زمینه و هدف: یکی از ویژگیهای زنان و دختران خودآرایی و خودنمایی است که سبب گرایش آنها به انواع آرایشها میشود. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی مصرف مواد آرایشی بین دختران دبیرستانی و دانشجوی شهر یزد و سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد آنان در این زمینه انجام شد.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی روی نمونهای از دختران دبیرستانی و دانشجوی شهر یزد در سال 1394 انجام شد. حجم نمونهی مورد نیاز 400 نفر برآورد شد که بهصورت نمونهگیری آسان در تحقیق وارد شدند. دادههای موردنیاز در این مطالعه با استفاده از پرسشنامهای مشتمل بر چهار بخش اطلاعات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد در مورد مصرف مواد آرایشی، گردآوری شد. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از نسخهی 22 نرمافزار
IBM SPSS Statistics (IBM Corp., Armonk, NY, USA) و با بهرهگیری از آزمون آزمونهای آماری t، تحلیل واریانس (ANOVA) و مربع کای تحلیل شدند. برای توصیفف متغیرهای کمی پیوسته از میانگین±انحراف معیار و برای توصیف متغیرهای اسمی و رتبهای از جداول فراوانی استفاده شد.
یافتهها: از شرکتکنندگان در مطالعه، 8/53% از حداقل یک محصول آرایشی استفاده میکردند. میانگین نمرهی آگاهی افراد با سن، تحصیلات والدین، شغل والدین و میزان درآمد ماهیانه خانواده ارتباط معنیداری داشت (05/0>P). بین میانگین نمرهی نگرش با سن، سطح تحصیلات پدر و شغل پدر و مادر ازلحاظ آماری ارتباط معنیداری وجود داشت (05/0>P). سن، تحصیلات پدر و مادر و شغل پدر و مادر دارای تأثیر معنیداری بر نمرهی عملکرد آزمودنیها بودند (05/0>P). افرادی که از مواد آرایشی استفاده نمیکردند، نسبت به اثرات استفاده از مواد آرایشی نگرش مناسبتری داشتند (01/0=P).
تیجهگیری: با توجه به شیوع بالای استفاده از مواد آرایشی در بین دختران دانشآموز و دانشجوی شهر یزد و نیز پایینبودن سطح آگاهی آنان درخصوص اثرات استفاده از این مواد، برنامهریزی و تدوین محتوای آموزشی مناسب و همچنین شیوهی آموزشی متناسب با شرایط هر گروه ضروری بهنظر میرسد.