زمینه و هدف: ملاسما یک هیپرپیگمانتاسیون قرینه اکتسابی قهوهای رنگ بر روی صورت یا گردن میباشد که تأثیرات واضح احساسی و روانی بر بیماران مبتلا دارد. با وجود اینکه این بیماری در زنان بهویژه در سنین باروری شیوع دارد تأثیر آن بر کیفیت زندگی این جمعیت ناشناخته است. هدف این مطالعه بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در مبتلایان به ملاسمای مراجعهکننده به درمانگاههای تخصصی پوست در شهر کرمان میباشد.
روش اجرا: این مطالعه از نوع مقطعی بوده و با انجام معاینهی بالینی و تکمیل پرسشنامه روی 200 بیمار مبتلا به ملاسما انجام شد. جهت بررسی شدت ملاسما از شاخص (MASI (Melasma Area and Severity Index و برای ارزیابی کیفیت زندگی از پرسشنامههای سنجش کیفیت زندگی در بیماریهای پوست (DLQI (Dermatology Life Quality Index و سنجش کیفیت زندگی در ملاسما (MELASQOL (Melasma Quality of Life Scale استفاده شد.
یافتهها: 200 نفر با میانگین سنی 6.42 ± 31.86 سال (با دامنهی سنی 55-18 سال) بررسی شدند. میانگین نمرات DLQI و MELASQOL بهترتیب 4.48 ± 6.90 و 14.95 ± 40.24 بود. در 113 نفر (65.5%) ملاسما تأثیر واضـحی در کیفـیت زنـدگـی بیمـاران گذاشته بود. ارتباط معنادار بین نمرات پرسشنامههای کیفیت زندگی و شاخص شدت بیماری مشاهده شد (
P<0.001).براساس پرسشنامهی DLQI بیشترین اختلال مربوط به احساسات و عواطف بود و براساس پرسشنامهی MELASQOL نیز عصبیشدن و دستپاچگی بهعلت وضعیت پوست بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته بود.
نتیجهگیری: ملاسما بهوضوح بر کیفیت زندگی مبتلایان تأثیر داشته از اینرو پزشک معالج علاوه بر درمانهای دارویی و فیزیکی بایستی به تأثیر مخرب روانی ـ اجتماعی اختلالات رنگدانهای نیز توجه نماید.