4 نتیجه برای باباکوهی
حسین طباطبائی، شهاب باباکوهی، ماکان ره شناس،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تقاضای درمان چین و چروک صورت رو به افزایش است. در سالیان اخیر، رادیوفرکانسی یک و دو قطبی به عنوان یک درمان انتخابی چین و چروک معرفی شده است. مطالعات، تغییرهای الیاف کلاژن پوست را برای بهبود و ترمیم جنس پوست نشان دادهاند. هرچند میتوانند خطرها و عوارض جانبی هم داشته باشند.
روش اجرا: در این مطالعه، 48 بیمار متقاضی جوانسازی پوست صورت پس از اخذ رضایتنامه کتبی، تحت درمان با رادیوفرکانسی قرار گرفتند. تشخیص، صرفاً بر مبنای معاینه و مشاهده صورت میگرفت. از تمامی بیماران، قبل و بعد از درمان و در شرایط مساوی عکس گرفته شد. عکسها توسط یک همکار که نمیدانست کدام عکس به قبل و کدام به بعد از درمان مربوط است، مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: چین و چروکها در 26 بیمار بهتر شد. پاسخ درمانی در افراد مسن تر بهتر بود. درد و اریتم گذرا در تمامی بیماران گزارش شد.
نتیجهگیری: رادیوفرکانسی روش درمانی مناسبی برای بهتر شدن پوست از نظر تعداد و عمق چروکها است که اجرای آن به آموزش کامل نیاز دارد. برای تأثیر مثبت حداقل 4 جلسه درمانی با نظم فواصل 2 هفته یکبار ضروری است.
زهرا دلاوریان، نوشین محتشم، عباس جوادزاده بلوری، شهاب باباکوهی، بردیا صدر، محمد تقی شاکری، کامبیز کامیاب حصاری، فرناز بیدرام،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: لیکنپلان دهانی نوعی بیماری التهابی پوستی ـ مخاطی مزمن است که بهصورت یک وضعیت پیشبدخیم تعریف میشود. MMP-2) Matrix metaloproteinase-2) و MMP-9) Matrix metaloproteinase-9) پروتئینازهایی هستند که تهاجم سلولهای تومورال به بافت همبند را تسهیل میکنند و در ضایعات پیشبدخیم و بدخیم بیش از حد معمول ظاهر میشوند. هدف از این مطالعه تعیین بیان نشانگرهای مهارکننده بافتی ماتریکس متالوپروتئیناز 2 و 9 (9 & MMP-2) در لیکنپلان دهانی اروزیو و لیکنپلان غیراروزیو و هیپرپلازی آماسی به روش ایمونوهیستوشیمی بود.
روش اجرا: در این مطالعه مقطعی، 39 بلوک مربوط به لیکنپلان دهانی غیراروزیو (با و بدون دیسپلازی)، 36 نمونه لیکنپلان دهانی اروزیو (11 مورد دیسپلاستیک و 25 مورد بدون دیسپلازی)، 32 بلوک مربوط به هایپرپلازی آماسی و 6 بلوک مربوط به بافت نرمال از آرشیو بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد انتخاب و به روش ایمونوهیستوشیمی با نشانگرهای MMP-2 و MMP-9 رنگآمیزی شد. به منظور مقایسههای آماری از آزمون های Kruskal-Wallis، Mann-Whitney و ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.
یافتهها: بیشترین میانگین MMP-2 و MMP-9 (در کل ضخامت اپیتلیوم) در لیکنپلان اروزیو دیسپلاستیک مشاهده شد (به ترتیب:86.1±31.6 و 3.73±94.5). میزان بیان MMP-9 در انواع لیکنپلان اروزیو در قیاس با لیکنپلان غیراروزیو در همه لایهها (P<0.001) و در مورد MMP-2 در لایه بازال ـ پارابازال و خاردار (به ترتیب: P=0.008 و P<0.001) تفاوت معنیداری داشت.
نتیجهگیری: افزایش خطی بروز این مارکرها از سمت مخاط نرمال تا لیکنپلان دهانی اروزیو بیانگر تفاوت در رفتار بیولوژیک لیکنپلان دهانی غیراروزیو و اروزیو است. بنابراین میتوان گفت لیکنپلان دهانی اروزیو، پتانسیل پیشبدخیمی بیشتری از لیکنپلان دهانی غیراروزیو دارد.
بردیا صدر، شهاب باباکوهی، فریال فانیان، مریم صراف یزدی، علی کازرونی تیمسار، منصور نصیری کاشانی، یحیی دولتی، علیرضا فیروز،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود مطالعات متعددی که برای بررسی pH پوست در بیماریهای گوناگون انجام شده، تحقیقات محدودی دربارهی جمعیت سالم صورت گرفته است.
روش اجرا: تعداد 50 مراجعهکننده در گروههای سنی با بازهی 10 سال از 10 تا 60 سال وارد مطالعه شدند. در هر گروه سنی 5 زن و 5 مرد سالم ارزیابی شدند. pH در این افراد بهوسیلهی پروب دستگاه pH meter (شرکت Courage & Khazaka Electronic GmbH، تولید کشور آلمان) در 8 محل پیشانی، گونه، چین نازولبیال، گردن، سطح قدامی ساعد، پشت دست، کف دست و ساق پا اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین pH در این مناطق به ترتیب 5.25، 5.15، 5.06، 4.90، 4.75، 4.80، 4.69 و 4.83 بود. pH بهصورت معنیداری در خانمها بالاتر بود (P<0.001). در گروههای سـنی مختلف، اختلاف معنـیداری در pH وجـود داشـت (P<0.002). بالاتریـن pH متعلـق به پیشـانی(5.26±0.68) و کمترین pH مربوط به ساق پا (4.69±0.40) بود.
نتیجهگیری: سن، جنسیت و محل آناتومیک تأثیر قابل ملاحظهای روی pH پوست در افراد سالم برجای میگذارند.
منصور نصیریکاشانی، شهاب باباکوهی، علی کازرونیتیمسار،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
این مقاله به معرفی بیمار 28 سالهای با morphea profunda، درگیری عصب حسی ـ حرکتی محیطی، دیابت قندی وابسته به انسولین و هیپوتیروئیدی بهعنوان تظاهر ناشایعی از مورفهآی عمقی میپردازد که پس از 4 ماه درمان با پردنیزولون و متوترکسات بهصورت قابلتوجهی بهبود یافت.تشخیص morphea profunda براساس کرایتریاهای بالینی، هیستوپاتولوژیک و درمانی صورت میگیرد و بررسی دقیق مورفهآ فراتر از پاتولوژی موضعی، ضروری است.