50 نتیجه برای خطر
کورش هلاکویی نائینی، اکبر فتوحی، مهرداد برهانی، بهزاد پویا،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سوءتغذیه به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی در کشورمان مطرح است و بررسی کشوری رشد در سال 1377 نشان داد که 000/800 کودک دچار نوع متوسط و شدید انواع کمبود وزن هستند. یکی از مناطق اصلی شیوع این مشکل استان هرمزگان است و لازم است عوامل مؤثر و ریسک فاکتورهای کموزنی در کودکان زیر 5 سالِ این منطقه بررسی و تعیین شود.
روش کار: در این مطالعهی مقطعی 1725 نمونه انتخاب و آنالیز بر حسب کم وزنی، به عنوان متغیر وابسته، به روش مورد ـ شاهد انجام شد. اطلاعات لازم توسط پروندهی بهداشتی خانوار و مصاحبه با والدین کودک جمعآوری شد. رابطهی 21 متغیری که به عنوان عوامل خطر یا نقش مخدوشکنندگی و یا متغیر زمینهای مطرح بودند، با متغیر کمبود وزن براساس شاخص امتیاز استاندارد شده وزن مناسب برای سن یا WAZ (Weight for Age Z-score) تعیین شد.
نتایج: در این مطالعه، شغل پدر با 004/0
P<، سطح تحصیلات والدین، فاصلهی بین دو زایمان، سکونت در شهر یا روستا (همگی با 001/0p<) و بعد خانوار 04/0p< و عدم آشنایی مادر با منحنی پایش رشد کودک با 03/0p<، با کم وزنی برای سن رابطه نشان دادند.
از نظر سنی میانگین سن گروه مورد 3/2 ماه بیش از گروه شاهد بود (001/0p<) دو متغیر استفاده از مهد کودک (005/0p<) و سابقهی مثبت واکسیناسیون (018/0p<) هم اثر پیشگیریکنندهی خود را بر کم وزنی برای سن مشخص کردند. از نظر سایر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنیداری در گروه مورد و شاهد بهدست نیامد.
نتیجهگیری: کودکان خانوارهای کم سواد، کارگر، کشاورز و خانوادههای پر تعداد و روستایی که مادران خانواده با منحنی رشد آشنایی ندارند و یا امکان استفاده از مهد کودک را ندارند، در معرض خطر سوءتغذیه هستند. این متغیرها به شدت تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و بیانگر جایگاه خاص فقر اقتصادی در سوءتغذیهی اطفال منطقه هستند. از طرفی ایمنسازی کامل و آموزش منحنی رشد کودک توسط مراکز بهداشتی اثر حفاظتی خود را در بروز سوء تغذیه نشان دادهاند.
زهرا محتشم امیری، سمیه رضازاده صادقی، فروزان خطیبی بانه،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اکستازی از مشتقات متآمفتامین و ازمواد مخدر صناعی دارای روندمصرف رو به تزاید در جهان بهخصوص در جوانان است. کشور ایران به دلیل قرار گیری بر سر راه شرق به غرب از نظر مطالعه مصرف اکستازی و عوامل مؤثر بر آن بسیار با اهمیت است. هدف این مطالعه بررسی شیوع مصرف اکستازی ورفتارهای پرخطر در دانش آموزان دبیرستانی شهر لاهیجان بوده است.
روش کار: در طی یک مطالعهی مقطعی، 2345 دانشآموز سطح شهر لاهیجان بر اساس نمونهگیری چند مرحلهای لایهبندی شدهی تصادفی
(Multi stages Stratified Random Sampling) توسط پرسشنامه خود ایفاء و بدون نام در طی سال 1384 مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه با باز بینی مطالعه'Monitoring the Future' study in the United States یا ESPAD (The European School Survey Project on Alcohol and Other Drugs) ساخته شد که از دو قسمت شامل اطلاعات زمینهای و الگوی مصرف اکستازی وسایر مواد در حال حاضر تشکیل شده بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از نرمافزار SPSS نگارش 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمون Logistic Regression test، 2X استفاده شد.
نتایج: در این مطالعه 2345 پرسشنامه در بین دانشآموزان توزیع شد که از این میان 2328 نفر (3/99%) به پرسشنامه پاسخ دادند. از این تعداد 1327 نفر (8/57%) مرد و 970 نفر (2/42%) زن بودهاند. از کل دانشآموزان تحت مطالعه 55 نفر (4/2%) مصرف اکستازی داشتهاند که از این افراد 31 نفر (3/56%) در یکماه گذشته و 24 نفر (7/43%) در یکسال گذشته مصرف کردهاند. از نظر دفعات مصرف مواد 22 نفر (40%) فقط یکبار مصرف کردهاند و بقیه بیش از یکبار مصرف داشتهاند. در این مطالعه 92 نفر(2/ 4 درصد) مصرف سایر مواد مخدر نیز داشتند. با آزمون X2 مصرف اکستازی با مصرف سیگار، مصرف سایر مواد مخدر، ساختار خانوادگی، سابقهی مردودی در سالهای گذشته، شرکت در مهمانیهای دوستانه وجنس ارتباط داشت (05/0p<) اما ارتباطی بین نوع دبیرستان از نظر دولتی وخصوصی، سطح سواد والدین و سن دیده نشد. پس از انجام Logistic Regression عوامل مؤثر در مصرف اکستازی شرکت در مهمانیهای دوستانه (025/0 =P)، مصرف سایر مواد مخدر (0001/0 p<) و مصرف سیگار (001/0 p<)نشان داده شد.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان می دهد که مصرف اکستازی یک مشکل جدی بهداشتی در دانش آموزان به شمار میرود و علاوه برتوجه به علل افزایش مصرف این ماده, لزوم انجام هرچه سریعتر برنامههای آموزشی در مدارس آشکار میشود.
علی اکبر حقدوست، علی میزازاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نقش ژنتیک، محیط و میزان تأثیر آنها در پیدایش بیماریهای قلبی- عروقی (CHD) و عوامل خطر آنها همواره مورد بحث بوده است. این مطالعه برای تعیین شدت ارتباط عوامل خطر CHD بین اعضاء مختلف خانواده و تعیین میزان تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی صورت گرفته است.
روش کار: از دادههای مربوط به 656 خانواده (1614نفر) شرکتکننده در طرح کشوری مراقبت از بیماریهای غیر واگیر (واحد مبارزه با بیماریهای استان کرمان، معاونت سلامت وزارت بهداشت) استفاده شد. گروهبندی افراد به گروه پرخطر و کم خطر، براساس صدک 75% عوامل خطر انجام گرفت. شدت ارتباط بین وجود عوامل خطر در بین اعضا یک خانواده بر اساس مدل پواسنی و تعدیل اثر وابستگیهای درون خانوادگی با استفاده از روش random effect محاسبه شد.
نتایج: ارتباط پر وزنی فرزندان با پر وزنی پدر بیشتر از مادر خانواده بود (59/1 در مقابل 35/2
RR: ). وجود فشارخون بالا در پدر، میزان ابتلای مادر و فرزند خانواده به این عارضه را به طور معنیداری افزایش میداد؛ در حالی که در مورد قند خون بالا، فقط بین پدر و مادر، رابطهی معنیداری مشاهده شد. به طور مشابه، رابطهی کلسترول بالای والدین و فرزندان هم معنیدار نبود؛ اما وجود هیپرکلسترولمیا در هریک از والدین، خطر ابتلا دیگری را دو برابر میکرد (05/0>P). تجمع خانوادگی معنیداری در رابطه با مصرف سیگار یافت نشد. ورزش کردن پدر یا مادر بر انجام این عمل توسط دیگر اعضاء تأثیر معنیداری داشت (46/3 و 05/2=RR). اختلاف سنی بین والدین و فرزندان، تأثیر معنیداری بر روابط مشاهده شدهی بالا نداشت.
کاظم خلجی، سید رضا مجدزاده، محمدرضا اشراقیان، عباس متونیان، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به کمبود اطلاعات بنیادی در زمینهی عوامل خطر وقوع صدمات ترافیکی در ایران، این مطالعه با هدف تعیین و اندازهگیری رابطهی بین عوامل خطر بالقوه و وقوع صدمه در رانندگان وسایل نقلیه موتوری انجام شد.
روش کار: مطالعه به صورت مورد ـ شاهد بر پایهی جمعیت در جاده قزوین ـ لوشان انجام شد. 175 نفر مورد و 175 نفر شاهد از نظر برخی از عوامل خطر وقوع صدمه مقایسه شدند. موردها رانندگانی بودند که در طول مطالعه در جادهی ذکر شده دچار تصادف رانندگی همراه با آسیب جسمی شده بودند و به صورت Incident case انتخاب ﻣﻲشدند. شاهدها رانندگانی بودند که در طول مطالعه، در همان جاده دچار تصادف رانندگی بدون هیچ گونه صدمهی جسمی ﻣﻲشدند و به روش سیستماتیک وارد مطالعه ﻣﻲگردیدند. آسیب جسمی به صورت هر گونه صدمهی جسمی نیازمند به مراقبت پزشکی تعریف شد. دادهها از طریق مصاحبه با موردها و شاهدﻫﺎ و گزارشﻫﺎی پلیس راه حاصل گردید. دادهﻫﺎ به صورت دو متغیره و مدل رگرسیون لجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: در حالیکه در تجزیه و تحلیل دو متغیره (خام)، استفاده از وسیلهی ایمنی (کمربند یا کلاه ایمنی)، پرتاب شدن به بیرون از وسیلهی نقلیه، شدت برخورد، تعداد برخورد، تصادف موتورسیکلت، آتشسوزی، شرایط نامساعد آب و هوایی و برخورد با اشیای ثابت با وقوع صدمه در راننده رابطه داشتند، در آنالیز با مدل لجستیک چندگانه، استفاده از وسیله ایمنی با (02/1 ـ 38/0:CI95%) 62/0 = OR، پرتاب شدن به بیرون از وسیلهی نقلیه با (06/7 ـ 23/1:CI95%) 95/2 = OR، برخورد شدید با (22/10ـ 86/2:CI95%) 41/5 = OR، تصادف موتورسیکلت نسبت به اتومبیل با (54/9ـ05/1:CI95%) 16/3 =OR و شرایط نامساعد آب و هوایی با (51/12ـ 66/1:CI95%) 56/4 = OR با وقوع صدمه ارتباط نشان دادند. اثر متقابل بین شدت برخورد و شرایط آب و هوایی قابل توجه بود.
نتیجهگیری: به منظور پیشگیری از صدمهی پس از تصادف توصیه به کنترل سرعت غیر مجاز، استفاده از کمربند و کلاه ایمنی، استفاده نکردن از موتور سیکلت در مسافرتهای بین شهری و به همراه داشتن کپسول آتش نشانی در وسیلهی نقلیه می شود.
جواد رفیع نژاد، ایوب نوراللهی، عزت الدین جوادیان، انوشیروان کاظم نژاد، خدیجه شمشاد،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پدیکولوزیس عفونت جهانی و مسری پوستی در دنیا میباشد. در تمام دنیا آلودگی به شپش سر Pediculus humanus capitis غالباً بین دانشآموزان سنین 11-6 سال شایعتر است. به منظور تعیین شیوع Pediculus humanus capitis و بررسی برخی فاکتورهای دخیل در اپیدمیولوژی pediculiosis مطالعهای توصیفی - تحلیلی در سال 1383 در بین بچههای دبستانی در شهرستان املش، استان گیلان انجام شد.
روش کار: به منظور تعیین وضعیت اپیدمیولوژیکی، کلیه 4244 نفر از دانشآموزان مقطع ابتدایی از 95 مدرسه به صورت تمام شماری مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج حاصله بر اساس آزمون آماری کای دو (chi-squre) و نسبت شانس Odds Ratio مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت بررسی وجود شپش از شانههای مناسب استفاده شد و شرایط مو و فاکتورهای مورد مطالعه شامل نوع مدرسه، موقعیت مدرسه، سطح تحصیلات والدین، شغل والدین، تعداد دفعات استحمام در هر هفته، تعداد افرادیکه از یک اتاق خواب مشترک استفاده میکنند، تعداد دفعات شانه زنی، حساسیت میزبان، تعداد افراد خانوار، مدل مو، جنس و طول مو از طریق پر کردن پرسشنامه کسب شد.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که بین نوع مدرسه، موقعیت مدرسه، تحصیلات و شغل والدین، وجود آب دائم لوله کشی، تعداد هم اتاقی، دفعات شانهزنی، محل و دفعات استحمام، جنس دانشآموز، احساس خارش، تعداد اعضاء خانواده، وجود مربی بهداشت، اندازه و حالت مو با آلودگی به شپش سر ارتباط معنیداری وجود دارد (05/0P<). در حالیکه بین میزان آلودگی و شوره سر، بافته بودن مو، رنگ مو، سن دانشآموز، پایه تحصیلی و فصل ارتباط معنیداری وجود نداشت (05/0P>). متوسط آلودگی در شهرستان20/9% برآورد شد.
نتیجه گیری: دلیل میزان بالای شیوع پدیکولوزیس در بین بچههای مقطع ابتدایی را میتوان شرایط بهداشتی ضعیف و نیز عدم دسترسی به آب لوله کشی دائم ذکر نمود. کنترل بهداشتی موی سر بچهها توسط مربیان بهداشتی امری ضروری است. این مطالعه اولین مطالعه اپیدمیولوژیکی انجام شده در شهرستان املش با شرح جزئیات دخیل در اپیدمیولوژی این آلودگی است و نشان میدهد که آلودگی به شپش سر هنوز به عنوان یک مشکل اساسی در جوامع با امکانات زندگی و سطح بهداشت پایین و وضعیت بد اقتصادی مطرح است.
رضا چمن، مسعود یونسیان، بنفشه گلستان، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: حاملگی زمانی پرخطر محسوب میگردد که سلامتی مادر یا نوزاد بیشتر از حد معمول در معرض خطر قرار گیرد. میزان مرگ و میر نوزادان یکی از مهمترین شاخص-های تعیین کننده سلامت کودکان به شمار میرود و نظر به نقش تعیین کننده حاملگی پرخطر بر مرگ نوزاد این تحقیق در بخشی از مناطق روستایی کشور به منظور بررسی تأثیر هر چه دقیقتر رابطه این دو متغیر اجرا گردید.
روش کار: این تحقیق با استفاده از روش مورد-شاهدی لانه گزیده (Nested case-control study) صورت گرفت. با توجه به وقوع 97 مورد مرگ در همگروه مورد مطالعه تعداد 97 شاهد به روش Risk set sampling انتخاب گردید. آنالیز دادهها با نرم افزار Stata و با روش Conditional Logistic Regression انجام شد.
نتایج: حاملگی پرخطر رابطه کاملاً معنی داری با مرگ نوزاد نشان داده ونسبت شانس خام مرگ نوزاد برای حاملگی پرخطر در مقایسه با نسبت شانس اصلاح شده آن با حضور سایر متغیرها کاهش قابل توجهی نداشته است ( از 50/5 به 25/3 برای حاملگی با یک عامل خطر و از 21/5 به 80/4 برای حاملگی با بیش از یک عامل خطر تغییر یافته است).
نتیجه گیری: حاملگی پرخطر در مناطق روستایی از مهمترین عوامل خطر مرگ نوزادان محسوب گردیده و مراقبتهای دوران بارداری توجه بیش از پیش را میطلبد. همگروههای بالقوه در سیستم شبکهای بهداشت و درمان کشور فرصت مناسبی جهت اجرای مطالعات مورد-شاهدی لانه گزیده برای محققین فراهم نمودهاند.
علی احمدی، جعفر حسن زاده، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پرفشاری خون یکی از مهمترین و شایعترین عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی است. هدف از این پژوهش تعیین عوامل موثر بر پرفشاری خون و مدلسازی آنهاست.
روشکار: این بررسی یک مطالعه مورد– شاهد مبتنی بر جمعیت است. حجم نمونه آن 830 نفر مشتمل بر: 415 نفر بیمار مبتلا به پرفشاری خون بعنوان گروه موارد و 415 نفر بدون سابقه پرفشاری خون و بیماریهای قلبی، عروقی و مغزی، بعنوان گروه شاهد بوده که به روش تصادفی منظم انتخاب شدند. دادهها به وسیله نرم افزار 9 Stata
و استفاده از آزمون مجذور کای، رگرسیون لجستیک شرطی وسطح معنی داری آماری کمتر از 05/0تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: سابقه پرفشاری خون در بستگان درجه یک بیماران، سن 60 سال و یا بالاتر، عدم تحرک و نمایه توده بدنی 30 و یالاتر به ترتیب با نسبت شانس و حدود اطمینان95%: (47/3 -58/1) 32/2، (67/2 –24/1) 01/2، (7/2-2/1) 8/1 و (07/2 –32/1) 66/1 به عنوان عوامل خطر فشارخون بالا با معنی داری آماری (05/0 >P) و مصرف ماهی، مصرف روغن مایع و باسوادی به ترتیب با نسبت شانس و حدود اطمینان95%: (69/0-35/0)516/0، (72/0-36/0) 514/0 و(45/0-17/0) 28/0 به عنوان عوامل محافظت کننده فشارخون بالا با معنیداری آماری (01/0 >P) بدست آمدند.
نتیجهگیری: با تعیین مقادیر نسبت شانس برای عوامل موثر بر پرفشاری خون، زمینه برای برنامهریزی مداخلهای و کنترل فشار خون افراد فراهم میگردد.
علی میرزا زاده، بهزاد حجاریزاده، بیتا مسگرپور، آسیه گلعذار، کوروش هلاکویی نائینی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اخیرا افزایش تعداد موارد لیشمانیوز پوستی در کرمان دیده شده است. این مطالعه با هدف تعیین روند ابتلا به بیماری، شناسایی کانونهای پرخطر بیماری در شهر کرمان و بررسی خصوصیات زیست- محیطی این مناطق پرخطر اجرا شده است.
روشکار:در بخش کمی مطالعه، موارد سالهای 84-1381 روی نقشه دیجیتالی شهری با مقیاس 2000/1 مکانیابی شدند. تعمیم نتایج به نقشه، در سطح محلههای شهری و جمعیت پایه هر محله براساس جمعیت برآورد شده مرکز آمار انتخاب گردید. در بخش کیفی، براساس میزان بروز محاسبه شده، کانونهای پرخطر این بیماری شناسایی شد و سپس با مراجعه و مشاهده دقیق محلههای پرخطر با استفاده از چک لیست عوامل احتمالی محیطی مرتبط، ویژگیهای زیست محیطی این مناطق ثبت گردید.
یافتهها: کلا 771 مورد مبتلا مشاهده شد. کانونهای اصلی در نیمه شرقی شهر بوده و تعداد (9/15%)123 مورد تنها متعلق به شرقیترین محله بودند. پرخطرترین محله های شهر با 9/54، 8/52 و 2/51 در 10000 نفر، سرآسیاب فرسنگی، خیابان امام و سرباز بودند. بعضی کانونهای فرعی مانند محلههای شهاب، ابوذر و شاهزاده محمد (محلههای مرکزی و جنوبی شهر) در حال کمرنگ شدن بوده و
کانونهای جدیدی از بیماری در محلههای شمالی و شمال شرقی در حال شکلگیری هستند(01/0P<).
نتیجهگیری: کانونهای اصلی لیشمانیوز در قسمت شرقی و مرکزی شهر شامل محلههای سرآسیاب، امام و سرباز همچنان فعال بوده و کانونهای جدیدی در مناطق دیگر در حال شکلگیری است. عوامل خطر زیست محیطی مربوط به وجود زمینهای بایر، معابر خاکی و بافت قدیمی شهری است.
فاطمه رخشانی، محمدتقی حیدری، سمیه براتی بنی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آسیبهای ناشی از وسایل نوک تیز، یک خطر مهم شغلی برای کارکنان بهداشتی و درمانی محسوب میشود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع و علل آسیبهای ناشی از نیش سوزن اقدامات پس از آن در پرسنل مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان صورت گرفت.
روشکار: در این مطالعه مقطعی، 231 نفر از کارکنان درمانی شاغل در بیمارستانهای آموزسی شهر زاهدان در سال1386 به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای بررسی شدند. دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از نرم افزارSPSS 13 تجزیه و تحلیل گردیدند.
نتایج: 1/77% از افراد مورد بررسی زن، 4/56% از آنان کارشناس و 7/50% پرستار بودند. میانگین سنی 1/8±34 سال بود. شیوع نیش سوزن در بین کارکنان مراکز درمانی در طول دوره کاری 9/64% بود و از این گروه 2/57% بیش از دو بار آسیب دیده بودند. سرسوزن با 4/55%، بیشترین میزان آسیب را تشکیل میداد، و بیشترین موقعیتی که افراد دچار آسیب شده بودند هنگام خونگیری و تزریق با فراوانی 6/54% بود. آنالیز رگرسیون چند متغیره نشان داد که آسیب ناشی از وسایل نوک تیز در افراد با سواد دانشگاهی در مقایسه با دیپلم و پایینتر 60% کمتر بود و به ازای هر سال افزایش سابقه کار، خطر آسیب 5% افزایش مییافت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه ضرورت اقدامات آموزشی و پیشگیریکننده در مراکز درمانی به ویژه گروههای با خطر بالا را نشان میدهد.
علیرضا اکبرزاده باغبان، احمد بعاجی، یدالله محرابی، حبیب الله سعادت،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میزان کاهش خطر مرگ دربیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار هنوز مورد شک و تردید است. دراین تحقیق از مدل آماری فراتحلیل بیزی برای به دست آوردن برآوردی معتبر از خطرنسبی مرگ در بیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار استفاده شده است.
روشکار:به منظور انجام فراتحلیل، مطالعات کوهورت با طول مدت پیگیری حداقل 2 سال، توسط دو مرورگر بررسی و جمعآوری شدند. این مطالعات روی افراد سیگاری که وضعیت بیماری کرونری قلبی آنان از لحاظ بالینی تشخیص داده شده بود، انجام گردیده بودند. همچنین از متغیرهای مستقل تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد، جهت دستیابی به برآورد دقیقتر استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک روش Meta-regression و توسط نرم افزارهایNCSS،Winbugs و Boaانجام شد.
نتبرآورد کلی خطرنسبی مرگ در بیماران کرونری قلبی بعد از ترک سیگار 64/0 با (70/0 - 57/0ایج:CI:95%) به دست آمد. همچنین یافتههای حاصل از تحقیق نشان داد که متغیرهای مستقل تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد در هر مطالعه اثر معنیداری در برآورد کلی خطر نسبی ندارند.
نتیجهگیری: بعد از حذف اثر دو متغیر تعداد افراد مورد بررسی و طول مدت پیگیری افراد در هر مطالعه و همچنین با در نظر گرفتن عدم همگنی بین مطالعات، میتوان نتیجه گرفت که ترک سیگار به مقدار 36/0 خطر مرگ را در بیماران کرونری قلبی کاهش میده
یداله محرابی، الهام مراغی، حمید علوی مجد، محمد اسماعیل مطلق،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نقشهبندی بیماری یا مرگ مجموعهای از روشهای آماری است که با هدف بهدست آوردن برآوردهایی دقیق از میزانهای بروز یا شیوع بیماریها یا مرگ بهکار گرفته میشوند در این تحقیق، روشهای حداکثر درستنمایی، بیزتجربی و بیزکامل برای برآورد نقشه خطرنسبی مرگ کودکان زیر یکسال مناطق روستایی کشور مورد مقایسه قرار گرفت.
روشکار: دادههای مرگ کودکان زیر یکسال زیجحیاتی مناطق روستایی تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی کشور در سالهای 1380 و 1385 مورد تحلیل قرار گرفت. برآورد پارامترهای نقشه با استفاده از روشهای حداکثر درستنمایی، بیز تجربی (مدل پواسن گاما) و بیز کامل با بهکارگیری شبیهسازی زنجیر مارکف مونتکارلو انجام شد. معیار انحراف از اطلاع برای مقایسه برازش مدلهای بیزی استفاده شد. نرمافزارهای R، WinBUGS وArcGIS بهکار گرفته شدند.
نتایج: روش بیزکامل نشان داد خطر مرگ کودکان زیر یکسال در مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی سیستانوبلوچستان در سال هشتاد (88/1-58/1 95%CI:) 73/1 و در سال هشتادوپنج (75/1-50/1 : CI95%)62/1 برابر متوسط کشوری بوده است. در سال 1380 مناطق تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی بیرجند (45/1)، کردستان(23/1) و خراسان (21/1) و در سال 1385 بیرجند (42/1)، زنجان (39/1)، کردستان (36/1)، اردبیل (32/1)، زابل (28/1)، آذربایجانغربی (18/1) و گلستان (14/1) خطر نسبی بالا و معنیداری داشتهاند (05/0p<). در سال 1380 کمترین خطر نسبی مربوط به مناطق دانشگاه علوم پزشکی تهران (74/0-34/0 CI: 95%) 56/0 و در سال 1385 دانشگاه علوم پزشکی ایران (65/0-38/0CI: 95%)52/0 بود (05/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به برازش مناسب روش بیزکامل در مقایسه با بیزتجربی و حداکثردرستنمایی، استفاده از این روش پیشنهاد میشود
کورش اعتماد، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی، محمد مهدی گویا، علیرضا حیدری، محمد جواد کبیر،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: HIV هم اکنون به تنهایی بزرگترین ویروس کشنده عفونی است و افراد آلوده به HIV منبع آلودگی برای دیگران
بر شمرده میشوند که پرخطرترین گروه ابتلا به ایدز معتادان تزریقی و دارندگان رفتار پرخطر جنسی میباشند. ارتقاء میزان آگاهی و نگرش این افراد یکی از اولویتهای برنامه پیشگیری و مبارزه با ایدز است. این مطالعه با هدف تعیین سطح آگاهی و نگرش افراد HIV+ در مقایسه با افراد دارای سابقه رفتار پرخطر در استان گلستان و رابطه آن با مشخصههای اقتصادی،اجتماعی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی که بر روی 54 فرد HIV+ و 134 فرد دارای سابقه رفتار پرخطر استان گلستان انجام گرفت. نمونههای HIV مثبت بوسیله نمونهگیری و افراد پرخطر بوسیله نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند.
نتایج: نتایج پژوهش داد که افراد اچ.آی.وی منفی در مقایسه با اج.آی.وی مثبتها از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار بودند
(0/034 P=). میزان بیکاری نزد افراد اچ.آی.وی مثبت بیشتر (001/0 P<) و از سطح درآمد پایینتر بود (037/0 P=). افراد HIV+ و افراد دارای سابقه رفتار پرخطر در مورد بیماری ایدز آگاهی متوسط و نگرش نا مطلوبی داشتند. سطح نگرش بیماران HIV+ پایینتر از افراد دارای سابقه رفتار پرخطر بود (05/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به سطح آگاهی متوسط و نگرش نامطلوب لزوم توجه مسئولین به آموزشهای مداوم ومستمر در قالب برنامهریزی مدون ضروری میباشد. سطح اقتصادی، اجتماعی پایین این افراد صرفنظر از تقدم یا تاخر این عوامل، به عنوان فاکتورهای زمینهای تشدید کننده عوارض فردی و اجتماعی ایدز باید مورد توجه مسئولین قرار گیرد.
کوکب نمکین، غلامرضا شریف زاده، امیر مسعود ملکی زاده،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نارسی ثابت ترین عامل تعیین کننده مرگ و میر نوزادی است. این مطالعه با هدف مقایسه عوامل خطرساز مادری در نوزادان نارس و رسیدهی شهر بیرجند طراحی گردید.
روش کار: این مطالعه مورد شاهدی بر روی 130 نوزاد نارس به عنوان گروه مورد و 130 نوزاد رسیده به عنوان گروه شاهد در نوزادان متولد شده در بیمارستانهای بیرجند انجام شد. گروه مورد شامل نوزادان متولد شده با سن کمتر از 37 هفته بود که به ازای هر نوزاد نارس، اولین تولد با سن حاملگی 42-37 هفتهای بعد از تولد نوزاد نارس در گروه شاهد قرار گرفت. داده بوسیله مصاحبه با مادر، بررسی پرونده وی در زایشگاه یا بخش توسط پزشک عمومی آموزش دیده جمعآوری گردید. دادهها پس از جمعآوری در نرم افزار SPSS وارد و آنالیز گردید.
نتایج: دو گروه مورد و شاهد از نظر جنس با هم همسان بودند. شانس تولد نوزاد نارس در مادران با سابقه تولد نوزاد نارس 68/4 برابر مادران فاقد چنین سابقهای، در زایمانهای سزارین 34/3 برابر زایمانهای طبیعی، در مادران مبتلا به پره اکلامپسی 72/7 برابر مادران سالم، در مادران با پارگی زودرس کیسه آب 3/11 برابر مادران طبیعی، در حاملگیهای ناخواسته 1/2 برابر حاملگیهای خواسته، در مراقبتهای دوران بارداری کمتر از 4 بار 15/4 برابر مراقبت های 9 بار و در مادران با سابقه جفت سرراهی 96/8 برابر مادران بدون سابقه بود.
نتیجهگیری: انجام مراقبتهای پره ناتال و شناسایی مادران درخطر میتواند سبب کاهش تولد نوزادان نارس گردد.
بهروز یزدان پناه، میترا صفری، پروین عنقا، محمد کرمی، معصومه السادات عمادی، سیروس یزدانپناه، علی بینا پوربهشت،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهــداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر مراقبتهای جامعه محور بر
کنترل دیابت و عوامل خطر آن اجرا گردید.
روش کار
: جهت هدایت این پروژه مشارکتی مبتنی بر جامعه گروه همیار
سلامت منطقه با شرکت نمایندگان مردم، سازمانهای متولی سلامت و پژوهشگران تشکیل
شد. با انجام نیاز سنجی وتعیین اولویت مشکلات سلامت، دیابت مشکل اولویت دار منطقه
شناخته شد. افراد 30 تا 65 ساله منطقه غرب یاسوج (2569 نفر) مورد پرسشگری و معاینات
لازم قرار گرفتند و از افراد در معرض خطر دیابت آزمایشات قند خون ناشتا و چربیهای
خون، ازبیماران دیابتی هموگلوبین گلیکوزیله به عمل آمد. کلاسهای آموزش تغذیه و برنامه
ورزشی به مدت 3 ماه برای مبتلایان به دیابت اجرا و بعد از آن مجددا آزمایشات انجام
و پرسشنامه تکمیل گردید. داده ها بوسیله نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای، تی و ناپارامتری تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: 52 درصد افراد در معرض خطر دیابت و 17درصد آنان، مبتلا
به آن بودند. میانگین قند خون ناشتا، چربیهای خون و هموگلوبین گلیکوزیله افراد،
بعد از مداخله با اختلاف معنیدار کاهش یافت. مصرف مواد غذایی مانند غذاهای سرخ
کردنی ، چربی ها و نمک نیز کاهش داشت درحالیکه میزان ورزش، پیاده روی و فعالیت بدنی
افراد با اختلاف آماری معنیداری بعد از مداخله افزایش یافت (05/0P<).
نتیجهگیری:
برنامههای مشارکتی و مراقبتهای جامعه محور میتواند به عنوان الگویی عملی در
کنترل و پیشگیری از دیابت مورد استفاده قرار گیرد.
سعید بکایی، مهدی سلطانی، عباس رحیمی فروشانی، علیرضا باهنر، محمد افشار نسب، سیامک روحانی زاده، امراله قاجاری، داریوش سعادتی،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری لکه سفید از جمله بیماریهای ویروسی است که باعث تلفات شدید در استخرهای
پرورش میگو میشود. علیرغم اقدامات گسترده صورت گرفته جهت کنترل آن، این بیماری
هنوز اصلی ترین مشکل بهداشتی مزارع پرورش میگو در ایران میباشد. هدف مطالعه حاضر
تعیین سهم عوامل خطر بیماری لکه سفید در میگوهای پرورشی در استان خوزستان است.
روش کار: در یک مطالعه مقطعی 223 استخر در منطقه چوئبده آبادان از خرداد تا مهر ماه سال
1389 بررسی گردید. اطلاعات مربوط به 17 متغیری که تصور میشد با وقوع بیماری لکه
سفید ارتباط دارند از صاحبان استخرها، اداره شیلات و اداره دامپزشکی اخذ گردید.
وقوع بیماری لکه سفید بر مبنای علائم بالینی و نتایج آزمایش PCR تعیین گردید. از آنالیز رگرسیون چند متغیره و آزمون مربع کای برای
تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
نتایج: در استخرهای تحت مطالعه، مدیریت ضعیف مبارزه با پرندگان(72/3(OR =، تحصیلات کم سر کارگر (29/3 (OR=
و فیلتراسیون ضعیف آب ورودی (43/3 (OR= شانس رخداد بیماری را به طور معنیداری
افزایش میداد و تغییرات کم شوری آب استخرها
(16/0 (OR= شانس وقوع بیماری را کاهش میداد.
نتیجهگیری: در
تحقیق اخیر مهمترین عوامل موثر بر وقوع بیماری لکه سفید در سایت پرورش میگوی
استان خوزستان مشخص شد و سهم هر یک از عوامل خطر تعیین گردید. یافتههای این
مطالعه به توسعه صنعت پرورش میگو در ایران، به ویژه در استان خوزستان کمک میکند.
Normal
0
حسین فرامرزی، پژمان باقری، علی اکبر محمدی، عفت هادی زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
مقدمه و اهداف: مطالعه حاضر قصد دارد با تعیین الگوی
همهگیری شناسی انواع سوختگی و مهمترین عوامل خطر آن در استان فارس، دید وسیعتری
از این معضل در جامعه به لحاظ محتوائی و اتیولوژی پدید آورد.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش مقطعی توصیفی- تحلیلی است
که بر روی حوادث سوختگی بروز یافته در سال 1389 در استان فارس به روش سرشماری
انجام گرفته است. در این مطالعه علاوه بر تعیین مشخصات توصیفی حوادث، با استفاده
از نرم افزار SPSS19
ارتباط برخی عوامل خطر مهم نیز با درصد سوختگی تعیین شدهاند.
نتایج: در میان کل 328 نفر بیمار با میانگین سنی
94/17±93/25 مشتمل بر 178 بیمار مرد (3/54%) و 150 بیمار زن (7/45%)، شایعترین سن
بروز حادثه 26 سالگی، میانگین درصد سوختگی 84/26±63/36%، میانگین مدت بستری در
بیمارستان 72/12±40/13روز، 249 مورد سوختگی غیر عمدی (91/75%) و 79 مورد عمدی
(09/24%)، مهمترین دلیل سوختگیهای عمدی طلاق با 55 مورد (76/16%)، شایعترین ماه
بروز حادثه آذرماه، میزان بروز تجمعی کلی جراحات سوختگی 28/7 در صدهزار نفر و
میزان کشندگی سوانح برابر 88/29% بدست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به برتری سوختگیهای
غیرعمدی، میزان کشندگی نسبتاً بالا و اهمیت موارد عمدی، به نظر میرسد بایستی بر
ریشه یابی، مراقبت، درمان و لزوم تحقیقات همه جانبه در این حوزه به عنوان یک اولویت
بسیار مهم بهداشت و درمان کشور تأکید گردد.
محرم کرمی جوشن، حسین معصومی اصل، مجید محمدیان، هدایت اله رئوفی راد، عابدین ثقفی پور، اسماعیل خدمتی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه
و اهداف: وبا یک مشکل جهانی سلامت است و سلامت عموم مردم
را تهدید میکند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی راههای انتشار بیماری و عوامل تأثیرگذار
بر گسترش طغیان انجام شد.
روش
کار: در یک مطالعۀ
مورد- شاهدی طغیان وبا در قم در سال 1390، بررسی شد. بر اساس معیار اقامت در استان در 5 روز پیش از بروز علایم بالینی، 100 بیمار
واجد شرایط از کل 136 مورد به همراه دو شاهد
برای هرمورد، که با بیماران همسانسازی جفتی شده بودهاند، وارد مطالعه گردیدند. از
جدول فراوانی و رگرسیون لجستیک چند متغیره برای انجام تحلیلها استفاده شد.
نتایج: 80% بیماران بین 21 تا 60 سال سن داشتند و 76% آنها خانهدار و کارگر بودند.
زنان، افراد، روستاییان، ایرانیان و بیماران سرپایی، به ترتیب 51، 13، 91 و 90
درصد بیماران را تشکیل میدادند. 43% نمونههای گرفتهشده از سبزیجات درطول فصل
شیوع آلودگی به ناگ داشتند و تنها یک مورد مثبت اوگاوا جداسازی شد. مصرف سبزیجات ضدعفونی
نشده، سالاد و مسافرت، به ترتیب
نسبت شانس (فاصلۀ اطمینان 95%) (7/9-6/2) 04/5، (31/0-07/0) 15/0 و (9/0-01/0)1/0
را داشتهاند. برخلاف تصور، نوع سالاد مصرفی میتواند اثر متفاوتی بر بیماری داشته
باشد. بر اساس یافتهها مصرف سالاد آبلیمو
(شیرازی) اثر محافظتی در برابر وبا داشت
(نسبت شانس (13-6/3) 9/6).
نتیجهگیری: مصرف سبزیجات ضدعفونینشده سبب خطر بالای طغیان وبا میشود. ازاینرو به تلاش بیشتری
برای حل این مسئله نیاز است. مصرف سالاد آبلیمو اثر حفاظتی در برابر وبا دارد و میتواند
به عنوان یک راهکار مطرح باشد.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
منوچهر کرمی، فاطمه خسروی شادمانی، فرید نجفی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: باتوجه به تمایل سیاستگذاران نظام سلامت به آگاهی از تأثیر کاهش شیوع یک عامل خطر بر تغییر بار بیماری، مطالعۀ حاضر با هدف تعیین آثارکاهش شیوع دیابت بر بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش کار: به منظور محاسبۀ سهم تأثیر بالقوه و درصد بار قابل انتساب بیماریهای قلبی و عروقی از روش ارزیابی خطر مقایسهای سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. دادههای شیوع دیابت برای استان کرمانشاه از سومین دورۀبررسی کشوری نظام مراقبت عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در سال 1386 استخراج گردید. شاخص اندازۀ اثر دیابت بر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، یعنی نسبت مخاطرۀ تطبیق یافته برای متغیرهای مخدوشگر نیز، برگرفته از یک مطالعۀکشوری است.
نتایج: سهم بیماری دیابت در کاهش بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در زنان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 2/11درصد، و در حالتی که شیوع را به 4 درصد برسانیم، برابر با 7/5 درصد است. همچنین، بار قابل اجتناب در مردان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 6/5 درصد و در حالتی که شیوع را به 3 درصد برسانیم، برابر با 9/2 درصد است.
نتیجهگیری: برای تصمیمگیری بهتر سیاستگذاران نظام سلامت پیشنهاد میشود که گزارش بار قابل اجتناب بر اساس مطالعههای به روز شده محاسبۀ بار بیماری و به صورت تعداد سالهای از دست رفتۀ تعدیل شده با ناتوانی انجام گیرد.
غلامرضا خیرآبادی، سید جلال هاشمی، سحر اکبری پور، محمد صالحی، محمد رضا مراثی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هر ساله در جهان، حدود 20میلیون نفر اقدام به خودکشی میکنند و یک میلیون انسان در اثر خودکشی میمیرند. اختلالات روانپزشکی و سابقه قبلی اقدام به خودکشی از عوامل خطر اصلی خودکشی به شمار میآیند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت اختلالات روانپزشکی و عوامل خطر تکرار اقدام به خودکشی، در اقدام کنندگان به خودکشی ارجاع شده به اورژانس مسمومین انجام شده است.
روش کار: دادهها در یک مطالعه مقطعی روی نمونه مورد مطالعه در سال 1387، با تمرکز بر متغیرهای جمعیت شناختی و وضعیت روانپزشکی افراد، با یک مصاحبه بالینی مبتنی بر DSM-IV و با استفاده از مدل رگرسیون دو جملهای منفی متورم در صفر، تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: دراین مطالعه، 703 نفر با میانگین سنی 7/9±95/25 سال مشارکت داشتند که 424 نفر از ایشان، زن و 125 نفر از آنها دارای سابقه خانوادگی اقدام به خودکشی بودند. 501 نفر برای نخستین بار، 106 نفر برای دومین بار، 58 نفر برای سومین بار و بقیه افراد برای چهارمین بار یا بیشتر اقدام به خود کشی داشتند. اختلالات طیف دوقطبی، افسردگی یک قطبی و اختلال انطباق، به ترتیب در رأس اختلالات روانپزشکی تشخیص داده شده قرار داشتند. سن، سابقه خانوادگی، نوع اختلالات روانپزشکی وروش اقدام به خودکشی رابطهای معنادار با میانگین دفعات اقدام به خودکشی داشتند.
نتیجهگیری: ابتلا به اختلالات طیف دو قطبی، به ویژه تکرار مداوم فازهای افسردگی، مهمترین عامل خطر اقدام به خودکشی مکرر است و وجود همزمان یک اختلال روانپزشکی دیگر نیز، خطرتکرار اقدام به خودکشی را افزایش میدهد.
اکرم انصاری فر، حمید سوری، علیرضا اکبرزاده باغبان، محمد موحدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: به منظور تهیه ابزار پایشی برای ارزیابی عوامل خطر رفتاری نظام مراقبت در ایران، روایی و پایایی نسخه فارسی بخش اصلی پرسشنامه عوامل خطر رفتاری نظام مراقبت (BRFSS) بررسی شد.
روش کار: ارزیابی روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه با استفاده از روش استاندارد “Backward-Forward” انجام شد. این روش شامل مراحل زیر است: ترجمه، ترجمه معکوس، مرور کارشناسان و مطالعه پایلوت. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه، با 194 نفر از ساکنان بالاتر از 18 سال کرج، مصاحبه شد. شیوه ارزیابی پایایی، آزمون باز-آزمون بود. فاصله بین دو آزمون 21-14 روز بود. دادهها با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS(16.5) و SAS(9.1) تجزیهوتحلیل شد. پایایی دادههای کمی با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشهای (ICC)، دادههای رتبهای با استفاده از کاپای موزون (Weighted Kappa) و دادههای اسمی با استفاده از ضریب توافق کاپا (Kappa) و کاپای موزون ارزیابی شد.
نتایج: میانگین سنی شرکتکنندگان 15 8/38 سال بود. 5/66% شرکتکنندگان در گروه سنی 44-18 سال، 8/26% در گروه سنی 64-45 سال و بقیه 65 سال و بالاتر بودند. نسبت جنسی شرکتکنندگان 1 به 1 بود. در مرحله ارزیابی روایی، 26 پرسش از پرسشنامه حذف و 3 پرسش اضافه شد و دربارۀ 6 پرسش اصلاح تطبیقی انجام گرفت. از پرسشهای باقیمانده، پرسشهای داشتن شرایط ابتلا به ایدز و سابقه استعمال مواد مخدر دارای کمترین پایایی بودند و از پرسشنامه حذف شدند. دیگر پرسشها از پایایی کافی برخوردار بودند.
نتیجهگیری: نسخه فارسی نهایی پرسشنامه BRFSS ابزاری پایا و معتبر است و میتواند در مطالعههای ارزیابی نظام مراقبت ایران استفاده شود.