جستجو در مقالات منتشر شده


291 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

مهسا قجرزاده، شهربانو خیرخواه، مریم غیاثی،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ویتیلیگو یکی از بیماری‌های مزمن پوستی است که با لکه‌های بدون رنگ ناشی از ازبین‌رفتن ملانوسیت‌های پوست مشخص می‌شود. ویتیلیگو اختلال فیزیکی زیادی به همراه ندارد، اما مشکلات زیبایی فراوانی را به‌وجود می‌آورد که با اختلالات روحی و روانی بسیاری برای بیماران همراه است. هدف مطالعه‌ی کنونی بررسی افسردگی و اختلال کیفیت زندگی در بیماران ویتیلیگو مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی در سال‌های 1388و 1389 بود.
روش اجرا: از دی ماه 1388 تا دی ماه 1389، از 100 بیمار مبتلا به ویتیلیگو که به روش تصادفی ساده از درمانگاه سرپایی بیمارستان رازی انتخاب شده بودند، درخواست شد که به پرسش‌نامه‌های روا و پایای‌ Beck Depression Inventory، SF-36 و DLQI (Dermatology Life Quality Index) پاسخ دهند.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 11.5±28.9 سال و میانگین زمان ابتلا به بیماری 5.5±5.7 سال بود. میانگین نمره‌ی Beck، SF-36، DLQI همه‌ی بیماران 11.8±15.9، 19.4±63.8 و 6.9±8.4 بود. درحالی که ارتباط معنی‌داری بین نمره‌های DLQI و SF-36 و طول مدت بیماری وجود داشت (به ترتیب 0.3=r ،001.0< P و 263.0=r ،01.0=P)، نمره‌های هیچ‌یک از پرسش‌نامه‌ها با سن ارتباطی  نداشت.
نتیجه‌گیری: توصیه می‌شود ارزیابی کیفیت زندگی و افسردگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو جهت بررسی مشکلات ناشی از بیماری بر زندگی آن‌ها انجام گیرد. 


محمد بابامیری، داود قاسمی، راضیه زارع، محمد عباسی،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و روان‌شناختی مؤثر بر میزان مصرف مواد آرایشی در بین دانشجویان دختر بوده است.
روش اجرا: 250 نفر از دانشجویان دختر دانشگاههای علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسش‌نامه‌های پژوهش پاسخ دادند. در این پژوهش از پرسش‌نامه شخصیتی NEO جهت سنجش ویژگی‌های شخصیتی آزمودنی‌ها استفاده شد. عوامل اجتماعی که در این پژوهش به‌عنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از مدیریت بدن، مصرف رسانه، دینداری، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و پذیرش اجتماعی.
یافته‌ها: رابطه‌ی متغیر‌های مدیریت بدن، مصرف رسانه، دینداری، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و پذیرش اجتماعی با میزان مصرف مواد آرایشی معنادار بود. هم‌چنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش‌بین 41% از واریانس میزان مصرف مواد آرایشی را تبیین می‌کنند و متغیر مدیریت بدن بهترین پیش‌بین بوده است.
نتیجه‌گیری: عامل اجتماعی مهم‌تر از ویژگی‌های شخصیتی در مصرف مواد آرایشی توسط دانشجویان دختر می‌باشند.


علیرضا مرادی، سید جلال بطحایی، مسعود شجاعیان، علی نشانی، مجید رحیمی، احسان مصطفوی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: شپش سر یکی از شایع‌ترین آلودگی‌های انگلی در جهان است. این آلودگی در بسیاری کشورها از جمله ایران شایع می‌باشد. آلودگی شپش سر باعث مشکلات جدی بهداشتی در بسیاری از جوامعبه ویژه در کودکان مدارسمی‌گردد مطالعه‌ی حاضر متعاقب یک همه‌گیری شپش سر در دانش‌آموزان شهرستان بهار باهدفتعیین عوامل مؤثر بر این همه‌گیری شپش سر در بهار سال 1390 انجام گرفت 
روش اجرا: در این مطالعه‌یمقطعی اطلاعات زمینه‌ای و اپیدمیولوژیک کلیه‌ی بیمارانی که در زمان همه‌گیری شپش سر در شهرستان بهار در استان همدان آبان‌ماه تا پایان دی‌ماه 1390 با تشخیص آلودگی شپش سر تحت پیگیری و درمان قرار گرفته بودند، توصیف و تحلیل شد
یافته‌ها: از مجموع 17722دانش‌آموز شهرستان، تعداد 1217 نفر (6.7%) به شپش سر مبتلا شده بودند. جنسیت 98.1% از دانش‌آموزان آلوده دختر بود. محل سکونت 59.3% شهر و 40.7% روستا بود. 57.6%دانش‌آموزان آلوده در مقطع ابتدایی تحصیل می‌کردند. از نظر آماری تفاوت معنی‌داری بین آلودگی به شپش سر و متغیرهای جنس، محل سکونت و مقطع تحصیلی وجود داشت
نتیجه‌گیری: برای اولین بار بودکه آلودگی به شپش سر در شهرستان بهار به‌صورت همه‌گیری در بیندانش‌آموزان روی داد. از آنجا که احتمالاً عدم رعایت بهداشت فردی و عمومی توسط کارگران فصلی و مهاجر چادرنشین باعث شیوع بیماری در این منطقه شده بود، فراهم‌کردن تسهیلات رفاهی و بهداشت برای کارگران و ارتقاء آگاهی آن‌ها، مردم ودانش‌آموزان در خصوص راه‌های پیشگیری از ابتلا به شپش سر و درمان به‌موقع موارد آلوده ضروری است.

روح الله فدایی، علیرضا فیروز،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

راهنماهای بالینی درمان مهم‌ترین و معتبرترین دستورالعمل در درمان بیماری‌ها می‌باشند که بر اساس بالاترین سطح شواهد (مرور نظام‌مند، متاآنالیز یا کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌شده ) و با اتفاق نظر خبرگان موضوع تهیه می‌شوند. در این مقاله، جدیدترین راهنماهای بالینی درمان دو بیماری شایع آکنه (ارائه‌شده توسط فرهنگستان پوست اروپا) و ریزش موی آندروژنتیک (ارائه‌شده توسط انجمن پوست آلمان) به اختصار مرور می‌شوند.


منا ملک‌محمدی، حسین عبدل‌تهرانی، ناصر اقدمی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: ساخته‌شدن ماتریکس خارج سلولی (extracellular matrix [ECM]) برای ترمیم جراحت یک عامل کلیدی است. اصلی‌ترین عضو این ماتریکس اسید هیالورونیک (hyaloronic acid [HA]) است. مطالعات اخیر نشان داده است که محیط حاصل از کشت سلول‌های مزانشیم مشتق از بافت چربی (ADSC-CM) باعث افزایش بیان و تولید کلاژن I، III و فیبرونکتین که اجزای ECM هستند، می‌شود. هدف این تحقیق بررسی اثر ADSC-CM در بیان ژن‌های تولید‌کننده و تخریب‌کننده‌ی HA در سلول‌های فیبروبلاست پوست انسان است.
روش اجرا: سلول‌های مزانشیم از سه نمونه‌ی لیپوساکشن جدا شد و بعد از کشت محیط رویی آن‌ها جمع آوری شد. نمونه‌ی بیوپسی پوست از شش نفر گرفته شد و سلول‌های فیبروبلاست از آن‌ها جدا شد. این سلول‌ها در 100% ADSC-CM کشت داده شدند. بیان سه ژن تولیدکننده و دو ژن تخریب‌کننده‌ی HA در نمونه‌های تیمارشده و کنترل با real time PCR و میزان نهایی ترشح HA با کیت ELISA اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: بیان دو ژن تولیدکننده‌ی HA، HAS1 و HAS2 در نمونه‌های تیمارشده نسبت به کنترل افزایش و بیان ژن تخریب‌کننده‌ی HA، HYAL2 در آن‌ها کاهش یافت. اندازه‌‌گیری میزان ترشح نهایی HA توسط به روش ELISA نشان داد که میزان ترشح آن در نمونه‌های تیمارشده نسبت به کنترل افزایش یافته است.

نتیجه‌گیری: تولید و ترشح HA در سلول‌های فیبروبلاست پوست انسان با اثر تحریک‌آمیز فاکتورهای رشد موجود در ADSC-CM افزایش می‌یابد. بنابراین ترشحات ADSC با افزایش تولید و ترشح اجزاء ECM می‌تواند نقش اساسی در ترمیم داشته باشد.



امیرهوشنگ احسانی، محبوبه‌سادات حسینی، امیررضا حنیف‌نیا،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف:  آلوپسی آره‌آتا ریزش موی غیراسکارگذاری است که علل متفاوتی از جمله عدم تعادل غلظت‌های عناصر کمیاب بدن مانند روی به‌عنوان عامل آغازکننده‌ی آن مطرح است. هدف این مطالعه، اندازه‌گیری مقدار سرمی روی در بیماران آلوپسی آره‌آتا و مقایسه‌ی آن با مقادیر طبیعی بود.
روش اجرا: در 23 زن و 19 مرد مبتلا به آلوپسی آره‌آتا، مقدار سرمی روی با روش اسپکتروفتومتری جذبی اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های  آماری مربع کای، t و تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: مقدار سرمی روی در 16 بیمار مبتلا کمتر از حد طبیعی (70µg/dL) بود که مبتلایان به اشکال شدیدتر (شکل یونیورسالیس) و نیز مدت بیشتر بیماری بودند. میانگین مقدار سرمی روی بیماران 81.88µg/dL به‌دست آمد که در مقایسه با میانگین مقدار سرمی روی جمعیت سالم (83.5µg/dL) تفاوت معنی‌داری نداشت (P=0.668). میانگین سطح سرمی روی در انواع مختلف بیماری با یکدیگر و مقدار طبیعی تفاوت معنی‌داری نداشت (P>0.05). ارتباط بین میزان سرمی روی و مدت درگیری معنی‌دار بود (P=0.022).

نتیجه‌گیری: مبتلایان به انواع شدیدتر بیماری مقادیر سرمی روی کمتری در مقایسه با مبتلایان به سایر انواع آلوپسی آره‌آتا داشتند.



اکرم انصار، ولی الله حسین پور، عباس زمانیان، محمود فرشچیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: (CRP) C-reactive protein یک بیومارکر التهابی است که سطح آن در بیماری پسوریازیس بالا می‌رود. هم‌چنین میزان آن با نمره‌ی  (PASI) Psoriasis Area and Sevirity Index ارتباط مستقیم دارد.
روش اجرا: سطح سرمی CRP قبل و بعد از درمان با فتوتراپی با  narrow-band ultraviolet B (NB-UVB) اندازه‌گیری و نتایج با توجه به بهبودی در نمره‌ی PASI تحلیل شد
یافته‌ها: سطح CRP اولیه در بیماران مبتلا به پسوریازیس بالا بود و این مقدار به‌طور معنی‌داری بعد از درمان کاهش یافت. بیمارانی که در ابتدای مطالعه CRP بالایی داشتند، درگیری وسیع‌تر و شدیدتر پوستی داشتند. بیشترین کاهش مقدار CRP نیز در افرادی دیده شد که پاسخ بهتری به درمان دادند و 75% PASI بالاتری دارند. یک همراهی بین نمره‌ی PASI اولیه و CRP پایه نیز وجود داشت.
نتیجه‌گیری: بیمارانی که مبتلا به پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بودند التهاب سیستمیک نیز داشتند که این التهاب با سطح بالای CRP آنها نشان داده شد. فعالیت بیماری پوستی، همراهی معنی‌داری با بالارفتن CRP داشت. فتوتراپی که باعث بهبود ضایعات پوستی پسوریازیسی می‌شد سبب کاهش التهاب و در نتیجه پایین‌آمدن سطح CRP می‌شد.

محمود فرشچیان، اکرم انصار، سعادت ترابیان، سیدمصطفی قاسم‌زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: علاوه بر افزایش سن و نقص ایمنی، عوامل خطرساز متعددی برای ابتلا به هرپس زوستر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی سابقه‌ی خانوادگی ابتلا به زوستر به‌عنوان یکی از عوامل خطرساز برای ابتلا به این بیماری بود.
روش اجرا: این مطالعه‌ای مورد ـ شاهدی در بخش و درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان همدان انجام شد. گروه مورد شامل بیماران با تشخیص قطعی هرپس زوستر بودند. گروه شاهد شامل افراد غیرمبتلا به این بیماری بودند که از بین بیماران مبتلا به سایر بیماری‌های پوستی یا همراهان آن‌ها انتخاب شد. ابتلا به نقص ایمنی به‌عنوان معیار خروج از مطالعه در نظر گرفته شد. اطلاعات هر دو گروه مورد و شاهد بر اساس پرسش‌نامه‌های مخصوص و توسط همکاران غیرمطلع از نحوه‌ی گروه‌بندی افراد و اهداف مطالعه جمع‌آوری شد. برای مقایسه‌ی سابقه‌ی خانوادگی به‌عنوان یک عامل خطرساز بین دو گروه مورد مطالعه، آزمون مربع کای و محاسبه‌ی Odds Ratio (OR) با فاصله اطمینان 95% (95% Confidence Interval) انجام گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد افراد گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 217 و 200 نفر و میانگین (میانگین±انحراف معیار) سنی گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 49.08±15.59 سال و 49.96±15.54 سال (P=0.936) بود. 53.5% از گروه مورد و 54.5% از گروه شاهد زن بودند (P=0.845). فراوانی سابقه‌ی ابتلای بستگان درجه‌ی یک به هرپس زوستر در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (30%) 65 و (8%) 16 بود (OR [95%CI] = 4.91 [2.73-8.85]). سابقه‌ی ابتلای بستگان درجه‌ی دو در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (16.6%) 36 و (4%) 8 بود (OR [95%CI] = 4.77 [2.16-10.54]). مجموع سابقه‌ی ابتلای بستگان (درجه‌ی یک یا دو) در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب (46.6%) 101 و (12%) 24 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه، سابقه‌ی خانوادگی ابتلا به هرپس زوستر را به‌عنوان عاملی خطرساز برای این بیماری معرفی می‌نماید.

فرزاد جلیلیان، محمد احمدپناه، مهرداد کریمی، ایرج صالحی، علی‌اصغر وحیدنیا، شهره امدادی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف بی‌رویه محصولات آرایشی می‌تواند زمینه‌ساز عوارض متعددی برای فرد شود. این مطالعه با هدف تعیین شیوع و انگیزه‌ی مصرف محصولات آرایشی در بین دختران دانشجو انجام شده است.
روش اجرا: این مطالعه مقطعی روی 540 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه‌های شهر همدان انجام گرفت. شرکت‌کنندگان به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده با انتصاب متناسب از بین دانشگاه‌های مختلف همدان انتخاب شده و پرسش‌نامه‌ای که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و نوع محصول آرایشی مصرفی به‌صورت خودگزارش‌دهی از آنان بود، تکمیل شد.
یافته‌ها: از بین محصولات آرایشی رژ لب (62.2%)، خط چشم (50.9%) و ریمل (43.3%) بیشترین مصرف را در بین دانشجویان مورد بررسی داشته و بیشترین دلیل مصرف، حس زیبایی و کسب اعتماد به نفس ذکر شده بود.
نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن یافته‌های این مطالعه، به‌نظر می‌رسد ارائه‌ی برنامه‌های آموزشی در خصوص ارتقاء عزت‌نفس در بین دانشجویان بتواند نتایج سودمندی را در پیش‌گیری از مصرف بی‌مورد محصولات آرایشی به دنبال داشته باشد.

