14 نتیجه برای هاشمی
محمدعلی نیلفروشزاده، سیدمحسن حسینی، فرحناز فاطمینائینی، فریبا جعفری، الهه هفتبرادران، نرگس رحمانیان، فاطمه هاشمی، مریم وطنخواه،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی آندروژنتیک شایعترین شکل ریزش موی پیشرونده منتشر و قرینه میباشد که هر دو جنس را مبتلا میکند. الگوی ریزش مو و پاتوفیزیولوژی آن در دو جنس متفاوت میباشد. طبقهبندیهای متفاوتی برای ریزش مو در زنان ارائه شدهاست ازجمله طبقهبندی Ludwig، Hamilton، Chirstmas tree و Early onset hairloss.
روش اجرا: این مطالعه یک مطالعه توصیفی است که در سالهای 1388-1387 در آرایشگاههای شهر اصفهان به انجام رسیده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی زنان در طیف سنی 70-20 سال بود که به این واحدها مراجعه کرده بودند. روش نمونهگیری در این مطالعه به شیوه تصادفی ساده بود و طی آن تعداد 1800 خانم مراجعهکننده ازنظر ریزش مو و دیگر فاکتورها موردبررسی قرار گرفتند. دادههای مطالعه پس از جمعآوری با کمک نرمافزار SPSS و استفاده از آزمونهای T، chi-square تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از 1800 خانم مطالعهشده 39.6% (712نفر) دارای ریزش موی آندروژنتیک بوده و 60.4% (1088 نفر) فاقد آن بودند. میانگین سن زنان مبتلا به ریزش مو 13±50.4 سال و میانگین سن زنان غیرمبتلا به ریزش مو 13.2±31.9 سال بود و طبق آزمون T student میانگین سن این دو گروه تفاوت معنیداری داشت (0.001<P).
نتیجهگیری: در مواجهه با خانمهای مبتلا به ریزش مو علاوهبر تفحص در مورد علل روتین، باید به بررسی اختلالات تیروئیدی، سطح فریتین سرم و هورمونهای آندروژن نیز پرداخته شود.
حسین صافیزاده، سیمین شمسیمیمندی، یلدا بنیهاشمی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: ملاسما یک هیپرپیگمانتاسیون قرینه اکتسابی قهوهای رنگ بر روی صورت یا گردن میباشد که تأثیرات واضح احساسی و روانی بر بیماران مبتلا دارد. با وجود اینکه این بیماری در زنان بهویژه در سنین باروری شیوع دارد تأثیر آن بر کیفیت زندگی این جمعیت ناشناخته است. هدف این مطالعه بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در مبتلایان به ملاسمای مراجعهکننده به درمانگاههای تخصصی پوست در شهر کرمان میباشد.
روش اجرا: این مطالعه از نوع مقطعی بوده و با انجام معاینهی بالینی و تکمیل پرسشنامه روی 200 بیمار مبتلا به ملاسما انجام شد. جهت بررسی شدت ملاسما از شاخص (MASI (Melasma Area and Severity Index و برای ارزیابی کیفیت زندگی از پرسشنامههای سنجش کیفیت زندگی در بیماریهای پوست (DLQI (Dermatology Life Quality Index و سنجش کیفیت زندگی در ملاسما (MELASQOL (Melasma Quality of Life Scale استفاده شد.
یافتهها: 200 نفر با میانگین سنی 6.42 ± 31.86 سال (با دامنهی سنی 55-18 سال) بررسی شدند. میانگین نمرات DLQI و MELASQOL بهترتیب 4.48 ± 6.90 و 14.95 ± 40.24 بود. در 113 نفر (65.5%) ملاسما تأثیر واضـحی در کیفـیت زنـدگـی بیمـاران گذاشته بود. ارتباط معنادار بین نمرات پرسشنامههای کیفیت زندگی و شاخص شدت بیماری مشاهده شد (
P<0.001).براساس پرسشنامهی DLQI بیشترین اختلال مربوط به احساسات و عواطف بود و براساس پرسشنامهی MELASQOL نیز عصبیشدن و دستپاچگی بهعلت وضعیت پوست بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته بود.
نتیجهگیری: ملاسما بهوضوح بر کیفیت زندگی مبتلایان تأثیر داشته از اینرو پزشک معالج علاوه بر درمانهای دارویی و فیزیکی بایستی به تأثیر مخرب روانی ـ اجتماعی اختلالات رنگدانهای نیز توجه نماید.
سودابه زندی، سیمین شمسی میمندی، صادق هاشمینسب گرجی، فاطمه صبوری شهر بابک،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن و عودکننده است که دارای تأثیراتی بر روی جسم، روح و کیفیت زندگی بیماران است. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس بود.
روش اجرا: در این مطالعهی مقطعی که در سال 1388 انجام شد، 97 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعهکننده به درمانگاه و مرکز PUVA درمانی بیمارستان افضلیپور در شهر کرمان انتخاب شدند. کیفیت زندگی بیماران با استفاده از پرسشنامهی شاخص کیفیت زندگی (DLQI) Dermatology Life Quality Index و شدت بیماری آنان با PASI) Psoriasis Area Severity Index مورد ارزیابی قرار گرفت و نمرهی اطلاعات بهدستآمده با استفاده از آزمونهای آماری One-way AVONA و مربع کای مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 55.7% بیماران مذکر بودند و میانگین سنی افراد 35.3سال (از 16 تا 75 سال) بود. شایعترین نوع بیماری، پسوریازیس ولگاریس (76.3%) بود و 3.1% مبتلا به آرتروپاتی بودند. متوسط مدت ابتلا به بیماری 21 ماه (از 11ماه تا 30سال)، میانگین نمرهی کیفیت زندگی افراد 14.1 (حداقل 1 و حداکثر 29) و میانگین نمرهی شدت بیماری 18.6 (حداقل 0.6 و حداکثر66.6) بود. نمرهی DLQI با شدت بیماری، وضیعت تأهل و نوع بیماری از لحاظ آماری ارتباط معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: بیماری پسوریازیس با تخریب کیفیت زندگی بیماران همراه است، بنابراین برای کاهش اثرات سوء بیماری بر زندگی بیماران باید اقدامات حمایتی روانی و اجتماعی صورت گیرد.
پوران لایق، حسامالدین سعیدیان، مهناز بنیهاشمی، حبیبالله اسماعیلی، اکرم مؤمنزاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در بین درمانهای موجود آکنه، ایزوترهتینوئین خوراکی تنها دارویی است که تقریباً برروی تمامی عوامل دخیل در پاتوژنز این بیماری مؤثر میباشند. گرچه مطالعات چندی در جوامع مختلف بر عوارض این دارو انجام شده اما مطالعات معدودی از مصرفکنندگان ایرانی در دسترس است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی عوارض شایع بالینی و آزمایشگاهی این دارو در مبتلایان به آکنهی ندولوکیستیک در شهر مشهد درایران میباشد.
روش اجرا: 100 بیمار دارای آکنهی ندولوکیستیک، بدون سابقهی بیماریهای خونی، کلیوی و کبدی شناختهشده و در مورد خانمها دارای آزمایش منفی بارداری، وارد مطالعه شدند. بیماران تحت درمان با رژیم استاندارد mg/kg 120 برای یک دورهی درمانی از ایزوترهتینوئین خوراکی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک مربوط به هر بیمار ثبت و آزمایشهای پایه از قبیل سطح سرمی چربیها، آزمایشهای عملکرد کبدی و شمارش کامل خون انجام شد، هر دو ماه آزمایشها تکرار و همزمان وجود عوارض بالینی نیز بررسی شدند.
یافتهها: تمامی بیماران دورهی درمان براساس وزن خود را به اتمام رساندند. شایعترین عوارض به ترتیب کیلیت (87%)، خشکی پوست (71%)، انواع درماتیتها (37%)، اپیستاکسی (21%)، آرترالژی و میالژی (21%) بودند. همهی عوارض خفیف بودند و قطع درمان در هیچ موردی لازم نشد. گرچه تغییراتی در سطح چربیهای سرم و آزمایشهای عملکردی کبد مشاهده شد ولی این تغییرات در محدودهی طبیعی قرار داشتند.
نتیجهگیری: درمان با ایزوترهتینوئین خوراکی در مبتلایان به آکنهی ندولوکیستیک روشی کمعارضه میباشد اما باید احتمال عوارض جانبی جدی را همیشه مدنظر داشت.
مهناز بنیهاشمی، یلدا ناهیدی، محمدجواد یزدانپناه ، حبیبالله اسماعیلی، سمیه خطیبزاده،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پمفیگوس از بیماریهای شایع خودایمنی تاولی است که نیازمند درمان با سرکوبکنندهی ایمنی سیستمیک میباشد. سرکوبکنندههای ایمنی پیشآگهی بیماران پمفیگوس را در دههی اخیر تغییر داده، اما استفادهی طولانیمدت آنها همراه با عوارض قابل توجهی میباشد. امروزه سعی بر استفاده از داروهایی جدیدتر با عوارض جانبی کمتر در این بیماری میباشد. یکی از این داروها مایکوفنولات موفتیل میباشد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی این دارو در بیماران مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مقاوم به درمان میباشد.
روش اجرا: پروندهی 300 بیمار مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مرور شد و از میان آنها 28 پرونده که به دلیل مقاومت به درمان، داروی مایکوفنولات موفتیل دریافت کرده بودند وارد مطالعه شدند. اطلاعات با استفاده از پروندهها در پرسشنامهای جمعآوری و سپس با استفاده از آزمون همبستگی Kendall's tau-c، آزمون Mann-Whitney و تحلیل واریانس تحلیل آماری دادهها انجام شد.
یافتهها: نسبت مرد به زن 1.8:1 بود. میانگین سنی بیماران 13.6±43.3 سال بود. بیماران تحت درمان با مایکوفنولات (2gr/day) همراه پردنیزولون (1mg/kg/day) قرار داشتند. هفده بیمار (10 مرد و 7 زن) بهبودی کامل داشتند، ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان و جنسیت بیماران وجود نداشت (P=0.58). اختلاف معناداری بین میانگین سنی بیماران بهبودیافته و مقاوم به درمان وجود نداشت (P=0.77). ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان با شدت درگیری مخاطی (P=0.80) و شدت درگیری پوستی (P=0.80) وجود نداشت. 10 بیمار که مایکوفنولات را بیش از 12 ماه دریافت کرده بودند پاسخ درمانی مناسب داشتند و طی دورهی پیگیری بدون نیاز به مکمل دیگر هیچ عودی نداشتند.
نتیجهگیری: شروع اثر مایکوفنولات موفتیل آهسته است، اما مکملی مفید و با عوارض جانبی کم در درمان بیماران پمفیگوس ولگاریس، خصوصاً بیماران مقاوم به درمان، میباشد.
فاطمه ولیپوری گودرزی، جواد حدادنیا، مریم هاشمیان،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1393، دورهی 5، شمارهی 2 1393 )
چکیده
زﻣﻴﻨﻪ و ﻫﺪف: سرطان پوست شایعترین نوع سرطان بوده و 75% کل موارد سرطان را در جهان تشکیل میدهد. ملانوم بدخیم، تهاجمیترین نوع سرطان پوست است که بسیار بدخیم و کشنده است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی الگوی حرارتی تصاویر فروسرخ در افتراق ضایعات خوشخیم و بدخیم پوستی بود.
روش اﺟﺮا: مطالعهی حاضر برروی 120 نفر (60 نفر زن و 60 نفر مرد) دارای ضایعهی مشکوک به ملانوم بدخیم صورت گرفت و تشخیص نوع ضایعه (خوشخیمی یا بدخیمی) براساس الگوی حرارتی و با استفاده از روش کلاستربندی Fuzzy C-Means (FCM) انجام شد. در این تصویربرداری، تفاوت در پاسخهای حرارتی بین بافت سالم و ضایعه مقایسه و دادههای بهدستآمده با نتایج بیوپسی مقایسه شد.
ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: در 120 نمونهی مورد مطالعه، 3 مورد سرطان پوست (2 مرد و 1 زن) وجود داشت که با الگوی حرارتی تصاویر فروسرخ نیز قابل شناسایی بودند.
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی: در حال حاضر روشهای جدیدی برای تشخیص سرطان پوست بهویژه ابزارهای تشخیصی غیرتهاجمی، در آزمایشگاههای متعدد کشف شده است. روش ارائهشده در این مقاله بهعنوان یک روش غیرتهاجمی و مقرونبهصرفه برای تشخیص سرطان پوست مورد توجه قرار میگیرد.
مهناز بنیهاشمی، فخرالزمان پزشکپور، سحر عزیزآهاری، محمد توحیدی،
دوره 5، شماره 4 - ( دورهی 5، شمارهی 4، زمستان 1393 1393 )
چکیده
بیماری آندرسون ـ فابری که با
نام فابری نیز شناخته میشود، یک اختلال آنزیمی وابسته به کروموزوم X مغلوب بوده
که بهدلیل کمبود آنزیم آلفا گالاکتوزیداز لیزوزومی ایجاد میشود. تجمع
گلیکواسفنگولیپید در لیزوزوم سلولهای اندوتلیال، اطراف عروقی و عضلات صاف سبب
ایجاد علایم بیماری میگردد. وجود آنژیوکراتومهای متعدد از تظاهرات پوستی اصلی
این بیماری است. درگیری چشمها، حملات نوروپاتی دردناک، مشکلات قلبی ـ عروقی،
عوارض عروق مغزی و نارسایی کلیه از دیگر علائم این بیماری هستند.
با توجه به نادربودن بیماری
فابری، یک مورد از این بیماری در مردی 22 ساله که با ضایعات پوستی مشخصه و
نوروپاتی دردناک در انتهای اندامها مراجعه کرده بود گزارش می شود. این تشخیص با
توجه به گزارش آسیبشناختی بیوپسی بهعملآمده از ضایعات پوستی این بیمار دال بر
تشخیص آنژیوکراتوم، وجود علامت چشمی مشخصهی cornea
verticillata
و ناشنوایی حسی ـ عصبی در بیمار مطرح شد.
|
فاطمه ولیپوری گودرزی، جواد حدادنیا، مریم هاشمیان،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1394، دورهی 6، شمارهی 4 1394 )
چکیده
کیمیا اکبری، فرشاد هاشمیان، مریم شیعه مرتضی، پرویز طوسی،
دوره 8، شماره 2 - ( دورهی 8، شمارهی 2 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پسوریازیسولگاریس بیماری مزمن پوستی است که برای درمان آن از داروهای موضعی یا سیستمیک استفاده میگردد. با توجه به عدم درمان قطعی بیماران و نیاز به مصرف طولانیمدت داروها، شناخت عوارض دارویی میتواند کمک بسزایی به پیشگیری از ایجاد آنها و نیز بهبود روند درمانی بیماران کند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی فراوانی عوارض جانبی داروهای سیستمیک غیربیولوژیک در درمان پسوریازیس بود.
روش اجرا: این مطالعهی توصیفی، با استفاده از پروندههای 200 بیمار مبتلا به پسوریازیس متوسط تا شدید در بخش پوست بیمارستان شهدا و بیمارستان لقمان در تهران در سالهای 96-1395 انجام گرفت. اطلاعات بهدستآمده از پروندهی بیماران ثبتشده و با کمک نرمافزار آماری SPSS مورد بررسی قرار گرفتند. از آزمون آماری مربع کای برای بررسی ارتباط عوارض با جنسیت و آزمون آماری student T-Test برای بررسی ارتباط عوارض با سن استفاده شد.
یافتهها: از 200 بیمار مبتلا به پسوریازیس 56% مذکر بودند. 5/26% از آنها در سنین
34-25 سال قرار داشتند. میانگین سنی بیماران برابر 2/14±42 بود. 5/83% بیماران سابقهی خانوادگی پسوریازیس نداشتند. سابقهی ابتلا به فشارخون بالا در 11% بیماران وجود داشت. متوترکسات بیشترین میزان مصرف را داشت. افزایش آنزیمهای کبدی بیشترین عارضهی گزارششده با آن بود که در فرم قرص این میزان 2/16% و در فرم آمپول 21% بود. شایعترین عارضه سیکلوسپورین افزایش فشارخون بود که در 17 (3/15%) بیماران دیده شد. پوستهریزی بیشترین عارضهی مصرف آسیترتین بود (6/9%). اختلاف معنیداری بین شیوع عوارض، سن و جنس بیماران مشاهده نشد (05/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که داروهای خوراکی درمان پسوریازیس میتوانند برخی بیومارکرهای آزمایشگاهی را تغییر دهند یا عوارضی در پوست ایجاد کنند.
سارا هاشمی، علیاکبر یحیایی،
دوره 9، شماره 3 - ( پاییز 1397، دورهی 9، شمارهی 3 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پوست از بدخیمیهای شایع در دنیا است که با ناتوانیهایی همراه است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ایمنسازی در برابر استرس بر کیفیت زندگی و امید به زندگی در مبتلایان به سرطان پوست انجام شد.
روش اجرا: پژوهش از نوع مطالعات نیمهآزمایشی با پیشآزمون ـ پسآزمون پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. از میان مردان مبتلا به سرطان پوست مراجعهکننده به مرکز بالینی نگاه شهر ساوه در سال 1396، 30 نفر تصادفی انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. شش جلسهی آموزشی در هفته برگزار شد. آزمودنیها در آغاز و پایان طرح پرسشنامههای کیفیت زندگی و امید به زندگی را پر نمودند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمرات در گروه آزمایش تفاوت معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0P<). آزمودنیهای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهطور معناداری نمرات بهتری داشتند که اثربخشی مداخله را نشان داد.
نتیجهگیری: آموزش ایمنسازی در برابر استرس میتواند بهعنوان مداخلهای مفید و کاربردی در درمان روانشناختی مبتلایان به سرطان پوست و افزایش کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها بهکار رود.
مهرنوش جمشیدی، سارا هاشمی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1398، دورهی 10، شمارهی 1 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطهی کمالگرایی و افسردگی با تصویر بدنی در دختران داوطلب جراحی زیبایی است. روش تحقیق، توصیفی، از نوع همبستگی و ازنظر هدف کاربردی است.
روش اجرا: جامعهی آماری شامل دختران 40-20 ساله که داوطلب جراحی زیبایی (بینی و سینه) در شمال شهر تهران بودند که در سال 1397 به کلینیکهای زیبایی مراجعه نمودهاند. حجم نمونه برابر با 360 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری دادهها سه پرسشنامهی کمالگرایی چندبعدی تهران (1386)، افسردگی بک BDI.II (۱۹۹۶) و پرسشنامهی تصویر بدنی MBSRQ (1983) استفاده شده و تحلیل یافتهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین کمالگرایی و افسردگی با تصویر بدنی رابطهی معکوس وجود دارد یعنی هر چقدر کمالگرایی و افسردگی در آزمودنیها بالاتر باشد، تصویر بدنی ضعیفتری خواهند داشت. نیز بین کمالگرایی و افسردگی رابطهی مستقیم وجود دارد یعنی هر چقدر افسردگی در آزمودنیها بالاتر باشد، کمالگرایی بالاتری خواهند داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: متغیرهای کمالگرایی و افسردگی قادر به پیشبینی تصویر بدنی هستند. متغیر کمالگرایی با توجه به بزرگتربودن مقدار Beta سهم بیشتری در پیشبینی تصویر بدنی دختران دارد.
شبنم فهیم، سیدمحمد غضنفری هاشمی، احمدرضا طاهری، امیر تیمورپور، نفیسه اسماعیلی، نرگس قندی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1400، دوره 12، شماره 2 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تاکنون ارتباط بین تجربیات بیماران و کیفیت خدمات ارائهشده به آنان بهطور گسترده بررسی نشده است، اما شواهد نشان میدهد که بهبود تجربیات بیمار میتواند نتایج درمانی را بهبود بخشد. هدف این پژوهش تعیین رضایتمندی والدین کودکان مراجعهکننده به درمانگاه کودکان و عوامل مرتبط با آن بوده است.
روش اجرا: این مطالعه توصیفی با استفاده از پرسشنامه ازقبل طراحیشده Press Ganey به زبان فارسی و ازطریق مصاحبه با 207 نفر از والدین کودکان مراجعهکننده به درمانگاه کودکان بیمارستان پوست رازی در سال97 انجام شد.
یافتهها: از ۲۰۷ نفر شرکتکننده ۸۷ نفر پدر (۴۲%) و ۱۰۵ نفر مادر (7/50%) بودند. ۱۵ نفر باقیمانده نسبتهای دیگری با کودک داشتند. رضایتمندی کلی (در پاسخ به سؤال «درمانگاه ما را به دیگران توصیه میکنید») 8/62% بود. همچنین 5/72% شرکتکنندگان معتقد بودند پزشک خود را به دیگران توصیه خواهند کرد. کمترین میزان رضایت مربوط به معرفینکردن کارکنان درمانگاه و مشکلات در تنظیم وقت ویزیت بود. عواملی که بیشترین ارتباط را با رضایت کلی بیماران داشتند، بهترتیب شامل شاداببودن ویزیت توسط پزشک، اطمینان داشتن به پزشک و توصیه پزشک به دیگران بودند.
نتیجهگیری: ارتباط بین پزشک و بیمار بهطور معناداری با کیفیت تجربه بیمار در درمانگاه پوست کودکان ارتباط دارد. خانوادهها و بیماران در هنگام ارزیابی تجارب خود، ساده صحبتکردن و حساسیت پزشک را مشخصاً مورد توجه قرار میدهند.
سیدعلیرضا گلشنی، زهرا حسینهاشمی، محمدمهدی زرشناس،
دوره 12، شماره 4 - ( دوره 12، شماره 4 1400 )
چکیده
خضاب یکی از مهمترین راهکارهایی است که برای زیبایی و تقویت مو استفاده میشود و در طول تاریخ نیز استفاده از خضاب قدمتی دیرینه دارد. همچنین در منابع طب ایرانی به گیاهان مورد استفاده در خضاب و نقش آن در سلامت انسان اشاره شده است. در این راستا پژوهش حاضر خضاب و جایگاه آنرا در تاریخ تمدن ایرانی و نیز طب ایرانی مورد بررسی قرار میدهد.
تحقیق براساس جستوجوی کتابخانهای در منابع اصلی، تاریخی و مکتوب طب ایرانی انجام گرفت. همچنین پایگاههای مختلف اطلاعاتی مانند Magiran، SID و Google Scholar بهمنظور بررسی یافتههای جدید جستوجو شد.
آنچه که در این پژوهش حائز اهمیت است، استفاده از خضاب در طول تاریخ برای آراستگی، بهداشت و سلامت انسان بوده است. علاوهبر آن برای درمان بیماریها نیز از خضاب استفاده میشده است.
خضاب و ترویج آن میتواند در جهت ارتقای سلامت روانی و جسمانی مؤثر باشد ازاینرو، استفاده از خضاب و تأثیر آن در سلامت و بهداشت بدن انسان و گیاهان مورد استفاده در آن نیاز به بررسی بیشتری دارند؛ چراکه این تحقیقات میتواند راهگشای متخصصین طب سنتی قرار گیرد.
پروانه دلکآبادی، سارا هاشمی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوره 15، شماره 2 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو بهعنوان یکی از شایعترین اختلالات تولید رنگدانهای پوست، پیامدهای روانی ـ اجتماعی قابلتوجهی برای بیماران به همراه دارد؛ لذا کشف مسیرها و متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت روان در این افراد مهم است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش واسطهای شرم درونیشده در رابطه بین اجتناب شناختی و دشواریهای بین فردی در پیشبینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت.
روش اجرا: پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران مبتلا به ویتیلیگو بیمارستان رازی تهران بودند که 170 نفر به روش هدفمند براساس معیارهای ورود انتخاب و وارد مطالعه شدند. از پرسشنامههای اجتناب شناختی سکستون و داگاس، مشکلات بین فردی بارخام، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و شرم درونیشده کوک استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر با استفاده از نسخه 26 نرمافزار SPSS و PLS انجام شد.
یافتهها: براساس نتایج متغیر شرم درونی در ارتباط بین مشکلات بین فردی با کیفیت زندگی بهعنوان یک متغیر میانجی نسبی شناخته شد؛ اما در مسیر بین اجتناب شناختی با کیفیت زندگی اثری نشان نداده و مسیر اجتناب شناختی با کیفیت زندگی و شرم درونی بهعنوان متغیر میانجی در سطح معنیداری کمتر از 05/0 معنیدار نبود.
نتیجهگیری: متخصصان سلامت روان میتوانند در مداخلات با درنظرگرفتن نقش شرم درونی بین عوامل بررسیشده، نقش مهمی در کمک به بیماران ویتیلیگو برای عبور از چالشها، بهبود وضعیت سلامت روان و بهزیستی ایفا کنند.