جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای رستمی

علی خامسی‌پور، محمود ناطقی رستمی، حسین کشاورز، اکرم میرامین محمدی، مینو تسبیحی، سیده‌طاهره شهرستانی، عبدالفتاح صراف‌نژاد،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های گذشته وجود دو دسته لنفوسیت خاطره‌ای تحت عنوان لنفوسیت‌هایT خاطره‌ای مرکزی (Tcm) و لنفوسیت‌های T خاطره‌ای کارگزار (Tem) بر‌اساس بیان شاخص‌های سطحی CCR7 و CD45RA معرفی شده‌اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی فنوتیپ و عملکرد این لنفوسیت‌ها در افراد بهبودیافته از سالک بود.
روش اجرا: بررسی فنوتیپی لنفوسیت‌ها با استفاده از مارکرهای سطحی مربوطه با روش فلوسایتومتری بر نمونه خون 13 بیمار بهبود‌یافته از سالک و 6 نفر داوطلب سالم به‌عنوان شاهد انجام شد.
یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری ازنظر فراوانی رده‌ها در خون محیطی بین گروه بهبود‌یافته و گروه شاهد وجود نداشت؛ بنابراین ردیابی لنفوسیت‌های خاطره‌ای اختصاصی لیشمانیا صرفاً با مطالعه فنوتیپی امکان‌پذیر نیست. با تفکیک و سپس کشت رده‌های لنفوسیتی، روند تکثیر و سایتوکاین‌های ترشحی پس از تحریک با آنتی‌ژن اندازه‌گیری شدند. تکثیر سلولی به‌طور معنی‌داری در لنفوسیت‌های گروه بهبود‌یافته بیش از شاهد بود. میزان اینترفرون گاما در لنفوسیت‌های Tem گروه بهبود‌یافته به‌طور معنی‌داری بیش از گروه شاهد بود. این نتایج با بررسی فراوانی سلول‌های تولید‌کننده سایتوکاین با رنگ‌آمیزی داخل سلولی نیز تأیید شدند. از طرف دیگر، نتایج بررسی IL-2 با روش رنگ‌آمیزی داخل سلولی حاکی از افزایش معنی‌دار تعداد لنفوسیت‌های Tcm تولید‌کننده این سایتوکاین بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه تکثیر سلولی و پاسخ سایتوکاینی لنفوسیت‌ها در برابر تحریک با آنتی‌ژن انگل حاصل شده‌است، این لنفوسیت‌ها به‌عنوان لنفوسیت‌های خاطره‌ای مرکزی و کارگزار اختصاصی لیشمانیا معرفی می‌شوند و به نظر می‌رسد در محافظت علیه لیشمانیوز در افراد بهبود‌یافته هر دو نوع لنفوسیت Tcm و Tem همراه با یکدیگر نقش دارند.


فرزانه زرین‌کار، علی خامسی‌پور، اکرم میرامین‌محمدی، ابراهیم اسکندری، محمود ناطقی‌رستمی، اسماعیل فلاح،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیزاسیون روشی مؤثر در پیشگیری از سالک می‌باشد. استانداردسازی لیشمانیا و شرایط نگه‌داری انگل از دشواری‌های این روش می‌باشد. در این مطالعه تأثیر استفاده از مواد نگه‌دارنده‌ی مختلف بر میزان عفونت‌زایی انگل بررسی شده است
روش اجرا: انگل Leishmania major در مراحل رشد لگاریتمی، شروع ایستا و انتهای مرحله‌ی ایستا، قبل از انجماد و بعد از انجماد با استفاده از مواد نگه‌دارنده‌ی مختلف با ترکیبات متنوع (ساکارز، گلیسرول، ترهالوز، گلوکز، سوربیتول و dimethyl sulfoxide [DMSO]) به موش‌های BALB/c تلقیح و میزان عفونت‌زایی بررسی شد. از آزمون IFA به‌منظور تعیین میزان انگل‌های متاسیکلیک استفاده شد
یافته‌ها: درصد انگل‌های زنده در ماده‌های نگه‌دارنده‌ی در مراحل مختلف رشد از 89% تا 98.2% بود. در گروهی که انگل مرحله‌ی رشد لگاریتمی در مواد نگه‌دارنده‌ی ساکارز+ گلیسرول و DMSO دریافت کرده بودند بروز ضایعات از هفته‌ی سوم شروع و در هفته‌ی پنجم به 100% رسید. درگروهی که انگل شروع مرحله‌ی ایستا و انتهای مرحله‌ی ایستا در مواد نگه‌دارنده‌های DMSO، ساکارز + گلوکز، ساکارز + گلیسرول و گلیسرول 15% دریافت کرده بودند بروز ضایعه بین هفته‌ها‌ی 4 تا 5 شروع و در هفته‌ی 8 به 100% می‌رسید. میزان انگل‌های متاسیکلیک در مراحل مختلف رشد لگاریتمی، شروع مرحله‌ی ایستا و خاتمه‌ی ایستا به ترتیب افزایش یافت
نتیجه‌گیری: رابطه‌ی مستقیم بین درصد زنده‌بودن انگل و میزان بروز ضایعه مشاهده گردید. ماده‌ی نگه‌دارنده‌ی ساکارز 22.5% + گلیسرول 22.5% برای حفظ عفونت‌زایی انگل مناسب می‌باشد. رابطه‌ی مستقیمی بین میزان پروماستیگوت‌های متاسیکلیک عفونت‌زا و میزان بروز ضایعه در مراحل مختلف رشد در موش BALB/c وجود دارد

اعظم حبیبی، محمود ناطقی‌رستمی، معصومه دورقی، معصومه دولتی، بتول حسین‌رشیدی، رقیه آهنگری،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1394، دوره‌ی 6، شماره‌ی 4 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تریکوموناس واژینالیس از شایع‌ترین عفونت‌های مقاربتی زنان و مردان در جهان است. براساس دانسته‌های مؤلفان آمار مستندی از شیوع تریکومونیازیس و عوارض آن در زنان استان قم وجود ندارد.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی با دو روش مشاهده‌ی گسترش مرطوب (wet mount) و ITS-PCR عفونت با ت. واژینالیس در نمونه‌ی تهیه‌شده با سواب از کانال واژینال زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان زنان شهر قم مورد بررسی قرار گرفت. هم‌چنین، بررسی میکروسکوپی سلول‌ها و باکتری‌ها روی گسترش رنگ‌آمیزی‌شده انجام شد.

یافته‌ها: از مجموع 300 نمونه‌ی تهیه‌شده از داوطلبان مراجعه‌کننده به بیمارستان زنان 7  نمونه (67/2%) با روش گسترش مرطوب و 34 نمونه (3/11%) با روش ITS-PCR مثبت شدند. صحت نتایج PCR با توالی‌یابی قطعه‌ی ژنی  ITSت. واژینالیس در محصول PCR تأیید شد. در مقایسه‌ی انجام‌شده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک دوتایی بین افراد مبتلا و غیرمبتلا به تریکومونیازیس و با محاسبه‌ی نسبت شانس (Odds ratio [OR]) و فاصله‌ی اطمینان 95%، وجود سابقه‌ی تولد نوزاد نارس (9/671-8/2 CI: 95% ,3/43OR=)، سابقه‌ی سقط جنین (2/544-8/15 CI: 95% ,8/91OR=)، پارگی زودهنگام کیسه‌ی آب
(9/222-1/2 CI: 95% ,8/21OR=)، احتمال مشاهده‌ی سلول‌های اپیتلیال
(3/197-9/6 CI: 95% ,9/36OR=) و گلبول سفید (2/665-8/2 CI: 95% ,3/43OR=) در گسترش رنگ‌آمیزی‌شده، در مبتلایان بیش از غیرمبتلایان به تریکومونیازیس بود.

نتیجه‌گیری: در مقایسه با گسترش مرطوب، آزمایش  ITS-PCRروشی حساس و قابل اطمینان در ردیابی عفونت ت. واژینالیس در زنان است. فراوانی قابل توجه تریکومونیازیس بر اهمیت برنامه‌ی غربالگری در زنان استان قم تأکید می‌نماید. با مراجعه‌ی به‌موقع و تشخیص صحیح تریکومونیازیس به‌ویژه در زنان میانسال می‌توان از عوارض احتمالی آن بر بارداری پیشگیری کرد.


امیرهوشنگ احسانی، حسین مرتضوی، پدرام نورمحمدپور، ارغوان عزیزپور، سارا رستمی، مریم نسیمی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1395، دوره‌ی 7، شماره‌ی 2 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آکنه ولگاریس از بیماری‌های بسیار شایع پوست است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر روزه‌داری روی آکنه در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی انجام گرفت.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی هم‌گروهی آینده‌نگر، تعداد 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) روزه‌دار با آکنه و 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) غیرروزه‌دار با آکنه در بیمارستان رازی در ماه رمضان مورد بررسی قرار گرفتند و درصد بهبودی آکنه پس از ماه رمضان در آن‌ها بررسی و مقایسه شد.

یافته‌ها: در این مطالعه مشاهده شد که آکنه در افراد روزه‌دار 71% و در افراد غیرروزه‌دار 49% بهبودی داشته و میزان بهبودی افراد روزه‌دار 4/1 برابر افراد غیرروزه‌دار بوده است، ولی این اختلاف ازنظر آماری معنی‌دار نشد (158/0=P). هم‌چنین، مشخص شد که در روزه‌داران میزان بهبودی افراد با شدت آکنه متفاوت بوده است؛ به این صورت که میانگین بهبودی آکنه‌ی گرید 2 برابر 100%، در گرید 3 برابر 78% و در گرید 4 برابر 35% بود (025/0=P) درصورتی که در افراد غیرروزه‌دار ارتباطی بین شدت آکنه و میزان بهبودی مشاهده نشد. هم‌چنین، در افراد زیر 24 سال میزان بهبود آکنه در گروه روزه‌دار 6/1 برابر گروه غیرروزه‌دار بود و در افراد بالای 24 سال این نسبت 3/1 برابر بود که این اختلاف ازنظر آماری معنی‌دار شد (011/0=P).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج به‌دست‌آمده در این مطالعه نمی‌توان در مورد تأثیر روزه‌داری روی بهبودی ضایعات آکنه قضاوت کرد. با توجه به اینکه مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه با حجم نمونه‌ی کوچک بود، انجام مطالعات با حجم نمونه‌ی بزرگ‌تر توصیه می‌شود.


شهره امدادی، سحر بیجاری، فاطمه رستمی، زیبا باقری سهامی‌شعار، مجید براتی، مریم فرهادیان،
دوره 8، شماره 2 - ( دوره‌ی 8، شماره‌ی 2 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تصویر ذهنی بدنی یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای خودکارآمدی محسوب می‌شود لذا مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی رابطه‌ی تصویر ذهنی بدنی با خودکارآمدی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام شد.
 
روش اجرا: پژوهش حاضر یک مطالعه‌ی توصیفی ـ تحلیلی و از نوع مقطعی بود که در سال 1396 در بین 408 نفر دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی همدان که به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات شامل متغیرهای دموگرافیک، پرسش‌نامه‌ی تصویر ذهنی بدنی(Multidimensional Body Self-Relation Questionnaire [MBSRQ]) و پرسش‌نامه‌ی خودکارآمدی عمومی Sherer بود که ازطریق خودگزارش‌دهی تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نسخه‌ی 21 نرم‌افزار آماری SPSS و به کمک آزمون‌های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
 
یافته‌ها: ابعاد رضایت از بدن و گرایش بیماری تصویر ذهنی بدنی به‌ترتیب در حد نسبتاً مطلوب و متوسطی ارزیابی گردیدند. خودکارآمدی دانشجویان نیز با 05/60% نمره‌ی میانگین از حداکثر نمره‌ی قابل اکتساب در سطح متوسطی برآورد شد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که ابعاد گرایش بیماری، وزن ذهنی، گرایش تناسب و دل‌مشغولی با اضافه وزن و ارزیابی ظاهر تصویر ذهنی بدنی پیش‌گویی‌کننده‌ی سطح خودکارآمدی در بین دانشجویان تحت مطالعه بوده­اند. در مجموع ابعاد مختلف تصویر ذهنی 1/14% از واریانس خودکارآمدی را تبیین می‌کردند.
 
نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود به‌منظور بالابردن سطح خودکارآمدی دانشجویان، بسته­های آموزشی درخصوص بهبود تصویر ذهنی بدنی دانشجویان در دانشگاه­ها تدارک دیده شود.
پرویز مولوی، رستمی مجید، مهریار ندرمحمدی‌مقدم، عطرین خلخالی، حبیبه سلوت،
دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1397، دوره‌ی 9، شماره‌ی 3 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم عوامل روان‌شناختی در اختلالات سوماتیک به‌ویژه  پوستی، در این پژوهش اختلالات شخصیت در بیماران پسوریاتیک مورد بررسی قرار ­گرفت.
 
روش اجرا: از مراجعین درمانگاه تخصصی پوست بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل، 81 نفر با بیماری پسوریازیس (گروه بیمار) و 80 نفر بدون بیماری پوستی (گروه کنترل) بررسی شدند. افراد دو گروه ازلحاظ سن و جنس هم‌سان‌سازی شدند. شدت پسوریازیس در گروه مورد براساس شاخص psoriasis area and severity index (PASI) در سطوح خفیف، متوسط و شدید توسط متخصص پوست تعیین شد. اطلاعات مربوط به صفات و اختلالات شخصیتی با پرسش‌نامه‌ی MCMI-III ارزیابی شد.
 
یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری در صفات و اختلالات شخصیت افسرده، وابسته، وسواسی و نمایشی بین دو گروه وجود داشت. شدت پسوریازیس با اختلال شخصیت وسواسی و وابسته ارتباط معکوس داشت به‌طوری که در موارد خفیف و متوسط، اختلال شخصیت بیشتر بود.
 
نتیجه‌گیری: یافته‌ها بر همراهی عوامل روان‌شناختی با بیماری پسوریازیس تأکید داشت لذا ارائه‌ی خدمات روان‌درمانی به این بیماران در کنار درمان دارویی ضروری به‌نظر می‏رسد.
فاطمه علیزاده چایچیان، مریم کاظمی، مجید رستمی مقدم،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 99، دوره 11، شماره‌ی 3 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آلوپسی سیکاتریسیل (اسکارینگ)، یک گروه از اختلالاتی را تشکیل می‌دهد که در آن ریزش دائمی مو از جایگزینی فولیکول‌های مو با فیبروز یا کلاژن هیالینی ایجاد می‌شود که خود شامل دو نوع اولیه مانند (discoid lupus erythematosus) DLE، LPP (lichenpilaropilaris)،(frontal fibrosing alopecia)  FFA، فولیکولیت دکالونس و ثانویه مانند کریون و سوختگی است. این مطالعه با هدف بررسی انواع مختلف اسکارینگ آلوپسی در بیماران مراجعه‌کننده با این تظاهر به درمانگاه پوست بیمارستان امام رضا (ع) در سال 1397 انجام گرفت.
 
روش اجرا: در این مطالعه‌ی توصیفی ـ مقطعی، 96 بیمار با تشخیص بالینی اسکارینگ آلوپسی در سال 1397 به درمانگاه پوست بیمارستان امام رضا (ع) اردبیل مراجعه کردند. ویژگی‌های اپیدمیولوژیک مانند سن، جنس و محل سکونت بیماران و نیز فراوانی علل کلینیکوپاتولوژیک آلوپسی سیکاتریسیل با استفاده از روش‌های آماری توصیفی در نسخه‌ی 16 نرم‌افزارSPSS  مورد بررسی قرار گرفت.
 
یافته‌ها: شایع‌ترین علل در بین بیماران مبتلا به آلوپسی سیکاترسیسل اولیه به‌ترتیب DLE (04/26%)، LPP (25/6%)، آکنه کلوئیدالیس (16/4%)، فولیکولیت دکالوانس (08/2%)، FFA (08/2%) و سودوپلاک‌بروک (04/1%) بودند. در بیماران مبتلا به آلوپسی سیکاتریسیل ثانویه، شایع‌ترین علل به‌ترتیب کریون (2/55%) و پس از آن morphea، لنفوم جلدی و سوختگی (هر کدام 04/1%) بودند.
 
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه اکثریت بیماران مورد مطالعه، مبتلا به کریون و کودکان ساکن روستا بودند، می‌توان با افزایش سطح بهداشت که عامل مهمی در کنترل این بیماری می‌باشد، تشخیص زودهنگام در کودکان و درمان به‌موقع آن‌ها، از گسترش این بیماری جلوگیری کرد.
مجید رستمی مقدم، حامد زندیان، محمد جعفرزاده، امیرحسین جدیری آقائی،
دوره 15، شماره 3 - ( دوره 15، شماره 3 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: تلوژن افلوویوم (TE) نوعی ریزش موی منتشر است که 2 تا 3 ماه پس از یک عامل استرس‌زا، ازجمله عفونت کووید 19، رخ می‌دهد. هدف این مطالعه تعیین فراوانی TE در زنان مبتلا به کووید 19 بود.

روش اجرا: این مطالعه توصیفی برروی 270 زن مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست و مو بیمارستان امام رضا اردبیل با شکایت ریزش مو انجام شد. اطلاعات مربوط به سابقه ابتلا به کووید 19، بستری، داروهای مصرفی، دریافت واکسن و مشخصات دموگرافیک جمع‌آوری شد. شدت آلوپسی با معاینه بالینی و تست ترکشن بررسی شد و داده‌ها با نرم‌افزار SPSS تحلیل شدند.

یافته­‌ها: میانگین سن بیماران 41 سال بود. 1/61% سابقه بستری، 7/43% مصرف آنتی‌بیوتیک، 8/61% مصرف کورتیکواستروئید و 8/51% مصرف NSAID داشتند. شدت کووید 19 با بروز زودتر (001/0P=) TE و افزایش تعداد موهای کنده‌شده در تست ترکشن (001/0P=) ارتباط معناداری داشت. بستری به‌دلیل کووید 19 و مصرف کورتیکواستروئید مدت زمان بین بیماری و شروع علائم TE را کاهش دادند. تزریق واکسن آسترازنکا با افزایش تعداد موهای کنده‌شده (02/0P=) همراه بود.

نتیجه‌­گیری: شدت TE با شدت کووید 19، بستری، مصرف کورتیکواستروئید و تزریق واکسن آسترازنکا مرتبط بود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb