جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای تغذیه

رامین حشمت، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخ‌الاسلام، موسی باقری، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده

زمینه و اهداف : رشد و توسعه همه جانبه هر کشوری در سایه پرورش نسلی سالم و پویا محقق می‌گردد. بخش مهمی از این امر از طریق بهبود شرایط تغذیه‌ای جامعه امکان پذیر خواهد شد. هر چند بیشترین سهم درآمد خانوارها به تأمین مواد غذایی اختصاص می‌یابد ولی متأسفانه مشکلات تغذیه‌ای همچنان در کشور قابل مشاهده است. این امر نشانگر آن است که برنامه غذایی بیشتر تابعی است از آموزش و آگاهی تغذیه تا رشد تولید و مصرف مواد غذایی. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارها و نیز کارکنـان سطوح مختلف بهداشتی درباره مسائل تغذیه و ریزمغذی‌ها در سال 1383 در استان‌های بوشهر، گلستان و سیستان و بلوچستان طراحی و اجرا شد تا نتایج آن بتواند دفتر بهبود تغذیه جامعه را در راستای طراحی و اجرای مداخلات مؤثر جهت ارتقاء سلامت تغذیه‌ای خانوارها یاری نماید.
روش بررسی : جهت نمونه‌گیری در سطح خانوارها، از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای یک‌ مرحله‌ای با خوشه‌های هم اندازه استفاده گردید. روش نمونه‌گیری در سطح کارکنان هر استان نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای بود. تعداد نمونه در هر طبقه بر حسب چگالی جامعه آماری هر یک از رده‌های کارکنان محاسبه شد. در مجموع 2304 خانوار در قالب خوشه‌های 12 نفری و 360 نفر از کارکنان مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های مورد نیاز از طریق پرسشنامه‌ای ساختار یافته و با انجام مصاحبه پرسشگران جمع‌آوری شد. در سطح کارکنان بهداشتی رده‌های پزشک و کارشناس، جمع‌آوری داده‌ها براساس پرسشنامه‌ای خودایفاء صورت پذیرفت.
کورش هلاکویی نائینی، اکبر فتوحی، مهرداد برهانی، بهزاد پویا،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سوء‌تغذیه به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی در کشورمان مطرح است و بررسی کشوری رشد در سال 1377 نشان داد که 000/800 کودک دچار نوع متوسط و شدید انواع کم‌بود وزن هستند. یکی از مناطق اصلی شیوع این مشکل استان هرمزگان است و لازم است عوامل مؤثر و ریسک‌ فاکتورهای کم‌وزنی در کودکان زیر 5 سالِ این منطقه بررسی و تعیین شود.
روش کار: در این مطالعه‌ی مقطعی 1725 نمونه انتخاب و آنالیز بر حسب کم وزنی، به عنوان متغیر وابسته، به روش مورد ـ شاهد انجام شد. اطلاعات لازم توسط پرونده‌ی بهداشتی خانوار و مصاحبه با والدین کودک جمع‌آوری شد. رابطه‌ی 21 متغیری که به عنوان عوامل خطر یا نقش مخدوش‌کنندگی و یا متغیر زمینه‌ای مطرح بودند، با متغیر کم‌بود وزن براساس شاخص امتیاز استاندارد شده وزن مناسب برای سن یا WAZ (Weight for Age Z-score) تعیین شد.
نتایج: در این مطالعه، شغل پدر با 004/0
P<، سطح تحصیلات والدین، فاصله‌ی بین دو زایمان، سکونت در شهر یا روستا (همگی با 001/0p<) و بعد خانوار 04/0p< و عدم آشنایی مادر با منحنی پایش رشد کودک با 03/0p<، با کم وزنی برای سن رابطه نشان دادند.
از نظر سنی میانگین سن گروه مورد 3/2 ماه بیش از گروه شاهد بود (001/0p<) دو متغیر استفاده از مهد کودک (005/0p<) و سابقه‌ی مثبت واکسیناسیون (018/0p<) هم اثر پیش‌گیری‌کننده‌ی خود را بر کم وزنی برای سن مشخص کردند. از نظر سایر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی‌داری در گروه مورد و شاهد به‌دست نیامد.
نتیجه‌گیری: کودکان خانوارهای کم سواد، کارگر، کشاورز و خانواده‌های پر تعداد و روستایی که مادران خانواده با منحنی رشد آشنایی ندارند و یا امکان استفاده از مهد کودک را ندارند، در معرض خطر سوء‌تغذیه هستند. این متغیرها به شدت تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و بیانگر جایگاه خاص فقر اقتصادی در سوء‌تغذیه‌ی اطفال منطقه هستند. از طرفی ایمن‌سازی کامل و آموزش منحنی رشد کودک توسط مراکز بهداشتی اثر حفاظتی خود را در بروز سوء تغذیه نشان داده‌اند.


مینو محمد شیرازی، فروغ اعظم طالبان، معصومه غفارپور،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مولتیپل اسکلروز یا ام‌اس شایع‌ترین بیماری عصبی در بزرگ‌سالان جوان و شایع‌ترین بیماری خودایمنی دستگاه عصبی در همه‌ی سنین است. در حال حاضر بیش از سی هزار بیمار مبتلا به ام‌اس در ایران وجود دارد که تعداد آنان روبه افزایش است. با وجود نقش شناخته شده‌ی تغذیه در سیر بیماری و کنترل عوارض آن، بررسی وضعیت تغذیه در این گروه از بیماران در ایران از نظرها دور مانده است.هدف از پژوهش حاضر ارزیابی میزان دریافت ویتامین‌ها و مواد معدنی در بیماران ایرانی مبتلا به ام‌اس و مقایسه‌ی آن با مقادیر مرجع است.
روش‌ کار: 108 بیمارمبتلا به ام‌اس عود کننده ـ تخفیف یابنده به طور تصادفی ازمیان بیماران انجمن ام‌اس ایران ( سال 84-1383) انتخاب شدند. برای هر بیمار یک پرسش‌نامه‌ی اطلاعات فردی و بیماری تکمیل شد. میزان دریافت مواد غذایی توسط سه یادآمد 24 ساعته خوراک و یک بسامد مصرف کمی یک‌ساله ثبت شد. مقادیر به‌دست آمده با استفاده از راهنمای تبدیل مقیاس‌های خانگی به مقادیر وزنی بر اساس گرم تبدیل و توسط برنامه Nutritionist-3 پردازش شد. مقادیر بدست آمده با نرم‌افزار SPSS محاسبه گردید. میانگین، انحراف معیار و حداقل و حداکثر دریافت برای هریک از ویتامین‌ها و املاح برآورد شد. برای مقایسه با مقادیر مرجع از آزمون t استفاده شد.
نتایج: دریافت روزانه‌ی ویتامین‌های A و C در زنان مبتلا به ام‌اس از مقادیر توصیه شده بیشتر و دریافت فولات، ویتامین‌های D و E، املاح منیزیم، آهن، روی، ید و کلسیم کم‌تر از مقادیر مورد نیاز روزانه بود. مردان مبتلا به ام‌اس، ویتامین A، املاح آهن، فسفر و منگنز را بیش از مقادیر توصیه شده‌ی روزانه و فولات، ویتامین‌های D و E و عناصر منیزیم، روی، کلسیم، و سلنیم را کم‌تر از مقادیر مرجع دریافت می‌کردند
مینو محمد شیرازی، فروغ اعظم طالبان، معصومه غفارپور،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1385 )
چکیده

مقدمه و اهداف: مولتیپل اسکلروز یا ام‌اس شایع‌ترین بیماری عصبی در بزرگ‌سالان جوان و شایع‌ترین بیماری خودایمنی دستگاه عصبی در همه سنین است. در حال حاضر بیش از چهل‌هزار بیمار مبتلا به ام‌اس در ایران وجود دارد که تعداد آنان روبه افزایش است. علی‌رغم نقش شناخته شده تغذیه در سیر بیماری و کنترل عوارض آن، بررسی وضعیت تغذیه این گروه از بیماران در ایران از نظرها دور مانده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی میزان دریافت روزانه درشت‌مغذی‌ها در بیماران تهرانی مبتلا به ام‌اس و مقایسه آن با مقادیر مرجع است.
روش کار: یک‌صد و هشت بیمار به طور تصادفی از میان بیماران انجمن ام‌اس ایران (سال 1384-1383) انتخاب شدند. برای هر بیمار یک پرسش‌نامه اطلاعات فردی و بیماری تکمیل شد. میزان دریافت مواد غذایی توسط سه یاد آمد 24 ساعته خوراک و یک بسامد مصرف نیمه کمی یک‌ساله ثبت گردید. مقادیر به دست آمده با استفاده از راهنمای تبدیل مقیاس‌های خانگی به مقادیر وزنی بر اساس گرم تبدیل و توسط برنامه 3Nutritionist- پردازش شد. سپس میانگین، انحراف معیار و حداقل و حداکثر دریافت برای هر یک از
درشت مغذی‌ها توسط نرم افزار SPSS محاسبه گردید. جهت مقایسه با مقادیر مرجع از آزمون T استفاده شد.
نتایج: انرژی حاصل از چربی تام و چربی‌های اشباع در بیماران مبتلا به ام‌اس ساکن تهران بیش از مقادیر توصیه شده روزانه و انرژی حاصل از چربی‌ها دارای یک پیوند دوگانه کم‌تر از مقادیر توصیه شده بود. همچنین مقدار مطلق دریافت پروتئین در این گروه از بیماران بیش از مقادیر مرجع و دریافت روزانه فیبر کم‌تر از مقادیر توصیه شده روزانه گزارش شد. نمایه توده بدن در 8/14% بیماران کم‌تر از حد طبیعی و در 38% بیماران بیش از میزان طبیعی بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، توصیه به کاهش دریافت چربی کل، چربی‌های حیوانی و اشباع، جایگزین کردن منابع پروتئینی حیوانی با منابع گیاهی و دریافت کافی فیبر منطقی به نظر می‌رسد. در راستای تأمین این اهداف، مصرف بیشتر میوه، سبزی، غلات کامل و حبوبات در رژیم غذایی روزانه این بیماران پیش‌نهاد می‌گردد. بررسی وضعیت تغذیه، محاسبه نیاز روزانه و آموزش روش تغذیه صحیح در بیماران ایرانی مبتلا به ام‌اس ضروری به نظر می‌رسد.


مهدی خبازخوب، اکبر فتوحی، محمدرضا مجدی، علی مرادی، علی جواهر فروش زاده، زهرا حائری کرمانی، حشمت قدسی،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: تغذیه انحصاری با شیر مادر بهترین تغذیه برای کودک می­باشد که تأمین کننده نیازهای جسمی فیزیولوژیکی و روحی او تا 6 ماهگی است و بروز برخی عفونت­ها با تغذیه با شیر مادر کاهش می­یابد. گزارش حاضر با هدف تعیین شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی و برخی عوامل مؤثر بر آن در کودکان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد ارائه می­شود.
روش کار:
طی یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت به وسیله نمونه­ گیری طبقه­ای خوشه­ای تعداد 1450 طفل 12-7 ماه از 30 خوشه انتخاب شد. اطلاعات به وسیله پرسش­نامه و مصاحبه با مادر جمع­آوری گردید. تغذیه انحصاری با شیر مادر به صورت تغذیه با شیر تا پایان 6 ماهگی بدون مصرف هیچ­گونه مواد غذایی بدون در نظر گرفتن قطره و شربت (ویتامین، مکمل­ها و داروها) تعریف شد.
نتایج: میزان پاسخ مادران به شرکت در مطالعه 4/87% بود. 2/51% پسر و 8/48% (618 نفر) دختر بودند. شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی 4/56% با (7/49- 2/63 :CI95%) بود. این مقدار در پسران 2/57% با (9/49-4/64 :CI95%) و دختران 7/55% (6/62-7/48:CI95%) بود. 7/91% (7/94-7/88 :CI95%) اطفال مورد بررسی بلافاصله پس از زایمان تغذیه با شیر مادر شده­اند. سن مادر، آگاهی مادر از کافی بودن شیر و توصیه اطرافبان به مصرف شیر خشک فاکتورهایی بودند که در مدل رگرسیون لجستیگ چندگانه رابطه معنی­داری با تغذیه با شیر مادرتا 6 ماهگی داشتند.
 نتیجه ­گیری:
حدود 43% از کودکان تا 6 ماهگی جایگزینی مثل غذای خانواده یا شیر خشک برای شیر مادر دارند. با توجه به اهمیت تأثیر مصرف شیر مادر ارائه برنامه­های آموزشی از طرف وزرات بهداشت و بالا بردن آگاهی مادران نسبت به شیردهی می­تواند از اولویت­های بهداشتی در سلامت کودکان باشد.
فرشاد فریور، رامین حشمت، بهار عظمتی، شبنم عباس زاده اهرنجانی، عباسعلی کشتکار، ربابه شیخ‌الاسلام، ابوالحسن ندیم،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یکی از مهم‌ترین علل معضلات تغذیه‌ای در جهان، عدم آگاهی تغذیه‌ای و در نتیجه عملکرد نامناسب در این مقوله است که باعث مشکلاتی از قبیل سوء تغذیه و ابتلا به بیماری‌های غیرواگیر مختلف می‌شود. مطالعه جاری به ‌منظور ارزیابی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری درباره اصول کاربردی تغذیه در سال 1383 در استان‌های گلستان، سیستان و بلوچستان و بوشهرطراحی و اجرا شد.
روش‌کار: این مطالعه به صورت مقطعی به بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد خانوارهای شهری در زمینه اصول کلی تغذیه در استان‌های منتخب می‌پردازد. روش نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای یک ‌مرحله‌ای با اندازه خوشه‌های مساوی بود. داده‌های مورد نیاز از طریق پرسشنامه‌ ساختاریافته و با انجام مصاحبه با افراد واجد شرایط پاسخگویی در خانوارها جمع‌آوری شد.
نتایج: در این مطالعه، درمجموع تعداد 1154 نفر در مناطق مورد نظر، تحت بررسی قرارگرفتند. حدود 70-50% از پاسخ‌دهندگان، از 4 گروه اصلی غذایی مطلع بودند و 50-40 % از افراد نسبت به نقش آن‌ها دربدن انسان آگاهی داشتند. در اکثر موارد نگرش خانوارها در زمینه تغذیه مطلوب بود. فراوانی مصرف گوشت قرمز در افراد مورد بررسی به ندرت، گوشت ماهی در سطح متوسط، حبوبات در سطح بالا، میوه و سبزی، شیر، ماست و پنیر در سطح قابل قبول و مصرف چیپس و پفک، قند و شکر و نوشابه‌های گازدار در سطح بالایی قرار داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه می‌تواند دفتر بهبود تغذیه را در بهبود طراحی و اجرای موثر برنامه‌های مداخله‌ای برای پیشبرد سلامت تغذیه‌ای اقشار جامعه یاری کند.
مازیار مرادی لاکه، مهدی منتظر، مسعود مرادی، سید محمد حسین محمودی، سید امیر پویا عالم زاده بحرینی، ساره عسکری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: کوتاه‌قدی بیانگر سوءتغذیه مزمن است. روند تغییرات این شاخص نشانگر وضعیت سلامت در درازمدت و نیز میزان سودبخشیمداخلات انجام شده است. هدف از مطالعه حاضر،بررسی روند تغییرات کوتاه‌قدی کودکان پیش دبستانی روستاهای رباط‌کریم به شیوۀ بررسی اثر سن-همگروه تولد-دوره زمانی است.
روش کار: داده‌های رشدی تمامی کودکان تحت پوشش خانه‌های بهداشت مرکز بهداشت رباط‌کریم در نرم‌افزارAnthro2005 به نمره انحراف معیار (نمره Z) تبدیل شد.مقادیر کوچکتر از 2- برای قد-برای-سن به عنوان موارد متوسط و شدید کوتاه‌قدیشناخته می‌شود. تحلیل سن-همگروه تولد-دوره زمانی در دو بخش ترسیمی و آماری انجام شد. در بخش آماری از مدل‌های رگرسیونی لجستیک استفاده گردید که کوتاه‌قدی متغیر مستقلِ آن‌ها، و سن، همگروه تولد، و دورهزمانی متغیرهای وابسته بودند.
نتایج: داده‌‌های رشدی 970 پسر و 898 دختر بررسی شدند. درصد فراوانی کوتاه‌قدی بطورکلی 0/8% بود. مدل‌های رگرسیونی لجستیک (000/0Pvalues=) با یافته‌های تحلیل بصری مطابقت داشته و نشان می‌دهند که با نزدیک شدن به زمان حال، درصد فراوانی کوتاه‌قدی در همگروه‌های تولدی مختلف و دوره‌های زمانی مختلف، روندی کاهشیابنده دارد. بیشترین فراوانی کوتاه‌قدی در سال‌های دوم و 6-5 زندگی مشاهده می‌شود. درصد فراوانی کوتاه‌قدی به طور معنی‌داری در پسران (3/9%) و کودکان غیرایرانی (5/9%) بیشتر بوده است (001/0Pvalues<).
نتیجه‌گیری:
به نظر می‌رسد فراوانی کوتاه‌قدی متوسط تا شدید در جمعیت مورد بررسی در حال کاهش است. مداخلات مناسب برای کاهش کوتاه‌قدی در دوسالگی و 6-5سالگی، پسران، و کودکان غیر ایرانی ضروری به نظر می‌رسد.
عباسعلی رمضانی، سوری صغری راغبی، فرشاد امیر خیزی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه و اهداف: شیوع بالای سوء تغذیه و ارتباط آن با میزان میرایی و نقصان رشد جسمانی کودکان از مهم‌ترین مشکلات بهداشتی در کشورهای در حال توسعه است. این مطالعه با هدف ارزیابی وضع تغذیه‌ای و عوامل مرتبط با آن در کودکان 24-0 ماهه استان خراسان جنوبی انجام پذیرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 700 کودک 24-0 ماهه استان خراسان جنوبی به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. گردآوری داده‌ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با مادران و اندازه‌گیری قد و وزن کودکان انجام شد. سپس وزن و قد کودکان با جداول استاندارد مرکز ملی آمارهای بهداشتی آمریکا (NCHS) به عنوان جامعه مرجع، مقایسه شدند. وضع تغذیه کودکان توسط سه شاخص کم‌وزنی، کوتاه‌قدی و لاغری مورد ارزیابی و عوامل مرتبط با آنها مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن کودکان مورد بررسی 81/7 ± 14/11 ماه بود. بر اساس طبقه‌بندی
Z و منفی 2 انحراف معیار از جامعه بازبرد، 6/10، 3/5 و 6/11 درصد از کودکان به ترتیب از نظر وزن برای سن(کم وزنی)، قد برای سن (کوتاه قدی) و وزن برای قد (لاغری) به سوء تغذیه مبتلا بودند. وابستگی آماری
معنی‌دار بین شاخص‌های ارزیابی وضعیت تغذیه‌ای با سن کودک و وضعیت تغذیه کودک با شیر مادر مشاهده شد (001/0=p). نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع سوء تغذیه در کودکان مورد بررسی، اقداماتی نظیر تداوم تغذیه با شیر مادر تا دو سالگی جهت بهبود وضع تغذیه و کاهش سوء تغذیه توصیه می‌شود.
لیلی صالحی، فروزان حیدری،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه و هدف: الگوی پرسید الگوی موفقی جهت برنامه‌ریزی مداخلات ارتقاء سلامت است. هدف از این مطالعه طراحی و ارزشیابی این الگو در ارتقاء رفتارهای تغذیه‌ای در یک جامعه روستایی است
روش کار: این مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد است که بر روی 118 زن متأهل ساکن روستاهای شهرستان فریدن انجام گرفت. براساس مراحل این الگو، مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی (به عنوان مهم‌ترین مشکل اجتماعی)، عادات غذایی نامناسب (مهم‌ترین مشکل بهداشتی)، رفتارهای مرتبط با تغذیه (مهم‌ترین مشکل رفتاری) انتخاب شدند که در طی تشخیص آموزشی، عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده رفتارهای تغذیه‌ای مرتبط مورد توجه قرارگرفتند دراین مطالعه جهت آنالیز داده‌ها، از آزمون‌های willxocon،t test،X2 استفاده گردید . پ
نتایج: یافته‌های این مطالعه نمایانگر افزایش معنی‌دار در سازه‌های الگوی پرسید و بهبود عوامل مستعد کننده، قادر کننده، تقویت کننده و رفتار بودند. 25/9 درصد افراد خود را در معرض ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی می دیدند 96/12 درصد رژیم غذایی خود را نا مناسب می‌دانستند. 5/47 درصد معتقد بودند بیماری‌های قلبی و عروقی قابل پیشگیری هستند .
 نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی پرسید می‌تواند باعث ارتقاء رفتارهای تغذیه‌ای دریک جامعه روستایی گردد
محسن نادری بنی، روح اله لک، سید ابوالقاسم جزایری، حسن افتخار اردبیلی ،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1392 )
چکیده

مقدمه و اهداف: هدف این تحقیق بررسی شیوع سوء تغذیه در کودکان زیر پنج سال و عوامل مرتبط با آن در شهرستان چادگان، استان اصفهان بوده‌است. روش کار: این مطالعه به‌صورت مقطعی- تحلیلی انجام شد. نمونه‌گیری از همه کودکان زیر پنج سال به روش تصادفی چند مرحله‌ای انجام گردید. جمع‌آوری داده‌ها با پرسشنامه استاندارد شده انجام‌ شد که این اطلاعات از طریق مصاحبه با مادران و اطلاعات پرونده خانوار تکمیل گردید. داده‌های تحقیق وارد نرم‌افزار آماری SPSS و EPI-Info گردید و تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
نتایج: نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که شیوع سوء تغذیه برای شاخص لاغری، کم‌وزنی، کوتاه‌قدی و چاقی به‌ترتیب برابر با 8/17 و 5/34 و 37 و 2/2 درصد است. بین شاخص لاغری با سن کودک، محل سکونت، زمان شروع غذای کمکی، سابقه داشتن بیماری و سابقه بستری کودک و نیز بین شاخص کم‌وزنی با سن و جنسیت کودک، قومیت، محل سکونت، سابقه داشتن بیماری و سابقه بستری کودک و همچنین، بین شاخص کوتاه‌قدی با جنسیت کودک، شغل پدر، تحصیلات مادر، قومیت، محل سکونت و سابقه داشتن بیماری، رابطه معنی‌دار آماری دیده شد ( 05/0 >P ).
 نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد بالا بردن فرهنگ تغذیه صحیح، ارتقاء سواد بهداشتی و توزیع عادلانه امکانات حمایتی و بهداشتی می‌توانند راه گشای مناسبی برای پیشگیری از سوءتغذیه کودکان باشند.
محمدرضا مراثی، سهراب ایرانپور، احمد اسماعیل‌زاده، غلامرضا خیرآبادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: از آنجایی که رژیم غذایی انسان، ترکیبی از مواد غذایی مختلف است که درکنار هم اثر بخشی متفاوتی نسبت به حالت دریافت جداگانه دارند؛ بررسی الگوهای غذایی، از اهمیت بالاتری بر خوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط الگوهای غذایی در دوران بارداری با افسردگی پس از زایمان است.

روش کار: این مطالعه مقطعی تحلیلی مبتنی بر جمعیت، بر روی پنجاه درصد (771نفر) از زنان مراجعه کننده به شبکه بهداشتی- درمانی شهرستان اردبیل به مدت 4 ماه انجام  گرفت. روش نمونه گیری بصورت تصادفی منظم بود. اطلاعات تغذیه ای با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی 106 سوالی بر اساس فرمت ویلت جمع آوری شد. الگوهای غذایی باروش تحلیل عاملی اکتشافی و بر اساس34 گروه غذایی تعیین شده مشخص شدند. افرادی که از پرسشنامه استاندارد ادینبرگ امتیاز13 یا بالاتر را کسب کردند، احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان برایشان در نظر گرفته شد. برای برآورد نسبت شانس و فاصله اطمینان 95%  افسردگی پس از زایمان در هر طبقه الگوها از آزمون رگرسیون لوجستیک دوحالتی با روش enter استفاده شد.

نتایج: در این مطالعه، سه الگوی غالب غذایی شناسایی شد:  مختلط، نیمه سالم و میوه وسبزیها . الگوی غذایی میوه وسبزی‌ها با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی دار ی داشت (004/P=0). 

نتیجه‌گیری: یافته ها نشان می‌دهد، مصرف بیشتر الگوی غذایی میوه وسبزی‌ها در دوران بارداری، با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان مرتبط است. مطالعات بیشتری برای تأیید این  یافته ها لازم است.


سعید آقا محمدی، کتایون جهانگیری، کامران حاجی نبی، ایروان مسعودی اصل، رضا دهنوییه،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: در میان بیماری‌های غیر واگیر، بیمارهای ناشی از غدد، تغذیه و متابولیک به‌خصوص در کشورهای درحال‌توسعه در دهه‌های اخیر رشد فزاینده‌ای داشته‌اند. لذا این مطالعه با هدف بررسی و پیش‌بینی روند مرگ ناشی از این گروه بیماری‌ها، در ایران انجام‌شده است.
روش کار: جمعیت مطالعه، کل مرگ‌های ثبت‌شده ناشی از بیماری‌های غدد تغذیه و متابولیک در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی طی سال‌های 1385 تا 1394 است. جهت پیش‌بینی روندهای علل مرگ از مدل لی کارتر در پکیج دموگرافی 1/18 در نرم‌افزار R نگارش 1/3/3 استفاده‌شده است.
یافته‌ها: روند میزان مرگ ناشی از بیماری‌های غدد، تغذیه و متابولیک در همه گروه‌های سنی و جنسی طی سال‌های 1385 تا 1394 روند افزایشی داشته و پیش‌بینی می‌گردد در سال 1414 به میزان 71/197 در کل جمعیت، 97/202 در زنان و 99/188 در مردان (در هر 100 هزار نفر) جمعیت برسد.
نتیجه‌گیری: عوامل متعددی در ابتلا به بیماری‌های غدد تغذیه و متابولیک نقش دارند که یکی از این عوامل، افزایش سن و سالمندی جمعیت است که با توجه به تغییر ساختار سنی جمعیت ایران تا سال 1414 و افزایش سالمندی جمعیت، روند افزایشی در میزان مرگ‌های ناشی از این بیماری‌ها پیش‌بینی می‌شود و لازم است با توجه به روند سریع رشد آن در جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌ها و برنامه‌های بین بخشی مبتنی بر جمعیت توسط سیاست‌گذاران اتخاذ گردد.
عسل آقاداودیان جلفائی، مریم جهانبخش، محمد ستاری، رویا کلیشادی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی سلامت روان بر اساس سه عامل تغذیه، فعالیت فیزیکی و اوقات فراغت در دانش‌آموزان گروه سنی نوجوانان با بهره گیری از تکنیک‌های داده کاوی انجام شده است.
روش کار: مطالعه‌ی تحلیلی حاضر بر روی 14274 داده‌ موجود در پایگاه داده‌ کاسپین 5 انجام شد. مطابق با روش CRISP-DM  داده کاوی در 6 مرحله با استفاده از تکنیک‌های درخت تصمیم، k نزدیک‌ترین همسایه، بیزین ساده و جنگل تصادفی در نرم افزار رپیدماینر صورت گرفت.
یافتهها: از میان 4 تکنیک داده کاوی مورد استفاده جهت پیش‌بینی سلامت روان نوجوانان بر اساس تغذیه، فعالیت فیزیکی و اوقات فراغت، تکنیک جنگل تصادفی بیشترین صحت (91/72) و تشخیص پذیری (82/73) و تکنیک k نزدیک‌ترین همسایه بیشترین حساسیت (96/30) را داشت. علاوه بر این بر اساس تکنیک جنگل تصادفی، قانون با بالاترین میزان پشتیبان نشان داد نوجوانی که در مقطع تحصیلی دبیرستان است و هر روز هفته صبحانه، ناهار و شام میل می‌کند و به صورت هفتگی چای و قهوه میل می‌کند و در هفته 2 ساعت در مدرسه ورزش می‌کند همچنین در هفته اخیر 4 روز به مدت 30 دقیقه فعالیت بدنی داشته و با سرویس به مدرسه می‌رود با اطمینان 100 درصد از سلامت روان مطلوب برخوردار است.
نتیجه‎گیری: براساس تکنیک جنگل تصادفی که بهترین عملکرد را داشته، تغذیه بیشترین تأثیر را بر سلامت روان نوجوانان ایرانی دارد، لذا باید جهت تأمین و بسترسازی مناسب آموزش به والدین و نوجوانان در رابطه با تغذیه مناسب و افزایش آگاهی در زمینه سلامت روان نوجوانان اندیشیده شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb