سارا شریفیپور، محمدحسن دوازدهامامی، مریم بختیاری، ابوالفضل محمدی، محسن صابری،
دوره 8، شماره 2 - ( دورهی 8، شمارهی 2 1396 )
چکیده
روش اجرا: در این پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس 6 نفر انتخاب شدند و از پرسشنامههای علائم کندن مو MGH-HPS، افسردگی، اضطراب، استرس DASS-21، کیفیت زندگی WHOQOL-26 و دشواری در تنظیم هیجان DERS استفاده شد. پروتکل 8 جلسهای درمان تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بهصورت هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) برای هر شرکتکننده بهصورت انفرادی اجرا شد. دادهها ازطریق تحلیل چشمی، درصد بهبودی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون مقایسههای جفتی ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
زمینه و هدف: اختلال کندن مو اختلال مزمنی است که مشخصهی آن کندن مکرر مو است که کمابیش سبب ازدستدادن مو میشود. این اختلال با وجود داشتن عوارض متعدد جسمانی، اقتصادی و اجتماعی کمتر مورد تشخیص و درمان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان تنظیم هیجانی بر شدت علائم موکنی، اضطراب، افسردگی، استرس و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال کندن مو میپردازیم.
یافتهها: درمان تنظیم هیجان در کاهش علائم اختلال کندن مو، افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در تنظیم هیجان و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال کندن مو مؤثر است.
نتیجهگیری: درمان تنظیم هیجان بهطور معناداری مشکلات هیجانی و علائم کندن مو را در افراد مبتلا به وسواس کندن مو بهبود میبخشد، درنتیجه درمانگران میتوانند از این درمان بهعنوان یک درمان مؤثر برای اختلال کندن مو استفاده کنند.
سیدمجید غضنفری، جمشید جمالی، آزاده ساکی، محمدرضا نورس، روشنک سالاری، علی خرسند وکیلزاده، فرزانه شریفیپور،
دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 98، دوره 10، شمارهی 3 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: خارش یکی از مشکلات شایع بیماریهای مزمن کلیوی است. تداوم روشهای درمانی مختلف ضمن افزایش طول عمر بیماران باعث تغییراتی در شیوهی زندگی، وضعیت سلامتی و نهایتاً کیفیت زندگی آنان میشود. شناخت ابعاد مختلف کیفیت زندگی بیماران، باعث ارائهی خدمات بهتر توسط کادر درمانی و عاملی برای ارتقای سطح سلامت و بهبود کیفیت زندگی بیماران میشود. هدف این مطالعه ارزیابی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی دارای خارش اورمیک در شهر مشهد در سال 1396 با گذری بر دیدگاههای طب ایرانی بود.
روش اجرا: مطالعهی توصیفی ـ تحلیلی حاضر بر روی 52 بیمار انجام شد. جمعآوری دادهها توسط پرسشنامهی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و سؤالات دموگرافیک پژوهشگرساخته انجام و تحلیل دادهها توسط نسخهی 16 نرمافزارSPSS انجام شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 73/51 سال و میانگین مدت دیالیز آنها 42/41 ماه بود. نمرهی کلی کیفیت زندگی بیماران 56 بود. کمترین و بیشترین نمره، در ابعاد جسمی و محیطی دیده شد. بین برخی ابعاد کیفیت زندگی با متغیرهای هموگلوبین و کراتینین، ارتباط آماری معنادار معکوس و با سن، بیماریهای دیابت، فشارخون و چربی خون ارتباط آماری معنادار مستقیم وجود داشت (005/0>P).
نتیجهگیری: سطح کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی پایینتر از بقیهی افراد بوده و عوامل متعددی میتواند باعث ارتقای آن شود. توجه خاص به ویژگیهای فردی بیماران دیالیزی ازنظر مزاجشناسی میتواند در پیشبینی نیازهای اساسی آنان کمککننده باشد.