فاطمه وندرجبپور، رضا رئوفیان، فاطمه غلامعلی، پدرام نورمحمدپور، مرتضی هاشمزادهچالشتوری، مینا تبریزی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
کارسینوم سلول بازال اولین و شایعترین سرطان در ایران و جهان است و در آینده، شیوعی برابر با کل سرطانهای دیگر خواهد داشت. مسیر سیگنالینگ Hedgehog (Hh) در بیماریزایی این سرطان نقش بهسزایی دارد. بهطوری که جهش در ژن PTCH و Smo عامل حدود 75% تا 95% از کل موارد کارسینوم سلول بازال اسپورادیک و اغلب کارسینوم سلولهای بازال ارثی را دربرمیگیرند. امروزه، گزینههای درمانی متعددی برای درمان این نوع سرطان موجود است که از بین درمانهای موجود، روش جراحی Mohs و روش جراحی و برداشتن ضایعه با حاشیهی آن بهترین و مؤثرترین روش درمان برای این بیماری میباشند. با توجه به پیشرفتهای علمی حاضر و شناسایی مسیرهای مولکولی درگیر در این سرطان، درمانهای دارویی مهارکنندهی مسیر Hh بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. از این بین، داروی Vismodegib در سال 2012 توسط سازمان غذا و داروی آمریکا بهعنوان دارویی جهت درمان کارسینوم سلول بازال متاستاتیک به ثبت رسیده است. بدینترتیب شاید بتوان از این سری داروها بهطور هدفمند، بهعنوان درمانهای امیدبخش برای سرطان در آینده استفاده کرد.
سیمین شمسیمیمندی، محمدباقر واصلی، فرزاد آبرود،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
مقدمه و هدف: زگیل، بیماری ویروسی شایع بافتهای اپیتلیال، توسط ویروس پاپیلومای انسانی
(human papilloma virus [HPV]) ایجاد میشود. برای افزایش اثربخشی و کاهش عوارض درمان، روشهای مختلف درمان را با هم استفاده میکنند که یکی از آنها استفاده از کرایوتراپی به همراه کانتاریدین است. نظر به اینکه کانتاریدین درد و اسکار کمتری برجای میگذارد، بر آن شدیم تا در قالب یک کارآزمایی بالینی بین این روش درمانی و کرایوتراپی به همراه دارونما، ازنظر تعداد جلسات درمان و میزان عوارض مقایسهای انجام دهیم. روش اجرا: در این کارآزمایی بالینی دوسو کور، 110 بیمار مبتلا به زگیل معمولی، بهصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. محلول کانتاریدین 7/0% (Canthacur) بهعنوان دارو و محلول flexible collodion بهعنوان دارونما در دو ظرف مشابه بعد از انجام کرایوتراپی بهصورت موضعی به کار برده شدند. سپس بیماران ازنظر میزان بهبودی، تعداد جلسات درمان، فراوانی عوارض و عود ضایعات، پیگیری شدند. یافتهها: میزان بهبودی در هر دو گروه 100% بود. در گروه کانتاریدین، میانگین تعداد جلسات درمان، 4/3 و در گروه شاهد 7/4 بود (001/0>P). بروز عارضهی هیپرپیگمانتاسیون در گروه مطالعه بیشتر از گروه شاهد بود (1/29% در برابر 9/10% و 017/0=P). بروز عارضهی اسکار آتروفیک در گروه مورد مطالعه کمتر از گروه شاهد بود (1/9% در برابر 1/29%). در مورد سایر عوارض و میزان عود پس از درمان، تفاوت معناداری در دو گروه یافت نشد. نتیجهگیری: استفادهی همزمان از کانتاریدین و کرایوتراپی در کاهش تعداد جلسات درمان و عوارضی مثل اسکار آتروفیک مؤثر است ولی باعث افزایش عارضهی هیپرپیگمانتاسیون میشود. همچنین در بروز عوارض دیگر و کاهش میزان عود بیماری بیتأثیر است.
پدرام نورمحمدپور، امیرهوشنگ احسانی، مصطفی میرشمسشهشهانی، فاطمه شاهمحمدی، فاطمه غلامعلی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
مقدمه: ملانوم بدخیم از کشندهترین تومورهای پوستی بهشمار میرود. میزان بروز، نمای آسیبشناختی و مرگومیر این تومور در کشورهای غربی با کشورهای آسیایی و خاورمیانه تفاوتهای بسیاری دارد. با توجه به اهمیت تشخیص زودرس در شناسایی و درمان تومور در مراحل اولیهی اطلاع از یافتههای دموگرافیک آن کمککننده بهشمار میرود. هدف از مطالعهی حاضر بررسی ویژگیهای دموگرافیک بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم مراجعهکننده به درمانگاه تومورهای پوستی بیمارستان رازی است.
روش اجرا: در قالب مطالعهای مقطعی، اطلاعات دموگرافیک مورد نیاز، مشخصات بالینی و یافتههای آسیبشناسی کلیهی بیماران با تشخیص ملانوم بدخیم وارد مطالعه شده، همزمان با پرونده، در پرسشنامههای ویژه درج و در پایان مطالعه، توصیف و تحلیل آماری دادهها انجام شد.
یافتهها: در کل تعداد 2500 پرونده مورد بررسی قرار گرفت که از میان آنها 166 مورد ملانوم مشتمل بر 89 زن (6/53%) و 77 مرد (4/46%) با نسبت جنسیتی 15/1 به 1 مورد شناسایی قرار گرفت (فراوانی نسبی برابر 5/6%). میانگین سنی افراد مورد مطالعه 5/60 سال بوده است. 65 نفر (2/39%) سابقهی تماس مزمن با نور آفتاب را داشتند. متوسط زمان مراجعه از لحظه آگاهی بیمار از وجود ضایعه تا تشخیص در حدود 9 ماه بود. شایعترین نوع آسیبشناختی تومور نوع آکرال لنتیگویی بود. شایعترین مرحلهی کشف تومورها، مرحلهی Clark 3 بود (0/46%). شایعترین محل تومورها، سر و گردن بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی ملانوم بدخیم درصد قابلملاحظهای از تومورهای پوستی را در ایران شامل میشود. با توجه به سابقهی تماس طولانی با نورآفتاب، مرحلهی بالای تومور در هنگام مراجعه و متوسط 9 ماه تأخیر از زمان بروز ضایعه تا مراجعه به نظر میرسد انجام فعالیت غربالگری و افزایش آگاهی عموم مردم از اهمیت زیادی برخوردار باشد. برخی نتایج مطالعه مانند سابقهی خانوادگی، شیوع خالهای ملانوسیتیک و محل شایع بروز تومورها نیاز به مطالعات با حجم نمونهی بزرگتر دارند.
علی ابراهیمی، حسین ارشادینیا،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زﻣﻴﻨﻪ و ﻫدف: رویش موهای ناخواسته از مشکلاتی است که از مدتها قبل بهعلت احساس ناخوشایند مبتلایان به آن، تحقیقات بسیاری را به خود اختصاص داده است. میزان رضایتمندی بیماران از لیزرهای متعددی که برای از بینبردن موهای ناخواسته به کار میرود، متفاوت است.
روش اﺟﺮا: از مجموع 50 بیمار این مطالعه که در درمانگاه پوست حاجدایی در استان کرمانشاه انجام گرفته است درصد رضایت بیماران در استفاده از لیزر دیود براساس ارزیابی دیداری ـ شنیداری محاسبه شد.
ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: در این تحقیق بیماران همگی خانم و با میانگین سنی 2/95/32 سال و در 3 تیپ پوستی (روشن، گندمی و تیره) تقسیمبندی شدند. انرژی بهکار رفته نیز بین 40-25 J/cm2 بوده و میزان رضایتمندی بیماران در استفاده از لیزر دیود نیز 9/76% بود. شایعترین عارضه (3/28%) قرمزشدن گذرای چندساعته بلافاصله بعد از لیزر درمانی بود. بیشترین میزان رضایتمندی در بیمارانی مشاهده شد که همزمان با انجام لیزر دارو مصرف میکردند (0/85%). کمترین میزان رضایتمندی در بیمارانی مشاهده شد که اختلال قاعدگی داشتند و همزمان دارو مصرف نمیکردند (3/73%). بین تعداد جلسات مراجعه و میزان رضایتمندی بیماران از لیزر دیود ارتباط مستقیم و معنیداری وجود داشت (05/0>P و 51/0=r).
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی: با توجه به نتایجی که به دست آمده میتوان گفت که استفاده از لیزر دیود در ازبینبردن موهای زائد پوست یک روش مناسب و موثر میباشد.
عذرا محمدپناهاردکان، جلیل باباپورخیرالدین، رحیم یوسفی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی شاخصهای روانسنجی پرسشنامهی نگرشهای فرهنگی ـ اجتماعی در مورد ظاهر بدن بود.
روش اجرا: نمونهی پژوهش حاضر، 250 نفر از دانشآموزان (173 دختر و 77 پسر) دبیرستانهای شهرستان ابرکوه بود که به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامهی نگرشهای فرهنگی ـ اجتماعی در مورد ظاهر پاسخ دادند. اعتبار این پرسشنامه به دو شیوهی همسانی درونی و دونیمهسازی بررسی گردید که به ترتیب ضرایب اعتبار 77/0 و 55/0 حاصل شد. برای مطالعهی روایی پرسشنامهی مزبور از روش روایی سازه (تحلیل عوامل) استفاده شد.
یافتهها: نتیجهی تحلیل عوامل، با استفاده از روش چرخشی واریماکس و براساس آزمون Scree، بیانگر وجود چهار عامل درونیسازی ـ کلی، درونیسازی ـ ورزشکار، اطلاعاتی و فشارها در این پرسشنامه بود که در مجموع 61/37% از واریانس کل آزمون را تبیین مینمودند.
نتیجهگیری: درمجموع، نتایج پژوهش، اعتبار و روایی مطلوب فرم فارسی پرسشنامهی نگرشهای فرهنگی ـ اجتماعی در مورد ظاهر را تأیید میکند و بیانگر این مسئله است که به آسانی میتوان از این ابزار در موقعیتهای بالینی و پژوهشی برای بررسی نگرش فرد نسبت به ظاهر خود متأثر از عوامل فرهنگی و اجتماعی استفاده کرد.
آمنه یزدانفر، محمدرضا احمدپناه، زهره خردمند،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو و آکنه از بیماریهای مزمن پوستی شایع با تأثیرات زیباییشناختی بوده که جنبههای مختلف کیفیت زندگی را متأثر میسازند. این مطالعه جهت ارزیابی کیفیت زندگی در مبتلایان به آکنه یا ویتیلیگو و بررسی متغیرهای مؤثر برآن طراحی شد.
روش کار: این مطالعهی مقطعی بر روی 132 بیمار مبتلا به ویتیلیگو و 136 بیمار مبتلا به آکنه انجام گرفت. دادههای بیماران با استفاده از پرسشنامهای برای جمعآوری اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی کیفیت زندگی (Dermatology Life Quality Index [DLQI]) گردآوری شد. سپس دادهها با استفاده از نسخهی 16 نرمافزار SPSS مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی مبتلایان به ویتیلیگو و آکنه بهترتیب 7/5±8/22 و 5/11±9/28 سال بود. فراوانی نسبی زنان در مبتلایان ویتیلیگو و آکنه بهترتیب برابر 5/54% و 8/83% بود که بیماران ازنظر سن و جنس به روش طبقهبندی همسان شدند. بین نمرهی کیفیت زندگی با سن، تأهل، شغل، سکونت، تحصیلات و سن ابتلا در گروه بیماران ویتیلیگو ارتباط معنادار آماری پیدا نشد. بین نمرهی کیفیت زندگی با سن، تأهل، شغل، سکونت، تحصیلات و سن ابتلا در گروه بیماران آکنه نیز ارتباط معنادار آماری پیدا نشد. میانگین نمرهی کیفیت زندگی در گروه ویتیلیگو و آکنه بهترتیب 75/6 و 05/7 بود که ازنظر آماری معنادار نبود (08/0P=)، ولی در دو خردهمقیاس احساسات و علائم (002/0P=) و خردهمقیاس روابط شخصی (02/0P=) تفاوت معنادار وجود داشت. مبتلایان به ویتیلیگوی مزمنتر بهطور قابل ملاحظهای کیفیت زندگی پایینتری داشتند (008/0P=). بین کیفیت زندگی و شکل درگیری در ویتیلیگو رابطهی معنادار آماری یافت شد و مبتلایان به فرم منتشر نسبت به فرم موضعی نمرهی کیفیت زندگی بالاتری کسب کردند (032/0P=). در مبتلایان به آکنه، در صورت ابتلا به فرم شدید آکنه کیفیت زندگی افت بیشتری کرده بود (002/0P=). میانگین نمرهی کیفیت زندگی برحسب جنس در هیچیک از بیماریها تفاوت معنیدار نداشت. اختلاف میانگین نمرهی کیفیت زندگی بین دو گروه ویتیلیگو و آکنه برحسب متغیرهای شغل، سکونت و تحصیلات ازطریق آزمون آنالیز واریانس دوطرفه نیز ازنظر آماری معنادار نبود.
نتیجهگیری: در این مطالعه کیفیت زندگی مبتلایان به آکنه و ویتیلیگو تحت تأثیر ماهیت، شدت و وسعت بیماری و مدت ابتلا قرار دارد. این نتایج لزوم توجه پزشکان و روانشناسان را در ادارهی این بیماران به گروههای در معرض خطر ازنظر کیفیت زندگی جهت مؤثرتربودن درمان مشخص میسازد.
محمد آزاد، سامان احمدنصرالهی، علیرضا فیروز،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
پرتوهای فرابنفش در حالی که قسمت کوچکی از نور خورشید را تشکیل میدهند، برای پوست مضر بوده و باعث آفتابسوختگی، آسیب و حتی سرطان پوست میشوند. ضدآفتابها از پرمصرفترین فرآوردههای آرایشی ـ بهداشتی میباشند که شخص را از ابتلا به سرطان پوست یا آسیبهای ناشی از نور خورشید محافظت میکنند. این محصولات به دو گروه شیمیایی و فیزیکی تقسیم میشوند. ضدآفتابهای فیزیکی حاوی اکسید روی با دو مکانیسم انعکاس و پراکندن نور، پوست را از امواج فرابنفش محافظت میکنند. این نوع فرآوردهها بدون آلرژی و ایجاد حساسیت و آکنه میباشند. در حال حاضر، استفاده از نانوذرات اکسید روی در فرمولاسیون ضدآفتابها این قابلیت را ایجاد کرده است که محصولات فوق هر دو مزیت محافظت در برابر پرتوهای مضر خورشید و جذابیت آرایشی را داشته باشند.
نرگس علیزاده، سمیه حسینزاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
استئوماکوتیس بیماری نادر و خوشخیمی است که با پدیدآمدن ندولهای استخوانی در ناحیهی درم مشخص میشود. علت این بیماری هنوز شناخته نشده است و ممکن است بهصورت اولیه یا ثانویه ایجاد شود. در این مقاله خانم 55 سالهای با ضایعات استئوماکوتیس متعدد به شکل پاپولهایی به رنگ پوست در ناحیهی صورت معرفی میشود.
سیمین شمسی میمندی، رضوان امیری، مهین افلاطونیان، عباس پرداختی،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی آندروژنتیک از شایعترین انواع ریزش مو در آقایان میباشد. در حال حاضر تنها داروی موضعی مورد تأیید توسط سازمان غذا و داروی آمریکا برای آلوپسیآندروژنتیک، مینوکسیدیل میباشد. به هر صورت، اثربخشی این دارو به دلیل نفوذ کم پوستی، محدود است. با توجه به اینکه سیستمهای دارورسانی مانند لیپوزومها و نیوزومها اثربخشی بیشتر و عوارض جانبی کمتری دارند، این مطالعه بهمنظور مقایسهی اثربخشی محلول موضعی مینوکسیدیل نیوزومال 2.5% با محلول موضعی متداول مینوکسیدیل %2.5 صورت گرفته است.
روش اجرا: در این کارآزمایی بالینی، تصادفی دارای گروه شاهد دوسوکور، 90 بیمار مذکر که براساس معیارهای Hamilton مبتلا به آلوپسی آندروژنتیک بودند، وارد مطالعه شدند. بیماران ازنظر پاسخ به درمان براساس ارزیابی پزشک (با درماتوسکوپ) و خودارزیابی بیمار در هر یک از دو گروه به مدت 6 ماه بهصورت ماهانه موردپیگیری قرار گرفتند.
یافتهها: هشتاد و هشت نفر از شرکتکنندگان مطالعه را به پایان رساندند. میانگین تعداد موی افزایشیافته در گروه نیوزومال 28.18±11.00 و در گروه مینوکسیدیل متداول 5.23±14.22 در طول دورهی درمان بود (P<0.001). در ارزیابی میانگین پاسخ به درمان توسط بیمار در گروه نیوزومال 8.72±5.03 و در گروه مینوکسیدیل متداول 3.33±2.67 بود که بهطور معنیداری رضایت بیشتر بیماران را نشان میدهد (P=0.001). دو بیمار در گروه مینوکسیدیل نیوزومال بهدلیل قرمزی و خارش ناشی از مصرف دارو از مطالعه خارج شدند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، مینوکسیدیل نیوزومال ازنظر آماری بهطور معنیداری باعث پاسخ درمانی بهتری نسبت به محلول متداول مینوکسیدیل شد. بنابراین ممکن است استفاده از این ترکیب جدید دارویی برای درمان آلوپسی آندروژنتیک توصیه میگردد.
سامان احمدنصرالهی، حورناز حسنزاده، ترانه یزدانپرست، شادی مرامیزنوز، مهدی محیطیاصلی، علیرضا فیروز،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از فرآوردههای ضدآفتاب یکی از مهمترین روشهای محافظت در برابر نورآفتاب است. ارزیابی بیخطری این محصولات با بررسی میزان حساسیت پوستی برروی داوطلبین انسانی انجام میپذیرد. شاخصهای بیوفیزیکی بهعنوان یک روش سریع و غیرتهاجمی جهت بررسی بیخطری استعمال محصولات آرایشی کاربرد دارد.
روش اجرا: پنج نوع ضدآفتاب موجود در بازار ایران انتخاب گردید و به کمک آزمونهای بیومتری پوست با استفاده از دستگاه MPA 580 Cutometer®، میزان تغییرات رخ داده بر شاخصهای میزان تبخیر آب از اپیدرم، رطوبت لایهی شاخی، pH، محتوای ملانین و محتوای هموگلوبین موردبررسی قرارگرفت.
یافتهها: هیچ تفاوت بالینی معنیداری در شاخصهای pH، محتوای ملانین و محتوای هموگلوبین پوست قبل و بعد از مصرف کرمهای ضدآفتاب مشاهده نشد. تفاوت در شاخصهای میزان تبخیر آب از اپیدرم و رطوبت لایهی شاخی در برخی ضدآفتابهای موردمطالعه بهدلیل وجود ترکیبات پوشاننده یا جذبکنندهی رطوبت در فرمولاسیون کرم پایه بود.
نتیجهگیری: مصرف ضدآفتابها سبب ایجاد واکنشهای حساسیتی در داوطلبین نگردید و میتوان این محصولات را برای مصرف توصیه نمود.
حسین مرتضوی، فرید عباسی، مریم کوپائی، نفیسه اسماعیلی،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پمفیگوسولگاریس بهعنوان شایعترین شکل بیماری خودایمنی پمفیگوس بهشمار میرود. تهیهی نمونهی خون بهمنظور تشخیص بیماری، با دشواریهایی همراه است، درحالی که نمونهگیری از بزاق بسیار آسانتر میباشد. شناخت روشهای ارجح تشخیصی و پایش فعالیت بیماری، به تسریع تشخیص، درمان بهتر، کاهش هزینههای درمانی، ارتقای کیفیت درمان و کاهش مرگ و ناتوانی ناشی از بیماری خواهد شد. هدف از مطالعهی حاضر، بررسی حساسیت ELISA در تشخیص اتوآنتیبادیهای anti-DSG1 و anti-DSG3 در بزاق و سرم بیماران مبتلا به پمفیگوسولگاریس میباشد.
روش اجرا: در این مطالعهی مورد ـ شاهدی، 40 بیمار مبتلا به پمفیگوسولگاریس مراجعهکننده به بیمارستان رازی که تشخیص بیماری آنها ازطریق بررسی آسیبشناسی و انجام ایمونوفلوئورسانس مستقیم به اثبات رسیده بود، بهعنوان گروه بیمار و 40 فرد سالم بهعنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. نمونهی بزاق غیرتحریکی با روش تفکردن (Spitting) به همراه نمونهی سرم از هر دو گروه تهیه شد. اطلاعات دموگرافیک، شدت بیماری و فنوتیپ بیماری در پرسشنامههایی که به این منظور تدوین شده بود، ثبت گردید. تست ELISAی DSG1 و DSG3 برروی نمونههای سرم و بزاق هر دو گروه انجام شد.
یافتهها: سن متوسط بیماران 43.37±11.94 با دامنهی 26 تا 71 سال بود. ELISAی DSG1 بزاق در 17 بیمار (حساسیت 42.5%) و ELISAی DSG1 سرم در 36 بیمار (حساسیت 90%) مثبت گزارش گردید. همچنین ELISAی DSG3 بزاق، در 24 بیمار (حساسیت 60%) و ELISAی DSG3 سرم در 34 بیمار (حساسیت 85%) مثبت بود.
نتیجهگیری: اگرچه حساسیت سرم در تشخیص اتوآنتیبادیهای پمفیگوسولگاریس نسبت به بزاق بیشتر است، اما از بزاق میتوان بهعنوان یک بیومارکر مناسب جهت تعیین سطوح آنتیبادیها و پایش فعالیت بیماری استفاده نمود.
پدرام نورمحمدپور، امیرهوشنگ احسانی، کامبیز کامیاب، بیتا ساقی، حسن صیرفی، علی صادقی نیا، فاطمه غلامعلی،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رواج روزافزون خالکوبیهای زیبایی، خصوصاً در کشورهای جهان سوم و خصوصاً در بین خانمها و احتمال ایجاد ضایعات بهدلیل ایجاد واکنشهای ایمنی برروی نواحی خالکوبیشده و همچنین ارتباط احتمالی آن با ابتلا به سارکوئیدوز در آینده، مطالعهی حاضر با هدف بررسی ارتباط بین علائم بالینی و جنسیت افراد با گرانولوم ناشی از خالکوبی در بین سایر انواع ضایعات گرانولوماتوز غیرعفونی انجام شد.
روش اجرا: این مطالعه بهصورت مقطعی گذشتهنگر از ابتدای سال 1386 تا پایان سال 1390 در مبتلایان به انواع ضایعات گرانولوماتوز غیرعفونی براساس تشخیص نهایی آسیبشناسی که به درمانگاه بیمارستان رازی مراجعه کردهاند، انجام شد.
یافتهها: درکل 1099 بیمار وارد طرح شدند. شایعترین گرانولوم غیرعفونی یافتشده، گرانولوم جسم خارجی با 511 مورد (46.4%) و پس از آن گرانولوم ناشی از خالکوبی با 102 مورد (9.3%) بود. تمام بیماران با گرانولوم ناشی از خالکوبی، خانمهای با سن 40 تا 60 سال و با میانگین سنی 43.09 و انحراف معیار 8.57 سال بودند. 96.1% از این بیماران، دارای ضایعات پوستی در صورت خود بودند. 26 مورد (25%) از ضایعات گرانولوم ناشی از خالکوبی با نمای گرانولوم سارکوئیدال و 1 مورد (1%) با نمای گرانولوم کازئوز مشاهده شدند. غالب ضایعات این بیماران بهصورت پاپول (32.35%) و پلاک (24.51%) گزارش شدند.
نتیجهگیری: گرانولوم ناشی از خالکوبی دومین گرانولوم شایع غیرعفونی بهشمار میرود و تقریباً در 25% موارد نمای سارکوئیدال دارد. با توجه به ارتباط احتمالی گرانولوم سارکوئیدال با بروز اسکار سارکوئیدوز و نیز سارکوئیدوز سیستمیک بررسی تمام موارد واکنش به خالکوبی از لحاظ آسیبشناسی منطقی بهنظر میرسد.
اطهر معین، مهران حیدری سراج،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فدراسیون جهانی آموزش پزشکی با تدوین استانداردهای آموزش پزشکی به دانشگاههای علوم پزشکی توصیه کرده است که در آموزش و فرآیند یاددهی ـ یادگیری دانشجویان را در بهعهدهگرفتن فعال مسئولیت برای یادگیری خود تشویق نمایند و آنها را برای یادگیری مادامالعمر آماده سازند. هدف از این مطالعه، مقایسهی اثربخشی مشارکت دانشجویی در فرآیند یاددهی ـ یادگیری درس پوست به دو شیوهی بحث گروهی و سخنرانی از دیدگاه دانشجویان بوده است.
روش اجرا: این مطالعهی توصیفی ـ مقطعی بین سالهای 1390 تا 1392 طی 19 دورهی ماهیانهی ارائهی واحد پوست به دانشجویان پزشکی (هر دوره 5 تا 7 نفر) انجام گرفته است. در هر دوره، 16 جلسهی 2 ساعتهی تئوری، برنامهریزی شده است. تدریس 4 جلسهی اول توسط اساتید و 12 جلسهی بعد توسط مشارکت فعال دانشجویی تحت نظارت اساتید بهصورت 6 جلسه بحث گروهی و 6 جلسه سخنرانی بوده است و در پایان هر دوره توسط پرسشنامه، دیدگاه دانشجویان راجع به اثربخشی دو شیوهی فوق مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از 102 دانشجوی شرکت کننده در این مطالعه 94 نفر (62.15%) بحث گروهی، 2 نفر (1.96%) سخنرانی و 5 نفر (4.9%) هر دو روش را مفید دانسته و 1 نفر (0.98%) هیچکدام از این دو روش را مفید ندانسته است. علل ارجحیت بحث گروهی بهترتیب اولویت عبارت بودند از: انجام پیشمطالعه و آمادگی ذهنی، مشارکت کلّیهی دانشجویان، یادگیری در سطح بالاتر و ماندگاری بهتر مطالب در ذهن، بیان نکات مهم توسط استاد، تکرار مطالب، نشاط و عدم کسالت در بحث گروهی.
نتیجهگیری: بحث گروهی یک روش ارزشمند در فرآیند یاددهی ـ یاد گیری با مشارکت فعّال و پویای دانشجویان است که باعث یادگیری مستقل و فهم عمیق مطالب درسی، توجّه بیشتر به نکات کلیدی و ایجاد محیطی با نشاط در آموزش میگردد. از این روش جهت ارتقای آموزش پزشکی در گروههای آموزشی دیگر نیز میتوان استفاده کرد.
فاطمه ولیپوری گودرزی، جواد حدادنیا، مریم هاشمیان،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زﻣﻴﻨﻪ و ﻫﺪف: سرطان پوست شایعترین نوع سرطان بوده و 75% کل موارد سرطان را در جهان تشکیل میدهد. ملانوم بدخیم، تهاجمیترین نوع سرطان پوست است که بسیار بدخیم و کشنده است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی الگوی حرارتی تصاویر فروسرخ در افتراق ضایعات خوشخیم و بدخیم پوستی بود.
روش اﺟﺮا: مطالعهی حاضر برروی 120 نفر (60 نفر زن و 60 نفر مرد) دارای ضایعهی مشکوک به ملانوم بدخیم صورت گرفت و تشخیص نوع ضایعه (خوشخیمی یا بدخیمی) براساس الگوی حرارتی و با استفاده از روش کلاستربندی Fuzzy C-Means (FCM) انجام شد. در این تصویربرداری، تفاوت در پاسخهای حرارتی بین بافت سالم و ضایعه مقایسه و دادههای بهدستآمده با نتایج بیوپسی مقایسه شد.
ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: در 120 نمونهی مورد مطالعه، 3 مورد سرطان پوست (2 مرد و 1 زن) وجود داشت که با الگوی حرارتی تصاویر فروسرخ نیز قابل شناسایی بودند.
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی: در حال حاضر روشهای جدیدی برای تشخیص سرطان پوست بهویژه ابزارهای تشخیصی غیرتهاجمی، در آزمایشگاههای متعدد کشف شده است. روش ارائهشده در این مقاله بهعنوان یک روش غیرتهاجمی و مقرونبهصرفه برای تشخیص سرطان پوست مورد توجه قرار میگیرد.
حمید صالحینیا،
دوره 5، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
سردبیر محترم:
سرطانها در جهان بهعنوان یکی از مهمترین علل مرگ و هزینههای درمانی مطرح میباشند که در بین سرطانها، سرطان پوست شایعترین سرطان در جهان بوده و تعداد زیادی از افراد را درگیر کرده و بروز آن در جهان رو به افزایش میباشد. در ایران نیز یک معضل بهداشت عمومی میباشد.
یکی از مهمترین دلایل این افزایش در بروز سرطان پوست میتواند افزایش فعالیتهای روزانه در محیط باز بدون پوشش کافی و در معرض آفتاب قرارگرفتن باشد. یکی از بهترین راههای مقابله با بیماریها پیشگیری اولیه میباشد، پیشگیری اولیه با توجه به افزایش بروز این نوع سرطان و ارزانتربودن و کاراتربودن این نوع پیشگیری در جلوگیری از این نوع سرطان، بسیار مفید و قابل استفاده میباشد.
یکی از مهمترین اقدامات پیشگیریکننده از سرطان پوست، استفاده از ضدآفتابها میباشد، این مواد مانع از ورود اشعه (بهعنوان یک عامل خطرساز مهم در بروز سرطان پوست) به بدن میشود، درنتیجه نقش محافظتی بالایی در پیشگیری از سرطان پوست دارد.
اما نکتهی جالب این است که همزمان با افزایش مصرف مواد و لوازم آرایشی در کشور طی سالهای اخیر، میزان ابتلا به سرطانهای پوستی در کشور نیز افزایش یافته است؛ این در حالی است که در مطالعات مختلف، اثربخشی ضدآفتابها در پیشگیری از سرطان پوست به تأیید رسیده است. این تناقض پیشرو میتواند ناشی از این باشد که لوازم آرایشی غیرمجازی در بازار به فروش میرسد و از آنجایی که افراد آگاهی درستی در این زمینهها ندارند، بسیاری از سودجویان با تولید و فروش انواع محصولات آرایشی، با درج نام برندهای معتبر و استفاده از مواد غیرمجاز و سمی، سلامت عموم را به مخاطره انداختهاند و ضدآفتابها که خود بهعنوان یک ماده برای پیشگیری از سرطان و سایر بیماریهای پوستی مطرح میباشد، خود میتواند زمینهساز مخاطرات جدی و حساسشدن پوست و درنتیجه بیماریهای همراه با آن گردد؛ لذا با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر میرسد میبایست در این زمینه اطلاعات کافی به مردم ازطریق رسانههای عمومی و آموزشی ارائه گردد و توجه و نظارت بیشتری بر مواد آرایشی ازجمله ضدآفتابهای موجود در بازار شود و افراد بهخصوص بانوان (بهدلیل خرید بیشتر این لوازم) در هنگام خرید این محصولات دقت کافی داشته باشند. همچنین پزشکان و متخصصان در این زمینه اطلاعات لازم در اختیار مراجعین و بیماران قرار دهند.
با توجه به سیاست مجلهی پوست و زیبایی در جهت ارتقای سطح سلامت پوست در جامعه و با توجه به اهمیت سلامت پوست و مصرف زیاد لوازم آرایشی خصوصاً در بانوان و نقش اینها در سلامتی، همانطور که در بالا ذکر شد میتواند بهعنوان یک تیغ دولبه رفتار کند، بهطوری که درصورت مصرف درست باعث کاهش سرطان پوست و درصورت مصرف نادرست باعث افزایش بیماریهای پوستی گردد، انتظار میرود این دستنوشته مورد توجه مسئولین و خوانندگان قرار گیرد تا شاهد استفاده درست از ضدآفتابها در کشور و کاهش خطرات همراه باشیم.
طاهره سوری ، نفسیه اسماعیلی، مصطفی میرشمسشهشهانی، محمدرضا پورساداتی، عباس کریمی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان معمول برای مبتلایان به پمفیگوس استفاده از
کورتیکواستروئیدها به همراه یک یاور (adjuvant) میباشد. مطالعات قبلی نشان
دادهاند که درمان با کورتیکواستروئیدها باعث تغییر پروفایل چربیهای سرم خصوصاً
کاهش شاخص آتروژنیک میگردد. به همین خاطر مطالعهای جهت بررسی تغییرات پروفایل
چربی در مبتلایان به پمفیگوس تحت درمان با کورتیکواستروئید همراه با یا بدون
یاور انجام شد.
روش اجرا: در این مطالعهی مقطعی گذشتهنگر، پروندهی پزشکی 148 بیمار مبتلا
به پمفیگوس بستری در بیمارستات رازی تهران، ازنظر سطح سرمی چربیها در بدو
مراجعه و تا 3 هفته بعد از شروع درمان مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 58% بیماران زن و میانگین سنی بیماران 1/47 سال بود. 3/79%
بیماران تحت درمان پردنیزولون همراه با آزاتیوپرین، 3/13% تحت درمان
با پردنیزولون بهتنهایی بودند و بقیه، پردنیزولون همراه سایر داروها دریافت میکردند.
تغییرات سطوح سرمی لیپوپروتئین با تراکم کم (low-density lipoprotein [LDL])،
لیپوپروتئین با تراکم زیاد (high-density
lipoprotein [HDL])، کلسترول تام (total cholesterol [TC]) و تریگلیسرید (triglyceride [TG]) 3 هفته
بعد از آغاز درمان نسبت به بدو مراجعه با افزایش معنیداری همراه بود (05/0>.(P سه هفته پس از آغاز درمان، بهجز مقادیر بالاتر تریگلیسرید در زنان، سایر مقادیر ارتباط معناداری
با جنس، سن، شدت بیماری، گروههای دارویی و مصرف استاتینها نشان نداد (05/0<.(P
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، گرچه با درمان متداول
پمفیگوس سطوح سرمی اجزای پروفایل چربی در بیماران ایرانی تغییر میکند، ولی به
نظر میرسد این تغییر با اثر نامطلوبی در شاخص آتروژنیک بیماران همراه نیست.
|
علیرضا خاتمی، علیرضا فیروز، فتحیه مرتضوی، رامین همایونی زند، یحیی دولتی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اخذ
مدرک دانشنامهی تخصصی نهتنها تداعیگر وجههی حرفهای مناسبتری است، بلکه با
فراهمآوردن امتیازاتی نظیر امکان فعالیت
در دانشگاهها، فرصتهای شغلی
بیشتری را برای دارندهی آن بهوجود میآورد. درستی هر آزمون در سنجش عملکرد شرکتکنندگان
در آن از اهمیت ویژهای برخودار است. یکی از مؤلفههای اصلی در ارتباط با درستی یک
آزمون، روایی آن است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دیدگاه اعضای هیأت ممتحنهی
آزمون دانشنامهی تخصصی بیماریهای پوست درخصوص امکان اصلاح روایی آن بود.
روش اجرا: این
مطالعه در قالب پژوهشی پیمایشی طراحی و اجرا شد. ابتدا مصاحبههای انفرادی بدون
ساختار با 2 نفر از اعضای هیأت ممتحنه9ی آزمون دانشنامهی رشتهی تخصصی بیماریهای
پوست، 2 نفر از اعضای هیأتعلمی که عضو هیأت ممتحنهی آزمون نبودند و 2 نفر از
دستیاران رشتهی تخصصی پوست انجام شد. پس از تحلیل محتوایی، تنظیم گویهها و انجام
برخی اصلاحات براساس نظر خبرگان، روایی صوری و روایی محتوایی ابزار تهیهشده موردتأیید
قرار گرفت. سپس این ابزار در زمان برگزاری جلسات طراحی سؤالات سال 1392 در اختیار
اعضای حاضر در جلسات قرار گرفت. پس از جمعآوری، دادهها در پایگاه دادهای که به
این منظور طراحی شده بود وارد شدند.
یافتهها: پانزده
نفر از 16 نفر حاضر عضو هیأت ممتحنهی آزمون دانشنامهی رشتهی تخصصی بیماریهای
پوست سال 1392 گویههای موردنظر خود را در ابزار مورد استفاده انتخاب کردند. ده
نفر (7/66%) از پاسخدهندگان مرد بودند. میانگین (انحرافمعیار) سن
شرکتکنندگان و مدت عضویت آنها در هیأت ممتحنهی آزمون بهترتیب برابر 1/56
(8/7) سال و 6/9 (2/6) سال بود. سختترین و آسانترین
گویهها عبارت بودند از: «استفادهی بیشتر از سؤالات key
feature problem (KFP) در آزمون کتبی دانشنامهی رشتهی تخصصی بیماریهای پوست میتواند
به سنجش بهتر توان تصمیمگیری تشخیصی دستیاران منجر شود» و «در آزمون دانشنامه
نگرش دستیاران نسبت به مقولهی اخلاق به شکل مناسبی سنجیده میشود». برای ارزیابی همسانی
داخلی ابزار، آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 76/0 بود.
نتیجهگیری: درحالی
که 53% اعضای هیأت ممتحنهی آزمون دانشنامهی تخصصی بیماریهای پوست مخالف آن
بودند که آزمون کتبی، حیطههای دانش دستیاران را بهدرستی میسنجد، اکثریت آنها
با روشهای اصلاح روایی آزمون کتبی نیز مخالف بودند. همچنین اکثریت آنها با بهکارگیری
روشهای اصلاح روایی آزمون شفاهی نیز مخالف بودند.
حمیدرضا قاسمیبصیر، محمود فرشچیان، پدرام علیرضایی، مهدیس جهانی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:
آلوپسی سیکاتریسیل بهدنبال جایگزینی غیرقابلبرگشت فولیکولها بهوسیلهی فیبروز
ایجاد میشود و با ازدستدادن دائمی موها تظاهر میکند. مطالعات اندکی در ایران
برای بررسی ویژگیهای بالینی و هیستوپاتولوژیک آلوپسی سیکاتریسیل انجام شده است.
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای دموگرافیک، بالینی و هیستوپاتولوژیک
بیماران مبتلا به آلوپسی سیکاتریسیل مراجعهکننده به کلینیک پوست مرکز آموزشی
درمانی فرشچیان همدان در یک بازهی زمانی دوساله و همچنین ارزیابی قدرت تشخیصی
کرایتریای پاتولوژیک در تشخیص انواع مختلف آلوپسی سیکاتریسیل بود.
روش اجرا:
این مطالعهی مقطعی برروی 89 بیمار که با تشخیص بالینی آلوپسی سیکاتریسیل تحت
بیوپسی قرار گرفتند، انجام شد. ابتدا ویژگیهای دموگرافیک و بالینی بیماران به
همراه تشخیص کلینیکی ثبت میگردید و سپس لام بیوپسی آنها توسط دو پاتولوژیست
مختلف (که از تشخیص یکدیگر مطلع نبودند) مورد ارزیابی قرار میگرفت. اطلاعات تشخیصی
بهدستآمده از این دو پاتولوژیست بهطور جداگانه ثبت و درنهایت ضریب توافق تشخیصی
دو پاتولوژیست تعیین گردید.
یافتهها:
در این مطالعه، فراوانی تشخیص اتیولوژیک آلوپسی براساس معاینهی بالینی و
هیستوپاتولوژی بهترتیب شامل Lichen planopilaris، Disciod lupus erythematosus، Alopecia areata، Pseudopelade of Brocq، Folliculitis
decalvans و
Central centrifugal cicatricial alopecia بود. از نظر ضریب توافق تشخیصی نیز نتیجهی نهایی حاکی از ضریب
توافق قوی بین تشخیص بالینی و پاتولوژیست اول
(کاپا=836/0)، ضریب توافق متوسط تا قوی بین تشخیص بالینی و پاتولوژیست
دوم
(کاپا=703/0) و ضریب توافق متوسط تا قوی بین پاتولوژیست اول و دوم
(کاپا=663/0) بود.
نتیجهگیری:
تشخیص آلوپسی سیکاتریسیل نیازمند معاینهی بالینی همراه با ارزیابی
هیستوپاتولوژیک نمونهی حاصل از بیوپسی پوست میباشد. قدرت تشخیصی کرایتریای
پاتولوژیک در انواع آلوپسی سیکاتریسیل حتی در انتهای طیف بیماری که نمای
میکروسکوپیک آنها با یکدیگر همپوشانی زیادی دارد، قابل قبول بوده بنابر این برای
اثبات تشخیص نیازی به بازبینی لام توسط پاتولوژیست دوم نمیباشد.
مریم میرزایی، سعید راضی، مهشید غنچه، عبدالله محمدیانهفشجانی، حمید صالحینیا،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:
سرطان پوست از شایعترین سرطانها در جهان است که باعث مرگومیر و هزینههای
درمانی فراوانی میشود. برای پیشگیری از رخداد این سرطان نیاز به اطلاعاتی دربارهی
بروز و روند تغییرات آن در مناطق مختلف میباشد. مطالعهی حاضر با هدف بررسی
فراوانی و روند تغییرات بروز سرطان پوست در استان تهران انجام شد.
روش اجرا:
در این مطالعهی مقطعی، اطلاعات لازم از دادههای ثبت و اطلاعات سرطان منتشرشده
توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سالهای 1382 تا 1388 استخراج شده،
میزانهای بروز سنی و جنسی محاسبه و روندی از بروز بیماری به تفکیک جنس و گروههای
سنی در طی این مدت تعیین شد.
یافتهها: در مقطع زمانی مطالعه، 7429
تعداد مورد سرطان پوست رخ داده که 4807 مورد در مردان و 2622 مورد در زنان بوده
است. بر این اساس، میزان بروز سرطان پوست در تهران دارای روندی صعودی بوده و میزان
بروز آن در زنان و مردان بهترتیب از 99/8
و 52/11 در سال 1383، به 03/18 و 16/28 در سال
1387 رسید. همچنین با افزایش سن، میزان بروز سرطان پوست در هر دو جنس افزایش یافته و بروز آن در مردان بالاتر از زنان بود.
نتیجهگیری: میزان بروز سرطان
پوست در تهران در حال افزایش است. این امر می تواند ناشی از پیرشدن جمعیت، عوامل
خطرساز محیطی و سبک زندگی باشد. پژوهشهایی جامعتر برای بررسی عوامل خطرساز این
سرطان در تهران ضروری بهنظر میرسد.
نفیسه اسماعیلی، صدیقه طالبی، کامبیز کامیاب، عباس کریمی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بولوسپمفیگوئید
(Bullous
pemphigoid)
بیماری اکتسابی اتوایمون با تاولهای ساباپیدرمال پوستی میباشد که معمولاً در
افراد مسن و بالای 60 سال دیده میشود. اگرچه معمولاً این بیماری با بروز تاولهای
سفت و محکم (tense) شناخته میشود ولی ضایعات
خارشی یا خارش ژنرالیزه نیز بهعنوان تنها علائم بیماری گزارش شده است که کمتر
مورد بررسی قرار گرفته است.
روش اجرا: در یک مطالعهی مقطعی، پروندههای پزشکی 416 بیمار مبتلا به بولوسپمفیگوئید
تأییدشده در بخش پاتولوژی بیمارستان رازی ازنظر یافتههای بالینی، نتایج آزمون
ایمونوفلورسانس مستقیم
DIF برای اتوآنتیبادیهای IgG متصلشده به BMZ
و یافتههای هیستولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: از
416 بیمار تأییدشده مبتلا به BP، 213 نفر مرد و 203 نفر زن بودند. میانگین سنی
بیماران 36/64 سال بود. 34 مورد از بیماران در شروع تظاهر بیماری،
دچار خارش ژنرالیزه شده بودند که 29 بیمار در سیر بیماری سایر علائم بیماری را
نیز نشان دادند. فقط در 5 بیمار خارش ژنرالیزه بهعنوان تنها علامت بیماری
مشاهده شد. براساس نتایج ایمونوفلورسانس مستقیم (DIF) برای رسوب اتوآنتیبادی در BMZ،
117 بیمار (90%) رسوب و 13 بیمار (10%) عدم رسوب آنتیبادی نشان دادند. ارتباط
معنیداری بین نتایج آزمون DIF و یافتههای هیستولوژیکی وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، خارش ژنرالیزه بهعنوان اولین علامت
بیماری، شیوع کمتری دارد و ارتباطی بین خارش ژنرالیزه با سایر تظاهرات پاتولوژیک
نظیر ادم درم، وجود ائوزینوفیل در بافت، تاول ساباپیدرمال
و نتایج DIF وجود ندارد. پیشنهاد میشود با انجام مطالعات گسترده در زمینهی
تشخیص زودرس بیماری، از بروز عوارض بیشتر بیماری پیشگیری کرد.
|