12 نتیجه برای دانشجو
تیمور آقاملایی، صدیقه سادات طوافیان، لاله حسنی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: این مطالعه با هدف تعیین خودکارآمدی، منافع و موانع درک شده نسبت به ورزش در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان انجام شد.
روشکار: در این مطالعه مقطعی تعداد 350 نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در سال تحصیلی 1387- 1386 از طریق نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شدند و دادههای مربوط به 249 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.دادههای مربوط به خودکارآمدی، منافع و موانع درک شده از طریق ابزارهای استاندارد خودکارآمدی و منافع و موانع درک شده نسبت به ورزش، جمعآوری و با استفاده از برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: در مجموع دادههای بدست آمده از 249 نفر با میانگین سنی 7/2 ± 7/21، شامل 135 نفر دختر و 114 نفر پسر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که از این میان 66 نفر(5/26%) شامل 36 دختر و 30 پسر دارای فعالیت فیزیکی منظم بودند. میانگین نمرات خود کارآمدی1/7 ± 23، منافع درک شده 5/12 ± 96 و موانع درک شده 1/6 ± 9/31 بدست آمد. بین نمرات موانع درک شده و خودکارآمدی با فعالیت فیزیکی منظم ارتباط معنیدار آماری وجود داشت (05/0>P ).
نتیجهگیری: درک موانعی نظیر وقتگیر و هزینهبر بودن و خستگی ناشی از ورزش، مانع از انجام فعالیت فیزیکی و عواملی چون درک خودکارآمد بودن و حمایت اطرافیان، باعث تقویت آن در دانشجویان میشود.
داریوش طیبی، مژگان طباطبایی، مرجان راه ساز، اسفندیار شریفی، مهرداد شریعتی، اسماعیل سهرابی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف:CMV یک هرپس ویروس و از عوامل مهم ایجاد بیماریهای مادرزادی نظیر کری و عقب افتادگی ذهنی است. میزان شیوع این ویروس در کشورهای مختلف بین 100-40 درصد است. با توجه به اهمیت شناسایی دختران سرونگاتیو که در سنین ازدواج هستند و کاهش خطرات بالقوه در زمان حاملگی، مطالعه ما بر سرواپیدمیولوژی عفونت CMV در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کازرون متمرکز بود.
روشکار: 360 نفر از دانشجویان دختر رشتههای پرستاری و مامایی به صورت اتفاقی انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات دموگرافیک و تهیه سرم، آزمایش ELISA انجام گرفت و در پایان، نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: میانگین سنی دانشجویان 8/20 سال بود (انحراف معیار= 42/1). 340 نفر (4/94%) با
CMV آلودگی قبلی داشتند (دارای IgG) در حالی که IgM در 4 نفر (1/1%) قابل شناسایی بود. همچنین تفاوت معنیداری بین دانشجویان از نظر رشته تحصیلی و محل سکونت و میزان آلودگی به ویروس مشاهده نشد )05/0(P>.
نتیجهگیری: شیوع عفونت
CMV در این پژوهش 4/94% تعیین شد که به سایر مطالعات انجام شده در ایران و دیگر نقاط دنیا به خصوص کشورهای در حال توسعه نزدیک است. با توجه به تعداد خانمهای در خطر و اهمیت بیماریهای مادرزادی ناشی از CMV، گسترش برنامههای پیشگیری و آموزشهای لازم به خصوص به پرسنل بهداشتی سرونگاتیو (مثل پرستاران و ماماها) و خانمهای سرونگاتیوی که در سنین ازدواج هستند از ارزش فوق العادهای برخوردار میباشد.
نازنین ضیاء شیخ الاسلامی، محسن رضاییان، مریم بهسون، مونا تقوی پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: توریسم پزشکی در جهان امروز از مهمترین شاخصهای صنعت توریسم و دارای منافع اقتصادی اجتماعی بالا محسوب میشود. منظور از توریسم پزشکی، مسافرت بیماران به سایر کشورها برای استفاده از سرویسهای درمانی ارزانتر از کشورشان است. لذا با توجه به نو بودن این صنعت و عدم انجام این مطالعه در ایران، بر آن شدیم تا میزان آگاهی و نگرش کادر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان را در مورد توریسم پزشکی ارزیابی نماییم.
روشکار: این مطالعه توصیفی بر روی 300 نفر از کادر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان و بوسیله پرسشنامه انجام شد. پرسشنامه شامل سه دسته سئوالات دموگرافیک، بررسی آگاهی و نگرش شرکت کنندگان بود.
نتایج: فقط 3/8% از شرکت کنندگان در زمینه توریسم پزشکی مطالعه داشتند و تنها 7/14% از آنها تا کنون با این توریستها برخورد داشتند. اغلب شرکت کنندگان (7/68%) معتقد بودند که توسعه توریسم پزشکی آثار مضر اجتماعی نخواهد داشت و 62% عقیده داشتند که ورود این بیماران منجر به ارتقاء سطح دانش پزشکان ایرانی خواهد شد. در کل 3/67% از شرکت کنندگان موافق ورود این توریستها به ایران بودند و 3/54% عقیده داشتند که توسعه توریسم پزشکی میتواند وضعیت درمانی بیماران ایرانی را بهبود بخشد.
نتـیجهگیری: آگاهی شرکت کنندگان بسیار کم است و باید اقدامات آموزشی زیادی توسط سازمانهای مسئول صورت گیرد؛ ولی به نظر میرسد که نگرش کادر پزشکی نسبت به توریسم پزشکی بسیار خوب بوده و این افراد میتوانند در این زمینه فعالیت موثری داشته باشند.
حمید رضا کوهستانی، نیره باغچی، کورش رضایی، احمدرضا عابدی، ابوالفضل سراجی، سلیمان زند،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
Background & Objectives: Nursing students are often exposed to verbal abuse and/or physical assaults from patients and patients’ families during the course of their training. Although, past studies have explored violence against nurses, a little attention has been paid by researchers to workplace violence against nursing students. The aim of this study is to identify and explore influencing factors on workplace violence in nursing students during their training programs.
Methods: In this descriptive study, 271 nursing students completed a reliable and valid questionnaire. Participants were working in teaching hospital affiliated to Arak University.
Results: In total, 74.9% and 7.38% of the respondents stated that they had been verbally abused and physically assaulted during their training program in the previous 12-months period, respectively. Most of physical attacks were happened by patients whereas most verbal abuses by patients’ families. There were no statistically significant differences between sex and different years in violence.
Conclusion: Nursing students are often exposed to violence during the course of their training programs. Nursing students require training on how to prevent and respond to workplace violence, and this important topic should be incorporated into the nursing students' curriculum.
ابوالفضل سراجی، حمید رضا کوهستانی، نیره باغچی، کورش رضایی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دانشجویان پرستاری و مامایی به علت تجربه کم در مراقبت از بیمار ممکن است در معرض خطر صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده باشند. تعداد صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده آلوده در این دانشجویان به علت گزارشدهی ناکافی آن مشخص نیست. هدف از این مطالعه تعیین علل عدم گزارشدهی صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده در دانشجویان پرستاری و مامایی است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی بود که در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد. 207 دانشجوی پرستاری و 68 دانشجوی مامایی در این پژوهش شرکت کردند. یک پرسشنامه دو قسمتی که شامل اطلاعات دموگرافیک و سئوالاتی در باره مواجهه با صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده و فراوانی و موانع عدم گزارشدهی صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده بود. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد که به ترتیب 43 % و 58/20 % از دانشجویان پرستاری و مامایی حداقل یک بار دچار صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده در یک سال گذشته شده بودند. به ترتیب تنها 95/44 درصد (40 نفر) و 50 درصد (7) از دانشجویان پرستاری و مامایی که دچار این صدمات شده بودند تمام صدمات را در سال گذشته گزارش کرده بودند. مهمترین دلایل گزارش نکردن این صدمات شامل خطر پایین عفونت در منبع صدمه (8/44 درصد)، عدم آگاهی از فرایند گزارشدهی (73/36 درصد) و ترس از کاهش نمره ارزشیابی
(69/34 درصد) بود.
نتیجهگیری: میزان صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده و همچنین گزارش نکردن این صدمات در دانشجویان پرستاری و مامایی بالا است. برنامه آموزشی بیشتری برای افزایش آگاهی این دانشجویان باید اجرا گردد. همچنین باید مربیان یک عکس العمل مثبت در قبال گزارشدهی صدمات ناشی از سرسوزن و اجسام برنده در دانشجویان داشته باشند.
ابوالقاسم پور رضا، علی خلفی، اکبر قیاسی، فرخ مجاهد، محمد نورمحمدی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده
مقدمه و اهدف: خود درمانی یکی از مسایل مهم بهداشتی – اجتماعی است. مطالعه حاضر به منظور بررسی خوددرمانی و عوامل مؤثر بر آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال،1390 انجام گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع مطالعههای توصیفی– تحلیلی است و بهصورت مقطعی انجام شد. در این مطالعه، 600 نفر بررسی شدند. دادهها از طریق پرسشنامۀ خودساخته جمعآوری شد و سپس، اطلاعات بهصورت توصیفی و تحلیلی گزارش گردید.
نتایج: میزان خوددرمانی در کل این مطالعه، 217 مورد، یعنی 7/35% بود. میزان مصرف در دختران بیشتر از پسران بود، ولی رابطه معنادار آماری بین این دو وجود نداشت. دراین مطالعه، دانشجویان علتهای خوددرمانی خود را، بهترتیب، تجربه قبلی از بیماری (9/51%)، دردسترس بودن دارو (5/28%) و مهم تلقی نکردن بیماری (9/22%) بیان کردند.
نتیجهگیری: با توجه به هزینه بالای تولید و تهیه دارو و همچنین عوارض ناخواسته مصرف خودسرانه آن، باید برای بالا بردن دانش و اصلاح عملکرد دانشجویان در مورد مصرف خودسرانه داروها اقدام گردد.
سودابه هویدامنش، شهرزاد نعمت اللهی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: به دنبال طغیان گاستروانتریت در دانشجویان ساکن خوابگاه، این مطالعه با هدف بررسی طغیان و شناسایی عوامل مؤثر بر ابتلای دانشجویان انجام پذیرفت.
روش کار: مطالعه مورد– شاهدی با بررسی دانشجویان ساکن خوابگاه یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور در خردادماه 1393 انجام شد. تعداد 70 نفر در هر گروه مورد و شاهد، بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از نسبت شانس با حدود اطمینان 95 درصد برای ارزیابی ارتباط بین بیماری و مواجهه (مصرف مواد غذایی مختلف) استفاده شد. آنالیزها توسط نرم افزار STATA نسخه 11 انجام شد.
یافتهها: منحنی طغیان، نشاندهندهی یک طغیان تکمنبعی بود. نسبت شانس ابتلا به گاستروانتریت در مصرفکنندگان بستنی، شربت خانگی و سبزیجات تازه به ترتیب (79/0-16/0) 36/0، (97/0-2/0) 45/0، و (83/0-13/0) 34/0 محاسبه شد. مصرف ناهار در روز 27 خردادماه 1393 نیز بهعنوان عامل خطر برای ابتلا نشان داده شد؛ بهطوریکه نسبت شانس خام برای لوبیاپلو (81/612-52/15) 47/69 و برای آش رشته (53/136-19/10) 2/33 بهدست آمد.
نتایج مدل نهایی چند متغیره نشان داد شانس ابتلا گاستروانتریت در مصرفکنندگان ناهار روز 27 خرداد با تطبیق سایر متغیرها 48/178 بار بیشتر برای لوبیا پلو (15/1177-0/26)، 81/61 بار بیشتر برای آش رشته (9/276-8/13) و 74 درصد کمتر در مصرفکنندگان بستنی با نسبت شانس (66/0-10/0) 26/0 گزارش شده است.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد مصرف ناهار سلف دانشگاه در تاریخ 27 خرداد با ابتلا گاستروانتریت ارتباط داشته است. معاینههای سالیانه کارکنان مسؤول در تهیه و پخت غذا، رعایت نکات بهداشتی در پختن و نگهداری مواد غذایی بهویژه در مکانهای تجمعی مانند مدرسهها و دانشگاهها در پیشگیری از رخداد طغیانهای ناشی از غذا اهمیت دارد.
فرزاد ابراهیم زاده، ابراهیم حاجی زاده، مهدی بیرجندی، سهیلا فعلی، شیرین قاضی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: افت تحصیلی در دانشجویان رشته پزشکی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا که در آینده میتواند سبب کاهش سطح علمی پزشکان شود. این مطالعه برای پیشبینی رخداد افت تحصیلی در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی لرستان با استفاده از درخت ردهبندی انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه طولی، پرونده تحصیلی دانشجویان پزشکی ورودی 87-1378 دانشگاه علوم پزشکی لرستان به روش سرشماری انتخاب و تا شهریور 1395 از نظر افت تحصیلی پیگیری شدند. افت تحصیلی بر اساس وجود حداقل یکی از مؤلفههای معدل کل نامطلوب، طولانی شدن مدت تحصیل، مشروطی، انصراف از تحصیل، اخراج و مردودی در آزمونهای جامع تعریف شد و برای پیشگویی آن از درخت ردهبندی CRT و نرمافزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.
یافتهها: میزان بروز تجمعی افت تحصیلی 4/26 درصد و شایع ترین مؤلفههای آن، طولانی شدن مدت تحصیل (7/21 درصد) و مشروطی (15 درصد) بوده است. احتمال افت تحصیلی در افراد دارای سابقهی میهمانی در سایر دانشگاهها 449/0، در افراد فاقد سابقه میهمانی، پذیرفته شده در ورودیهایی کمتر از 40 نفر و سهمیه قبولی مناطق 1 یا 3 220/0 و در افراد فاقد سابقهی میهمانی، پذیرفته شده در ورودیهایی با تعداد حداقل 40 نفر و مذکر 456/0 بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به شناسایی عوامل پیشگوی افت تحصیلی پیشنهاد میشود این افراد از ابتدای تحصیل به مراکز مشاوره یا استادان راهنمای آموزشی معرفی شوند و در ضمن قوانین میهمانی در سایر دانشگاهها بازبینی شوند.
مهرداد افتخار اردبیلی، مژگان تابان، مریم حاتمی زاده، هادی رنجبر،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پرسشنامه استفاده مشکلساز از اینترنت که برای ارزیابی عوارض استفاده زیاد از اینترنت طراحی شده است، قبلا به زبان فارسی برگردانده شده است. در بررسی روایی این ابزار فاکتورهای درونی ابزار با نسخه اصلی انگلیسی متفاوت به دست آمدند. هدف از این پژوهش تعیین ساختار عاملی نسخه فارسی پرسشنامه استفاده مشکلساز از اینترنت بود.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه روششناختی بود. نمونهگیری از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف انجام شد. 428 دانشجو پرسشنامه پژوهش را تکمیل کردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استفاده مشکلساز از اینترنت بود. تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 16 انجام شد. پایایی ابزار به روش محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شد (α=0.89).
یافتهها: تحلیل عاملی اکتشافی، 4 عامل را نشان داد که شامل اشتغال ذهنی آنلاین، عوارض استفاده زیاد، تعاملات اجتماعی و استفاده بیش از حد بودند. میانگین ± انحراف معیار نمره بعد اشتغال ذهنی 81/0±12/2، عوارض استفاده زیاد 86/0±01/2، تعاملات اجتماعی 85/0±18/2 و استفاده بیش از حد 97/0±39/2 به دست آمد.
نتیجهگیری: تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نشان دادند که ساختار عاملی نسخه فارسی پرسشنامه استفاده مشکلساز با نسخه انگلیسی تشابه نسبی دارد. یکی از ابعاد پرسشنامه به دو بعد جدید تبدیل شد. این پرسشنامه میتواند ابزاری مناسب برای اندازهگیری رفتارهای مشکلساز در زمینه استفاده زیاد از اینترنت باشد.
احمد مهری، مهدی یاسری، دانیال رحیمی، سحرناز نجات،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اعتماد به نفس در دانشجویان یک ویژگی فردی است که دانشجو را قادر میسازد دیدگاه مثبت یا واقعگرایانه با خود یا شرایطی را که در آنها وجود دارد، داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه اعتبارسنجی و رواییسنجی پرسشنامه اعتماد به نفس (Personal Evaluation Inventory) متناسب با دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی ایران است.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در سال 98 روی 100 دانشجوی رشتههای علوم پزشکی در 4 دانشگاه علوم پزشکی کشور انجام شد. اعتبارسنجی این پرسشنامه شامل مراحل ترجمه، تعیین روایی محتوا، تعیین روایی صوری، تعیین پایایی در بعد تکرارپذیری و تعیین پایایی در بعد انسجام درونی بود.
یافتهها: میانگین سنی 100 شرکت کننده در این مطالعه 1/32 (انحراف معیار=5/5) سال بود. مقطع تحصیلی بیشتر شرکتکنندگان کارشناسی ارشد (47 درصد) و کمترین آنها (11 درصد) کارشناسی بود. یافتههای این مطالعه نشان داد توافق کلی در مناسببودن سؤالات 6/92 و برای شفافبودن 33/83 بود. درصد توافق جامعبودن کلی نسبت به سؤالات 100 درصد بهدست آمد. ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی خوشهای ICC تمام حیطهها بالای 7/0 بود. ضریب همبستگی درون خوشهای هرکدام از سؤالات نیز 98/0-72/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، نسخه فارسی پرسشنامه PEI از اعتبار و پایایی لازم برای استفاده در جمعیت دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی ایران برخوردار است.
فاطمه عادلی نژاد، امین فرجی، فردین علیپور،
دوره 16، شماره 5 - ( 12-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف از این پژوهش اعتبار سنجی پرسشنامه اثرات اجتماعی کووید- 19 (SISQ ) در دانشجویان ایرانی است.
روش کار: مطالعه حاضر مطالعهای توصیفی- تحلیلی از نوع اعتبارسنجی است و جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 99- 400 بودند که 300 نفر از آنها بهصورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. پس از بررسی روایی محتوا، جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون خوشهای استفاده شد؛ برای بررسی بیشتر متغیرهای اصلی پژوهش آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تی مستقل استفاده گردید؛ تحلیلها با استفاده از نرمافزار SPSS25 و AMOS26 انجام شد.
یافتهها: در بررسی روایی پرسشنامه گویه هفتم، طبق نظر اساتید، فاقد روایی محتوایی (16/0cvr=) بود؛ چهار مؤلفه فاصله اجتماعی، مطلوبیت اجتماعی، اطلاعات اجتماعی و اضطراب اجتماعی در تحلیل عامل اکتشافی استخراج شدند که با هم 99/57 درصد واریانس پرسشنامه را تبیین میکردند؛ نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی مدل 4 عاملی را، بعد از فرآیندهای آرایشی و پیرایشی، تأیید کرد (26/85=χ2 09/0=p؛ 93/0=IFI، 93/0=CFI، 05/0=RMSEA)، ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون خوشهٔ (ICC=intraclass correlation coefficient ) برای پرسشنامه نهایی برابر 80/0 شدند؛ همبستگی همه گویهها با نمره کل پرسشنامه مثبت و معنیدار بود و مقادیر از 49/0 تا 65/0 متغیر بودند. میانگین (انحراف معیار) سن افراد موردمطالعه 07/24(27/6) سال است.
نتیجهگیری: پرسشنامه 14 گویه ای اثرات اجتماعی کووید- 19 در دانشجویان از روایی و پایایی قابلقبولی برخوردار است. مطالعات بیشتر در سایر جمعیتها پیشنهاد میشود.
پروانه اصفهانی، محمد سارانی، سمیه سامانی، عالیه بزی، سیده معصومه حسینی زارع، احمد سیر صدر، مریم سادات حسینی، سیده محبوبه حسینی زارع،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
مقدمه و اهداف: افسردگی از شایع ترین اختلالات روحی- روانی در دانشجویان است که منجربه افت شدید عملکرد تحصیلی و اجتماعی میشود. بنابراین، این مطالعه مرور ساختارمند و متاآنالیز با هدف تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در ایران انجام شد.
روش کار: این مطالعه به صورت مرور ساختارمند و متاآنالیز انجام شد. کلیه مقالات علمی منتشر شده تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در 5 پایگاه داده (Web of Science، Scopus ، PubMed، SID، Magiran) و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و ارزشیابی کیفیتی شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و مدل متارگرسیون برای ارزیابی متغیرهای مظنون به ناهمگونی انجام شد. در نهایت، تعداد 9 مقاله شرایط ورود به این مطالعه را داشت که با استفاده از نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis تحلیل شدند.
یافتهها: بر مبنای مدل تصادفی، شیوع کلی افسردگی در دانشجویان پرستار ایرانی برابر با3/2 درصد (4/5 ـ 2/1؛ حدود اطمینان %۹۵) به دست آمد. بیشترین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در استان سیستان و بلوچستان در سال 1383برابر 6/2 درصد (7/1- 5/3؛ حدود اطمینان %۹۵) و کمترین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در استان قم و اصفهان در سال 1395 برابر 0/8درصد (1/2- 0/5؛ حدود اطمینان %۹۵) به دست آمد. همچنین بین سال، حجم نمونه، میانگین سنی و شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری ایرانی رابطه معناداری وجود داشت (0/05>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری برابر با 3/2 درصد بود و با افزایش سال و میانگین سنی این میزان شیوع کاهش مییابد. با این وجود، ضروری است سیاستگذاران و مدیران اقداماتی به منظور کاهش افسردگی به کار گیرند.