15 نتیجه برای کرمان
محسن رضائیان، آرش دهداری نژاد، علی اسماعیلی ندیمی، سید ضیا طباطبایی،
دوره 4، شماره 1 - ( 2-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بیماری قلبی عروقی اصلی ترین علت مرگ و میر در جهان است و انتظار میرود تا سال 2020 اصلیترین علت مرگ در جهان باشد. هدف از مطالعه حاضر تهیه نقشههای توزیع جغرافیایی میزانهای مرگ بیماریهای قلبی عروقی در شهرستانهای استان کرمان در فاصله سالهای 1384-1383 است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی، آمار کلیه موارد مرگ و میر ثبت شده در شهرستانهای استان کرمان جمع آوری شد. آمار جمعآوری شده برای محاسبه میزانهای میرایی مرگ ناشی از بیماریهای قلبی عروقی و تهیه نقشههای توزیع جغرافیایی، مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: میزان کلی مرگ و میر بیماریهای قلبی عروقی در شهرستانهای شمالی استان، بیشتر از شهرستانهای جنوبی است. الگوی مشاهده شده به تفکیک برای مردان و زنان نیز یکسان است.
نتیجهگیری: الگوی مشاهده شده احتمالا به علل رژیم غذایی نامناسب، عدم تحرک و مصرف سیگار است که به نظر میرسد در شهرستانهای شمالی استان شایعتر از شهرستانهای جنوبی است.
علی عزیزی، فرهاد امیریان، مرضیه امیریان،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به افزایش روز افزون موارد HIV در جوانان و اهمیت آموزش در پیشگیری از آن، در این مطالعه اثر سه روش آموزش (توسط پزشک، همسالان و پمفلت) پیشگیری از ایدز در دانش آموزان دختر دبیرستانی ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مورد مقایسه قرار گرفت.
روشکار: تعداد 1500 دانش آموز دختر دبیرستانی پایه سوم به صورت طبقهای تصادفی از 21 دبیرستان منطقه 3 آموزش و پرورش وارد مطالعه شدند.. از مجموع 1500 نفر مورد مطالعه، 498 نفر توسط پزشک عمومی، 502 نفر توسط گروه همسالان و 500 نفر با استفاده از پمفلت ایدز آموزش دیدند.20 روز پس از اتمام آموزش؛ پس آزمون(پست تست) با استفاده از همان پرسشنامه بعمل آمد. دادههای جمعآوری شده با 5/11 spss و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: دانشآموزان مورد مطالعه 1500 نفر با میانگین سنی 7/.± 78/16سال بودند. میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون در هر سه گروه مورد مداخله تفاوت معنیدار داشت (0001/P=). میانگین تغییر نمرات قبل و بعد در گروه آموزش توسط پزشک (6/3 ± 7/10) بیشتر از میانگین تغییر نمرات قبل و بعد از آموزش توسط همسالان (4/3 ± 8/8) و مورد اخیر نیز بیشتر از پمفلت (9/3 ± 3/7) بود و آزمون بون فرونی این تفاوتها را از نظر
آماری معنیدار نشان داد (0001/0 P=).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه، آموزش پیشگیری از ایدز توسط پزشکان در افزایش آگاهی دانش آموزان موثرتر است.
معصومه صادقی، نرگس خانجانی، فاطمه معتمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده
Background & Objectives: Today evidence-based medicine (EBM) has been accepted as a new and reliable paradigm in medical sciences and considered to improve the quality of medical practice. The objective of this study was to assess the knowledge and attitudes of Kerman Medical University (KMU) residents about EBM and the rate of its application.
Methods: This cross sectional study was conducted in November 2009. A valid and reliable questionnaire was completed by residents at KUM.
Results: Ninety four residents participated in the study in which 55.3% were male, the mean age was 32.7 years and the mean time from graduation as a General Physician was 5.6 years, 83.3% of respondents thought that EBM was beneficial in patient care but only 5.3 % of them claimed they use EBM in more than half of their clinical work and 88.3% of the participants expressed interest in learning EBM. The information source for clinical decision making in 59.6% of the residents was the text book, 41.4% clinical judgment combined with text books and only 19.2% articles.
Conclusion: The residents of KMU have limited knowledge about EBM and it is a necessity to schedule EBM education programs to increase the resident’s knowledge and application.
منوچهر کرمی، فاطمه خسروی شادمانی، فرید نجفی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: باتوجه به تمایل سیاستگذاران نظام سلامت به آگاهی از تأثیر کاهش شیوع یک عامل خطر بر تغییر بار بیماری، مطالعۀ حاضر با هدف تعیین آثارکاهش شیوع دیابت بر بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش کار: به منظور محاسبۀ سهم تأثیر بالقوه و درصد بار قابل انتساب بیماریهای قلبی و عروقی از روش ارزیابی خطر مقایسهای سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. دادههای شیوع دیابت برای استان کرمانشاه از سومین دورۀبررسی کشوری نظام مراقبت عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در سال 1386 استخراج گردید. شاخص اندازۀ اثر دیابت بر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، یعنی نسبت مخاطرۀ تطبیق یافته برای متغیرهای مخدوشگر نیز، برگرفته از یک مطالعۀکشوری است.
نتایج: سهم بیماری دیابت در کاهش بار قابل انتساب به بیماریهای قلبی و عروقی در زنان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 2/11درصد، و در حالتی که شیوع را به 4 درصد برسانیم، برابر با 7/5 درصد است. همچنین، بار قابل اجتناب در مردان، در صورتی که شیوع را به صفر برسانیم، برابر با 6/5 درصد و در حالتی که شیوع را به 3 درصد برسانیم، برابر با 9/2 درصد است.
نتیجهگیری: برای تصمیمگیری بهتر سیاستگذاران نظام سلامت پیشنهاد میشود که گزارش بار قابل اجتناب بر اساس مطالعههای به روز شده محاسبۀ بار بیماری و به صورت تعداد سالهای از دست رفتۀ تعدیل شده با ناتوانی انجام گیرد.
محمد رضا افلاطونیان، ایرج شریفی، محمد رضا شیرزادی، بهناز افلاطونیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: از آنجایی که مخزن و میزبان لیشمانیوز پوستی نوع شهری انسان است، بنابراین، تشخیص سریع و درمان مناسب دارویی، اقدامی اساسی برای کنترل بیماری میباشد. این مطالعه با هدف تأثیر بیماریابی فعال و درمان به موقع در کنترل لیشمانیوز پوستی نوع شهری در شهرستان بم انجام شد.
روش کار: این مطالعه نوعی کوهورت گذشتهنگر با مداخله طبیعی است که در مرکز اختصاصی درمان لیشمانیوز پوستی از سال 86 طی مداخلهای با برنامه بیماریابی فعال و ارجاع افراد مظنون در شهر بم ، اجرا شد. برای مقایسه مرکز مشابهی در شهر کرمان که به صورت غیرفعال مدیریت میشد؛ به عنوان شاهد انتخاب گردید. دادههای ثبت شده بیماران مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. سطح معنیداری P≤0.05 در نظر گرفته شد.
نتایج: میزان بروز بیماری طی سالهای 86-1382 به طور مستمر تا 3 درصد افزایش نشان داد. پس از مداخله، موارد بیماری به تدریج تا کمتر از 1 درصد کاهش یافت، در حالیکه در منطقه شاهد موارد بیماری همچنان رو به افزایش بود. میزان بهبودی و شکست در درمان تفاوت معنیداری را در قبل و پس از مداخله و همچنین با مرکز شاهد نشان نداد. میزان اثربخشی این مداخله در حدود 85 درصد محاسبه گردید.
نتیجهگیری: بیماریابی فعال و درمان به هنگام لیشمانیوز پوستی نوع شهری روشی مؤثر در کنترل بیماری بویژه در هنگام طغیان می باشد. تجربیات زلزله بممیتواند الگوی مناسبی برای مناطق اندمیک لیشمانیوز پوستی نوع شهری در سطح ملی و جهانی باشد.
محمد رضا افلاطونیان، ایرج شریفی، محمد زینلی، مهدی بامروت، بهناز افلاطونیان،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: لیشمانیوز جلدی یکی از معضلات بهداشتی کشور و استان کرمان است که با گسترش کانونهای جدید همواره رو به افزایش است. این مطالعه، با هدف تعیین برآورد بروز با روشی هزینه اثربخش در شهر کرمان، انجام گرفت.
روش کار: این بررسی با تلفیق دو مطالعه طولی و مقطعی انجام گردید. ابتدا فراوانی بیماران مراجعهکننده به مرکز اختصاصی درمان سالک در شهر کرمان در سالهای 93- 88 تعیین و سپس چهار منطقه آلودهتر شهر کرمان، مشخص گردید و با یک مطالعه مقطعی وضعیت ابتلا از 800 خانوار در سالهای 88 لغایت 93 تعیین گردید. با محاسبه ساده ریاضی فراوانی ابتلا در شهر کرمان و مناطق آلوده به دست آمد که با تقسیم بر جمعیت در معرض خطر در سالهای یاد شده، بروز سالانه برآورد گردید.
نتایج: متوسط میزان بروز سالانه در شهر کرمان 175 در صد هزار (175/0 درصد) معادل 943 نفر مورد جدید در یک سال است. میزان بروز در کانونهای جدید قریب به 500 در صد هزار است. گروههای سنی زیر 25 سال بیشتر مبتلا شدهاند و از نظر جنس تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: احتمالاً از بعد از زلزله سال 82 شهرستان بم و با مهاجرتهای صورت گرفته کانونهای جدیدی در مناطق مختلف شهر کرمان ایجادشده است که در سالهای اخیر رو به گسترش بوده است. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که قریب به 50% از بیماران به مرکز اختصاصی درمان سالک مراجعه کردهاند. لذاپیشنهاد میگردد که مسئولین بهداشتی با اعزامگروههای مراقبت بهصورت فعال و مراجعه خانه به خانه، همه مبتلایان به بیماری را تحت مراقبت قرار دهند.
نسرین حیدری زاده، مهران فرج الهی، زهره اسماعیلی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از شایعترین اختلالهای اضطرابی در کودکان و نوجوانان، اختلال اضطراب اجتماعی است. این پژوهش به منظور بررسی ویژگیهای اپیدمیولوژی و بالینی اختلال اضطراب اجتماعی در دانشآموزان شهر کرمانشاه انجام شد.
روش کار: پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی (Cross-sectional) است. جامعهی آماری شامل تمامی دانشآموزان 17-13 ساله شهر کرمانشاه در دورهی راهنمایی بود. با استفاده از جدول Krejcie و Morgan و با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، 760 نفر انتخاب و پرسشنامههای متغیرهای جمعیتشناختی و اضطراب اجتماعی کودک و نوجوان (SAS-CA) را تکمیل نمودند. دادههای بهدست آمده با نرمافزار آماریSPSS نسخه 19 و روشهای آمار توصیفی، مربع کای و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: دادهها نشان داد که میزان شیوع اختلال اضطراب اجتماعی در کل نمونه 80/18 درصد است. میزان شیوع در دانشآموزان دختر دورهی راهنمایی بیشتر از پسران بود. فراوانی شدت اختلال اضطراب اجتماعی متوسط 25/12 درصد، شدید 90/4 درصد و خیلی شدید 70/1 درصد بود. در بین عوامل جمعیتشناختی، تحصیلات والدین، شغل والدین، تعداد اعضای خانواده، مقدار درآمد خانواده و سابقهی اختلال روانشناختی در خانواده با شیوع SAD در دانشآموزان رابطهی آماری معنیداری داشت (05/0>P)، اما این رابطه برای نوع تولد معنیدار نبود (05/0P>).
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که اختلال اضطراب اجتماعی بین دانشآموزان دورهی راهنمایی از میزان قابل توجهی برخوردار است. بنابراین، برنامهریزی برای پیشگیری و درمان SAD در اولویت است.
محمد سلطانیان، پرویز مهاجری، فرید نجفی، ثریا کاظمی، فاطمه اسدی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: حضور آئروسلهای بیولوژیک در هوای مراکز ارایه خدمات درمانی به نسبت سایر فضاهای بسته بیشتر است. تعیین نقش و اهمیت چنین عواملی همواره ذهن پژوهشگران بخشهای بهداشتی و درمانی را معطوف کرده است. این مطالعه با هدف بررسی دانسیته باکتریایی هوای بخشهای جراحی و عفونی دو بیمارستان مهم شهر کرمانشاه و عوامل محیطی مؤثر بر آنها انجام شد.
روش کار: دراین مطالعه ددر مجموع 160 نمونه برداشت شد که 128 نمونه مربوط به هوای بخشهای جراحی و عفونی بیمارستانها در دو مرحله، پیش و پس از گندزدایی بخشها و 32 نمونه مربوط به هوای بیرون بیمارستان به عنوان نمونه شاهد بود. پمپ نمونهبرداری هوا MCS Flite (SKC) مجهز به یک کاست نمونهبرداری میکروبی (SKC) Biostage 225 ساخت امریکا بود. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام شد.
یافتهها: بیشترین مقدار دانسیته کل باکتریهای هوا در بخش جراحی بیمارستان امام خمینی( CFU/m33/200±7/402) و کمترین مقدار در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (CFU/m3 5/90±6/258) اندازهگیری شد. ارتباط بین درجه حرارت هوا با دانسیته کل باکتریها معنیدار و معکوس، ارتباط بین کل جمعیت با دانسیته باکتریها معنیدار و مستقیم بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد کاهش دانسیته باکتریایی هوای بخشها با افزایش درجه حرارت، به دلیل افزایش حجم هوا و جابهجایی هوای بخشها اتفاق میافتد. حضور جمعیت در بخشها نقش مهمی در افزایش دانسیته باکتریایی هوا نشان داد.
سیمین مهدی پور، فرزانه ذوالعلی، مریم حسین نژاد، راضیه زاهدی، اسماعیل نجفی، مهرداد فرخ نیا، نصرت عوض نژاد، معظمه فتحی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شواهد نشان میدهد که بیماریهای زمینهای شدت ابتلا به آنفلوانزا را افزایش داده و منجر به بستری یا مرگ بیمار میشوند. این مطالعه بهمنظور تعیین عوامل خطر مرتبط با بستری شدن بیماران در بیمارستان افضلیپور کرمان، طی طغیان آنفلوانزای H1N1 در آذرماه 1394 انجام شده است.
روش کار: این بررسی یک مطالعه مورد- شاهدی بود. گروه مورد 85 بیمار بودند که بهدلیل ابتلا به آنفلوانزا در بیمارستان بستری شدند و گروه شاهد 51 بیمار که با علائم آنفلوانزا مراجعه کرده و پس از بررسی ترخیص شدند. اطلاعات طی 2 هفته بهصورت روزانه از هر دوگروه گردآوری شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزار stata نسخه 12 و نرمافزار R انجام شد. از تحلیل توصیفی، تحلیل رگرسیون لجستیک تکمتغیره و چند متغیره، رگرسیون لاسو وآزمون نسبت درستنمایی استفاده شد.
یافتهها: از بین متغیرهای مورد بررسی، پس از حذف متغیرهای اضافی، 12 متغیر به رگرسیون چند متغیره وارد شدند. سابقهی ابتلا به بیماری ریوی بیش از 11 (OR=11.6, P=0.003) برابر و ابتلا به دیابت 9 برابر (OR=9, P=0.01) شانس بستری شدن بهدنبال ابتلا به آنفلوانزا را افزایش داد.
نتیجهگیری: عوامل و بیماریهای زمینهای نقش عمدهای در ایجاد عوارض و تشدید بیماریها دارند. بنابراین سامانهی بهداشتی باید تدابیر پیشگیرانه لازم را در زمان طغیان بیماریها از جمله آنفلونزا به کار ببرد.
ناصر نصیری، حمید شریفی، محسن رضاییان، مجتبی سنجی رفسنجانی، علی شریفی، رضا وزیری نژاد،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شناخت عوامل مؤثر بر بقای مصدومان حوادث جادهای نقش مهمی در پیشگیری از مرگ این مصدومان دارد. هدف این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر مرگ مصدومان بود.
روش کار: پس از بررسی فرمهای مأموریت اورژانس پیشبیمارستانی و پرونده بیمارستانی مصدومان اطلاعات دموگرافیک، محل وقوع حادثه، وضعیت مصدوم، نوع وسیله نقلیه، انواع تروما، زمانهای انجام مأموریت و علائم حیاتی جمعآوری شدند. متغیر وابسته فاصله زمانی بین وقوع تصادف تا مرگ یا ترخیص از بیمارستان بود. یافتهها با نسبت مخاطره، خروجی رگرسیون کاکس گزارش، که نشان میدهد نسبت به گروه مرجع، سایر گروهها در هر لحظهای از زمان چقدر مرگ را تجربه میکنند.
یافتهها: از 8920 نفر مصدوم مورد بررسی، مرگ در 143 نفر (فاصله اطمینان 95 درصد: 019/0-014/0) اتفاق افتاده بود. سن بالای 65 سال (نسبت مخاطره: 6/7، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 4/18-14/3)، تصادف در راههای اصلی (نسبت مخاطره: 44/1، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 5/3-6/0)، مصدومان با لولهگذاری داخل تراشه (نسبت مخاطره: 4/26، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 6/227-05/3)، فشار خون سیستولیک بالای 100 (نسبت مخاطره: 22/0، فاصله اطمینان 95 درصد 4/0-12/0)، فشارخون دیاستولیک بالای 70 میلیمتر جیوه (نسبت مخاطره: 53/0، فاصله اطمینان 95 درصد 2/1-24/0) و ضربان قلب بالای 100 ضربه در دقیقه در صحنه حادثه (نسبت مخاطره: 0/3، فاصله اطمینان 95 درصد 1/5-7/1) با خطر مرگ ارتباط داشتند.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد مصدوم شدن به دنبال تصادف در راه اصلی خطر مرگ بیشتری دارد. در ارایه خدمات پیشبیمارستانی توجه به سن، وضع فشار خون، نبض، وضعیت مصدوم و نوع تروما میتواند بر بقای افراد تأثیرگذار باشد.
حمید غیبی پور، کوروش اعتماد، سهیلا خداکریم، اسعد شرهانی، سمانه ابراهیمی کبریا،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع عفونت مـزمن هپاتیـت B در معتـادان تزریقـی بـه دلیـل رفتارهای جنسی پرخطر و اسـتفاده از سـرنگ مشـترک بیشتر از جمعیت عمومی است. هدف این مطالعه، برآورد شیوع هپاتیت B و عوامل مؤثر بر آن در مصرفکنندگان تزریقی مواد مخدر استان کرمانشاه در سال 1395 بود.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که روی 606 نفر از مردان مصرفکننده تزریقی مواد مخدر استان کرمانشاه در سال 1395 انجام گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمعآوری شدند. وضعیت هپاتیت B نیز از طریق آزمایش خون و با استفاده از آزمون سریع بررسی شد. برای بررسی عوامل مؤثر در ابتلا به عفونت HBV از رگرسیون لجستیک ساده و چند متغیره استفاده شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرمافزار STATA نسخه 12 انجام شد.
یافتهها: شیوع هپاتیت B در مردان تزریقکننده مواد مخدر برابر 3 درصد )فاصله اطمینان 95 درصد: 32/4-61/1) بود. بر اساس نتایج آنالیز رگرسیون لجستیک تکمتغیره، طول مدت زمان تزریق مواد (نسبت شانس=08/1، فاصله اطمینان 95 درصد: 15/1-02/1) و تعداد تزریق روزانه (نسبت شانس=38/1، فاصله اطمینان 95 درصد: 81/1-05/1) فاکتورهای خطر مثبت شدن HBsAg بودند که در مدل رگرسیون چند متغیره روابط معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: شیوع هپاتیت B در مصرفکنندگان تزریقی مواد مخدر بسیار بالاتر از جامعه است. با توجه به اینکه اینگونه جمعیتها در معرض خطر عفونتهای ویروسی همچون HBV قرار دارند، بنابراین پیشنهاد میشود آموزشهای لازم در مورد روشهای پیشگیری و همچنین غربالگریهای لازم در مورد آنها صورت گیرد.
محمد پوررنجبر، حسین جمالی زاده، محمد مهرتاش، کورس دیوسالار،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از دورانهای حساس زندگی یک زن، دوره یائسگی است. افزایش سطح سلامت در این دوران میتواند کیفیت زندگی بهتری را برای او رقمزده و ثمرات زیادی برای وی داشته باشد. هدف از این مطالعه، ارزیابی رابطه سطح فعالیت بدنی و سطح سلامت زنان یائسه در استان کرمان بود.
روش کار: 536 زن یائسه استان کرمان مد نظر قرار گرفتند. از پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ برای سنجش سطح سلامت و برای سطح فعالیت بدنی از پرسشنامه عمومی فعالیت ورزشی (GPAQ) استفاده شد. از فرمول شاخص توده بدنی برای اندازهگیری BMI استفاده شد. در نهایت باتوجه به طبیعی نبودن توزیع دادهها از آمار غیر نرمال اسپیرمن، کروسکال والیس و بونفرونی استفاده شد.
یافتهها: سطح فعالیت بدنی در زنان یائسه استان کرمان پایینتر از مقدار توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت بود. یافتهها نشان داد که رابطه آماری معنیداری بین فعالیت بدنی و سطح سلامت (259/0r=) در زنان یائسه استان کرمان وجود دارد (001/0 P≤). شاخص توده بدنی و سطح سلامت رابطه معکوس و معنیداری (186/0-) با یکدیگر داشتند (001/0 P≤).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، رابطه آماری معنیداری بین سطح فعالیت بدنی و سطح سلامت عمومی زنان یائسه مشاهده شد و با توجه به تأثیر فعالیت بدنی بر سلامت میتوان گفت احتمالاً افزایش سطح فعالیت بدنی زنان یائسه استان کرمان بتواند سطح سلامت و شاخص توده بدنی آنها را بهبود بخشید.
مقدمه و اهداف: یکی از دورانهای حساس زندگی یک زن، دوره یائسگی است. افزایش سطح سلامت در این دوران میتواند کیفیت زندگی بهتری را برای او رقمزده و ثمرات زیادی برای وی داشته باشد. هدف از این مطالعه، ارزیابی رابطه سطح فعالیت بدنی و سطح سلامت زنان یائسه در استان کرمان بود.
روش کار: 536 زن یائسه استان کرمان مد نظر قرار گرفتند. از پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ برای سنجش سطح سلامت و برای سطح فعالیت بدنی از پرسشنامه عمومی فعالیت ورزشی (GPAQ) استفاده شد. از فرمول شاخص توده بدنی برای اندازهگیری BMI استفاده شد. در نهایت باتوجه به طبیعی نبودن توزیع دادهها از آمار غیر نرمال اسپیرمن، کروسکال والیس و بونفرونی استفاده شد.
یافتهها: سطح فعالیت بدنی در زنان یائسه استان کرمان پایینتر از مقدار توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت بود. یافتهها نشان داد که رابطه آماری معنیداری بین فعالیت بدنی و سطح سلامت (259/0r=) در زنان یائسه استان کرمان وجود دارد (001/0 P≤). شاخص توده بدنی و سطح سلامت رابطه معکوس و معنیداری (186/0-) با یکدیگر داشتند (001/0 P≤).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، رابطه آماری معنیداری بین سطح فعالیت بدنی و سطح سلامت عمومی زنان یائسه مشاهده شد و با توجه به تأثیر فعالیت بدنی بر سلامت میتوان گفت احتمالاً افزایش سطح فعالیت بدنی زنان یائسه استان کرمان بتواند سطح سلامت و شاخص توده بدنی آنها را بهبود بخشید.
فاطمه امیری گور، حمید شریفی، الهام قربانی علی آبادی، فاطمه سادات میررشیدی، مریم میرزایی، ناصر نصیری،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کمکاری مادرزادی تیروئید یکی از سببهای عقبماندگی ذهنی و مرگ زودرس نوزادان است. ازآنجا که شناسایی عوامل مؤثر بر کمکاری تیروئید نقش مهمی در پیشگیری از آن دارد، این مطالعه با هدف تعیین شیوع و بررسی برخی عوامل مرتبط در کمکاری تیروئید نوزادان طراحی شد.
روش کار: این مطالعه یک آنالیز ثانویه روی دادههای ثبت کاغذی برنامه غربالگری کمکاری نوزادان بود. تشخیص کمکاری تیروئید بر اساس نمونه TSH (Thyroid Stimulating Hormone) از کف پا در فاصله سومین تا پنجمین روز زندگی انجام شد. با مراجعه به مرکز بهداشت شهرستان جیرفت دادههای متولدین بیمارستانهای شهر جیرفت جمعآوری و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون رگرسیون پواسون تحلیل شدند.
یافتهها: نوزادان متولدشده طی فروردین تا اسفند 1395 در این مطالعه ۴۹۹۸ نوزاد (۲۴۵۰ -02/49 درصد- دختر و 2548- 98/50 درصد- پسر) بودند. شیوع کمکاری تیروئید نوزادان در این مطالعه 1 بیمار به 135 تولد زنده بود. میزان ابتلا به کمکاری تیروئید در نوزادان متولدشده به روش سزارین (2/2=IRR ، فاصله اطمینان 95 درصد: 1/4-1/1) و نوزادان بستریشده در بخش NICU (بخش مراقبتهای ویژه نوزادان نارس) ( 6/4=IRR، فاصله اطمینان 95 درصد: 9/8-4/2) بیشتر بود. نوزادان با وزن بالای زمان تولد بیشتر مبتلا به کمکاری مادرزادی تیروئید (3/5=IRR، فاصله اطمینان 95 درصد: 1/8-5/3) شده بودند.
نتیجهگیری: در این مطالعه نسبت به دیگر مطالعهها، شیوع کمکاری تیروئید نوزادان بالا بود و بیشتر مبتلایان به کمکاری تیروئید مشابه نتایج سایر مطالعهها پسران بودند. شاید تفاوت ژنتیکی و محیطی توجیه کننده این مطلب باشد. مشاهده شد شیوع کمکاری در نوزادان متولدشده به روش سزارین و نوزادان بستری در NICU بالاتر بود.
فرید نجفی، قباد مرادی، امجد محمدی بلبلان آباد، ستار رضایی، رویا صفری فرامانی، بهزاد کرمی متین، بختیار پیروزی، سونیا درویشی، طاهره محمدی، شینا امیری حسینی، بشری زارعی، آرین آزادنیا،
دوره 16، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در 21 آبان 1396 زلزلهای به بزرگی 7.3 ریشتر در استان کرمانشاه رخ داد. بررسی چالشها و نیازهای قربانیان در چنین حوادثی میتواند منبع مهمی برای برنامهریزیهای آتی و مدیریت بهتر چنین شرایطی باشد؛ بنابراین، هدف این مطالعه تبیین چالشها و نیازهای زلزلهزدگان این زلزله است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه کیفی است. بیستونه مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیاستگذاران، مدیران و ارائهدهندگان خدمات سلامت و امدادی در مناطق زلزلهزده و 10 بحث گروهی متمرکز با آسیب دیدگان زلزله از دی تا اسفند 1396 انجام گرفت. دادهها با استفاده از روش آنالیز محتوی قراردادی تحلیل شد.
یافتهها: نیازها و چالشهای موجود در زلزله کرمانشاه در سه بازه زمانی بعد از زلزله دستهبندی شد. 1- چالشها و نیازهای چند روز اول زلزله شامل سهطبقه فرعی مدیریتی، امداد و نجات و چالشهای مراقبت درمانی فوری بودند. 2- چالشها و نیازهای چند هفته اول زلزله شامل سهطبقه فرعی اسکان و کمکهای فوری، خدمات بهداشت عمومی و دسترسی به مراقبتهای درمانی بودند و 3- نیازها و چالشهایی چند ماه بعد از زلزله شامل چهار طبقه فرعی اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نیازها و خدمات بهداشتی و درمانی بودند. تغییر نیازهای سلامتی زلزلهزدگان با مرور زمان بود؛ بنابراین، توصیه میگردد اعزام نیروهای امدادی به مناطق بحرانزده برنامهریزیشده و مبتنی بر نیاز باشد.
علی اسماعیل پور، پریا جنگی پور افشار، نوذر نخعی، مهرداد فرخ نیا، علی اکبر حقدوست،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه و اهداف: این مطالعه برای بررسی ارتباط شدت بیماری کووید 19 با عوامل مرتبط به سبک زندگی در بیماران بستری در بیمارستان افضلی پور کرمان بود.
روش کار: 289 مبتلا به نوع شدیدکرونا (بستری در ICU یا فوت) و 293 مبتلا به نوع خفیف کرونا (ترخیص و عدم نیاز به بستری در ICU) به عنوان شاهد در سال های1400-1399 انتخاب و سبک زندگی ایشان در یک سال قبل از بستری مقایسه شد.
یافته ها: نسبت شانس تعدیل شده برای ابتلای شدید در مردان در مقایسه با زنان 1/83 (فاصله اطمینان 95% :2/69- 1/24) و سن بیشتر از 60 سال 4/35 با (فاصله اطمینان 95% :8/59- 2/20) و اثر خطی متوسط ساعت های کل خواب در شبانه روز1/21 با (فاصله اطمینان 95% :1/36- 1/08) بود. نسبت شانس در افرادی که در محل کار فعالیت بسیار زیاد داشته اند و افرادی که فعالیت کمی داشته اند نسبت به افرادی که عمدتا در محل ثابتی نشسته اند به ترتیب 0/35 با (فاصله اطمینان 95% :0/65- 0/19) و 0/44 با (فاصله اطمینان 95% :0/83- 0/23) بهدست آمد. مصرف مواد مخدر، استفاده از داروهای سنتی و مکمل ها مانند ویتامین C خطر ابتلا به بیماری شدید را افزایش داد. استفاده از مکمل ویتامین D با اینکه خطر بیماری شدید را کاهش میدهد از لحاظ آماری معنی دار نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد احتمالا بعضی از ابعاد سبک زندگی مانند عدم فعالیت فیزیکی، خواب شبانهروزی زیاد، و مصرف بعضی مواد مانند مواد مخدر میتواند خطر ابتلا به اشکال خطرناک و کشنده کووید-19 را افزایش دهد.