جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای فشار خون

محمدعلی حسین پور فیضی، محمد مسافری، سعید دستگیری، شهین زلالی، ناصر پولادی، پروین آذرفام،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: آرسنیکوزیس یکی از جدی­ترین بیماری­های زیست محیطی ناشی از ماده شیمیائی آرسنیک است که اغلب به واسطه مصرف آب آلوده به آرسنیک بروز می­نماید. عوارض و ناراحتی­های بهداشتی شامل کراتوزیس، پیگمنتاسیون و زخم­های پوستی و انواع سرطان در انسان­ها می­باشد. در مطالعه حاضر با توجه به آلودگی گزارش شده در روستای قوپوز از توابع شهرستان هشترود، عوارض بهداشتی و تغییرات کروموزومی حاصل از مصرف آب آلوده به آرسنیک مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: تحقیق یک مطالعه مقطعی است که با هدف تعیین شیوع عوارض کروموزومی، پوستی (هیپر کراتوزیس و هیپر پیگمانتاسیون) و دیگر عوارض (فشار خون بالا) حاصل از آرسنیک در آب روستای قوپوز به عنوان گروه در معرض خطر مواجهه انجام شد. در طی مطالعه 101 نفر در روستای قوپوز و 107 نفر در روستای مایان به عنوان روستای شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. معاینات پزشکی توسط پزشک آموزش دیده به عمل آمد. 46 نمونه خون جهت مطالعه کاریوتایپ تهیه شد. آنالیز فلزات سنگین آب با استفاده از روش Inductively Coupled Plasma (ICP) به انجام رسید.
نتایج: در روستای قوپوز آلودگی آب به آرسنیک مشاهده گردید به طوری­که در آب چشمه­های یوخاری بلاغ، لوله بلاغ و آب لوله­کشی به ترتیب 7/7، 8/49 و 25 برابر حداکثر مجاز استاندارد ملی بود. در روستای قوپوز میانگین سطح فشار خون سیستولیک (142-132 :CI95% ،137) به طور کاملاً معنی­داری بیشتر از همان مقدار در روستای مایان به عنوان گروه کنترل بود (114-9/99 :CI95% ،107). به همین ترتیب متوسط سطح فشار خون دیاستولیک نیز در روستای قوپوز (85-79 :CI95% ،82) به طور معنی­داری بیشتر از میانگین مربوطه در روستای مایان (75-66 :CI95% ،71) بود. وقوع هیپرکراتوزیس در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک حدود 34 برابر بیشتر از گروه کنترل می­باشد (001/0>, P34OR=) که این تفاوت در شدت وقوع ضایعه و همین­طور محل ایجاد آن نیز از نظر آماری معنی­دار بود. به طور مشابهی وقوع پیگمانتاسیون نیز در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک به طور معنی­داری در گروه مواجهه یافته افزایش یافته بود (007/0>, P4/2OR=). گسترش­های کروموزومی به دست آمده، ناهنجاری شکاف کروماتیدی و قطعه کروموزومی را در گروه مواجهه یافته نشان داد که تفاوت موجود معنی­دار بود (05/0>P).
نتیجه ­گیری:
وضعیت آب شرب روستای قوپوز از نظر آرسنیک و نیترات و ... مغایر با استاندارد ملی بود. مصرف آب آلوده به آرسنیک باعث شده تا افراد دچار ناراحتی­های پوستی، فشار خون بالا و برخی اختلالات کروموزومی شوند. لازم است افراد متأثر شده از موضوع تحت درمان قرار گیرند و نظارت مستمر بر تأمین آب شرب سالم در روستا به عمل آید.
علی ناصر معدلی، میچی کازو سکینه، سادانوبو کاگامی موری،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده

مقدمه و اهداف: یک حس همگرایی قوی با کاهش خطر مرگ ناشی از تمامی علل و علل قلبی‌ـ عروقی مرتبط گردیده است ولی مکانیسم بیولوژیک این ارتباط، ناشناخته باقی مانده است. این مطالعه ارتباط بین حس همگرایی، بعنوان یک صفت شخصیتی که دید به زندگی در مقابل شرایط استرس زا را اندازه‌گیری می‌کند، و تغییرات سالانه فشار خون با افزایش سن را در مردان و زنان بررسی می‌کند.
روش‌کار: در سال میلادی، 2001 بررسی پرسشنامه‌ای و اندازه‌گیری فشارخون به همراه معاینات سالانه بالینی بر روی 1760 کارمند ژاپنی (963 مرد و 797 زن) در سنین 20 تا 60 سالگی که فاقد پرفشاری خون بودند، انجام گردید. فشارخون در این گروه بطور سالانه و برای 4 سال متوالی تا سال 2005 اندازه‌گیری گردید. پس از امتیازدهی به روش لیکرت، حس همگرایی درابتدای مطالعه بر اساس چهارک امتیازات تقسیم‌بندی گردید. داده‌ها با استفاده از روش معادلات برآوردی تعمیم یافته (GEE) تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در مردانی که در چهارک سوم حس همگرایی ( 58 <~53≤) طبقه‌بندی گردیدند نسبت به مردانی که در پایین‌ترین چهارک حس همگرایی (46 ≥) قرار داشتند به ترتیب به طور متوسط 00/5 و 52/3 میلی‌متر جیوه کمتر (P<0/05) ،با افزایش سن افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: نتایج مطرح کننده این موضوع هستند که حس همگرایی دارای اثرات ارتقاء سلامت بر روی تغییرات سالانه فشار خون در مردان است که از یک الگوی خطی پیروی نمی‌کند. مردان با سطح حس همگرایی متوسط بالا ممکن است در معرض خطر کمتری از دچار شدن به پرفشاری خون باشند.
اعظم بی درفش، منوچهر کرمی، جواد فردمال، جلال پورالعجل، نادر اسماعیل نسب،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به شیوع قابل توجه فشار خون بالا در ایران و قابل تعدیل بودن آن به عنوان مهم‌ترین عامل خطرساز سکته‏مغزی، این مطالعه با هدف تعیین الگوی پرفشاری خون و تعیین درصد خطر ‏قابل‏ انتساب ‏جمعیتی ((PAF سکته‏مغزی مرتبط با  فشار خون بالا در استان همدان انجام گردید.

روش کار: داده‏های فشار خون جمعیت بالای 19 سال استان همدان طی سال‏های 88-1384 از نظام مراقبت عوامل‏خطر بیماری‏های غیرواگیر استخراج گردید. شیوع فشار خون بالا در زیرگروه‏های جنسی و سنی مختلف به صورت درصد با فاصله اطمینان 95 درصد گزارش گردید. روند فشار خون بالا طی سال‏های دوره مطالعه با استفاده از نمودار ترسیم شده است. به منظور محاسبهPAF ، شیوع فشار خون بالا از داده‏های نظام مراقبت عوامل‏خطر بیماری‏های غیر واگیر سال 1388 استخراج گردید و شاخص اندازه اثر بین فشار خون ‏بالا و سکته‏ مغزی از مطالعه‌های موجود استخراج گردید.

نتایج: درصد شیوع فشار خون از سال 88-1384 به‏ترتیب برابر 4/9 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 6/10-2/8)، 5/7 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 3/9-9/5)، 2/14درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 5/16-1/12)، 8/13 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 1/16-7/11) و 2/12 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 5/14-3/10) گزارش گردید. نتایج مطالعه بیان‌گر آن است که 17/8 درصد از کل سکته ‏مغزی در استان همدان به‏دلیل فشار خون بالا رخ داده است.

نتیجه‏گیری: نتایج مطالعه تأیید‏کننده سهم قابل انتساب سکته ‏مغزی مرتبط با فشار خون بالا در استان همدان است. پیشنهاد می‏گردد سیاست‏گذاران نظام سلامت راه‌کارهای کنترلی و پیش‌گیرانه این عامل خطر‏ساز قابل تعدیل را در اولویت قرار دهند.


سمانه اکبر پور، یونس جهانگیری، مجتبی لطفعلیان، ندا ظفری، داود خلیلی، مریم توحیدی، محمد علی منصورنیا، فریدون عزیزی، فرزاد حدائق،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت روند فاکتورهای خطر در افراد دیابتی و غیر دیابتی، این مطالعه به  بررسی روند 10 ساله فاکتورهای خطر در این دو گروه و مقایسه آن پرداخته است .

روش کار: در این مطالعه از داده‌های مطالعه قند و لیپید تهران استفاده شد. بر اساس تعریف دیابت و معیارهای ورود و خروج، 1045 نفر دیابتی و 5136 نفر غیر دیابتی مورد آنالیز قرار گرفتند. برای بررسی روند از مدل معادلات برآوردی تعمیم یافته
 (Generalized Estimation Equation) استفاده گردید. در همه‌ی مدل ها سن به عنوان متغیر مخدوش‌کننده تعدیل شد. روند تغییرات در دیابتی‌ها و غیر دیابتی‌ها با بررسی اثر متقابل آن‌ها مقایسه گردید.

نتایج: یک روند نزولی در تغییرات سطح کلسترول، تری‌گلیسیرید و LDL-C و non-HDL-C در هر دو گروه دیده شد، اما هنوز 60 درصد از افراد دیابتی تا انتهای مطالعه به سطح کنترلیHDL-C  و LDL-C نرسیده‌اند. زنان دیابتی با گذشت زمان، سطح بالاتری از کنترل فشار خون را تجربه می‌کنند؛ البته با این وجود، هنوز هم حدود 60 درصد از مردان و زنان دیابتی در انتهای مطالعه فشار خون بالا دارند. روند چاقی عمومی و مرکزی در افراد غیر دیابتی روند فزاینده نشان داده است، اما در افراد دیابتی این روند تنها در چاقی مرکزی دیده شده است.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که در میان فاکتورهای خطر بیماری‌های قلبی- عروقی کلسترول خون مورد توجه بیش‌تری قرار گرفته است و این در حالی است که فاکتورهای خطر اصلی دیگر مانند فشار خون، شاخص توده بدنی مورد غفلت قرار گرفته‌اند.


مهدی تیموری، الهام ابراهیمی، سید محمد علوی نیا،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: بیماران دیابتی همواره در معرض ابتلا به پرفشاری خون هستند. هدف از این تحقیق طراحی یک مدل پیش‌بینی پرفشاری خون در میان افراد مبتلا به دیابت، مبتنی بر هزینه و با در نظر گرفتن توزیع این بیماری در جامعه بود، که تا حد ممکن عملکرد مناسبی داشته باشد.

روش کار: در این پژوهش تلاش شد تا با استفاده از روش‌های مختلف یادگیری ماشین، یک مدل پیش‌بینی مبتنی بر هزینه طراحی شود که تا حد ممکن بهترین عملکرد در پیش‌بینی افراد دیابتی در معرض خطر  پرفشاری خون را داشته باشد. از میان الگوریتم‌های داده‌کاوی، از الگوریتم‌های درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبانی، شبکه عصبی و نیز رگرسیون لجستیک استفاده  شد. برای انجام این پژوهش از داده‌های‌ مربوط به غربالگری بیماران دیابتی برای تشخیص پرفشاری خون در استان آذربایجان شرقی استفاده  شد.

یافته‌ها: افزایش فشار خون سیستول به میزان 130 میلی‌متر جیوه، فرد دیابتی را بیشتر در معرض پرفشاری خون قرار می‌دهد. با رویکرد غیر هزینه‌محور، به شاخص یودن حدود 68 درصد رسیدیم. زمانی که رویکرد هزینه‌ محور به کار بسته می‌شود، بیشترین شاخص یودن (11/47 درصد) مربوط به شبکه عصبی است، هر چند هدف در اینجا حداقل‌سازی هزینه است که در راستای این هدف، درخت تصمیم و رگرسیون لجستیک بهترین عملکرد را دارند.

نتیجه‏ گیری: در مسائل پیش‌بینی بیماری‌ها در جوامع، حساس به هزینه کردن روش‌ها و در نظر گرفتن توزیع واقعی بیماری در جامعه اهمیت بیش‌تری دارد تا این‌که تنها هدف، کمینه کردن تعداد خطاهای دسته‌بندی روی مجموعه داده‌ی موجود باشد.


نیلوفر ربیعی، محمد غلامی فشارکی، محسن روضاتی،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده


مقدمه و اهداف: مدل کاکس یکی از روش‌های مورد استفاده در داده‌های بقا به‌شمار می‌رود. این درحالی است که داده‌های سلسله مراتبی همانند داده‌های این مطالعه ناقض فرض استقلال بوده و استفاده از مدل کاکس با فرض استقلال مشاهدات امکان‌پذیر نیست. یکی از روش‌های مهم در تحلیل داده‌های سلسه مراتبی بقا، استفاده از مدل کاکس چند سطحی است. در این روش علاوه بر مدل‌بندی متغیر پاسخ، ضرایب رگرسیونی نیز مدل‌بندی شده و خطای اندازه‌گیری ناشی از عدم استقلال داده‌ها کاهش می‌یابد. این پژوهش با استفاده از مدل کاکس چندسطحی به بررسی تأثیر ماندگاری داروهای کنترل فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر نوعی مطالعه طولی بقا بوده که شامل 346 نفر از کارکنان مبتلا به پرفشاری خون در کارخانه فولاد مبارکه اصفهان است. کارکنان طی سال‌های ۹۴-۱۳۹۰ با مراجعه به مرکز بهداشت کارخانه با ۶ دارو کاپتوپریل، لوزارتان، اتانولول، پروپرانولول، آملودیپین و هیدروکلروتیازید تحت درمان قرار گرفتند. برای بررسی ارتباط متغیرهای سابقه کاری، شاخص توده‌ی بدنی و داروهای مصرف شده با مدت ماندگاری داروها از مدل کاکس دوسطحی به‌صورت h_ij (t)=h_0 (t)exp⁡(α_g+x_ij β_j) استفاده شد، به‌طوری‌که اندیس i و j به ترتیب واحدهای سطح اول و دوم هستند.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از برازش مدل در طول یک دوره ۵ ساله، اثر متغیر شاخص توده‌ی بدنی (019/0=P) و داروهای آتنولول(046/0P=) و آملودیپین (021/0P=) را به صورت تکی و اثر لوزارتان-آملودیپین (042/0=P) و آتنولول ‌هیدروکلروتیازید (003/0P=) را به صورت ترکیبی معنی‌دار نشان می‌دهد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه، مؤثرترین داروها در کنترل فشار خون به ترتیب آملودیپین، ترکیب آملودیپین-لوزارتان و آتنولول گزارش شد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb