائم روشنی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: رضایت از زندگی یکی از ابعاد و پیامدهای مهم سلامت است که تحت تأثیر عوامل تعیین کننده سلامت قرار دارد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی در عدم رضایت از زندگی زنان 54-15 سال ایران است.
روش کار: این مطالعه به‌صورت مقطعی در سطح کشور انجام شد. نمونه‌گیری این مطالعه به‌صورت خوشه‌ای چند مرحله‌ای طبقه‌بندی شده تصادفی با خوشه‌های مساوی بود. در مجموع 35305 زن 54-15 سال وارد مطالعه شدند. آنالیز داده‌ها در دو مرحله بود. مرحله‌ی نخست بررسی نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی با استفاده از روش‌های شاخص تمرکز (Concentration Index) و منحنی تمرکز (Concentration Curve) و در مرحله‌ی دوم برای شناسایی نقش تعیین‌کننده‌ها از روش آنالیز چندسطحی (Multilevel) استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین (±انحراف معیار) نمره‌ی رضایت از زندگی23/4±81/12 بود. شاخص تمزکز برای نارضایتی از زندگی ۰۶/۰- (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۰۲/۰-,۰۱/۰-) به دست آمد که بیان‌گر تمرکز نارضایتی در گروه اجتماعی اقتصادی پایین‌تر است. یافته‌های آنالیز چند سطحی نشان داد که بین عدم رضایت از زندگی و محل سکونت، گروه‌های سنی، شغل، تحصیلات، وضع تأهل و طبقه‌های اجتماعی- اقتصادی رابطه‌ی آماری معنی‌داری وجود دارد (P≤0.05).
نتیجه‌گیری: نابرابری در عدم رضایت از زندگی در گروه فقیر جامعه متمرکز شده است و این نابرابری در استان‌های مختلف متفاوت است. متغیرهای اجتماعی اقتصادی از عوامل تأثیرگذار بر نابرابری در رضایت از زندگی در زنان است و باید برای کاهش نابرابری‌ها باید به این مسائل توجه کرد.
حمید سوری، محسن حیدری، علیرضا رزاقی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده


هدف: این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین میزان بروز حوادث ترافیکی در موتورسیکلت‌سواران با سطح توسعه‌یافتگی استان‌های کشورانجام شده است..
روش کار: مطالعه حاضر بوم‌شناختی است که بر روی حوادث رخ‌داده در بین موتورسواران در سال 1393 انجام‌گرفته است. داده‌های  مورد استفاده بر اساس داده‌های موجود در بانک اطلاعات سوانح ترافیکی پلیس است. برای تطبیق نتایج برحسب جمعیت استان‌ها از نتایج آمار سرشماری سال 1390 جمعیت مردان در هر استان استفاده شد. برای سنجش توسعه اقتصادی از شاخص تولید ناخالص داخلی ( GDP) برای هر استان استفاده شد. در این مطالعه آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته‌ها: درمجموع 90724 مورد تصادف در بین موتورسیکلت‌سواران در سال 1393 رخ داد. بر اساس گروه‌های سنی، بیشترین میزان حادثه در گروه سنی 18 تا 30 سال با 46944 مورد ( 7/51%) بود. میزان بروز کشور برابر 34/239 در یک‌صد هزار نفر جمعیت مردان بود. بیشترین و کمترین میزان بروز به ترتیب مربوط به استان‌های تهران و اردبیل با 84/1129 و  37/77 در یک‌صد هزار نفر جمعیت مردان مشاهده شد. میزان بروز حوادث ترافیکی در موتورسواران به ازای یک‌صد هزار نفر جمعیت مردان با شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) استان‌ها و شاخص توسعه انسانی (HDI  ) رابطه مستقیم و از لحاظ آماری معنادار بود (P<0.05).
نتیجه‌گیری: با افزایش سطح توسعه‌یافتگی استان‌های کشور میزان بروز حوادث ترافیکی مرتبط با موتورسیکلت افزایش می‌یابد. جهت کاهش میزان بروز سوانح ترافیکی تلفات ناشی از آن، می‌بایست برنامه‌های پیشگیری و کنترل جامع‌تری را در بخش‌های مرتبط راه و بهبود مراقبت‌های پزشکی آسیب دیدگان موردتوجه قرار داد.
سید مرتضی حسینی شکوه، محمد عرب، سارا امامقلی پور، محمد مسگرپور امیری،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: شناخت و تحلیل عوامل اقتصادی- اجتماعی اثرگذار بر سلامت روان می‌تواند از جنبه سیاستگذاری در حوزه سلامت روان برای ساکنان کلان‌شهرها مورد توجه قرار گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط عوامل اقتصادی- اجتماعی با سلامت روان خانوارهای ساکن کلان‌شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی- تحلیلی در قالب مطالعه مقطعی بود. در این مطالعه 650 خانوار با استفاده از روش نمونه‌گیری ترکیبی از مناطق 22 گانه شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند. سنجه‌های سلامت روان با استفاده از پرسشنامه استاندارد 36-SF و سنجه‌های اقتصادی- اجتماعی خانوار با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع‌آوری شدند. روایی صوری پرسشنامه به روش کیفی و روایی محتوایی به روش کمی اندازه‌گیری شد. برای بررسی پایایی، از روش آزمون- بازآزمون استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از برآورد مدل‌های رگرسیونی به روش حداقل مربعات معمولیOLS) ) و روش حداقل مربعات وزنیWLS) ) استفاده شد. محاسبه‌ها با نرم‌افزار Stata نسخه 14 انجام شد.
یافته‌ها: از بین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی مورد بررسی، چهار متغیر شامل سال‌های تحصیل، رفتارهای بهداشتی (فعالیت فیزیکی منظم، عادت‌های غذایی سالم)، عدم استعمال دخانیات، و سرمایه اجتماعی ارتباط مثبت و معنی‌داری با تمام سنجه‌های سلامت روان (نقش اجتماعی، عدم وجود اختلال‌های  هیجانی، سلامت روان و سرزندگی) داشتند (05/0> P). ارتباط عدم استفاده از دخانیات با همه سنجه‌های سلامت روان بیشتر از سایر متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بود (05/0> P).
نتیجه‌گیری: باید در سیاست‌گذاری‌های سلامت روان، بر توسعه سرمایه اجتماعی در کلان‌شهرها، ترویج رفتارهای بهداشتی شهروندان، و  به‌ویژه استعمال دخانیات و اختلال‌های رفتاری مرتبط با آن تمرکز ویژه‌ای نمایند.

یحیی سلیمی، تکتم پیکانی، سینا احمدی، مرضیه شیرازی خواه، علی الماسی، اکبر بیگلریان، نادر رجبی گیلان، زهرا جرجران شوشتری،
دوره 16، شماره 5 - ( 12-1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: عدم تمایل به پذیرش واکسن می‌تواند تلاش‌های جهانی برای کنترل پاندمی کووید-19 را به‌طورجدی تحت تأثیر قرار دهد. هدف این مطالعه برآورد تمایل به پذیرش واکسنهای تأییدشده کووید-19 و عوامل مرتبط با آن در دو شهر تهران و کرمانشاه است.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت است. داده‌ها از طریق پیمایش تلفنی با استفاده از روش استاندارد شماره‌گیری ارقام تصادفی بر روی 850 نفر از افراد در دو شهر تهران و کرمانشاه جمع‌آوری‌شده است. از رگرسیون لجستیک چندگانه برای برآورد نسبت شانس‌های تطبیق شده عوامل مرتبط با تمایل به پذیرش واکسن استفاده شد.
یافته‌ها: فراوانی تمایل به پذیرش واکسن کووید-19 در افراد شرکت‌کننده در مطالعه 47/66 % (با فاصله اطمینان95%:57/69 %-21/%63) بود. از بین این افراد، 02/86 درصد گزارش کردند که هر نوع واکسن تأییدشده از طرف وزارت بهداشت (ایرانی/خارجی) و 98/13 درصد اظهار داشتند که فقط واکسن خارجی که خودشان ترجیح دهند را (در صورت در دسترس بودن) استفاده خواهند کرد. متغیرهای سن، تقدیرگرایی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی رابطه معناداری با تمایل به پذیرش واکسن داشتند.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر تمایل به پذیرش واکسن کووید-19 در افراد موردمطالعه در حد متوسط بود. به نظر می‌رسد برای سریع‌تر رسیدن به هدف ایمنی گروهی با واکسیناسیون در جامعه می‌توان راهبرد اولویت‌بندی دریافت واکسن را بر اساس متغیرهای تأثیرگذاری مانند اعتقادات مذهبی و تقدیرگرایی، گروه‌های سنی جوان‌تر و افراد با وضعیت اقتصادی-اجتماعی بالاتر بر تمایل به پذیرش واکسن نیز برنامه‌ریزی کرد.

لیدا شمس، غلامرضا برنجکار، طه نصیری، محمد مسکرپور امیری،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط وضعیت اقتصادی اجتماعی با عوامل خطر رفتاری بیماری‌های غیرواگیر در یکی از شهرهای شمال ایران بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقطعی بود که در سال 1398 در شهرستان لنگرود انجام شد. در این مطالعه 906 نفر از خانوارهای روستایی و شهری با استفاده از روش نمونه‌گیری ترکیبی موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه استاندارد «نظام مراقبت بیماری‌های غیرواگیر» بود. مواجهه خانوارها با عوامل خطر رفتاری بیماری‌های غیرواگیر (شامل تغذیه ناسالم، کم‌تحرکی و مصرف دخانیات) در گروه‌های مختلف اقتصادی-اجتماعی با استفاده از مدل‌های رگرسیون لجستیک در نرم‌افزار Stata موردبررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: احتمال مصرف دخانیات در افراد بی‌سواد، زیردیپلم و دیپلم به ترتیب 1/5، 5/7 و 2/4 برابر بیشتر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی بود (05/0 P<؛2/4،5/7،1/5OR=) . احتمال رژیم غذاهای ناسالم در افراد چارک اوّل و دوّم درآمدی (درآمد خیلی پایین و پایین) به‌طور معنی‌داری به ترتیب 4/3 و 6/2 برابر بیشتر از افراد چارک چهارم درآمدی (درآمد زیاد) بود (05/0 P<؛6/2،4/3OR=). همچنین احتمال تحرک فیزیکی ناکافی در افراد بازنشسته به ترتیب 7/2و 8/3 برابر بیشتر از شاغلین و افراد بیکار بود
(05/0 P<؛8/3،7/2OR=).

نتیجه‌گیری: نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی در سطح خرد (درون شهرستان) ارتباط معناداری با مواجهه خانوارها با عوامل خطر بیماری‌های غیرواگیر دارد. کاهش نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی در سطوح خرد باید به‌عنوان یک ابزار مناسب جهت کاهش نابرابری سلامت در سطوح کلان موردتوجه قرار گیرد.

علی اکبر حقدوست، علیرضا علیخانی، مصطفی حسینی گلکار، رضا دهنویه، سمیرا سیفی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه ‌و اهداف: همهگیری کووید-19 و اثرات پیرو آن از جنبههای سلامت و مسایل اقتصادی به یک چالش اساسی در جهان تبدیل شده است. ایران افزون بر تأثیرپذیری از این بحران، با مشکلات فراوان دیگری نیز مانند تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی مواجه است و بیم آن می‌رود که عواقب جدیتری را متحمل شود.
روش کار: سناریونگاری یکی از روشهای شناخت تغییرات آینده و عدم قطعیت‌های محیطی است. در این مطالعه با روش موسوم به شبکه جهانی کسب‌وکار (GBN) که روش ماتریس سناریوها نیز شناخته میشود استفاده شده است. این روش بر مبنای دو عدم قطعیت کلیدی هست و طی ­6 مرحله به بررسی متغیرهای مرتبط با سلامت و عوامل اقتصادی_اجتماعی و استفاده از نظرات خبرگان مرتبط پرداخته شده است.
یافته‌ها: انتظار می‌رود نظام سلامت کشور در مواجهه با شرایط مختلف با شدت و ضعف قادر به مدیریت همهگیری خواهد بود و تنها در سناریوی بدبینانه با پیش‌فرض ادامه تحریمها و گسترش همهگیری، انتظار میرود شرایطی همچون محدودیتهای جهانی، افت ذخایر ارزی، افت عملکرد یا فروپاشی نظام سلامت، افزایش میزان مرگ‌ومیر بیماری و کاهش ملموس کیفیت زندگی را در پی داشته باشد.
نتیجه‌گیری: با عنایت به همهگیری کووید-19 و عوامل زمینه‌ای موجود، سناریوهایی از وضع سلامت و شرایط اقتصادی کشور روایت شد. انتظار میرود با توجه به توانمندی سناریوها برای درک پیچیدگی و کمک به تصمیمگیریها، سیاستگذاران با نگاهی وسیعتر، همهجانبه و معقول به یک جمع‌بندی درست که منجر به حفظ و تداوم سلامت جامعه و آثار متعارف اقتصادی در این همهگیری شود، دست یابند.

وجیهه آرمان‌مهر، حسین میرزائی، عبدالجواد خواجوی، تکتم پیکانی، رضا اسماعیلی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: کووید-19 در مدت زمان کوتاهی زندگی مردم را در مقیاسی بی‌سابقه دگرگون نمود. این پژوهش با کنکاش در تجربه خانواده‌های یک شهرک حاشیه‌نشین، چگونگی مواجهه با چالش‌های اقتصادی حاصل از این بیماری و به بیانی تلاش‌های آنان در راستای تاب‌آوری اقتصادی را درک نماید.
روش کار: نوع مطالعه تحلیل محتوای کیفی با رویکرد هدایت شده بود و از طریق 17 مصاحبه عمیق نیمه‌ساختاریافته فردی با افراد بالای 15 سال ساکن شهرک توحید گناباد که حداقل 3 سال از سکونت آن‌ها در این محل گذشته بود، انجام شد. مصاحبه‌ها با روش نمونه‌گیری هدفمند و پس از اخذ رضایت آگاهانه مشارکت‌کنندگان در بهار 1400 انجام و ضبط شدند. به منظور تعیین اعتباربخشی داده‌ها از معیارهای لینکلن و گوبا استفاده شد.
یافته‌ها: تاب‌آوری اقتصادی خانواده‌ها در مواجهه با کووید-19، در قالب 3 مقوله اصلی که دربرگیرنده 9 مقوله فرعی بود؛ پدیدار شد. این مقوله‌ها عبارت‌اند از: الف. تغییرات ایجاد شده در بعد اقتصادی خانواده (با مقوله‌های فرعی: اشتغال، درآمد، مصرف و موقعیت طبقاتی)؛ ب. راهکارهای مقابله با تغییرات اقتصادی خانواده (با مقوله‌های فرعی: اتکا به منابع درون خانواده و دریافت حمایت‌های برون‌خانواده)؛ و ج. اثرپذیری تاب‌آوری اقتصادی خانواده ها از سطوح بالاتر (با سه مقوله فرعی: اقتصاد کلان، سرمایه اجتماعی خانواده و تاب‌آوری منطقه‌ای). براساس یافته‌های جزییتر شیوع کووید-19 باعث کاهش درآمد و مصرف کمی و کیفی اقلام اساسی و تحمیل هزینههای مازاد برای جامعه هدف شده است. راهکار غالب در حل مشکلات اقتصادی، تغییر رفتار مصرفی و تنوع بخشی درآمدی بوده است. از سوی فقدان برنامه‌های حمایتی، ضعف شبکه اجتماعی و هویت محله‌ای از موانع عمده در راستای افزایش تاب‌آوری اقتصادی بوده است.
نتیجه‌گیری: خانواده‌های مورد مطالعه از بُعدهای بسیار، آسیب‌پذیر بوده و تاب‌آوری اقتصادی پایینی داشتند. برای ارتقای سطح تاب‌آوری اقتصادی خانواده‌ها، شناخت زمینه و انجام مداخله‌ها و حمایت‌ها بر اساس ظرفیت‌های درونی و بیرونی خانواده‌ها از جمله زمینه‌های توانمندساز موجود در محله ضروری می‌نماید.

محمد مسکرپورامیری، سید مرتضی حسینی‌شکوه،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت شامل طیف گسترده‌ای از متغیرها می‌شود که دستهبندی ثابت و مشخصی از آن در مطالعه‌ها دیده نمی­شود. هدف از این مطالعه، شناسایی و دسته‌بندی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوارها بود.
روش کار: این مطالعه از نوع کاربردی است که با رویکرد کمی و به روش مرور نظام مند در سال 1398 انجام شد. جست‌و‌جو و شناسایی متغیرهای اصلی اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار با مرور نظاممند مطالعه‌ها و استفاده از راهنمای پریسما در پایگاه‌های معتبر علمی بین‌المللی و ملی انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمرکز بر متغیرهای اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت در سطح خانوار، ارایه مدل مشخص برای تأثیرگذاری متغیرهای اقتصادی- اجتماعی بر سلامت، انتشار به زبان انگلیسی یا فارسی و دسترسی به متن کامل مطالعه بود. ارزیابی کیفی مطالعه‌ها و همچنین تطابق آنها با معیارهای ورود و خروج توسط مرور همتا انجام شد. تمامی متغیرهای اقتصادی- اجتماعی با استفاده از فرم پژوهشگر ساخته از مطالعه‌ها استخراج و با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA 2018 دسته‌بندی و به شیوه نقلی سنتز شدند.
یافته‌ها: 21 مدل مفهومی برای تأثیرگذاری عوامل اقتصادی- اجتماعی بر سلامت خانوار شناسایی شد. تمامی مدلها توسط پژوهشگران و سازمانهای بینالمللی ارایه شده بودند و هیچ مدل بومی در زمینه عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار به زبان فارسی مشاهده نشده بود. تحلیل محتوای مطالعه‌ها نشان داد سه متغیر اصلی آموزش، درآمد و اشتغال در تمام مدلها (100 درصد) به عنوان عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت به‌کار رفته بودند. پس از آن به‌ترتیب رفتارهای بهداشتی خانوار (81%)، سن (71%)، حمایت خانوادگی (71%)، سرانه مساحت مسکن (67%)، محل اقامت (67%)، سرمایه اجتماعی (62%) و جنس (57%) پرکاربردترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی مؤثر بر سلامت خانوار بودند.
نتیجه‌گیری: علاوه بر متغیرهای کلیدی اقتصادی- اجتماعی (آموزش، درآمد و اشتغال)، متغیرهای زمینه‌ای دیگری مانند رفتارهای بهداشتی خانوار، حمایت خانوادگی، سرانه مساحت مسکن و سرمایه اجتماعی باید به‌منظور انجام مداخله‌های سیاستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می‌شود مدل بومی عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر سلامت متناسب با شرایط اقتصادی- اجتماعی خانوارهای ایرانی طراحی شود.
 

جواد امامی، سعید بکایی، یوسف محمدزاده، صمد لطف اله زاده،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: تب ‌برفکی مهم­ترین بیماری دامی دنیا بوده و می ­تواند خسارات اقتصادی بالایی در جمعیت نشحوارکنندگان اهلی ایجاد نماید. این مقاله با هدف بررسی اثرات اقتصادی تب ‌برفکی در گاوداری‌های صنعتی شیری استان آذربایجان‌غربی در فاصله سال‌های 97-1396 انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش پیمایش پرسشنامه‌ای در تمام گاوداری‌های صنعتی شیری درگیر بیماری در دوره مطالعه به تعداد هشت واحد انجام شد. نتایج با استفاده از نرم‌افزارهای اکسل نسخه 2013 و version 18 SPSS  به صورت توصیفی بررسی شدند.
یافته‌ها: خسارات مطلق (ریال) و نسبی (درصد) ناشی از تب ‌برفکی به ترتیب اهمیت، تلفات 2,170 میلیون ریال (60/6 درصد)، فروش دام از روی ناچاری 713 میلیون ریال (19/9 درصد)، درمان 288/65 میلیون ریال (8/1 درصد)، کاهش کوتاه‌مدت تولید شیر 193/35 میلیون ریال (5/4 درصد)، بکارگیری کارگر اضافه 152/4 میلیون ریال (4/3 درصد)، سقط‌جنین 35 میلیون ریال (1 درصد) و نمونه‌برداری 32 میلیون ریال (0/9 درصد) محاسبه شدند. کل خسارات تب‌ برفکی در گاوداری‌های صنعتی شیری 3584/4 میلیون ریال و با احتساب میانگین قیمت دلار در سال 1397 (92,487 ریال) معادل 38,758 دلار برآورد شدند.
نتیجه‌گیری: گاوداری‌های صنعتی شیری با توجه به سرمایه‌گذاری بالایی که در آنها صورت گرفته است در صورت ابتلا به تب ‌برفکی دچار خسارات سنگین اقتصادی می­شوند که ممکن است جبران آن مدت طولانی به­طول انجامیده و موجب افت تولید دام و محصولات لبنی استان و کشور خواهد شد.

الهه فقیهی فر، مرجان عجمی، ساره شاکریان،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: چاقی کودکان امروزه به یک چالش جهانی تبدیل شده است. مطالعات بسیاری ارتباط چاقی را با عوامل اقتصادی اجتماعی نشان داده­ اند. تحقیق حاضر با هدف بررسی نابرابری­ های اقتصادی- اجتماعی با الگوی تغذیه ­ای و چاقی در کودکان انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر با روش تحلیل ساختاری انجام گردید. مشارکت کنند­گان پژوهش 80 نفراز کودکان 6 تا 13 ساله با شیوه تصادفی ساده از مراجعین پایگاه ­های سنجش سلامت شهرستان سنقر و کلیایی انتخاب و وارد مطالعه شدند. توده بدنی کودکان بـه روش اسـتاندارد محاسبه شد. الگوی تغذیه ­ای از پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک و وضعیت اقتصادی - اجتماعی با پرسشنامه­ های استاندارد مرتبط سنجیده شد. آنالیز داده ­ها با استفاده از نرم ‌افزارهای SPSS 24 و AMOS 24 انجام گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد 28/75 درصد از آزمودنی­ ها چاق، و یا دارای اضافه وزن بودند. نتایج تحلیل ساختاری نشان داد متغیر اقتصادی اجتماعی با ضریب تاثیر (0/65) بر الگوی تغذیه­ ای و بر توده بدنی (0/43 - ) اثر مستقیم دارد. متغیر الگوی تغذیه­ ای با ضریب تاثیر (0/74- ) بر توده بدنی اثر داشت. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که اثر غیرمستقیم وضعیت اقتصادی- اجتماعی بر توده بدنی براساس نقش میانجی الگوی تغذیه ­ای (0/48-) می ­باشد. مقادیر پیش بینی نیز نشان می دهد دو متغیر اقتصادی و اجتماعی و الگوی تغذیه ­ای به ترتیب 0/16 و 0/29 از تغییرات  توده بدنی را پیش بینی می ­کنند.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه تأثیر وضعیت اجتماعی-اقتصادی را بر الگوهای تغذیه‌ای و شاخص توده بدنی جامعه پژوهش نشان داد. امروزه بحث افزایش توده بدن در جهان و کشور ما یکی از مهم­ترین چالش ­های اجتماعی است. با توجه به اثرات ناهمگون وضعیت اجتماعی-اقتصادی بر الگوهای تغذیه ­ای و شاخص توده بدنی، تدوین و اجرای سیاست ­های پیشگیرانه با توجه به شرایط جوامع برای دستیابی به نتایج موثر ضروری است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb