59 نتیجه برای سن
عباسعلی کشتکار، محمدجواد کبیر، شبنم اصغری، سحرناز نجات، آرش اعتمادی، رامین حشت، یوسف کنعانی، کوروش هلاکویی نائینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه واهداف : کاهش شنوایی ناشی از سروصدا (Noise-induced hearing loss-NIHL) شایعترین کاهش شنوایی در کارگران می باشد.بررسی آسیب های ناشی از سرو صدا در کارگران واحدهای صنعتی به عنوان گام نخست برای یافتن راه حلهای مناسب جهت کاهش ضایعات ناشی از آن می باشد(8) .
روش بررسی : این بررسی به صورت یک مطالعه همگروهی تاریخی در 131 نفر از کارکنان و کارگران شاغل بخشهای مختلف کارخانجات کشت و صنعت انجام پذیرفت. وضعیت شنوایی این افراد و بروز کاهش شنوایی در آنها از طریق شنوایی سنجی در فواصل 3 ساله از سال 1372 تا 1383 و با استفاده از آنالیز بقا به روش کاپلان مایر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : از 131 کارگر مورد بررسی 100 نفر در گروه مواجهه یافته و 31 نفر در گروه مواجهه نیافته قرار گرفتندکه49% افراد در گروه مواجهه یافته (49 نفر) و 7/9% در گروه مواجهه نیافته (3 نفر) مبتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا بودند (001/0p<). خطر نسبی ابتلا به کاهش شنوایی ناشی از سروصدا دردو گروه برابر 1/5 (فاصله اطمینان 95%: 1/15-7/1) بود.
نتیجه گیری : نتایج آنالیز بقا نشان داد که متوسط زمان در معرض خطر تا قبل از ابتلا (زمان بقا) در گروه مواجهه نیافته 9/24 سال (فاصله اطمینان 95%: 1/27-7/22) و در گروه مواجهه یافته 2/22 سال (فاصله اطمینان 95%: 7/23-7/20) بود. جهت حفظ تندرستی کارگران توصیه می شود که اولاً سطح صوت را در حد استاندارد نگه دارند، کارگران از وسائل حفاظت ایمنی استفاده کنند و میزان شنوایی به طور منظم اندازه گیری گردد تا در صورت لزوم محل کار آنان تغییر کند.
منوچهر کرمی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی، اکبر فتوحی، حسن افتخار اردبیلی،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1384 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از آنجا که درحال حاضر واکسن مصرفی در کشورمان، ساخت داخل(انستیتو رازی) است و تاکنون فقط چند پژوهش معدود دال بر تعیین میزان یا نسبت بروز عوارض واکسن ساخت کشور در خارج از محیط پژوهش بررسی حاضر انجام شده است؛ لذا این بررسی با هدف تعیین میزان بروز تجمعی عوارض واکسن سهگانه و عوامل مؤثر بر آن انجام شدهاست.
روش کار: روش مطالعه در تحقیق مورد نظر مطالعهی همگروهی است. با توجه به اهداف اصلی مطالعه، 1910 کودک زیر 7 سال به همگروههای مختلفی تقسیم و به مدت 48 ساعت پیگیری شدند. در بررسی اخیر اطلاعات از طریق پرسشنامه و به صورت تلفنی یا مراجعه به درب منازل جمع آوری شدهاست. روش نمونهگیری در این مطالعه «نمونهگیری طبقهای و یا تخصیص متناسب» است. واکسن مورد استفاده، واکسن سهگانه ساخت کشور ایران ـ انستیتو رازی ـ است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای دو قسمتی است که قسمت اول آن حاوی سؤالاتی در زمینهی مشخصات دموگرافیک فرد واکسینه شده و قسمت دوم پرسشنامه نیز شامل 15 سؤال دو بخشی (بلی - خیر) در مورد عوارض واکسن در فاصلهی دو روز پس از دریافت واکسن است. پس ازتکمیل پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS، نگارش 5/11 نتایج پژوهش را استخراج کردیم.
نتایج: میزان بروز تجمعی پیآمدهای نامطلوب متعاقب ایمنسازی در فاصلهی 48 ساعت پس از دریافت واکسن سهگانه، برای عارضهی تورم 66/40% (43/38 و 89/42)، عارضهی قرمزی 08/43% (84/40 و 32/45)، عارضهی درد 32/67% (20/65 و 4/69)، عارضهی تب مساوی یا بیشتر از 38 درجهی سانتیگراد 14/54% (89/51 و 40/56)، عارضهی تب مساوی یا بیشتر از 5/40 درجهی سانتیگراد 11/1% (64/0 و 59/1)، عارضهی خوابآلودگی 35/33% (21/31 و 48/35) و برای عارضهی گریهی طولانی مدت 35/13% (81/11 و 88/14) است. متعاقب واکسیناسیون با واکسن سهگانه، فقط یک مورد از افراد مورد پژوهش عارضهی تشنج را از خود نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میزان بروز تجمعی عارضهی درد و گریهی طولانی مدت در این مطالعه نسبت به سایر مطالعات میتوان چنین قضاوت کرد که تفاوت مذکور به دلیل ساختار متفاوت واکسنها یا ابزار اندازهگیری عوارض واکسن باشد. همچنین نظر به اهمیت عوارض عمومی نسبت به عوارض موضعی پیشنهاد میشود واکسن سهگانه در عضلهی ران تزریق شود.
عباس فدائی، فرهاد مصدق، منصور علیمرادی، محمدامین پورحسینقلی،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سالانه حدود دو میلیون نفر از مسلمانان جهان در مراسم حج شرکت مینمایند. حجاج بایستی در مدت زمان محدود اعمال خود را در یک فضای فیزیکی محدود انجام دهند، لذا تراکم جمعیت باعث ایجاد تماسهای نزدیک غیرقابل اجتناب میشود، که خود میتواند باعث شیوع بیماریهای مختلف عفونی و مسری شود.
با توجه به اینکه شایعترین شکایت حجاج در این سفر علائم تنفسی شبه آنفلوانزا است که باعث اختلال در انجام اعمال حج میشود، با مطالعه حاضر، اثر بخشی واکسیناسیون آنفلوانزا بر سندرم تنفسی شبه آنفلوانزا حجاج را میتوان اندازهگیری نموده و از آن جهت برنامهریزیهای آتی استفاده نمود.
روش کار: در این مطالعه که به صورت کارآزمائی بالینی تصادفی دو سوکور بر روی 156 زائر شهرستان ابهر انجام شد، به ترتیب ورود به جلسات توجیهی در مسجد و نیز به تفکیک جنس به صورت یک در میان واکسن و دارونما تزریق شد و اطلاعات توسط فرد واکسیناتور به عنوان گیرنده داروی A یا B ثبت گردید. سپس این افراد در طول سفر حج از نظر علائم سندرم تنفسی حاد مورد بررسی قرار گرفته و روزانه در پرونده فردی حجاج ثبت گردید. پروندهها پس از بازگشت از حج توسط فرد سوم (مجری طرح) بر اساس قرار گرفتن زائر در گروه A یا B طبقه بندی شده و اطلاعات پرونده استخراج و در نهایت با مشخص شدن واکسن و دارونما در مورد نتایج بحث و آنالیز صورت گرفت.
نتایج: یکصد و چهل و هفت نفر از زائران طی مدت حج بیماری سندرم تنفسی حجاج را تجربه کردند که 5/90% از کل زائران را تشکیل میدادند. در گروه مورد 93% زائران و در گروه شاهد 96% زائران بیمار شدند و اختلاف معنیداری از نظر درصد ابتلا مشاهده نشد.
نتیجه گیری: واکسیناسیون آنفلوانزا در پیشگیری از بیماری سندرم تنفسی حجاج سال 1381 تاثیری نداشت، لذا میتوان توصیه نمود که واکسن آنفلوانزا فقط برای کسانیکه اندیکاسیون دیگری غیر از سفر حج ندارند تجویز نشود. لیکن جهت اخذ سیاستهای مناسب
پیشگیرانه، همچنان به تحقیقات بیشتری نیاز است.
مصطفی قربانی، مسعود یونسیان، اکبر فتوحی، حجت زراعتی، سعید صادقیان، یوسف رشیدی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شواهد اخیر گویای این مطلب هستند که مواجهه طولانی مدت با آلودگی هوا موجب پیشرفت وتشدید آترواسکلروز، افزایش خطر بیماریهای قلبی - روقی و مرگ میشود. مواجهات کوتاه مدت ممکن است موجب ترمبوز و حوادث حاد ایسکمیک گردد. از آنجا که این یافتهها ناکامل و متناقضند مطالعات بیشتری مورد نیاز است. این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط میان آلودگی هوا
( PM10و CO) و پذیرش اورژانسی در بیمارستان به علت سندرم حاد قلبی (ACS) به صورت یک مطالعه مورد-متقاطع انجام شد.
همچنین در این مطالعه ویژگیهای فردی به عنوان تعدیل کننده اثر مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: دویست و پنجاه بیمار ساکن تهران که با تشخیص سندرم حاد قلبی از 15 فروردین تا 20 خرداد 1386 بستری شده بودند تحت مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات فردی از جمله جنسیت، سن، تاریخ بستری، تاریخ شروع علائم، بیماریهای همراه (فشارخون، دیابت) و وضعیت سیگار کشیدن افراد در دسترس بود. دادههای روزانه و ساعتی آلودگی هوا از شرکت کنترل کیفیت هوا اخذ شد. در این مطالعه فاکتورهای هواشناسی، استرس، فعالیت فیزیکی و روز تعطیل هفته به عنوان متغیر مخدوش کننده در مطالعه وارد شد.
نتایج: ارتباط مثبت معنیداری بین سندرم حاد قلبی و میانگین 24 ساعته مونوکسید کربن (34/1-03/1
:CI95%، 18/1=OR) به ازای افزایش هر واحد مونوکسید کربن یافته شد ولی ارتباط سندرم حاد قلبی و میانگین 24 ساعته ذرات معلق کوچکتر از 10 میکرون (01/1-99/0 :CI95%، 005/1=OR) از لحاظ آماری معنیدار نبود. ارتباط میانگین 24 ساعته مونوکسید کربن و سندرم حاد قلبی در سطوح جنس متفاوت بود و زنان حساستر از مردان (26/2-25/1 :CI95%، 75/1=OR) بودند ولی ارتباط سندرم حاد قلبی و میانگین 24 ساعته ذرات معلق کوچکتر از 10 میکرون در سطوح متغیرهای تعدیل کننده اثر تغییری نکرد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش میانگین 24 ساعته
CO باعث افزایش خطرACS میگردد که این خطر برای زنان بیشتر از مردان بود. در این مطالعه هیچ ارتباطی میان ACSو میانگین 24 ساعته ذرات معلق کوچکتر از 10 میکرون یافت نشد.
محمدعلی حسین پور فیضی، محمد مسافری، سعید دستگیری، شهین زلالی، ناصر پولادی، پروین آذرفام،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آرسنیکوزیس یکی از جدیترین بیماریهای زیست محیطی ناشی از ماده شیمیائی آرسنیک است که اغلب به واسطه مصرف آب آلوده به آرسنیک بروز مینماید. عوارض و ناراحتیهای بهداشتی شامل کراتوزیس، پیگمنتاسیون و زخمهای پوستی و انواع سرطان در انسانها میباشد. در مطالعه حاضر با توجه به آلودگی گزارش شده در روستای قوپوز از توابع شهرستان هشترود، عوارض بهداشتی و تغییرات کروموزومی حاصل از مصرف آب آلوده به آرسنیک مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: تحقیق یک مطالعه مقطعی است که با هدف تعیین شیوع عوارض کروموزومی، پوستی (هیپر کراتوزیس و هیپر پیگمانتاسیون) و دیگر عوارض (فشار خون بالا) حاصل از آرسنیک در آب روستای قوپوز به عنوان گروه در معرض خطر مواجهه انجام شد. در طی مطالعه 101 نفر در روستای قوپوز و 107 نفر در روستای مایان به عنوان روستای شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. معاینات پزشکی توسط پزشک آموزش دیده به عمل آمد. 46 نمونه خون جهت مطالعه کاریوتایپ تهیه شد. آنالیز فلزات سنگین آب با استفاده از روش Inductively Coupled Plasma (ICP) به انجام رسید.
نتایج: در روستای قوپوز آلودگی آب به آرسنیک مشاهده گردید به طوریکه در آب چشمههای یوخاری بلاغ، لوله بلاغ و آب لولهکشی به ترتیب 7/7، 8/49 و 25 برابر حداکثر مجاز استاندارد ملی بود. در روستای قوپوز میانگین سطح فشار خون سیستولیک (142-132 :CI95% ،137) به طور کاملاً معنیداری بیشتر از همان مقدار در روستای مایان به عنوان گروه کنترل بود (114-9/99 :CI95% ،107). به همین ترتیب متوسط سطح فشار خون دیاستولیک نیز در روستای قوپوز (85-79 :CI95% ،82) به طور معنیداری بیشتر از میانگین مربوطه در روستای مایان (75-66 :CI95% ،71) بود. وقوع هیپرکراتوزیس در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک حدود 34 برابر بیشتر از گروه کنترل میباشد (001/0>, P34OR=) که این تفاوت در شدت وقوع ضایعه و همینطور محل ایجاد آن نیز از نظر آماری معنیدار بود. به طور مشابهی وقوع پیگمانتاسیون نیز در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک به طور معنیداری در گروه مواجهه یافته افزایش یافته بود (007/0>, P4/2OR=). گسترشهای کروموزومی به دست آمده، ناهنجاری شکاف کروماتیدی و قطعه کروموزومی را در گروه مواجهه یافته نشان داد که تفاوت موجود معنیدار بود (05/0>P).
نتیجه گیری: وضعیت آب شرب روستای قوپوز از نظر آرسنیک و نیترات و ... مغایر با استاندارد ملی بود. مصرف آب آلوده به آرسنیک باعث شده تا افراد دچار ناراحتیهای پوستی، فشار خون بالا و برخی اختلالات کروموزومی شوند. لازم است افراد متأثر شده از موضوع تحت درمان قرار گیرند و نظارت مستمر بر تأمین آب شرب سالم در روستا به عمل آید.
داود خلیلی، فرزاد حدائق، مریم توحیدی، اصغر قاسمی، فرهاد شیخ الاسلامی، فریدون عزیزی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نسبت تریگلیسرید به کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا (TG/HDL-C) به عنوان شاخصی برای سندرم متابولیک شناخته شده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک و HDL-C پایین در جمعیت ایرانی، این مطالعه به منظور تعیین نقش این شاخص در پیش بینی بروز بیماریهای کرونری قلب (CHD) بطور مستقل از سایر عوامل خطر انجام گرفت.
روشکار: طی بهمن ماه سال 1378 تا مرداد 1380، تعداد 1824 مرد 40 سال و بالاتر، بدون هیچگونه سابقهای از بیماریهای قلبی ـ عروقی، وارد مطالعه شدند تا به منظور تعیین رخدادهای جدید CHD بصورت آیندهنگر مورد بررسی قرار گیرند. اندازهگیریهای پایه شامل سطح سرمی کلسترول تام (TC)، HDL-C، TG و عوامل خطر CHD شامل سن، فشار خون سیستولی و دیاستولی، نمایه توده بدنی، دیابت، مصرف دخانیات و سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی عروقی هستند.
نتـایــج: تا اسفند 1385 با میانه پیگیری 5/6 سال، تعداد 163 رخداد جدید CHD رخ داد. براساس الگوی خطرات متناسب کاکس(Cox)، پس از تعدیل براساس کلسترول تام و سایر عوامل خطر، مردان در بالاترین چارک TG/HDL-C نسبت به پایینترین چارک، نسبت خطر (Hazard ratio) معنیداری برابر 85/1 (17/3-07/1، فاصله اطمینان95%) داشتند. نسبت خطر توام برای TC و TG/HDL-C (بالاترین چارک TC و TG/HDL-C نسبت به پایینترین چارک آنها) پس از تعدیل برای سایر عوامل خطر برابر 13/6 (86/15-37/2، فاصله اطمینان95%) بود.
نتیجـهگیـری: ارزیابی همزمان نسبت TG/HDL-C و TC میتواند به عنوان شاخصی در پیشبینی خطر بروز CHD در مردان ایرانی در نظر گرفته شود.
رجبعلی حکم آبادی، حمید سوری، محمد جواد جعفری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تعیین وضعیت ایمنی راه میتواند در کاهش مرگ و جرح ناشی از سوانح ترافیکی مؤثر باشد. در این مطالعه نشانگرهای دخیل در ایمنی راه شناسایی شد و بر اساس رویکردهای مختلف، شاخصی برای سنجش وضعیت ایمنی راههای کشور تدوین شد.
روشکار: یازده نشانگر انتخاب شده در 9 بعدطبقهبندی شدهاند. دادهها با استفاده از مقادیر کمینه، بیشینه و هدف آنها استاندارد سازی شده و براساس سه رویکرد با هم تلفیق شدهاند. برای کاربردی بودن شاخص، دادههای 11 کشور آسیایی جمع آوری شد. بر اساس شاخصها، نتایجی محاسبه شده که با مقادیر بدست آمده از شاخص ال حاجی مورد مقایسه قرار گرفته و بهترین شاخص برای سنجش ایمنی راه کشورانتخاب گردید.
نتایج:مقادیر شاخص بدست آمده از وزن دهی نشانگرها به مقادیر شاخص ال حاجی نزدیک بوده و رابطه بین مقادیر این دو دارای برابر 994/0 است. اختلاف آماری در وضعیت ایمنی راه کشورهای آسیایی وجود دارد. به طوریکه سنگاپور و برونئی دارای بالاترین امتیاز، مالزی و فیلیپین دارای امتیاز متوسط و ایران، تایلند، اندونزی، میانمار، کامبوج، ویتنام و لائوس دارای پایینترین امتیاز بر اساس شاخص هستند.
نتیجهگیری: کشورها نیازمند تدوین شاخص ترکیبی با نگاه سلامت محور از عوامل موثر در حوادث راه هستند تا بتوانند عملکرد ایمنی راه در کشور خود و در مقایسه با سایر کشورها را موردارزیابی قرار دهند. ایمنی راه در کشور ما هنوز با وضع مطلوب فاصله داشته و نیاز به توجه بیشتر دارد.
مازیار مرادی لاکه، مهدی منتظر، مسعود مرادی، سید محمد حسین محمودی، سید امیر پویا عالم زاده بحرینی، ساره عسکری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کوتاهقدی بیانگر سوءتغذیه مزمن است. روند تغییرات این شاخص نشانگر وضعیت سلامت در درازمدت و نیز میزان سودبخشیمداخلات انجام شده است. هدف از مطالعه حاضر،بررسی روند تغییرات کوتاهقدی کودکان پیش دبستانی روستاهای رباطکریم به شیوۀ بررسی اثر سن-همگروه تولد-دوره زمانی است.
روش کار: دادههای رشدی تمامی کودکان تحت پوشش خانههای بهداشت مرکز بهداشت رباطکریم در نرمافزارAnthro2005 به نمره انحراف معیار (نمره Z) تبدیل شد.مقادیر کوچکتر از 2- برای قد-برای-سن به عنوان موارد متوسط و شدید کوتاهقدیشناخته میشود. تحلیل سن-همگروه تولد-دوره زمانی در دو بخش ترسیمی و آماری انجام شد. در بخش آماری از مدلهای رگرسیونی لجستیک استفاده گردید که کوتاهقدی متغیر مستقلِ آنها، و سن، همگروه تولد، و دورهزمانی متغیرهای وابسته بودند.
نتایج: دادههای رشدی 970 پسر و 898 دختر بررسی شدند. درصد فراوانی کوتاهقدی بطورکلی 0/8% بود. مدلهای رگرسیونی لجستیک (000/0Pvalues=) با یافتههای تحلیل بصری مطابقت داشته و نشان میدهند که با نزدیک شدن به زمان حال، درصد فراوانی کوتاهقدی در همگروههای تولدی مختلف و دورههای زمانی مختلف، روندی کاهشیابنده دارد. بیشترین فراوانی کوتاهقدی در سالهای دوم و 6-5 زندگی مشاهده میشود. درصد فراوانی کوتاهقدی به طور معنیداری در پسران (3/9%) و کودکان غیرایرانی (5/9%) بیشتر بوده است (001/0Pvalues<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد فراوانی کوتاهقدی متوسط تا شدید در جمعیت مورد بررسی در حال کاهش است. مداخلات مناسب برای کاهش کوتاهقدی در دوسالگی و 6-5سالگی، پسران، و کودکان غیر ایرانی ضروری به نظر میرسد.
ایرج نجفی، مصطفی حسینی، سعید صفری، عباس شجاعی، علی شریفی، مهدی مهرانی، رسول بابایی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از مشکلات جدی مصدومین زلزله، سندرم کمپارتمان ناشی از آسیب له شدگی (crush injury) است که میتواند حیات عضو را به خطر اندازد. در درمان این سندرم، بین شیوه جراحی (فاشیوتومی) و نگهدارنده، اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه به ارزیابی تاثیرات انجام فاشیوتومی بر مرگ و میر و ابتلای مصدومین زلزله بم در سال 1382 خواهد پرداخت.
روش کار: پرسشنامهای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی طراحی شد و برای مصدومین بستری شده تکمیل گردید. در ابتدا اطلاعات مصدومین فاشیوتومی شده مورد آنالیز قرار گرفت. در ادامه، از بین بیماران فاشیوتومی نشده، گروهی با حداکثر فاکتورهای مشابه ممکن انتخاب و به مقایسه مرگ و میر و ابتلای دو گروه پرداخته شد.
نتایج: 2962 نفر بررسی شده بودند. فاشیوتومی در (61/3%) 107 بیمار انجام شده بود (46% خانم). متوسط سن بیماران فاشیوتومی شده 79/9 ± 46/27 سال بود (حداقل=10 و حداکثر=65). آنها به طور متوسط برای7/0 ± 06/5 ساعت زیر آوار محبوس شده بودند (حداقل=1 و حداکثر=15). تفاوت معنیداری در مرگ و میر و ابتلای نهایی مصدومین فاشیوتومی شده نسبت به گروه انتخابی فاشیوتومی نشده که از نظر سطح آنزیمهای عضلانی، زمان زیر آوار، سن، جنس و میزان مایع دریافتی در وضعیت مشابه بودند وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که انجام فاشیوتومی در افزایش مرگ و میر و ابتلا در مصدومین، تاثیر چشم گیری نداشته باشد؛ البته اظهار نظر قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات قویتر است.
نجف زارع، مهراب صیادی، الهام رضائیان فرد، هاله قائم،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
مقدمه واهداف: مدلبندی آماری تغییرات مشاهده شده در دادهها را از طریق معادلات ریاضی تبیین مینماید. در حالتی که متغیرپاسخ گسسته باشد مدل پواسن مورد استفاده قرار میگیرد و در صورتی که شرایط مدل پواسن برقرار نباشد، بهتر است از تعمیم یافته آن استفاده کرد. لذا هدف از این مطالعه، تاکید و توجه به ساختار دادهها، معرفی مدل رگرسیون پواسنی تعمیم یافته و بکار بردن این مدل جهت برآورد ضرایب عوامل مؤثر بر تعداد فرزندان و مقایسه آن با مدل رگرسیون پواسن معمولی است.
روش کار: در این مطالعه ضمن معرفی مدل پواسنی تعمیم یافته کاربرد آن در تحلیل دادههای باروری بکار رفته است. این دادهها از یک نمونه 1019 نفری زنان روستایی استان فارس بصورت مقطعی و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی بدست آمد. متغیر تعداد فرزند ان زنده متولد شده یک زن به عنوان متغیر پاسخ شمارشی جهت کاربرد مدل در نظر گرفته شده است.
نتایج : میانگین فرزندان هر زن88/2 ±3/4 بود. مقدار آماره آزمون، log-likelihoodبرای مدل پواسنی معمولی 93/1950- و برای مدل پواسنی تعمیم یافته 93/1946- بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادکه دادهها Over Dispersionدارد. و بر اساس معیارهای انتخاب بهترین مدل، مدل پواسنی تعمیم یافته جهت تحلیل این دادهها مناسب است و میتواند ضرایب عوامل مؤثر بر تعداد فرزند را دقیقتر برآورد نماید.
خسرو رفائی شیرپاک، سپالی گوروگه، مریم چینی چیان،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
انجام تحقیقات کیفی در علوم بهداشتی رو به افزایش است. هر یک از این تحقیقات فقط گوشهای از حقایق مربوط به پدیده مورد بررسی را بازگو میکند و به تنهائی تفسیری جامع و همهگیر از آن ارائه نمیدهد. شاید به همین دلیل نتایج این تحقیقات کمتر در سیاستگذاریها و ارائه خدمات بهداشتی استفاده میگردد.
متاستنز شیوهای است که در آن نتایج گروهی از تحقیقات کیفی کنار هم گذاشته میشود و محصول نهائی مفهوم و تفسیری جامع و نو از پدیده مورد بررسی ارائه میدهد. در محصول نهایی متاسنتز همزمان نتایج پژوهش های اولیه قابل جستجو هستند.
فقدان مقالهای به زبان فارسی در شرح این شیوه نوین، نویسندگان این مقاله را بر آن داشت تا با نگارش این مقاله دستاندرکاران علوم بهداشتی از جمله محققین و دانشجویان را با چگونگی و مراحل مختلف انجام متاسنتز آشنا ساخته و آنان را تشویق به استفاده هر چه بیشتر از نتایج مطالعات کیفی در زمینههای مختلف علوم بهداشتی نمایند. در این مقاله به موارد زیر در انجام متاسنتز اشاره شده است: تعریف، ضرورت و چگونگی انجام متاسنتز، تعیین سوال تحقیق، انتخاب مطالعات واجد شرایط، آنالیز مطالعات و نهایتا انجام دهنده متاسنتز.
محتوای این مقاله علاوه بر دستاندرکاران و دانشجویان علوم بهداشتی، برای استفاده محققین و دانشجویان در سایر رشتههای وابسته و مرتبط نظیر علوم اجتماعی نیز کاربرد خواهد داشت.
علی اکبر حق دوست، علی پورخاندانی، شهرزاد متقی پیشه، بهنام فرهودی، نوشین فهیم فر، بهنام صادقی راد،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با گسترش ابتلاء به HIV/ایدز در ایران، افزایش سطح دانش و نگرش در جامعه بخصوص گروههای در معرض خطر نقش کلیدی در پیشگیری از همهگیری دارد. در مطالعه حاضر با بکارگیری روشهای مرور ساختاریافته، مستندات مرتبط با آگاهی و نگرش در مورد HIV/ایدز بررسی و با استفاده از تکنیکهای متاآنالیز مقادیر آنها در جامعه برآورد شد.
روش کار: پس از جستجوی مستندات، مجموعاً 62 مطالعه منتشر شده در بین سالهای 1377 تا 1387 بررسی گردید. جهت نمایش نتایج از نمودار انباشت و برای ارزیابی منبع ناهمگونی از مدل متارگرسیون استفاده گردید.
نتایج: مطالعات وارد شده از نظر متدولوژی (شیوه نمونهگیری و ابزار جمعآوری اطلاعات) تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشتند که این موضوع مانع از ترکیب آماری مطالعات بود. در مجموع 24 مطالعه، با مجموع حجم نمونه 24,011 نفر مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین نمره دانش بین 7/14 تا 0/84 (از مبنای 100) متغیر بود. در 16 مطالعه مربوط به نگرش 11,104 نفر ارزیابی شده بودند که میانگین نمره نگرش بین 6/32 تا 4/78 (از 100 نمره) متغیر بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که دانش و نگرش همچنان نیازمند ارتقاء است؛ هرچند نتایج مطالعات مختلف پراکندگی زیادی را نشان میدهند که میتواند به دلیل تفاوت در گروههای هدف و متدولوژی مطالعات باشد. عدم مشاهده تغییر قابل ملاحظه در سطح دانش و نگرش گروههای مختلف در طول دوره مورد بررسی بر لزوم برنامهریزی در راستای اصلاح، گستردهتر و اثر بخشتر کردن فرآیندهای آموزشی تأکید دارد.
نیما حسین زاده، یداله محرابی، مریم السادات دانشپور، حمید علوی مجد، فریدون عزیزی،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی چندین نشانگر نزدیک به هم، اطلاعات بیشتری را برای تعیین دقیقتر مکان بیماری با استفاده از آنالیز ارتباط ژنتیکی فراهم میآورد. این تحقیق ضمن معرفی روشهای چند نشانگری FBAT-MM و FBAT-LC و بهکارگیری آنها، به مطالعۀ ارتباط ژنتیکی چند نشانگری برخی میکروستلایتهای منتخب با میزان HDL-C برای شناخت نواحی ژنی موثر در سندرم متابولیک میپردازد.
روش کار: تعداد 125 خانواده از بین شرکتکنندگان در مطالعۀ قند و لیپید تهران بهگونهای انتخاب شدند که حداقل یک نفر از اعضای آنها مبتلا به سندرم متابولیک و حداقل دو نفر دچار کاهش HDL-C باشند. ارتباط ژنتیکی چندنشانگری HDL-C با برخی میکروستلایتهای کروموزومهای 8، 11، 12 و 16، با بهکارگیری روشهای FBAT-MM و FBAT-LC بررسی گردید.
نتایج: خانوادههای مورد بررسی شامل 563 نفر (269 مرد و 294 زن) بودند. با بهکارگیری روش FBAT-MM، تنها ارتباط ژنتیکی همزمان سه میکروستلایت کروموزوم 11 با میزان HDL-C معنیدار شد(05/0
منوچهر کرمی، حمید سوری، یداله محرابی، علی اکبر حقدوست، محمد مهدی گویا،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و هدف: شناسایی و حذف الگوهای قابل توجیه، شامل روندهای ماهانه، فصلی و سالانه، آثار روزهای هفته، روزهای تعطیل و پایان هفته به دلیل اختلال در اعلام هشدارهای واقعی مبنی بر وجود تغییرات در روند بیماریها و نیز ایجاد هشدارهای کاذب بسیار اهمیت دارد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و حذف الگوهای قابل توجیه دادههای کشوری نظام مراقبت بیماری سرخک در ایران انجام گردید.
روش کار: برای شناسایی الگوهای قابل توجیه از دادههای کشوری، موارد مشکوک به سرخک طی سالهای 1387 تا1389، از نمودارهای خطی و میانگین متحرک، توابع خودهمبستگی و خودهمبستگی جزئی و شاخص متوسط پایان هفته استفاده شد. برای حذف الگوهای قابل توجیه نیز از روشهای هموارسازی میانگینهای متحرک و هموارسازی نمایی هولت- وینترز استفاده شد.
نتایج: نتایج استفاده از روشهای مختلف برای شناسایی الگوهای قابل توجیه بیانگر وجود الگوهای سالانه، ماهانه و به ویژه آثار روزهای هفته و تعطیل در دادههای بیماری سرخک است. همچنین، یافتهها نشانگر کارایی روش هموارسازی میانگینهای متحرک در کاهش انحراف از پیش فرض نرمالبودن و عملکرد مناسب روش هموارسازی نمایی هولت- وینترز در حذف الگوهای فصلی، شامل آثار روزهای هفته، ماه و سال است.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر بر اهمیت بررسی دادههای خام نظام مراقبت بیماری سرخک، پیش از به کارگیری روشهای کشف طغیان تأکید میکند و استفاده از روش هموارسازی هولت وینترز برای حذف الگوهای فصلی را، با وجود سادگی و کارایی مناسب روش میانگینهای متحرک در کاهش انحراف از پیشفرض نرمالبودن از دادههای خام نظام مراقبت سرخک توصیه میکند.
قاسم یادگار فر، طاهره علی نیا، راضیه حسن نژاد، مهسا فیاض، ریحانه حسینی، جواد صنعتی، جلال هرندی، وحید حاج نوروز علی، محمود رضا باقی، عنایت میرزاوند،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تعیین گستردگی استرس شغلی، به اندازهگیری آن، با استفاده از الگوهای نظری استاندارد و پرسشنامه معتبر نیاز دارد. هدف این مطالعه، ترجمه پرسشنامه ناهماهنگی بین تلاش و پاداش به فارسی و بومیسازی اعتبارسنجی آن، در کارکنان شرکت پلیاکریل اصفهان است.
روش کار: نسخه فارسی پرسشنامه با فرایند “ترجمه-برگردان- ترجمه” تهیه و در 227 نفر از کارکنان ارزیابی شد. ثبات درونی آن با آلفای کرونباخ و روش تنصیف و اعتبار ساختاری آن با اعتبار همگرایی و افتراقی تعیین شد. تحلیل عاملی تأییدی بر هر یک از حیطههای پرسشنامه صورت گرفت. اعتبار ملاکی با استفاده از رگرسیون لجستیک و رابطه بین 3 حیطه با افسردگی و استفاده از نرمافزار 18SPSS و لیزر ل5/8 تحلیل شدند.
نتایج: میانگین نمره 3 حیطه 68/10، 36/41 و 15/14 و آلفای کرونباخ 61/0، 85/0 و 67/0 و ضریب تنصیف دادهها، بهترتیب برای تلاش، پاداش و تعهدکاری،53/0، 85/0 و 65/0بود. همه همبستگیهای جزء-کل بیشتر از 20/0 بود. همبستگی بین هر پرسش و مقیاس مورد اندازهگیری، بهجز برای یک پرسش، بیشتر از 4/0بود. دو مقیاس تلاش و تعهدکاری برازش مدل اعتبار ساختاری را نشان دادند.
نتیجهگیری:مطالعه حاضر یک ابزار استاندارد روا و پایا برای اندازهگیری استرس شغلی به جامعه علمی و صنعتی کشور ارائه میکند و توصیه میکند که این ابزار در مطالعههای طولی و دیگر مشاغل ارزیابی شود.
طیبه امیری پارسا، میترا خادم الشریعه، محمدرضا حادمی نیا، مرضیه السادات آذر نیوه،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: چاقی با افزایش مقاومت به انسولین، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و هیپرانسولینمی و بیماریهای قلبی- عروقی همراه است. هدف اصلی این مطالعه، بررسی برخی عوامل مرتبط با چاقی و اضافه وزن در بین زنان دارای اضافه وزن و چاق 50-30 ساله شهرستان سبزوار بود.
روش کار: در این تحقیق از فرم پرسشنامه 56 سؤالی و پرسشنامه فعالیت بدنی بک استفاده شد. وزن، قد، دور کمر، اضافه وزن
(kg/m2 25BMI≥ )، چاقی (kg/m230BMI≥ ) و چاقی شکمی (85/0 WHR≥) نیز ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل آماری متغیرها از آزمونهای MANOVA، آزمون تکمیلی توکی، همبستگی پیرسون و اسپیرمن، کروسکال والیس و مریع کای با سطح معنیداری
05/0 ≥P استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد که 5/22 درصد زنان وزن نرمال، 4/42 درصد دچار اضافه وزن و 6/31 درصد هم چاق و تنها 5/3 درصد زنان لاغر بودند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از شیوع 74 درصد اضافه وزن و چاقی در زنان سبزواری بود که لزوم استفاده از شیوههای آموزشی برای آشنایی مردم به ویژه زنان با مسائل کنترل وزن و پیشگیری از چاقی، را مورد تأکید قرار میدهد. یافتهها نشان داد که سن، تعداد فرزندان، تعداد بارداری، سن اولین قاعدگی، تعداد اعضای خانواده، کار با کامپیوتر و مصرف غذای پر چرب باعث افزایش خطر چاقی میشود. در همین راستا بهبود و اصلاح شیوه زندگی و توسعه فعالیت بدنی به عنوان کمهزینهترین و کمخطرترین روش پیشگیری از چاقی نیازمند توجه بیشتر میباشد.
محمد حسن پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعات مختلف نشان دادهاند که بین بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک ارتباط وجود دارد. در این مطالعه به بررسی خطر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک، همچنین برهمکنش بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در بروز بیماری عروق کرونر قلب پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه یک جمعیت 6568 نفری (4/43 درصد مرد) با میانگین سنی 4/48 سال در مردان و 7/46 سال در زنان و با میانه پیگیری 1/10 سال مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا شرکت کنندهها به 4 گروه تقسیم شدند. گروه اول: شامل افراد بدون بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه دوم: افراد دارای بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه 3: افراد دارای سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی و گروه 4: افراد دارای هر دو عامل سندرم متابولیک و بیماری مزمن کلیوی بود. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره هر گروه نسبت به گروه اول و با تعدیل متغیرهای سن، تحصیلات، سیگار کشیدن، کلسترول تام، سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی- عروقی محاسبه شد.
نتایج: در مردان، بیماری مزمن کلیوی (بدون سندرم متابولیک) با نسبت مخاطره 74/1 (با فاصله اطمینان 95 درصد: 60/2-16/1) و سندرم متابولیک (بدون بیماری مزمن کلیوی) با نسبت مخاطره 34/2 (08/3-77/1) هر دو عامل خطر بیماری عروق کرونر قلب میباشند و در زنان نسبت مخاطره این بیماریها به ترتیب 18/1 (19/2-64/0) و 59/2 (88/3-73/1) میباشد؛ در حالیکه بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در مردان یک برهمکنش منفی معنیدار در بروز بیماری عروق کرونر قلب داشت این برهمکنش در زنان معنیدار نبود (48/0= Pvalue).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که بیماری مزمن کلیوی در مردانی که سندرم متابولیک ندارند به تنهایی یک عامل خطر در بروز بیماری عروق کرونر قلب میباشد.
جمشید یزدانی چراتی، الهام احمدی باصری، محمد ساکی، سیاوش اعتمادی نژاد،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سل یکی از بیماریهای عفونی مهم در ایران است که میتواند به صورت ریوی و خارج ریوی تظاهر کند. با توجه به تفاوتهایی که در پراکندگی موارد سل در نواحی مختلف وجود دارد، برآن شدیم تا خصوصیات اپیدمیولوژیک و الگوی جغرافیایی این بیماری را در استان لرستان مورد بررسی قرار دهیم.
روش کار: این مطالعه از نوع اکولوژیک (توصیفی- تحلیلی) و دوره مطالعه سالهای 87-1381 بود. اطلاعات 1481 بیمار مبتلا به سل از معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی لرستان استخراج شد. دادهها برمبنای متغیرهای سن، جنس، محل سکونت، نوع بیماری، سال و مکان ثبت به روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نسخه 2/9 نرم افزار SAS تحلیل شد.
نتایج: از 1481 بیمار ثبت شده، 4/58 درصد را مردان و 6/41 درصد را زنان تشکیل میدادند که74/68 درصد آنها شهری، 98/29 در صد روستایی و 28/1 درصد عشایر بودند. میانگین سن بیماران 87/41 سال بود. بیشترین میزان بروز در خرم آباد (38/19 در صدهزار نفر) و کمترین آن در شهرستان ازنا (04/7 در صدهزار نفر) بود. با براز ش مدل رگرسیون پواسن بر دادهها، اثر ساختار سنی و محل سکونت بر میزان بروز بیماری معنیدار شد.
نتیجه گیری: درصد عشایرنشینی به عنوان مهمترین عامل جمعیت شناختی مؤثر بر بروز سل در لرستان شناسایی شد. تخصیص امکانات مناسبتر به مناطق عشایرنشین و آموزشهای صحیح میتواند در کنترل و پیشگیری از این بیماری مؤثر باشد.
کامران یزدانی، سحرناز نجات، آفرین رحیمی موقر، لیلا قالیچی، ملاحت خلیلی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
محمد حسین پناهی، پروین یاوری، داود خلیلی، یداله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مطالعههای بیماریهای مزمن نشان میدهند که ممکن است افراد چاق به طور متناقضی، بقای بهتری داشته باشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در رخداد بیماری عروق کرونر قلب میباشد.
روش کار: به منظور بررسی رخداد بیماری عروق کرونر قلب 6507 نفر شرکت کننده (میانگین سنی 4/47 سال، 4/43 درصد مرد) به مدت 10 سال پیگیری شدند. شرکتکنندهها بر اساس وجود یا عدم وجود بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک به 4 گروه تقسیم شدند. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره گروهها نسبت به گروه بدون بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در 1/27>BMI و 1/27&leBMI محاسبه شد.
نتایج: نسبت مخاطره در مردان و زنان BMI پائین با بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک به ترتیب 06/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/3-28/1) و 56/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/6-04/1) بود. این مقدار در بیماران BMI بالا از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین در مردان و زنان BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک بدون بیماری مزمن کلیوی، نسبت مخاطره به ترتیب 52/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 73/3-71/1) و 68/4 (فاصله اطمینان 95 درصد: 95/9-20/2) بود. در بیماران BMIبالا این مقادیر 70/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 78/2-05/1) و 90/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 13/3-16/1) بود.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که خطر بروز بیماری عروق کرونر قلب در افراد BMI پائین مبتلا به سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی تقریباً دو برابر بیماران BMI بالا میباشد.