33 نتیجه برای محمدی
سهیلا محمدی، محمدحسین باقیانیمقدم، محمدتقی نوربالا، سیدسعید مظلومی محمودآباد، حسین فلاحزاده، احمد دایا،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پوست شایعترین نوع سرطان در شهر یزد میباشد. دوران کودکی و نوجوانی یک زمان مهم و ویژه برای پیشگیری از سرطان پوست در آینده است. هدف مطالعهی حاضر بررسی نقش توجه به ظاهر در انجام رفتارهای پیشگیریکننده سرطان پوست بر اساس تئوری انگیزش محافظت است.
روش اجرا: شرکتکنندههای این مطالعهی مقطعی، شامل 360 دانشآموز دختر مقطع دبیرستان از 4 دبیرستان شهر یزد بود. دادهها از طریق پرسشنامه خود گزارشی جمعآوری گردید و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای آماری ANOVA، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین توجه به ظاهر با سازههای حساسیت درکشده، شدت درکشده، خودکارآمدی، کارآمدی پاسخ، انگیزش محافظت و رفتار همبستگی مثبت در سطح 0.01 وجود داشت. میزان پیشگویی رفتارهای محافظتکننده بهوسیلهی سازههای حساسیت درک شده، شدت درکشده، خودکارآمدی، کارآمدی پاسخ، انگیزش محافظت، هزینههای پاسخ و توجه به ظاهر 0.56 بود که در این میان نقش حساسیت درکشده (0.120=β) بیش از سایر متغیرها بود. همچنین میزان پیشگویی رفتارهای محافظتکننده بهوسیلهی سازه انگیزش محافظت 41% بود.
نتیجهگیری: این مطالعه اثربخشی تئوری انگیزش محافظت را در پیشگویی رفتارهای پیشگیریکننده از سرطان پوست و اهمیت توجه به ظاهر در انجام رفتارهای پیشگیریکننده سرطان پوست در شرکتکنندگان را تأیید میکند.
علی خامسیپور، محمود ناطقی رستمی، حسین کشاورز، اکرم میرامین محمدی، مینو تسبیحی، سیدهطاهره شهرستانی، عبدالفتاح صرافنژاد،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای گذشته وجود دو دسته لنفوسیت خاطرهای تحت عنوان لنفوسیتهایT خاطرهای مرکزی (Tcm) و لنفوسیتهای T خاطرهای کارگزار (Tem) براساس بیان شاخصهای سطحی CCR7 و CD45RA معرفی شدهاند. هدف از مطالعه حاضر بررسی فنوتیپ و عملکرد این لنفوسیتها در افراد بهبودیافته از سالک بود.
روش اجرا: بررسی فنوتیپی لنفوسیتها با استفاده از مارکرهای سطحی مربوطه با روش فلوسایتومتری بر نمونه خون 13 بیمار بهبودیافته از سالک و 6 نفر داوطلب سالم بهعنوان شاهد انجام شد.
یافتهها: تفاوت معنیداری ازنظر فراوانی ردهها در خون محیطی بین گروه بهبودیافته و گروه شاهد وجود نداشت؛ بنابراین ردیابی لنفوسیتهای خاطرهای اختصاصی لیشمانیا صرفاً با مطالعه فنوتیپی امکانپذیر نیست. با تفکیک و سپس کشت ردههای لنفوسیتی، روند تکثیر و سایتوکاینهای ترشحی پس از تحریک با آنتیژن اندازهگیری شدند. تکثیر سلولی بهطور معنیداری در لنفوسیتهای گروه بهبودیافته بیش از شاهد بود. میزان اینترفرون گاما در لنفوسیتهای Tem گروه بهبودیافته بهطور معنیداری بیش از گروه شاهد بود. این نتایج با بررسی فراوانی سلولهای تولیدکننده سایتوکاین با رنگآمیزی داخل سلولی نیز تأیید شدند. از طرف دیگر، نتایج بررسی IL-2 با روش رنگآمیزی داخل سلولی حاکی از افزایش معنیدار تعداد لنفوسیتهای Tcm تولیدکننده این سایتوکاین بود.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه تکثیر سلولی و پاسخ سایتوکاینی لنفوسیتها در برابر تحریک با آنتیژن انگل حاصل شدهاست، این لنفوسیتها بهعنوان لنفوسیتهای خاطرهای مرکزی و کارگزار اختصاصی لیشمانیا معرفی میشوند و به نظر میرسد در محافظت علیه لیشمانیوز در افراد بهبودیافته هر دو نوع لنفوسیت Tcm و Tem همراه با یکدیگر نقش دارند.
شهرام باغستانی، شهرام زارع، فروغ محمدی، کرامتالله جهانشاهی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی کلیوی مزمن یک وضعیت بالینی است که در آن عملکرد کلیهها کاهش یافته است. نارسایی کلیوی مزمن همراه با تظاهرات پوستی متعددی است که با شروع دیالیز ممکن است تظاهرات پوستی جدیدی نیز ظاهر شود. هدف از این مطالعه بررسی شیوع مشکلات پوستی در میان بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن تحت دیالیز بود.
روش اجرا: این مطالعه مقطعی بر روی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن مراجعهکننده به تنها مرکز دیالیز استان در بیمارستان شهید محمدی صورت گرفت. بیماران ازنظر تغییرات پوستی توسط متخصص پوست مورد معاینهی دقیق قرار گرفتند. جهت توصیف و تحلیل دادههای آماری از نرمافزار SPSS 16 و آزمونهای آماری t و Chi2 استفاده شد. سطح معنیداری 0.05 در نظر گرفته شد.
یافتهها: شایعترین یافتهها، خشکی پوست در 78.3%، رنگپریدگی در 71.7% و خارش در 58.3% بیماران بود. سایر یافتههای بالینی شایع بهترتیب عبات بودند از: ناخن (half & half (35%، هیپوملانوز قطرهای ایدیوپاتیک (33.3%)، زردی پوست (31.7%)، هیپرکراتوز زیر ناخن (30%)، اونیکولیز (20%)، شیار عرضی ناخن (15%)، cherry آنژیوما (15%)، هیپرپیگمانتاسیون پوست (15%) و پورپورا (13.3%).
نتیجهگیری: نارسایی کلیوی مزمن با تظاهرات پوستی متعددی همراه است که میتواند به علت دیالیز یا بیماری زمینهای باشد.این تغییرات بسیار متنوع است که شایعترین آنها خشکی پوست و رنگپریدگی میباشد. تشخیص زودرس این مشکلات ممکن است در کاهش ابتلا و بهبود کیفیت زندگی این بیماران مؤثر باشد.
افشار رمضانپور، عبدالامیر فیضی، رامین محمدی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
بیماری فابری، یک اختلال ذخیرهای لیزوزومال وابسته به X ناشی از کمبود آنزیم آلفاگالاکتوزیدازA میباشد که منجر به تجمع غیرطبیعی گلیکواسفنگولیپید در بافتهای مختلف بدن میشود. این مقاله به معرفی آقای 35 ساله با بثورات پاپولر قرمز تیره کراتوتیک منتشر بدن میپردازد که پس از انجام بیوپسی جهت وی تشخیص آنژیوکراتوما گذاشته شد و با توجه به وجود نفروپاتی در بیمار و سابقهی بثورات پوستی مشابه و درگیری کلیه در برادر بیمار که تحت پیوند قرار گرفت، برای وی بیماری فابری مطرح گردید.
مهناز محمودیراد، اکرم میرامین محمدی، پرویز طوسی، علی خامسیپور، امیرهوشنگ احسانی، سیدابراهیم اسکندری، نیکی محمودیراد، یاسمن میردامادی، زینب قاسمی، محسن گرامیشعار، شیما یونسپور،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مالاسزیا قارچ دوشکلی و چربیدوست است که دارای گونههای مختلفی میباشد. بعضی از آنها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری میکنند. گونههای مالاسزیا در موارد پیتیریازیس ورسیکالر با استفاده از روش مولکولی تعیین گردید.
روش اجرا: از در این مطالعهی توصیفی 60 ایزولهی بالینی از ضایعههای پوستی مبتلایان به پیتیریازیس ورسیکالر مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزولهها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP صورت گرفت. در این روش ناحیهی (Internal Transcribed Spacer 2(ITS2 توسط پرایمرهای ITS 3 و ITS 4 تکثیر شد و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونهی مالاسزیا بهدست آمد.
یافتهها: گونههای جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا فورفور (36.7%)، مالاسزیا گلوبوزا (30.0%)، مالاسزیا سیمپودیالیس (20.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.3%)، مالاسزیا رستریکتا (3.3%) و مالاسزیا آبتوسا (1.7%) بودند. در ضمن هیچ موردی از مالاسزیا جاپونیکا، مالاسزیا پکیدرماتیس، مالاسزیا درماتیس، مالاسزیا نانا و مالاسزیا یاماتوئنسیس مشاهده نشد. گونهی مالاسزیا سیمپودیالیس در گروه زنان بیشتر از گروه مردان مشاهده شد (0.02=P).
نتیجهگیری: شایعترین گونهی جداشده از ضایعههای پیتیریازیس ورسیکالر، مالاسزیا فورفور و پس از آن مالاسزیا گلوبوزا بود.
مهناز محمودیراد، اکرم میرامین محمدی، پرویز طوسی، علیرضا فیروز، سیدابراهیم اسکندری، نیکی محمودیراد، یاسمن میردامادی، امیرهوشنگ احسانی، زینب قاسمی، شیما یونسپور،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مالاسزیا قارچی دوشکلی و چربیدوست است که دارای گونههای مختلفی میباشد. بعضی از آنها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری میکنند. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی گونههای مالاسزیا در موارد درماتیت سبورئیک با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP بود.
روش اجرا: از در این مطالعهی توصیفی، 70 نمونهی جداشده از ضایعههای پوستی مبتلایان به درماتیت سبورئیک مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزولهها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP انجام شد. در این روش ناحیهی (Internal Transcribed Spacer 2(ITS2 توسط پرایمرهای ITS3 و ITS4 تکثیر گردید و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونهی مالاسزیا بهدست آمد.
یافتهها: گونههای جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا گلوبوزا (48.6%)، مالاسزیا فورفور (40.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.6%) و مالاسزیا سیمپودیالیس (2.8%) بودند. هیچ موردی از M. pachydermatis، M. japonica، M. dermatis، M. restricta، M. obtusa، M. nana و M. yamatoensis از نمونهها جدا نشد.
نتیجهگیری: شایعترین گونهی ایزولهشده از ضایعات درماتیت سبورئیک، مالاسزیا گلوبوزا و پس از آن مالاسزیا فورفور بود.
مونا ملکمحمدی، حسین عبدلتهرانی، ناصر اقدمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
اسید هیالورونیک، عمدهترین و مهمترین جزء تشکیلدهندهی ماتریکس خارج سلولی، یک گلیکوزآمینوگلیکان است که آب جذب میکند و به مقدار زیاد در بافت آسیبدیده درحال ترمیم یا درحال رشد دیده میشود. کمبود اسید هیالورونیک یکی از عوامل اصلی و اساسی بروز ضایعات پوستی بهویژه با بالارفتن سن است. بیشتر از 50% از کل اسید هیالورونیک بدن در پوست قرار دارد زیرا برای ثبات و نگهداری ماتریکس داخلی و بسیاری از عملکردهای سلولها موردنیاز است. یکی از راههای ترمیم جراحات پوستی استفاده از ژلهای پرکننده حاوی اسیدهیالورونیک خارجی است. از این جهت که این مواد منشأ درونی انسانی ندارد و از حیوانات و یا باکتریها تهیه میشود، در بسیاری از موارد باعث بروز حساسیتهای پوستی میشوند و نیمهعمر کوتاهی دارند. تلاش برای حفظ و یا افزایش ترشح اسید هیالورونیک توسط سلولهای فیبروبلاست پوست انسان در پیشگیری و برطرفکردن علائم پیری پوست بسیار حائز اهمیت است.
منا ملکمحمدی، حسین عبدلتهرانی، ناصر اقدمی،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
در جامعهی بشری تغییرات بدفرم و ناهنجاریهای پوستی ناشی از سوختگی و جراحات حاصل از جراحی و حوادث و امثال آنها در فرد بازتابهای روانی و رفتاری ناخوشایندی ایجاد میکنند. ماتریکس خارج سلولی (extra cellular matrix [ECM]) بزرگترین جزء تشکیلدهندهی پوست طبیعی است که ژل مانند است و بهوسیلهی سلولهای پوست تولید میشود. ساختهشدن ECM یک عامل کلیدی برای پرشدن ضایعات پوستی از قبیل سوختگی، سالک، آبله مرغان و محل جراحات و جوش است. اجزاء ماتریکس خارج سلولی عبارتاند از: پلیساکاریدهای مختلف، آب و پروتئینهای کلاژنی. قدرت انبساط و استحکام پوست طبیعی با در نظر گرفتن وزن آن نزدیک به قدرت آهن است در حالی که دارای الاستیسیتی و قابلیت تراکمپذیری بالایی میباشد. این ویژگیها بهدلیل اثر توأم دو دستهی اصلی از مولکولهای تشکیلدهندهی ECM میباشد که بهوسیلهی فیبروبلاست و سلولهای اپیدرم ترشح میشوند: 1) پروتئینهای ساختاری فیبری شکل مانند: کلاژنها، الاستین، فیبرونکتین و لامینین که به ECM استحکام و حالت ارتجاعی میبخشند. 2) پروتئوگلیکانها مثل درماتانسولفات و هیالورونیک اسید، که معمولاً از چندین رشته گلیکوزآمینوگلیکان که از یک هستهی پروتئینی منشعب میشوند. پروتئوگلیکانها مولکولهای بزرگ و جاذب آب هستند که حالت ضربهگیری ECM را برای حفظ سلولها ایجاد میکنند. در کل اطلاع از ساختار و مراحل ترمیم پوست ما را در طراحی آزمایشات و انجام تحقیقاتی دقیقتر در این راستا کمک میکند.
منا ملکمحمدی، حسین عبدلتهرانی، ناصر اقدمی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ساختهشدن ماتریکس خارج
سلولی (extracellular
matrix [ECM])
برای ترمیم جراحت یک عامل کلیدی است. اصلیترین عضو این ماتریکس اسید هیالورونیک (hyaloronic acid [HA]) است. مطالعات اخیر نشان
داده است که محیط حاصل از کشت سلولهای مزانشیم مشتق از بافت چربی (ADSC-CM) باعث افزایش بیان و تولید
کلاژن I، III و فیبرونکتین که اجزای ECM هستند، میشود. هدف این
تحقیق بررسی اثر ADSC-CM در بیان ژنهای تولیدکننده و تخریبکنندهی HA در
سلولهای فیبروبلاست پوست انسان است.
روش اجرا: سلولهای مزانشیم از سه
نمونهی لیپوساکشن جدا شد و بعد از کشت محیط رویی آنها جمع آوری شد. نمونهی
بیوپسی پوست از شش نفر گرفته شد و سلولهای فیبروبلاست از آنها جدا شد. این سلولها
در 100% ADSC-CM کشت داده شدند. بیان سه ژن تولیدکننده و دو ژن
تخریبکنندهی HA در نمونههای تیمارشده و کنترل با real time PCR و میزان نهایی ترشح HA با کیت ELISA اندازهگیری شد.
یافتهها: بیان دو ژن تولیدکنندهی HA، HAS1
و HAS2 در نمونههای تیمارشده نسبت به کنترل افزایش و بیان ژن تخریبکنندهی HA، HYAL2 در آنها کاهش یافت. اندازهگیری میزان ترشح
نهایی HA توسط به روش ELISA نشان داد که میزان ترشح آن در نمونههای تیمارشده
نسبت به کنترل افزایش یافته است.
نتیجهگیری: تولید و ترشح HA در سلولهای
فیبروبلاست پوست انسان با اثر تحریکآمیز
فاکتورهای رشد موجود در ADSC-CM افزایش مییابد. بنابراین ترشحات ADSC با افزایش تولید و
ترشح اجزاء ECM میتواند نقش اساسی در ترمیم داشته باشد.
فرزانه زرینکار، علی خامسیپور، اکرم میرامینمحمدی، ابراهیم اسکندری، محمود ناطقیرستمی، اسماعیل فلاح،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیزاسیون روشی مؤثر در پیشگیری از سالک میباشد. استانداردسازی لیشمانیا و شرایط نگهداری انگل از دشواریهای این روش میباشد. در این مطالعه تأثیر استفاده از مواد نگهدارندهی مختلف بر میزان عفونتزایی انگل بررسی شده است
روش اجرا: انگل Leishmania major در مراحل رشد لگاریتمی، شروع ایستا و انتهای مرحلهی ایستا، قبل از انجماد و بعد از انجماد با استفاده از مواد نگهدارندهی مختلف با ترکیبات متنوع (ساکارز، گلیسرول، ترهالوز، گلوکز، سوربیتول و dimethyl sulfoxide [DMSO]) به موشهای BALB/c تلقیح و میزان عفونتزایی بررسی شد. از آزمون IFA بهمنظور تعیین میزان انگلهای متاسیکلیک استفاده شد
یافتهها: درصد انگلهای زنده در مادههای نگهدارندهی در مراحل مختلف رشد از 89% تا 98.2% بود. در گروهی که انگل مرحلهی رشد لگاریتمی در مواد نگهدارندهی ساکارز+ گلیسرول و DMSO دریافت کرده بودند بروز ضایعات از هفتهی سوم شروع و در هفتهی پنجم به 100% رسید. درگروهی که انگل شروع مرحلهی ایستا و انتهای مرحلهی ایستا در مواد نگهدارندههای DMSO، ساکارز + گلوکز، ساکارز + گلیسرول و گلیسرول 15% دریافت کرده بودند بروز ضایعه بین هفتههای 4 تا 5 شروع و در هفتهی 8 به 100% میرسید. میزان انگلهای متاسیکلیک در مراحل مختلف رشد لگاریتمی، شروع مرحلهی ایستا و خاتمهی ایستا به ترتیب افزایش یافت
نتیجهگیری: رابطهی مستقیم بین درصد زندهبودن انگل و میزان بروز ضایعه مشاهده گردید. مادهی نگهدارندهی ساکارز 22.5% + گلیسرول 22.5% برای حفظ عفونتزایی انگل مناسب میباشد. رابطهی مستقیمی بین میزان پروماستیگوتهای متاسیکلیک عفونتزا و میزان بروز ضایعه در مراحل مختلف رشد در موش BALB/c وجود دارد
پدرام نورمحمدپور، امیرهوشنگ احسانی، مصطفی میرشمسشهشهانی، فاطمه شاهمحمدی، فاطمه غلامعلی،
دوره 5، شماره 1 - ( دورهی 5، شمارهی 1 1393 )
چکیده
مقدمه: ملانوم بدخیم از کشندهترین تومورهای پوستی بهشمار میرود. میزان بروز، نمای آسیبشناختی و مرگومیر این تومور در کشورهای غربی با کشورهای آسیایی و خاورمیانه تفاوتهای بسیاری دارد. با توجه به اهمیت تشخیص زودرس در شناسایی و درمان تومور در مراحل اولیهی اطلاع از یافتههای دموگرافیک آن کمککننده بهشمار میرود. هدف از مطالعهی حاضر بررسی ویژگیهای دموگرافیک بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم مراجعهکننده به درمانگاه تومورهای پوستی بیمارستان رازی است.
روش اجرا: در قالب مطالعهای مقطعی، اطلاعات دموگرافیک مورد نیاز، مشخصات بالینی و یافتههای آسیبشناسی کلیهی بیماران با تشخیص ملانوم بدخیم وارد مطالعه شده، همزمان با پرونده، در پرسشنامههای ویژه درج و در پایان مطالعه، توصیف و تحلیل آماری دادهها انجام شد.
یافتهها: در کل تعداد 2500 پرونده مورد بررسی قرار گرفت که از میان آنها 166 مورد ملانوم مشتمل بر 89 زن (6/53%) و 77 مرد (4/46%) با نسبت جنسیتی 15/1 به 1 مورد شناسایی قرار گرفت (فراوانی نسبی برابر 5/6%). میانگین سنی افراد مورد مطالعه 5/60 سال بوده است. 65 نفر (2/39%) سابقهی تماس مزمن با نور آفتاب را داشتند. متوسط زمان مراجعه از لحظه آگاهی بیمار از وجود ضایعه تا تشخیص در حدود 9 ماه بود. شایعترین نوع آسیبشناختی تومور نوع آکرال لنتیگویی بود. شایعترین مرحلهی کشف تومورها، مرحلهی Clark 3 بود (0/46%). شایعترین محل تومورها، سر و گردن بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی ملانوم بدخیم درصد قابلملاحظهای از تومورهای پوستی را در ایران شامل میشود. با توجه به سابقهی تماس طولانی با نورآفتاب، مرحلهی بالای تومور در هنگام مراجعه و متوسط 9 ماه تأخیر از زمان بروز ضایعه تا مراجعه به نظر میرسد انجام فعالیت غربالگری و افزایش آگاهی عموم مردم از اهمیت زیادی برخوردار باشد. برخی نتایج مطالعه مانند سابقهی خانوادگی، شیوع خالهای ملانوسیتیک و محل شایع بروز تومورها نیاز به مطالعات با حجم نمونهی بزرگتر دارند.
مریم میرزایی، سعید راضی، مهشید غنچه، عبدالله محمدیانهفشجانی، حمید صالحینیا،
دوره 5، شماره 4 - ( دورهی 5، شمارهی 4، زمستان 1393 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:
سرطان پوست از شایعترین سرطانها در جهان است که باعث مرگومیر و هزینههای
درمانی فراوانی میشود. برای پیشگیری از رخداد این سرطان نیاز به اطلاعاتی دربارهی
بروز و روند تغییرات آن در مناطق مختلف میباشد. مطالعهی حاضر با هدف بررسی
فراوانی و روند تغییرات بروز سرطان پوست در استان تهران انجام شد.
روش اجرا:
در این مطالعهی مقطعی، اطلاعات لازم از دادههای ثبت و اطلاعات سرطان منتشرشده
توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سالهای 1382 تا 1388 استخراج شده،
میزانهای بروز سنی و جنسی محاسبه و روندی از بروز بیماری به تفکیک جنس و گروههای
سنی در طی این مدت تعیین شد.
یافتهها: در مقطع زمانی مطالعه، 7429
تعداد مورد سرطان پوست رخ داده که 4807 مورد در مردان و 2622 مورد در زنان بوده
است. بر این اساس، میزان بروز سرطان پوست در تهران دارای روندی صعودی بوده و میزان
بروز آن در زنان و مردان بهترتیب از 99/8
و 52/11 در سال 1383، به 03/18 و 16/28 در سال
1387 رسید. همچنین با افزایش سن، میزان بروز سرطان پوست در هر دو جنس افزایش یافته و بروز آن در مردان بالاتر از زنان بود.
نتیجهگیری: میزان بروز سرطان
پوست در تهران در حال افزایش است. این امر می تواند ناشی از پیرشدن جمعیت، عوامل
خطرساز محیطی و سبک زندگی باشد. پژوهشهایی جامعتر برای بررسی عوامل خطرساز این
سرطان در تهران ضروری بهنظر میرسد.
محمد ساعتچی، حمید صالحینیا، سلمان خزایی، مهدی محمدیان، عبدالله محمدیانهفشجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1394، دورهی 6، شمارهی 2 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی پیامد مختلف درمان مبتلایان به بیماری سالک در سطح کشور ایران در سال 1393 میباشد.
روش اجرا: مطالعهی حاضر، مطالعهای مقطعی است که در آن اطلاعات مربوط به 3684 نفر از مبتلایان به سالک که در نیمهی اول سال 1393 به مرکز مدیریت بیماریهای وزرات بهداشت گزارش شده را مورد بررسی قرار داده است.
یافتهها: از 3684 بیمار واردشده به مطالعه (1/55%) مرد و میانگین سنی بیماران 1827 سال بود. بیش از 34% بیماران با استفاده از تزریق داخل ضایعهی مگلومین آنتیمونات و حدود 25% بیماران با تزریق داخل عضلهی این دارو تحت درمان قرار گرفتند. بین اندازه، تعداد و همچنین شکل ضایعه با انتخاب رژیم درمانی، رابطهای معنادار مشاهده شد (001/0P). قریب 35% از بیماران بین 7 تا 10 روز تحت درمان با تزریق عضلانی بوده و 3/43% از بیماران بین 5 تا 8 هفته به تزریق داخل ضایعه درمان شدند.
نتیجهگیری: بیش از 99% بیماران بهطور کامل و بدون عارضه یا شکستِ درمان، بهبود یافتند. بهنظر میرسد بیماران ایرانی کمتر به ضایعات وخیم دچار میشوند.
سامان محمدی، پیام خزائلی، سیمین شمسیمیمندی، مهین افلاطونیان، مریم خلیلیمیبدی، نیلوفر مهرالحسنی، آزاده محبی، یونس جهانی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1395، دورهی 7، شمارهی 2 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آکنه ولگاریس بیماری مزمن التهابی فولیکول مو است. ترکیبات رتینوئید موضعی خط اول درمان آکنه میباشند. جذب سیستمیک و تحریک موضعی پوست مانند قرمزی، خارش و پوستهریزی از عوارض جانبی این داروها میباشند. در این مطالعه به بررسی اثربخشی ژل نیوزومی ایزوترتینوئین 05/0% و ژل آداپالن 1/0% میپردازیم.
روش اجرا: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 144 بیمار مبتلا به آکنه ولگاریس خفیف تا متوسط بین سنین 15 تا 30 سال وارد شدند. بیماران بهصورت تصادفی در دو گروه A (ژل نیوزومی ایزوترتینوئین 05/0%) و B (ژل آداپالن 1/0%) قرار گرفته و ازنظر درصد بهبودی، کاهش تعداد ضایعات التهابی و غیرالتهابی و عوارض جانبی در هفتههای 2، 4، 8 و 12 پیگیری شدند.
یافتهها: درصد بهبودی ضایعات کومدونی و التهابی در پایان مطالعه در گروه ایزوترتینوئین نیوزومی بهترتیب 68% و 79% بود (در مقابل 65% و 76% در گروه آداپالن) که ازنظر آماری معنیدار نبود. کاهش تعداد ضایعات التهابی و غیرالتهابی آکنه در پایان دورهی درمانی بهطور معنیداری در گروه ایزوترتینوئین نیوزومی بیشتر از گروه آداپالن بود (001/0>P). همچنین عارضهی جانبی قرمزی پوست در گروه آداپالن بهطور معنیداری بیشتر از ایزوترتینوئین نیوزومی مشاهده شد (001/0>P).
نتیجهگیری: استفاده از ژل نیوزومی ایزوترتینوئین با بهبودی بیشتر و عوارض جانبی کمتری نسبت به درمان با ژل آداپالن بود.
مهربان فلاحتی، زینب قاسمی، صفر شامحمدی، ابراهیم اسکندری، رضا امیری، مهدیه رحیمی، المیرا دستپرورده، شهاب الدین رحیمی فر،
دوره 7، شماره 3 - ( دورهی 7، شمارهی 3، پاییز 1395 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیشتر موارد، عفونتهای ناخن نشانگر مشکل جدی در سلامت نیستند، اما درمان آنها بهویژه در صورت ضعف سیستم ایمنی بیمار، میتواند چالش برانگیز باشد. از جمله عوامل عفونت ناخن، باکتریها هستند. هدف این مطالعه بررسی فراوانی عوامل باکتریایی در ناخنهای دیستروفیک مراجعان به آزمایشگاه قارچشناسی بیمارستان رازی تهران بود.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی روی بیمارانی که با دیستروفی ناخن که به آزمایشگاه معرفی شدند، اجرا شد. روش نمونهگیری، روش در دسترس بود. بیماران با مشاهدهی مستقیم میکروسکوپی و کشت بررسی شدند. برای بررسی میکروبی ناخنها از دو محیط blood agar و eosin methylene blue agar استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه 700 نمونهی ناخن دیستروفیشده موردمطالعه قرار گرفت که با توجه به نتایج آزمایش مستقیم و کشت، 183 بیمار مبتلا به اونیکومایکوزیس بودند (1/26%). از این تعداد 104 نفر از بیماران زن (8/65%) و 79 نفر مرد (1/34%) بودند. 181 بیمار (9/25%) مبتلا به عفونتهای باکتریایی ناخن بودند که از این تعداد 109 نفر زن (2/60%) و 72 نفر مرد (8/39%) بودند و 46 نفر (6/6%) عفونت توأم قارچی و باکتریایی داشتند که 32 نفر زن (6/69%) و 14 نفر مرد (4/30%) بودند. شایعترین باکتری جداشده استافیلوکوک بود.
نتیجهگیری: باکتریها سبب ایجاد تغییراتی ناخوشایند در ناخنها میشوند. عفونتهای باکتریایی، اغلب پوست زیر و دور ناخن را هدف قرار داده و گرچه درصورت عدم درمان میتوانند منجر به ازدسترفتن ناخنها شوند ولی معمولاً درمان آنها از درمان عفونتهای قارچی آسانتر است.
یوسف فکور، امیرهوشنگ احسانی، سعیده محمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( دورهی 7، شمارهی 3، پاییز 1395 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پسوریازیس از بیماریهای مزمن و شایع پوست میباشد که با ناتوانی (morbidity) و بار مالی زیادی برای بیماران و نظام سلامت کشور همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر سن، شدت بیماری پسوریازیس و رژیم درمانی داروهای بیولوژیک مورد استفاده روی کیفیت زندگی مبتلایان به پسوریازیس بود.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی در سالهای 1394 و 1395 انجام شد و 110 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعهکننده به درمانگاه و بخش پوست بیمارستان رازی در شهر تهران در آن وارد شدند. برای بررسی کیفیت زندگی از ترجمهی فارسی پرسشنامهی DLQI (Dermatology Life Quality Index) بهره گرفته و دادهها با استفاده از نسخهی ۲۲ نرمافزار آماری IBM SPSS Statistics (IBM Corp., Armonk, NY, USA) و آزمون مربع کای توصیف و تحلیل شد.
یافتهها: هفتاد و چهار مرد و ۳۶ زن وارد مطالعه شدند. میانگین سنی افراد 8/38 (دامنه: ۱۸ تا ۷۳) سال بود. میانگین نمرات DLQI برابر 51/6 و انحراف معیار آن 66/6 بود. همبستگی میان سن و شدت بیماری، کیفیت زندگی و سن، و کیفیت زندگی و شدت بیماری و کیفیت زندگی با رژیم درمانی معنیدار نبود (05/0P>).
نتیجهگیری: سن، شدت بیماری پسوریازیس و داروهای بیولوژیک مورد استفاده با کیفیت زندگی مبتلایان به پسوریازیس ارتباط نداشت.
فروغالسادات قاسمزاده، کبری اطمینانی، علی عرب خردمند، سیدمهدی محمدی، سیدبنیامین حسینی معینی،
دوره 8، شماره 1 - ( دورهی 8، شمارهی 1 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پوست غیرملانومایی (NMSC) شامل سرطان سلولهای سنگفرشی (SCC) و بازال (BCC) شایعترین سرطان در ایران است. مطالعهی حاضر با هدف استنتاج اطلاعات مستتر در پروندهی بیماران NMSC ارجاعشده به انستیتو کانسر تهران انجام شد.
روش اجرا: 865 پرونده NMSC از سالهای 94-1386 به روش نمونهگیری تصادفی ساده از بایگانی انستیتو کانسر انتخاب شدند. ابتدا متغیرهای اپیدمیولوژیک استخراج و پس از پیشپردازش دادهها، از آمار توصیفی برای طبقهبندی و نمایش ترسیمی یافتهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی برای بیماران 65 سال و بیشترین و کمترین تعداد موارد در گروههای سنی 69-60 و 19-10 سال مشخص شدند. در چهار دههی اول زندگی میزان ابتلا به SCC بیشتر از BCC بود و در دهههای بعدی این روند عکس میشد. حدود 56% موارد BCC و 44% SCC بودند و فراوانی NMSC در مردان 33/2 برابر زنان بود. بیشترین و کمترین موضع درگیر سر، گردن و تنه بودند. در 32% افراد، بیماری حداقل دوبار عود کرده بود. ازنظر سابقهی بیماری، بیشتر افراد به نوعی از سرطان، بیماریهای قلبی ـ عروقی یا متابولیک مبتلا بودند. شغل 114 نفر پرخطر شناخته شد. بیشتر بیماران از بخشهای شمالی و غربی کشور به این مرکز ارجاعشده بودند.
نتیجهگیری: ابتلای بیشتر به BCC، درگیری دههی سنی بالای 60 سال در ناحیهی سر، گردن و سابقهی قبلی سرطان، همراستا با سایر مطالعات بودند اما ابتلای بیشتر به SCC نسبت به BCC در چهار دههی اول زندگی، درگیری بیشتر پاها نسبت به دستها، زندگی در عرضهای جغرافیایی بالا، متفاوت با سایر مطالعات بود. پروندههای بیماران منابع بالقوهای هستند که میتوانند به مدیریت بیماری کمک نمایند.
فهیمه نعمتی، معصومه محمدزکی، صفر شامحمدی، زینب قاسمی، ابراهیم اسکندری،
دوره 8، شماره 1 - ( دورهی 8، شمارهی 1 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکها دومین علت شایع عفونتهای بیمارستانی و مسئول حدود 80% عفونتهای چرکی و اغلب عفونتهای پوستی هستند. ژنهای VanA، VanB، VanC1، VanC2/C3، VanG، VanL و VanX مسئول کدکردن مقاومت نسبت به ونکومایسین، تیکوپلانین و آووپارسین هستند. مقاومت VanA و VanB غالبترین نوع مقاومت بوده که میتوانند روی پلاسمید یا کروموزوم قرار گرفته ازطریق کونژوگاسیون منتقل شوند. هدف از انجام این مطالعه بررسی وجود ژنهای VanA و VanB در استافیلوکوکهای مقاوم به سفوکسیتین و عامل عفونتهای پوستی بیماران بستری در بیمارستان رازی تهران به روش Real Time PCR بوده است.
روش اجرا: جمعآوری نمونهها از خرداد 94 بهمدت یکسال، در بخش میکروبشناسی آزمایشگاه بالینی بیمارستان رازی انجام شد؛ بدینصورت که زخمهای ترشحدار بیماران پوستی توسط سوآپ استریل نمونهبرداری شد و روی محیط بلاد آگار و EMB کشت داده و روی لام برده شد. بعد از رشد باکتریها (کوکسیهای گرم مثبت) برروی محیط بلاد آگار، تستهای کاتالاز، اکسیداز و کواگولاز انجام شد، برای تعیین حساسیت به ونکومایسین در استافیلوکوکهای مقاوم به سفوکسیتین از روش E-test استفاده شد و ژنهای VanA و VanB بهوسیله Real Time PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: از 978 بیمار دارای ضایعه پوستی ترشحدار، 733 نمونه انواع استافیلوکوک جدا شد. از این تعداد 124 نمونه مقاوم به سفوکسیتین بود که تست نواری ونکومایسین برایشان انجام شد و 8 نمونه دارای جواب بالای 3 و 5 عدد از آنها مقاومت بالا، یعنی بالای 16 بودند. اما علت این مقاومت در هیچ کدام ژنهای VanB و VanA نبود.
نتیجهگیری: بهعلت گسترش سویههای مقاوم استافیلوکوک در عفونتهای پوستی و بیمارستانی، شناسایی ژنهای کدکنندهی آن در جهت استفاده از آنتیبیوتیکهای مناسب برای کاهش دورهی درمان و عوارض مصرف آنتیبیوتیکهای مختلف ضرورت دارد.
سارا شریفیپور، محمدحسن دوازدهامامی، مریم بختیاری، ابوالفضل محمدی، محسن صابری،
دوره 8، شماره 2 - ( دورهی 8، شمارهی 2 1396 )
چکیده
روش اجرا: در این پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس 6 نفر انتخاب شدند و از پرسشنامههای علائم کندن مو MGH-HPS، افسردگی، اضطراب، استرس DASS-21، کیفیت زندگی WHOQOL-26 و دشواری در تنظیم هیجان DERS استفاده شد. پروتکل 8 جلسهای درمان تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بهصورت هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) برای هر شرکتکننده بهصورت انفرادی اجرا شد. دادهها ازطریق تحلیل چشمی، درصد بهبودی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون مقایسههای جفتی ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
زمینه و هدف: اختلال کندن مو اختلال مزمنی است که مشخصهی آن کندن مکرر مو است که کمابیش سبب ازدستدادن مو میشود. این اختلال با وجود داشتن عوارض متعدد جسمانی، اقتصادی و اجتماعی کمتر مورد تشخیص و درمان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان تنظیم هیجانی بر شدت علائم موکنی، اضطراب، افسردگی، استرس و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال کندن مو میپردازیم.
یافتهها: درمان تنظیم هیجان در کاهش علائم اختلال کندن مو، افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در تنظیم هیجان و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال کندن مو مؤثر است.
نتیجهگیری: درمان تنظیم هیجان بهطور معناداری مشکلات هیجانی و علائم کندن مو را در افراد مبتلا به وسواس کندن مو بهبود میبخشد، درنتیجه درمانگران میتوانند از این درمان بهعنوان یک درمان مؤثر برای اختلال کندن مو استفاده کنند.
مسعود محمدی،
دوره 8، شماره 3 - ( دورهی 8، شمارهی 3، پاییز 1396 1396 )
چکیده
مینه و هدف: آلوپسی یکی از بیماریهای شایع مزمن پوستی بوده و ازجمله مهمترین عامل پیشبینیکننده پریشانیهای روانی و افسردگی است لذا با توجه به اهمیت این موضوع بر بهداشت عمومی جامعه، این مطالعه قصد دارد تا با مطالعهای سیستماتیک و متاآنالیز شیوع افسردگی در مبتلایان به ریزش مو در ایران را بهدست آورد.
روش اجرا: مطالعهی حاضر با روش متاآنالیز انجام شد. مقالات مرتبط با موضوع مورد بررسی ازطریق جستوجو در پایگاههای SID، Pubmed (Medline) و Sciencedirect بهدست آمد. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 بررسی و تحلیل دادهها در نرمافزار Comprehensive Meta-Analysis انجام شد.
یافتهها: در 9 مقالهی موردبررسی، شیوع کلی افسردگی در مبتلایان به آلوپسی 3/60% (5/68%-4/51% و حدود اطمینان 95%) بهدست آمد. بیشترین شیوع افسردگی بهدستآمده در مبتلایان به آلوپسی در خرمآباد با 7/66% (6/75%-3/56% و حدود اطمینان 95%) و کمترین شیوع افسردگی بهدستآمده در مبتلایان به آلوپسی در مشهد با 3/47 درصد (53%-41% و حدود اطمینان 95%) بهدست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، شیوع افسردگی در مبتلایان به آلوپسی بالا بوده لذا ارائهی راهکارهای درمانی مناسب برای مبتلایان و لزوم توجه به مشاورههای روانشناسی برای این مبتلایان بسیار ضروری به نظر میرسد.