12 نتیجه برای افسردگی
مهسا قجرزاده، شهربانو خیرخواه، مریم غیاثی،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو یکی از بیماریهای مزمن پوستی است که با لکههای بدون رنگ ناشی از ازبینرفتن ملانوسیتهای پوست مشخص میشود. ویتیلیگو اختلال فیزیکی زیادی به همراه ندارد، اما مشکلات زیبایی فراوانی را بهوجود میآورد که با اختلالات روحی و روانی بسیاری برای بیماران همراه است. هدف مطالعهی کنونی بررسی افسردگی و اختلال کیفیت زندگی در بیماران ویتیلیگو مراجعهکننده به بیمارستان رازی در سالهای 1388و 1389 بود.
روش اجرا: از دی ماه 1388 تا دی ماه 1389، از 100 بیمار مبتلا به ویتیلیگو که به روش تصادفی ساده از درمانگاه سرپایی بیمارستان رازی انتخاب شده بودند، درخواست شد که به پرسشنامههای روا و پایای Beck Depression Inventory، SF-36 و DLQI (Dermatology Life Quality Index) پاسخ دهند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 11.5±28.9 سال و میانگین زمان ابتلا به بیماری 5.5±5.7 سال بود. میانگین نمرهی Beck، SF-36، DLQI همهی بیماران 11.8±15.9، 19.4±63.8 و 6.9±8.4 بود. درحالی که ارتباط معنیداری بین نمرههای DLQI و SF-36 و طول مدت بیماری وجود داشت (به ترتیب 0.3=r ،001.0< P و 263.0=r ،01.0=P)، نمرههای هیچیک از پرسشنامهها با سن ارتباطی نداشت.
نتیجهگیری: توصیه میشود ارزیابی کیفیت زندگی و افسردگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو جهت بررسی مشکلات ناشی از بیماری بر زندگی آنها انجام گیرد.
دکتر فرهاد هنجنی، دکتر مریمسادات ساداتی، دکتر علی فیروزآبادی، والا رضایی، سارا اکرمزاده،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آکنه یکی از شایعترین بیماریهای پوستی است. یکی از مؤثرترین درمانها در آکنه، ایزوترتینوئین سیستمیک است. مطالعات زیادی بیانگر وجود رابطهی بین مصرف این دارو و احتمال ایجاد افسردگی، اقدام یا بروز خودکشی انجام شده و وجود این ارتباط همچنان مورد بحث است. تحقیق حاضر روی تعدادی از بیماران مبتلا به آکنه بهمنظور بررسی بیشتر احتمال وجود این رابطه انجام شد.
روش اجرا: تعداد 59 بیمار مبتلا به آکنه بین سنین 30-16 سال مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران داروی ایزوترتینوئین را با مقدار 1-0.5 mg/kg/day به مدت 16 هفته دریافت کردند. قبل از آغاز و پس از اتمام درمان، بیماران پرسشنامهی بک را برای بررسی میزان افسردگی تکمیل کردند و نتایج این پرسشنامهها تحلیل و نتیجهگیری شد.
یافتهها: میانگین نمرات پرسشنامه بک از 13.19 قبل از درمان به 14.80 پس از 4 ماه درمان با ایزوترتینوئین تغییر یافت که ارزش آماری آن P=0.0001 است.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق پیشنهادکنندهی آن است که مصرف ایزوترتینوئین سیستمیک احتمالاً میتواند تغییر کم اما واقعی در میزان افسردگی بیمار ایجاد کند، هرچند توجه به این نکته ضرروی است که عوامل متعدد دیگری مثل حالت روانی فرد در هنگام تکمیلکردن پرسشنامه میتواند بر روی این نتیجه تأثیرگذار باشد. بههمین دلیل مطالعاتی با بررسی بیمار در زمان بیشتر و همچنین پرسشنامههای دیگر پیشنهاد میشود.
احمد ساریخانی، دکتر حمیدرضا مهاجرانی، مولود گندمانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت سبورئیک یک درماتیت مزمن است که هم در نوزادان و هم در بالغین مشاهده میشود. بهدنبال استرس، کاهش انرژی ذهنی و بدنی، خستگی، بیخوابی، تحریکپذیری و احساس افسردگی و ... میتواند ایجاد شود. مجموع موارد ذکرشده تأثیرات نامطلوبی بر فعالیت فرد سالم گذاشته و باعث تضعیف بدن میشوند. هدف تحقیق حاضر بررسی شاخصهای سلامت عمومی براساس مقیاس Goldberg در دانشجویان مبتلا به درماتیت سبورئیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک بود.
روش اجرا: سیصد و هجده نفر دانشجو بهطور تصادفی ساده انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. از این 318 نفر، 101 نفر که به درماتیت سبورئیک مبتلا بودند، به پرسشنامهی سلامت عمومی بهطور کامل پاسخ دادند که اطلاعات بهدست آمده مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: چهلویک درصد افراد مبتلا به درماتیت سبورئیک دارای علایم جسمانی بودند. معیار اضطراب در 48%، نارسایی کنش اجتماعی در 65% و افسردگی در 31% افراد مبتلا به درماتیت سبورئیک مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشانگر ارتباط قوی درماتیت سبورئیک با شاخص کنش اجتماعی بود.
لیدا بهرامی، حمزه احمدیان، غلامرضا عشقی،
دوره 5، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو یک بیماری شایع پوست است و به نظر میرسد شناخت و مبارزه با پیامدهای اجتماعی و روانی آن حائز اهمیت باشد. بنابراین مطالعهای با هدف بررسی رابطهی بین ادراک بیماری با افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعهکننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان شهر همدان انجام شد.
روش اجرا: این پژوهش مقطعی روی مبتلا به ویتیلیگو مراجعهکننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان شهر همدان در سال 1393 بود. نمونهی پژوهش شامل 100 بیمار (32 بیمار مرد و 68 بیمار زن) مبتلا به ویتیلیگو بود که بهروش نمونهگیری آسان، داخل مطالعه شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامهی تجدیدنظرشدهی ادراک بیماری (IPQ-R)، پرسشنامهی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت فرم کوتاه (WHOQOL-BREF) و ویرایش دوم پرسشنامهی افسردگی Beck (BDI-II) بود. دادهها ازطریق تحلیل همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که ادراک بیماری، ارتباط معنیداری با افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو دارد. براساس این یافتهها، بیماران مرد و زن مبتلا به ویتیلیگو در ادراک مثبت و منفی از بیماری تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند (بهترتیب 031/0P= و 002/0P=). همچنین بیماران مرد و زن مبتلا به ویتیلیگو در یکی از ابعاد کیفیت زندگی(سلامت محیط) تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند (031/0P=).
نتیجهگیری: توصیه میشود ارزیابی کیفیت زندگی و افسردگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو جهت بررسی مشکلات ناشی از بیماری بر زندگی آنها انجام گیرد.
محمد ابراهیمزاده اردکانی، قاسم دستجردی، فاطمه صحرایی، پروانه دهقان هراتی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ریزش مو یکی از بیماریهای شایع مزمن پوستی میباشد که شیوع و بروز فراوانی دارد. ریزش مو تأثیر منفی در وضعیت روانشناختی، روابط اجتماعی و فعالیتهای روزمرهی افراد مبتلا دارد به همین دلیل، این مطالعه با هدف بررسی فراوانی افسردگی در زنان مبتلا به ریزش مو مراجعهکننده به درمانگاه شهید صدوقی یزد انجام شد.
روش اجرا: این مطالعهی مقطعی در بهار سال 1394 برروی 54 نفر از زنان مبتلا به ریزش مو مراجعهکننده به درمانگاه شهید صدوقی یزد انجام شد. جهت سنجش افسردگی از پرسشنامهی Beck استفاده و سپس دادهها با استفاده از نسخهی 18 نرمافزار
PASW (IBM Corp., Armonk, NY, USA) تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین±انحراف معیار نمرهی افسردگی شرکتکنندگان در این مطالعه 13/5±16/1 بود. این مطالعه نشان داد که 67% افراد مراجعهکننده از درجاتی از افسردگی رنج می بردند. گرچه فراوانی افسردگی برحسب تحصیلات متفاوت بود ولی این اختلاف معنیدار نشد (0/05>P). فراوانی افسردگی برحسب سن، وضعیت تأهل، سابقهی بیماری قبلی و مصرف دارو و همچنین نوع ریزش مو اختلاف معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد افسردگی در زنان مبتلا به ریزش مو فراوانی بالایی دارد. از آنجایی که زیبایی برای زنان بسیار مهم است و عدم احساس زیبایی و جذابیت در آنان باعث کاهش روابط اجتماعی و بهدنبال آن افسردگی میشود، بنابراین درمان مناسب ریزش مو میتواند باعث بهبود ارتباطات اجتماعی و درنتیجه بهبود کیفیت زندگی این بیماران شود.
صادق عابدی، محمدحسن دوازدهامامی، امیرهوشنگ احسانی، مهدی جعفری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع نسبتاً بالای میزان افسردگی در افراد مبتلا به پسوریازیس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت نوع D و دشواری تنظیم هیجان در پیشبینی علائم افسردگی افراد مبتلا به پسوریازیس انجام شد.
روش اجرا: این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری مورد مطالعه از تمامی افرادی تشکیل میشد که طی ماههای آذر تا بهمن سال 95 برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاه پوست بیمارستان رازی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این بین تعداد 60 نفر نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که 38 نفر از آنها مرد بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی شخصیت نوع D (DS-14)، مقیاس دشواریهای تنظیم هیجان (DERS) و پرسشنامهی افسردگی بک (ویراست دوم) (BDI-II) بود. درنهایت دادههای بهدستآمده از پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شخصیت نوع D و دشواری تنظیم هیجان با علائم افسردگی افراد مبتلا به پسوریازیس رابطهی مثبت معنیدار وجود دارد (01/0>P). آنالیز رگرسیون به روش همزمان (enter) نیز نشان داد که دو مؤلفه عاطفه منفی و بازداری اجتماعی شخصیت نوع D و همچنین دو خرده مقیاس فقدان آگاهی هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی میتوانند علائم افسردگی افراد مبتلا به بیماری پسوریازیس را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: ویژگیهای شخصیت نوع D و دشواریهای تنظیم هیجان میتوانند در پیامدهای روانشناختی بیماری پسوریازیس ازجمله افسردگی افراد مبتلا به این بیماری اثرگذار باشند.
سارا شریفیپور، محمدحسن دوازدهامامی، مریم بختیاری، ابوالفضل محمدی، محسن صابری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
روش اجرا: در این پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس 6 نفر انتخاب شدند و از پرسشنامههای علائم کندن مو MGH-HPS، افسردگی، اضطراب، استرس DASS-21، کیفیت زندگی WHOQOL-26 و دشواری در تنظیم هیجان DERS استفاده شد. پروتکل 8 جلسهای درمان تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بهصورت هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) برای هر شرکتکننده بهصورت انفرادی اجرا شد. دادهها ازطریق تحلیل چشمی، درصد بهبودی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون مقایسههای جفتی ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
زمینه و هدف: اختلال کندن مو اختلال مزمنی است که مشخصهی آن کندن مکرر مو است که کمابیش سبب ازدستدادن مو میشود. این اختلال با وجود داشتن عوارض متعدد جسمانی، اقتصادی و اجتماعی کمتر مورد تشخیص و درمان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان تنظیم هیجانی بر شدت علائم موکنی، اضطراب، افسردگی، استرس و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال کندن مو میپردازیم.
یافتهها: درمان تنظیم هیجان در کاهش علائم اختلال کندن مو، افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در تنظیم هیجان و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال کندن مو مؤثر است.
نتیجهگیری: درمان تنظیم هیجان بهطور معناداری مشکلات هیجانی و علائم کندن مو را در افراد مبتلا به وسواس کندن مو بهبود میبخشد، درنتیجه درمانگران میتوانند از این درمان بهعنوان یک درمان مؤثر برای اختلال کندن مو استفاده کنند.
مسعود محمدی،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
مینه و هدف: آلوپسی یکی از بیماریهای شایع مزمن پوستی بوده و ازجمله مهمترین عامل پیشبینیکننده پریشانیهای روانی و افسردگی است لذا با توجه به اهمیت این موضوع بر بهداشت عمومی جامعه، این مطالعه قصد دارد تا با مطالعهای سیستماتیک و متاآنالیز شیوع افسردگی در مبتلایان به ریزش مو در ایران را بهدست آورد.
روش اجرا: مطالعهی حاضر با روش متاآنالیز انجام شد. مقالات مرتبط با موضوع مورد بررسی ازطریق جستوجو در پایگاههای SID، Pubmed (Medline) و Sciencedirect بهدست آمد. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 بررسی و تحلیل دادهها در نرمافزار Comprehensive Meta-Analysis انجام شد.
یافتهها: در 9 مقالهی موردبررسی، شیوع کلی افسردگی در مبتلایان به آلوپسی 3/60% (5/68%-4/51% و حدود اطمینان 95%) بهدست آمد. بیشترین شیوع افسردگی بهدستآمده در مبتلایان به آلوپسی در خرمآباد با 7/66% (6/75%-3/56% و حدود اطمینان 95%) و کمترین شیوع افسردگی بهدستآمده در مبتلایان به آلوپسی در مشهد با 3/47 درصد (53%-41% و حدود اطمینان 95%) بهدست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، شیوع افسردگی در مبتلایان به آلوپسی بالا بوده لذا ارائهی راهکارهای درمانی مناسب برای مبتلایان و لزوم توجه به مشاورههای روانشناسی برای این مبتلایان بسیار ضروری به نظر میرسد.
مهرنوش جمشیدی، سارا هاشمی،
دوره 10، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطهی کمالگرایی و افسردگی با تصویر بدنی در دختران داوطلب جراحی زیبایی است. روش تحقیق، توصیفی، از نوع همبستگی و ازنظر هدف کاربردی است.
روش اجرا: جامعهی آماری شامل دختران 40-20 ساله که داوطلب جراحی زیبایی (بینی و سینه) در شمال شهر تهران بودند که در سال 1397 به کلینیکهای زیبایی مراجعه نمودهاند. حجم نمونه برابر با 360 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری دادهها سه پرسشنامهی کمالگرایی چندبعدی تهران (1386)، افسردگی بک BDI.II (۱۹۹۶) و پرسشنامهی تصویر بدنی MBSRQ (1983) استفاده شده و تحلیل یافتهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین کمالگرایی و افسردگی با تصویر بدنی رابطهی معکوس وجود دارد یعنی هر چقدر کمالگرایی و افسردگی در آزمودنیها بالاتر باشد، تصویر بدنی ضعیفتری خواهند داشت. نیز بین کمالگرایی و افسردگی رابطهی مستقیم وجود دارد یعنی هر چقدر افسردگی در آزمودنیها بالاتر باشد، کمالگرایی بالاتری خواهند داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: متغیرهای کمالگرایی و افسردگی قادر به پیشبینی تصویر بدنی هستند. متغیر کمالگرایی با توجه به بزرگتربودن مقدار Beta سهم بیشتری در پیشبینی تصویر بدنی دختران دارد.
راحله احمدی، ایلناز سجادیان، فریبا جعفری،
دوره 10، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو اختلال رنگدانهای پوست است که تأثیر زیادی بر روان بیماران دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر اضطراب، افسردگی و میل به خودکشی زنان مبتلا به ویتیلیگو اجرا شد.
روش اجرا: این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعهی آماری کلیهی زنان (تعداد ۸۰ نفر) مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو مراجعهکننده به مرکز تحقیقات پوست و سالک دانشگاه اصفهان در سال 1397 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب بهصورت تصادفی در در دو گروه درمانی قرار گرفتند و به پرسشنامههای اضطراب و افسردگی بیمارستانی Zigmond & Smith (۱۹۸۳) و افکار خودکشی Beck (۱۹۹۷) در سه مرحلهی پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسهی گروهی 60 دقیقهای جلسه درمان مبتنی بر شفقت براساس بسته درمانی Gilbert & Neff 2009: شرکت کردند اما گروه کنترل تا پایان مرحلهی پیگیری هیچ مداخلهای دریافت نکردند.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکراری حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر شفقت میتواند در بیماران مبتلا به ویتیلیگو بهعنوان یک شیوهی درمانی در کاهش اضطراب، افسردگی و میل به خودکشی مطرح گردد.
نتیجهگیری: میتوان از درمان مبتنی بر شفقت برای کاهش اضطراب، افسردگی و میل به خودکشی در این بیماران استفاده کرد.
سعدی بایزیدی، عباس بخشیپور، مرضیه علیوندی وفا،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود متغیرهایی همچون استرس، افسردگی و اضطراب میتواند زندگی هر فردی را تحتالشعاع قرار دهد و از مسیر اصلی و نیل به هدف خارج سازد؛ بنابراین با توجه به موارد ذکرشده، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کاهش میزان استرس، افسردگی و اضطراب افراد مبتلا به ناراحتیهای گوارشی و پوستی بود.
روش اجرا: روش پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مراجعین با اختلالات پوست و مو و اختلالات گوارشی با منشأ روانتنی به کلینیکهای پزشکان متخصص داخلی و پوست و مو، درمانگاه و بیمارستان شهر بوکان در سال 98-1397 میباشد. از بین جامعه آماری 30 نفر بهصورت هدفمند که بالاترین نمره را در فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس DASS-21 کسب کرده بودند، انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. پروتکل اجرایی جلسات درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر اساس رویکرد هیز (2002) به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته در یکماه و هر هفته 2 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از نسخه 23 از نرمافزار SPSS و با روش آنالیز کوواریانس تحلیل شدند.
یافتهها:نتایج نشان داد که بین میانگینهای گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای استرس، افسردگی و اضطراب تفاوت معنیداری وجود دارد. در واقع درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) باعث کاهش میانگین استرس (959/1±47/7)، افسردگی (187/1±47/6) و اضطراب (345/1±67/6) در مرحله پسآزمون شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کاهش میزان استرس، افسردگی و اضطراب افراد مبتلا به ناراحتیهای گوارشی و پوستی مؤثر است.
میثاق نوروزی، حمیدطاهر نشاط دوست، فریبا جعفری،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رواندرمانی مبتنیبر بهبود کیفیت زندگی بر افسردگی و عزت نفس زنان مبتلا به ویتیلیگو انجام شد.
روش اجرا: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی (پیشآزمون ـ پسآزمون با پیگیری و گروه کنترل) بود که با استفاده از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با پیگیری با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو مراجعهکننده به مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک اصفهان بود که در این میان تعداد 20 نفر با روش نمونهگیری دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (10 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامههای افسردگی بک (1996) و عزتنفس روزنبرگ (1965) را بهعنوان پیشآزمون تکمیل و پس از اتمام دوره هشت جلسهای رواندرمانی مبتنیبر بهبود کیفیت زندگی (هفتهای یک جلسه ۹۰ دقیقهای به مدت هشت هفته) مجدداً پسآزمون و یک ماه بعد پیگیری برای گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. دادههای گردآوریشده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرمافزارSPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: براساس یافتههای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مشخص شد که رواندرمانی مبتنیبر بهبود کیفیت زندگی میانگین، نمرات افسردگی را کاهش و عزتنفس زنان مبتلا به ویتیلیگو را افزایش داد.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه رواندرمانی مبتنیبر بهبود کیفیت زندگی بر افسردگی و عزتنفس زنان مبتلا به ویتیلیگو تأثیر دارد؛ لذا آموزش این رویکرد درمانی بهعنوان یک روش مداخلهای مؤثر برای کاهش افسردگی و افزایش عزتنفس زنان مبتلا به ویتیلیگو توصیه میشود.