جستجو در مقالات منتشر شده


291 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

محبوبه کفایی‌عطریان، ناهید سرافراز، اعظم باقری، فاطمه عباس‌زاده،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی بر تمام اندام‌های بدن زنان باردار از جمله پوست اثر می‌گذارد. بعضی از این تغییرات فیزیولوژیک هستند در‌حالی که بعضی دیگر از جمله درماتوز حاملگی پاتولوژیک هستند. هدف این مطالعه بررسی تغییرات طبیعی پوست طی دوران بارداری در خانم‌های بستری در بخش پس از زایمان بیمارستان شبیه‌خوانی کاشان است.
روش اجرا: در این مطالعه توصیفی 180 مادر بستری در بخش پس از زایمان مورد‌بررسی قرار گرفتند. معیارهای خروج از مطالعه شامل اتباع خارجی، چند قلویی، سن حاملگی زیر 20 هفته بود. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ بود. پرسشگران آموزش‌دیده با حضور بر بالین بیماران قبل از ترخیص، پرسش‌نامه‌ها را تکمیل کردند و یافته‌ها در قالب جداول فراوانی ارایه‌شد.
یافته‌ها: بانوان مورد‌مطالعه اکثراً در گروه سنی 29-20 سال (63.9%) و در سن حاملگی 36 هفته و بیشتر قرار داشتند. افزایش شدت آکنه در 26.7%، ملاسما در 33.9%، استریا در 82.3%، ادم پلک در 30%، هیرسوتیسم در ناحیه صورت در 17.2% و کاهش شدت آکنه در 1.7% موارد دیده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع تغییرات پوستی در بارداری، آموزش مراقبت‌های لازم در مورد تغییرات پوستی به مادران باردار توصیه می‌شود.


داریوش اکبری، نرگس حسین‌پور،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: به وجود موهای ترمینال در نواحی حساس به آندروژن در بدن خانم‌ها هیرسوتیسم گفته می‌شود. هیرسوتیسم یک مشکل بالینی شایع در خانم‌ها می‌باشد و در 5% تا 10% خانم‌های در سنین باروری دیده می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اتیولوژی هیرسوتیسم و یافته‌های بالینی همراه با آن در خانم‌های غیر‌یائسه می‌باشد.
روش اجرا: در این مطالعه که به روش مقطعی انجام شد، 200 خانم مبتلا به هیرسوتیسم که از اول اردیبهشت 1387 تا اول اردیبهشت 1389 به درمانگاه پوست مراجعه کرده بودند، مورد‌بررسی قرار گرفتند. پس از شرح‌حال دقیق و معاینه فیزیکی، سونوگرافی لگنی جهت بررسی تخمدان‌ها و بررسی‌های آزمایشگاهی شامل تستوسترون توتال خون، پرولاکتین، دی‌هیدرواپی‌آندروسترون‌سولفات و 17-هیدروکسی‌پروژسترون صبحگاهی در همه بیماران و آزمایش TSH در 10 بیمار انجام شد.
یافته‌ها: شایع‌ترین علت هیرسوتیسم در مطالعه ما سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (54.5% موارد) و به‌دنبال آن هیرسوتیسم ایدیوپاتیک (40% موارد) بو‌دند. سایر علل هیرسوتیسم شامل پرولاکتینوما (2%)، هیپوتیروئیدیسم (1%) و مصرف دارو (2.5%) بودند. ازنظر شدت 109 بیمار (54.5%) هیرسوتیسم خفیف، 85 بیمار (42.5%) هیرسوتیسم متوسط و 6 بیمار (3%) هیرسوتیسم شدید داشتند. در 105 بیمار (52.5%) سابقه فامیلی مثبت از هیرسوتیسم وجود داشت. یافته‌های بالینی همراه با هیرسوتیسم شامل آکنه (52.5%)، اختلال در عادت ماهیانه (35%)، آلوپسی آندروژنتیک (15%)، آکانتوزیس نگریکانس (5/7%) و چاقی (37.5%) بود.
نتیجه‌گیری: سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و هیرسوتیسم ایدیوپاتیک علل اصلی هیرسوتیسم در خانم‌های غیریائسه می‌باشند. در اکثر موارد می‌توان با شرح‌حال دقیق و معاینه فیزیکی علت هیرسوتیسم را تشخیص داد.


زهرا صفایی‌نراقی، مهدی حدیثی، فیروز امانی، سولماز فتحی،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: آنژیوژنز نقش مهمی در رشد تومورها ایفا می‌کند. شواهد موجود نقش احتمالی این پدیده را در بروز خصوصیات تهاجمی و نیز متاستاز تومورها نشان می‌دهند. کارسینوم سلول‌های بازال (BCC) و کارسینوم سلول‌های سنگفرشی (SCC) پوست علی‌رغم منشا مشابه، رفتار متفاوتی در زمینه تهاجم و متاستاز دارند. مطالعه حاضر نقش احتمالی فرآیند آنژیوژنز را در زمینه بروز رفتار تهاجمی تومورهای BCC پوست در انواع مختلف این تومور بررسی ‌کرد.
روش اجرا: 50 نمونه BCC با رنگ‌آمیزی H&E و ایمونوهیستوشیمی با استفاده از آنتی‌بادی‌های منوکلونال CD31 و CD34 رنگ‌آمیزی شدند و میانگین و انحراف معیار دانسیته میکروواسکولر (MVD) بر طبق یک متد یکسان در استروما و بدنه انواع BCC شامل ندولر، میکروندولر، سطحی و اسکلروزینگ اندازه‌گیری شد. برای مقایسه میانگین دانسیته عروقی نمونه‌ها از آزمون‌های Wallis, Mann-Whitney - Kruskal استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین MVD بدنه در انواع مهاجم BCC (اسکلروزینگ و میکروندولر) 1.77±2.09 و در انواع غیر‌مهاجم (انواع ندولر و سطحی) 0.79±1.27 در بررسی با مارکر CD31 بود و این دو گروه با یکدیگر اختلاف معنی‌داری داشتند. میانگین بدنه تومور در انواع مهاجم 1.03±1.80 و در انواع غیر‌مهاجم 0.70±1.13 در بررسی با مارکر CD34 بود و این دو گروه نیز با یکدیگر اختلاف معنی‌داری داشتند. میانگین MVD در استرومای انواع مهاجم 3.73 ±BCC 11.65 و در انواع غیر‌مهاجم 3.69±10.70 برحسب مارکر CD31 بود و این دو گروه با یکدیگر اختلاف معنی‌داری نداشتند. میانگین MVD استرومای انواع مهاجم 3.68 ±BCC 11.24 و در انواع غیر‌مهاجم3.64±11.00 برحسب مارکر CD34 بود و این دو گروه نیز با یکدیگر اختلاف معنی‌دار نداشتند.
نتیجه‌گیری: دانسیته میکروواسکولر با خاصیت تهاجمی و متاستاز در تومورها مرتبط می‌باشد و عروق بدنه تومور نقش مهم‌تری در این زمینه ایفا می‌کنند.

 


علی خامسی‌پور، محمود ناطقی رستمی، حسین کشاورز، اکرم میرامین محمدی، مینو تسبیحی، سیده‌طاهره شهرستانی، عبدالفتاح صراف‌نژاد،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های گذشته وجود دو دسته لنفوسیت خاطره‌ای تحت عنوان لنفوسیت‌هایT خاطره‌ای مرکزی (Tcm) و لنفوسیت‌های T خاطره‌ای کارگزار (Tem) بر‌اساس بیان شاخص‌های سطحی CCR7 و CD45RA معرفی شده‌اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی فنوتیپ و عملکرد این لنفوسیت‌ها در افراد بهبودیافته از سالک بود.
روش اجرا: بررسی فنوتیپی لنفوسیت‌ها با استفاده از مارکرهای سطحی مربوطه با روش فلوسایتومتری بر نمونه خون 13 بیمار بهبود‌یافته از سالک و 6 نفر داوطلب سالم به‌عنوان شاهد انجام شد.
یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری ازنظر فراوانی رده‌ها در خون محیطی بین گروه بهبود‌یافته و گروه شاهد وجود نداشت؛ بنابراین ردیابی لنفوسیت‌های خاطره‌ای اختصاصی لیشمانیا صرفاً با مطالعه فنوتیپی امکان‌پذیر نیست. با تفکیک و سپس کشت رده‌های لنفوسیتی، روند تکثیر و سایتوکاین‌های ترشحی پس از تحریک با آنتی‌ژن اندازه‌گیری شدند. تکثیر سلولی به‌طور معنی‌داری در لنفوسیت‌های گروه بهبود‌یافته بیش از شاهد بود. میزان اینترفرون گاما در لنفوسیت‌های Tem گروه بهبود‌یافته به‌طور معنی‌داری بیش از گروه شاهد بود. این نتایج با بررسی فراوانی سلول‌های تولید‌کننده سایتوکاین با رنگ‌آمیزی داخل سلولی نیز تأیید شدند. از طرف دیگر، نتایج بررسی IL-2 با روش رنگ‌آمیزی داخل سلولی حاکی از افزایش معنی‌دار تعداد لنفوسیت‌های Tcm تولید‌کننده این سایتوکاین بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه تکثیر سلولی و پاسخ سایتوکاینی لنفوسیت‌ها در برابر تحریک با آنتی‌ژن انگل حاصل شده‌است، این لنفوسیت‌ها به‌عنوان لنفوسیت‌های خاطره‌ای مرکزی و کارگزار اختصاصی لیشمانیا معرفی می‌شوند و به نظر می‌رسد در محافظت علیه لیشمانیوز در افراد بهبود‌یافته هر دو نوع لنفوسیت Tcm و Tem همراه با یکدیگر نقش دارند.


امید زرگری، کامبیز کیانی‌فر،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

ان ـ استیل سیستئین NAC) N-acetylcyctein) متابولیت استیله سیستئین بوده و توسط FDA برای درمان مسمومیت با استامینوفن مجوز گرفته است. NAC از یک‌سو با افزایش گلوتاتیون به‌عنوان آنتی‌اکسیدان عمل می‌کند و هم‌چنین ازطریق تأمین گلوتاتیون از مسمومیت ناشی از پاراستامول جلوگیری می‌کند. ازسویی دیگر، NAC موکولیتیک، ضدالتهاب و پیش‌ساز گلوتامات نیز هست و از این طریق در بیماری‌های مختلفی کاربرد پیدا می‌کند.با توجه به اثرات مختلف فارماکولوژیک NAC و بی‌ضرری نسبی آن، طی سالیان اخیر تمایل به استفاده از NAC برای مصارف گوناگون افزایش یافته است. در این مقاله، کاربردهای احتمالی این ماده در درماتولوژی مرور خواهد شد.


آمنه علائین، آزاده علائین، حوریه علائین،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

سودوکاپوسی سارکوما یا آکروآنژیودرماتیت یک بیماری آنژیوپرولیفراتیو خوش‌خیم است که شباهت‌های بالینی و بافت‌شناسی بسیاری با کاپوسی سارکوما دارد. تظاهرات بیماری شامل ایجاد ماکول، پاپول یا پلاک‌های مایل به بنفش در اندام تحتانی است که اکثر اوقات با نارسایی مزمن وریدی یا مالفورماسیون‌های شریانی ـ وریدی مادرزادی یا اکتسابی همراهی دارد. پاتوژنز آن به‌خوبی شناخته نشده است اما به‌نظر می‌رسد با ایسکمی ناشی از اختلال درناژ وریدی یا مالفورماسیون شریانی ـ وریدی مرتبط باشد. تشخیص آن با مطالعه‌ی بافت‌شناسی حاصل از بیوپسی ضایعات است. درمان‌های مختلفی برای سودوکاپوسی سارکوما پیشنهاد شده است که درمان‌های نگهدارنده یا اصلاح‌کننده‌ی اختلالات عروقی را شامل می‌شود.این مقاله به معرفی آقای 28 ساله‌ای می‌پردازد که با پلاک خطی قهوه‌ای در اسکار مربوط به ترومای 3 ماه قبل مراجعه کرد و پس از انجام بیوپسی تشخیص سودوکاپوسی سارکوما مطرح شد.


سودابه تیرگرطبری، شهناز برات،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش معمولاً به دلیل بیماری‌های پوستی اولیه و یا بیماری‌های سیستمیک رخ می‌دهد. خارش ناحیه کشاله‌ی ران می‌تواند به دلایل متفاوتی نظیر قارچ، اگزما، بیماری‌های باکتریایی و نورودرماتیت، گال و سایر بیماری‌های پوستی به‌وجود آید. این مطالعه با هدف تعیین علل خارش کشاله‌ی ران در زنان انجام شد.
روش اجرا: این مطالعه به‌صورت توصیفی بر روی زنانی که از ابتدای زمستان 85 تا پایان پاییز 86 به علت خارش کشاله‌ی ران به درمانگاه‌های پوست و زنان بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل مراجعه کرده بودند انجام شد. اطلاعات لازم مشتمل بر نام، سن، قد، وزن، سابقه‌ی مصرف داروی قبلی، درگیری زوج جنسی یا سایر افراد خانواده، مدت زمان درگیری، بیماری زمینه‌ای قبلی و نتیجه‌ی معاینه در پرسش‌نامه‌ای با کسب رضایت کتبی برای هر نفر ثبت شد.
یافته‌ها: تعداد بیماران مبتلا به خارش کشاله‌ی ران 115 نفر بود. میانگین سنی افراد موردمطالعه 41.2 سال با طیف سنی 75-15 بود. بیشتر افراد موردمطالعه در گروه سنی 55-46 سال با 33 مورد (28.7%) قرار داشتند. بیشتر بیماران دارای Body Mas Index (BMI) 25 تا 29.9 کیلوگرم بر متر مربع (اضافه وزن)، با 33 مورد (28.7%) بودند. بیشترین موارد ابتلا در فصل تابستان با 48 مورد (41.7%) مشاهده گردید. شایع‌ترین علل خارش کشاله‌ی ران در تمام فصول، سنین و تقسیم‌بندی‌های BMI به ترتیت کچلی کشاله‌ی ران با 55 مورد (47.8%) و درماتیت سبورئیک با 29 مورد (25.1%) بود.
نتیجه‌گیری: توجه به علل شایع خارش کشاله‌ی ران، فصل بروز و وزن بیماران می‌تواند پرسنل پزشکی را در تشخیص و درمان زودرس بیماری کمک نماید.


شهرام باغستانی، شهرام زارع، فروغ محمدی، کرامت‌الله جهان‌شاهی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی کلیوی مزمن یک وضعیت بالینی است که در آن عملکرد کلیه‌ها کاهش یافته است. نارسایی کلیوی مزمن همراه با تظاهرات پوستی متعددی است که با شروع دیالیز ممکن است تظاهرات پوستی جدیدی نیز ظاهر شود. هدف از این مطالعه بررسی شیوع مشکلات پوستی در میان بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن تحت دیالیز بود.
روش اجرا: این مطالعه مقطعی بر روی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن مراجعه‌کننده به تنها مرکز دیالیز استان در بیمارستان شهید محمدی صورت گرفت. بیماران ازنظر تغییرات پوستی توسط متخصص پوست مورد معاینه‌ی دقیق قرار گرفتند. جهت توصیف و تحلیل داده‌های آماری از نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون‌های آماری t و Chi2 استفاده شد. سطح معنی‌داری 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: شایع‌ترین یافته‌ها، خشکی پوست در 78.3%، رنگ‌پریدگی در 71.7% و خارش در 58.3% بیماران بود. سایر یافته‌های بالینی شایع به‌ترتیب عبات بودند از: ناخن (half & half (35%، هیپوملانوز قطره‌ای ایدیوپاتیک (33.3%)، زردی پوست (31.7%)، هیپرکراتوز زیر ناخن (30%)، اونیکولیز (20%)، شیار عرضی ناخن (15%)، cherry‌ آنژیوما (15%)، هیپرپیگمانتاسیون پوست (15%) و پورپورا (13.3%).
نتیجه‌گیری: نارسایی کلیوی مزمن با تظاهرات پوستی متعددی همراه است که می‌تواند به علت دیالیز یا بیماری زمینه‌ای باشد.این تغییرات بسیار متنوع است که شایع‌ترین آنها خشکی پوست و رنگ‌پریدگی می‌باشد. تشخیص زودرس این مشکلات ممکن است در کاهش ابتلا و بهبود کیفیت زندگی این بیماران مؤثر باشد.


عیسی خواهشی، سعید کشاورز، مجید شهرتی، عباسعلی فولادی ایمانی، محمدرضا نورانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: گاز خردل به‌عنوان گاز تاول‌زا موجب آسیب‌های متنوعی در اعضای مختلف بدن از جمله پوست می‌شود که موجب تغییر در اجزای سلولی از جمله DNA و تظاهرات بالینی شایع از جمله خارش مزمن می‌گردد. ملکول TGF-β1 به‌عنوان یک سیتوکین با اعمال متنوع از جمله مهار رشد سلولی و تعدیل و سرکوب التهاب نقش مهمی در پروسه التهاب پوستی ایفا می‌کند به‌طوری‌که نقش ضد‌التهابی این ملکول و گیرنده‌های آن در التهاب پوستی و بیماری‌های شایع دیده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی بیان ژن TGF-β1 در جانبازان شیمیایی مواجهه‌یافته با گاز خردل و رابطه آن با شدت خارش آنان بود.
روش اجرا: 17 جانبار شیمیایی مواجهه یافته با گاز خردل، 17 بیمار با درماتیت تماسی مزمن و 10 فرد سالم وارد مطالعه شدند. ارزیابی بیان ژن TGF-β1 در نمونه‌ پوستی آن‌ها توسط RT-PCR نیمه‌کمی و متعاقب آن توسط ایمونوهیستوشیمی و طبقه‌‌بندی بیماران براساس سیستم نمره‌دهی شدت خارش (3-0) انجام گرفت.
یافته‌ها: کاهش معنی‌داری در درصد بیان و شدت بیان ژن TGF-β1 در گروه مصدومین شیمیایی در مقایسه با گروه درماتیت تماسی مزمن و گروه سالم دیده شد (0.05<P). هم چنین با عدم بیان ژن TGF-β1، شدت خارش در گروه بیماران به‌طور معناداری افزایش یافت (0.05<P).
نتیجه‌گیری: فاکتور رشد تغییر‌دهنده‌ی بتا 1 (TGF-β1) نقش قابل‌توجهی را در ضایعات التهابی پوستی مزمن ناشی از گاز خردل ایفا می‌کند.


سودابه تیرگر طبری، شکوفه موسوی، نینا فرزان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر تأثیر متقابل بین روان و پوست در ایجاد برخی از بیماری‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بیماری‌های پوستی در بیماران بخش روان‌پزشکی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد بابل انجام گردید.
روش اجرا: این مطالعه‌ی مقطعی بر روی 250 بیمار بستری در بخش روان‌پزشکی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد شهرستان بابل انجام شد. پوست این بیماران توسط کارورز، مورد معاینه‌ی قرار گرفته و در صورت لزوم معاینه توسط متخصص پوست انجام شد. برای تمامی بیماران، پرسش‌نامه‌ی از پیش طراحی شده بر مبنای معاینه تکمیل گردید. هم‌چنین شرح حال بیمار و اطلاعات پرونده‌ی مربوط به تشخیص بیماری روانی استخراج شده و در پرسش‌نامه ثبت گردید. توصیف و تحلیل آماری داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام و 05/0<P معنی‌دار تلقی شد.
یافته‌ها: در افراد مورد بررسی 109 بیمار (43.6%) مرد و 141 بیمار (56.4%) زن بودند. شایعترین بیماری روانی افسردگی ماژور (35.6%) و اختلال وسواسی جبری (21.6%) بود. 166 مورد (66.4%) بیماری‌های پوستی داشتند که 66 نفر (39.8%) مرد و 100 نفر (60.2%) زن بودند. آکنه، آلوپسی آره‌آتا، خارش مزمن لیکنیفیه، کاندیدیازیس دهانی شایعترین بیماری‌های پوستی در بیماران مورد بررسی بودند. بین وجود عامل تنش (stressor) در شش ماه پیش از بروز بیماری پوستی در بیماری‌های اگزمای تماسی، خارش مزمن لیکنیفیه، آکنه و روزاسه ارتباط معنی‌داری وجود داشت. ابتلا به اسکیزوفرنی با هرپس دهانی در ارتباط بود (0.002=P). هم‌چنین شپش سر با استرس پس از سانحه ارتباط معنی‌داری داشت(0.004=P)
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای بیماری‌های پوستی در بیماران بستری در بخش روان‌پزشکی، همکاری بیشتر بین درماتولوژیست و روان‌پزشک می‌تواند در درمان بسیاری از بیماری‌ها کمک‌کننده باشد.


حسین صافی‌زاده، سیمین شمسی‌میمندی، یلدا بنی‌هاشمی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ملاسما یک هیپرپیگمانتاسیون قرینه اکتسابی قهوه­ای رنگ بر روی صورت یا گردن می‌باشد که تأثیرات واضح احساسی و روانی بر بیماران مبتلا دارد. با وجود اینکه این بیماری در زنان به‌ویژه در سنین باروری شیوع دارد تأثیر آن بر کیفیت زندگی این جمعیت ناشناخته است. هدف این مطالعه بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در مبتلایان به ملاسمای مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های تخصصی پوست در شهر کرمان می‌باشد.
روش اجرا: این مطالعه از نوع مقطعی بوده و با انجام معاینه‌ی بالینی و تکمیل پرسش‌نامه روی 200 بیمار مبتلا به ملاسما انجام شد. جهت بررسی شدت ملاسما از شاخص (MASI (Melasma Area and Severity Index و برای ارزیابی کیفیت زندگی از پرسش‌نامه‌های سنجش کیفیت زندگی در بیماری‌های پوست (DLQI (Dermatology Life Quality Index و سنجش کیفیت زندگی در ملاسما (MELASQOL (Melasma Quality of Life Scale استفاده شد.
یافته‌ها: 200 نفر با میانگین سنی 6.42 ± 31.86 سال (با دامنه‌ی سنی 55-18 سال) بررسی شدند. میانگین نمرات DLQI و MELASQOL به‌ترتیب 4.48 ± 6.90 و 14.95 ± 40.24 بود. در 113 نفر (65.5%) ملاسما تأثیر واضـحی در کیفـیت زنـدگـی بیمـاران گذاشته بود. ارتباط معنادار بین نمرات پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی و شاخص شدت بیماری مشاهده شد (P<0.001).براساس پرسش‌نامه‌ی DLQI بیشترین اختلال مربوط به احساسات و عواطف بود و براساس پرسش‌نامه‌ی MELASQOL نیز عصبی‌شدن و دستپاچگی به‌علت وضعیت پوست بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته بود.
نتیجه‌گیری: ملاسما به‌وضوح بر کیفیت زندگی مبتلایان تأثیر داشته از این‌رو پزشک معالج علاوه بر درمان‌های دارویی و فیزیکی بایستی به تأثیر مخرب روانی ـ اجتماعی اختلالات رنگ‌دانه­ای نیز توجه نماید.


علی خامسی‌پور، علیرضا خاتمی، ایرج شریفی، مهدیه بهرامی، امیر جوادی، سیدابراهیم اسکندری، علیرضا فیروز، علیرضا فکری، محمدرضا افلاطونیان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان سالک خصوصاً با عامل Leishmania tropica یکی از چالش‌های مهم بهداشتی است. ترکیبات آنتی‌موان به‌عنوان تنها درمان استاندارد نیاز به تزریق مکرر دارد. در این مطالعه میزان اثر‌بخشی تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار با تزریق هفته‌ای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در سال‌های 1385 و 1386 در شهر بم انجام شد. تعداد 224 بیمار مشکوک به سالک موردمعاینه قرار گرفتند و تعداد 96 بیمار با ضایعه‌ی سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. بیماران بر‌اساس توالی اعداد تصادفی تهیه‌شده‌ی رایانه به‌طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای دو بار قرار گرفتند. در بدو ورود به مطالعه و هر هفته مشخصات ضایعات در هر بیمار بررسی و اندازه‌ی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت شد. بهبودی به‌صورت راپیتلیازاسیون کامل و از‌بین‌‌رفتن سفتی مد‌نظر قرار گرفت و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های t، Chi2 و برای مقایسه‌ی طول زمان بهبودی از تحلیل بقا و آزمون Log-Rank استفاده شد. ارزش احتمالی کمتر از 0.05 معنی‌دار درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: 48 بیمار با 58 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفته‌ی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 24 ضایعه از 27 ضایعه‌ (89%) که تحت درمان تزریق هفته‌ای یک‌بار قرار گرفته بودند، دیده شد. متوسط زمان بهبودی در این گروه 10±70 روز بود. بهبودی کامل در گروهی که با تزریق هفته‌ای دو بار درمان شده بودند در 24 ضایعه از 31 ضایعه‌ (77%) مشاهده شد و متوسط زمان بهبودی در این گروه 5±58 روز بود. میزان بهبودی و زمان بهبودی اختلاف معنی‌داری بین دو گروه نشان نداد.
نتیجه‌گیری: اثربخشی تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار با تزریق هفته‌ای دو بار برای درمان سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا یکسان می‌باشد.


افشار رمضان‌پور، عبدالامیر فیضی، رامین محمدی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

بیماری فابری، یک اختلال ذخیره‌ای لیزوزومال وابسته به X ناشی از کمبود آنزیم آلفاگالاکتوزیدازA می‌باشد که منجر به تجمع غیرطبیعی گلیکواسفنگولیپید در بافت‌های مختلف بدن می‌شود. این مقاله به معرفی آقای 35 ساله با بثورات پاپولر قرمز تیره کراتوتیک منتشر بدن می‌پردازد که پس از انجام بیوپسی جهت وی تشخیص آنژیوکراتوما گذاشته شد و با توجه به وجود نفروپاتی در بیمار و سابقه‌ی بثورات پوستی مشابه و درگیری کلیه در برادر بیمار که تحت پیوند قرار گرفت، برای وی بیماری فابری مطرح گردید.
حسین کاوسی، مظاهر رمضانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

سیرینگومای بثوری، تومور خوش‌خیم و نادر غدد عرق اکراین است. تظاهرات بالینی به‌صورت ایجاد پاپول‌های کوچک، قرینه، زرد ـ قهوه‌ای، قرمز و هم‌رنگ پوست در سطح قدامی بدن می‌باشد. معمولاً خانم‌های جوان را مبتلا می‌نماید. تشخیص قطعی بر اساس یافته‌های آسیب‌شناسی است. پاتوژنز بیماری نامشخص است ولی گزارشاتی از ارتباط بیماری با عواملی مانند مصرف داروهای ضدصرع، پرتودرمانی، تریزومی 21، متعاقب برداشتن موهای ناخواسته و پرکاری تیروئید وجود دارد. بیمار ما خانمی 25 ساله بود که با پاپول‌هایی در پیشانی، اطراف چشم، گونه، چانه، گردن، سینه، شکم و ساعد مراجعه نمود. تشخیص بر اساس یافته‌های اختصاصی آسیب‌شناسی تأیید شد. بیمار ایجاد و گسترش ضایعات پوستی را مرتبط با مصرف قرص‌های پیشگیری از بارداری ذکر نمود. اهمیت این بیماری در ایجاد مشکلات زیبایی است.
اطهر معین، سیدمسعود داودی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

سولفور موستارد یا گاز خردل برای اولین بار در جنگ جهانی اول به‌عنوان سلاح شیمیایی استفاده شد. مدت‌ها بعد، ارتش عراق نیز بر علیه رزمندگان و مردم شهرهای ایران از آن استفاده کرد (67-1359). این ماده بیشتر از 100،000 نفر از ایرانیان را آسیب زد و یک سوم آنها هنوز هم از عوارض آن در رنج هستند. سولفور موستارد یک ماده‌ی آلکیله‌کننده با خواص سیتوتوکسیک، موتاژنیک و تاول‌زا می‌باشد که روی پوست، چشم و ریه اثر می‌کند. هدف ما از این مطالعه، مروری بر اثرات حاد و مزمن سولفور موستارد روی پوست می‌باشد. اطلاعات این مقاله از طریق جستجوی بانک‌های اطلاعاتی PubMed، Google، Iran Medex، Irandoc و SID تا ابتدای سال 2011 به‌دست آمد. شایع‌ترین اثرات حاد سولفور موستارد بر پوست عبارتند از: خارش و سوزش (96.8%-26%)، درد (77.4%-25%)، قرمزی (83.9%-20.6%)، هایپرپیگمانتاسیون (83.9%-20%) و وزیکول و تاول (80.6%-15.4%) و شایع‌ترین عوارض مزمن عبارتند از: خارش (94.7%-24.7%)، سوزش (52%-9.9%)، اسکار (70%-5.4%)، هایپرپیگمانتاسیون (55%-9.5%)، هیپوپیگمانتاسیون (40-2.3%)، خشکی پوست (43.7%-1.2%) و آنژیوم گیلاسی (37.5%-2.12%). علی‌رغم گذشت بیش از 20 سال از اتمام جنگ جانبازان شیمیایی هنوز از بسیاری از عوارض پوستی سولفور موستارد در رنج هستند. بعضی از عوارض مانند خارش وخشکی پوست اثرات منفی روی کارآیی و کیفیت زندگی آنها دارد. عوارض پوستی جدی‌تر مانند تومورهای بدخیم پوستی تا امروز نادر بوده و برای ایجاد نیاز به زمان طولانی‌تری دارد. بنابراین این جانبازان نیاز به پیگیری بیشتری دارند تا در صورتی که سرطان پوستی ایجاد شد سریعاً مشخص و درمان شوند.                                                               

علیرضا خاتمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

در سال‌های اخیر، پیشرفت فراوان شاخه‌های مختلف فناوری سبب شده تا استفاده از آزمون‌ها و روش‌های تشخیصی در رشته‌های مختلف پزشکی بالینی به گونه‌ای چشمگیر افزایش یابد. این امر افزایش قابل توجه انتشار مقالات مرتبط با استفاده از این آزمون‌ها در تشخیص و پیشگیری از بیماری‌ها را به‌دنبال داشته است و رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست نیز از این امر مستثنی نیست. با توجه به آن که رویکرد مبتنی بر شواهد (Evidence-based) بر لزوم استفاده‌ی صحیح از بهترین شواهد حاصل از پژوهش‌های بالینی در اخذ مناسب‌ترین تصمیم برای تشخیص یا درمان بیماری‌ها با در نظر گرفتن خواسته‌های بیمار تأکید دارد، اهمیت توانایی متخصصان پوست در ارزیابی و استفاده از مقالاتی که نتایج پژوهش‌های بالینی در حیطه‌ی درستی آزمون‌های تشخیصی را گزارش می‌کنند مشخص می‌شود. به این منظور در این مبحث، پس از مروری اجمالی بر برخی از مفاهیم مورد استفاده در این گروه از مطالعات، اصول ارزیابی نقادانه مطالعات تشخیصی بر اساس رویکرد مبتنی بر شواهد ارایه می‌شود. به‌طور کلی راهبردهایی برای تعیین روایی (Validity)، کاربرد (Applicability) و ارزیابی کیفیت مطالعه مورد بحث قرار می‌گیرد.
بهاره ملک‌افضلی، فرانک نجیبی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: عوارض پوستی داروهای ضدتشنج شایع بوده و علتی برای قطع مصرف دارو می‌باشـد. این عوارض طیفی از بثورات پوسـتی ماکولوپاپولر تا سـندرم اسـتیونس ـ جانسـون و نکروز سمی اپیدرمال می‌باشد. در بین داروهای رایج ضدتشنج ترکیبات آروماتیک مثل فنی‌تویین، فنوباربیتال و کاربامازپین شیوع بالاتری از بروز عوارض پوستی را دارند که گاهی‌اوقات منجر به بستری‌شدن بیماران می‌گردد. داروهای جدیدتر مثل لاموترژین نیز می‌تواند عوارض پوستی ایجاد کند.
روش اجرا: پرونده‌ی تمام بیمارانی که با تشخیص عوارض پوستی داروهای ضدتشنج در طی 8 سال در بیمارستان‌های تابع دانشگاه آزاد اسلامی و رسول اکرم(ص) بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: شایع‌ترین دارویی که در این تحقیق عوارض پوستی نشان داده بود، فنی‌تویین (32%) و کمترین عارضه پوستی مربوط به لاموترژین (3%) بود.
نتیجه‌گیری: داروهای ضدتشنج یکی از علل شایع بروز عوارض دارویی می‌باشد که گاهی‌اوقات تهدید‌کننده‌ی حیات بوده و نیازمند بستری و اقدامات درمانی مناسب می‌باشد.


اطهر معین، مریم استادعلی مخمل‌باف، علی دواتی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

 زمینه و هدف: امروزه با وجود پیشرفت‌های متعدد علمی در زمینه‌ی پزشکی، شکایت از پزشکان روندی رو به افزایش دارد. مطالعه‌ی علل این شکایات و شناسایی عوامل مؤثر در بروز آن ممکن است باعث کاهش شکایات پزشکی ‌شود. هدف اصلی از این مطالعه بررسی علل شکایات طرح‌شده از پزشکان در زمینه‌ی پوست و زیبایی بود.
روش اجرا: این مطالعه، مطالعه‌ای مقطعی  و گذشته‌نگر بود که با بررسی پرونده‌های شکایت از قصور پزشکی در زمینه‌ی پوست و زیبایی که طی  سال‌های 89-1381 در اداره‌ی کل پزشکی قانونی استان تهران ثبت شده بودند، انجام شد.
یافته‌ها: در میان پرونده‌های بررسی شده، 63.4% قصور پزشکی، 35.4% برائت پزشک و 1.2% بدون صدور رأی، مختومه اعلام شده بود. بیشترین نوع قصور در 63.4% بی‌احتیاطی، در 27% عدم مهارت و در 5.7% عدم رعایت نظامات دولتی اعلام شده بود. بیشترین علت شکایت به ترتیب مربوط به جوشگاه و تیرگی پوست به‌دنبال لیزر (24.4%)، عدم رضایت از پیوند مو (19.5%) و ایجاد عارضه به‌دنبال تزریق ژل، توکسین بوتولینوم و غیره (15.8%) بود. فراوان‌ترین سن شاکیان در محدوده‌ی 20 تا 29 سال، بیشتر آنها مؤنث، بیشترین فراوانی سطح تحصیلات، دیپلم و بیشترین فراوانی شغل خانه‌داری بود. فراوان‌ترین سن پزشکان در محدوده‌ی 30 تا 39 سال و بیشتر آنها مذکر بودند.
نتیجه‌گیری: رعایت اخلاق پزشکی و تعهد حرفه‌ای، برقراری ارتباط مناسب پزشک و کادر درمان با بیمار و همراهان او، توضیح کامل درمان و عوارض احتمالی آن، عدم بزرگ‌نمایی و اغراق در نتایج درمانی، مطالعه‌ی مستمر و به‌روز کردن دانش پزشکی، مهارت لازم و تجربه‌ی کافی پزشک، استفاده‌نکردن از روش‌هایی که دوره‌های آموزشی آن را نگذرانده باشند، انتخاب صحیح بیمار و اخذ رضایت آگاهانه و برائت ممکن است به کاهش شکایت از پزشکان منجر شود.


مسعود ملکی، علیرضا عصاری، احمدرضا طاهری، محمد ابراهیمی‌راد،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ویتیلیگو یک بیماری پوستی شایع است که به‌صورت لکه‌های بدون رنگ تظاهر کرده و باعث مشکلات روانی ـ اجتماعی می‌شود. نوردرمانی با اشعه‌ی فرابنفش A همراه با متوکسالن (PUVA) یکی از روش‌های پرمصرف و مؤثر در درمان ویتیلیگو است که از بیش از 10 سال پیش امکان انجام آن در استان خراسان فراهم آمده است.
روش اجرا: این مطالعه به‌صورت کارآزمایی بدون شاهد برای بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه‌کننده به مرکز نور درمانی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد طی سال‌های 78-1377 انجام شد. بیماران با وسعت درگیری کمتر از 2% سطح بدن به روش موضعی و بیشتر از آن به روش سیستمیک درمان شدند. اطلاعات حاصله شامل میزان بهبودی و عوارض توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 11.5 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: 135 نفر شامل 79 زن و 56 مرد وارد مطالعه شدند. 126 نفر تحت درمان سیستمیک و 9 نفر تحت درمان موضعی قرار گرفتند. پیگمانتاسیون مجدد در حد 100% در یک نفر، 99-80% در 53 نفر، 79-60% در 43 نفر، 59-40 % در 12 نفر، 39-20% در 6 نفر و کمتر از 20% در 20 نفر مشاهده شد. نتایج در انواع ژنرالیزه، در ناحیه‌ی صورت و در جلسات درمانی بیشتر از 200 جلسه به‌صورت معنی‌داری بهتر بود. ولی ارتباط معنی‌داری بین میزان پاسخ درمانی با سن بیمار، سابقه‌ی خانوادگی، محل شروع بیماری، زمان ظهور اولین علائم بهبودی حین درمان، فاصله‌ی زمانی بین شروع بیماری تا شروع درمان و تیپ پوستی وجود نداشت. عوارض شایع حین درمان شامل خارش 69.6%، قرمزی 52.6%، تهوع و استفراغ 28.9% و سردرد 17.8% بود.
نتیجه‌گیری: درمان با PUVA یک روش مؤثر و کم‌عارضه در بیماران مبتلا به ویتیلیگو است که در انواع غیرسگمنتال و ناحیه‌ی صورت با نتایج بهتری همراه است.
علی خامسی‌پور، محمدحسین قورچی، علیرضا خاتمی، سیدابراهیم اسکندری، امیر جوادی، حامد زرتاب، مریم صراف‌یزدی، علیرضا فیروز،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سالک از مهم‌ترین مشکلات بهداشتی ایران می‌باشد که در بیشتر مناطق ایران به‌صورت بومی دیده می‌شود. عامل سالک در ایران در نوع شهری L. tropica و در نوع روستایی L. major است. درمان سالک خصوصاً نوع شهری یکی از چالش‌های مهم بهداشتی جهان است. ترکیبات آنتی‌موان به‌عنوان درمان استاندارد سالک نیاز به تزریق مکرر دارد و معمولاً تحمل بیماران پایین است. این مطالعه در شهر مشهد انجام گرفته است که در آن میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار با تزریق هفته‌ای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این کارآزمایی بالینی در سال‌های 1385 و 1386 در شهر مشهد انجام شد. بیماران بر اساس توالی اعداد تصادفی تهیه شده توسط رایانه به‌طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای دو بار قرار گرفتند. هر هفته از بدو ورود به مطالعه، مشخصات ضایعه در هر بیمار بررسی و اندازه‌ی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت و میزان بهبودی مورد مقایسه قرار گرفت. بهبودی به‌صورت راپیتلیازاسیون کامل و از بین رفتن سفتی مد نظر قرار گرفت.
یافته‌ها: 252 بیمار دارای 372 ضایعه‌ی مشکوک به سالک معاینه شدند و 82 بیمار با 121 ضایعه‌ی سالک با عامل L. tropica بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند و 74 بیمار با 113 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفته‌ی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 38 ضایعه از 44 ضایعه (86.4%) بیمارانی که تحت درمان تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای یک‌بار قرار گرفته بودند، دیده شد. زمان بهبودی در این گروه (میانه [فاصله‌ی اطمینان 95%]) 36 (39.9-32.0) روز بود. بهبودی کامل در گروهی که تزریق داخل ضایعه گلوکانتیم هفته‌ای دو بار قرار گرفته بودند در 60 ضایعه از 69 ضایعه (86.9%) مشاهده شد و زمان بهبودی در این گروه (میانه [فاصله‌ی اطمینان 95%]) 25 (29.1-20.9) روز بود. در حالی که میزان بهبودی اختلاف معنی‌داری بین دو گروه نشان نداد (0.999=P)، زمان بهبودی اختلاف معنی‌داری بین دو گروه نشان داد (0.003=P).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعه‌ای گلوکانتیم هفته‌ای دو بار در مقایسه با تزریق داخل ضایعه‌ای هفته‌ای یک‌بار این دارو برای درمان سالک با عامل L. tropica یکسان بوده ولی در عین حال باعث بهبودی سریع‌تر ضایعات می‌شود.


صفحه 2 از 15     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb