جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای سوری

دکتر وحیده لاجوردی، دکتر فاطمه غلامعلی، دکتر کامبیز کامیاب، دکتر مائده رعیتی دماوندی، دکتر طاهره سوری، دکتر آزاده گودرزی، دکتر زینب آریانیان،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

ایکتیوزها گروهی از بیماری‌ها با اختلال کراتینیزاسیون و ضایعات پوسته‌دار گسترده با درجات متغیری از درگیری هستند. بر پایه دانسته‌های ما همزمانی ایکتیوز و درماتوفیتوز که هر دو اختلالات شایعی هستند بسیار نادر است. در این گزارش ما مرد جوانی با ایکتیوز مادرزادی معرفی می‌کنیم که در بررسی هیستوپاتولوژیک بیوپسی‌های متعدد پوستی و اسمیر مستقیم، قارچ درماتوفیت PAS مثبت یافت شد. این بیمار مدت‌ها به خاطر پچ و پلاک‌های اریتماتوی گسترده تحت درمان با استروئید موضعی نیز بوده است.

طاهره سوری ، نفسیه اسماعیلی، مصطفی میرشمس‌شهشهانی، محمدرضا پورساداتی، عباس کریمی،
دوره 5، شماره 4 - ( دوره‌ی 5، شماره‌ی 4، زمستان 1393 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان معمول برای مبتلایان به پمفیگوس استفاده از کورتیکواستروئیدها به همراه یک یاور (adjuvant) می‌باشد. مطالعات قبلی نشان داده‌اند که درمان با کورتیکواستروئیدها باعث تغییر پروفایل چربی‌های سرم خصوصاً کاهش شاخص آتروژنیک می‌گردد. به همین خاطر مطالعه‌ای جهت بررسی تغییرات پروفایل چربی در مبتلایان به پمفیگوس تحت درمان با کورتیکواستروئید همراه با یا بدون یاور انجام شد.

 

روش اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی گذشته‌نگر، پرونده‌ی پزشکی 148 بیمار مبتلا به پمفیگوس بستری در بیمارستات رازی تهران، ازنظر سطح سرمی چربی‌ها در بدو مراجعه و تا 3 هفته بعد از شروع درمان مورد بررسی قرار گرفت.

 

یافته‌ها: 58% بیماران زن و میانگین سنی بیماران 1/47 سال بود. 3/79% بیماران تحت درمان پردنیزولون همراه با آزاتیوپرین، 3/13% تحت درمان با پردنیزولون به‌تنهایی بودند و بقیه، پردنیزولون همراه سایر داروها دریافت می‌کردند. تغییرات سطوح سرمی لیپوپروتئین با تراکم کم (low-density lipoprotein [LDL])، لیپوپروتئین با تراکم زیاد
(high-density lipoprotein [HDL])، کلسترول تام (total cholesterol [TC]) و تری‌گلیسرید (triglyceride [TG]) 3 هفته بعد از آغاز درمان نسبت به بدو مراجعه با افزایش معنی‌داری همراه بود (05/0>.(P سه هفته پس از آغاز درمان، به‌جز مقادیر بالاتر تری‌گلیسرید در زنان، سایر مقادیر ارتباط معنا‌داری با جنس، سن، شدت بیماری، گروه‌های دارویی و مصرف استاتین‌ها نشان نداد (05/0<.(P

 

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه، گرچه با درمان متداول پمفیگوس سطوح سرمی اجزای پروفایل چربی در بیماران ایرانی تغییر می‌کند، ولی به نظر می‌رسد این تغییر با اثر نامطلوبی در شاخص آتروژنیک بیماران همراه نیست.


نفیسه اسماعیلی، طاهره سوری، زینب نورایی، عباس کریمی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1394، دوره‌ی 6، شماره‌ی 2 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوس‌ولگاریس بیماری نادر خودایمنی است که با پدیدآمدن تاول داخل اپیدرمی که پوست و غشاهای مخاطی را درگیر می‌کند، تظاهر می‌کند. مس و روی از عناصر کمیاب ضروری در بدن هستند که با داشتن خواص آنتی‌اکسیدانی در التیام زخم‌ها نقش مؤثری دارند. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی روی و مس در مبتلایان به پمفیگوس جدید تشخیص داده شده، بود. روش اجرا: در این مطالعه از 50 بیمار مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس جدید مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی تهران در سال‌های 1391 و 1392، پس از اخذ رضایت‌نامه‌ی آگاهانه، نمونه‌گیری خون به‌عمل آمد. سطح سرمی مس و روی با روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. علاوه‌بر آن سن، جنس، شاخص توده‌ی بدن، استعمال دخانیات و ابتلا به بیماری‌های مزمن مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: هجده درصد (9 نفر) از بیماران کمبود مس و 50% (25 نفر) کمبود روی داشتند. ارتباط معنی‌داری بین سطح مس و روی با سیگارکشیدن، ابتلا به بیماری مزمن، سن و شاخص توده‌ی بدن وجود نداشت (05/0P). تفاوت معنی‌داری بین اندازه‌ی سطح سرمی مس زنان و مردان با مقدار طبیعی آن به‌دست نیامد (05/0P). متوسط سطح روی زنان اختلاف معنی‌داری با مقدار طبیعی آن نشان نداد (05/0P)، ولی میانگین سطح سرمی روی مردان با مقدار طبیعی آن تفاوت آماری معنی‌داری داشت (05/0P). نتیجه‌گیری: در این مطالعه مقادیر سرمی عناصر کمیاب مس و روی اختلافی با مقادیر طبیعی جامعه نداشت. از آن‌جایی که کاهش مس و روی منجر به افزایش اکسیدان‌ها در بیمارهای خودایمن و تشدید بیماری می‌گردد. پیشنهاد می‌شود با انجام یک مطالعه‌ی مورد ـ شاهدی با حجم نمونه‌ی مناسب ارتباط این عناصر با شدت بیماری مورد ارزیابی قرار گیرد.
نفیسه اسماعیلی، طاهره سوری، نوشین شیرزاد، مریم وحیدمقدم، عباس کریمی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1394، دوره‌ی 6، شماره‌ی 3 1394 )
چکیده

هدف: پمفیگوس‌ولگاریس شایع‌ترین بیماری تاولی خودایمنی است. درمان استاندارد بیماری پردنیزولون به همراه یک داروی کمکی سرکوب­کننده‌ی ایمنی مثل آزاتیوپرین یا سیکلوفسفامید می‌باشد. حدود 5% تا 15% از مرگ­ومیر بیماری به‌دلیل عوارض استروئیددرمانی است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی و عوامل خطرساز دیابت ناشی از درمان با گلوکوکورتیکوئید در بیماران پمفیگوسی بستری‌شده در بیمارستان رازی طی سال‌های 1388 و 1389 ‌بود.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی، 177 بیمار با تشخیص اولیه‌ی پمفیگوس‌ولگاریس که برای اولین بار جهت دریافت درمان بستری شده بودند ازنظر سن، جنس، پرفشاری خون، شاخص توده‌ی بدنی (BMI)، سابقه‌ی خانوادگی دیابت، نوع داروهای مصرفی قبل و بعد درمان، مقادیر قند خون ناشتا، تری‌گلیسیرید، لیپوپروتئین با تراکم کم و لیپوپروتئین با تراکم زیاد در بدو بستری و طی سه هفته بعد از درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‌ها: براساس مقدار قند خون ناشتا، طی سه هفته ارزیابی، 8/15% بیماران (29 بیمار) مبتلا به دیابت تشخیص داده شدند (05/0P<). ارتباط معنی‌داری بین سن، BMI، HbA1c، لیپوپروتئین با تراکم زیاد و مصرف داروهای اعصاب با بروز دیابت در افراد موردمطالعه به‌دست آمد (05/0P<) ولی بین جنسیت، سابقه‌ی خانوادگی، پرفشاری خون، مقادیر تری‌گلیسیرید و لیپوپروتئین با تراکم کم با بروز دیابت ارتباط معنی‌داری وجود نداشت (05/0P>).

نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری قند خون ناشتا قبل از شروع درمان و طی سه هفته‌ی بستری، امکان تشخیص زودهنگام دیابت را در مبتلایان به بیماری خودایمنی تاولی تحت درمان با گلوکوکورتیکوئید امکان‌پذیر می‌کند. به‌علاوه بررسی عواملی مانند سن، BMI، HbA1c و لیپوپروتئین با تراکم زیاد، سابقه‌ی مصرف داروی اعصاب در زمان بستری و طی درمان می‌تواند امکان اقدامات سریع‌تری را برای تشخیص و درمان دیابت ناشی از گلوکوکورتیکوئید فراهم سازد.


نفیسه اسماعیلی، زهرا کریمی، طاهره سوری، عباس کریمی،
دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1394، دوره‌ی 6، شماره‌ی 3 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوس یک بیماری‌ تاولی خودایمنی مزمن است که با تاول‌های داخل اپی‌درمی مشخص می‌شود. این تاول‌ها به سد دفاعی پوست صدمه رسانده و امکان ابتلا به عفونت‌های تهدیدکننده‌ی حیات را  افزایش می‌دهند. کلونیزاسیون استافیلوکوک اورئوس در بینی، در افزایش خطر ابتلا به عفونت مؤثر بوده و موجب تأخیر در روند بهبود زخم می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع ناقلین استافیلوکوک اورئوس در مبتلایان به پمفیگوس بستری بود.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی، اطلاعات دموگرافیک و پزشکی 72 بیمار مبتلا به پمفیگوس بستری در بیمارستان رازی طی سال‌های 1392 و 1393 جمع‌آوری شده و نتایج نمونه‌های تهیه‌شده از سوراخ قدامی بینی جهت کشت، در بدو بستری و 1 هفته پس از بستری، تهیه و مقاومت به متی‌سیلین با روش انتشار دیسک در آگار ارزیابی گردید.

یافته‌ها: چهل و پنج نفر از بیماران (5/62%) مرد و 27 نفر (5/35%) زن بودند. فراوانی ناقلین استافیلوکوک اورئوس (3/58%) به‌دست آمد. سی نفر (7/41%) دارای کلونیزاسیون استافیلوکوک اورئوس در بدو بستری بودند که از این تعداد 22 نفر (3/73%) مقاوم به متی‌سیلین بودند. تعداد 40 نفر (6/55%) از بیماران یک هفته بعد از بستری کلونیزه شدند که 33 نفر (5/82%) از آن‌ها مقاوم به متی‌سیلین بودند. ارتباط معنی­داری بین کلونیزاسیون استافیلوکوک اورئوس در بدو بستری و یک هفته پس از بستری وجود نداشت (05/0P<).

نتیجه‌گیری: ناقلین استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی‌سیلین (Methicillin Resistant Staphylococcus aureus [MRSA]) (شامل ناقلین اکتسابی از جامعه و بیمارستان) در میان بیماران پمفیگوس شیوع زیادی دارند. باتوجه به اهمیت شناخت و جداسازی ناقلین استافیلوکوک اورئوس و MRSA جهت پیشگیری از سرایت به سایر بیماران، ممانعت از گسترش سویه­های MRSA و بهبودی سریع زخم‌ها، مطالعاتی با حجم نمونه‌ی بزرگ­تر روی مبتلایان به پمفیگوس توصیه می‌شود.


رضا صفدری، علیرضا فیروز، حوریه ماسوریان،
دوره 7، شماره 3 - ( دوره‌ی 7، شماره‌ی 3، پاییز 1395 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس بیماری پیچیدهای است با پیامدهای عاطفی و اجتماعی که در تمام مدت زندگی بیمار همراه اوست. این بیماری موجب کاهش کیفیت زندگی فرد نیز میشود که نیازمند مدیریت طولانیمدت است؛ بنابراین علاوهبر درمان مناسب بیماری، استراتژیهای خود مدیریتی به منظور افزایش سلامت بیمار و ارتقا کیفیت زندگی ضروری است. از طرف دیگر برنامههای کاربردی مبتنی بر گوشیهای هوشمند، نحوه تعامل افراد را با مراقبتهای بهداشتی و نظام سلامت تغییر میدهند. این مطالعه با هدف شناسایی مؤلفههای اطلاعاتی و آموزشی برای تهیه برنامه‌ی کاربردی خودمدیریتی پسوریازیس انجام شد.

روش اجرا: در این پژوهش مقطعی، 100 بیمار مبتلا به پسوریازیس و 26 پزشک متخصص پوست که بهطور تصادفی انتخاب شده بودند، داخل شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی محققساخته شامل اطلاعات دموگرافیک و بالینی، آموزش و مدیریت سبک زندگی و قابلیتهای برنامه در خودمدیریتی بیماری پسوریازیس بود که روایی آن توسط گروه خبرگان و پایایی پرسشنامهی مزبور ازطریق روش بازآزمون به تأیید رسید.

یافتهها: پس از بررسی میانگین امتیازهای پاسخدهندگان میزان اهمیت بخشهای دموگرافیک و بالینی، آموزش و مدیریت سبک زندگی و قابلیتهای کاربردی برنامهی خودمراقبتی از دیدگاه بیماران بهترتیب 6/80%، 7/85% و 8/88% و از دیدگاه متخصصان بهترتیب 7/83%، 71% و 75% بهدست آمد.

نتیجهگیری: شناسایی مؤلفههای خودمدیریتی از دیدگاه بیماران بهعنوان فردی که بهطور مستقیم درگیر بیماری است و متخصصان پوست بهعنوان صاحب نظران اداره این بیماران در اثربخش و کارآمدنمودن مدیریت خودمراقبتی پسوریازیس مؤثر خواهد بود. بیمارانی که به مزایا و خطرهای برنامهی مدیریت بیماری خود واقف بوده و دارای قدرت اتکای به خود باشند، با تمایل بیشتری برنامهی درمانی تعیینشده توسط پزشک خود را اجرا نموده و با جدیت بیشتری مدیریت بیماری خود را دنبال میکنند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb