جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای Kap

کورش هلاکوئی نائینی، علی مرادی، فرشاد پورملک، سید رضا مجد زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1384 )
چکیده

زمینه واهداف : یکی از مهمترین برنامه های بهداشتی در کشور طرح کشوری حذف سرخک- سرخجه مادر زادی در جمهوری اسلامی ایران است. یکی از نیازهای اساسی این برنامه وجود یک سیسم مناسب و کارا به منظور جمع‌آوری اطلاعات کافی در زمینه میزان‌های ابتلا و میرائی در اثر بیماری‌های سرخک- سرخجه و همچنین اطلاع ازمیزان مشارکت مردم در اجرای این برنامه و وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد مردم در زمینه راههای پیشگیری از این بیماریها می باشد. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی ، نگرش وعملکرد مردم در مورد این برنامه انجام شد .
روش بررسی : مطالعه حاضر بصورت مقطعی بوده است. داده ها 4 ماه بعد از اجرای بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه (اردیبهشت ماه سال 1383) جمع آوری گردید. در این مطالعه جامعه هدف کلیه افراد 20 تا 25 ساله محدوده تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده اند. نحوه نمونه‎گیری بصورت دو مرحله ای بود . حجم نمونه مورد نیاز 384 نفر تعیین گردید . در آنالیز تحلیلی برای تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون کای دو ودر صورت لزوم از شاخص OR و حدود اطمینان آن استفاده شد . Reliability سؤالات در هر حیطه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. Constract Validityسؤالات در هر حیطه با استفاده روش Principal Components Analysis مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : در مجموع 390 نفر مورد بررسی قرار گرفت . به ترتیب 3/63% ، 6/53% و 1/93% از افراد مورد بررسی دارای آگاهی ، نگرش و عملکرد مناسب در زمینه بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه بوده اند . پس از حذف اثر متغیرهای مخدوش کننده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مشخص شد که ارتباط آگاهی افراد مورد بررسی در مورد بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک- سرخجه با متغیرهای زمینه ای تحصیلات و تحصیلات مادر و ارتباط نگرش آنها با متغیرهای زمینه ای تحصیلات ، وضعیت تاهل و درآمد ماهیانه خانوار از نظر آماری معنی دار بوده است . ولی ارتباط عملکرد آنها با هیچ یک از متغیرهای زمینه ای از نظر آماری معنی دار نبوده است.
نتیجه گیری : عوامل مختلفی روی پوشش ایمن سازی در برنامه های جاری و همگانی موثر می باشند . لازم است در اجرای برنامه های بعدی این عوامل دقیقا"مورد بررسی قرار گیرد و ازنقاط قوت برنامه انجام شده نهایت استفاده بعمل آید . از جمله این عوامل می توان وضعیت نیروی انسانی ، تجهیزات ، واکسن ها ، مواد مصرفی ، کیفیت خدمت دهی ، کیفیت زنجیره سرد ، پوشش اطلاع رسانی ، آگاهی و نگرش مردم و ارائه دهندگان خدمات ایمن سازی در مورد برنامه های ایمن سازی ، بیماریهای هدف و واکسنهای مورد استفاده را نام برد .


بی‍ژن مقیمی دهکردی، عبدالرضا رجائی فرد، سیدحمید رضا طباطبائی، بهرام ضیغمی، آزاده صفائی، سیدضیاءالدین تابعی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1386 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان به عنوان یک مسئله مهم بهداشتی در کشورهای صنعتی به شمار می رود و در کشورهای درحال توسعه شیوع بیماری‌های واگیر ابعاد جدی این مسئله را پنهان داشته است. در کشور ما اهمیت بیماری در حال افزایش است و در این میان سرطان معده در اکثر پژوهش های انجام گرفته پس از سرطان پوست، رتبه اول یا دوم را دارا بوده است. این سؤال همیشه مطرح بوده است که پس از تشخیص وجود سرطان میزان بقاء در مبتلایان به عنوان یک شاخص در ارزشیابی کنترل سرطان چقدر است و تغییرات آن با مشخصات فرد بیمار، درجه پیشرفت بیماری و سایر عوامل مؤثر چگونه است.
روش کار: در این بررسی کلیه بیماران مبتلا به سرطان معده در فاصله زمانی 1/1/1380 تا 29/12/1384 ثبت شده در مرکز ثبت تومور استان فارس به صورت سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به بقاء بیماران به صورت تلفنی، مراجعه به منازل بیماران و
پرونده‌های پزشکی ایشان و سایر منابع به دست آمد. در نهایت توسط دو روش ناپارامتری برآورد تابع بقاء، کاپلان میر
(Kaplan-Meier) و مدل مخاطره متناسب کاکس (Cox proportional hazard model) و با در نظر گرفتن 05/0 به عنوان سطح معنی‌داری و با استفاده از نرم افزار آماری 13SPSS آنالیز داده‌ها صورت پذیرفت.
نتایج: از مجموع 442 بیمار مبتلا به سرطان معده 6/68% (303 نفر) مذکر می-باشند. میانگین سن مبتلایان 4/58 سال (انحراف معیار = 46/14) می‌باشد. در تحلیل تک متغیره با روش کاپلان - میر ارتباط معنی‌داری بین متغیرهایی از جمله سن تشخیص سرطان (001/0>P)، درجه تمایز یافتگی تومور (009/0=P)، متاستاز بیماری (001/0>P) و نوع اولین درمان (001/0>P) با بقاء بیماران مشاهده گردید. هم‌چنین ارتباط معنی‌داری بین بقاء و جنسیت، گروه قومی، وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، مصرف دخانیات، سابقه فامیلی ابتلا به یک نوع سرطان در بستگان نزدیک و دور، محل سکونت، بعد خانوار، وضعیت تأهل، شغل مردان و زنان، میزان درآمد ماهیانه به دست نیامد. درتحلیل چند متغیره با مدل کاکس تنها متغیرهای سن تشخیص بیماری، درجه تمایز یافتگی تومور و متاستاز معنی‌دار گردید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی نیاز به تشخیص زودرس سرطان در سنین پائین‌تر و در مراحل اولیه سرطان، جهت افزایش طول عمر بیماران ضروری به نظر می‌رسد.


هدایت اله جمالی، نرگس خانجانی، محمد فرارویی، ظفر پریسای، مریم چرامی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: سرطان معده با بقای پائین هم‌ چنان یکی از تهدیدهای جدی برای سلامت انسان‌ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه و ایران به شمار میرود. این مطالعه‌ با هدف تعیین عوامل تأثیرگذار بر میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در استان کهگیلویه‌وبویراحمد صورت پذیرفت.

روش کار: تمامی موارد سرطان معده استان کهگیلویه‌وبویراحمد ثبت شده در مرکز ثبت سرطان استان کهگیلویه‌وبویراحمد و فارس وارد این مطالعه شدند. تأثیر متغیرهای مستقل بر میزان بقا با استفاده از مدل رگرسیون تک و چند متغیره‌ی کاکس با کنترل اثر مخدوشکنندههای احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. برآورد تابع بقا با استفاده از روش ناپارامتری کاپلان مایر انجام و توسط آزمون "Log-rank" و Wilcoxon test مقاﻳﺴﻪ شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 19 انجام شد و (05/0>P) معنیدار تلقی گردید.

نتایج: از 348 بیمار 6/75 درصد مرد و بقیه (4/24 درصد) زن بودند. 7/74 درصد از کل بیماران تا پایان مطالعه فوت نمودند. به ‌طور کلی در این پژوهش بقای یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بیماران به ترتیب 37، 27، 20، 19 و 18 درصد بود. با ترکیب متغیرهای نهایی مدل و ضریب رگرسیونی، 3 گروه خطر شناسایی شد که خطر گروه پر خطر با میزان تجمعی بقای صفر درصدی در پایان سال پنجم همراه بود.

نتیجه‌گیری: اجرای برنامه تشخیص در مراحل اولیه (Down-Staging) از راه آموزش عمومی با توجه به بقای پایین بیماری در این استان به ویژه برای گروه‌های پرمخاطره مانند کشاورزان، دامداران و عشایر منطقه لازم و ضروری به‌نظر میرسد.


علیرضا افشاری‌صفوی، حسین کاظم‌زاده قره‌چبق، منصور رضایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 8-1394 )
چکیده

مقدمه و اهداف: داده‌های گمشده، چالش بزرگی در پژوهش‌ها به‌شمار می‌آیند. به فراخور نوع مطالعه و نوع متغیرهای مورد بررسی، روش‌های گوناگونی برای کار با این داده‌ها تا کنون معرفی شده است. هدف این مطالعه مقایسه پنج روش جانهی متداول در برخورد با گمشدگی در داده‌های پرسشنامه‌ای بود.

روش کار: در این مطالعه تعداد500 پرسشنامه مربوط به خوددرمانی در بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گرفت. گمشدگی در مشاهده‌ها به‌صورت تصنعی و با انتخاب تصادفی سؤالاتسؤالات و سپس حذف آن‌ها تولید شد. پنج روش جانهی عبارت بودند از: 1- میانگین سؤالاتسؤالات؛ 2- میانگین فردی؛ 3- نمای فردی؛ 4- رگرسیون خطی؛ و 5- الگوریتم EM. برای هر روش میانگین و انحراف معیار نمرات جانهی شده با مقادیر اصلی مقایسه گردید. هم‌چنین ضریب همبستگی اسپیرمن، درصد دسته‌بندی اشتباه و آماره کاپا نیز محاسبه شد.

یافته ها: مقدار آماره کاپای بالاتر از 81/0 برای سطح گمشدگی 10 درصد بیانگر توافق تقریباً کامل در این سطح از گمشدگی بود. الگوریتم EM بالاترین میزان توافق با نتایج داده‌های واقعی را با مقدار آماره کاپای 886/0 نشان داد. هم‌چنین با افزایش میزان گمشدگی اطلاعات به 30 درصد، الگوریتم EM و روش میانگین فردی با مقدار کاپای 697/0 و 687/0از توافق نسبتاً مشابهی برخوردار بودند.

نتیجه‏ گیری: در این مطالعه الگوریتم EM دقیق‌ترین روش برای کار با داده‌های گمشده در تمام الگوهای مورد ارزیابی شناخته شد. روش میانگین فردی به دلیل سادگی کار با داده‌های گمشده به‌ویژه برای بیش‌تر خوانندگان غیرآماری می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.


صادق کارگریان مروستی، جمیله ابوالقاسمی، ایرج حیدری، شهناز ریماز،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه و اهداف: نوروپاتی ازجمله عوارض شایع دیابت است که می‌تواند سبب ناتوانی حرکتی در بیمار مبتلا به دیابت گردد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین عوامل مؤثر بر زمان رخداد نوروپاتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس است.

روش کار: در این پژوهش، کلیه بیماران (371 بیمار) مبتلا به دیابت نوع 2 و فاقد نوروپاتی که از سال 1385 در کلینیک دیابت فریدون‌شهر اصفهان تشکیل پرونده داده بودند، وارد مطالعه و وضعیت ابتلا به نوروپاتی آن‌ها تا پایان سال 1394 به‌صورت مستمر پیگیری شد. کلیه محاسبات با نرم‌افزار R (نسخه 3.2.3) و آزمون‌ها با در نظر گرفتن خطای 05/0 انجام شد.
یافته‌ها: در پایان دوره 10 ساله مطالعه، بروز تجمعی و شیوع نوروپاتی به ترتیب 7/30% و 6/41% برآورد شد. با روش ناپارامتری کاپلان مایر، میانگین زمان تشخیص نوروپاتی 5±6/76 ماه پس از اولین تشخیص دیابت بود (8±8/83 ماه در مردان و 6±7/72 ماه در زنان). طبق مدل نیمه پارامتری رگرسیون کاکس، نرخ بقای بدون بیماری (Disease-Free Survival) یک‌ساله، دوساله، پنج‌ساله و هشت‌ساله به ترتیب 867/0، 819/0، 647/0 و 527/0 بود و متغیرهای سابقه دیابت در فامیل درجه‌یک، جنسیت، HbA1c و مدت‌زمان ابتلای به دیابت، می‌توانند به‌عنوان عوامل مؤثر بر «زمان» رخداد نوروپاتی شناخته شوند (05/0>P).

نتیجه‌گیری: کنترل قند خون و ارزیابی مرتب پاها در بیماران با زمان ابتلای دیابت طولانی‌تر به‌ویژه زنان دارای سابقه خانوادگی دیابت، میزان بروز و سرعت پیشرفت نوروپاتی را کاهش داده و کیفیت زندگی بیماران را بهبود می‌بخشد.
علی درویشی، سارا امام قلی پور سفید دشتی، مرضیه رجبی، محمدحسین مهرالحسنی، وحید یزدی فیض آبادی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: حفاظت مالی عادلانه در مقابل هزینه‌های سلامت از مهم‌ترین اهداف نظام‌های سلامت محسوب می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی مناسب‌ترین آستانه برای سنجش رخداد مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن سلامت در ایران انجام‌شده است.
روش کار: مطالعه حاضر با استفاده از داده‌های پیمایش ملی هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران سال 1396 انجام شد. با استفاده از دو روش سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی رخداد و شدت مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن سلامت در نقاط برش مختلف و برای پنجک‌های اقتصادی اندازه‌گیری شد. مناسب‌ترین آستانه در هر یک از روش‌ها نیز با استفاده از برآورد سازگاری آماره کاپا تعیین شد.
یافته‌ها: رخداد مواجهه خانوارها با مخارج کمرشکن در آستانه مرسوم هر دو روش به ترتیب 02/3 و 51/8 درصد در خانوارهای شهری و 66/4 و 22/9 درصد در خانوارهای روستایی برآورد گردید. این مقدار به تفکیک پنجک‌های دارایی نشان‌دهنده بیشترین رخداد مخارج کمرشکن در پنجک اول و کمترین رخداد در پنجک پنجم بود. همچنین نتایج برآورد سازگاری بر اساس آماره کاپا به‌منظور شناسایی بهترین حد آستانه محاسبه مواجهه یافتگی با مخارج کمرشکن سلامت نشان داد که آستانه 40 درصد روش سازمان جهانی بهداشت و آستانه 25 درصد در روش بانک جهانی مناسب‌ترین حدود آستانه می‌باشند.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاکی از مقدار نسبتاً بالای مواجهه با مخارج کمرشکن سلامت بود. همچنین رخداد مواجهه با مخارج کمرشکن سلامت در خانوارهای فقیرتر بیشتر بود و آستانه‌های مرسوم مناسب‌ترین آستانه برای برآورد مخارج کمرشکن بودند. 

صادق کارگریان مروستی، ملیحه حسن نژاد، جمیله ابوالقاسمی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: با توجه به نوپدید بودن بیماری کووید-19 و همه‌گیری جهانی این بیماری، این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر زمان بقای بیماران مبتلا به کووید-19 در سه موج اول همه‌گیری و به‌منظور شناسایی متغیرهای مؤثر بر بقا/ مخاطره این بیماران انجام شد.
روش کار: در این مطالعۀ کوهورت آینده‌نگر، از اطلاعات مربوط به‌تمامی بیماران مبتلا به کووید-19 شهرستان فریدون‌شهر (واقع در غرب استان اصفهان) که وضعیت حیاتی آن‌ها 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفت، استفاده شد. جهت تشخیص کووید-19 از آزمایش PCR توسط آزمایشگاه رفرنس مرکز بهداشت استان اصفهان استفاده گردید. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش ناپارامتری کاپلان‌مایر و رگرسیون خطرات متناسب کاکس و جهت مقایسۀ بقا در سه موج همه‌گیری از آزمون لگ رتبه‌ای تحت نرم‌افزار(R نسخه 3.6.2) استفاده شد. تمامی آزمون‌ها در سطح اطمینان 95% صورت پذیرفت.
یافته‌ها: با انجام آزمایش PCR بر 2269 فرد مشکوک به بیماری کووید- 19 که از مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) و مرکز منتخب نمونه‌گیری کووید-19 در مرکز بهداشت شهرستان فریدون‌شهر ارجاع گردیده بودند، 880 بیمار مبتلا به کووید-19 شناسایی گردیدند. میانگین سنی کل بیماران 72/0±9/48 سال، متوسط فاصلۀ زمانی از شروع اولین علائم بالینی تا مراجعه به پزشک 14/0±7/3 روز و متوسط فاصلۀ زمانی از شروع اولین علائم بالینی تا زمان مرگ 62/3±2/17 روز محاسبه گردید. بقاء کل در پایان دورۀ یک‌ساله مطالعه 93% برآورد گردیده، 7% از بیماران (62 نفر) به علت کووید-19 فوت شدند (میزان بروز تجمعی مرگ). عوامل مؤثر بر بقای بیماران مبتلا به کووید-19 بر اساس مدل رگرسیون چندگانۀ کاکس شامل 1- سن 2- شدت بیماری (وضعیت بستری بیمار) 3- ابتلا به بیماری زمینه‌ای قلبی 4- موج همه‌گیری و 5- راه انتقال بیماری بود (05/0>P). با استفاده از رویکرد کاپلان‌مایر و بر اساس آزمون لگ رتبه‌ای، در میزان بقا در سه موج همه‌گیری تفاوت معنی‌دار مشاهده گردید (018/0=P). نرخ بقای 30 روزه در موج اول، دوم و سوم به ترتیب 93/0، 92/0 و 96/0 بود.
نتیجه‌گیری: هرچند غربالگری کووید-19 در کلیۀ افراد مشکوک به علت شدت سرایت بیماری ضروری است، ولی غربالگری در افراد مسن به‌ویژه افرادی که سابقۀ ابتلا به بیماری قلبی دارند، و نسبت به سایر گروه‌ها در معرض خطر بالای مرگ قرار دارند، از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است. این بیماران علاوه بر غربالگری منظم، نیاز به نظارت فعال به‌ویژه در زمان بستری خواهند داشت.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله اپیدمیولوژی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb