جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای باروری

پروین یاوری، میراحمد موسوی‌زاده، بهبود صدرالحفاظی، رضا خدابخشی، حسین مدنی، یدا... محرابی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان پستان در اکثر نقاط جهان از جمله شایع‌ترین سرطانهای زنان به شمار می‌آید و میزان بروز آن در بین زنان ایرانی در حال افزایش است. به گونه‌ای که به نظر می‌رسد سن بروز این بیماری در ایران نست به کشورهای غربی پایین‌تر باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه مورد ـ شاهد است که به منظور تعیین اثر عوامل مربوط به باروری در ایجاد سرطان پستان در زنان ایرانی طراحی شده است.
روش کار: این مطالعه در سال ۱۳۸۳ در بیمارستان شهدای تجریش(دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) و با شرکت ۳۰۳ بیمار مبتلا به سرطان پستان و همین تعداد افراد غیر مبتلا به این بیماری انجام شد. افراد مبتلا یا گروه مورد (case) از طریق بخش انکولوژی بیمارستان شهدا شناسایی و گروه شاهد (control) از بین مراجعین به درمانگاه‌های سرپایی یا بیماران بستری در سایر بخشهای همین مرکز انتخاب شدند. این افراد از نظر سن مورد همسان‌سازی (matching) قرار گرفتند و از تمامی آنان رضایت برای شرکت در مطالعه گرفته شد. اطلاعات باروری و جمعیت‌شناختی افراد طی مصاحبه حضوری و تکمیل پرسش‌نامه جمع‌آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با به‌کارگیری نسبتهای شانس و حدود اطمینان ۹۵% و نیز مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب ۸/۹ ± ۸/۴۸ سال و ۱/۱۱± ۲/۵۰ سال بود (دامنه تغییرات
۸۴-۲۴ سال). در آنالیزهایی که از نوع رگرسیون لجستیک چند متغیره بود مشخص شد سن زنان هنگام اولین زایمان و تعداد زایمانهای منجر به تولد نوزاد زنده (live birth)، زنانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند، زنانی که دوران پس از یائسگی را سپری می‌کنند و نیز کسانی که سابقه مصرف قرصهای ضد بارداری یا تابش اشعه X به قفسه سینه در فاصله سنین نوجوانی تا ۳۰ سالگی را دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان هستند.
نتیجه‌گیری: بر اساس این یافته‌ها توصیه می‌شود که زنان دارای این نوع عوامل خطر نسبت به مراقبتهای لازم برای تشخیص زودرس، به موقع اقدام کنند.


نجف زارع، مهراب صیادی، الهام رضائیان فرد، هاله قائم،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه واهداف: مدل‌بندی آماری تغییرات مشاهده شده در داده‌‌ها را از طریق معادلات ریاضی تبیین می‌نماید. در حالتی که متغیرپاسخ گسسته باشد مدل پواسن مورد استفاده قرار می‌گیرد و در صورتی که شرایط مدل پواسن برقرار نباشد، بهتر است از تعمیم یافته آن استفاده کرد. لذا هدف از این مطالعه، تاکید و توجه به ساختار داده‌ها، معرفی مدل رگرسیون پواسنی تعمیم یافته و بکار بردن این مدل جهت برآورد ضرایب عوامل مؤثر بر تعداد فرزندان و مقایسه آن با مدل رگرسیون پواسن معمولی است.
روش کار: در این مطالعه ضمن معرفی مدل پواسنی تعمیم یافته کاربرد آن در تحلیل داده‌های باروری بکار رفته است. این داده‌ها از یک نمونه ۱۰۱۹ نفری زنان روستایی استان فارس بصورت مقطعی و با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی بدست آمد. متغیر تعداد فرزند ان زنده متولد شده یک زن به عنوان متغیر پاسخ شمارشی جهت کاربرد مدل در نظر گرفته شده است.
نتایج : میانگین فرزندان هر زن۸۸/۲ ±۳/۴ بود. مقدار آماره آزمون، log-likelihoodبرای مدل پواسنی معمولی ۹۳/۱۹۵۰- و برای مدل پواسنی تعمیم یافته ۹۳/۱۹۴۶- بود.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان دادکه داده‌ها Over Dispersionدارد. و بر اساس معیار‌های انتخاب بهترین مدل، مدل پواسنی تعمیم یافته جهت تحلیل این داده‌ها مناسب است و می‌تواند ضرایب عوامل مؤثر بر تعداد فرزند را دقیق‌تر برآورد نماید.
ندا نیکوبخت، یوسف کریمی، هادی بهرامی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلزدگی زناشویی در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به درمانگاه‌های زنان و ناباروری بیمارستان ولیعصر مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) صورت گرفته است.

روش کار: جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین بارور و ناباروری که به درمانگاه‌های زنان و ناباروری بیمارستان ولیعصر مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) در سال ۱۳۸۸ مراجعه کرده بودند. گروه نمونه شامل ۱۲۰ نفر (۶۰ زن بارور، ۶۰ زن نابارور) بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. نمونه‌های مورد مطالعه پرسشنامه دلزدگی زناشویی و پرسشنامه محقق ساخته مشخصات فردی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.

نتایج: نتایج بدست آمده نشان داد میزان دلزدگی زناشویی زنان نابارور از زنان بارور بیشتر بوده است (۰۰۱/۰>=P) همچنین میزان دلزدگی زناشویی در زنان نابارور با تحصیلات دانشگاهی بیشتر از زنان نابارور بدون تحصیلات دانشگاهی بود (۰۰۲/P=۰).

نتیجه‌گیری: در درمان و بررسی مشکلات زوجین نابارور، در نظرداشتن دلزدگی زناشویی به عنوان یک عامل زمینه‌ای مؤثر در درمان ناباروری در سیستم مراقبت‌های اولیه بهداشتی مورد تأکید و توصیه است.


وحید منتظری، فرناز جعفرپور صادقی، سونیا حسین پور ارجمند، حمیدرضا میرزایی، اسماعیل اکبری، مهناز احسانی، سمیه اکبری، ناهید اسدی، مهسا محمودی نژاد، الهام میر طاهری، زهره صناعت، سعید پیروز پناه،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه و اهداف: فاکتورهای مرتبط با دوره‌ی باروری زنان در ارتباط با کارسینوژنز بدخیمی پستان هستند. این مطالعه مورد-شاهدی به بررسی ارتباط فاکتورهای مرتبط با دوره‌ی باروری با خطر ابتلا به سرطان پستان در زنان تهران و شمال غرب ایران انجام می پردازد.

روش کار: این مطالعه مورد-شاهد مبتنی بر بیمارستان، شامل۴۳۲ فرد مبتلا به سرطان پستان تأیید شده از نظر هیستوپاتولوژی و ۵۴۳ فرد سالم بدون سابقه بدخیمی و همسان‌سازی شده از لحاظ سن (۵ ± سال) و محل‌زندگی از بیمارستان‌های آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی شهید بهشتی و تبریز بین سال‌های ۹۲-۱۳۸۶ انتخاب شدند.

نتایج: فراوانی بارداری و شیردهی نیز در گروه مورد بیش‌تر از گروه شاهد بود (۰۱/۰>P). طول مدت شیردهی در گروه شاهد (۴/۸±۰/۱۸ ماه) طولانی‌تر از گروه مورد (۱/۹±۰/۱۶ ماه) بود (۰۰۱/۰>P). بیش‌تر افراد گروه بیماران در مقایسه با گروه شاهد در سن یائسگی بالاتر از ۴۸ سال قرار داشتند و شانس ابتلا به سرطان پستان در این گروه سنی ۸۷/۳ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۱۰/۵-۹۴/۲) در مقایسه با گروه شاهد برآورد شد. مدت شیردهی در طول ۲۴-۱۴ ماه در دوره‌ی باروری زنان سنین بالای ۴۸سال با نسبت شانس ۵۲/۰ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۸۶/۰-۳۲/۰) با خطر ابتلا به سرطان پستان  ارتباط داشت.

نتیجه‏گیری: دفعات بیش‌تر بارداری، شیردهی و سنین بالا در نخستین بارداری با افزایش خطر سرطان پستان همراه بود، اما بالا بودن سنین بلوغ و یائسگی و طول مدت شیردهی با کاهش خطر سرطان پستان همبستگی داشت. افزایش طول مدت شیردهی با کاهش خطر پیدایش سرطان پستان به‌ویژه در سنین بالای ۴۸سال ارتباط داشت.


نسیم بهرامی، آمنه یعقوب زاده، سید حمید شریف نیا، محمد علی سلیمانی، علی اکبر حقدوست،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه و اهداف: ناباروری یکی از مهم‌ترین بحران‌های زندگی زوجین است که علاوه بر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فردی، پیامدهای روان‌شناختی را ایجاد کند. کاهش رضایت جنسی ازجمله پیامدهای ناباروری است که با توجه به اهمیت این موضوع در زندگی زوجین نابارور، وجود ابزاری جهت سنجش میزان رضایت جنسی این گروه از افراد ضرورت می‌یابد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی نسخه فارسی پرسشنامه رضایت جنسی لارسون در نمونه‌ای از زوجین نابارور ایرانی در سال ۱۳۹۲ انجام شد.

روش کار: در این مطالعه روش‌شناسی، ۱۵۰ زوج نابارور ایرانی پرسشنامه ۲۵ گویه­ای رضایت جنسی لارسون را در شهر قزوین تکمیل کردند. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ به دست آمد. تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی به کمک SPSS-AMOS۲۲ انجام شد.

نتایج: ثبات درونی سؤالات پرسشنامه رضایت جنسی به روش آلفای کرونباخ، بیشتر از ۷/۰ محاسبه شد. روایی سازه پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به دست آمد که چهار عامل (تمایل به برقراری روابط جنسی، نگرش جنسی، کیفیت زندگی جنسی و سازگاری جنسی) با ارزش ویژه بیشتر از یک را نشان داد. چهار عامل پنهان، ۲۱/۵۳ درصد کل واریانس را تبیین کردند. تحلیل عامل تأییدی مدل نهایی سازه پرسشنامه رضایت جنسی را تأیید کرد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه رضایت جنسی دارای مشخصه‌های قابل قبولی در زوجین نابارور ایرانی است. تحلیل عاملی مشخص نمود که پرسشنامه رضایت جنسی دارای یک ساختار چندبعدی است. با در نظر گرفتن ویژگی‌های صحیح روان‌سنجی، می‌توان از این پرسشنامه به‌منظور سنجش رضایت جنسی در این جمعیت استفاده نمود.


آرزو باقری، حجیه بی بی رازقی نصرآباد، مهسا سعادتی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه و اهداف: تغییر ایده‌آل‌ها و تمایلات فرزند آوری عوامل مؤثر در فرایند رفتار باروری هستند. امروزه کاهش میزان باروری به زیر سطح جانشینی و پایین بودن ایده‌آل‌های فرزند آوری از رایج‌ترین چالش‌های باروری در ایران است. بنابراین با کاهش نرخ باروری، آگاهی از ایده‌آل تعداد فرزندان و تعیین‌کننده‌های آن، به منظور اتخاذ سیاست‌های جمعیتی مناسب ضروری به نظر می‌رسد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر تعداد فرزندان ایده‌آل با استفاده از مدل رگرسیون پوآسون است.
روش کار: در سال ۱۳۹۱، ۳۸۹ زن ۱۵-۴۹ ساله حداقل یک‌بار ازدواج‌کرده استان سمنان با روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی دومرحله‌ای تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ساختاریافته بررسی شدند. به منظور مدل‌سازی تعداد فرزندان ایده‌آل با استفاده از متغیرهای تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، وضع فعالیت، سطح تحصیلی، نوع ازدواج و محل سکونت از مدل رگرسیون پوآسون وقتی متغیر طول مدت ازدواج به‌عنوان متغیر مبدأ در مدل وارد شد و به منظور برازش مدل از نرم‌افزار SPSS ۲۲ استفاده شد.
یافته‌ها: کلیه متغیرهای پیش‌بین، موردمطالعه بر تعداد فرزندان ایده‌آل زنان سمنانی تأثیر معنی‌داری داشتند (۰۵/۰>P-Value). زنان دارای ۲ فرزند زنده به دنیا آمده و کمتر، شاغل، دارای تحصیلات دانشگاهی، با ازدواج غیر خویشاوندی و روستایی تعداد فرزندان بیشتری را نسبت به زنان دارای ۳ فرزند و بیشتر به دنیا آمده، غیر شاغل، دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی، با ازدواج خویشاوندی و شهری ایده‌آل می‌دانستند.
نتیجه‌گیری: برای مدل‌سازی متغیر تعداد فرزندان ایده‌آل، با توجه به ماهیت شمارشی و گسسته بودن آن، رگرسیون پوآسون نسبت به سایر روش‌های رگرسیون خطی کاراتر است.
آرزو باقری، مهسا سعادتی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده


مقدمه و اهداف: یکی از اساسی‌ترین تعیین‌کننده‌های سطوح باروری که نقشی مؤثر در تغییرات نرخ‌های باروری و هم‌چنین بهداشت و مرگ‌ومیر مادر و نوزاد دارد، فواصل موالید است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف این پژوهش ، تحلیل فاصله ازدواج تا فرزندآوری و فاصله فرزندآوری اول و دوم با استفاده از مدل شکنندگی مشترک بقا و مقایسه‌ی عوامل مؤثر بر این فواصل بود.
روش کار: با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی شده با تخصیص متناسب ۶۱۰ زن متأهل ۱۵-۴۹ ساله از مناطق مختلف شهر تهران در زمستان ۱۳۹۵ و بهار ۱۳۹۶ انتخاب شدند و از پرسشنامه ساختاریافته به منظور جمع‌آوری اطلاعات آن‌ها و از مدل شکنندگی مشترک بقا برای بررسی تأثیر متغیرهای مورد نظر بر فواصل موالید اول و دوم زنان استفاده شد.
یافته‌ها: میانه طول فرزندآوری اول و دوم به ترتیب برابر ۳۸ و ۵۵ ماه بود. متغیرهای دوره تقویمی بر فاصله اولین فرزندآوری
(۰۱۶/۰= P-value) و وضع فعالیت (۰۴۵/۰= P-value) و منطقه سکونت (۰۲۵/۰= P-value) بر فاصله موالید اول و دوم تأثیر معنی‌‌دار آماری داشتند. مخاطره‌ی نسبی نخستین فرزندآوری زنان در دوره تقویمی اخیر نسبت به زنان در نخستین دوره برابر ۴۸۴/۰ و مخاطره‌های  نسبی دومین فرزندآوری زنان شاغل نسبت به غیرشاغلان و ساکن در منطقه  توسعه‌یافته نسبت به ساکنان منطقه‌های توسعه‌نیافته به ترتیب برابر ۸۱۲/۰ و ۷۲۴/۰ بودند.
نتیجه‌گیری: به تأخیر انداختن فرزندآوری در میان زنان جوان‌تر و فاصله‌ی طولانی‌تر میان فرزندآوری اول و دوم زنان شاغل می‌تواند ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی باشد که با فراهم آوردن بستر مناسب می‌توان مانع از این تأخیرها شد.
فاطمه باپیری، ساره شاکریان،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و اهداف: شواهد نشان می­ دهند یکی از رفتارهایی که ممکن است تحت تاثیر قرنطینه ناشی از کرونا قرار گیرد، رابطه جنسی است. در همین راستا مطالعه حاضر طراحی و انجام گردید.
روش کار:  مطالعه  حاضر به صورت توصیفی تحلیلی  با اندازه گیری قبل-بعد )در دوران کرونا و پسا کرونا( و با استفاده از پرسشنامه استاندارد شاخص عملکرد جنسی بر روی ۲۵۰ زن در سطح دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای استنباطی آزمون t زوجی، آزمون همبستگی وکای اسکوار  از نرم افزار آماری SPSS استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج تحلیل نشان داد که شیوع بیماری کووید ۱۹ بر روی هر ۶ مؤلفه عملکرد جنسی شامل میل جنسی، تحریک جنسی، رطوبت جنسی، لذت جنسی، رضایت جنسی و درد بر روی زنان در سنین باروری تأثیر دارد. با توجه به نتایج به ­دست آمده میانگین عملکرد جنسی در کل در دوران کرونا (۱/۲۵±۲/۰۱) و میانگین عملکرد جنسی در پساکرونا (۱/۲±۲/۹۴) کمتر از نقطه برش(۳/۸) است که نشانگر عملکرد ضعیف در کل مقیاس عملکرد جنسی است.  نتایج نشان داد بین سن، مدت ازدواج و تعداد بارداری با شاخص عملکرد جنسی و زیر مقیاس­ های آن یک رابطه معکوس و معنی داری (۰/۰۵>P)وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، جامعه پژوهش در دوران کرونا عملکرد جنسی ضعیف ­تری در مقایسه با پسا کرونا داشتند. نتایج نمایان­گر تأثیرات بار روانی و جسمی اپیدمی کرونا  بر عملکرد جنسی می­باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb