جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای انصار

اکرم انصار، محمود فرشچیان، سیدمصطفی قاسم‌زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

 زمینه و هدف:  لیکن‌پلان بیماری پوستی است که از نظر بالینی با پیدایش پاپول‌های مسطح چندضلعی براقِ بنفش رنگ با اندازه‌های مختلف مشخص می‌شود. این بیماری هر جای از بدن از جمله دهان را می‌تواند درگیر کند. در مطالعات مختلف همراهی‌های مختلف از جمله دیابت شیرین را با لیکن‌پلان دهانی مطرح نموده‌اند. این مطالعه جهت بررسی فراوانی دیابت شیرین در بیماران مبتلا به لیکن‌پلان دهانی در مقایسه با افراد فاقد این بیماری انجام شده است.
روش اجرا: این مطالعه به‌صورت مورد ـ شاهدی (case-control) بر روی 30 بیمار مبتلا به لیکن‌پلان دهانی (گروه مورد) و 60 فرد غیرمبتلا (گروه شاهد) انجام شده است. کلیه‌ی بیمارانی که از نظر شکل بالینی ضایعات دهانی و معیارهای بافت‌شناسی با تشخیص لیکن‌پلان مخاطی مطابقت داشتند، به‌عنوان بیمار وارد مطالعه شدند. افراد گروه شاهد از بین افراد فاقد بیماری لیکن‌پلان دهانی و با سازگاری (matching) از نظر سن و جنس از جمعیت عمومی انتخاب شدند. از کلیه‌ی افراد هر دو گروه، 5 سی‌سی خون لخته گرفته و برای آزمایش قند خون ارسال شد. در صورت مثبت بودن آزمایش از نظر دیابت، نمونه‌ی خون مجدد از بیمار جهت تأیید بیماری دیابت مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته‌ها: با طراحی یک مطالعه‌ی مورد ـ شاهدی، 30 بیمار مبتلا به لیکن‌پلان دهانی [13 مرد (43.3%) و 17 زن (56.7%)] با میانگین سنی (انحراف معیار ± میانگین) 13.7±46 سال و 60 فرد سالم [26 مرد (43.3%) و 34 زن (56.7%)] با میانگین سنی 14±46 سال به‌عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. در بررسی وضعیت قند بیماران تنها یک نفر (3.3%) ابتلا به دیابت شیرین را داشت اما هیچ‌کدام از افراد گروه کنترل چنین مشکلی نداشت. در بررسی سطح گلوکز خون ناشتا، در گروه بیماران میانگین این مقدار 33
±102.5 mg/dl و در گروه شاهد mg/dl 111.1±49.3 با 0.09=P به‌دست آمد. 

نتیجه‌گیری: شرکت‌کنندگان گروه‌های مورد مطالعه تفاوت آماری معنی‌داری از نظر ابتلای به دیابت شیرین نداشتند. میانگین مقدار قند خون ناشتا نیز بین مبتلایان به لیکن‌پلان دهانی و افراد سالم تفاوت معناداری نداشت. در این مطالعه همراهی بین ابتلاء لیکن‌پلان دهانی و ابتلا به دیابت شیرین مشاهده نشد.


اکرم انصار، ولی الله حسین پور، عباس زمانیان، محمود فرشچیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: (CRP) C-reactive protein یک بیومارکر التهابی است که سطح آن در بیماری پسوریازیس بالا می‌رود. هم‌چنین میزان آن با نمره‌ی  (PASI) Psoriasis Area and Sevirity Index ارتباط مستقیم دارد.
روش اجرا: سطح سرمی CRP قبل و بعد از درمان با فتوتراپی با  narrow-band ultraviolet B (NB-UVB) اندازه‌گیری و نتایج با توجه به بهبودی در نمره‌ی PASI تحلیل شد
یافته‌ها: سطح CRP اولیه در بیماران مبتلا به پسوریازیس بالا بود و این مقدار به‌طور معنی‌داری بعد از درمان کاهش یافت. بیمارانی که در ابتدای مطالعه CRP بالایی داشتند، درگیری وسیع‌تر و شدیدتر پوستی داشتند. بیشترین کاهش مقدار CRP نیز در افرادی دیده شد که پاسخ بهتری به درمان دادند و 75% PASI بالاتری دارند. یک همراهی بین نمره‌ی PASI اولیه و CRP پایه نیز وجود داشت.
نتیجه‌گیری: بیمارانی که مبتلا به پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بودند التهاب سیستمیک نیز داشتند که این التهاب با سطح بالای CRP آنها نشان داده شد. فعالیت بیماری پوستی، همراهی معنی‌داری با بالارفتن CRP داشت. فتوتراپی که باعث بهبود ضایعات پوستی پسوریازیسی می‌شد سبب کاهش التهاب و در نتیجه پایین‌آمدن سطح CRP می‌شد.

محمود فرشچیان، اکرم انصار، سعادت ترابیان، سیدمصطفی قاسم‌زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: علاوه بر افزایش سن و نقص ایمنی، عوامل خطرساز متعددی برای ابتلا به هرپس زوستر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی سابقه‌ی خانوادگی ابتلا به زوستر به‌عنوان یکی از عوامل خطرساز برای ابتلا به این بیماری بود.
روش اجرا: این مطالعه‌ای مورد ـ شاهدی در بخش و درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان همدان انجام شد. گروه مورد شامل بیماران با تشخیص قطعی هرپس زوستر بودند. گروه شاهد شامل افراد غیرمبتلا به این بیماری بودند که از بین بیماران مبتلا به سایر بیماری‌های پوستی یا همراهان آن‌ها انتخاب شد. ابتلا به نقص ایمنی به‌عنوان معیار خروج از مطالعه در نظر گرفته شد. اطلاعات هر دو گروه مورد و شاهد بر اساس پرسش‌نامه‌های مخصوص و توسط همکاران غیرمطلع از نحوه‌ی گروه‌بندی افراد و اهداف مطالعه جمع‌آوری شد. برای مقایسه‌ی سابقه‌ی خانوادگی به‌عنوان یک عامل خطرساز بین دو گروه مورد مطالعه، آزمون مربع کای و محاسبه‌ی Odds Ratio (OR) با فاصله اطمینان 95% (95% Confidence Interval) انجام گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد افراد گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 217 و 200 نفر و میانگین (میانگین±انحراف معیار) سنی گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 49.08±15.59 سال و 49.96±15.54 سال (P=0.936) بود. 53.5% از گروه مورد و 54.5% از گروه شاهد زن بودند (P=0.845). فراوانی سابقه‌ی ابتلای بستگان درجه‌ی یک به هرپس زوستر در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (30%) 65 و (8%) 16 بود (OR [95%CI] = 4.91 [2.73-8.85]). سابقه‌ی ابتلای بستگان درجه‌ی دو در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (16.6%) 36 و (4%) 8 بود (OR [95%CI] = 4.77 [2.16-10.54]). مجموع سابقه‌ی ابتلای بستگان (درجه‌ی یک یا دو) در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (46.6%) 101 و (12%) 24 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه، سابقه‌ی خانوادگی ابتلا به هرپس زوستر را به‌عنوان عاملی خطرساز برای این بیماری معرفی می‌نماید.

اکرم انصار، مریم تمیمی، لیلا موسوی، سعادت ترابیان،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کارسینوم سلول بازال شایع‌ترین سرطان است. شیوع این تومور طی دهه‌های اخیر افزایش یافته است. برداشت کامل درمان استاندارد آن است، هرچند که هم‌چنان احتمال عود براساس خصوصیات بالینی تومور وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی توزیع دموگرافیک و فراوانی آزادبودن بافت‌شناسی حاشیه‌ی برداشت جراحی کارسینوم سلول بازال بود.
روش اجرا: در ضایعات مشکوک به کارسینوم سلول بازال که در اتاق عمل پوست بیمارستان فرشچیان همدان به صورت جراحی الیپتیکال با حاشیه‌ی 5 میلی‌متری از پوست سالم برداشته شدند،متغیرهای زیر بررسی شد: سن، جنس، محل آناتومیک، دوره‌ی بیماری، تشخیص اولیه‌ی بالینی، نوع بافت‌شناسی و درگیربودن حاشیه‌ی جراحی با سلول‌های تومورال.
یافته‌ها: در مجموع 125 ضایعه در 115 بیمار بررسی شدند که 70 نفر از آنان مرد و 45 نفر زن بودند. دامنه‌ی سنی بیماران از 32 تا 93 سال با میانگین 64.4 سال بود. بیش از 96% ضایعات برروی سر و گردن قرار داشتند. نوع بافت‌شناسی ندولر در 61% ضایعات دیده شد. در کل 20% ضایعات به‌طور ناکامل برداشته شده بود. عوامل مؤثر برروی برداشت ناکامل شامل سن بالا و محل آناتومیک (گوش‌ها و اطراف چشم) بود، اما جنس، نوع بافت‌شناسی، تشخیص اولیه‌ی بالینی و طول بیماری رابطه‌ی معناداری با برداشت ناکامل نداشت. تشخیص بالینی تقریباً همیشه با بررسی بافت‌شناسی مطابقت داشت.
نتیجه‌گیری: برای اجتناب از جراحی‌های مکرر و احتمال ناکامل‌بودن جراحی در مناطق پرخطر به ویژه در سالمندان لازم است کارسینوم سلول بازال با حاشیه‌ی وسیع یا به روش Mohs برداشته شود.

محمود فرشچیان، اکرم انصار، محمدرضا سبحان، سعادت ترابیان،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن و شایع پوست است. به‌نظر می‌رسد شیوع عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی ـ عروقی در این بیماران بیشتر از افراد سالم جامعه است. این مطالعه به‌منظور بررسی گروهی از این ریسک فاکتورها در این بیماران و مقایسه با گروه شاهد انجام گردید.
روش کار: این مطالعه مورد ـ شاهدی در سال‌های 1390 و 1391، در 55 بیمار مبتلا به پسوریازیس انجام شد. گروه شاهد 55 نفر افرادی بودند که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد هم‌سان شدند. متغیرهایی مانند سن، جنس، شاخص توده‌ی بدنی، مصرف سیگار و الکل، نوع بیماری و سطوح خونی تری‌گلیسرید، کلسترول تام، LDL، HDL و قند خون ناشتا ارزیابی و در دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها: آنالیزداده‌ها با رگرسیون لجستیک نشان داد که دو گروه از نظر متغیرهای مصرف سیگار (P=0.02, OR: 2.2, 95%CI: 1.1-3.2)، فشارخون سیستولی (P=0.004, OR: 1.07, 95%CI: 1.02-1.33)، تری‌گلیسرید (P=0.005,OR: 1.02, 95%CI: 1.0-1.34) و P=0.03, OR: 1.04, 95%CI: 1.0-1.09) LDL) تفاوت معنی‌داری داشتند.
نتیجه‌گیری: بالاتربودن چربی‌های خون و فشارخون سیستولی در بیماران مبتلا به پسوریازیس می‌تواند خطر بیماری‌های قلبی ـ عروقی را در آن‌ها بالا ببرد. بنابراین، غربالگری این بیماران از نظر هایپرلیپیدمی و هیپرتانسیون، صرف‌نظر از شدت بیماری، توصیه می‌شود. هم‌چنین آموزش بیماران برای کاهش مصرف سیگار به‌عنوان بخشی از درمان پسوریازیس پیشنهاد می‌گردد.

اکرم انصار، لیلا جهانگرد، پویان پهلوانی، بهمن رسولی، سعادت ترابیان، سحر رسولی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زﻣﻴﻨﻪ و ﻫدف: پسوریازیس یکی از بیماری‌های پوستی مزمن و شایع بوده که روی ﺟﺴﻢ و زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﻤﺎران تأثیرگذار است. امروزه کیفیت زندگی، یکی از مهم‌ترین موضوعات تحقیقات بالینی بوده و بررسی آن به‌منظور ارزشیابی مداخلات درمانی انجام می‌شود. هدف از این مطالعه شناخت بهتر ابعاد مختلف کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس ولگاریس می‌باشد.

روش اﺟﺮا: در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‌ی مورد ـ شاهدی ﻛﻪ در ﺳﺎل 1391 اﻧﺠﺎم ﺷﺪ، 100 ﺑﻴﻤﺎر ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﭘﺴﻮرﻳﺎزﻳﺲ و 100 نفر نیز که بیماری خاصی در آن‌ها وجود نداشت به‌عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﻤﺎران ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ‌ی استاندارد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ (SF-36) ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و ﻧﻤﺮه‌ی اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ‌دﺳﺖآﻣﺪه ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزمون‌های آﻣﺎری مربع کای و t ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ.

ﻳﺎﻓﺘﻪ‌ﻫﺎ: ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻧﻤﺮه‌ی کلی ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ گروه بیماران مبتلا به پسوریازیس برابر 65.05±15.51 و به‌طور معناداری از گروه شاهد (78.31±11.93) پایین‌تر بود (P<0.001) کیفیت زندگی بیماران در همه‌ی ابعاد غیر از دو بعد نقش فیزیکی و نقش عاطفی اختلاف معناداری با گروه شاهد داشت (P<0.05).

ﻧﺘﻴﺠﻪ‌ﮔﻴﺮی: در مطالعه‌ی حاضر نیز بیماران مبتلا به پسوریازیس ولگاریس کاهش قابل‌توجهی در کیفیت زندگی در مقایسه با گروه شاهد داشتند. لذا توجه ویژه به بیماران و یافتن تدابیری برای مدیریت و بهبود بخشی جنبه‌های مختلف زندگی بیماران اعم از مادی و روحی ضروری است.


سیمین شمسی میمندی، سیاوش محمدزاده شانه‌ساز، مهدی انصاری دوگاهه، یونس جهانی،
دوره 7، شماره 1 - ( دوره‌ی 7، شماره‌ی 1، بهار 1395 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ملاسما یک اختلال رنگ‌دانه­ای شایع و اکتسابی است که با ایجاد ضایعات هیپرپیگمانته در نواحی در معرض آفتاب، به‌خصوص در ناحیه‌ی صورت می­گردد. این مطالعه با هدف مقایسه‌ی اثربخشی کرم 4% عصاره‌ی شیرین‌بیان تهیه‌شده با فناوری نانو با دارونما در مبتلایان به ملاسما انجام شد.

روش اجرا: این کارآزمایی بالینی تصادفی‌شده، دوسوکور و دارای گروه شاهد دارونما، روی 44 بیمار زن مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان آموزشی درمانی افضلی‌­پور کرمان که تشخیص بالینی ملاسما برای آن‌ها داده شده بود، انجام گرفت. شاخص تغییریافته وسعت و شدت ملاسما (Modified Melasma Area and Severity Index [MMASI]) در هر گروه در شروع درمان و هفته‌های 4، 8 و 12 تعیین و اثربخشی مداخلات در چهار گروه پاسخ کامل، پاسخ قابل توجه، پاسخ نسبی و عدم پاسخ طبقه‌بندی شد.

یافته‌ها: چهل بیمار زن مبتلا به ملاسما وارد مطالعه شدند و درمان را تا پایان ادامه دادند. میانگین و انحراف معیار (MMASI) در گروه مداخله از (7/2±03/11) به (6/0±41/1) و در گروه کنترل از (9/2±25/11) به (2/1±37/2) در پایان هفته‌ی دوازدهم کاهش یافت (0/001>P).

نتیجه‌گیری: عصاره‌ی شیرین‌بیان می‌تواند به‌عنوان یک عامل روشن‌کننده‌ی پوست با حداقل اثرات ناخواسته در درمان بیماری ملاسما مورد استفاده قرار گیرد. حامل‌های میکرو/ نانوذرات لیپیدی جامد با ارائه‌ی خواص منحصربه‌فرد ازجمله اندازه‌ی کوچک، سطح تماس بیشتر، بارگیری حجم زیادی از دارو و فعل و انفعال بهتر در واکنش‌های دارویی عملکرد دارو را بهبود بخشند.


علی‌اصغر رضانژاد، محمدرضا سبحان، حمیدرضا قاسمی‌بصیر، اکرم انصار،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1395، دوره‌ی 7، شماره‌ی 2 1395 )
چکیده

هیپرپلازی آنژیولنفوئید با ائوزینوفیلی(angiolymphoid hyperplasia with eosinophilia  [ALHE])یا همانژیوم اپی‌تلیوئید یک بیماری نادر است که ضایعات آن بر اثر تکثیر عروقی خوش‌خیم در درم و بافت زیرجلدی ایجاد می‌شوند. این بیماری در سنین جوانی تا میان‌سالی شایع‌تر بوده و خانم‌ها را بیشتر مبتلا می‌کند. ضایعات آن به‌صورت پاپول، پلاک یا ندول‌های منفرد یا متعدد قرمز رنگ می‌باشد که بیشتر ناحیه‌ی سر و گردن را درگیر می‌کند. علت این بیماری مشخص نشده است. ALHE به درمان‌های توصیه‌شده ازجمله جراحی مقاوم است و تمایل به عود در ضایعات درمان‌شده نیز بالا می‌باشد. این مقاله به معرفی یک خانم 38 ساله‌ی باردار می‌پردازد که با پاپول و ندول‌های متعدد در ناحیه‌ی پشت گوش و پس‌ سری سمت چپ مراجعه نموده و تشخیص آسیب‌شناختی ALHE برای او تأیید شد.


مریم غیاثی، مهشیدالسادات انصاری، مریم نسیمی، فرناز پوررجب،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1400، دوره 12، شماره‌ 2 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: درماتیت آتوپیک یک بیماری مزمن التهابی است. این بیماری درنتیجه یک فرآیند التهابی تحریک‌شده توسط سلول‌های Th 2 فعال‌شده در مواجهه با آلرژن‌ها ایجاد می‌شود. آکنه وولگاریس یک بیماری التهابی و مزمن پوستی است. مطالعات اخیر نشان می‌دهند که پروپیونی باکتریوم آکنه باعث القای تولید IL-17 توسط سلول‌های مونونوکلئار محیطی و سلول‌های T (Th1/Th17) می‌شود. مطالعه حاضر جهت بررسی شیوع درماتیت آتوپیک در بیماران مبتلا به آکنه طراحی شده است.
 
روش اجرا: در این مطالعه موردی ـ شاهدی، گروه مورد شامل 75 فرد مبتلا به آکنه و گروه کنترل شامل 75 فرد با عدم ابتلا به آکنه که ازنظر سن و جنس همانندسازی شده‌اند مورد مطالعه قرار گرفتند. در هر دو گروه به روش مصاحبه علائم درماتیت آتوپیک، آسم و رینیت آلرژیک را در زمان حال و گذشته بررسی کردیم.
 
یافته‌ها: احتمال وجود درماتیت آتوپیک در زمان حال در افرادی که آکنه داشتند کمتر از افرادی بود که آکنه نداشتند. تفاوت معنی‌داری بین گروه مورد و شاهد در فراوانی سابقه درماتیت آتوپیک در گذشته، فراوانی آسم و رینیت آلرژیک در زمان حال و گذشته وجود نداشت.
 
نتیجه‌گیری: وجود رابطه بین آکنه با متغیر درماتیت آتوپیک در زمان حال می‌تواند مؤید این مطلب باشد که فعالیت Th2 می‌تواند باعث کاهش شیوع بیماری‌هایی با فعالیت Th1 شود. با این حال باید مطالعات بیشتری برای تأیید آن صورت گیرد.
ایلشن لطفی، سیدسعید طامهری‌زاده، محمدحسن جوانبخت، مریم غیاثی، مهشیدالسادات انصاری،
دوره 13، شماره 3 - ( دوره 13، شماره 3 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آلوپسی آره‌آتا یک بیماری خودایمن فولیکول مو است. Osteopontin یک فعال‌کننده اولیه لنفوسیت T است که ممکن است در برخی بیماری‌های ایمنی نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی استئوپونتین در بیماران مبتلا به آلوپسی آره‌آتا و مقایسه آن با سطح سرمی افراد سالم بود.

روش اجرا: 54 بیمار مبتلا به آلوپسی آره‌آتا که در سال‌های 1396 و 1397 به بیمارستان رازی تهران مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. نیمی از بیماران بیماری شدید و نیمی از آن‌ها بیماری خفیف داشتند. هم‌چنین 52 فرد سالم به‌عنوان گروه کنترل (همسان ازنظر سن و جنس) انتخاب شدند. شدت بیماری با استفاده ازSALT (Severity of Alopecia Tool) Score تعیین و سطوح سرمی استئوپونتین به روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح سرمی استئوپونتین در بیماران مبتلا به آلوپسی آره‌آتا به‌طور معنی‌داری بیشتر از افراد سالم بود. بین سطح استئوپونتین و نمره SALT یا طول مدت بیماری رابطه معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: سطح استئوپونتین در بیماران با آلوپسی آره‌آتا بیشتر از افراد سالم است؛ اما با شدت بیماری ارتباطی ندارد.زمینه و هدف: آلوپسی آره‌آتا یک بیماری خودایمن فولیکول مو است. Osteopontin یک فعال‌کننده اولیه لنفوسیت T است که ممکن است در برخی بیماری‌های ایمنی نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی استئوپونتین در بیماران مبتلا به آلوپسی آره‌آتا و مقایسه آن با سطح سرمی افراد سالم بود.

روش اجرا: 54 بیمار مبتلا به آلوپسی آره‌آتا که در سال‌های 1396 و 1397 به بیمارستان رازی تهران مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. نیمی از بیماران بیماری شدید و نیمی از آن‌ها بیماری خفیف داشتند. هم‌چنین 52 فرد سالم به‌عنوان گروه کنترل (همسان ازنظر سن و جنس) انتخاب شدند. شدت بیماری با استفاده ازSALT (Severity of Alopecia Tool) Score تعیین و سطوح سرمی استئوپونتین به روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح سرمی استئوپونتین در بیماران مبتلا به آلوپسی آره‌آتا به‌طور معنی‌داری بیشتر از افراد سالم بود. بین سطح استئوپونتین و نمره SALT یا طول مدت بیماری رابطه معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: سطح استئوپونتین در بیماران با آلوپسی آره‌آتا بیشتر از افراد سالم است؛ اما با شدت بیماری ارتباطی ندارد.
آلا احسانی، امیرهوشنگ احسانی، زهرا رضوی، مینا کوهیان محمدآبادی، مهشیدسادات انصاری، زینب آریانیان، پدرام نورمحمدپور، امیرمحمد الماسی، امیرحسین رحیم‌نیا،
دوره 15، شماره 2 - ( دوره 15، شماره‌ 2 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش استفاده از توکسین بوتولینوم برای درمان چین و چروک‌های ناحیه گلابلا به‌خصوص در کشور ایران و قیمت نسبتاً بالای محصولات خارجی (مثل دیسپورت®)، مقایسه اثربخشی، عوارض و ماندگاری اثر بین دو برند ایرانی توکسین بوتولینوم مصپورت® و دیستون® از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه با هدف ارزیابی و مقایسه نتایج درمان با این دو دارو انجام شد.

روش اجرا: در این مطالعه مقطعی ـ توصیفی ـ گذشته‌نگر، پرونده 81 بیمار که برای درمان چین‌های متوسط تا شدید ناحیه گلابلا به بیمارستان پوست رازی مراجعه کرده بودند، بررسی شد. اطلاعات مرتبط با میزان رضایت، ماندگاری اثر و عوارض جانبی توکسین بوتولینوم مصپورت® و دیستون® ازطریق پرسش‌نامه جمع‌آوری و تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین رضایت‌مندی از درمان در گروه دیستون® 7 و در گروه مصپورت® 7/7 بود که تفاوت آماری معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (142/0=P). همچنین، میانگین ماندگاری اثر برای دیستون® 5/3 ماه و برای مصپورت® 8/3 ماه گزارش شد که تفاوت معناداری نداشت. ازنظر عوارض جانبی، سردرد شایع‌ترین عارضه جانبی بود و عارضه جانبی مهمی رویت نگردید. هم‌چنین تفاوت معناداری بین دو گروه در میزان بروز عوارض مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هر دو داروی دیستون® و مصپورت® اثربخشی و ایمنی مشابهی دارند و انتخاب میان آن‌ها می‌تواند بیشتر براساس هزینه و ترجیح بیمار یا پزشک باشد تا تفاوت‌های درمانی واقعی. پیشنهاد می‌شود مطالعات بیشتری با حجم نمونه بزرگ‌تر برای بررسی دقیق‌تر انجام شود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb