جستجو در مقالات منتشر شده


43 نتیجه برای بیمار

شهرام باغستانی، شهرام زارع، فروغ محمدی، کرامت‌الله جهان‌شاهی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی کلیوی مزمن یک وضعیت بالینی است که در آن عملکرد کلیه‌ها کاهش یافته است. نارسایی کلیوی مزمن همراه با تظاهرات پوستی متعددی است که با شروع دیالیز ممکن است تظاهرات پوستی جدیدی نیز ظاهر شود. هدف از این مطالعه بررسی شیوع مشکلات پوستی در میان بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن تحت دیالیز بود.
روش اجرا: این مطالعه مقطعی بر روی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن مراجعه‌کننده به تنها مرکز دیالیز استان در بیمارستان شهید محمدی صورت گرفت. بیماران ازنظر تغییرات پوستی توسط متخصص پوست مورد معاینه‌ی دقیق قرار گرفتند. جهت توصیف و تحلیل داده‌های آماری از نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون‌های آماری t و Chi2 استفاده شد. سطح معنی‌داری 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: شایع‌ترین یافته‌ها، خشکی پوست در 78.3%، رنگ‌پریدگی در 71.7% و خارش در 58.3% بیماران بود. سایر یافته‌های بالینی شایع به‌ترتیب عبات بودند از: ناخن (half & half (35%، هیپوملانوز قطره‌ای ایدیوپاتیک (33.3%)، زردی پوست (31.7%)، هیپرکراتوز زیر ناخن (30%)، اونیکولیز (20%)، شیار عرضی ناخن (15%)، cherry‌ آنژیوما (15%)، هیپرپیگمانتاسیون پوست (15%) و پورپورا (13.3%).
نتیجه‌گیری: نارسایی کلیوی مزمن با تظاهرات پوستی متعددی همراه است که می‌تواند به علت دیالیز یا بیماری زمینه‌ای باشد.این تغییرات بسیار متنوع است که شایع‌ترین آنها خشکی پوست و رنگ‌پریدگی می‌باشد. تشخیص زودرس این مشکلات ممکن است در کاهش ابتلا و بهبود کیفیت زندگی این بیماران مؤثر باشد.


سودابه تیرگر طبری، شکوفه موسوی، نینا فرزان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر تأثیر متقابل بین روان و پوست در ایجاد برخی از بیماری‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بیماری‌های پوستی در بیماران بخش روان‌پزشکی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد بابل انجام گردید.
روش اجرا: این مطالعه‌ی مقطعی بر روی 250 بیمار بستری در بخش روان‌پزشکی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد شهرستان بابل انجام شد. پوست این بیماران توسط کارورز، مورد معاینه‌ی قرار گرفته و در صورت لزوم معاینه توسط متخصص پوست انجام شد. برای تمامی بیماران، پرسش‌نامه‌ی از پیش طراحی شده بر مبنای معاینه تکمیل گردید. هم‌چنین شرح حال بیمار و اطلاعات پرونده‌ی مربوط به تشخیص بیماری روانی استخراج شده و در پرسش‌نامه ثبت گردید. توصیف و تحلیل آماری داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام و 05/0<P معنی‌دار تلقی شد.
یافته‌ها: در افراد مورد بررسی 109 بیمار (43.6%) مرد و 141 بیمار (56.4%) زن بودند. شایعترین بیماری روانی افسردگی ماژور (35.6%) و اختلال وسواسی جبری (21.6%) بود. 166 مورد (66.4%) بیماری‌های پوستی داشتند که 66 نفر (39.8%) مرد و 100 نفر (60.2%) زن بودند. آکنه، آلوپسی آره‌آتا، خارش مزمن لیکنیفیه، کاندیدیازیس دهانی شایعترین بیماری‌های پوستی در بیماران مورد بررسی بودند. بین وجود عامل تنش (stressor) در شش ماه پیش از بروز بیماری پوستی در بیماری‌های اگزمای تماسی، خارش مزمن لیکنیفیه، آکنه و روزاسه ارتباط معنی‌داری وجود داشت. ابتلا به اسکیزوفرنی با هرپس دهانی در ارتباط بود (0.002=P). هم‌چنین شپش سر با استرس پس از سانحه ارتباط معنی‌داری داشت(0.004=P)
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای بیماری‌های پوستی در بیماران بستری در بخش روان‌پزشکی، همکاری بیشتر بین درماتولوژیست و روان‌پزشک می‌تواند در درمان بسیاری از بیماری‌ها کمک‌کننده باشد.


افشار رمضان‌پور، عبدالامیر فیضی، رامین محمدی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

بیماری فابری، یک اختلال ذخیره‌ای لیزوزومال وابسته به X ناشی از کمبود آنزیم آلفاگالاکتوزیدازA می‌باشد که منجر به تجمع غیرطبیعی گلیکواسفنگولیپید در بافت‌های مختلف بدن می‌شود. این مقاله به معرفی آقای 35 ساله با بثورات پاپولر قرمز تیره کراتوتیک منتشر بدن می‌پردازد که پس از انجام بیوپسی جهت وی تشخیص آنژیوکراتوما گذاشته شد و با توجه به وجود نفروپاتی در بیمار و سابقه‌ی بثورات پوستی مشابه و درگیری کلیه در برادر بیمار که تحت پیوند قرار گرفت، برای وی بیماری فابری مطرح گردید.
سیده‌نوشین قلندرپورعطار، نرگس قندی، کامبیز کامیاب حصاری، مریم غیاثی، مریم دانش‌پژوه، مژگان کاربخش، شیدا شمس،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوس یک بیماری تاولی خودایمن اختصاصی پوست و غشاهای مخاطی است که در مطالعات پیشین همراهی آن با بیماری‌های بافت همبند مشاهده شده است. با توجه به این مسئله، وجود اتوآنتی‌بادی‌هایی از قبیل Anti Nuclear Antibodies (ANA) در مبتلایان دور از ذهن نمی‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی ANA مثبت در بیماران پمفیگوس‌ولگاریس و مقایسه‌ی آن با گروه کنترل بوده است.
روش اجرا: در این مطالعه‌ی مورد ـ شاهدی گروه بیماران از میان بیماران مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس بستری در بیمارستان رازی تهران و گروه شاهد از میان مراجعین غیرمبتلا انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات فرم ثبت داده‌ها بود که درآن متغیرهایی مانند سن، جنس، فنوتیپ بیماری و نتیجه‌ی آزمایش ANA ثبت می‌شد. در این مطالعهANA به روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم (HEP2) اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: در 26.7% بیماران (8 نفر از 30 نفر) مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس و 10% افراد گروه کنترل (3 نفر از 30 نفر) ANA مثبت گزارش گردید (0.095=P). شایع‌ترین الگوی ANA در بیماران الگوی هموژن و در افراد گروه کنترل الگوی نقطه‌ای بود (0.206=P).
نتیجه‌گیری: در این مطالعه، فراوانی موارد مثبت ANA در گروه شاهد مشابه با مطالعات پیشین بود، اما در گروه بیماران مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس فراوانی به‌دست‌آمده با آمار موجود در برخی مطالعات قبلی متفاوت بود. تفاوت در میزان حساسیت کیت‌های آزمایشگاهی و آستانه‌ی مثبت درنظرگرفتن ANA و تفاوت در نحوه‌ی گزینش بیماران مورد مطالعه، از جمله عواملی است که می‌تواند توجیه‌کننده‌ی این اختلاف باشد. پی‌گیری بالینی بیماران مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس و درخواست ANA درصورت وجود علایم بیماری‌های بافت همبند توصیه می‌شود.


سودابه زندی، سیمین شمسی میمندی، صادق هاشمی‌نسب گرجی، فاطمه صبوری شهر بابک،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن و عودکننده است که دارای تأثیراتی بر روی جسم، روح و کیفیت زندگی بیماران است. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس بود.
روش‌ اجرا: در این مطالعه‌ی مقطعی که در سال 1388 انجام شد، 97 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه‌کننده به درمانگاه و مرکز PUVA درمانی بیمارستان افضلی‌پور در شهر کرمان انتخاب شدند. کیفیت زندگی بیماران با استفاده از پرسش‌نامه‌ی شاخص کیفیت زندگی (DLQI) Dermatology Life Quality Index و شدت بیماری آنان با PASI) Psoriasis Area Severity Index مورد ارزیابی قرار گرفت و نمره‌ی اطلاعات به‌دست‌آمده با استفاده از آزمون‌های آماری One-way AVONA و مربع کای مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: 55.7% بیماران مذکر بودند و میانگین سنی افراد 35.3سال (از 16 تا 75 سال) بود. شایع‌ترین نوع بیماری، پسوریازیس ولگاریس (76.3%) بود و 3.1% مبتلا به آرتروپاتی بودند. متوسط مدت ابتلا به بیماری 21 ماه (از 11ماه تا 30سال)، میانگین نمره‌ی کیفیت زندگی افراد 14.1 (حداقل 1 و حداکثر 29) و میانگین نمره‌ی شدت بیماری 18.6 (حداقل 0.6 و حداکثر66.6) بود. نمره‌ی DLQI با شدت بیماری، وضیعت تأهل و نوع بیماری از لحاظ آماری ارتباط معنی‌داری داشت (P<0.05).
نتیجه‌گیری: بیماری پسوریازیس با تخریب کیفیت زندگی بیماران همراه است، بنابراین برای کاهش اثرات سوء بیماری بر زندگی بیماران باید اقدامات حمایتی روانی و اجتماعی صورت گیرد.


علیرضا خاتمی، حامد زرتاب،
دوره 2، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده

درماتولوژی تمام جنبه‌های بیماری‌هایی را که روی پوست و ضمایم آن شامل مو، ناخن، غدد عرق و غشاهای مخاطی دهانی و تناسلی خارجی رخ می‌دهند را دربرمی‌گیرد. در این رشته تخصصی، قریب 3000 اختلال و بیماری وجود دارد که از نظر سبب‌شناختی طیف گسترده‌ای را دربرمی‌گیرند و برخی از آن‌ها از شیوع و میزان بروز بالایی در جوامع برخوردارند. علی‌رغم شیوع بالای این گروه از بیماری‌ها، که با توجه به درگیر کردن سطح بدن با ایجاد تنش و اضطراب، اختلال کیفیت زندگی و نهایتاً بار بیماری، در سطح فرد و متعاقباً خانواده و اجتماع همراه هستند، غالباً اهمیت این بیماری‌ها از منظر بهداشت عمومی و سلامت جامعه نادیده گرفته می‌شود، بنابراین بر آن شدیم تا بیان مثال‌هایی از وضعیت بیماری‌های مربوط به حیطه‌ی درماتولوژی در کشورها و جمعیت‌های مختلف و تأثیر آن‌ها بر سلامت جامعه، از منظر بار بیماری و اقتصاد سلامت، به دلایل بی‌توجهی به این رشته‌ی مهم که به عواقب نامطلوب متعددی در حیطه‌ی بهداشت عمومی منجر می‌شود، بپردازیم. هم‌چنین، راهبردهایی نیز برای اصلاح وضع موجود پیشنهاد می‌شود.


مهربان فلاحتی، زینب قاسمی، شیرین فره‌یار، ابراهیم اسکندری، مهتاب اشرفی، فرزانه احمدی، غلام‌حسین غفارپور،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اونیکومایکوزیس به عفونت قارچی ناخن اطلاق می‌شود. سیستم ایمنی بیمار نقش مهمی در ایجاد اونیکومایکوزیس دارد. یکی از علل شیوع اونیکومایکوزیس، افزایش جمعیت افراد مستعد دارای اختلال سیستم ایمنی موضعی یا عمومی است. در اختلالات هورمونی (دیابت قندی، سندرم کوشینگ و کم‌کاری تیروئید)، نارسایی عروق سطحی و هم‌چنین در افراد با کاهش سطح ایمنی، اونیکومایکوزیس شیوع بالایی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی اونیکومایکوزیس در افراد دارای بیماری زمینه‌ای مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی تهران بود.
روش اجرا: در یک مطالعه‌ی مقطعی، نمونه‌های ناخن 250 بیمار مراجعه‌کننده به آزمایشگاه قارچ‌شناسی بیمارستان رازی در سال‌های 90-1389 که دارای بیماری زمینه‌ای همراه با دیستروفی ناخن بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه‌ها با آزمایش مستقیم میکروسکوپی و کشت روی محیط‌های سابورودکستروزآگار (S) و سابورودکستروزآگار حاوی کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید (SCC) مورد بررسی قرار گرفتند. برای تشخیص افتراقی قارچ‌ها، از تست‌های تکمیلی استفاده شد.
یافته‌ها: 89 نفر از 250 نفر (35.6%) که بیماری زمینه‌ای همراه با دیستروفی ناخن داشتند، به اونیکومایکوزیس مبتلا بودند. از این تعداد 19 نفر به اونیکومایکوزیس درماتوفیتی، 52 نفر به اونیکومایکوزیس مخمری و 18 نفر به اونیکومایکوزیس ساپروفیتی مبتلا بودند. بیماری‌های زمینه‌ای شایع مشاهده‌شده در افراد مبتلا به اونیکومایکوزیس به‌ترتیب بیماری دیابت با 37.1%، بیماری‌های قلبی ـ عروقی با 15.7%، .پمفیگوس با 9%، پسوریازیس با 7.9%، کم‌کاری تیروئید با 6.7% و اگزمای مزمن با 5.6% بودند.
نتیجه‌گیری: در اشخاص با اختلالات هورمونی (دیابت قندی، سندرم کوشینگ و کم‌کاری تیروئید)، نارسایی قلبی ـ عروقی و نقص سیستم ایمنی، اونیکومایکوزیس شیوع بالایی دارد.

نیلوفر تاری، حمیدرضا محمودی، سیدحامد حسینی، کامران بلیغی، مریم دانش‌پژوه، ، ، ،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش، علامت اصلی بسیاری از بیماری‌های پوستی و نیز علامت شایعی در بیماری‌های سیستمیک می‌باشد. خارش محرکی است که به‌طور مستقیم قابل اندازه‌گیری نیست و معمولاً تعیین شدت خارش توسط بیمار با معیارهای آنالوگ ویژوال اندازه‌گیری می‌شود. اما هیچ‌کدام از این‌ها اثر خارش بر کیفیت زندگی بیماران را اندازه‌گیری نمی‌کنند، لذا در این مطالعه بر آن شدیم که پرسش‌نامه‌ی "کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به خارش (ItchyQoL)" را به فارسی ترجمه کرده و پایایی و روایی آن را بسنجیم.