پوران لایق، حسام‌الدین سعیدیان، مهناز بنی‌هاشمی، حبیب‌الله اسماعیلی، اکرم مؤمن‌زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: در بین درمان‌های موجود آکنه، ایزوتره‌تینوئین خوراکی تنها دارویی است که تقریباً برروی تمامی عوامل دخیل در پاتوژنز این بیماری مؤثر می‌باشند. گرچه مطالعات چندی در جوامع مختلف بر عوارض این دارو انجام شده اما مطالعات معدودی از مصرف‌کنندگان ایرانی در دسترس است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی عوارض شایع بالینی و آزمایشگاهی این دارو در مبتلایان به آکنه‌ی ندولوکیستیک در شهر مشهد درایران می‌باشد.
روش اجرا: 100 بیمار دارای آکنه‌ی ندولوکیستیک، بدون سابقه‌ی بیماری‌های خونی، کلیوی و کبدی شناخته‌شده و در مورد خانم‌ها دارای آزمایش منفی بارداری، وارد مطالعه شدند. بیماران تحت درمان با رژیم استاندارد mg/kg 120 برای یک دوره‌ی درمانی از ایزوتره‌تینوئین خوراکی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک مربوط به هر بیمار ثبت و آزمایش‌های پایه از قبیل سطح سرمی چربی‌ها، آزمایش‌های عملکرد کبدی و شمارش کامل خون انجام شد، هر دو ماه آزمایش‌ها تکرار و هم‌زمان وجود عوارض بالینی نیز بررسی شدند.
یافته‌ها: تمامی بیماران دوره‌ی درمان براساس وزن خود را به اتمام رساندند. شایع‌ترین عوارض به ترتیب کیلیت (87%)، خشکی پوست (71%)، انواع درماتیت‌ها (37%)، اپیستاکسی (21%)، آرترالژی و میالژی (21%) بودند. همه‌ی عوارض خفیف بودند و قطع درمان در هیچ موردی لازم نشد. گرچه تغییراتی در سطح چربی‌های سرم و آزمایش‌های عملکردی کبد مشاهده شد ولی این تغییرات در محدوده‌ی طبیعی قرار داشتند.
نتیجه‌گیری: درمان با ایزوتره‌تینوئین خوراکی در مبتلایان به آکنه‌ی ندولوکیستیک روشی کم‌عارضه می‌باشد اما باید احتمال عوارض جانبی جدی را همیشه مدنظر داشت.

سید امین آیت‌اللهی‌موسوی، حسین صافی‌زاده، ساناز هادی‌زاده،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درماتوفیت‌ها قارچ‌هایی کراتین‌دوست می‌باشند که سبب ایجاد ضایعه در پوست، مو و ناخن می‌شوند. عفونت‌های درماتوفیتی از مشکلات مهم بهداشتی در جهان هستند که با نحوه‌ی زندگی اجتماعی و اقتصادی جوامع مختلف، در ارتباط می‌باشند.
روش اجرا: مطالعه‌ی حاضر از نوع مقطعی بوده که طی آن تمامی بیماران مشکوک به درماتوفیتوز مراجعه‌کننده به آزمایشگاه قارچ‌شناسی دانشکده‌ی پزشکی افضلی‌پور از فروردین 1386 تا فروردین 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. برای هر بیمار پس از اخذ شرح حال و ثبت اطلاعات ضروری، از تمامی ضایعات نمونه‌برداری شده و سپس عوامل قارچی به روش آزمایش مستقیم، رنگ‌آمیزی و کشت بر روی محیط‌های اختصاصی، بررسی شدند.
یافته‌ها: از 1800 بیمار مراجعه‌کننده، 166 مورد (9.2%) از نظر عفونت درماتوفیتی مثبت شدند. بیشترین فراوانی عفونت در گروه سنی زیر 10 سال (28.31%) بوده و فراوانی در هر دو جنس مشابه بود. شایع‌ترین عوامل درماتوفیتی مسبب عفونت‌های جلدی، ترایکوفیتون منتاگروفایتیس (%45.78) و ترایکوفیتون وروکوزم (%18.1) بودند. بیشترین عفونت درماتوفیتی، ازنوع کچلی دست (%35.54) و پس از آن کچلی سر (%16.87) و کمترین عفونت قارچی نیز از نوع کچلی صورت (%4.82) بود.
نتیجه‌گیری: ضرورت دارد که به منظور پیشگیری از ابتلا به درماتوفیتوز، اقدام به افزایش سطح بهداشت جامعه نمود.

حسین کاووسی، منصور رضایی، دانیال عیسی‌پور، سیدرضا سیدمحمد دولابی،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کارسینوم سلول بازال شایع‌ترین نوع سرطان است که به‌ندرت باعث مرگ می‌شود، ولی با مشکلات زیبایی و هزینه‌های بالای درمانی همراه است. ویژگی‌های بالینی این سرطان وابسته به عوامل میزبان و محیط است که در هر منطقه مختص به خود بوده و ممکن است با گذشت زمان تغییر نمایند. این مطالعه برای یافتن خصوصیات بالینی سرطان سلول قاعده‌ای در شهر کرمانشاه انجام گردید.
روش اجرا: این مطالعه‌ی توصیفی ـ تحلیلی روی 119 بیمار که کارسینوم سلول بازال با بررسی آسیب‌شناختی در آن‌ها تأیید شد، در درمانگاه حاج دایی کرمانشاه در سال 1388 انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک بیماران و مشخصات ضایعات مانند تعداد، محل، اندازه و نوع بالینی و آسیب‌شناختی آن‌ها ثبت گردید. برای تحلیل داده‌ها از آنالیز واریانس و آزمون مربع کای استفاده گردید.
یافته‌ها: از مجموع 171 ضایعه در 119 بیمار، نوع ندولر شایع‌ترین شکل بالینی در 158 (92.4%) و آسیب‌شناختی در 131 (76.6%) موارد بود. ساب‌واریانت رنگدانه‌دار یک سوم موارد را شامل و در مردان، پوست‌های قهوه‌ای متوسط و افراد باسابقه‌ی رادیوتراپی شایع‌تر بود (P<0.05). شایع‌ترین محل درگیری، بینی و شایع‌ترین ضایعه‌ی همراه، کراتوز آکتینیک بود.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه شایع‌ترین نوع بالینی و آسیب‌شناختی کارسینوم سلول بازال در شهر کرمانشاه نوع ندولر بود، که در افراد مسن، مشاغل در معرض آفتاب و همراهی با کراتوز آکتینیک مشاهده گردید. برنامه‌های آموزشی و غربالگری جهت پیشگیری، مراجعه و تشخیص زودرس و درمان مقتضی افراد پرخطر توصیه می‌گردد.

عذرا محمدپناه اردکان، حسن یعقوبی، رحیم یوسفی،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی زیبایی وسیله‌ای است برای ایجاد یک احساس خود ایده‌آل و آرمانی که از طریق آن درد مطلوب‌نبودن خود یا دوست‌نداشتن خود رفع می‌گردد. این مفهوم چندبعدی به عوامل متعددی به‌ویژه صفات شخصیت‌ و سبک‌های ‌دفاعی افراد وابسته است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه‌ی بین صفات شخصیتی و سبک‌های دفاعی در افراد داوطلب جراحی زیبایی بود.
روش اجرا: روش انجام تحقیق از نوع همبستگی و روش تکمیل پرسش‌نامه‌ها به‌صورت انفرادی بوده است. با نمونه‌گیری در دسترس از تعداد 80 نفر از افرادی که برای انجام جراحی زیبایی به درمانگاه‌های پوست و زیبایی شهرستان یزد مراجعه کردند، درخواست‌ شد تا به‌صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کنند و مقیاس‌های صفات شخصیتی نئو و سبک‌های دفاعی را پر نمایند. تعداد 80 نفر از مراجعه‌کنندگان به بیمارستان‌های فوق که تا حد امکان با افراد گروه نمونه همتا بوده و متقاضی جراحی زیبایی نبودند، به‌عنوان گروه شاهد، پرسش‌نامه‌ها را تکمیل کردند.
یافته‌ها: افراد داوطلب جراحی زیبایی نسبت به افراد غیرداوطلب نمرات پایین‌تری در صفت شخصیتی دلپذیربودن به‌دست آوردند و در هنگام حل تعارض، مقابله‌های غیرمنطقی‌تر و سبک‌های دفاعی رشدنایافته‌تری را به‌کار می‌بردند. بین صفات شخصیت و سبک‌های دفاعی افراد داوطلب جراحی زیبایی ارتباط وجود داشت، به این صورت که هر چه نمرات فرد در صفات شخصیتی مثبت بیشتر بود، از مکانیسم‌های دفاعی رشدیافته‌تری استفاده می‌کرد و بالعکس.
نتیجه‌گیری: انگیزه‌ی جست‌وجوی جراحی زیبایی بر اساس ترکیبی از عوامل روان‌شناختی، هیجانی و شخصیتی است و صفات و ویژگی‌های شخصیتی افراد داوطلب جراحی زیبایی با روش‌های دفاعی و مقابله‌ای که این افراد اتخاذ می‌کنند، ارتباط مستقیم دارد. از این‌رو توصیه می‌شود که مشاوره‌های روان‌شناختی جهت تعدیل راهبردهای مقابله‌ای مؤثرتر قبل از جراحی زیبایی انجام پذیرد.

مهربان فلاحتی، زینب قاسمی، شیرین فره‌یار، ابراهیم اسکندری، مهتاب اشرفی، فرزانه احمدی، غلام‌حسین غفارپور،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اونیکومایکوزیس به عفونت قارچی ناخن اطلاق می‌شود. سیستم ایمنی بیمار نقش مهمی در ایجاد اونیکومایکوزیس دارد. یکی از علل شیوع اونیکومایکوزیس، افزایش جمعیت افراد مستعد دارای اختلال سیستم ایمنی موضعی یا عمومی است. در اختلالات هورمونی (دیابت قندی، سندرم کوشینگ و کم‌کاری تیروئید)، نارسایی عروق سطحی و هم‌چنین در افراد با کاهش سطح ایمنی، اونیکومایکوزیس شیوع بالایی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی اونیکومایکوزیس در افراد دارای بیماری زمینه‌ای مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی تهران بود.
روش اجرا: در یک مطالعه‌ی مقطعی، نمونه‌های ناخن 250 بیمار مراجعه‌کننده به آزمایشگاه قارچ‌شناسی بیمارستان رازی در سال‌های 90-1389 که دارای بیماری زمینه‌ای همراه با دیستروفی ناخن بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه‌ها با آزمایش مستقیم میکروسکوپی و کشت روی محیط‌های سابورودکستروزآگار (S) و سابورودکستروزآگار حاوی کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید (SCC) مورد بررسی قرار گرفتند. برای تشخیص افتراقی قارچ‌ها، از تست‌های تکمیلی استفاده شد.
یافته‌ها: 89 نفر از 250 نفر (35.6%) که بیماری زمینه‌ای همراه با دیستروفی ناخن داشتند، به اونیکومایکوزیس مبتلا بودند. از این تعداد 19 نفر به اونیکومایکوزیس درماتوفیتی، 52 نفر به اونیکومایکوزیس مخمری و 18 نفر به اونیکومایکوزیس ساپروفیتی مبتلا بودند. بیماری‌های زمینه‌ای شایع مشاهده‌شده در افراد مبتلا به اونیکومایکوزیس به‌ترتیب بیماری دیابت با 37.1%، بیماری‌های قلبی ـ عروقی با 15.7%، .پمفیگوس با 9%، پسوریازیس با 7.9%، کم‌کاری تیروئید با 6.7% و اگزمای مزمن با 5.6% بودند.
نتیجه‌گیری: در اشخاص با اختلالات هورمونی (دیابت قندی، سندرم کوشینگ و کم‌کاری تیروئید)، نارسایی قلبی ـ عروقی و نقص سیستم ایمنی، اونیکومایکوزیس شیوع بالایی دارد.

امیرهوشنگ احسانی، محبوبه‌سادات حسینی، کامبیز کامیاب، معصومه روحانی‌نسب، امیررضا حنیف‌نیا، پژمان مباشر، ،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: آلوپسی سیکاترسیل با تخریب پایدار واحد پیلوسباسه مشخص می‌شود که به ریزش موی برگشت‌ناپذیر منجر می‌شود و دو نوع اولیه و ثانویه دارد. نوع اولیه بر اساس اینفیلترای التهابی غالب در بافت‌شناسی به سه دسته نوتروفیلیک، لنفوسیتیک و مختلط تقسیم می‌شود. دکالونس فولیکولیت، دایسکتینگ سلولیت و آکنه کلوئیدالیس سه زیرگروه آلوپسی سیکاتریسیل اولیه‌ی نوتروفیلیک هستند. در این مطالعه فراوانی هر یک از این سه زیرگروه و تفکیک سنی و جنسی آن‌ها بررسی شده است.

روش اجرا: این مطالعه‌ی مقطعی گذشته‌نگر روی بیماران با تشخیص بالینی و تأیید بافت‌شناسی آلوپسی سیکاتریسیل اولیه‌ی نوتروفیلیک مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی طی سال‌های 88-1384 صورت گرفت.

یافته‌ها: از 135 بیمار با میانگین سنی 32±10.6 سال، 71.9% مرد و 28.1% زن بودند. انواع بیماری شامل دکالونس فولیکولیت 72.6% با میانگین سنی 31.89 سال، دایسکتینگ سلولیت (25.0%) با میانگین سنی 32.4 سال و تنها 2 مورد (1.5%) آکنه کلوئیدالیس با میانگین سنی 52 سال بودند. میانگین دوره‌ی بیماری در کل بیماران 4.2±3.9 (میانگین 4.03 سال در بیماران مرد و 4.7 سال در بیماران زن) بود . میانگین دوره‌ی بیماری در دکالونس فولیکولیت 4.7 سال، در دایسکتینگ سلولیت 1.9 سال و در آکنه کلوئیدالیس 17.5 سال بود.

نتیجه‌گیری: آلوپسی سیکاتریسیل نوع نوتروفیلیک در مردان و در دهه‌ی سوم عمر شایع‌تر است و دکالونس فولیکولیت شایع‌ترین آن‌ها می‌باشد.


نیلوفر تاری، حمیدرضا محمودی، سیدحامد حسینی، کامران بلیغی، مریم دانش‌پژوه، ، ، ،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش، علامت اصلی بسیاری از بیماری‌های پوستی و نیز علامت شایعی در بیماری‌های سیستمیک می‌باشد. خارش محرکی است که به‌طور مستقیم قابل اندازه‌گیری نیست و معمولاً تعیین شدت خارش توسط بیمار با معیارهای آنالوگ ویژوال اندازه‌گیری می‌شود. اما هیچ‌کدام از این‌ها اثر خارش بر کیفیت زندگی بیماران را اندازه‌گیری نمی‌کنند، لذا در این مطالعه بر آن شدیم که پرسش‌نامه‌ی "کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به خارش (ItchyQoL)" را به فارسی ترجمه کرده و پایایی و روایی آن را بسنجیم.

روش اجرا: پرسش‌نامه‌ی (ItchyQoL) توسط دو فرد دو زبانه به فارسی ترجمه شد و سپس مجدداً توسط دو فرد دو زبانه‌ی دیگر به انگلیسی برگردانده شد. در نهایت با تطابق نمونه‌ی اولیه و ثانویه و بازنگری سؤالات نسخه‌ی فارسی پرسش‌نامه حاضر گردید. پرسش‌نامه توسط 44 بیمار که دارای بیماری پوستی خارش‌دار بودند، در دو نوبت به فاصله‌ی 72 ساعت پر شد. سپس پاسخ‌ها جهت بررسی پایایی و روایی ساختاری پرسش‌نامه از نظر آماری تحلیل شد.

یافته‌ها: نسخه‌ی فارسی ItchyQoL دارای همبستگی درونی و تکرارپذیری است. هم‌چنین پایایی پرسش‌نامه از طریق متد آزمون ـ بازآزمون بررسی شد که معنی‌دار بود. پایایی ساختاری توسط بررسی رابطه‌ی بین شدت و تناوب خارش با مجموع امتیازها در سه محور اصلی علایم، اختلال عملکرد و احساسات بررسی شد که در تمامی موارد به استثنای محور اختلال عملکرد معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: نسخه‌ی ترجمه‌ به فارسی پرسش‌نامه‌ی خارش روایی و پایایی قابل قبولی دارد


محمود فرشچیان، الهه سلطانیه، لیلا موسوی، حسین محجوب، عباس زمانیان، هاله ناظریان، ،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس ‌یک بیماری مزمن و التهابی با شیوع 4.8% - 0.6% در جامعه است. هدف ما در این مطالعه، مقایسه‌ی تأثیر NB-UVB (به‌عنوان یکی از روش‌های درمانی شایع) بر روی فلور نرمال موجود بر پلاک‌های پسوریاتیک و پوست سالم بود.

روش اجرا: 20 بیمار مبتلا به پسوریازیس که فاقد کنترااندیکاسیون‌های ‌فتوتراپی بودند، وارد مطالعه شدند. از پلاک‌های پسوریاتیک و پوست سالم ناحیه‌ی مجاور پلاک، قبل و بعد از ‌فتوتراپی با NB-UVB، نمونه‌برداری شد. بیماران، سه جلسه در هفته تا پاک‌شدن کامل ضایعات، تحت ‌فتوتراپی قرار گرفتند. در نهایت، میزان کمی فلور نرمال پوست در نواحی سالم و درگیر، قبل و بعد از درمان، با هم مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین تعداد جلسات ‌فتوتراپی، 26.35±4.95 جلسه و میانگین دوز اشعه NB-UVB ،2.05±0.57 J/cm2 بود. میزان کمی استافیلوکوک اپیدرمیدیس، استافیلوکوک اورئوس و دیفتروئید بر روی پلاک‌های پوستی پسوریاتیک، بعد از ‌فتوتراپی، کاهش‌ یافت.

نتیجه‌گیری: میزان کمی فلور نرمال پوست در نواحی سالم، کمتر از پلاک‌های پسوریاتیک است و این میزان بعد از ‌فتوتراپی، چه در نواحی سالم و چه در نواحی درگیر، کاهش ‌می‌یابد.


فرزانه زرین‌کار، علی خامسی‌پور، اکرم میرامین‌محمدی، ابراهیم اسکندری، محمود ناطقی‌رستمی، اسماعیل فلاح،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیزاسیون روشی مؤثر در پیشگیری از سالک می‌باشد. استانداردسازی لیشمانیا و شرایط نگه‌داری انگل از دشواری‌های این روش می‌باشد. در این مطالعه تأثیر استفاده از مواد نگه‌دارنده‌ی مختلف بر میزان عفونت‌زایی انگل بررسی شده است
روش اجرا: انگل Leishmania major در مراحل رشد لگاریتمی، شروع ایستا و انتهای مرحله‌ی ایستا، قبل از انجماد و بعد از انجماد با استفاده از مواد نگه‌دارنده‌ی مختلف با ترکیبات متنوع (ساکارز، گلیسرول، ترهالوز، گلوکز، سوربیتول و dimethyl sulfoxide [DMSO]) به موش‌های BALB/c تلقیح و میزان عفونت‌زایی بررسی شد. از آزمون IFA به‌منظور تعیین میزان انگل‌های متاسیکلیک استفاده شد
یافته‌ها: درصد انگل‌های زنده در ماده‌های نگه‌دارنده‌ی در مراحل مختلف رشد از 89% تا 98.2% بود. در گروهی که انگل مرحله‌ی رشد لگاریتمی در مواد نگه‌دارنده‌ی ساکارز+ گلیسرول و DMSO دریافت کرده بودند بروز ضایعات از هفته‌ی سوم شروع و در هفته‌ی پنجم به 100% رسید. درگروهی که انگل شروع مرحله‌ی ایستا و انتهای مرحله‌ی ایستا در مواد نگه‌دارنده‌های DMSO، ساکارز + گلوکز، ساکارز + گلیسرول و گلیسرول 15% دریافت کرده بودند بروز ضایعه بین هفته‌ها‌ی 4 تا 5 شروع و در هفته‌ی 8 به 100% می‌رسید. میزان انگل‌های متاسیکلیک در مراحل مختلف رشد لگاریتمی، شروع مرحله‌ی ایستا و خاتمه‌ی ایستا به ترتیب افزایش یافت
نتیجه‌گیری: رابطه‌ی مستقیم بین درصد زنده‌بودن انگل و میزان بروز ضایعه مشاهده گردید. ماده‌ی نگه‌دارنده‌ی ساکارز 22.5% + گلیسرول 22.5% برای حفظ عفونت‌زایی انگل مناسب می‌باشد. رابطه‌ی مستقیمی بین میزان پروماستیگوت‌های متاسیکلیک عفونت‌زا و میزان بروز ضایعه در مراحل مختلف رشد در موش BALB/c وجود دارد

زهرا حلاجی، مریم اخیانی، وحیده لاجوردی، مائده رعیتی دماوندی،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری پوستی مزمن پاپولواسکواموس با شیوع تقریبی 2% است. پسوریازیس در دوران کودکی نسبتاً شایع است. بیش از 10% موارد این بیماری قبل از 10 سالگی شروع می‌شود. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه‌ی تفاوت‌های بالینی پسوریازیس با شروع در کودکی و بزرگسالی در بیماران ایرانی می‌باشد
روش اجرا: اطلاعات بالینی مربوط به بیماران مراجعه‌کننده با تشخیص پسوریازیس به بیمارستان تخصصی پوست رازی در سال‌های 85 و 86 جمع‌آوری شد. این بیماران به دو گروه تقسیم شدند: بیماران پسوریازیس با شروع در کودکی (سنین کمتر یا مساوی 16 سال) و بیماران پسوریازیس با شروع در بزرگسالی. متغیرهای بالینی شامل تعداد بیماران، سن شروع، سابقه‌ی خانوادگی، استرس روحی به‌عنوان عامل مستعدکننده، اولین مکان درگیری، نوع بالینی پسوریازیس و مکان‌های درگیری مورد تحلیل قرار گرفت
یافته‌ها: از مجموع 162 بیمار مورد مطالعه، 50 بیمار (33.2%) کودک و بقیه در گروه بالغین بودند. 48% کودکان مبتلای مذکر در مقایسه با 58.9% در گروه بالغین بود. سابقه‌ی خانوادگی پسوریازیس در گروه کودکان 20% و در گروه بالغین 12.5% بود. استرس روحی به‌عنوان عامل مستعدکننده، تقریباً در هر دو گروه مشابه بود. شایع‌ترین تظاهر بالینی پسوریازیس در هر دو گروه نوع پلاکی و سر و گردن، شایع‌ترین مکان درگیری در هر دو گروه بود
نتیجه‌گیری: یافته‌های ما مشابه مطالعات قبلی نشان داد درگیری جنس مؤنث، سابقه‌ی خانوادگی مثبت و شروع بیماری از پوست سر در پسوریازیس کودکان بیش از بالغین است

رضوان طلایی، محمدرضا معیری، طاهره مازوچی، سید علیرضا مروجی، محدثه اردستانی،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی یک مفهوم تجربی گسترده است که منعکس‌کننده‌ی دیدگاه فرد در سطح رضایت از زندگی در یکی از موقعیت‌های مختلف از جمله مسکن، تفریح و سرگرمی، شرایط محیطی، سلامت و کار می‌باشد. براساس این تعریف، کیفیت زندگی یک معیار ذهنی است که تحت تأثیر عوامل بسیار فراتر از وضعیت سلامت قرار دارد. بیماری‌های پوستی اثرات مهمی ‌بر حالت‌های روانی اجتماعی و فعالیت‌ها دارند. این مطالعه برای بررسی کیفیت زندگی در بیماران با اختلالات شایع پیگمانتاسیون پوست شامل ویتیلیگو، ملاسما و کک‌ومک مراجعه‌کننده به کلینیک‌های پوست شهرستان کاشان در سال‌های1390-1389 انجام شد.
روش اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی، 142 بیمار بالای 18 سال مبتلا به اختلالات رنگدانه‌ای، پرسش‌نامه DLQI) Dermatology Life Quality Index) را کامل کردند. این پرسش‌نامه شامل 10 سؤال در 6 بخش احساسات، فعالیت‌های روزانه، فراغت، کار و تحصیل، ارتباطات شخصی و درمان می‌باشد. امتیازدهی بر طبق راهنمای Finlay انجام شد و داده‌ها با استفاده آزمون‌های آماری t، ANOVA و بررسی ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. در این پرسش‌نامه هر فرد امتیاز بالاتری به‌دست آورد از کیفیت زندگی پایین‌تری برخوردار می‌باشد.
یافته‌ها: میانگین (± انحراف معیار) امتیاز کیفیت زندگی جمعیت مورد مطالعه‌ی ما (03/5±) 64/5 بود. میانگین امتیاز کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو بیش از دو بیماری دیگر بود. در این مطالعه امتیازات کیفیت زندگی در زنان، افراد زیر 25 سال، افراد مجرد و بیماران با درگیری پوستی در نواحی در معرض دید بالاتر از سایرین بود اما بین امتیاز کیفیت زندگی و طول مدت بیماری، شغل، تحصیلات، محل سکونت ارتباط قابل توجهی یافت نشد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که اختلالات پیگمانتاسیون پوست تأثیر بسزایی بر روی همه‌ی جنبه‌های کیفیت زندگی به خصوص جنبه‌ی روانی‌اجتماعی دارد که این امر توجه ویژه به بیماری‌های پوستی را برای یافتن روش‌های درمانی بهتر جهت کاهش بار روانی این بیماران نشان می‌دهد.


صفحه 4 از 15     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb