24 نتیجه برای کیفیت
سحرناز نجات، علی منتظری، کاظم محمد، سید رضا مجدزاده، نازنین سادات نبوی، فرهاد نجات، سید مسعود نبوی، کورش هلاکویی نایینی،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه و اهداف: افرادی که از بیماریهای مزمن رنج میبرند علاوه بر ناتوانیهای جسمانی دچار عوارض روانی این شرایط محدود کننده میگردند لذا تنها اندازهگیری سلامت جسمانی این بیماران کافی نیست، کیفیت زندگی مفهومی فراتر از سلامت جسمانی است و لازم است به عنوان یکی از پیامدهای مهم به صورت مستقل سنجیده شود. این مطالعه نیز به منظور بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مقایسه با جمعیت سالم و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از ابزار عمومی و کلی WHOQOL-BREF
(World Health Organization Quality of Life-BREIF) انجام شد. این پرسشنامه 4 دامنهی سلامت جسمانی، سلامت روان، رابطه اجتماعی، و سلامت محیط را شامل میشود. هر دامنه امتیازی بین 4 تا 20 دارد که امتیاز بالاتر نشاندهنده کیفیت زندگی بهتر است.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد. در این مطالعه 145 پرونده به صورت سیستماتیک از بین 2250 پرونده افراد ساکن تهران عضو انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس انتخاب گردید و پرسشنامه WHOQOL-BREF از طریق مصاحبه تلفنی برای آنان تکمیل شد. برای بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی این گروه از بیماران از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. امتیاز دامنههای مختلف بیماران با نتیجهی حاصل از تکمیل این پرسشنامه در نمونهای تصادفی از جمعیت سالم شهر تهران که در مطالعهای که به صورت
همزمان و جهت روانسنجی پرسشنامه WHOQOL-BREF انجام گرفته بود، مقایسه شد.
نتایج: میزان پاسخگویی در این مطالعه 97% بود. 8/73% شرکتکنندگان را زنان تشکیل میدادند. میانگین سنی شرکتکنندگان 5/36 با انحراف معیار 4/10 بود. میانگین امتیازات دامنه سلامت جسمانی در این گروه از بیماران 5/11 (2/3SD=)، دامنه سلامت روان 8/11 (2/3SD=)، دامنه رابطه اجتماعی 7/12 (1/3SD=) و در نهایت دامنه سلامت محیط 5/11 (7/2SD=) به دست آمد. امتیاز هر چهار دامنهی کیفیت زندگی در این بیماران کمتر از گروه سالم بود. در رگرسیون خطی، متغیرهای شدت بیماری و میزان تحصیلات متغیرهای مؤثر بر امتیاز این دامنهها بودند.
نتیجهگیری: در این گروه از بیماران امکان استفاده از پرسشنامه WHOQOL-BREF جهت سنجش کیفت زندگی وجود دارد، هرچند توصیه میگردد برای فراهم نمودن امکان اندازهگیری پیامدهای بالینی در کارآزماییهای بالینی سؤالاتی مخصوص این بیماران به این پرسشنامه اضافه شود. از طرفی طراحی مداخلاتی مانند آموزش و اشتغال جهت بالا بردن کیفیت زندگی این گروه از بیماران توصیه
میشود.
آزاده صفایی، بهرام ضیغمی، سید حمیدرضا طباطبایی، بیژن مقیمی دهکردی،
دوره 3، شماره 3 - ( 11-1386 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در حال حاضر بررسی کیفیت زندگی
(Quality of Life) به عنوان یک موضوع مهم در مطالعات بیماریهای مزمن، به خصوص سرطان، مطرح میباشد. سرطان در تمام موارد بر کیفیت زندگی بیماران به درجات مختلف تأثیر میگذارد و در حال حاضر ابتلا به سرطانها یکی از مسائل مهم در ایران و تمام دنیا میباشند. در این بین سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در زنان
میباشد. میزان بقای مبتلایان به سرطان پستان طولانی بوده و در نتیجه مدت زمان بیشتری با سرطان و عوارض و پیامدهای آن دست به گریبان هستند. از این رو انجام اقداماتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی این مبتلایان ضروری به نظر میرسد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی-تحلیلی بوده که به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان بر روی 119 بیمار مبتلا، در بخش شیمی درمانی بیمارستان نمازی شیراز انجام شده است. جمعآوری اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی با استفاده از دو پرسشنامه QLQ-C30 و QLQ-BR23 در طی دوماه، از ابتدای دی ماه 1384 تا پایان بهمن ماه 1384 انجام شد. تحلیل دادهها بااستفاده از روشهای تک متغیره ناپارامتریک و روش رگرسیون خطی چند متغیره صورت پذیرفت.
نتایج: میانگین نمره کلی کیفیت زندگی در افراد تحت مطالعه 92/64 با انحراف معیار 28/24 تعیین شد. وضعیت شغلی، طول دوره بیماری، درجه تمایز یافتگی تومور، عملکرد جسمانی، احساسی، شناختی و همچنین علائم بیماری نظیر خستگی، تهوع و استفراغ، درد، تنگی نفس، کاهش خواب، یبوست و مشکلات اقتصادی از جمله متغیرهایی بودند که در تحلیل تک متغیره ارتباط معنیداری با کیفیت زندگی نشان دادند (05/0P<). این در حالی است که با استفاده از تحلیل چند متغیره تنها ارتباطی معنیدار میان درجه تمایز یافتگی تومور، وضعیت شغلی، وضعیت یائسگی، تنگی نفس و مشکلات اقتصادی با کیفیت کلی زندگی مشاهده گردید (05/0P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله به نظر میرسد انجام حمایتهای اقتصادی از سوی دولت و انجام اقداماتی در جهت تشخیص بیماری در مراحل اولیه، در ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران مؤثر خواهد بود.
محمدرضا محبی، مسعود یونسیان، کاظم ندافی، رامین نبیزاده،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده
مقدمه و اهداف: مشکلات متنوع از قبیل پراکندگی روستاها، فرسوده بودن تاسیسات آبرسانی و پایین بودن سطح بهداشت عمومی، تامین، توزیع و پایش کیفیت آب شرب روستاها را با مشکل روبرو ساخته است. در این پژوهش نظرات افراد با تجربه در بخش کنترل کیفیت آب شرب روستایی با هدف بررسی مشکلات موجود در توزیع آب سالم به روستاها و راهکارهای فائق آمدن بر آنها بررسی و جمعبندی شد.
روشکار: پژوهش از نوع مطالعات کیفی و به روش دلفی انجام شد که در آن از نظرات 11 نفر از مدیران و کارشناسان باتجربه استفاده شد. مطالعه در سه دور انجام شد. در دور سوم به دلیل اشباع نظرهای رسیده و توافق شرکتکنندگان، مشکلات مطرح شده با استفاده از روش گروه اسمی اولویتبندی شدند.
نتایج: پس از خلاصهسازی و ادغام نظرات مشابه، مشکلات مطرح شده(27 مورد) در 5 بخش؛ مشکلات مربوط به منبع تامین آب، مالی-پرسنلی، تاسیسات، فرهنگی و برون سازمانی دستهبندی شدند و سپس شرکتکنندگان 14 مورد از آنها را بهعنوان اصلیترین مشکلات انتخاب کردند.
نتیجهگیری: میزان همکاری در این مطالعه 100 درصد بود و مهمترین مشکلات از دید شرکت کنندگان، مربوط به فقدان اعتبار کافی برای تامین هزینههای نگهداری و راهبری تاسیسات، فرسودگی شبکهها و تاسیسات و انتخاب نادرست منابع تامین آب بود. با سامانبخشی، آموزش، بازآموزی و نظارت مستمر بر عملکرد کارکنان بهرهبرداری بهویژه سطوح صف، رفع بهموقع شکستگیهای خطوط انتقال و توزیع آب به جای تاسیسات پراکنده توزیع آب در روستاها میتوان بر این مشکلات فائق آمد.
نرگس شمس علیزاده، علیرضا دلاوری، عباس شیردل، بهزاد محسن پور، ابراهیم قادری،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
مقدمه و اهداف: کیفیت زندگی یکی از عوامل مهم در ارزیابی مسایل بهداشتی و درمانی است. بیماریهای مزمن، یکی از عوامل کاهش کیفیت زندگی در افراد هستند و بررسی کیفیت زندگی جزء مهمی در ارزیابی نتایج درمان این بیماران است. لذا این مطالعه به بررسی کیفیت زندگی و ابتلا به بیماریهای غیر واگیر (مزمن) شایع در جمعیت 64 -15 ساله استان کردستان میپردازد.
روشکار: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی و مقطعی بود. اطلاعات توسط پرسشنامه )EUROHIS-QOL 8-itemکیفیت زندگی 8 سئواله EUROHIS)و توسط مصاحبه جمع آوری گردید و با استفاده از نرم افزار 12SPSSwin و آزمون T تست، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: پس از حذف اثر سایر متغیرهای مخدوشکننده، کیفیت زندگی در افراد سیگاری 41/1 امتیاز پایینتر از افراد غیر سیگاری، در خانمها 52/1 امتیاز پایینتر از مردان و در افراد مبتلا به فشار خون 41/1 امتیاز پایینتر از افراد غیر مبتلا بود. همچنین کیفیت زندگی به ازای هر سال افزایش سن، 05/0 امتیاز کاهش یافت.
نتیجهگیری: با توجه به پایینتر بودن کیفیت زندگی در زنان، افراد مسنتر و بیماران مبتلا به فشار خون، لازم است که توجه بیشتر به شناسایی زود هنگام این افراد و درمانهای مبتنی بر افزایش کیفیت زندگی صورت پذیرد. استفاده از این پرسشنامه در منطقه ما نیز عملی است و میتواند در مطالعات در سطح وسیع مورد استفاده قرار گیرد.
سهیلا عسگری، سحرناز نجات، حسن هاشمی، اشکان شهنازی، اکبر فتوحی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بررسی کیفیت زندگی مرتبط با بینایی در گروهی از بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن چشم و عوامل موثر بر آن.
روش کار: این مطالعه مقطعی تحلیلی در فاصله سالهای 88-87 در بیمارستان چشم پزشکی نور با روش نمونهگیری متوالی انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه 39 ایتمی national eye institute-visual functioning questionnaire بود که در ایران روانسنجی شده است. پرسشنامه دارای 11 دامنه مرتبط با بینایی و 1 دامنه مرتبط با سلامت عمومی است. امتیاز قابل کسب در دامنههای پرسشنامه0 تا 100 است که امتیاز بالاتر نشانگر کیفیت زندگی بهتر است. جهت آنالیز از آزمون آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی ساده و چندگانه استفاده شد.
نتایج: میانگین (و فاصله اطمینان 95%) نمره کلی کیفیت زندگی در بیماران 5/54 (8/71-3/57) و در افراد سالم 0/96 (9/103-2/88) بود (P<0.001). در میان بیماران، افراد با کم بینایی با دید 70/20 و کمتر دارای پایینترین نمره کیفیت زندگی با عدد
9/41 (1/53-7/30) و بیماران مبتلا به کاتاراکت دارای بالاترین نمره 6/64 (8/71-3/57) بودند. نمره کیفیت زندگی ارتباط معناداری با سن (P=0.006) و تحصیلات (P=0.001) نشان داد.
نتیجهگیری: پایینترین نمره کیفیت زندگی متعلق به بیماران با دید 70/20 و کمتر بود که کمتر از نیمی از نمره کیفیت زندگی را داشتند. بعد از این گروه به ترتیب بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی، دژنراسیون چشمی ناشی از پیری، گلوکوم و کاتاراکت وضعیت بهتری داشتند. در این مطالعه نمره کیفیت زندگی بیماران نسبت به سایر کشورها در سطح پایینتری قرار داشت که نیاز به مطالعات بیشتر جهت بررسی علل تفاوتها را آشکار می سازد.
لیلی صالحی، سعید سلکی، لیلا علیزاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
مقدمه
و اهداف : کشور ایران
با رشد پر شتاب جمعیت سالمندی مواجه است. اندازه گیری کیفیت زندگی به طراحی برنامههای
مداخلاتی مناسب در آنان کمک فراوانی میکند. این مطالعه مقطعی با هدف بررسی کیفیت زندگی
در سالمندان عضو کانونهای سالمندی شهر تهران انجام گرفت.
روش
کار: در این مطالعه شاخصهای کیفیت زندگی در 400 نفر سالمند از
طریق پرسشنامههای استاندارد 36-SF و حمایت اجتماعی درک شده مورد بررسی قرار گرفت و به منظور تحلیل دادهها از
آزمونهای ANOVA و t .test و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتاج:
میانگین سنی افراد شرکت کننده 64 بود که در 5/74 درصد زن بودند. میانگین شاخص جسمی
در افراد مورد مطالعه 68/12±62/64
و میانگین شاخص روانی 7/4±35/63
بود. کیفیت زندگی زنان در ابعاد جسمانی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی و سلامت عمومی از
مردان بیشتر بود. با افزایش شاخص توده بدنی، از میزان کیفیت زندگی کاسته، ولی با افزایش
درآمد و تحصیلات بر میزان کیفیت زندگی افزوده میشد. افراد متاهل در مقایسه با افراد
مجرد و افراد سالم در مقایسه با افراد بیمار از میزان کیفیت زندگی بالاتری برخوردار
بودند. بین شاخصهای جسمی و روانی در سالمندان و حمایت اجتماعی از آنان رابطه معنیداری
وجود داشت.
نتیجهگیری:
نتایج این مطالعه نشان داد که زنان نسبت به مردان از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند.
افراد با درآمد بالاتر و تحصیلات بیشتر و توده بدنی کمتر دارای کیفیت زندگی بهتری هستند.
Normal
0
آسیه منصوری، یاسر مخیری، الهام محمدی فرخران، زینب توکل، اکبر فتوحی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA مقدمه و اهداف: از آنجایی که زندگی در خوابگاه میتواند
بر کیفیت خواب دانشجویان موثر باشد، این مطالعه با هدف تعیین کیفیت خواب دانشجویان
ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی تهران و برخی از عوامل تعیین کننده آن
انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی بود
که بر روی 277 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام
گردید. روش نمونهگیری در این مطالعه تصادفی طبقهبندی شده بود. ابزارهای مورد
استفاده پرسشنامه دموگرافیک و نیز پرسشنامه استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI- Pittsburgh Sleep
Quality Index) بودند.
نتایج: میانگین و فاصله اطمینان نمره کلی کیفیت خواب (PSQI) در دانشجویان مورد مطالعه
(04/9- 10/8) 57/8 محاسبه گردید. در مجموع3/73% از نمونه مورد بررسی دارای کیفیت
خواب نامطلوب بودند. کیفیت خواب دانشجویان دختر مورد بررسی به طور معنی داری
نامطلوب تر از دانشجویان پسر بود. میانگین طول مدت خواب در دانشجویان´105±´5:15
بود. میانگین طول مدت خواب در دانشجویان پسر به طور معنیداری بیشتر از دانشجویان
دختر بود. رابطه معنیداری بین متغیرهای دموگرافیک (سن، مقطع تحصیلی، وضعیت تاهل،
درآمد خانواده و ...) و کیفیت خواب دانشجویان ساکن در خوابگاه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: براساس این مطالعه کیفیت خواب
دانشجویان ساکن در خوابگاه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. لذا توجه به به وضعیت
خواب این دانشجویان به منظور ارتقاء کیفیت خواب آنها که عاملی مهم در ارتقاء
سلامت آنهاست از سوی مدیران و برنامه ریزان بهداشتی ضروری به نظر میرسد.
محمود بختیاری، مسعود صالحی، فرید زایری، پروین یاوری، علی دلپیشه، فرزانه مباشری، مسعود کریملو،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و اهداف: هدف از اندازهگیری کیفیت زندگی،
ارزیابی ماهیت ذهنی کیفیت زندگی، دستیابی به ادراک خود فرد از وضعیت موجود زندگی و
سلامتی است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی در سال 1388،
1000 نفر از جمعیت 15 تا 75 ساله شهر تهران
شامل دو گروه افراد سالم
و معلولین جسمی- حرکتی، با استفاده از پرسشنامه WHOQOL-100 از نظر کیفیت
زندگی مورد مقایسه قرار گرفتند. نمونهگیری از افراد سالم به صورت نمونهگیری
تصادفی انجام شد، افراد معلول نیز از مرکز جامع توانبخشی هلال احمر که یک مرکز
مرجع برای این افراد است، انتخاب شدهاند. تحلیل اطلاعات توسط نرم افزارSPSS نسخه 18، و آزمونهای تی مستقل و رگرسیون
چندگانه انجام شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سن افراد سالم مشارکت کننده
در مطالعه برابر با 75/12 ± 09/35 و میانگین و انحراف معیار سن معلولین
مشارکت کننده در پژوهش برابر با 86/12 ±
88/35 به دست آمد. تنها در حیطههای سلامت جسمی و استقلال نمره کیفیت زندگی این دو
گروه با یکدیگر اختلاف معنا داری داشتند (001/0P<)، به طوریکه میانگین نمره هر دو حیطه در افراد
سالم بیشتر از افراد معلول بود. در سایر حیطهها اختلاف آماری معنا داری بین کیفیت
زندگی این دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: افراد معلول به دلیل محدودیتهای
موجود در حیطههای جسمی و استقلال دارای نمره کیفیت زندگی کمتری نسبت به دیگر
اقشار جامعه بوده و این قشر نیازمند دریافت خدمات ویژه از سازمانهای ذیربط جهت کم
کردن هرچه بیشتر فاصله بین افراد سالم و معلول از دید کیفیت زندگی هستند.
زهرا هاشمی، مجتبی کیخا، راضیه کیخایی، علیرضا انصاری مقدم، محمد صالحی مرزیجرانی، امیر نصیری،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1392 )
چکیده
مقدمه و هدف: ارتباط میان شغل و جنبههای مختلف سلامت، از جمله کیفیت زندگی، در مطالعههای متعدد بررسی شده است. از سویی آمار زنان شاغل ایران رو به افزایش است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط اشتغال و کیفیت زندگی زنان در شهرستان زابل است.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی است که بر نمونهای شامل 420 زن انجام شد. از پرسشنامه
SF-36 بهعنوان یک ابزار معتبر برای اندازهگیری کیفیت زندگی افراد استفاده شد. کیفیت زندگی با استفاده از روش خوشهبندی، دستهبندی شد و ارتباط میان متغیرهای مستقل با دستههای کیفیت زندگی، با رگرسیون لجستیک بررسی گردید.
نتایج: افراد مورد بررسی دارای میانگین سنی 46/30 با انحراف معیار 75/8 سال بودند. کیفیت زندگی افراد به سه دسته کیفیت زندگی پایین، متوسط و بالا تقسیمبندی شد که بهترتیب شامل 4/35، 7/33 و 9/30 درصد افراد نمونه بودند. افراد شاغل نسبت به زنان خانهدار، بهترتیب دارای 153 و 217 درصد شانس بیشتر برای عضویت در دسته افراد با کیفیت زندگی متوسط و بالا بودند(05/0 >p). به ازای یک واحد افزایش سن بهترتیب 5 و 4 درصد کاهشی معنادار در شانس عضویت در دسته افراد با کیفیت زندگی متوسط و بالا دیده شد
(0/05 >P).
نتیجهگیری: بیش از نیمی از زنان بررسیشده، دارای کیفیت زندگی متوسط و پایین بودند. افزایش سن با کاهش کیفیت زندگی همراه بود، اما اشتغال یک پیشبینی کننده مستقل برای کیفیت زندگی بالاتر بود.
پژمان باقری، علی اکبر حقدوست، اسحاق درتاج رابری،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: امروزه، برنامههای سنجش سلامت و ارزیابی مداخلات بهداشتی، افزون بر محاسبه شاخصهای ابتلا و مرگ، به دیگر شاخصها، مانند کیفیت زندگی نیز توجه میکنند. این تحقیق قصد دارد به بررسی تفاوت کیفیت زندگی ساکنان بالای 15 سال آپارتماننشین، نسبت به دیگر ساکنان بالای 15 سال غیر آپارتماننشین شهر شیراز بپردازد.
روش کار: مطالعه پیشِ رو یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی است که به بررسی همزمان متغیرهای آپارتماننشینی، بهعنوان متغیر مستقل و ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی سلامت، بهعنوان متغیر وابسته، در شهر شیراز، سال 1390 پرداختهاست. در این مطالعه از نمونهگیری چندمرحلهای و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) استفاده شده است.
نتایج : بر اساس تجزیه و تحلیلها، میانگین نمرههای ابعاد سلامت، پیش از تعدیل، برای متغیرهای جنسیت، سواد، تأهل، سن، شغل، بُعد خانوار، درآمد ماهیانه، نوع بیماری، مالکیت منزل و مساحت منزل در آپارتماننشینان، نسبت به غیر آپارتماننشینان، بهترتیب عبارت بودند از: جسمی 57/13 و 41/16، روانی 71/10 و 87/14، اجتماعی 57/8 و 84/13 و محیطی 59/13 و 18/10 که بعد از تعدیل در بُعد جسمی، به 41/14 و 61/15، روانی 6/12 و 47/14، اجتماعی 74/8 و 72/13 و محیطی 42/15 و 23/9 تغییر یافتند (0001/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که سلامت آپارتماننشینان حتی بعد از تعدیل در بیشتر حیطهها، کمتر از غیر آپارتماننشینان است که ارزیابی علل آن میتواند در ارتقای سلامت شهرنشینان بسیار مؤثر باشد.
سیما زایری، صبا اصغر زاده، مینا زایری، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در سراسر جهان جمعیت در حال پیر شدن است. سهم رو به افزایش جمعیت سالمندان، چالشهای جدیدی را در قرن کنونی ایجاد کرده است. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان محله آذربایجان شهر تهران انجام شده است. روش کار: مطالعه مقطعی روی 287 نفر از افراد 60 سال و بالاتر انجام شد. شرکت کنندگان به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. اطلاعات با پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، پرسشنامه فعالیتهای روزانه زندگی، و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک جمعآوری شد. به هر حیطه بر اساس دستنامه سازمان جهانی بهداشت امتیازی معادل 0 تا 100 داده شد. متغیرهای نهایی در مدل رگرسیون خطی چند متغیره با استفاده از SPSS 16.0 تعیین شدند. نتایج: میانگین چهار حیطه تشکیل دهنده کیفیت زندگی (سلامت جسمانی، روان، محیط و اجتماعی) سالمندان به ترتیب 41/58، 53/13، 53/59 و 42/82 به دست آمد. نتایج رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد که عوامل تأثیرگذار در هر حیطه به ترتیب شامل سن، وضعیت تأهل، ابتلا به بیماری مزمن جسمی و وضعیت اقتصادی در حیطه سلامت جسمانی، جنس وضعیت تأهل، ابتلا به بیماری مزمن جسمی، وضعیت اقتصادی و ترکیب خانواده در حیطه سلامت روان، ابتلا به بیماری مزمن جسمی و وضعیت اقتصادی در حیطه سلامت محیط و جنس در حیطه سلامت اجتماعی بودند. نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد عوامل متعددی روی کیفیت زندگی سالمندان مؤثر است که شناخت این عوامل و در نظر گرفتن آنها برای برنامهریزی بهتر در مورد سالمندان و توانمند سازی آنان، اهمیت ویژه ای دارد.
زهرا اسداللهی، پیمان جعفری، محسن رضائیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: با توجه به افزایش گرایش به سنجش کیفیت زندگی در سالهای اخیر و حجم گسترده پرسشنامههای کیفیت زندگی، تعیین روش مناسب به منظور تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به این مطالعات ضروری به نظر میرسد. هدف مطالعه حاضر، معرفی مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی به منظور تجزیه و تحلیل دادههای کیفیت زندگی میباشد.
روش کار: دادههای این مطالعه مقطعی برگرفته از اطلاعات مطالعهای در زمینه بررسی کیفیت زندگی 938 دانش آموز انجام شده است. برای تحلیل دادهها نتایج دو مدل رگرسیون لجستیک دوحالتی و مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی با هم مقایسه شده است.
نتایج: نتایج آزمون نیکویی برازش نشان داد که هر سه مدل به خوبی برازش شده بود. بر اساس برازش مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی سه متغیر از متغیرهای توضیحی از نظر آماری با پاسخ مرتبط بودند در حالیکه بر اساس برازش مدل رگرسیون لجستیک دوحالتی که پس از ترکیب دو طبقۀ متغیر پاسخ تنها دو متغیر معنیدار بود. بنابراین باید تا حد امکان از ترکیب کردن طبقههای متغیر پاسخ خودداری نمود، زیرا این امر منجر به از دست رفتن اطلاعات میشود.
نتیجهگیری: به طور کلی میتوان گفت برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفیت زندگی به دلیل ماهیت متغیر پاسخ، مدلهای رگرسیون لجستیک ترتیبی با توجه به برآورد پارامترهای کمتر و سهولت تفسیر نتایج، مناسب میباشند.
شهناز ریماز، مریم دستورپور، سمیرا وصالی آذرشربیانی ، نرگس ساعی پور، زهرا بیگی، سحرناز نجات،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه و اهداف: زنان سرپرست خانوار جزء گروه آسیبپذیر جامعه محسوب میشوند که با مشکلات، مصایب و موانع زیادی هم در سطح فردی و هم در سطح کلان در مقایسه با مردان سرپرست خانوار مواجهند که کیفیت زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه، تعیین کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری منطقه 9 شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی روی تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری منطقه 9 شهر تهران در مدت 14ماه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها در این مطالعه شامل پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF) گونهی ایرانی بود.تجزیه و تحلیل نتایج با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از آمار توصیفی و آنالیز رگرسیون چند متغیره انجام شد.
نتایج: میانگین± خطای معیار سنی شرکت کنندگان 8/13± 8/50 سال و اکثر آنان غیرشاغل (1/71 درصد) بودند. نتایج نشان دادند که در میان حیطههای 4 گانهی کیفیت زندگی، حیطهی سلامت محیط و رابطهی اجتماعی به ترتیب کمترین ( 87/9) و بیشترین (61/12) نمره را به خود اختصاص دادند. مدل رگرسیون چندگانه توأم نشان داد که متغیر سن (05/0P<) و متغیر بیماری فعلی (001/0P<) تنها متغیرهای تأثیرگذار روی شاخص کلی کیفیت زندگی هستند.
نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این پژوهش حاکی از نیاز جدی به برنامهریزی مسؤولان ذیربط در راستای مداخلههای مؤثر و به تبع آن افزایش بهبود کیفیت زندگی در این قشر آسیبپذیر جامعه میباشد.
زهرا چراغی، سحر ناز نجات، لیلا حقجو، فاطمه صالحی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
مقدمه و اهداف: سؤال اصلی که مطرح است این است که افراد چگونه وضعیت کیفیت زندگی خود را ارزیابی میکنند و از دیدگاه آنان چه عواملی روی کیفیت زندگیشان بیشترین تأثیر را دارد؟ در صورتیکه جواب این سؤالات را بدانیم میتوانیم تحلیل بهتری از یافتههای کیفیت زندگی داشته باشیم.
روش کار: در این مطالعه کیفی که از نوع آنالیز محتوا بود، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نمونهگیری بهصورت حداکثر تنوع فرصتطلبانه ازنظر جنس، سن، تحصیلات، قومیت و وضعیت اقتصادی انجام شد. ابتدا از افراد خواسته شد به صورت بلند فکرکردن به سؤال کیفیت زندگی کلی پاسخ دهند سپس از آنان پرسیده شد که زمانی که پاسخ را انتخاب میکردند چه عواملی در تصمیم آنان در مورد وضعیت کیفیت زندگیشان بیشتر مؤثر بود. در نهایت بهصورت استقرایی آنالیز کیفی را انجام و مدل ذهنی شرکتکنندگان، استخراج گردید.
نتایج: در مجموع این مطالعه کیفی 32 تم و پنج طبقه اصلی استخراج شد. طبقات شامل عوامل جسمانی، روانشناختی، اقتصادی- اجتماعی، مسائل خانوادگی و محیطی بودند. از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی سلامت جسمانی خود و اطرافیان، رضایتمندی و انتظارات، مهارت زندگی، مشکلات مالی، آلودگی محیطی، اوقات فراغت و تفریحات، محیط خانواده، روابط فامیلی و نقش همسر در کیفیت زندگی بود.
نتیجهگیری: علاوه بر وضعیت سلامتی عوامل خانوادگی مانند محیط خانواده و مشکلات مالی بر ارزیابی مردم جامعه ایران از کیفیت زندگیشان مؤثر است. همینطور شرکتکنندگان این مطالعه بر این باور بودند که سلامت محیط جزء اصلی کیفیت زندگی آنان است.
رضا دهنویه، علی اکبر حقدوست، سیدرضا مجدزاده، سمیه نوری حکمت، حمید رواقی، محمد حسین مهرالحسنی، امید براتی، هدایت سالاری، علی مسعود، آتوسا پورشیخعلی، نادیا میرشکاری، سارا قاسمی، عاطفه اسفندیاری،
دوره 13، شماره 0 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه و اهداف: پوشش همگانی سلامت بدون توجه به کیفیت، در دستیابی به اهداف خود ناکام خواهد ماند. این مطالعه بدنبال ارائه سیمای کیفیت خدمات سلامت در ایران و شناسایی چالشها و راهکارهای ارتقای آن میباشد.
روش کار: پژوهش حاضر ترکیبی از یک مطالعه کیفی و مروری میباشد. در مرحله اول، شاخص های مهم موجود در زمینه کیفیت بررسی و سپس جهت گیری اسناد بالادستی تبیین گردید. در ادامه، از طریق مصاحبه، مهمترین چالشها، روندهای موثر و راهبردهای ارتقای کیفیت، تعیین گردید.
یافتهها: رصد کیفیت خدمات سلامت، نیازمند تعریف چارچوب و شاخص و فراهمسازی شرایط جمع آوری اطلاعات این شاخصها است. اسناد بالادستی، تاکید بر مسئولیت دولت برای ایفای نقش تولیت کیفیت داشته و نظام سلامت میبایست همراه با انتخاب مدل مناسب، الزامات ساختاری، فرآیندی و پیامدی را فراهم کند. برنامههای مدیریت کیفیت بخش سلامت در ایران، ثبات نداشته و در زمینه عملکرد مدیران ارشد، عملکرد نیروی انسانی و الزامات ساختاری/ ارتباطی، آموزش، نظام پرداخت، فرهنگ، استفاده از مدلها و شاخصهای مدیریت کیفیت، منابع مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی، قوانین و مقررات و نظارت، موانعی در راه ارتقای کیفیت خدمات وجود دارد.
نتیجهگیری: بهبود کیفیت خدمات، نیازمند بکارگیری راهبردهایی در زمینه سازماندهی، تامین منابع، پرداخت، قوانین و مقررات و رفتار می باشد. استفاده از ابزارهای کیفیت باید به دور از شتاب زدگی بوده و به تغییر ماهیت بیماری ها، تغییر انتظارات ذینفعان و افزایش توجه جهانی به کیفیت، توجه شود.
محمد علی سلیمانی، سیمین زر آبادی پور، آمنه یعقوب زاده، سعید پهلوان شریف، سید حمید شریف نیا،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: تأثیر بیماریهای قلبی بر کیفیت زندگی از مسائلی است که نیازمند توجه مراقبین بهداشتی میباشد. بهبود کیفیت زندگی از اهداف درمانهای توانبخشی این بیماران است. بنابراین مطالعه حاضر جهت ارزیابی سازه کیفیت زندگی مکگیل در بیماران قلبی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، 500 نفر از بیماران قلبی پرسشنامه 17 گویهای کیفیت زندگی مکگیل را از اردیبهشت تا مرداد ماه 1395 در بیمارستانهای بوعلی سینا و ولایت وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین تکمیل نمودند. روایی سازه (روایی همگرا و واگرا) و پایایی پرسشنامه کیفیت زندگی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، تتا و مک دونالد امگا مورد ارزیابی قرار گرفت. ساختار این سازه به کمک تحلیل عامل بررسی شد.
یافتهها: براساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی، سه عامل، دیدگاه کلی از کیفیت زندگی، بعد جسمانی و بعد روانی استخراج شد. شاخصهای برازندگی مدل، برازش مناسب سازه کیفیت زندگی مکگیل را در بیماران قلبی تأیید کرد
(Comparative of Fit Index: CFI=.918, incremental fit index: IFI=.919, Adjusted Goodness of Fit Index: AGFI=.844, RMSEA=.079, Minimum Discrepancy Function by Degrees of Freedom divided: CMIN/DF=2.97, Parsimonious Normed Fit Index: PNFI=.681, Parsimonious Comparative Fit Index: PCFI=.709). روایی همگرا و واگرا و همچنین ثبات درونی و پایایی سازهی کیفیت زندگی تأیید شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد سازه سه عاملی کیفیت زندگی مک گیل از روایی و پایایی مناسبی در بیماران قلبی برخوردار است. با توجه به ویژگیهای مناسب روانسنجی، این ابزار میتواند در مطالعات بعدی جهت ارزیابی کیفیت زندگی این جمعیت به کار گرفته شود.
میترا خادم الشریعه، وحید تادیبی، ناصر بهپور، محمد رضا حامدی نیا،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
مقدمه و اهداف: ضعف عضلانی و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، باعث کاهش فعالیتهای روزانه و کیفیت زندگی میشود. اگر چه ورزش بهطور معمول برای این بیماران مناسب است، ولی اثر آن به خوبی مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرین ترکیبی بر عملکرد عضلانی و حرکتی، خستگی و کیفیت زندگی این بیماران بود.
روش کار: نمونههای تحقیق حاضر شامل 24 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزس، 20-50 سال با درجه ناتوانی
EDSS (Expanded Disability Status Scale) بین 2-5 بود که بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و تجربی (12 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل12 هفته و 3 جلسه در هفته (دو جلسه تمرین استقامتی و یک جلسه تمرین مقاومتی) بود.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که 12 هفته تمرین ترکیبی موجب افزایش معنادار قدرت عضلانی پایینتنه (019/0= P) و بالاتنه (001/0= P)، استقامت (0001/0= P)، سرعت راه رفتن (008/0= P)، تعادل پویا (025/0= P) و کیفیت زندگی (007/0= P) و کاهش معنادار درجۀ ناتوانی (007/0= P) و خستگی (001/0= P) بیماران مبتلا به ام اس میشود.
نتیجهگیری: بهطورکلی میتوان گفت که انجام برنامههای تمرین ترکیبی شامل وهلههای فعالیت هوازی و مقاومتی در 3 روز غیر متوالی در هفته، برای زنان مبتلا به ام اس سودمند بوده و سبب بهبود عملکرد حسی حرکتی میگردد. متخصصان مربوطه میتوانند ازاینگونه تمرینات بهعنوان نوعی درمان مکمل توأم با درمانهای دارویی برای کاهش عوارض بالینی بیماران ام اس استفاده نمایند.
محمد اصغری جعفرآبادی، لیلا کریمی، فرشید رحیمی بشر، امیر واحدیان عظیمی،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی برای بیماران درگیر با رویدادهای پاتولوژیک و فیزیولوژیک منافع فیزیولوژیک و روانشناختی مهمی داشته و بر ابعاد مختلف زندگی آنها مانند کیفیت زندگی مؤثر است. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر اجرای آرامسازی پیشرونده عضلانی بر کیفیت زندگی بیماران درگیر با رویدادهای پاتولوژیک و فیزیولوژیک است.
روش کار: با جستوجوی عبارت «آرامسازی پیشرونده عضلانی» و «کیفیت زندگی» در پایگاههای فارسی SID، MagIran، IranMedex، IranDoc و Googlescholar و انگلیسی Scopus، Medline، Web of science، ProQuest و Sciencedirect تمامی مطالعههای چاپ شده اجرای آرامسازی پیشرونده عضلانی بر کیفیت زندگی بیماران استخراج شد. کیفیت روششناسی مقالهها با استفاده از ابزار Cochrane risk of bias بررسی شد. برای تحلیل از مدل اثرات تصادفی استفاده و ناهمگنی مطالعهها با شاخص I2 تحلیل شد. دادهها با نرمافزار STATA نسخه 14 تحلیل شد.
یافتهها: از 495 مطالعه اولیه تنها 10 مطالعه به تأثیر اجرای تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی بر کیفیت زندگی بیماران پرداخته بودند. اختلاف میانگین استاندارد شده کیفیت زندگی و ابعاد آن در تمام موارد معنیدار بود (0.001>P) و عبارتاند از: عملکرد فیزیکی (339/0SMD=)، محدودیت نقش فیزیکی (378/0SMD=)، درد جسمانی (341/0SMD=)، سلامت عمومی (598/0SMD=)، عملکرد اجتماعی (873/0SMD=)، سلامت روانی (736/0SMD=)، محدودیت نقش عاطفی (791/0SMD=)، شادابی (706/0SMD=)، مجموع ابعاد جسمی (652/0SMD=)، مجموع ابعاد روانی (316/1SMD=) و نمره کل کیفیت زندگی (480/0SMD=). تنها یک مطالعه خطر پایین تورش داشت.
نتیجهگیری: اجرای تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی بر کیفیت زندگی بیماران درگیر با رویدادهای پاتولوژیک و فیزیولوژیک تأثیر معنیداری داشت؛ به منظور ارتقای کیفیت زندگی این بیماران اجرای تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی توصیه میشود.
نسرین مقیمی، قباد مرادی، شیلان امیری، افشین سعیدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: آرتریت روماتوئید بیماری مزمن و پیشرونده مفاصل است که با علایم مفصلی و سیستمیک خود را نشان میدهد. هدف این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط آن با شاخص توده بدنی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی است، که روی 195 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در بیمارستان توحید سنندج انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، بالینی بیماری و کیفیت زندگی بود که بر اساس ابزار SF-36 جمعآوری شد.
یافتهها: در این مطالعه افرادی که شدت بیماری بالای 6/2 بر حسب معیار Disease Activity Score 28 داشتند در مردان ۴۰ درصد، و در زنان ۵۸ درصد بود. کیفیت زندگی در هریک از ابعاد عملکرد فیزیکی، انرژی/ خستگی و سلامت عمومی در گروه زنان و مردان تفاوت آماری معنیداری داشته است (05/0P<). کیفیت زندگی در تمام ابعاد با شاخص BMI ارتباط معکوس نشان داده است. بین شدت بیماری و هر یک از ابعاد درد، سلامت عمومی و تغییرات عمومی ارتباط آماری معنیداری دیده شد ( 05/0P<).
نتیجهگیری: کیفیت زندگی در بیماران مبتلا با آرتریت روماتوئید میتواند با شاخص توده بدنی و شدت بیماری آرتریت روماتوئید در ارتباط باشد بنابراین به نظر میرسد لازم است سیاستگذاران سلامت یا پزشکان بالینی که با این گروه از بیماران در ارتباط هستند، توجه بیشتری در خصوص این دو فاکتور در افزایش کیفیت زندگی آنها داشته باشند.
مقدمه و اهداف: آرتریت روماتوئید بیماری مزمن و پیشرونده مفاصل است که با علایم مفصلی و سیستمیک خود را نشان میدهد. هدف این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط آن با شاخص توده بدنی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی است، که روی 195 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در بیمارستان توحید سنندج انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، بالینی بیماری و کیفیت زندگی بود که بر اساس ابزار SF-36 جمعآوری شد.
یافتهها: در این مطالعه افرادی که شدت بیماری بالای 6/2 بر حسب معیار Disease Activity Score 28 داشتند در مردان ۴۰ درصد، و در زنان ۵۸ درصد بود. کیفیت زندگی در هریک از ابعاد عملکرد فیزیکی، انرژی/ خستگی و سلامت عمومی در گروه زنان و مردان تفاوت آماری معنیداری داشته است (05/0P<). کیفیت زندگی در تمام ابعاد با شاخص BMI ارتباط معکوس نشان داده است. بین شدت بیماری و هر یک از ابعاد درد، سلامت عمومی و تغییرات عمومی ارتباط آماری معنیداری دیده شد ( 05/0P<).
نتیجهگیری: کیفیت زندگی در بیماران مبتلا با آرتریت روماتوئید میتواند با شاخص توده بدنی و شدت بیماری آرتریت روماتوئید در ارتباط باشد بنابراین به نظر میرسد لازم است سیاستگذاران سلامت یا پزشکان بالینی که با این گروه از بیماران در ارتباط هستند، توجه بیشتری در خصوص این دو فاکتور در افزایش کیفیت زندگی آنها داشته باشند.
سعیده آقامحمدی، اردشیر خسروی، الهه کاظمی، عزیزاله عاطفی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
مقدمه و اهداف: بخش اعظم منبع تشخیص سببهای مرگ در ایران، بیمارستانها هستند که بررسی این علتها و شناسایی سببهای نامناسب ثبت شده میتواند منجر به شناسایی مشکلات در زمینه ثبت سببهای مرگ شده و به ارتقای این نظام ثبتی کمک شایانی نماید. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت سببهای مرگ ثبت شده در بیمارستانهای ایران در سال 1395 انجام شده است.
روش کار: جمعیت مطالعه، تمامی مرگهای ثبت شده در سامانه ثبت و طبقهبندی سببهای مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1395 بوده است. برای تحلیل کیفی دادههای سببهای مرگ از ابزار سازمان جهانی بهداشت (ANACONDA) استفاده شد.
یافتهها: بر اساس یافتههای این بررسی 24درصد سببهای مرگهای ثبت در بیمارستان دارای خطای طبقه بندی (Miscalssification) بوده و در گروه سببهای پوچ مرگ قرار گرفتهاند. در میان گروههای سنی، بیشترین درصد گروه علتهای پوچ مرگ در گروه سنی بالای 70 سال و بیشترین درصد سببهای درست مرگ متعلق به گروه سنی زیر یکسال بوده است و بین 5 گروه سببهای پوچ مرگ، گروه سببهای فاقد جزئیات کافی در طبقهبندی بینالمللی بیماریها، دارای بیشترین درصد اشت.
نتیجهگیری: حدود 25 درصد از سببهای مرگهای تشخیص داده شده در بیمارستانهای ایران در گروه علتهای پوچ قرار گرفتهاند که برای برنامهریزی و سیاستگذاریها قابل استفاده نیستند. بنابراین لازم است برای ارتقای همه جانبه نظام ثبت علتهای مرگ در بیمارستانهای کشور مداخلههایی از جمله اجرای برنامههای ارزیابی فرایندها و آموزشهای مستمر برای پزشکان و کدگذاران علتهای مرگ پیشبینی و اجرا شود.