27 نتیجه برای احسانی
امیر هوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، عطاالله مرادی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
کمپلکس توبروس اسکلروزیس اختلالی ژنتیکی است که با تشکیل هامارتوم در بسیاری از اعضای بدن همراه است. ضایعات مشخصه پوستی آن مشتمل بر آنژیوفیبروما، شاگرین پچ، فیبرومای اطراف ناخن و لکههای سفید است. این بیماری اکثرا با اپی لپسی و کم هوشی همراهی دارد. در این مقاله مرد 26 ساله ای معرفی میشود که با آنژیو فیبروم بسیار بزرگی در صورت به بیمارستان پوست رازی تهران مراجعه کرده است که برای وی مشکلات روحی و روانی جدی به وجود آورده بود و همین امر طرح درمانی مناسبی را برای وی الزامی میکرد.
امیر هوشنگ احسانی، مصطفی میر شمس شهشهانی، زهرا حلاجی، پدرام نورمحمدپور،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سومین تومور شایع در میان مراجعان به متخصصان پوست اکتینیک کراتوزیس می باشد. درمیان شایع ترین درمانهای دردسترس درمانهای موضعی شامل 5-فلوئورویوراسیل (5FU) قرار دارند. با توجه به عوارض جانبی ناشی از فلوئورویوراسیل موضعی، هدف این مطالعه مقایسه دو روش استفاده موضعی از فلوئورویوراسیل از نظر پاسخ به درمان و عوارض جانبی است.
روش اجرا: بیماران مبتلا به اکتینیک کراتوز تایید شده از سوی پاتولوژی که با معیارهای ورود به مطالعه مطابقت داشتند انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه فلوئورویوراسیل موضعی را به صورت روزانه و گروه دیگر به صورت یک روز درمیان مورد استفاده قرار دادند. دو هفته بعد از پایان دوره درمان یک ماهه، میزان کاهش، در ضایعات و درد ناشی از درمان توسط دو درماتولوژیست عضو هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 38 بیمار، شامل 23 مرد و 15 زن، مورد بررسی قرار گرفتند. در گروهی که یک روز درمیان مورد درمان قرار گرفتند میزان عوارض جانبی به صورت معنیداری کمتر بود، اما اثر درمانی در دو گروه تقریبا در یک حد قرار داشت.
نتیجهگیری: استفاده یک روز درمیان از فلوئورویوراسیل یک جایگزین قابل قبول برای استفاده روزانه از آن است بدون این که اثر درمان را بهصورت معنیداری مورد تغییر قرار دهد.
امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، شیما سینجلی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
PDL) Pulsed Dye Laser) عمدتاً بهعنوان وسیلهای جهت درمان ضایعات عروقی بهشمار میرود. اما مطالعات مختلفی که در مراکز علمی گوناگون دنیا انجام شده است مواردی از کاربردهای این لیزر ایمن را در ضایعات غیرعروقی به نمایش گذاشتهاند. هدف ما در این مقاله مروری جمعبندی و خلاصه نمودن این مطالعات بوده است.PDL یک جایگزین شناختهشده و مورد قبول برای کرایوتراپی در درمان برخی ضایعات ویروسی مانند زگیلهای دور ناخن یا مولوسکوم بهشمار میرود. در مورد ضایعات التهابی هنوز مکانیسم اثر این لیزر روشن نیست و نتایج متناقضی در مطالعات مختلف بهدست آمده است. در مورد این گونه درماتوزها، PDL اثر بسیار مختصر دارد و محدود به ضایعاتی است که جزء عروقی واضحی دارند (پسوریازیس و آکنه). بالاخره درباره شکلدهی مجدد کلاژن
(Collagen Remodelling) و کاربردهای مربوط به آن (مانند جوانسازی پوست، اسکارهای هیپرتروفیک، کلوئید و استریا) نتایج مطالعات مختلف متفاوت بوده و ضمن تأیید اثر احتمالی این لیزر، نیاز به مطالعات بیشتری برای مشخص شدن پارامترهای مناسب درمان وجود دارد.
معصومه برزگری، زهرا حلاجی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، مائده پرهام،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتروپاتی پسوریاتیک یک بیماری خودایمن با منشأ وراثتی است که در تعدادی از بیماران مبتلا به پسوریازیس دیده میشود و جزو موارد آرتروپاتی سرونگاتیو طبقهبندی میگردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی همراهی بین آرتریت پسوریاتیک با شدت درگیری ناخن بر اساس معیار استاندارد بررسی شدت درگیری ناخن پسوریازیس (NAPSI) در بیماران مبتلا به پسوریازیس مراجعهکننده به بیمارستان رازی بوده است.
روش اجرا: بیماران مبتلا به آرتریت پسوریازیسی بهعنوان گروه مورد و بیماران مبتلا به پسوریازیس بدون درگیری مفصلی بهعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پس از matching دو گروه، میزان درگیری ناخن و امتیاز NAPSI بیماران در پرسشنامههای ویژهای وارد شده و توسط نرمافزار SPSS نگارش 14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تعداد 30 بیمار مبتلا به آرتریت پسوریاتیک و 75 بیمار مبتلا به پسوریازیس فاقد آرتریت بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در افراد مبتلا به آرتروپاتی ضایعات ناخنی شدیدتر و شایعتر از گروه کنترل بود، بهطوریکه میانگین نمرهی NAPSI در گروه مبتلا به آرتریت 46 و در گروه کنترل 9.23 بود (0.05>P).
نتیجهگیری: شدت درگیری ناخن در بیماران پسوریازیس مبتلا به آرتریت بیشتر از بیماران فاقد درگیری مفصلی میباشد.
امیر هوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، شیما سینجلی،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
خالهای بافت همبند، نوعی هامارتوم با افزایش کلاژن هستند که میزان الاستین موجود در آنها متغیر است. این مقاله به معرفی پسری 18 ساله با ضایعات ندولر متعدد در ناحیه فوقانی ران میپردازد که پس از انجام بیوپسی برای وی تشخیص کلاژنوما مطرح شد که زیرگونهای از خالهای مادرزادی بافت همبند است.
مهناز محمودیراد، اکرم میرامین محمدی، پرویز طوسی، علی خامسیپور، امیرهوشنگ احسانی، سیدابراهیم اسکندری، نیکی محمودیراد، یاسمن میردامادی، زینب قاسمی، محسن گرامیشعار، شیما یونسپور،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مالاسزیا قارچ دوشکلی و چربیدوست است که دارای گونههای مختلفی میباشد. بعضی از آنها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری میکنند. گونههای مالاسزیا در موارد پیتیریازیس ورسیکالر با استفاده از روش مولکولی تعیین گردید.
روش اجرا: از در این مطالعهی توصیفی 60 ایزولهی بالینی از ضایعههای پوستی مبتلایان به پیتیریازیس ورسیکالر مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزولهها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP صورت گرفت. در این روش ناحیهی (Internal Transcribed Spacer 2(ITS2 توسط پرایمرهای ITS 3 و ITS 4 تکثیر شد و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونهی مالاسزیا بهدست آمد.
یافتهها: گونههای جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا فورفور (36.7%)، مالاسزیا گلوبوزا (30.0%)، مالاسزیا سیمپودیالیس (20.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.3%)، مالاسزیا رستریکتا (3.3%) و مالاسزیا آبتوسا (1.7%) بودند. در ضمن هیچ موردی از مالاسزیا جاپونیکا، مالاسزیا پکیدرماتیس، مالاسزیا درماتیس، مالاسزیا نانا و مالاسزیا یاماتوئنسیس مشاهده نشد. گونهی مالاسزیا سیمپودیالیس در گروه زنان بیشتر از گروه مردان مشاهده شد (0.02=P).
نتیجهگیری: شایعترین گونهی جداشده از ضایعههای پیتیریازیس ورسیکالر، مالاسزیا فورفور و پس از آن مالاسزیا گلوبوزا بود.
مهناز محمودیراد، اکرم میرامین محمدی، پرویز طوسی، علیرضا فیروز، سیدابراهیم اسکندری، نیکی محمودیراد، یاسمن میردامادی، امیرهوشنگ احسانی، زینب قاسمی، شیما یونسپور،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مالاسزیا قارچی دوشکلی و چربیدوست است که دارای گونههای مختلفی میباشد. بعضی از آنها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری میکنند. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی گونههای مالاسزیا در موارد درماتیت سبورئیک با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP بود.
روش اجرا: از در این مطالعهی توصیفی، 70 نمونهی جداشده از ضایعههای پوستی مبتلایان به درماتیت سبورئیک مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزولهها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP انجام شد. در این روش ناحیهی (Internal Transcribed Spacer 2(ITS2 توسط پرایمرهای ITS3 و ITS4 تکثیر گردید و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونهی مالاسزیا بهدست آمد.
یافتهها: گونههای جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا گلوبوزا (48.6%)، مالاسزیا فورفور (40.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.6%) و مالاسزیا سیمپودیالیس (2.8%) بودند. هیچ موردی از M. pachydermatis، M. japonica، M. dermatis، M. restricta، M. obtusa، M. nana و M. yamatoensis از نمونهها جدا نشد.
نتیجهگیری: شایعترین گونهی ایزولهشده از ضایعات درماتیت سبورئیک، مالاسزیا گلوبوزا و پس از آن مالاسزیا فورفور بود.
امیرهوشنگ احسانی، محبوبهسادات حسینی، امیررضا حنیفنیا،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی آرهآتا ریزش موی غیراسکارگذاری است
که علل متفاوتی از جمله عدم تعادل غلظتهای عناصر کمیاب بدن مانند روی بهعنوان عامل
آغازکنندهی آن مطرح است. هدف این مطالعه، اندازهگیری مقدار سرمی روی در بیماران آلوپسی
آرهآتا و مقایسهی آن با مقادیر طبیعی بود.
روش اجرا: در 23 زن و 19 مرد مبتلا به آلوپسی آرهآتا، مقدار سرمی
روی با روش اسپکتروفتومتری جذبی اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری مربع کای، t و تحلیل
واریانس (ANOVA) مورد تحلیل
قرار گرفت.
یافتهها: مقدار سرمی روی در 16
بیمار مبتلا کمتر از حد طبیعی (70µg/dL) بود که مبتلایان به اشکال شدیدتر (شکل یونیورسالیس) و نیز مدت
بیشتر بیماری بودند. میانگین مقدار سرمی روی بیماران 81.88µg/dL بهدست آمد که در مقایسه با میانگین مقدار سرمی
روی جمعیت سالم (83.5µg/dL) تفاوت معنیداری نداشت (P=0.668). میانگین سطح سرمی روی در انواع
مختلف بیماری با یکدیگر و مقدار طبیعی تفاوت معنیداری نداشت (P>0.05). ارتباط بین میزان سرمی روی
و مدت درگیری معنیدار بود (P=0.022).
نتیجهگیری: مبتلایان به انواع شدیدتر بیماری مقادیر سرمی روی کمتری در مقایسه با مبتلایان به سایر انواع آلوپسی آرهآتا داشتند.
امیرهوشنگ احسانی، محبوبهسادات حسینی، کامبیز کامیاب، معصومه روحانینسب، امیررضا حنیفنیا، پژمان مباشر، ،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی سیکاترسیل با
تخریب پایدار واحد پیلوسباسه مشخص میشود که به ریزش موی برگشتناپذیر منجر میشود
و دو نوع اولیه و ثانویه دارد. نوع اولیه بر اساس اینفیلترای التهابی غالب در بافتشناسی
به سه دسته نوتروفیلیک، لنفوسیتیک و مختلط تقسیم میشود. دکالونس فولیکولیت،
دایسکتینگ سلولیت و آکنه کلوئیدالیس سه زیرگروه آلوپسی سیکاتریسیل اولیهی
نوتروفیلیک هستند. در این مطالعه فراوانی هر یک از این سه زیرگروه و تفکیک سنی و
جنسی آنها بررسی شده است.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی گذشتهنگر
روی بیماران با تشخیص بالینی و تأیید بافتشناسی آلوپسی سیکاتریسیل اولیهی
نوتروفیلیک مراجعهکننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی طی سالهای 88-1384 صورت
گرفت.
یافتهها: از 135 بیمار با میانگین
سنی 32±10.6 سال، 71.9% مرد و 28.1% زن بودند. انواع بیماری شامل دکالونس فولیکولیت 72.6% با میانگین سنی 31.89 سال، دایسکتینگ
سلولیت (25.0%) با میانگین سنی 32.4 سال و تنها 2 مورد (1.5%) آکنه کلوئیدالیس با
میانگین سنی 52 سال بودند. میانگین دورهی بیماری در کل بیماران 4.2±3.9 (میانگین 4.03 سال در بیماران مرد و 4.7 سال در بیماران زن) بود . میانگین دورهی
بیماری در دکالونس فولیکولیت 4.7 سال، در دایسکتینگ سلولیت 1.9 سال و در آکنه
کلوئیدالیس 17.5 سال بود.
نتیجهگیری: آلوپسی سیکاتریسیل نوع
نوتروفیلیک در مردان و در دههی سوم عمر شایعتر است و دکالونس فولیکولیت شایعترین
آنها میباشد.
امیرهوشنگ احسانی، محبوبه ساداتحسینی، زهرا حلاجی، امیررضا حنیفنیا، معصومه روحانینسب،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پوستولوز کف دست و پا بیماری پوستی پوستولی مزمن و محدود به کف دست و پا میباشد که مشخصهی آن مقاومت به درمان و میزان بالای عود است. درمانهای مختلفی با اثربخشی متفاوت در درمان این بیماری بهکار رفته است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی bath PUVA بهعنوان یک روش درمانی کمعارضه در کنترل پوستولوز کف دست و پا است.
روش اجرا: در این مطالعهی گذشتهنگر، بیماران پوستولوز کف دست و پا مراجعهکننده به کلینیک اشعهی بیمارستان رازی طی سالهای 1384 تا 1388 که تحت درمان با bath PUVA local قرار گرفته بودند ازنظر میزان بهبودی بررسی شدند. یافتهها با آزمونهای آماری مربع کای و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 95 بیمار با میانگین سنی 44.17 بررسی شدند. از کل بیماران 49.5% مرد و 50.5% زن بودند. میانگین تعداد جلسات درمان 20.9±42.5 جلسه و میانگین (±انحراف معیار) مقدار تجمعی اشعه J/cm24/203± 8/251 بود که 16.8% پاسخ درمانی بسیارخوب، 35.8% پاسخ درمانی خوب، 29.5% پاسخ درمانی متوسط، 9.5% بیماران پاسخ به درمان ضعیف و در 8.4% بیماران شکست کامل درمان مشاهده شد. مقدار تجمعی اشعه در بیمارانی با پاسخ درمانی بسیار خوب بهطور معنیداری بیش از سایر بیماران بود (P=0.016). تعداد جلسات درمانی نیز در این افراد بهطور معنیداری بیش از سایر بیماران بود (P<0.05)بیستدرصد بیماران بهعلت عوارض درمان از مطالعه خارج شدند که در همه موارد با قطع درمان عوارض بهبود یافتند و عارضهی طولانیمدت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد local bath PUVA در درمان پوستولوز کف دست و پا روش مؤثر و کمعارضهای میباشد.
نفیسه اسماعیلی، امیرهوشنگ احسانی، مهدی محسنی بدلآبادی، کامبیز کامیاب، عباس کریمی،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پاراپسوریازیس نوعی درماتوز مزمن ایدیوپاتیک نادر میباشد
که با پلاکهای گرد یا بیضوی، قرمز و پوستهریزیدهنده و خارشدار در اندامها و تنه تظاهر مییابد و به لحاظ
اندازه ضایعات به دو نوع با پلاک کوچک و با پلاک بزرگ تقسیم میشود. شناخت وضعیت
دموگرافیک بیماری در اطلاع داشتن از گروههای در معرض خطر بیشتر که مستعد لنفومهای پوستی با مرگومیر
بالا هستند، میتواند به تخصیص صحیح خدمات سلامت کمک کند.
روش اجرا: در این مطالعهی مقطعی گذشتهنگر، بیماران مبتلا به پاراپسوریازیس
مراجعهکننده به بیمارستان رازی در بین فرودین 82 تا اسفند 88، مورد بررسی قرار گرفتند. در این
مطالعه 320 بیمار مبتلا برای متغیرهایی نظیر سن، جنس، محل سکونت، محل ضایعه و
زیرگروه بالینی با استفاده از برگههای آسیبشناسی پروندهی بیماران جهت بهدستآوردن شیوع
بیماری مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه 53.4% بیماران زن بودند.
پیک سنی بیماری در افراد 20 تا 50 ساله و میانگین سن بیماران 43.3 سال
بود. 85% بیماران ساکن شهر تهران بودند. 88.1% بیماران ضایعه پلاک بزرگ
و 11.9% بیماران ضایعات پلاک کوچک داشتند. شایعترین محل ضایعات بیماری
به ترتیب تنه (53.4%) و اندامها (38.7%) بود.
نتیجهگیری: بر
اساس یافتههای بهدستآمده، مشخص شد که پاراپسوریازیس عمدتاً در زنان میانسال و
در ناحیهی تنه و اندامها مشاهده میشود و اکثراً از نوع پلاک بزرگ میباشد.
دکتر نفیسه اسماعیلی، دکتر زهرا حلاجی، دکتر امیرهوشنگ احسانی، دکتر محبوبه اقبالیان، عباس کریمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی آرهآتا بیماری التهابی مزمن است که با درگیری فولیکولهای مو همراه است. هدف از این مطالعه بررسی پاسخ اثرات سولفاسالازین در درمان بیماران آلوپسی آرهآتای مقاوم به درمان میباشد.
روش کار: بیماران آلوپسی آرهآتای مقاوم به درمان دارای شرایط لازم جهت ورود به مطالعه، با اخذ رضایتنامهی آگاهانه به مدت 6 ماه تحت درمان با سولفاسالازین قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی درمان، رشد مجدد موهای کرکی و انتهایی با معاینه و مقایسه با فوتوگرافی اولیه تعیین شد.
یافتهها: شانزده بیمار وارد مطالعه شدند که 5 بیمار مطالعه را تا آخر ادامه دادند. در 3 بیمار هیچ پاسخی به درمان مشاهده نشد. در 1 بیمار بعد از 4 ماه درمان، 60-55% پاسخ به درمان مشاهده شد که از اواخر ماه چهارم عود بیماری مجددا آغاز گردید. در یک بیمار پاسخ 15% رشد دوباره موها مشاهده شد که بر اثر عوارض دارویی، درمان بعد از ماه دوم قطع گردید. دو بیمار دچار عوارض جانبی ناشی از مصرف دارو شدند.
نتیجهگیری: در این مطالعه چون بیماران مقاوم به درمان وارد مطالعه شده بودند، نتایج را به همه بیماران آلوپسی نمیتوان تعمیم داد. در بیماران مقاوم به درمانهای معمول بهطور کلی پاسخ به درمان بسیار ناامیدکننده است و پاسخ درمانی ضعیف یا شکست درمان در انواع مقاوم نمیتواند ردکننده تأثیر دارو در انواع خفیف بیماری باشد.
دکتر امیرهوشنگ احسانی، دکتر پدرام نورمحمدپور، آسیه شکیب، دکتر فاطمه غلامعلی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گزانتلاسما از ضایعات خوشخیم پلک میباشد که عمدتاً از لحاظ زیبایی اهمیت دارد هرچند بهندرت میتواند با بالابودن سطح چربی خون همراه باشد. با توجه به احتمال پدیدآمدن اسکار و تغییر رنگ محل بعد از درمانهای تخریبی مانند کرایوتراپی و الکتروکوتر، یافتن روشی غیرتهاجمی برای درمان این عارضه لازم بهنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر لیزر PDL در درمان گزانتلاسما است.
روش اجرا: مبتلایان به گزانتلاسمای پلک دوطرفه که پروفایل چربی خون طبیعی داشتند در صورت تمایل به شرکت در این پژوهش و نداشتن سابقه بیماریهای کلاژن واسکولار یا پدیدهی کوبنر وارد مطالعه شدند. برای تمام بیماران دو جلسه لیزر PDL به فاصله 4 هفته انجام شد. قبل و بعد از انجام لیزر از بیماران عکسبرداری شد. برای تعیین میزان بهبودی از دو نفر از اعضای هیأت علمی که در این پژوهش شرکت نداشتند، درخواست شد تا بهطور جداگانه با بررسی تصاویر نظر خود را در مورد میزان بهبودی اعلام دارند. میانگین میزان بهبودی اعلام شده بهعنوان ملاک نهایی مد نظر قرار گرفت. برای سنجش میزان بهبودی از معیار (VAS (visual analogue scale استفاده شد.
یافتهها: نُه بیمار با میانگین سنی (±انحراف معیار) (2.9±) 38.0 سال وارد مطالعه شدند. همه بیماران شرکتکننده زن بودند. شایعترین محل ضایعات روی پلک فوقانی بود. میزان میانگین بهبودی نهایی در همه موارد کمتر یا مساوی 25% بود. تحلیل نمرات اختصاص یافته از سوی داوران به عکسها تفاوت معنیداری میان نگرش دو داور نشان نداد. بیماران بعد از انجام لیزر هیچگونه عوارض جانبی را نشان ندادند.
نتیجهگیری: بر خلاف مطالعات قبلی، مطالعهی حاضر نتوانست تأثیر لیزر PDL را در درمان گزانتلاسما نشان دهد. این امر احتمالا به محدودیتهای آن مانند حجم نمونهی کوچک و تعداد جلسات کم لیزر باز میگردد. انجام مطالعات تکمیلی با حجم نمونهی بزرگتر و تعداد جلسات درمان بیشتر توصیه میشود.
پدرام نورمحمدپور، امیرهوشنگ احسانی، مصطفی میرشمسشهشهانی، فاطمه شاهمحمدی، فاطمه غلامعلی،
دوره 5، شماره 1 - ( دورهی 5، شمارهی 1 1393 )
چکیده
مقدمه: ملانوم بدخیم از کشندهترین تومورهای پوستی بهشمار میرود. میزان بروز، نمای آسیبشناختی و مرگومیر این تومور در کشورهای غربی با کشورهای آسیایی و خاورمیانه تفاوتهای بسیاری دارد. با توجه به اهمیت تشخیص زودرس در شناسایی و درمان تومور در مراحل اولیهی اطلاع از یافتههای دموگرافیک آن کمککننده بهشمار میرود. هدف از مطالعهی حاضر بررسی ویژگیهای دموگرافیک بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم مراجعهکننده به درمانگاه تومورهای پوستی بیمارستان رازی است.
روش اجرا: در قالب مطالعهای مقطعی، اطلاعات دموگرافیک مورد نیاز، مشخصات بالینی و یافتههای آسیبشناسی کلیهی بیماران با تشخیص ملانوم بدخیم وارد مطالعه شده، همزمان با پرونده، در پرسشنامههای ویژه درج و در پایان مطالعه، توصیف و تحلیل آماری دادهها انجام شد.
یافتهها: در کل تعداد 2500 پرونده مورد بررسی قرار گرفت که از میان آنها 166 مورد ملانوم مشتمل بر 89 زن (6/53%) و 77 مرد (4/46%) با نسبت جنسیتی 15/1 به 1 مورد شناسایی قرار گرفت (فراوانی نسبی برابر 5/6%). میانگین سنی افراد مورد مطالعه 5/60 سال بوده است. 65 نفر (2/39%) سابقهی تماس مزمن با نور آفتاب را داشتند. متوسط زمان مراجعه از لحظه آگاهی بیمار از وجود ضایعه تا تشخیص در حدود 9 ماه بود. شایعترین نوع آسیبشناختی تومور نوع آکرال لنتیگویی بود. شایعترین مرحلهی کشف تومورها، مرحلهی Clark 3 بود (0/46%). شایعترین محل تومورها، سر و گردن بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی ملانوم بدخیم درصد قابلملاحظهای از تومورهای پوستی را در ایران شامل میشود. با توجه به سابقهی تماس طولانی با نورآفتاب، مرحلهی بالای تومور در هنگام مراجعه و متوسط 9 ماه تأخیر از زمان بروز ضایعه تا مراجعه به نظر میرسد انجام فعالیت غربالگری و افزایش آگاهی عموم مردم از اهمیت زیادی برخوردار باشد. برخی نتایج مطالعه مانند سابقهی خانوادگی، شیوع خالهای ملانوسیتیک و محل شایع بروز تومورها نیاز به مطالعات با حجم نمونهی بزرگتر دارند.
پدرام نورمحمدپور، امیرهوشنگ احسانی، کامبیز کامیاب، بیتا ساقی، حسن صیرفی، علی صادقی نیا، فاطمه غلامعلی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1393، دورهی 5، شمارهی 2 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رواج روزافزون خالکوبیهای زیبایی، خصوصاً در کشورهای جهان سوم و خصوصاً در بین خانمها و احتمال ایجاد ضایعات بهدلیل ایجاد واکنشهای ایمنی برروی نواحی خالکوبیشده و همچنین ارتباط احتمالی آن با ابتلا به سارکوئیدوز در آینده، مطالعهی حاضر با هدف بررسی ارتباط بین علائم بالینی و جنسیت افراد با گرانولوم ناشی از خالکوبی در بین سایر انواع ضایعات گرانولوماتوز غیرعفونی انجام شد.
روش اجرا: این مطالعه بهصورت مقطعی گذشتهنگر از ابتدای سال 1386 تا پایان سال 1390 در مبتلایان به انواع ضایعات گرانولوماتوز غیرعفونی براساس تشخیص نهایی آسیبشناسی که به درمانگاه بیمارستان رازی مراجعه کردهاند، انجام شد.
یافتهها: درکل 1099 بیمار وارد طرح شدند. شایعترین گرانولوم غیرعفونی یافتشده، گرانولوم جسم خارجی با 511 مورد (46.4%) و پس از آن گرانولوم ناشی از خالکوبی با 102 مورد (9.3%) بود. تمام بیماران با گرانولوم ناشی از خالکوبی، خانمهای با سن 40 تا 60 سال و با میانگین سنی 43.09 و انحراف معیار 8.57 سال بودند. 96.1% از این بیماران، دارای ضایعات پوستی در صورت خود بودند. 26 مورد (25%) از ضایعات گرانولوم ناشی از خالکوبی با نمای گرانولوم سارکوئیدال و 1 مورد (1%) با نمای گرانولوم کازئوز مشاهده شدند. غالب ضایعات این بیماران بهصورت پاپول (32.35%) و پلاک (24.51%) گزارش شدند.
نتیجهگیری: گرانولوم ناشی از خالکوبی دومین گرانولوم شایع غیرعفونی بهشمار میرود و تقریباً در 25% موارد نمای سارکوئیدال دارد. با توجه به ارتباط احتمالی گرانولوم سارکوئیدال با بروز اسکار سارکوئیدوز و نیز سارکوئیدوز سیستمیک بررسی تمام موارد واکنش به خالکوبی از لحاظ آسیبشناسی منطقی بهنظر میرسد.
امیرهوشنگ احسانی، حسین مرتضوی، پدرام نورمحمدپور، ارغوان عزیزپور، سارا رستمی، مریم نسیمی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1395، دورهی 7، شمارهی 2 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آکنه ولگاریس از بیماریهای بسیار شایع پوست است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر روزهداری روی آکنه در بیماران مراجعهکننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی انجام گرفت.
روش اجرا: در این مطالعهی همگروهی آیندهنگر، تعداد 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) روزهدار با آکنه و 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) غیرروزهدار با آکنه در بیمارستان رازی در ماه رمضان مورد بررسی قرار گرفتند و درصد بهبودی آکنه پس از ماه رمضان در آنها بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: در این مطالعه مشاهده شد که آکنه در افراد روزهدار 71% و در افراد غیرروزهدار 49% بهبودی داشته و میزان بهبودی افراد روزهدار 4/1 برابر افراد غیرروزهدار بوده است، ولی این اختلاف ازنظر آماری معنیدار نشد (158/0=P). همچنین، مشخص شد که در روزهداران میزان بهبودی افراد با شدت آکنه متفاوت بوده است؛ به این صورت که میانگین بهبودی آکنهی گرید 2 برابر 100%، در گرید 3 برابر 78% و در گرید 4 برابر 35% بود (025/0=P) درصورتی که در افراد غیرروزهدار ارتباطی بین شدت آکنه و میزان بهبودی مشاهده نشد. همچنین، در افراد زیر 24 سال میزان بهبود آکنه در گروه روزهدار 6/1 برابر گروه غیرروزهدار بود و در افراد بالای 24 سال این نسبت 3/1 برابر بود که این اختلاف ازنظر آماری معنیدار شد (011/0=P).
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدستآمده در این مطالعه نمیتوان در مورد تأثیر روزهداری روی بهبودی ضایعات آکنه قضاوت کرد. با توجه به اینکه مطالعهی حاضر یک مطالعه با حجم نمونهی کوچک بود، انجام مطالعات با حجم نمونهی بزرگتر توصیه میشود.
زهرا کریمی، آناهیتا خدابخشی کولایی، امیرهوشنگ احسانی،
دوره 7، شماره 3 - ( دورهی 7، شمارهی 3، پاییز 1395 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو یک بیماری مزمن پوستی است که با ظاهرشدن لکههای سفید (دپیگمانته) بهدلیل ازبینرفتن ملانوسیتهای پوست تظاهر میکند. گرچه ویتیلیگو اختلال جسمانی زیادی به همراه ندارد اما مشکلات زیبایی فراوانی را بهوجود میآورد که باعث پدیدآمدن اختلالات روانی متعددی میشوند. هدف از این مطالعه مقایسهی گرایش به خودکشی و تنیدگی روانی در مبتلایان به ویتیلیگو با افراد غیرمبتلا به بیماریهای پوستی بود.
روش اجرا: در این مطالعهی مورد ـ شاهدی، 30 بیمار مبتلا به ویتیلیگو که در بازهی زمانی 95-1394 به کلینیک پوست و لیزر بهسیما تهران مراجعه کرده بودند، به روش نمونهگیری آسان داخل مطالعه شدند. پس از همسان سازی ازنظر مشخصات دموگرافیک، 30 فرد که در 6 ماه گذشته مبتلا به بیماری پوستی نشده بودند، بهعنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامهای تهیهشده برای مشخصات دموگرافیک و بالینی، پرسشنامهی افکار خودکشی Beck و پرسشنامهی تنش روانی (stress) Kohen استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرهی کلی افکار خودکشی بک در افراد مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو برابر با 33/1±67/3 از میانگین افراد بدون بیماری پوستی برابر با 17/1±37/0 بالاتر بود (02/0P=). میانگین نمرهی تنش روانی (استرس) بیماران ویتیلیگو برابر با 20/9±33/28 نیز از افراد بدون بیماری پوستی با میانگین برابر با 19/8±77/21 بیشتر بود (005/0P=).
نتیجهگیری: بیماران مبتلا به ویتیلیگو، افکار خودکشی و تنش روانی بیشتری نسبت به جمعیت عادی دارند، بنابراین در مراقبت و درمان این بیماران باید به تأثیر بیماری برجنبههای روانشناختی این بیماری بر زندگی روزمره و اجتماعی آنها، توجه ویژهای مبذول داشت.
یوسف فکور، امیرهوشنگ احسانی، سعیده محمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( دورهی 7، شمارهی 3، پاییز 1395 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پسوریازیس از بیماریهای مزمن و شایع پوست میباشد که با ناتوانی (morbidity) و بار مالی زیادی برای بیماران و نظام سلامت کشور همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر سن، شدت بیماری پسوریازیس و رژیم درمانی داروهای بیولوژیک مورد استفاده روی کیفیت زندگی مبتلایان به پسوریازیس بود.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی در سالهای 1394 و 1395 انجام شد و 110 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعهکننده به درمانگاه و بخش پوست بیمارستان رازی در شهر تهران در آن وارد شدند. برای بررسی کیفیت زندگی از ترجمهی فارسی پرسشنامهی DLQI (Dermatology Life Quality Index) بهره گرفته و دادهها با استفاده از نسخهی ۲۲ نرمافزار آماری IBM SPSS Statistics (IBM Corp., Armonk, NY, USA) و آزمون مربع کای توصیف و تحلیل شد.
یافتهها: هفتاد و چهار مرد و ۳۶ زن وارد مطالعه شدند. میانگین سنی افراد 8/38 (دامنه: ۱۸ تا ۷۳) سال بود. میانگین نمرات DLQI برابر 51/6 و انحراف معیار آن 66/6 بود. همبستگی میان سن و شدت بیماری، کیفیت زندگی و سن، و کیفیت زندگی و شدت بیماری و کیفیت زندگی با رژیم درمانی معنیدار نبود (05/0P>).
نتیجهگیری: سن، شدت بیماری پسوریازیس و داروهای بیولوژیک مورد استفاده با کیفیت زندگی مبتلایان به پسوریازیس ارتباط نداشت.
امیرهوشنگ احسانی، مریم نسیمی، پدرام نورمحمدپور، ارغوان عزیزپور، فاطمه گلپایگانی،
دوره 8، شماره 1 - ( دورهی 8، شمارهی 1 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه سرطان سلول سنگفرشیsquamous cell carcinoma (SCC) در جامعه از شیوع و مرگومیر بالایی برخوردار است و ما در کشور آمار دقیقی از پروگنوز، مرگ و عود بیماران در دست نداریم، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی در ایران میباشد تا با یافتن اطلاعات جامع در مورد SCC لب تحتانی در مورد تغییر در پیگیری و درمان این بیماران اقدام کنیم.
روش اجرا: با مراجعه به پرونده بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی که طی 5 سال (88 تا 93) در بیمارستان رازی تهران بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند، اطلاعات بیماران با تجسس داخل پروندهی آنها و درصورت فقدان اطلاعات با برقراری تماس تلفنی جمعآوری و دادههای بهدستآمده توسط نرمافزار SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: در انتهای مطالعه تعداد 69 بیمار (11 زن، 58 مرد با نسبت 1 به 5) با میانگین سنی 1/64 سال وارد مطالعه شدند. بیشترین دههی سنی بیماران دههی هشتم بوده است. ازنظر مصرف دخانیات (سیگار) 36 مورد (1/62%) سابقه مصرف دخانیات را داشتند، 46 بیمار (7/66%) سابقهی تماس طولانیمدت با نور خورشید داشتند. ازنظر امید به زندگی 66 بیمار در دورهی 5 سال اول پس از شروع درمان بقا داشتند و تنها 3 بیمار (35/4%) فوت شدند که 1 مورد از موارد فوت بهعلت کهولت سن بود و 2 مورد فوت بهعلت بیماری داشتند. ازلحاظ میزان عود و ظهور مجدد بیماری بعد از درمان دورهی اول، 17 بیمار (6/24%) سابقهی عود مثبت و 52 بیمار (4/75%) سابقهی عود منفی داشتند.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد SCC لب تحتانی در دههی هفتم زندگی و در مردان نسبت به زنان از شیوع بیشتری برخوردار میباشد. همچنین با توجه به میزان عود کم، شانس بقای بالا و با توجه به نتایج سایر مطالعات متد درمانی جراحی برای بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی بسیار مؤثر است.
صادق عابدی، محمدحسن دوازدهامامی، امیرهوشنگ احسانی، مهدی جعفری،
دوره 8، شماره 2 - ( دورهی 8، شمارهی 2 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع نسبتاً بالای میزان افسردگی در افراد مبتلا به پسوریازیس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت نوع D و دشواری تنظیم هیجان در پیشبینی علائم افسردگی افراد مبتلا به پسوریازیس انجام شد.
روش اجرا: این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری مورد مطالعه از تمامی افرادی تشکیل میشد که طی ماههای آذر تا بهمن سال 95 برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاه پوست بیمارستان رازی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این بین تعداد 60 نفر نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که 38 نفر از آنها مرد بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی شخصیت نوع D (DS-14)، مقیاس دشواریهای تنظیم هیجان (DERS) و پرسشنامهی افسردگی بک (ویراست دوم) (BDI-II) بود. درنهایت دادههای بهدستآمده از پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شخصیت نوع D و دشواری تنظیم هیجان با علائم افسردگی افراد مبتلا به پسوریازیس رابطهی مثبت معنیدار وجود دارد (01/0>P). آنالیز رگرسیون به روش همزمان (enter) نیز نشان داد که دو مؤلفه عاطفه منفی و بازداری اجتماعی شخصیت نوع D و همچنین دو خرده مقیاس فقدان آگاهی هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی میتوانند علائم افسردگی افراد مبتلا به بیماری پسوریازیس را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: ویژگیهای شخصیت نوع D و دشواریهای تنظیم هیجان میتوانند در پیامدهای روانشناختی بیماری پسوریازیس ازجمله افسردگی افراد مبتلا به این بیماری اثرگذار باشند.