جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای مرتضوی

نفیسه اسماعیلی، منصوره اخوان، حسین مرتضوی، عباس کریمی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوئید تاولی (bullous pemphigoid) یک بیماری اکتسابی خودایمنی با تاول‌های زیراپی‌درمی است که معمولاً در گروه سنی بالای 60 سال دیده می‌شود. آمار دقیقی در ارتباط با بقای این بیماران در ایران در دسترس نیست. این مطالعه به‌منظور بررسی عوامل خطرساز مؤثر در افزایش مرگ‌ومیر بیماران مبتلا به پمفیگوئید تاولی انجام شد.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی گذشته‌نگر، 66 بیمار پمفیگوئید تاولی مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی از ابتدای سال 1365 تا انتهای سال 1385 مورد مطالعه قرار گرفتند. سن، جنس، نوع کورتیکوستروئید مورد استفاده، مدت زمان بستری در بیمارستان، شکل بالینی بیماری، میزان رسوب سلول‌های قرمز (ESR) و بیماری‌های همراه جهت تعیین عوامل خطرساز دخیل در میزان مرگ‌ومیر 5 ساله‌ی بیماران مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: در این مطالعه، 47 نفر (71.2 %) از بیماران میزان بقای 5 ساله داشتند. شایع‌ترین بیماری‌های زمینه‌ای را بیماری‌های قلبی و عروقی (28.8%)، دیابت (15%) و بیماری‌های تنفسی مزمن (9%) تشکیل می‌داد. بین سن و بقای 5 ساله ارتباط معنی‌داری یافت شد، بدین‌ترتیب که بیماران با سن بالای 70 سال از میزان بقای 5 ساله کمتری برخوردار بودند (P<0.001). ارتباط معنی‌داری بین جنسیت، نوع کورتیکوستروئید مورد استفاده، شکل بیماری، مدت زمان بستری، ESR و میزان بقای 5 ساله بیماران به‌دست نیامد (P>0.05).

نتیجه‌گیری: در مطالعه‌ی حاضر ارتباط معنی‌داری بین سن و میزان بقای 5 ساله به‌دست آمد. با توجه به این‌که در این مطالعه سایر عوامل ارتباطی با میزان بقای 5 ساله بیماران مبتلا به پمفیگوئید تاولی نداشتند، انجام مطالعه‌ای بزرگ‌تر و با طراحی مناسب با لحاظ‌کردن عوامل خطرساز احتمالی دیگر برای تعیین دقیق‌تر میزان بقای این بیماران توصیه می‌شود.


حسین مرتضوی، فرید عباسی، مریم کوپائی، نفیسه اسماعیلی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1393، دوره‌ی 5، شماره‌ی 2 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوسولگاریس بهعنوان شایعترین شکل بیماری خودایمنی پمفیگوس بهشمار میرود. تهیهی نمونهی خون بهمنظور تشخیص بیماری، با دشواریهایی همراه است، درحالی که نمونهگیری از بزاق بسیار آسانتر میباشد. شناخت روشهای ارجح تشخیصی و پایش فعالیت بیماری، به تسریع تشخیص، درمان بهتر، کاهش هزینههای درمانی، ارتقای کیفیت درمان و کاهش مرگ و ناتوانی ناشی از بیماری خواهد شد. هدف از مطالعهی حاضر، بررسی حساسیت ELISA در تشخیص اتوآنتیبادیهای anti-DSG1 و anti-DSG3 در بزاق و سرم بیماران مبتلا به پمفیگوسولگاریس میباشد. روش اجرا: در این مطالعهی مورد ـ شاهدی، 40 بیمار مبتلا به پمفیگوسولگاریس مراجعهکننده به بیمارستان رازی که تشخیص بیماری آنها ازطریق بررسی آسیبشناسی و انجام ایمونوفلوئورسانس مستقیم به اثبات رسیده بود، بهعنوان گروه بیمار و 40 فرد سالم بهعنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه‌ی بزاق غیرتحریکی با روش تف‌کردن (Spitting) به همراه نمونهی سرم از هر دو گروه تهیه شد. اطلاعات دموگرافیک، شدت بیماری و فنوتیپ بیماری در پرسشنامه‌هایی که به این منظور تدوین شده بود، ثبت گردید. تست ELISAی DSG1 و DSG3 برروی نمونههای سرم و بزاق هر دو گروه انجام شد. یافته‌ها: سن متوسط بیماران 43.37±11.94 با دامنهی 26 تا 71 سال بود. ELISAی DSG1 بزاق در 17 بیمار (حساسیت 42.5%) و ELISAی DSG1 سرم در 36 بیمار (حساسیت 90%) مثبت گزارش گردید. همچنین ELISAی DSG3 بزاق، در 24 بیمار (حساسیت 60%) و ELISAی DSG3 سرم در 34 بیمار (حساسیت 85%) مثبت بود. نتیجه‌گیری: اگرچه حساسیت سرم در تشخیص اتوآنتیبادیهای پمفیگوسولگاریس نسبت به بزاق بیشتر است، اما از بزاق میتوان بهعنوان یک بیومارکر مناسب جهت تعیین سطوح آنتیبادیها و پایش فعالیت بیماری استفاده نمود.
علیرضا خاتمی، علیرضا فیروز، فتحیه مرتضوی، رامین همایونی ‌زند، یحیی دولتی،
دوره 5، شماره 4 - ( دوره‌ی 5، شماره‌ی 4، زمستان 1393 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: اخذ مدرک دانش‌نامه‌ی تخصصی نه‌تنها تداعی‌گر وجهه‌ی حرفه‌ای مناسب‌تری است، بلکه با فراهم‌آوردن امتیازاتی نظیر امکان فعالیت در دانشگاه‌ها، فرصت‌های شغلی بیشتری را برای دارنده‌ی آن به‌وجود می‌آورد. درستی هر آزمون در سنجش عملکرد شرکت‌کنندگان در آن از اهمیت ویژه‌ای برخودار است. یکی از مؤلفه‌های اصلی در ارتباط با درستی یک آزمون، روایی آن است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دیدگاه اعضای هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی تخصصی بیماری‌های پوست درخصوص امکان اصلاح روایی آن بود.

 

روش اجرا: این مطالعه در قالب پژوهشی پیمایشی طراحی و اجرا شد. ابتدا مصاحبه‌های انفرادی بدون ساختار با 2 نفر از اعضای هیأت ممتحنه9ی آزمون دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست، 2 نفر از اعضای هیأت‌علمی که عضو هیأت ممتحنه‌ی آزمون نبودند و 2 نفر از دستیاران رشته‌ی تخصصی پوست انجام شد. پس از تحلیل محتوایی، تنظیم گویه‌ها و انجام برخی اصلاحات براساس نظر خبرگان، روایی صوری و روایی محتوایی ابزار تهیه‌شده موردتأیید قرار گرفت. سپس این ابزار در زمان برگزاری جلسات طراحی سؤالات سال 1392 در اختیار اعضای حاضر در جلسات قرار گرفت. پس از جمع‌آوری، داده‌ها در پایگاه داده‌ای که به این منظور طراحی شده بود وارد شدند.

 

یافته‌ها: پانزده نفر از 16 نفر حاضر عضو هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست سال 1392 گویه‌های موردنظر خود را در ابزار مورد استفاده انتخاب کردند. ده نفر (7/66%) از پاسخ‌دهندگان مرد بودند. میانگین (انحراف‌معیار) سن شرکت‌کنندگان و مدت عضویت آن‌ها در هیأت ممتحنه‌ی آزمون به‌ترتیب برابر 1/56 (8/7) سال و 6/9 (2/6) سال بود. سخت‌ترین و آسان‌ترین گویه‌ها عبارت بودند از: «استفاده‌ی بیشتر از سؤالات key feature problem (KFP) در آزمون کتبی دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست می‌تواند به سنجش بهتر توان تصمیم‌گیری تشخیصی دستیاران منجر شود» و «در آزمون دانش‌نامه نگرش دستیاران نسبت به مقوله‌ی اخلاق به شکل مناسبی سنجیده می‌شود». برای ارزیابی هم‌سانی داخلی ابزار، آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 76/0 بود.

 

نتیجه‌گیری: درحالی که 53% اعضای هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی تخصصی بیماری‌های پوست مخالف آن بودند که آزمون کتبی، حیطه‌های دانش دستیاران را به‌درستی می‌سنجد، اکثریت آن‌ها با روش‌های اصلاح روایی آزمون کتبی نیز مخالف بودند. هم‌چنین اکثریت آن‌ها با به‌کارگیری روش‌های اصلاح روایی آزمون شفاهی نیز مخالف بودند.


امیرهوشنگ احسانی، حسین مرتضوی، پدرام نورمحمدپور، ارغوان عزیزپور، سارا رستمی، مریم نسیمی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1395، دوره‌ی 7، شماره‌ی 2 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آکنه ولگاریس از بیماری‌های بسیار شایع پوست است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر روزه‌داری روی آکنه در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی انجام گرفت.

روش اجرا: در این مطالعه‌ی هم‌گروهی آینده‌نگر، تعداد 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) روزه‌دار با آکنه و 10 نفر (نه نفر زن و یک نفر مرد) غیرروزه‌دار با آکنه در بیمارستان رازی در ماه رمضان مورد بررسی قرار گرفتند و درصد بهبودی آکنه پس از ماه رمضان در آن‌ها بررسی و مقایسه شد.

یافته‌ها: در این مطالعه مشاهده شد که آکنه در افراد روزه‌دار 71% و در افراد غیرروزه‌دار 49% بهبودی داشته و میزان بهبودی افراد روزه‌دار 4/1 برابر افراد غیرروزه‌دار بوده است، ولی این اختلاف ازنظر آماری معنی‌دار نشد (158/0=P). هم‌چنین، مشخص شد که در روزه‌داران میزان بهبودی افراد با شدت آکنه متفاوت بوده است؛ به این صورت که میانگین بهبودی آکنه‌ی گرید 2 برابر 100%، در گرید 3 برابر 78% و در گرید 4 برابر 35% بود (025/0=P) درصورتی که در افراد غیرروزه‌دار ارتباطی بین شدت آکنه و میزان بهبودی مشاهده نشد. هم‌چنین، در افراد زیر 24 سال میزان بهبود آکنه در گروه روزه‌دار 6/1 برابر گروه غیرروزه‌دار بود و در افراد بالای 24 سال این نسبت 3/1 برابر بود که این اختلاف ازنظر آماری معنی‌دار شد (011/0=P).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج به‌دست‌آمده در این مطالعه نمی‌توان در مورد تأثیر روزه‌داری روی بهبودی ضایعات آکنه قضاوت کرد. با توجه به اینکه مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه با حجم نمونه‌ی کوچک بود، انجام مطالعات با حجم نمونه‌ی بزرگ‌تر توصیه می‌شود.


الهه نظری، کامبیز کامیاب ‌حصاری، سحر منتظری، نازنین منصورزاده، ویدا فیضی، حسین مرتضوی، علیرضا قنادان، نفیسه اسماعیلی،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره 13، شماره‌ 1 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ایمنوفلورسانس مستقیم (DIF) به‌عنوان روش استاندارد طلایی در تشخیص بیماری­های تاولی خودایمن مطرح است. محیط مورد قبول برای حفظ نمونه­های بیوپسی پوست و مخاط، قبل از معاینه دیف نرمال‌سالین، نیتروژن مایع و محلول میشل است. گاهی پزشکان، نمونه بیوپسی گرفته‌شده برای دیف را در فرمالین ده درصد قرار می­دهند و گاهی نیز به‌صورت هم‌زمان درخواست دیف می­کنند و فقط یک نمونه مواجهه‌یافته با فرمالین و فرورفته در پارافین در دسترس است. در این مطالعه معین‌کردن ارزش تشخیصی دیف روی نمونه­های بیوپسی پوست و مخاط مواجهه یافته با فرمالین ۱۰% در مقایسه با نمونه­های مشابه مواجهه‌یافته با نرمال‌سالین مورد بررسی قرار گرفت.

روش اجرا: در ۷۴ بیمار (۳۸ بیمار تاولی و ۲۳ بیمار درماتیت مزمن) که گروه دوم نقش کنترل سالم را داشتند، دو بیوپسی پانچ از کنار ضایعه از پوست یا مخاط انجام شد که یکی در فرمالین ۱۰% گذاشته شد و در پارافین ثابت شد و یکی در نرمال‌سالین گذاشته شد و DIF روی دو نمونه انجام شد.

یافته‌ها: حساسیت و ویژگی DIF با IgG، به‌ترتیب ۳۱ و ۱۰۰% در پمفیگوس، ۱۵ و ۹۳% در بی­پی و با C3، ۳۹ و ۱۰۰% در پمفیگوس و ۷ و ۹۱% در بولوس پمفیگویید بود.

نتیجه‌گیری: DIF در نمونه­های مواجهه‌یافته با فرمالین نسبت به نرمال‌سالین در تشخیص پمفیگوس و بی­پی کمتر حساس و تقریباً یکسان است؛ به‌ویژه در بیماران پمفیگوس وقتی فقط یک نمونه مواجهه‌یافته با فرمالین در دسترس است، سودمند است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb