29 نتیجه برای کودکان
مهدی خباز خوب، اکبر فتوحی، محمدرضا مجدی، علی مرادی، زهرا حائری کرمانی، سیدمحسن سیدنوزادی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تعیین رابطه برخی عوامل دموگرافیک و محیطی مرتبط با شرایط زندگی با بیماری اسهال حاد در کودکان مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شیخ مشهد میباشد.
روش کار: بیمارستان دکتر شیخ مشهد مرکز تخصصی اطفال در شهر مشهد میباشد. 220 مورد و 220 شاهد برای مطالعه انتخاب گردید. موارد کودکانی که طی سه روز قبل از مراجعه به بیمارستان مدفوع شل و آبکی داشتند و تشخیص پزشک مبنی بر اسهال حاد بود تعریف گردید و از میان موارد مراجعه کرده به اورژانس بیمارستان انتخاب شدند. گروه شاهد از همان جامعه موردها انتخاب شد. شاهدها در اورژانس از بیماران سوختگی، تصادفات، بیماریهای حاد تنفسی، و بیماریهایی که واجد شرایط بودند انتخاب شدند.
نتایج: متغیرهای شیر مصرفی تا 6 ماهگی، مصرف آنتی بیوتیک طی 15 روز گذشته، شاغل بودن مادر کودک، آشنایی مادر کودک با
ORS، محل سکونت و قطعی آب طی یک هفته قبل از بیماری، از عوامل مستقلی بودند که با استفاده از مدلهای رگرسیون لجستیک جداگانه رابطه معنیداری از نظر آماری با اسهال حاد در کودکان داشتند. در یک مدل رگرسیون لجستیک چندگانه رابطه بین عوامل فوق به عنوان متغیرهای مستقل و بیماری اسهال حاد مورد بررسی قرار گرفت. مصرف شیر خشک قبل از 6 ماهگی (79/5-77/1 :CI95% ،21/3OR=) و مستأجر بودن (71/2-24/1 :CI95% ،83/1OR=) و شاغل بودن مادر (06/5-2/1 :CI95% ،48/2OR=) عوامل مؤثر بر اسهال حاد بودند که در مدل لجستیک چندگانه باقی ماندند و رابطه معنیدار با بیماری داشتند.
نتیجه گیری: طی این مطالعه عوامل خطر محیطی مهمی شناخته شد. گروههای در معرض خطر و مادران اطفالی که کودک زیر 5 سال دارند باید از این عوامل مؤثر آگاه باشند تا بتوانند در جلوگیری از بروز بیماری در کودکشان اقدام کنند. جلوگیری از بروز اسهال حاد در کودکان میتواند از خسارتهای مالی سنگینی که به نظام بهداشتی وارد میشود محافظت کند.
ربابه شیخ الاسلام، محسن نقوی، زهرا عبدالهی، میترا زراتی، ساناز واثقی، فرزانه صادقی قطب آبادی، فریبا کلاهدوز، کورش صمدپور، مینا مینایی، سیمین عربشاهی،
دوره 4، شماره 1 - ( 2-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سوءتغذیه در کودکان زیر 5 سال و کمبود ریزمغذیها از مشکلات مهم تغذیهای هر کشوری محسوب میشود. سوءتغذیه در این گروه سنی با عوارض متعدد از جمله اختلال رشد جسمی و تکامل مغزی، کاهش بهره هوشی، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی و افزایش موارد ابتلا به بیماریها، پوکی استخوان و در نهایت کاهش توانمندیهای ذهنی و جسمی کودکان در بزرگسالی همراه است. داشتن اطلاعات کامل و جامع از وضعیت تغذیه و میزان شیوع سوء تغذیه کودکان، هدف این بررسی برای برنامهریزیهای بعدی در جهت کاهش سوءتغذیه، بهبود وضعیت تغذیه و ارتقای سلامت در کشور است.
روش کار: این مطالعه یک بررسی مقطعی حاصل از دادههای 34200 کودک 0 تا 72 ماهه ایرانی در 28 استان کشور است. روش نمونهگیری در هر استان به صورت خوشهای با خوشههای نابرابر از نظر تعداد خانوار و برابر از نظر تعداد کودکان 0 تا 72 ماهه بوده است. وزن و قد کلیه نمونهها تعیین و پس از ورود اطلاعات به نرمافزار آماری EPI6 ویرایش 04/6b، در هریک از مناطق شهری و روستائی هر استان، شیوع کموزنی و کوتاهقدی و لاغری تعیین شد. سپس شیوع موزون شده هر یک از انواع سوءتغذیه پروتئین– انرژی در هریک از استانهای کشور و در سطح ملی محاسبه گردید.
نتایج: 7/4 درصد از کودکان کل کشور(9/4-5/4 CI:95%) مبتلا به کوتاهقدی هستند و شیوع کوتاهقدی در کودکان شهری به طور معنیداری کمتر از کودکان روستائی است.(به ترتیب 5/3–1/3 در مقایسه با1/7–5/6 CI:95%). همچنین 2/5 درصد از کودکان کل کشور(4/5-1/5 CI:95%) مبتلا به کموزنی هستند. شیوع کموزنی در کودکان شهری به طور معنیداری کمتر از کودکان روستائی است. علاوه بر این شیوع لاغری نیز در کودکان زیر 5 سال کشور، 7/3%(9/3–5/3 CI:95%) برآورد میگردد که در مناطق شهری به طور معنیداری بیش از مناطق روستائی است.(به ترتیب 3/4–8/3 در مقایسه با 5/3–0/3CI: 95%)
نتیجهگیری: نتایج این بررسی نشاندهنده قرار داشتن کشورمان در زمره مناطق با شیوع پائین از نظر وضعیت سوء تغذیه پروتئین– انرژی در کودکان زیر 5 سال است. گرچه در مقایسه با نتایج مطالعات گذشته، کاهش محسوسی در خصوص کلیه انواع سوء تغذیه پروتئین– انرژی در تمامی سطوح مشاهده میشود، لیکن تفاوتهای موجود مابین استانها و مناطق مختلف کشور که به نوعی ناشی از تفاوتهای موجود در سطح توسعه یافتگی این مناطق است نشاندهنده لزوم طراحی و اجرای راهکارهای هدفمند است.
سلماز سالک، سالک سالک، حبیب امامی،
دوره 4، شماره 1 - ( 2-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف : نظر به اینکه کودکان از نظر ابتلای به سل جزء اقشار آسیب پذیر جامعه هستند و میزان بروز سل در کودکان به نوعی نشانگر وضعیت سل در جامعه است، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی روند تغییرات شاخصهای اپیدمیولوژیک سل در کودکان انجام شد .
مواد و روشها : مطالعه حاضر از نوع Trend Study بوده و تمامی بیماران مبتلا به یکی از اشکال مختلف سل ریوی اسمیر مثبت ، منفی و خارج ریوی از کل ایران که در محدوده سنی زیر 14 سال قرار داشتند طی سالهای 84-1371 وارد مطالعه شدند و با استفاده از تست X² روند تغییرات شاخصهای اپیدمیولوژیک سل بررسی شد.
نتایج: تعداد 6168 بیمار مبتلا به سل مورد بررسی قرار گرفتند . از این تعداد 2528 نفر(1/40%) پسر و بقیه دختر بودند. بیماران بر اساس شکل بیماری به سه گروه سل ریوی اسمیر مثبت 1812 نفر(4/29%) ، سل ریوی اسمیرمنفی 1920نفر(1/31%) و خارج ریوی 2449 نفر(7/39%) تقسیم شدند. میزان بروز سل ریوی اسمیر مثبت از 8/0 در صد هزار در سال 1371 به 2/0 در صد هزار در سال 1384 کاهش پیدا کرده است . میزان بروز سل ریوی اسمیر منفی ، خارج ریوی و کل موارد نیز طی سالهای 84 – 1376 کاهش داشت . از نظر سنی نیز کل بیماران در سه گروه سنی 4-0 و9-5 و14-10 سال به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرار گرفتند. در تمامی سال های مورد مطالعه در گروه سنی 4-0 و9-5 ،سال تفاوت چشمگیری از نظر ابتلای به سل در بین دخترها و پسرها مشاهده نشد ولی در گروه سنی 14-10 سال، میزان بروز در دخترها بیش از دو برابر پسرها بود .
نتیجهگیری : طی دوره 14 ساله مورد مطالعه، میزان بروز سل ریوی اسمیر مثبت به میزان چهار برابر کاهش نشان داد .این میزان کاهش میتواند نشانگر افزایش آگاهی، در ارتقاء بهداشت و موثر بودن برنامه ملی کنترل سل کشوری باشد . در کودکان زیر ده سال میزان ابتلا به سل نزد دو جنس دختر و پسر تفاوت محسوسی ندارد. با شروع دوران بلوغ جنسی، دختران بیشتر از پسرهای هم سن خود به بیماری سل مبتلا میشوند. با توجه به نتایج بدست آمده به منظور یافتن پاسخ برای اختلاف توزیع جنسی سل کودکان در سنین بلوغ بر ضرورت انجام بررسیهای بیشتر دراین مورد تاکید میشود .
محمد باباخانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه: بهداشت مناسب موجب تندرستی مردم و افزایش توان بالقوه و بالفعل نیروی کار میشود و نیروی کار، سهم بسیار مهمی در افزایش تولید و رشد اقتصادی خواهد داشت. رشد اقتصادی با افزایش درآمد افراد، زمینه ارتقاء سلامت را فراهم میآورد؛ اما در صورت عدم اتخاذ سیاستهای بازتوزیع مناسب، نابرابری درآمدی ناشی از رشد اقتصادی می تواند تأثیر منفی بر سلامت داشته باشد.
هدف: قصد این مطالعه، بررسی رابطه بین رشد اقتصادی، نابرابری درآمدی و سلامت در ایران در دوره 1385-1357 بوده است.
روشکار: مطالعه تحلیلی و از نوع همبستگی اکولوژیک بوده و در آن از آزمونهای همبستگی پارشال و رگرسیون استفاده شده است. دادههای مورد نیاز از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمعآوری شده و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
نتایج: در سطح معناداری (01/0P<) رابطه ضریب جینی با شاخصهای سلامت معنا دار بود. رشد اقتصادی با امید به زندگی در سطح معناداری (01/0P<) و با میزان مرگ و میر کودکان در سطح معناداری (05/0P<) معنادار است. با توجه به نتایج رگرسیون کل مدل خطی بوده و متغیر نابرابری درآمدی بهتر از متغیر رشد اقتصادی تغییرات سلامت را تبین میکند.
نتیجهگیری: توجه همزمان به رشد اقتصادی و کاهش نابرابری درآمدی در بهبود وضع سلامتی ضرورت دارد.
عباسعلی رمضانی، محمدرضا میری، حسین حنفی، حسن زنگویی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: ایمنسازی یکی از مهمترین شاخصهای هزینه- اثربخشی برای پیشگیری از ابتلا و مرگ و میر است. لذا این مطالعه به منظور برآورد دقیق پوشش ایمنسازی و علل قطع یا تاخیر واکسیناسیون در کودکان و مادران استان خراسان جنوبی طراحی و اجرا گردید.
روشکار: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی از نوع مقطعی، جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کودکان 26-15 ماهه و مادران آنها در خانوارهای ساکن در مناطق شهری، روستایی و سیاری تحت پوشش استان خراسان جنوبی در زمان پرسشگری بودند. که با استفاده از روش مصاحبه با مادران و یا قیم و سرپرست اصلی کودک و همچنین بررسی کارتهای واکسیناسیون اطلاعات مورد نیاز جمعآوری گردید دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون آماری Chi-square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: پوشش ایمنسازی کودکان و مادران به ترتیب 7/96 درصد و 1/71 درصد برآورد گردیدو مهمترین علل ناقص بودن واکسیناسیون کودکان و مادران به ترتیب مربوط به عدم آگاهی از نیاز به دوزهای بعدی واکسن، عدم آگاهی از نیاز به واکسیناسیون و دوری محل انجام واکسیناسیون و ترس از عوارض جانبی گزارش گردید.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، لزوم برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در خصوص برنامه ایمنسازی و تأمین امکانات و خدمات مورد نیاز، ضروری به نظر میرسد.
آذر کبیرزاده، عالیه زمانی کیاسری، محمد رضا حبیبی، بنیامین محسنی ساروی، محمد خادملو، طاهره حکیمی مقدم،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: دستیابی به تشخیص صحیح در پزشکی، اساس و مقدمه درمان بیماریها را تشکیل میدهد. میزان مطابقت تشخیص اولیه با تشخیص نهایی، بستگی زیادی به درک پزشک در جمعبندی جنبههای مختلف بررسیها دارد.
روشکار: این تحقیق مقطعی بود و دادهها از پروندهها استخراج شد. آنالیز در نرم افزار SPSS و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی انجام پذیرفت. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس و کای دو استفاده شد. بررسی توافق بین تشخیص اولیه و تشخیص نهایی به کمک محاسبه ضریب کاپا انجام گرفت.
نتایج: تعداد 1310 پرونده در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج میزان مطابقت نشان داد که در 1244 پرونده (9/94%) مطابقت کامل، در 12(9/0%) مطابقت نسبی، و در 54 پرونده (2/4%) نیز عدم مطابقت مشاهده شد. متوسط مدت اقامت در بیماران با مطابقت کامل7/3 ± 9/3 روز، در بیماران با مطابقت نسبی7/1 ± 8/3 روز و در بیماران با عدم مطابقت4/2± 2/5 روز بود. ضریب توافق کاپا برای تشخیص اولیه با نهایی 88/0 محاسبه شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تشخیص اولیه با تشخیص نهایی از مطابقت بالایی برخودار بوده است. شاید بتوان دلیل آن را به آموزشی بودن بیمارستان و دقت بالای اساتید و یا درج کلیه تشخیصها در زمان ترخیص بیمار نسبت داد.
عباسعلی رمضانی، سوری صغری راغبی، فرشاد امیر خیزی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: شیوع بالای سوء تغذیه و ارتباط آن با میزان میرایی و نقصان رشد جسمانی کودکان از مهمترین مشکلات بهداشتی در کشورهای در حال توسعه است. این مطالعه با هدف ارزیابی وضع تغذیهای و عوامل مرتبط با آن در کودکان 24-0 ماهه استان خراسان جنوبی انجام پذیرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 700 کودک 24-0 ماهه استان خراسان جنوبی به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با مادران و اندازهگیری قد و وزن کودکان انجام شد. سپس وزن و قد کودکان با جداول استاندارد مرکز ملی آمارهای بهداشتی آمریکا (NCHS) به عنوان جامعه مرجع، مقایسه شدند. وضع تغذیه کودکان توسط سه شاخص کموزنی، کوتاهقدی و لاغری مورد ارزیابی و عوامل مرتبط با آنها مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن کودکان مورد بررسی 81/7 ± 14/11 ماه بود. بر اساس طبقهبندی
Z و منفی 2 انحراف معیار از جامعه بازبرد، 6/10، 3/5 و 6/11 درصد از کودکان به ترتیب از نظر وزن برای سن(کم وزنی)، قد برای سن (کوتاه قدی) و وزن برای قد (لاغری) به سوء تغذیه مبتلا بودند. وابستگی آماری
معنیدار بین شاخصهای ارزیابی وضعیت تغذیهای با سن کودک و وضعیت تغذیه کودک با شیر مادر مشاهده شد (001/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع سوء تغذیه در کودکان مورد بررسی، اقداماتی نظیر تداوم تغذیه با شیر مادر تا دو سالگی جهت بهبود وضع تغذیه و کاهش سوء تغذیه توصیه میشود.
یداله محرابی، الهام مراغی، حمید علوی مجد، محمد اسماعیل مطلق،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده
مقدمه و اهداف: نقشهبندی بیماری یا مرگ مجموعهای از روشهای آماری است که با هدف بهدست آوردن برآوردهایی دقیق از میزانهای بروز یا شیوع بیماریها یا مرگ بهکار گرفته میشوند در این تحقیق، روشهای حداکثر درستنمایی، بیزتجربی و بیزکامل برای برآورد نقشه خطرنسبی مرگ کودکان زیر یکسال مناطق روستایی کشور مورد مقایسه قرار گرفت.
روشکار: دادههای مرگ کودکان زیر یکسال زیجحیاتی مناطق روستایی تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی کشور در سالهای 1380 و 1385 مورد تحلیل قرار گرفت. برآورد پارامترهای نقشه با استفاده از روشهای حداکثر درستنمایی، بیز تجربی (مدل پواسن گاما) و بیز کامل با بهکارگیری شبیهسازی زنجیر مارکف مونتکارلو انجام شد. معیار انحراف از اطلاع برای مقایسه برازش مدلهای بیزی استفاده شد. نرمافزارهای R، WinBUGS وArcGIS بهکار گرفته شدند.
نتایج: روش بیزکامل نشان داد خطر مرگ کودکان زیر یکسال در مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی سیستانوبلوچستان در سال هشتاد (88/1-58/1 95%CI:) 73/1 و در سال هشتادوپنج (75/1-50/1 : CI95%)62/1 برابر متوسط کشوری بوده است. در سال 1380 مناطق تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی بیرجند (45/1)، کردستان(23/1) و خراسان (21/1) و در سال 1385 بیرجند (42/1)، زنجان (39/1)، کردستان (36/1)، اردبیل (32/1)، زابل (28/1)، آذربایجانغربی (18/1) و گلستان (14/1) خطر نسبی بالا و معنیداری داشتهاند (05/0p<). در سال 1380 کمترین خطر نسبی مربوط به مناطق دانشگاه علوم پزشکی تهران (74/0-34/0 CI: 95%) 56/0 و در سال 1385 دانشگاه علوم پزشکی ایران (65/0-38/0CI: 95%)52/0 بود (05/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به برازش مناسب روش بیزکامل در مقایسه با بیزتجربی و حداکثردرستنمایی، استفاده از این روش پیشنهاد میشود
رعنا رفعت، احمد رضا درستی مطلق، محمد رضا اشراقیان، آرزو رضا زاده،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سابقه و هدف افزایش چشم گیر شیوع نزدیک بینی درطول چند دهه گذشته درجوامع غربی و شرقی پیشنهاد میکند که احتمالاً تغییردرشیوه زندگی نوزادی و کودکی بعنوان ریسک فاکتوری مهم تأثیر زیادی برگسترش نزدیک بینی داشته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط میان اضافه وزن و نزدیک بینی درکودکان دبستانی اسلامشهر اجرا شد.
روش کار: در این مطالعه موردی– شاهدی گذشته نگر240دانش آموز پایه دوم تا چهارم دبستان که بعد از ورود به مدرسه نزدیکبین بودن آنها تشخیص داده شده بود، به عنوان مورد و240 همکلاسی بدون مشکل بینایی به عنوان شاهد وارد مطالعه شدند. دادههای مربوط به وزن، قد و سن کودک زمانی که وی کلاس اول ابتدایی بوده، وزن، قد تولد کودک و ابتلای او به نزدیک بینی ازاطلاعات ثبت شده موجود بدست آمد. نمایه توده بدنی محاسبه گردید.کودکان دارای نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی صدک 85 استاندارد CDC2000 به عنوان اضافه وزن تعیین شدند. اطلاعات در زمینه عوامل مرتبط بانزدیک بینی قبل از ورود به مدرسه به روش مصاحبه با والدین جمعآوری شدند. نسبت شانس تعدیل شده وضعیت اضافه وزن بعداز تعدیل اثر متغیرهای مخدوش کننده محاسبه شد.
نتایج: از کل کودکان مورد بررسی3/53% را دخترها و 7/46% را پسرها تشکیل دادند. 8/23% کودکان مورد و1/10% گروه شاهد دارای اضافه وزن بودند. پس از تعدیل سایر عوامل خطر احتمالی (سابقه فامیلی، دریافت شیر مادر، فعالیت بدنی، کار نزدیک، شغل مادر و وضعیت مالی)، اضافه وزن به صورت مستقل با نزدیک بینی مرتبط بود (نسبت شانس تعدیل شده 10/3 با فاصله اطمینان 95% 90/1 تا 03/5).
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از آن است که اضافه وزن کودکان قبل از ورود به مدرسه با افزایش خطر نزدیکبینی درسالهای بعد مرتبط میباشد. بنابراین آموزشهای لازم برای داشتن الگوی غذایی پیشگیری کننده از چاقی و شیوه زندگی فعالتر الزامی است.
الهام ایمانی، زهرا خادمی، فاطمه نقی زاده، مهین عسکرنیا، آرزو ایمانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه
و اهداف: تشنج شایعترین اختلال نورولوژیک
کودکان است که نیازمند توجهات خاص و بررسیهای اپیدمیولوژیک جهت پیشگیری از تکرار
حملات تشنجی میباشد. هدف از این پژوهش، بررسی اپیدمیولوژیک تشنج در کودکان
بندرعباس بود.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی پس
از بررسی 222پرونده کودک مبتلا به تشنج انجام گرفت. دادهها با استفاده از آمار
توصیفی و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: اکثر کودکان (5/64%) مورد بررسی پسر
و در محدوه سنی 2-1سال بودند. تب (1/81%) به عنوان بیشترین عامل بروز تشنج ذکر
شده بود. در 8/58% موارد سن کودک در زمان بروز اولین حمله تشنجی 3-1 سال بود. 8/63%
موارد حمله تشنجی در زمان بیداری رخ داده بود و 8/65% نمونهها در زمان پذیرش
هوشیاری طبیعی داشتند. میانگین طول مدت تشنج در 1/64% موارد کمتر از 5 دقیقه و نوع
تشنج در 1/80% به صورت تونیک کلونیک ژنرالیزه گزارش شده است. 9/28% موارد سابقه
تشنج در سایر اعضاء خانواده کودک وجود داشته و در 36/19% قرابت فامیلی نزدیک بین
والدین وجود داشت. بین نوع زایمان، سن هنگام تولد و وزن هنگام تولد با نوع تشنج و
مدت تشنج رابطه معنیداری مشاهده نشد ( 05/0
نتیجهگیری: با ارائه شواهد دقیق از حملات میتوان
به شناسایی عوامل ایجاد کننده و تشدید کننده آن کمک کرده و دفعات حمله و بروز
عوارض راکاهش داد.
نادر مهدوی، محمد موحدی، اردشیر خسروی، یداله محرابی، منوچهر کرمی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به اهمیت دادههای مرگ برنامهریزیها و ارائه عادلانه خدمات سلامت، بررسی کیفیت دادههای مرگ یک ضرورت است. این مطالعه با هدف مقایسه میزان کامل بودن و صحت گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی با دیگر منابع انجام شد.
روش کار: گزارشهای مرگ کودکان زیر پنج سال و مادران زیج حیاتی 30 شهرستان با گزارشهای مرگ منابع اطلاعاتی دیگر، شامل بازبینی زیج حیاتی، نظام ثبت مرگ و نظام مراقبت مرگ مادر، مقایسه شد. میزان کامل بودن، با استفاده از روش صید و بازصید و صحت گزارش، از طریق محاسبه اعتبار گزارش علل مرگ بررسی گردید.
نتایج: میزان کامل بودن گزارش مرگ کودکان زیر پنج سال 1/68 درصد محاسبه شد. حساسیت این منبع برای مرگ کودکان با علت عفونتهای تنفسی (1/72 - 9/22CI: 95%)06/47%، اسهال و استفراغ (6/95 - 2/22CI: 95%) 6/66%، حوادث، مسمومیت و سوختگیها (2/89 - 3/64CI: 95%) 7/78%، تخمین زده شد. نسبت طبقهبندی نادرست منبع بازبینی زیج حیاتی برای علل مرگ مادران 5/12درصد محاسبه گردید.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که اطلاعات زیج حیاتی برای محاسبه میزانها به تصحیح برای کمشماری نیاز دارد. مقایسه علل مرگ کودکان گزارششده در زیج حیاتی با نظام ثبت مرگ نشان داد که علتهای مرگ گزارش شده در زیج حیاتی ممکن است اعتبار کافی نداشته باشد.
بابک عشرتی، ربابه امروزی، عشرت سادات موسوی، مهین سادات عظیمی، عباس اسماعیلی، حسین بختیاری، سید شهریار حسینی، مجید رمضانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف این مطالعه تعیین شاخص نابرابری ارائه خدمات مراقبت کودک در مناطق روستایی استان مرکزی، با توجه به فاصله خانههای بهداشت از مرکز شهرستان و استان است.
روش کار: شاخصهای مورد نظر با استفاده از فهرست کنترل نظارتهای گروهی انجامشده از سوی کارشناسان بهداشت خانواده ستاد مراکز بهداشت شهرستانهای استان مرکزی، بهصورت تصادفی، از خانههای بهداشت در هر یک از 10 شهرستان استان مرکزی در سال 1389 جمعآوری و امتیازدهی شدهاست. این شاخص ها شامل پایش پزشک از برنامه مراقبتهای کودکان، مشارکت پزشک مرکز در اجرای راهبرد مانا طبق راهنمای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، داشتن اطلاعات مناسب پزشک از محتوای کتابچهها و روند کلی مراقبتها درنظام مراقبت مرگ 59-1 ماهه بوده است. فاصله خانه بهداشت نیز بر اساس فاصله آن تا مرکز شهرستان و مرکز استان اندازهگیری شدهاست. برای تعیین نابرابری در شاخصهای مورد نظر، از محاسبه شاخص غلظت (Concentration Index) و حدود اطمینان 95% استفاده شد.
نتایج: 46 خانه بهداشت بهصورت تصادفی انتخاب شدند. همه شاخصهای غلظت محاسبهشده برای متغیرهای مورد مطالعه، کمتر از 1/0 بود که اختلاف آنها با صفر معنیدار نبود (05/0P>). با توجه به دادههای مطالعه حاضر، در ارائه خدمات مراقبت کودک بیمار و سالم در سطح خانههای بهداشت استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه بهداشت از مرکز شهرستان و استان، تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری: برای رسیدن به نگاهی جامعتر به مقوله عدالت در ارائه خدمات سلامت در شهر و روستا، بهتر است مطالعه حاضر برای ارزیابی دیگرخدمات ارائهشده در خانههای بهداشت استان مرکزی نیز انجام شود.
مریم کندیکله، ملیحه کدیور، حجت زراعتی، الهام احمدنژاد، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: یکی از شاخصهای مفیدی که با توجه به نیاز برای بهبود کاراریی نظام مراقبت بیمارستانی مورد استفاده قرار میگیرد؛ مدت اقامت در بیمارستان است. هدف این پژوهش نشان دادن عوامل مؤثر بر مدت اقامت نوزادان ترخیص شده با تجویز پزشک در بخش NICU مرکز طبی کودکان با استفاده از مدل رگرسیون مخاطرات چندگانه کاکس میباشد.
روش کار: این مطالعه، به روش کوهورت تاریخی انجام شده که در آن 369 پرونده مربوط به تمامی نوزادان بستری شده در بخش NICU مرکز طبی کودکان در سال 1389 بررسی شده است. با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات کاکس عوامل مؤثر بر مدت اقامت نوزادانی که با تجویز پزشک مرخص شدهاند؛ مشخص گردید.
نتایج: میانه مدت اقامت نوزادان در NICU به طور کلی 9 روز است. از 369 پرونده 272 نوزاد با بهبودی مرخص شدهاند. عوامل تأثیرگذار در مدت اقامت نوزادان: نارس بودن نوزاد، بستری به علت بیماریهای گوارشی و عفونتها، ارجاع از بیمارستانهای دیگر، اتصال کاتتر ورید مرکزی و دستگاه تهویه مکانیکی و درمان با آنتیبیوتیکها میباشند (05/0 > P).
نتیجهگیری: زمانی که متغیر وابسته از جنس زمان، و دادههای سانسور شده وجود دارند از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات کاکس برای پی بردن به متغیرهای تأثیرگذار استفاده میشود. برای کاهش طول مدت اقامت نوزادان در بیمارستان میتوان به بهبود مراقبتهای دوران بارداری مادران، ایجاد بخشهای مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستانهای دارای بخشهای زایمان پرخطر، کاهش عوامل خطر به دنیا آمدن نوزادان نارس و بهبود ارایه خدمت در بیمارستانها پرداخت.
خالد رحمانی، مهدی ذکایی، فرزام بیدارپور، شیدا باباحاجیانی، پروین نسایی، قباد مرادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میزان مرگومیر کودکان از مهمترین شاخصهایی میباشد که نشان دهنده توسعه کشورها و مناطق مختلف است. مطالعه حاضر به منظور بررسی روند مرگومیر کودکان زیر 5 سال در استان کردستان در طی سالهای 90-1386 انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و دادههای آماری آن شامل موارد مرگ کودکان زیر 5 سال است که توسط نظام ثبت مرگ استان و موالید زنده از طریق ثبت و احوال در طی سالهای 90-1386 جمعآوری شده است. در تجزیه و تحلیل شاخصهای اصلی مرگ کودکان شامل مرگ زیر 5 سال، مرگ شیرخواران و مرگ نوزادی در طی این دوره بررسی شده است. ارتباط بین متغیرها با استفاده از آزمون آماری مربع کای محاسبه شد.
نتایج: میزان بروز مرگهای نوزادی از 5/13در هزار تولد زنده در سال 1386 به 2/12 در هزار تولد زنده در سال 1390 رسید. مرگهای شیرخوران و زیر 5 سال هم در همین مدت زمان به ترتیب از 1/17 و 2/20 به 9/14 و 4/17 در هزار تولد زنده کاهش پیدا کرد. از نظر زمانی، بیشترین کاهش مربوط به سالهای 87-1386 میباشد. بین جنسیت و مرگومیر کودکان رابطه معنیدار یافت شد. در میان علل اصلی مرگومیر، بیماریهای حول تولد شایعترین علت اصلی مرگ کودکان بهویژه در دوره نوزادی در استان بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این بررسی در طی این سالها، هرچند روند بروز کاهش داشته است، اما این روند کاهشی بهویژه در شاخص مرگ نوزادان آهنگ کندی دارد و هنوز بعضی از علل مرگ قابل پیشگیری در کودکان وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر توسط سامانه بهداشتی و پژوهشگران میباشد.
طیبه خزاعی، محمد دهقانی، غلامرضا شریف زاده، حمیدرضا ریاسی، جعفر فانی، حامد یوسفی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: میگرن، شایعترین سردرد کودکان با ظهور علایم قبل از 10 سالگی میباشد. بیش از 30 درصد مبتلایان، دچار ناتوانی و کاهش فعالیت روزانه میشوند، بنابراین تشخیص و درمان به موقع حملات سردرد باعث افزایش توان یادگیری و جلوگیری از غیبت دانشآموزان میشود. هدف این مطالعه، تعیین شیوع میگرن در کودکان دبستانی بیرجند بوده است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تصادفی شده از 4 منطقه شهر بیرجند در 8 دبستان از طریق مصاحبه با والدین، پرسشنامههای انجمن بینالمللی سردرد (ICHD-2) و برای تعیین ناتوانی ناشی از سردرد (PedMIDAS) 7 تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار14 SPSS و با تست آماری مجذور کای تحلیل شد.
نتایج: از 1107 کودک با میانگین سن 41/1±9 سال، 551 (3/49 درصد) دختر، و 556 (7/50 درصد) پسر، 185 (56/16 درصد) سر درد و 40 (16/2 درصد) میگرن داشتند. بیشترین زمان بروز حمله سر درد میگرن، روز اول هفته با شدت متوسط و عامل تشدید کننده: استرس و فعالیت فیزیکی و تسکین دهنده: خواب و استراحت بود. محل وقوع آن دوطرفه و همراه با تهوع و استفراغ بود. میانگین حملات سر درد در سه ماه گذشته 65/7±58/8 ساعت و طول مدت 02/5±38/6 ساعت با فواصل 21/26±70/24 روز بود. فراوانی میگرن بر حسب سن و جنس تفاوت آماری معنیداری نداشت. بیشتر افراد سابقه خانوادگی داشته، اما مراجعه به پزشک نداشتند. 37/79 درصددانش آموزان ناتوانی درجه یک، 54/10 درصد درجه دو، 05/9 درصد درجه سه و 04/1 درصد ناتوانی درجه چهار را گزارش نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش شیوع میگرن با سن و خطر مزمن شدن بیماری و اختلال در عملکرد فردی و اجتماعی، لازم است با شناخت زودرس و تعدیل عوامل تشدید کننده و آموزش روشهای پیشگیری غیر دارویی، از بروز حملات سردرد و عود آن جلوگیری نمود.
مروئه وامقی، معصومه دژمان، حسن رفیعی، پیام روشنفکر، آمنه ستاره فروزان، علیرضا شغلی، علی میرزازاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کودکانی که در خیابان کار و زندگی میکنند؛ یکی از گروههای آسیبپذیر در مقابل عفونت اچآیوی و سخت دسترس هستند. در این مقاله روششناختی، مراحل انجام یک ارزیابی سریع و پاسخ با هدف ارزیابی رفتارهای پرخطر کودکان خیابانی شهر تهران شرح داده شده است.
روش کار: این مطالعه با استفاده از مرور منابع، روشهای کیفی (بحث گروهی متمرکز، مصاحبه عمیق) و کمی (مصاحبه ساختاریافته) برای گردآوری دادهها از مطلعین کلیدی، سازمانهای غیردولتی و دولتی، و کودکان خیابانی استفاده شد. نمونهگیری هدفمند برای ورود مطلعین کلیدی و کودکان خیابانی، و از نمونهگیری پاتوقها برای دسترسی و ورود کودکان خیابانی به مطالعه استفاده شد.
نتایج: این مطالعه در 8 مرحله برای شناسایی و تعریف جمعیت هدف (تشکیل تیم ذینفعان، مشورت اولیه، تهیه نیمرخ منطقه)، تعیین محل و پاتوقهای تجمع آنها برای دسترسی و ارایه سرویس به آنها و یا استفاده از آن به عنوان چارچوب نمونهگیری برای طراحی پیمایش رفتارهای سلامتی (ارزیابی زمینه، ارزیابی جمعیت/محیط، ارزیابی مشکل سلامت)، ارزیابی رفتارهای سلامتی (ارزیابی رفتارهای سلامت و خطر) و سپس تحلیل دادهها (ارزیابی مداخلههای فعلی) و تدوین مداخلههای مناسب برای کاهش رفتارهای پرخطر (تهیه برنامه عملیاتی) اجرا و بر اساس نتایج آن چهار برنامه مداخله برای کاهش و کنترل HIV در کودکان خیابانی تدوین شد.
نتیجهگیری: این روش با انعطافپذیری بالا و لحاظ کردن ملاحظههای اخلاقی و فرهنگی، میتواند به عنوان یک روش با قابلیت اجرای بالا برای ارزیابی وضعیت اپیدمی HIV و رفتارهای پر خطر مرتبط با آن در گروههای سخت دسترس مورد استفاده قرار گیرد.
نسیم وهابی، فرید زایری، عزت اله فاضلی مقدم، مهدی صفری، فرزاد ابراهیم زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 8-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: اختلال رشد قد و وزن یکی از مهمترین اختلالهای سلامت کودکان زیر دو سال در کشورهای در حال توسعه است. عدم رسیدگی به این اختلال میتواند باعث عوارضی چون افزایش مرگ، معلولیت ذهنی، عاطفی یا جسمی کودکان شود. هدف این مطالعه، بررسی روند رشد کودکان و عوامل مؤثر بر آن است.
روش کار: این مطالعهی همگروهی گذشتهنگر روی 2030 کودک زیر دو سال شهر خرمآباد انجام شد که به روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای انتخاب شدند. بر اساس پرونده خانوار، روند رشد وزن به صورت یک متغیر چهار سطحی (افت، توقف، کندی و مطلوب) و روند رشد قد به صورت یک متغیر سه سطحی (توقف، کندی و مطلوب) ثبت شدند و در نهایت با استفاده از یک مدل طولی حاشیهای و نرمافزار SAS نسخه 2/9 مدلبندی شدند.
یافتهها: رخداد حداقل یک مرتبه افت در منحنی رشد وزن و یک مرتبه توقف در منحنی رشد قد به ترتیب 2/14 و 4/10 درصد بود. بر اساس مدل حاشیهای، اثر سن کودک و سطح تحصیلات مادر بر روند رشد کودک معنیدار بود. با وجود این، جنسیت، مرتبهی تولد و تغذیهی انحصاری با شیر مادر در 6 ماه نخست، ارتباط معنیداری را با روند رشد نشان ندادند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج و شیوع نسبتاً بالای اختلال رشد در کودکان زیر دو سال، به نظر میرسد افزایش آگاهی مادران کمسواد در مورد روشهای تغذیهی کودکان زیر دو سال مهمترین رویکرد مقابله با اختلال رشد کودک باشد. همچنین بیشترین تمرکز کادر بهداشتی باید روی پایش رشد کودکان بالای 12 ماه معطوف گردد.
علی نیک فرجام، احمد رضا شمشیری، زهرا حسن پور، ملاحت خلیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
مقدمه و اهداف: برنامه ایمنسازی کودکان، از موفقترین و هزینه اثربخشترین مداخلههای بهداشت عمومی است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت پوشش واکسیناسیون در نواحی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه، نوعی مطالعه مقطعی روی کودکان 24 ماهه تا 6 سال ساکن در مناطق شهری و مناطق پرخطر و حاشیهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران است. در نواحی شهری 630 کودک در 90 خوشه و در نواحی پر خطر نیز نمونهگیری خوشهای به شکل Probability Proportional to Size Sampling انجام و حجم نمونه 768 کودک تعیین گردید. پرسشنامه با مراجعه به درب منازل تکمیل شد.
یافته ها: 750 کودک (7/97 درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 6/98-3/96) در مناطق پرخطر و حاشیهای و 616 کودک (8/97درصد، فاصله اطمینان ۹۵ درصد: 7/98-3/96) در مناطق شهری دارای سابقه ایمنسازی کامل بودند. در مناطق حاشیهای 4/98 درصد کودکان ایرانی و 0/95 درصد کودکان غیرایرانی (019/0=P) و در مناطق شهری نیز 1/98 درصد کودکان ایرانی و 1/92 درصد کودکان غیر ایرانی سابقه ایمنسازی کامل داشتند (046/0=P). اصلیترین علت واکسیناسیون ناقص، عدم آگاهی از برنامه ایمنسازی (50 درصد) عنوان شد.
نتیجهگیری: پوشش بالای واکسیناسیون همگانی کودکان و پوشش یکسان در مناطق شهری و حاشیهای، بیانگر موفقیت مسؤولان در اجرای این برنامه است. برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در خصوص برنامه ایمن سازی، تأمین امکانات و خدمات مورد نیاز، پایش و کنترل و نظارت بر واکسیناسیون و همچنین توجه به وضعیت ایمنسازی در کودکان غیر ایرانی برای حفظ و همچنین ارتقای وضعیت موجود ضروری بهنظر میرسد.
منوچهر کرمی، سید محسن زهرایی، محمد مهدی گویا،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: واکسن هموفیلوس آنفلوانزا از آذرماه 1393 به برنامهی کشوری ایمنسازی اضافه شده است. برنامهریزی برای اضافه کردن واکسن پنوموکوک در ایران نیز بنا به توصیه سازمان جهانی بهداشت صورت گرفته است. با توجه به ضرورت پایش و ارزشیابی اثرات واکسنهای جدید، در این مطالعه رویکردهای مربوط و چالشهای روششناختی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: امکانسنجی استفاده از رویکرد مراقبت گام به گام سازمان جهانی بهداشت برای ارزیابی اثرات واکسن با یک مطالعه امکانسنجی و استفاده از روشهای مختلف پایش و ارزشیابی اثرات واکسن پیش و پس از ادغام واکسن جدید با بهرهمندی از افراد صاحبنظر بررسی شد.
یافتهها: طرحهای مورد استفاده برای پایش و ارزشیابی اثرهای واکسنهای جدید شامل راهاندازی نظامهای مراقبت بهمنظور پایش روند بیماری مربوط در فاصله دو سال پیش تا 3 سال پس از ادغام واکسن، بررسیهای دورهای اپیدمیولوژیک و مطالعههای اثربخشی واکسن است. یافتههای مطالعه امکانسنجی بیانگر برتری استفاده از نظام مراقبت دیدهور مبتنی بر بیمارستان متناسب با شرایط کشور است.
نتیجه گیری: انجام مطالعههای مرور ساختارمند و فراتحلیل به منظور مستندسازی روند بیماریهای ناشی از هموفیلوس آنفلوانزا و پنوموکوک ضرورت دارد. به منظور پایش اثرات غیرمستقیم واکسن پنوموکوک انجام بررسیهای دورهای برای تعیین شیوع حالت حاملی ناحیه حلق و بینی نیز پیشنهاد میشود.
حمیرا سجادی، مروئه وامقی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، دلارام علی، سید حسین محققی کمال،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بهزیستی کودکان یک سازه چندبعدی است که به جنبههای مختلف زندگی کودکان میپردازد. مطالعه در پی شناخت حوزههای اصلی زندگی کودکان، مؤلفهها و نشانگرهای آنها در ایران است تا در سنجش بهزیستی کودکان در ایران مورداستفاده قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه ابعاد، مؤلفهها و نشانگرهای بهزیستی کودکان که از طریق مرور منابع و دیدگاههای مطلعین و کودکان استخراجشده بود، از طریق سه دور مطالعه دلفی توسط30 نفر از صاحبنظران دارای سابقه آموزشی، پژوهشی یا اجرایی در حوزههای مختلف زندگی کودکان موردبررسی قرار گرفت. ابعاد و مؤلفههای دارای نمره بالاتر از میانگین انتخاب و درصد موافقت اعضا دلفی با نشانگرهای مرتبط با آنها موردسنجش قرار گرفت.
یافتهها: شش بعد بهزیستی کودکان شامل سلامت جسمی، مخاطرات و ایمنی، وضعیت اقتصادی، خانواده، بهزیستی فردی و اجتماعی، آموزش و مسکن و محیط زندگی و 25 مؤلفه و110 نشانگر مربوط به ابعاد مختلف بهزیستی کودکان توسط اعضا دلفی انتخاب شدند. در مورد مرتبط بودن نشانگرها با مؤلفهها و ابعاد موافقت100%، واضح و روشن بودن توافق 96%، در نظر گرفتن وضعیت حال و آینده کودک 95%، در بر گرفتن گروه های سنی مختلف 95%، جامع بودن نشانگرها توافق 86% و تناسب کلی نشانگرها با مؤلفهها توافق 95%حاصل شد.
نتیجهگیری: مؤلفهها و بیانگرهای پیشنهادی این مطالعه جهت ساخت شاخص ترکیبی بهزیستی کودکان میتواند با پایش و مقایسه وضعیت بهزیستی کودکان ایرانی بین استانهای کشور و سالهای متفاوت نقاط قوت و ضعف سیاستها و برنامههای مرتبط را مشخص کرده و دولت را در اتخاذ سیاستهای مناسب و بومی در کشور استانها یاری دهد.