روش اجرا: پرسش‌نامه‌ی (ItchyQoL) توسط دو فرد دو زبانه به فارسی ترجمه شد و سپس مجدداً توسط دو فرد دو زبانه‌ی دیگر به انگلیسی برگردانده شد. در نهایت با تطابق نمونه‌ی اولیه و ثانویه و بازنگری سؤالات نسخه‌ی فارسی پرسش‌نامه حاضر گردید. پرسش‌نامه توسط 44 بیمار که دارای بیماری پوستی خارش‌دار بودند، در دو نوبت به فاصله‌ی 72 ساعت پر شد. سپس پاسخ‌ها جهت بررسی پایایی و روایی ساختاری پرسش‌نامه از نظر آماری تحلیل شد.

یافته‌ها: نسخه‌ی فارسی ItchyQoL دارای همبستگی درونی و تکرارپذیری است. هم‌چنین پایایی پرسش‌نامه از طریق متد آزمون ـ بازآزمون بررسی شد که معنی‌دار بود. پایایی ساختاری توسط بررسی رابطه‌ی بین شدت و تناوب خارش با مجموع امتیازها در سه محور اصلی علایم، اختلال عملکرد و احساسات بررسی شد که در تمامی موارد به استثنای محور اختلال عملکرد معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: نسخه‌ی ترجمه‌ به فارسی پرسش‌نامه‌ی خارش روایی و پایایی قابل قبولی دارد


محمود فرشچیان، اکرم انصار، محمدرضا سبحان، سعادت ترابیان،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن و شایع پوست است. به‌نظر می‌رسد شیوع عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی ـ عروقی در این بیماران بیشتر از افراد سالم جامعه است. این مطالعه به‌منظور بررسی گروهی از این ریسک فاکتورها در این بیماران و مقایسه با گروه شاهد انجام گردید.
روش کار: این مطالعه مورد ـ شاهدی در سال‌های 1390 و 1391، در 55 بیمار مبتلا به پسوریازیس انجام شد. گروه شاهد 55 نفر افرادی بودند که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد هم‌سان شدند. متغیرهایی مانند سن، جنس، شاخص توده‌ی بدنی، مصرف سیگار و الکل، نوع بیماری و سطوح خونی تری‌گلیسرید، کلسترول تام، LDL، HDL و قند خون ناشتا ارزیابی و در دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها: آنالیزداده‌ها با رگرسیون لجستیک نشان داد که دو گروه از نظر متغیرهای مصرف سیگار (P=0.02, OR: 2.2, 95%CI: 1.1-3.2)، فشارخون سیستولی (P=0.004, OR: 1.07, 95%CI: 1.02-1.33)، تری‌گلیسرید (P=0.005,OR: 1.02, 95%CI: 1.0-1.34) و P=0.03, OR: 1.04, 95%CI: 1.0-1.09) LDL) تفاوت معنی‌داری داشتند.
نتیجه‌گیری: بالاتربودن چربی‌های خون و فشارخون سیستولی در بیماران مبتلا به پسوریازیس می‌تواند خطر بیماری‌های قلبی ـ عروقی را در آن‌ها بالا ببرد. بنابراین، غربالگری این بیماران از نظر هایپرلیپیدمی و هیپرتانسیون، صرف‌نظر از شدت بیماری، توصیه می‌شود. هم‌چنین آموزش بیماران برای کاهش مصرف سیگار به‌عنوان بخشی از درمان پسوریازیس پیشنهاد می‌گردد.

مهناز بنی‌هاشمی، یلدا ناهیدی، محمدجواد یزدان‌پناه ، حبیب‌الله اسماعیلی، ‌سمیه خطیب‌زاده،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوس از بیماری‌های شایع خودایمنی تاولی است که نیازمند درمان با سرکوب‌کننده‌ی ‌ایمنی سیستمیک می‌باشد. سرکوب‌کننده‌های ایمنی پیش‌آگهی بیماران پمفیگوس را در دهه‌ی اخیر تغییر داده، اما استفاده‌ی طولانی‌مدت آن‌ها همراه با عوارض قابل توجهی می‌باشد. امروزه سعی بر استفاده از داروهایی جدیدتر با عوارض جانبی کمتر در این بیماری می‌باشد. یکی از این داروها مایکوفنولات موفتیل می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی این دارو در بیماران مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مقاوم به درمان می‌باشد.
روش اجرا: پرونده‌ی 300 بیمار مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مرور شد و از میان آن‌ها 28 پرونده که به دلیل مقاومت به درمان، داروی مایکوفنولات موفتیل دریافت کرده بودند وارد مطالعه شدند. اطلاعات با استفاده از پرونده‌ها در پرسش‌نامه‌ای جمع‌آوری و سپس با استفاده از آزمون همبستگی Kendall's tau-c، آزمون Mann-Whitney و تحلیل واریانس تحلیل آماری داده‌ها انجام شد.
یافته‌ها: نسبت مرد به زن 1.8:1 بود. میانگین سنی بیماران 13.6±43.3 سال بود. بیماران تحت درمان با مایکوفنولات (2gr/day) همراه پردنیزولون (1mg/kg/day) قرار داشتند. هفده بیمار (10 مرد و 7 زن) بهبودی کامل داشتند، ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان و جنسیت بیماران وجود نداشت (P=0.58). اختلاف معناداری بین میانگین سنی بیماران بهبودیافته و مقاوم به درمان وجود نداشت (P=0.77). ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان با شدت درگیری مخاطی (P=0.80) و شدت درگیری پوستی (P=0.80) وجود نداشت. 10 بیمار که مایکوفنولات را بیش از 12 ماه دریافت کرده بودند پاسخ درمانی مناسب داشتند و طی دوره‌ی پی‌گیری بدون نیاز به مکمل دیگر هیچ عودی نداشتند.
نتیجه‌گیری: شروع اثر مایکوفنولات موفتیل آهسته است، اما مکملی مفید و با عوارض جانبی کم در درمان بیماران پمفیگوس ولگاریس، خصوصاً بیماران مقاوم به درمان، می‌باشد.

دکتر نفیسه اسماعیلی، دکتر زهرا حلاجی، دکتر امیرهوشنگ احسانی، دکتر محبوبه اقبالیان، عباس کریمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آلوپسی آره‌آتا بیماری التهابی مزمن است که با درگیری فولیکول‌های مو همراه است. هدف از این مطالعه بررسی پاسخ اثرات سولفاسالازین در درمان بیماران آلوپسی آره‌آتای مقاوم به درمان می‌باشد.
روش کار: بیماران آلوپسی آره‌آتای مقاوم به درمان دارای شرایط لازم جهت ورود به مطالعه، با اخذ رضایت‌نامه‌ی آگاهانه به مدت 6 ماه تحت درمان با سولفاسالازین قرار گرفتند. پس از اتمام دوره‌ی درمان، رشد مجدد موهای کرکی و انتهایی با معاینه و مقایسه با فوتوگرافی اولیه تعیین شد.
یافته‌ها: شانزده بیمار وارد مطالعه شدند که 5 بیمار مطالعه را تا آخر ادامه دادند. در 3 بیمار هیچ پاسخی به درمان مشاهده نشد. در 1 بیمار بعد از 4 ماه درمان، 60-55% پاسخ به درمان مشاهده شد که از اواخر ماه چهارم عود بیماری مجددا آغاز گردید. در یک بیمار پاسخ 15% رشد دوباره موها مشاهده شد که بر اثر عوارض دارویی، درمان بعد از ماه دوم قطع گردید. دو بیمار دچار عوارض جانبی ناشی از مصرف دارو شدند.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه چون بیماران مقاوم به درمان وارد مطالعه شده بودند، نتایج را به همه بیماران آلوپسی نمی‌توان تعمیم داد. در بیماران مقاوم به درمان‌های معمول به‌طور کلی پاسخ به درمان بسیار ناامید‌کننده است و پاسخ درمانی ضعیف یا شکست درمان در انواع مقاوم نمی‌تواند رد‌کننده تأثیر دارو در انواع خفیف بیماری باشد.

حامد مهدی‌زاده، هاله آیت‌اللهی، نفیسه اسماعیلی، مهران کامکار حقیقی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

بیش از یک دهه است که تشخیص بیماری‌های پوستی از راه دور به‌عنوان جایگزینی بالقوه برای معاینات حضوری مورد توجه قرار گرفته است. به‌منظور ارزیابی کیفیت این خدمات، پایایی و صحت تشخیص‌ها با روش معاینه‌ی حضوری مقایسه می‌شوند. در این مقاله نتایج مطالعات انجام‌شده در خصوص مقایسه‌ی پایایی و صحت تشخیص‌های ارایه‌شده در دو روش معاینه حضوری و از راه دور مرور می‌گردد.

از منابع مختلف نظیر پایگاه‌های اینترنتی و مجلات الکترونیکی برای انتخاب مقالات منتشرشده در سال‌های 1997 تا 2013 در حوزه‌ی تشخیص بیماری‌های پوستی از راه دور با تمرکز بر مقایسه‌ی پایایی و صحت تشخیص‌ها در روش از راه دور و معاینه‌ی حضوری استفاده شد.

پایایی و صحت تشخیص از راه دور، در مقایسه با معاینات حضوری بیش از 60% بود. هم‌چنین افزایش پایایی و صحت به عواملی نظیر کیفیت تصاویر، اطلاعات بالینی، تشخیص‌های افتراقی، مشورت با سایر همکاران و کسب نظرات ثانویه آن‌ها بستگی داشت. به‌نظر می‌رسد ارایه‌ی اطلاعات بالینی کافی در خصوص بیماران به ارتقای پایایی و صحت تشخیص بیماری‌های پوستی از راه دور کمک خواهد کرد. در این صورت می‌توان از این روش جهت ارایه‌ی مراقبت‌های سلامت در مناطق دورافتاده و جمعیت‌های محروم استفاده نمود.


محمد ابراهیم‌زاده، حسین حاجی‌حسینی، فریده دهقانی، پری‌چهر کفایی، داوود دهقانی‌اشکذری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: هیرسوتیسم از علل شایع مراجعه‌ی زنان به کلینیک‌های پوست و زیبایی می‌باشد. استفاده از لیزر در درمان هیرسوتیسم می‌تواند باعث کاهش موهای ناخواسته فرد شده و طی دو دهه‌ی اخیر محبوبیت قابل‌توجهی یافته است. مطالعه‌ی حاضر جهت بررسی میزان رضایت بیماران تحت درمان با لیزر دیود، IPL و یا ترکیب این دو انجام شد. روش اجرا: در این مطالعه‌ی گذشته‌نگر بیماران مبتلا به هیرسوتیسم مراجعه‌کننده به مرکز لیزر یزد از مهرماه 1390 لغایت مهرماه 91 مورد بررسی قرار گرفتند. رضایت بیماران از میزان کاهش مو یک ماه بعد از شروع درمان، یک ماه بعد از اتمام درمان و شش ماه بعد از اتمام درمان به‌صورت تلفنی از بیماران پرسیده شد. یافته‌ها: میزان رضایت بیماران یک ماه بعد از اتمام درمان با لیزر دیود نسبت به دو روش دیگر بیشتر بود (034/0=P). این میزان یک ماه بعد از شروع درمان و شش ماه بعد از اتمام درمان تفاوتی با هم نداشت. تعداد جلسات لیزر در سه گروه با هم یکسان بود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تفاوت قابل‌ملاحظه‌ای در میزان رضایت بیماران از لیزر دیود، IPL و ترکیب این دو روش 6 ماه بعد از اتمام درمان وجود ندارد.
نرگس علیزاده، سمیه حسین‌زاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

استئوماکوتیس بیماری نادر و خوش‌خیمی است که با پدیدآمدن ندول‌های استخوانی در ناحیه‌ی درم مشخص می‌شود. علت این بیماری هنوز شناخته نشده است و ممکن است به‌صورت اولیه یا ثانویه ایجاد شود. در این مقاله خانم 55 ساله‌ای با ضایعات استئوماکوتیس متعدد به شکل پاپول‌هایی به رنگ پوست در ناحیه‌ی صورت معرفی می‌شود.
لیدا بهرامی، حمزه احمدیان، غلام‌رضا عشقی،
دوره 5، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ویتیلیگو یک بیماری شایع پوست است و به نظر می‌رسد شناخت و مبارزه با پیامدهای اجتماعی و روانی آن حائز اهمیت باشد. بنابراین مطالعه‌ای با هدف بررسی رابطه‌ی بین ادراک بیماری با افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان شهر همدان انجام شد. روش اجرا: این پژوهش مقطعی روی مبتلا به ویتیلیگو مراجعه‌کننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان شهر همدان در سال 1393 بود. نمونه‌ی پژوهش شامل 100 بیمار (32 بیمار مرد و 68 بیمار زن) مبتلا به ویتیلیگو بود که به‌روش نمونه‌گیری آسان، داخل مطالعه شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسش‌نامه‌ی تجدیدنظرشده‌ی ادراک بیماری (IPQ-R)، پرسش‌نامه‌ی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت فرم کوتاه (WHOQOL-BREF) و ویرایش دوم پرسش‌نامه‌ی افسردگی Beck (BDI-II) بود. داده‌ها ازطریق تحلیل همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که ادراک بیماری، ارتباط معنی‌داری با افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو دارد. براساس این یافته‌ها، بیماران مرد و زن مبتلا به ویتیلیگو در ادراک مثبت و منفی از بیماری تفاوت معنی‌داری با یکدیگر دارند (به‌ترتیب 031/0P= و 002/0P=). هم‌چنین بیماران مرد و زن مبتلا به ویتیلیگو در یکی از ابعاد کیفیت زندگی(سلامت محیط) تفاوت معنی‌داری با یکدیگر دارند (031/0P=). نتیجه‌گیری: توصیه می‌شود ارزیابی کیفیت زندگی و افسردگی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو جهت بررسی مشکلات ناشی از بیماری بر زندگی آن‌ها انجام گیرد.
علیرضا خاتمی، علیرضا فیروز، فتحیه مرتضوی، رامین همایونی ‌زند، یحیی دولتی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: اخذ مدرک دانش‌نامه‌ی تخصصی نه‌تنها تداعی‌گر وجهه‌ی حرفه‌ای مناسب‌تری است، بلکه با فراهم‌آوردن امتیازاتی نظیر امکان فعالیت در دانشگاه‌ها، فرصت‌های شغلی بیشتری را برای دارنده‌ی آن به‌وجود می‌آورد. درستی هر آزمون در سنجش عملکرد شرکت‌کنندگان در آن از اهمیت ویژه‌ای برخودار است. یکی از مؤلفه‌های اصلی در ارتباط با درستی یک آزمون، روایی آن است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دیدگاه اعضای هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی تخصصی بیماری‌های پوست درخصوص امکان اصلاح روایی آن بود.

 

روش اجرا: این مطالعه در قالب پژوهشی پیمایشی طراحی و اجرا شد. ابتدا مصاحبه‌های انفرادی بدون ساختار با 2 نفر از اعضای هیأت ممتحنه9ی آزمون دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست، 2 نفر از اعضای هیأت‌علمی که عضو هیأت ممتحنه‌ی آزمون نبودند و 2 نفر از دستیاران رشته‌ی تخصصی پوست انجام شد. پس از تحلیل محتوایی، تنظیم گویه‌ها و انجام برخی اصلاحات براساس نظر خبرگان، روایی صوری و روایی محتوایی ابزار تهیه‌شده موردتأیید قرار گرفت. سپس این ابزار در زمان برگزاری جلسات طراحی سؤالات سال 1392 در اختیار اعضای حاضر در جلسات قرار گرفت. پس از جمع‌آوری، داده‌ها در پایگاه داده‌ای که به این منظور طراحی شده بود وارد شدند.

 

یافته‌ها: پانزده نفر از 16 نفر حاضر عضو هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست سال 1392 گویه‌های موردنظر خود را در ابزار مورد استفاده انتخاب کردند. ده نفر (7/66%) از پاسخ‌دهندگان مرد بودند. میانگین (انحراف‌معیار) سن شرکت‌کنندگان و مدت عضویت آن‌ها در هیأت ممتحنه‌ی آزمون به‌ترتیب برابر 1/56 (8/7) سال و 6/9 (2/6) سال بود. سخت‌ترین و آسان‌ترین گویه‌ها عبارت بودند از: «استفاده‌ی بیشتر از سؤالات key feature problem (KFP) در آزمون کتبی دانش‌نامه‌ی رشته‌ی تخصصی بیماری‌های پوست می‌تواند به سنجش بهتر توان تصمیم‌گیری تشخیصی دستیاران منجر شود» و «در آزمون دانش‌نامه نگرش دستیاران نسبت به مقوله‌ی اخلاق به شکل مناسبی سنجیده می‌شود». برای ارزیابی هم‌سانی داخلی ابزار، آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 76/0 بود.

 

نتیجه‌گیری: درحالی که 53% اعضای هیأت ممتحنه‌ی آزمون دانش‌نامه‌ی تخصصی بیماری‌های پوست مخالف آن بودند که آزمون کتبی، حیطه‌های دانش دستیاران را به‌درستی می‌سنجد، اکثریت آن‌ها با روش‌های اصلاح روایی آزمون کتبی نیز مخالف بودند. هم‌چنین اکثریت آن‌ها با به‌کارگیری روش‌های اصلاح روایی آزمون شفاهی نیز مخالف بودند.


مهناز بنی‌هاشمی، فخرالزمان پزشک‌پور، سحر عزیزآهاری، محمد توحیدی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

بیماری آندرسون ـ فابری که با نام فابری نیز شناخته می‌شود، یک اختلال آنزیمی وابسته به کروموزوم X مغلوب بوده که به‌دلیل کمبود آنزیم آلفا گالاکتوزیداز لیزوزومی ایجاد می‌شود. تجمع گلیکواسفنگولیپید در لیزوزوم سلول‌های اندوتلیال، اطراف عروقی و عضلات صاف سبب ایجاد علایم بیماری می‌گردد. وجود آنژیوکراتوم‌های متعدد از تظاهرات پوستی اصلی این بیماری است. درگیری چشم‌ها، حملات نوروپاتی دردناک، مشکلات قلبی ـ عروقی، عوارض عروق مغزی و نارسایی کلیه از دیگر علائم این بیماری هستند.

با توجه به نادربودن بیماری فابری، یک مورد از این بیماری در مردی 22 ساله که با ضایعات پوستی مشخصه و نوروپاتی دردناک در انتهای اندام‌ها مراجعه کرده بود گزارش می شود. این تشخیص با توجه به گزارش آسیب‌شناختی بیوپسی به‌عمل‌آمده از ضایعات پوستی این بیمار دال بر تشخیص آنژیوکراتوم، وجود علامت چشمی مشخصه‌ی cornea verticillata و ناشنوایی حسی ـ عصبی در بیمار مطرح شد.


مهدی طاهری سروتین، مهدی عباس‌تبار،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده

گونه‌های مالاسزیا (سابقاً پیتیروسپوروم نامیده می‌شدند) فلور طبیعی پوست انسان و حیوانات خونگرم می‌باشند. امروزه جنس مالاسزیا به 13 گونه تقسیم‌بندی می‌شود. اکثر این مخمرها نیاز خاصی به اسیدهای چرب با زنجیره‌ی طولانی دارند و روش‌های ویژه‌ای برای جداسازی، نگه‌داری و تشخیص آن‌ها لازم است. این قارچ‌ها در شرایط مناسب می‌توانند در پدیدآمدن بیماری‌های پوستی مختلف نقش داشته باشند. هدف از مطالعه‌ی حاضر توضیح طبقه‌بندی اخیر جنس مالاسزیا، عوامل بیماری‌زایی و بیماری‌های پوستی مرتبط با گونه‌های مالاسزیا می‌باشد.
نفیسه اسماعیلی، طاهره سوری، زینب نورایی، عباس کریمی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: پمفیگوس‌ولگاریس بیماری نادر خودایمنی است که با پدیدآمدن تاول داخل اپیدرمی که پوست و غشاهای مخاطی را درگیر می‌کند، تظاهر می‌کند. مس و روی از عناصر کمیاب ضروری در بدن هستند که با داشتن خواص آنتی‌اکسیدانی در التیام زخم‌ها نقش مؤثری دارند. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی روی و مس در مبتلایان به پمفیگوس جدید تشخیص داده شده، بود. روش اجرا: در این مطالعه از 50 بیمار مبتلا به پمفیگوس‌ولگاریس جدید مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی تهران در سال‌های 1391 و 1392، پس از اخذ رضایت‌نامه‌ی آگاهانه، نمونه‌گیری خون به‌عمل آمد. سطح سرمی مس و روی با روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. علاوه‌بر آن سن، جنس، شاخص توده‌ی بدن، استعمال دخانیات و ابتلا به بیماری‌های مزمن مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: هجده درصد (9 نفر) از بیماران کمبود مس و 50% (25 نفر) کمبود روی داشتند. ارتباط معنی‌داری بین سطح مس و روی با سیگارکشیدن، ابتلا به بیماری مزمن، سن و شاخص توده‌ی بدن وجود نداشت (05/0P). تفاوت معنی‌داری بین اندازه‌ی سطح سرمی مس زنان و مردان با مقدار طبیعی آن به‌دست نیامد (05/0P). متوسط سطح روی زنان اختلاف معنی‌داری با مقدار طبیعی آن نشان نداد (05/0P)، ولی میانگین سطح سرمی روی مردان با مقدار طبیعی آن تفاوت آماری معنی‌داری داشت (05/0P). نتیجه‌گیری: در این مطالعه مقادیر سرمی عناصر کمیاب مس و روی اختلافی با مقادیر طبیعی جامعه نداشت. از آن‌جایی که کاهش مس و روی منجر به افزایش اکسیدان‌ها در بیمارهای خودایمن و تشدید بیماری می‌گردد. پیشنهاد می‌شود با انجام یک مطالعه‌ی مورد ـ شاهدی با حجم نمونه‌ی مناسب ارتباط این عناصر با شدت بیماری مورد ارزیابی قرار گیرد.
لاله وزیری، سامان احمدنصرالهی، علیرضا فیروز،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

کورتیکواستروئیدهای موضعی در درمان بیماری‌های پوستی نظیر اگزما و پسوریازیس بسیار مفید می‌باشند. اثرات ضدالتهابی و ضدتکثیر کورتیکواستروئیدهای موضعی دلیل اثربخشی و کاربرد زیاد آن‌ها در بیماری‌های پوستی است. کورتیکواستروئیدهای موضعی را براساس قدرت می‌توان به گروه‌های مختلفی دسته‌بندی کرد؛ این دسته‌بندی براساس فعالیت ذاتی مولکول کورتیکواستروئید فعال و خصوصیات حامل (کرم، پماد و لوسیون) انجام می‌شود که می‌تواند به‌صورت مستقیم در پذیرفته‌شدن دارو توسط بیمار و هم‌چنین بهبود نفوذ به پوست تأثیرگذار باشد. دستورالعمل ملی بریتانیا کورتیکواستروئیدهای موضعی را به 4 دسته ازنظر قدرت تقسیم می‌کند که شامل دسته‌ی 1 با بیشترین قدرت (برای مثال کلوبتازول پروپیونات) و دسته‌ی 4 با کمترین قدرت (برای مثال هیدروکورتیزون) می‌باشد. در مقابل، دسته‌بندی ایالات متحده‌ی آمریکا در 7 دسته طبقه‌بندی می‌شود که شامل فوق قوی، قوی، بالاتر از حد متوسط، در حد متوسط، پایین‌تر از حد متوسط، دارای اثر خفیف و دارای کمترین قدرت است.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پوست و زیبایی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb