الهام گودرزی، قباد مرادی، اردشیر خسروی، نادر اسماعیل نسب، بیژن نوری، علی دلپیشه، ابراهیم قادری، دائم روشنی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: رضایت از زندگی یکی از ابعاد و پیامدهای مهم سلامت است که تحت تأثیر عوامل تعیین کننده سلامت قرار دارد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در عدم رضایت از زندگی زنان 54-15 سال ایران است.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در سطح کشور انجام شد. نمونهگیری این مطالعه بهصورت خوشهای چند مرحلهای طبقهبندی شده تصادفی با خوشههای مساوی بود. در مجموع 35305 زن 54-15 سال وارد مطالعه شدند. آنالیز دادهها در دو مرحله بود. مرحلهی نخست بررسی نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی با استفاده از روشهای شاخص تمرکز (Concentration Index) و منحنی تمرکز (Concentration Curve) و در مرحلهی دوم برای شناسایی نقش تعیینکنندهها از روش آنالیز چندسطحی (Multilevel) استفاده شد.
یافتهها: میانگین (±انحراف معیار) نمرهی رضایت از زندگی23/4±81/12 بود. شاخص تمزکز برای نارضایتی از زندگی ۰۶/۰- (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۰۲/۰-,۰۱/۰-) به دست آمد که بیانگر تمرکز نارضایتی در گروه اجتماعی اقتصادی پایینتر است. یافتههای آنالیز چند سطحی نشان داد که بین عدم رضایت از زندگی و محل سکونت، گروههای سنی، شغل، تحصیلات، وضع تأهل و طبقههای اجتماعی- اقتصادی رابطهی آماری معنیداری وجود دارد (P≤0.05).
نتیجهگیری: نابرابری در عدم رضایت از زندگی در گروه فقیر جامعه متمرکز شده است و این نابرابری در استانهای مختلف متفاوت است. متغیرهای اجتماعی اقتصادی از عوامل تأثیرگذار بر نابرابری در رضایت از زندگی در زنان است و باید برای کاهش نابرابریها باید به این مسائل توجه کرد.
فاطمه تقدیری، علی اکبر حقدوست، محسن مومنی، مقدمه میرزایی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: امروزه شادکامی و رضایت از زندگی نقش مهمی در سلامت زنان هر جامعه دارد. هدف مطالعه مقایسه سطح شادکامی و رضایت از زندگی در زنان شاغل و خانهدار و بررسی عوامل مؤثر بر آن است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مقطعی و جامعه آماری شامل 720 نفر از زنان شاغل و خانهدار شهر کرمان در سال 1396 است. برای جمعآوری دادهها از فهرست شادکامی آکسفورد، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و فرم مشخصات دموگرافیک استفاده شد. جهت تعیین ارتباط عوامل مختلف با شادکامی و رضایت از زندگی از آنالیز رگرسیون استفاده گردید.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره شادکامی کل جمعیت، 2/13±6/42 (6/13±3/43 شاغل و 7/12±42 خانهدار و 21/0P=) از حداکثر امتیاز 87 و رضایت از زندگی 1/6±5/23 (3/6±8/23 شاغل و 8/5±2/23 خانهدار 24/0 P=) از حداکثر امتیاز 35 محاسبه شد. همچنین بیشتر افراد (55%) شادکامی خود را در حد "نه زیاد نه کم" گزارش نمودند. نتایج آنالیز رگرسیون نشان داد که زنان متأهل، زنان با تحصیلات دانشگاهی و افرادی که بیشترین اوقات فراغت خود را به تفریح و مسافرت اختصاص میدهند و همچنین در گروه زنان شاغل، افراد باسابقه کاری کمتر و استخدام بهصورت رسمی، بهطور معناداری از شادکامی و رضایت از زندگی بالاتری برخوردار هستند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که زنان از سطح شادکامی و رضایت از زندگی متوسطی برخوردار میباشند و تفاوت معناداری در میزان شادکامی و رضایت از زندگی در دو گروه زنان شاغل و خانهدار وجود ندارد.