جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای خشونت

حمید رضا کوهستانی، نیره باغچی، کورش رضایی، احمدرضا عابدی، ابوالفضل سراجی، سلیمان زند،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

Background & Objectives: Nursing students are often exposed to verbal abuse and/or physical assaults from patients and patients’ families during the course of their training. Although, past studies have explored violence against nurses, a little attention has been paid by researchers to workplace violence against nursing students. The aim of this study is to identify and explore influencing factors on workplace violence in nursing students during their training programs.
Methods: In this descriptive study, 271 nursing students completed a reliable and valid questionnaire. Participants were working in teaching hospital affiliated to Arak University.
Results: In total, 74.9% and 7.38% of the respondents stated that they had been verbally abused and physically assaulted during their training program in the previous 12-months period, respectively. Most of physical attacks were happened by patients whereas most verbal abuses by patients’ families. There were no statistically significant differences between sex and different years in violence.
Conclusion: Nursing students are often exposed to violence during the course of their training programs. Nursing students require training on how to prevent and respond to workplace violence, and this important topic should be incorporated into the nursing students' curriculum.
جعفر بوالهری، فاطمه رمضان زاده، نسرین عابدی نیا، محمد مهدی نقی زاده، هاجر پهلوانی، سید مهدی صابری،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده

مقدمه و اهداف: طلاق در زمره غم انگیز‌ترین پدیده‌های اجتماعی است که آسیب‌ها و مشکلاتی که زوجین و خانواده‌های آنان قبل و پس از طلاق متحمل می‌شوند و عوامل موثر بر بروز این پدیده از دیرباز مورد توجه و بررسی بوده است. طلاق علل متعددی دارد و هرگز یک علت را نمی‌توان به عنوان علت اصلی طلاق در نظر گرفت. با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تعیین علل اصلی طلاق را مورد بررسی قرار دهیم.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی بود، گروه نمونه شامل 300 نفر ارجاعی ازدادگاه‌های خانواده شهید محلاتی و ونک طی سال‌های 1385- 1386 بوده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ساختاری (براساس مصاحبه با افراد متقاضی طلاق) بدست آمد. یافته‌ها بصورت فراوانی و درصد نمایش داده شد.
نتایج: مهم‌ترین علل تقاضای طلاق در این مطالعه به ترتیب شامل علل روانی ( 3/96%)، عوامل فرهنگی و اجتماعی (3/87%)، جنسی (88%)، عوامل اقتصادی ( 3/80%) و خشونت ( 3/84%) است.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر علاوه بر توصیه به مطالعات بیشتر، برنامه‌ریزی لازم در آموزش و مشاوره‌های قبل از ازدواج را پیشنهاد می‌کند. همچنین لزوم آگاه سازی زوجین در زمینه دریافت مشاوره تخصصی در زمان بروز مشکل و اقدام به طلاق، می‌تواند جهت پیشگیری از وقوع طلاق به کار گرفته شود. 

Normal

لیلا فخارزاده، نوراله طاهری، مریم حیدری، نسیم هاتفی مودب، عاطفه زاهدی، سعیده الهامی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده


مقدمه و اهداف: خشونت خانگی متداول‌ترین نوع خشونت علیه زنان است که اثر منفی بر سلامت روان مادران، کودکان، خانواده و اجتماع دارد و به‌طور مستقیم و غیر مستقیم بر نسل آینده تأثیر می‌گذارد. بنابراین مطالعه کنونی با هدف تعیین میزان خشونت‌های خانگی و برخی علت‌های مرتبط در زنان متأهل انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی- مقطعی با مشارکت 623 نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان آبادان طی نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای در سال 1394 در شهرستان آبادان انجام شده است. گردآوری داده‌ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و چک لیست مقیاس سوء رفتار با زنان انجام شد. آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون t-student، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک‌طرفه و مربع کای و آزمون دقیق فیشر) برای آنالیز داده‌ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: شیوع کلی خشونت 3/72 درصد و انواع خشونت روان‌شناختی، فیزیکی، تهدید کننده حیات و جنسی به ترتیب 7/71، 8/17، 3/8 و 1/7 درصد بود. به‌علاوه، ارتباط آماری معنی‌داری بین خشونت و سن، رضایت زناشویی، رفتار خانواده‌ها، تأمین مالی، مصرف سیگار، مصرف الکل، بیماری، نوع مسکن، شغل، محل تولد و سوابق کیفری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: مواجهه با خشونت در شهرستان آبادان به‌ویژه در حیطه‌ی خشونت روان‌شناختی از شیوع بالایی برخوردار بود. بنابراین پیشنهاد می‌شود با راه‌کارهایی هم‌چون آموزش مهارت‌های زندگی از سال‌های پیش از ازدواج مانند کنترل خشم، ارتباط مناسب و حل مسأله از خشونت خانگی علیه زنان پیشگیری نمود.
حمید سوری، ترانه یوسفی نژادی،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

مقدمه و اهداف: خشونت و رفتارهای تهاجمی رانندگان به‌عنوان عامل اصلی خطر سوانح ترافیکی هستند. نگرش‌ها و رفتارهای راننده می‌تواند تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی قرار گیرد. این تحقیق با هدف شناسایی رابطه رفتارهای خشونت‌آمیز در رانندگی با ویژگی شخصیتی افراد انجام شد.
روش کار: برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به خشونت از پرسشنامه پژوهش ساخته 20 سؤالی و اطلاعات مربوط به صفات شخصیتی برون‌گرایی، توافق یا نوع‌دوستی، وظیفه‌شناسی، روان رنجور خویی و گشودگی به تجربه از پرسشنامه 60 سؤالی شخصیتی نئو استفاده شد. روان‌سنجی ابزارهای تعیین و جمع‌آوری اطلاعات در بازه زمانی شهریور تا دی‌ماه 1397 انجام شد. آمار توصیفی و تحلیل آماری نا پارامتریک شامل من ویتنی و کروسکال برای تحلیل داده‌ها انجام شد.
یافته‌ها: در این مطالعه از مجموع 312 نفر شرکت‌کننده، 3/87 درصد شرکت‌کنندگان مرد و 7/12 درصد زن بودند. میانگین سنی افراد شرکت‌کننده 42 سال بود. ویژگی شخصیتی غالب در بین رانندگان با میزان 2/30 درصد وظیفه‌شناسی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بین میزان خشونت و صفات شخصیتی روان رنجوری ارتباط معنادار دیده شد (02/0P=). بر اساس تحلیل رگرسیون نوزده درصد (19 درصد) میزان خشونت بر اساس متغیرهای انواع صفات شخصیتی قابل تبیین است.
نتیجه‌گیری: ویژگی شخصیت روان رنجوری راننده می‌تواند به‌طور بالقوه نشان‌دهنده رفتار رانندگی و میزان خشونت باشد؛ بنابراین پیش‌بینی رفتار رانندگان در بهبود ایمنی راه‌های جاده‌ای ضروری است. همچنین می‌تواند اطلاعات مفیدی برای مداخلات ایمنی در میان کاربران جاده ارائه کند و راننده‌هایی را که بیشتر در معرض رفتارهای نامطلوب رانندگی قرار دارند مورد هدف قرار دهد.
 
علی رمضانخانی، فاطمه الحانی، ابوعلی ودادهیر، فاطمه محمدخواه،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: خشونت یکی از مبحث‌های بسیار مهم در بهداشت عمومی است که افراد را در سراسر دوره زندگی تحت تأثیر قرار می‌دهد این مطالعه کیفی‌ با هدف تبیین پیامدهای خشونت نوجوانان دانش‌آموز انجام شد.
روش کار: این مطالعه بخشی از یک مطالعه متوالی کیفی اکتشافی است که در سال 2017 میلادی در شهر رودسر انجام شد. این مطالعه با روش تحلیل محتوای کیفی مرسوم انجام شد. داده‌ها از طریق 50 مصاحبه عمیق فردی با نمونه‌گیری هدفمند جمع‌آوری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش لاندمن و گرانهیم انجام گرفت.
یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌ها در فاز نخست پژوهش منجر به استحصال 98 کد اولیه، 2 طبقه فرعی و 1طبقه اصلی شد. در پایان این مرحله پیامدهای خشونت نوجوانان با توجه به یافته‌های استخراج شده به‌صورت «پیامدهای آسیب‌زای خشونت مفهومی ذهنی، پویا و چند بعدی است. پیامدهای آسیب‌زای خشونت به تغییراتی که پس از رخداد خشونت در درون خود فرد یا اطرافیان رخ می‌دهد؛ اشاره می‌کند که به دودسته پیامدهای درون‌فردی و برون‌فردی خشونت تقسیم می‌گردد» تعریف شد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه ابعاد تازه و متفاوتی از مفهوم پیامدهای آسیب‌زای خشونت به‌ویژه در دختران دانش‌آموز را آشکار ساخت؛ این تعریف مبتنی بر بستر و فرهنگ ایرانی است. دست‌یابی به پیشگیری از خشونت نیازمند توجه به این ابعاد در سطوح مختلف درون‌فردی و برون‌فردی است.

زهرا علی نسائی، زهرا حسین خانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

مقدمه و اهداف: فرزندان خانواده بویژه نوجوانان یکی از مهمترین قربانیان خشونت خانگی هستند که علیرغم آسیب پذیری آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. این مطالعه با هدف تبیین تجربیات نوجوانان درباره خشونت خانگی انجام شده است تا با درک عمیق‌تر جنبه‌های مختلف این معضل اجتماعی بتوان در راستای کاهش آن اقدامات لازم را انجام داد.
روش کار: مطالعه کیفی حاضر با متدولوژی تحلیل محتوا (Content Analysis) انجام شد. روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته (Interview Semi-Structural) بود. شرکت‌کنندگان نوجوانان 12 تا 16 سال بودند. نمونه گیری هدفمند با روش حداکثر تنوع فرصتطلبانه از نظر طبقات اقتصادی اجتماعی، سن و جنسیت دانش‌آموزان انجام شد. تعداد 33مصاحبه توسط 2 مصاحبه گر انجام شد.
یافته‌ها: 4 طبقه اصلی، 11 زیر طبقه و 120 کد در زمینه تجربیات نوجوانان استخراج شد. پس از جمع بندی و ترکیب کدهای مشابه، طبقات اصلی شامل واکنش‌های عاطفی-روانی و عملکرد نوجوانان در منزل و مدرسه، پیامدهای خشونت خانگی و علل بروز خشونت بود. مشکلات اقتصادی و اجتماعی بویژه بیکاری پدر خانواده مهمترین علل بروز خشونت خانگی مطرح شد. نوجوانانی که تجربه خشونت خانگی داشتند گرایش زیادی به رفتارهای پرخطر داشته و افت تحصیلی بیشتری را تجربه کرده بودند.
نتیجه‌گیری: طبق دیدگاه نوجوانان عوامل اقتصادی اجتماعی نقش مهمی در بروز خشونت خانگی داشته و می‌تواند زمینه‌ساز تجربیات اجتماعی ناخوشایند وآسیب‌های اجتماعی در زندگی آتی ایشان شود، لذا لازم است والدین، معلمان و مسؤلین حوزه‌های اجتماعی در راستای کاهش این معضل اجتماعی اقدام مؤثری انجام دهند.

مریم سعیدی، سحر طالب،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه و اهداف: شیوع کووید-19 یک نگرانی فزاینده­ ای در مورد خشونت خانگی در بسیاری از کشورهای دنیا ایجاد نموده است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی شیوع انواع خشونت­ ها و تعیین عوامل موثر بر آن در طی شیوع بیماری کووید-19 در زنان ساکن در شهر ساوه انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی مقطعی در سال 1400 بر روی 423 زن متاهل در شهر ساوه انجام گردید. نمونه­ ها به روش خوشه­ ای از بین زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ­ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته خشونت خانگی استفاده شد. از روش­ های آماری توصیفی و آزمون­ های آماری برای  تحلیل داده ­ها و بررسی همبستگی بین شدت (نمره) خشونت با متغیرهای دموگرافیک نمونه­ ها و همسرانشان استفاده شد. تحلیل داده­ ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) انجام شد. میزان p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: اکثریت شرکت کنندگان (59/6 درصد) در معرض خشونت خانگی قرار داشتند. میانگین نمره کلی خشونت خانگی 12/37±7/47 بود. شایعترین نوع خشونت خانگی در بین زنان مورد پژوهش، خشونت روانی  بود. بین نمره کلی خشونت خانگی با سن نمونه ­ها، سن همسرانشان و مدت ازدواج آنها ارتباط مستقیم و معنی داری به­ دست آمد (0/01 >P). میانگین نمره کلی خشونت خانگی در نمونه هایی که فرزند داشتند، باردار نبودند، همسران معتاد به مواد مخدر و الکل داشتند، مستاجر بودند، در طی شیوع کووید-19 دچار کاهش درآمد شده بودند و همسران آنها بیکار بودند، به طور معنی داری بیشتر بود (0/05>P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج، شیوع خشونت خانگی در طی اپیدمی بیماری کرونا در حد متوسطی قرار داشت اما شدت آن پایین بود. با توجه به اثرات روانی بیماری کرونا بر افراد جامعه، افزایش بروز رفتارهای خشونت آمیز به خصوص در خانواده های آسیب پذیر مانند خانواده های کم درآمد و مستاجرین و زنان دارای همسرانِ بیکار و معتاد به مواد مخدر و الکل بیشتر مشهود می باشد. از این رو شناسایی خانواده­ های آسیب پذیر و حمایت از آنها و نیز آموزش و توانمندسازی آنها می ­تواند موجب کاهش میزان بروز خشونت خانگی شود.

اشرف صابر، مریم امیدی، فرشته عیدی، مهدیس محرابی بردر، رحمن پناهی، زهرا مقدسی، شیوا پورعلی رودبنه، احمدرضا شمس آبادی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

مقدمه و اهداف: خشونت علیه زنان باردار نقض واضح حقوق بشر زنان است و با عوارض بسیاری برای مادر و جنین همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر شدت خشونت خانگی در زنان باردار انجام شد. 
روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی در سال 1400-1399 انجام شد. شرکت کنندگان 234 زن با بارداری کم خطر (40-28 هفته) بودند که به بخش زایمان بیمارستان بنت الهدی شهر بجنورد مراجعه کرده بودند. مادران با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از دو پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک-مامایی و پرسشنامه خشونت علیه زنان تبریزی (2013) داده ها گردآوری شدند. داده ها با به کارگیری رگرسیون لجستیک تحلیل شدند.
یافته­ها: میزان شیوع خشونت علیه زنان باردار (تجربه دست کم مورد یکی از انواع خشونت خانگی توسط همسر) 64/6 درصد به­ دست آمد. از میان کسانی که خشونت را تجربه کرده بودند، 36/1 درصد در دوران بارداری خشونت با شدت کم و بسیار خفیف و 63/9 درصد خشونت با شدت متوسط را تجربه کردند. هیچ کدام از واحدهای پژوهش خشونت با شدت زیاد را تجربه نکرده بودند. بین جنسیت نوزاد و شدت خشونت ارتباط معنی داری وجود داشت (0/03=P). مادران دارای نوزاد پسر (9/069- 1/093CI95%:، 3/14OR = ) 3/14 برابر بیشتر در معرض شدت خشونت متوسط قرار داشتند.
نتیجهگیری: اکثر زنان در این مطالعه از خشونت خانگی با شدت متوسط رنج برده بودند. در بین زنان باردار دارای نوزاد با جنسیت پسر شدت خشونت بیشتر بود. بنابراین ضروری است که در طراحی و اجرای برنامه­های آموزشی و حمایتی جهت پیشگیری از بروز خشونت خانگی و کاهش تاثیرات منفی ناشی از آن، به این زنان توجه بیشتری مبذول گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb