مهرنوش جعفری، ندا پورنصیر، سید مجتبی حسینی،
دوره 33، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ارائه خدمات با کیفیت یکی از اهداف مهم نظام سلامت است، خدمات دندانپزشکی گران هستند. هدف پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت ادراک شده خدمات دندانپزشکی بود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- مقطعی و از نظر نوع دادهها کیفی- کمی بود. دادهها با استفاده از مصاحبه و ماتریس مقایسات زوجی از طریق 20 نفر از دندانپزشکان شاغل در کلینیکهای دندانپزشکی ناجا که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شد. روایی و پایایی مصاحبهها از طریق درگیری طولانی مدت در دادهها، توسط همتایان و تحلیل موارد منفی تعیین شد. روایی ماتریس مقایسات زوجی از طریق نرخ ناسازگاری تعیین شد (1/0<). دادههای پژوهش با کمک کد گذاری و آزمونهای تعیین شدت اثر (R+J)، آزمون های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و نرم افزارهای SPSS23، Maxqda و Matlab R2017b تحلیل شدند.
یافتهها: تحلیل محتوای مصاحبهها نشان داد، عوامل ملموس، تضمین، اعتماد و همدلی عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات دندانپزشکی میباشند. در فاز دوم با کمک تکنیک دیمتل (Dematel) مشخص شد، اعتماد و همدلی (204/28)، تضمین (356/24)، عوامل ملموس (798/17) بیشترین تا کمترین اهمیت را در کیفیت خدمات دندانپزشکی دارند (P=0.1).
نتیجهگیری: اعتماد و همدلی مهمترین عامل در کیفیت خدمات دندانپزشکی بود. لازم است مدیران کلینکهای دندانپزشکی و دندانپزشکان با تأکید بر احترام به بیماران، مطابق وعده عمل کردن در حوزه ارائه خدمات به بیماران، کیفیت خدمات دندانپزشکی را ارتقا دهند.
زهرا پورعسکری، حسین حصاری، رضا یزدانی،
دوره 33، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بارداری دورهای است با تغییرات هورمونی و روانی، که میتواند بر سلامت دهان و دندان زنان تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه مروری، ارزیابی، تشریح و طبقه بندی عوامل مؤثر بر وضعیت سلامت دهان و دندان زنان باردار بود.
روش بررسی: جستجوی اطلاعات با استفاده از کلید واژههای Pregnancy، “Pregnant women”، “Pregnant mothers”، Expectant mothers” و Dentistry، “Oral health”، “Dental health” در بانکهای اطلاعاتی PubMed و Scopus در محدوده زمانی 2009 تا 2019 انجام گرفت. نتیجه جستجوی اولیه شامل 1435 مطالعه بود که 467 مطالعه به دلیل تکراری بودن حذف شدند. در نهایت 30 مقاله با متن کامل وارد مطالعه شدند. پیامدهای سلامت دهان گروهبندی شده و روابط معنی دار با تعیین کنندهها و عوامل خطر گزارش شدند.
یافتهها: اکثر (70%) مطالعات به صورت مقطعی انجام شده بودند. در بین پیامدهای مورد بررسی، ویزیت دندانپزشکی، بیماریهای پریودنتال و پوسیدگی دندانی بیشترین فراوانی را داشتند. بیشترین متغیرهای مستقل مورد بررسی، عوامل اقتصادی- اجتماعی و عوامل دموگرافیک بودند و بعد از آن عوامل رفتاری و عوامل توانمند کننده در رتبههای بعدی قرار گرفتند. کمترین فراوانی مربوط به عوامل سیستمیک بود. تحصیلات و سن مادران، بیش از سایر متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفته بودند و تقریباً در 40% مطالعات رابطه معنیدار با پیامد داشتند. مشاوره دندانپزشکی تنها در 3 مطالعه، بررسی شده و در هر سه مطالعه رابطه معنیدار با پیامد داشت.
نتیجهگیری: عوامل اقتصادی- اجتماعی، دموگرافیک و توانمند کننده بر سلامت دهان و دندان زنان باردار مؤثر است.
کتایون سرگران، سیمین زهرا محبی، افسانه تاجیک،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش امید به زندگی و کاهش میزان تولد باعث افزایش جمعیت سالمندان در جوامع مختلف شده و تقاضا از سیستم سلامت برای تأمین نیازهای درمانی افزایش یافته است. برای برآورده کردن این نیازها، ضرورت ارتقاء آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان پیشنهاد شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان عمومی در مورد سلامت دهان سالمندان انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقطعی، 150 دندانپزشک عمومی شرکت کننده در کنگره سالیانه انجمن دندانپزشکان ایران در سال 1397 در تهران انتخاب شده و پرسشنامهای خود ایفا روا و پایا را تکمیل کردند. این پرسشنامه دارای 5 بخش مربوط به آگاهی، نگرش و عملکرد در خصوص دوران سالمندی و سلامت دهان سالمندان بود. برای آنالیز دادهها از نرم افزار SPSS23 و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی دندانپزشکان 3/34 سال (انحراف معیار: 1/9) بود. تعداد 92 نفر از شرکت کنندگان (3/%61) زن بودند. میانگین امتیازات دانش در خصوص دوران سالمندی 67/16 (از حداکثر 26، انحراف معیار: 31/4) و میانگین دانش مرتبط با سلامت دهان سالمندان 01/11 (از حداکثر 18، انحراف معیار: 81/2) بود. میانگین نگرش عمومی به سالمندان 1/19 (از حداکثر 30، انحراف معیار: 26/4)، میانگین نگرش مرتبط با سلامت دهان سالمندان 09/13 (از حداکثر 20، انحراف معیار: 65/2) و عملکرد مرتبط با سلامت دهان سالمندان 5/6 (از حداکثر 10، انحراف معیار: 96/2) بود. سن رابطه معنیداری با دانش درباره دوران سالمندی داشت (034/0P<) به طوری که با افزایش سن، امتیازات کمتری در دانش کسب شدند.
نتیجهگیری: دندانپزشکان عمومی شرکت کننده در کنگره انجمن دندانپزشکان ایران از سطح آگاهی، نگرش و عملکرد متوسطی درباره سلامت دهان سالمندان برخوردار بودند. برنامههای آموزشی مناسب برای ارتقاء دانش، نگرش و عملکرد دانشجویان دندانپزشکی در خصوص سلامت دهان سالمندان باید در دانشکدههای دندانپزشکی برنامه ریزی شود.
افسانه پاکدامن، شعله غبرایی، محمد جواد خرازی فرد، علی سعادت پور مقدم،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تقویت رویکرد پیشگیرانه در آموزش دندانپزشکان آینده حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی مقایسهای دانش، نگرش و عملکرد دانشجویان سال آخر دندانپزشکی در رابطه با رویکرد پیشگیرانه و ارزیابی خطر پوسیدگی بود.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1398 به روش تمام شماری با استفاده از پرسشنامه خود اظهار روا و پایا انجام شد. آگاهی، نگرش و عملکرد خود اظهار دانشجویان سال آخر در مورد دو بیمار کاغذی و ارائه عملکرد پیشگیرانه ارزیابی شد. به منظور آنالیز دادهها از نرم افزار SPSS20 استفاده و آمارههای توصیفی و تحلیلی گزارش شد.
یافتهها: مجموعاً 86 نفر (درصد پاسخ گویی 91%) دانشجوی سال آخردندانپزشکی در مطالعه شرکت کردند. در بخش آگاهی، بیش از نیمی از پاسخ دهندگان سابقه پوسیدگی در یک سال گذشته، مصرف کربو هیدراتهای قابل تخمیر، خشکی دهان و وضعیت اجتماعی- اقتصادی ضعیف را به عنوان فاکتور ارزیابی خطر پوسیدگی گزارش کردند. حدود 90% پاسخ دهندگان نسبت به ارزیابی خطر پوسیدگی در کودکان نگرش مثبت داشتند. بیش از 50% دانشجویان تمایل به ترمیم ضایعات در حد مینا در سناریو بیمار پرخطر داشتند. رابطه معنیدار آماری بین بهبود اندکس دبری و ارائه آموزش بهداشت (04/0P<) در کلینیک درمان جامع که پیشگیری به صورت ادغام یافته ارائه میشد مشاهده گردید ( دانشگاه علوم پزشکی تهران)گزارش شد. آنالیز رگرسیون خطی ارتباط معنیدار بین عوامل دموگرافیک و دانشگاه محل تحصیل و سابقه دوره آموزشی با میزان آگاهی و نگرش نشان نداد.
نتیجه گیری: دانشجویان سال آخر دندانپزشکی دانش کافی و نگرش مثبت نسبت به ارزیابی خطر پوسیدگی داشتند ولی تمایل به مدیریت تهاجمی ضایعات محدود به مینا و DEJ گزارش شد. ارائه پیشگیری به صورت ادغام یافته در کلینیک درمان جامع به منظور بهبود وضعیت بهداشت بیماران پیشنهاد میشود.
بیتا حیدر زاده، بهاره طحانی، ایمانه عسگری،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: معلمان مدارس ابتدایی نقش کلیدی در فراهم کردن اطلاعات پایهای در خصوص سلامت برای دانش آموزانشان دارند و آگاهی، نگرش و عملکرد آنان بر سلامت دهان و شکل گیری رفتارهای بهداشتی دانش آموزان مؤثر است. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد آموزگاران در خصوص سلامت دهان و دندان در قالب طرح مدارس دوستدار سلامت دهان بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی قبل و بعد، در سال 1398 در 5 مدرسه طرح دوستدار سلامت دهان شهر اصفهان انجام شد. پرسشنامه سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد معلمان در 4 قسمت دموگرافیک، آگاهی، عملکرد و نگرش بر اساس پرسشنامه پایا و روای قبلی شامل 24 سؤال آگاهی، 9 سؤال نگرش و 5 سؤال عملکرد تهیه شد. اطلاعات از 63 نفر از معلمان در 5 دبستان گروه مداخله قبل و دو ماه بعد از برگزاری دو کارگاه آموزشی- نگرشی جمع آوری شد. پس از تکمیل، اطلاعات با آزمونهای ویلکاکسون برای مقایسه قبل و بعد و کراسکال- والیس برای ارتباط با عوامل زمینه ای در نرم افزار SPSS21 آنالیز گردید (05/0=α).
یافتهها: بعد از اجرای مداخله آموزشی، نمره آگاهی از 8/3±1/14 به 7/3±5/18 افزایش یافت (001/۰>P). در حدود 34 درصد از معلمان در ابتدای مطالعه دانش بالای حد تسلط داشتند که در نهایت به 76% ارتقاء یافت. نگرش معلمان از 5±6/34 به 6/4±4/31 کاهش معنیداری یافت (001/۰>P). در ابتدای مطالعه %89 از آنان دارای نگرش مثبتی به برنامههای سلامت دهان بودند که در پایان طرح به 84% کاهش یافت. در قسمت عملکرد 5/63% از معلمان به فلوراید موجود در خمیردندان خود دقت میکردند که پس از برگزاری کارگاه به 3/87% رسید و نمره عملکردی معلمان بعد از مداخله از 07/3 به 39/3 افزایش یافت (012/۰>P).
نتیجه گیری: بسته مداخلهای آموزشی معلمان در مدارس دوستدار سلامت دهان باعث بهبود سطح دانش و عملکرد شد، ولی سطح نگرش را به میزان اندکی کاهش داد. با این وجود، به دلیل اهمیت تغییر نگرش در معلمان و وجود موانع ساختاری و برنامهای در ادغام مسائل بهداشتی در آموزش مدارس، مدلهای دیگری نیز باید ارزیابی و مقایسه شود.
اشکان سامخانیان، آسیه افتخاری،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس، رضایت شغلی و افسردگی میتواند عملکرد نیروهای متخصص دندانپزشکی در رشتههای مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان استرس، افسردگی و رضایت شغلی بین رشتههای مختلف تخصصی دندانپزشکی استان زنجان، ایران بود.
روش بررسی: در این تحقیق مقطعی از پرسشنامه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پرسشنامه هرزبرگ برای ارزیابی رضایت شغلی استفاده گردید. تکمیل پرسشنامهها به صورت تحت وب بود که لینک مربوط به آن به تمام متخصصین رشتههای مختلف دندانپزشکی استان زنجان ارسال گردید. در نهایت
33 نفر در مطالعه شرکت کردند. دادهها پس از تخصیص کدهای مناسب با استفاده از آزمونهای T-test مستقل و U-Mann Whitney و با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در بین متخصصان میانگین استرس (4/24)، افسردگی (48/17)، اضطراب (28/13) بود. میانگین استرس و اضطراب در بین متخصصان دندانپزشک زن بیشتر از متخصصین مرد بود اما تفاوت معنیداری بین این دو متغیر در دو جنس وجود ندارد (05/0˃P). از نظر رضایت شغلی نیز، 2/21% از شغل خود ناراضی بودند. بر حسب جنس نیز، 6/26% از متخصصان زن و 7/16% از متخصصان مرد از شغل خود رضایت نداشتند.
نتیجه گیری: در مجموع علی رغم تصور عمومی مبنی بر شرایط کاری مناسب متخصصان دندانپزشکی، نتایج پژوهش نشان داد که این افراد نیز دچار استرس، اضطراب و افسردگی شده و ممکن است از شغل خود نیز رضایت نداشته باشند و از آنجایی که این شرایط میتواند عملکرد این افراد را در محیط کار تحت تأثیر قرار دهد. اتخاذ تدابیری جهت شناسایی و افزایش سلامت روانی و رضایت شغلی لازم و ضروری میباشد.
سارا ولی زاده، سمانه رضایی دهنمکی، حمید رضا خدایار، احمد رضا شمشیری، زهره مرادی،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل بازنگری برنامه آموزشی دوره عمومی دندانپزشکی، بررسی رضایتمندی دانشجویان نسبت به این کوریکوم ضرورت داشت. هدف از تحقیق حاضر تعیین میزان رضایتمندی دانشجویان از کوریکولوم آموزشی جدید وزارت بهداشت و درمان در بخش ترمیمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سالهای 99-1398 بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 72 دانشجوی دندانپزشکی سال ششم دانشگاه تهران که واحدهای ترمیمی را طبق کوریکولوم جدید گذرانده بودند، بررسی شدند. پرسشنامهای طراحی و برای تأیید اعتبار، در اختیار 5 استاد قرار گرفته و تغییراتی در آن انجام شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آزمون- بازآزمون استفاده شد. پرسشنامه به 30 نفر از افراد گروه اصلی در یک جلسه و دو هفته بعد داده شد و درصد توافق و شاخص کاپا محاسبه شد. بعد از انجام فرآیند آزمون و باز آزمون، سوالات با نرم افزار STATA مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. برای محاسبه توافق، درصد توافق وزن داده شده و آماره کاپای وزن داده شده محاسبه و گزارش گردید.
یافتهها: بیشترین رضایتمندی از کاربردی بودن مبحث اصول تراش و ترمیم حفرات کلاس I آمالگام (به ترتیب، 94/81% و 39/76%) و اصول ترمیم حفرات کلاس II آمالگام روی دنتیک (22/72%) در درس مبانی ترمیمی دیده شد. کمترین رضایتمندی هم درباره واحدهای نظری 1 و 2 شامل گزینههای کاربردی بودن مبحث ترمیمهای هم رنگ دندان (22/47%)، کاربرد اینله و آنله (22/47%) و اصول تهیه و ترمیم حفرات کلاس II هم رنگ دندان (61/48%) دیده شد. میزان ) P-valueیا خطای نوع اول) در تمامی سؤالات 001/0> گزارش گردید.
نتیجهگیری: با توجه به محدودیتهای مطالعه حاضر، رضایتمندی دانشجویان سال آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران از واحدهای نظری دندانپزشکی ترمیمی در کوریکولوم سال 1396 متوسط و از مبانی واحدهای عملی آن زیاد بود.
فرزاد امام وردی، رضا یزدانی،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مؤثرترین روش برای حفظ و بهبود بهداشت دهان و دندان، مسواک زدن و حذف فیزیکی پلاک، است. در این راستا، این مطالعه با هدف مقایسه کارایی روش معمول هر فرد در مقایسه با روشهای مختلف مسواک زدن در حذف پلاک میکروبی انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق، در سال 1399، به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی، به صورت باز با تعداد 72 دانشجوی دختر و پسر غیر دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. در این مطالعه، روش معمول مسواک زدن افراد با دو روش Modified Bass و Scrub Horizontal پس از آموزش در دو گروه تصادفی با دو شاخص Plaque index و Gingival index ارزیابی شد. Plaque index به صورت درصدی و Gingival index به صورت عددی (اعدادی بین 1-0 التهاب خفیف، 2-1/1 التهاب متوسط، 3-2 التهاب شدید) گزارش شد و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS25 و انجام Paired T-test و آزمون برابری واریانس، با همدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: کارایی روش مسواک زدن معمول افراد در مقایسه با دو روش Modified Bass و Scrub Horizontal با استفاده از دو شاخص پلاک دندانی و التهاب لثه از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0<(P در صورتی که هر روش به تنهایی بعد از مسواک زدن باعث حذف پلاک دندانی به صورت معنیداری شد (05/0>P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کارایی روش معمول مسواک زدن افراد در مقایسه با روشهای آموزش داده شده، در برداشت پلاک و کاهش التهاب لثه در ارزیابی کوتاه مدت، تفاوت آماری معنیداری ندارد.
سهیلا خلیلی، هاجر شکرچی زاده، افسانه پاکدامن،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای ارتباطی برای دانشجویان دندانپزشکی از اهمیت اساسی برخوردار است که باعث انتقال مؤثر اطلاعات لازم به بیمار و برآورده کردن نیازها و انتظارات بیمار میشود. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین مهارتهای ارتباط با بیمار در دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه آزاد اصفهان درسال 1399 انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه تحلیلی مقطعی حاضر، پرسشنامه استاندارد DCCC
(Dental consultation communication checklist) به صورت آنلاین و به روش نمونه گیری سرشماری در اختیار کلیه دانشجویان دوره بالینی دانشکده قرار گرفت. در مجموع، 230 نفر از 248 دانشجوی دوره بالینی حاضر به همکاری در مطالعه شدند (درصد پاسخ= 7/92%). پرسشنامه مذکور شامل پنج بعد ﻣﻌﺎرﻓﻪ، تاریخچه، معاینه، خاتمه و ﺑﻴﻤﺎر میباشد. برای تعیین مهارتهای ارتباط با بیمار و ابعاد آن و نیز ارتباط مهارتهای ارتباطی با ویژگیهای دموگرافیک شرکت کنندگان، دادهها توسط آزمونهای فریدمن، آنالیز واریانس، آزمون t مستقل و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره کل مهارتهای ارتباطی دانشجویان 6/15±16/117 از حداکثر نمره 155 به دست آمد که بیش از حد متوسط بود. تفاوت معنیداری بین ابعاد مهارتهای ارتباطی وجود داشت (001/0P<). بیشترین نمره به ترتیب به بعد معاینه کلینیکی، بیمار، تاریخچه پزشکی، معارفه و خاتمه اختصاص داشت. ارتباط معنیداری بین نمره مهارتهای ارتباطی دانشجویان با جنسیت (08/0P=)، سن (17/0P=)، وضعیت تأهل (19/0P=) و سابقه تحصیل در دوره روانشناسی (07/0P=) وجود نداشت. بین نمره کل مهارتهای ارتباطی (92/0P=) و نیز ابعاد آن (بعد معارفه 79/0P=، بعد تاریخچه 90/0P=، بعد معاینه کلینیکی 77/0P=، بعد خاتمه 35/0P= و بعد بیمار 85/0P=) با سال تحصیلی دانشجویان ارتباط معنیداری دیده نشد.
نتیجه گیری: نمره کل مهارتهای ارتباطی دانشجویان دندانپزشکی و کلیه ابعاد آن بیش از حد متوسط بود اما درکل دانشجویان در بعد معارفه و خاتمه نسبت به سایر ابعاد عملکرد ضعیفتری داشتند. بنابراین توصیه میشود، مداخلات آموزشی خصوصاً جهت بهبود ابعاد معارفه و خاتمه طراحی شود.
الیا رعنایی، فاطمه رحمتزاده یوسفآبادی، صابر بابازاده، علی کاظمیان،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامه سنجش باورهای شبه علمی و نا معتبر ایرانیان درباره سلامت دهان بود.
روش بررسی: فهرست 169 باور شبه علمی و نا معتبر ایرانیان در مورد سلامت دهان که در فاز قبلی مطالعه جمعآوری شده بود به یک نمونه هدفمند شامل 13 نفر از اساتید دانشکده دندانپزشکی مشهد ارسال شد. 34 گزاره شبه علمی که در بین ایرانیان شایعتر دانسته میشد، استخراج شد. سپس با دریافت نظرات یک نمونه 21 نفره اساتید دندانپزشکی در مورد نامعتبر و شبه علمی بودن گزارهها و بازبینی نگارشی آنها، فهرستی شامل 21 باور شبه علمی برای تهیه پرسشنامه نهایی به دست آمد. نهایتاً پرسشنامه را 44 نفر جهت سنجش راحتی و واضح بودن متن و محاسبه آلفای کرونباخ و سنجه Kuder Richardson به عنوان شاخص پایایی همگنی و 15 شرکت کننده با فاصله زمانی یک ماه جهت ارزیابی آزمون باز آزمون و پایایی ثبات تکمیل کردند.
یافتهها: پرسشنامه شامل 21 باور با طیف لیکرت سه، یا چهار گزینهای یا سنجه دو حالتی طراحی شد. آلفای کرونباخ استانداردشده معادل 641/0 و سنجه Kuder Richardson معادل 514/0 به دست آمد که نشانه پایایی همگنی متوسط تا خوب پرسشنامه است. شاخص Interclass Correlation Coefficient (ICC) معادل 863/0 بهدست آمد که نشاندهنده پایایی ثبات خیلی خوب پرسشنامه بود. همچنین ضریب کاپای هر 21 گزاره با صفر اختلاف معنیدار داشت (05/0P<) و از 605/0 تا 1 را شامل میشد.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش حاضر پرسشنامهای است جهت سنجش میزان باورمندی مردم ایران به گزارههای شبه علمی و نا معتبر درباره سلامت دهان. این پرسشنامه، جامعه متخصصان سلامت دهان و دندانپزشکی را یاری خواهد رساند تا سطح آگاهی مردم ایران درباره سلامت دهان را ارتقاء بخشند.
یاسمن عظیمی، زهرا قربانی، طیبه رجحانیان،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هزینه یابی مبتنی بر فعالیت به محاسبه ورودیهای مصرفی در درمان میپردازد. همه گیری کووید-19 سبب تغییراتی در پروتکلهای درمان معمول دندانپزشکی و شرایط دریافت کنندگان خدمات دندانپزشکی شد. هدف از این مطالعه هزینه یابی و مقایسه سه خدمت رایج دندانپزشکی در ایران، از دیدگاه ارائه دهنده و دریافتکننده خدمات پیش از همه گیری (سال 1398) و در زمان همه گیری (سال 1400) بود.
روش بررسی: هزینههای مستقیم درمانی و غیر درمانی در هزینه یابی از دیدگاه ارائه دهنده خدمت در نظر گرفته شدند. هزینههای مستقیم درمانی، هزینههای مستقیم غیر درمانی، هزینههای غیر مستقیم و هزینههای محسوس از دیدگاه گیرنده در نظر گرفته شدند. برای محاسبه هزینههای معادل، سال 1400 به عنوان مبنا و هزینههای سال 1398 با نرخ تنزیل 16% محاسبه شدند.
یافتهها: از دیدگاه ارائه دهنده خدمات پیش از همه گیری هزینه ترمیم آمالگام دندان 2.851.235 ریال، درمان ریشه 6.351.580 ریال و کشیدن دندان 1.887.295 ریال بوده و هزینه خدمات مذکور در سال 1400 به ترتیب 5,562,150 ریال، 8.070.591 ریال و 4.865.563 ریال بوده است. از دیدگاه گیرنده، قبل از همه گیری هزینه ترمیم دندان 715.466 ریال، درمان ریشه 2.883.001 ریال و کشیدن دندان 3.267.359 ریال بودهاست. هزینه خدمات مذکور در سال 1400 به ترتیب 1,212,528 ریال، 3,971,640 و 3,680,880 ریال بوده است.
نتیجه گیری: همه گیری کووید-19 در افزایش هزینه خدمات دندانپزشکی از دیدگاه ارائه دهنده خدمات و دریافت کننده خدمات تأثیر داشته است، اما نوسانات اقتصادی نقش حیاتی در افزایش هزینههای برآورد شده در کشور دارد. احتمالاً بخشی از افزایش هزینهها به دلیل نقش واسطه گران در تأمین مواد و تجهیزات دندانپزشکی است.
بهاره طحانی، زهرا کاظمی زهرانی،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با رشد جمعیت سالمند، توجه به وضعیت سلامت دهان آنان از اهمیت روز افزونی برخوردار شده است. اکثر مطالعات موجود در جمعیت سالمندان وابسته صورت گرفته است که دارای سطح سلامت دهان و نیازهای درمانی متفاوت از سالمندان مستقل هستند، به همین منظور هدف از مطالعه حاضر تعیین وضعیت سلامت دهان سالمندان مستقل مراجعه کننده در سطوح پارکها و مکانهای عمومی تحت پوشش شهرداری شهر اصفهان در سال 1399 بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر، مطالعهای توصیفی- تحلیلی مقطعی است که بر روی ۱۹۵ سالمند مراجعه کننده به مراکز شهرداری شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ انجام شده است. وضعیت سلامت دهان و کیفیت زندگی سالمندان با استفاده از شاخص ارزیابی سلامت دهان سالمندان (GOHAI) و معاینات بالینی بررسی شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آمارههای توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، همبستگی، آزمون تی مستقل، مجذورکای و ANOVA در SPSS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (α=۰/۰۵).
یافتهها: 69 درصد از معاینه شوندگان (۱۳۳ نفر) مرد بودند و میانگین سنی شرکت کنندگان ۵/۳± ۹/۶۸ بود. در حدود ۲۰ درصد (۳۹ نفر) از سالمندان هیچ یک از دندانهای طبیعی خود را نداشتند. ۶۳ درصد (۱۲۳ نفر) حداقل دو بیماری مزمن و 5/38 درصد افراد (۷۵ نفر) اکلوژن فانکشنال داشتند. میانگین نمره کیفیت زندگی سالمندان و میانگین DMFT به ترتیب ۴/۶±۷/۵۱ و ۳/۶±۵/۲۰ بود. ارتباط معنیدار و معکوسی بین میانگین DMFT و GOHAI دیده شد (001/0P< و 36/0-r=). کیفیت زند گی به طور معنیداری در افراد بدون دنچر بالاتر از افراد دارای دنچر بود (001/0P<). ارتباط معنیداری بین تعداد دفعات مسواک زدن و میانگین DMFT مشاهده شد (001/0P<). در افرادی که اذعان داشتند مسواک نمیزنند نمره DMFT بالاتر از افرادی بود که حداقل یک بار در روز یا بعضی اوقات در هفته مسواک میزدند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که وضعیت سلامت دهانی سالمندان مناسب نیست و این
بیان کننده نیاز به توجه بیشتر برای انجام اقدامات بیشتر هم در پیشگیری از مشکلات دهانی و هم ارتقاء سلامت دهانی است.
محمد حسین رونقی، عاطفه باقری،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: فناوری هوش مصنوعی (AI) به طور گسترده در دندانپزشکی و در بسیاری از زمینههای دیگر که زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهند، از جمله پزشکی کاربرد دارد. یک دندانپزشک میتواند از فناوری هوش مصنوعی جهت تحلیل دادههای مربوط به بیمار، فرایندهای تشخیصی و مدیریت فعالیتها استفاده کند. این تحقیق با هدف شناسایی کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه دندانپزشکی و ارزیابی اولویت آنها در ایران انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی در دو مرحله با رویکرد آمیخته در زمستان 1401 انجام شد. در مرحله کیفی از بین مطالعات حوزه دندانپزشکی و مرتبط با فناوری هوش مصنوعی تعداد 570 مقاله از سال 2011 تا 2022 در پایگاههای PubMed, Web of Science, Scopus و Google Scholar بر اساس واژگان کلیدی در ابتدا شناسایی شد و سپس کاربردهای هوش مصنوعی در دندانپزشکی استخراج گردید. در مرحله کمی کاربردهای شناسایی شده توسط گروهی از خبرگان متشکل از 13 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه که دارای زمینه تحقیقاتی مرتبط بودند با استفاده از روش بهترین-بدترین اولویت بندی شدند.
یافتهها: مولفههای شناسایی شده در مرحله اول پژوهش در شش طبقه ایمپلنت و جراحی، مدیریت اجرایی، تشخیص بیماری، تحلیل عکس، پیشبینی بالینی و ارتودنسی طبقهبندی شد. مطابق نظر خبرگان پژوهش مشخص گردید تحلیل عکس پزشکی دارای بیشترین ضریب اهمیت (252/0) بود و سپس به ترتیب کاربردهای دیگر یعنی ارتودنسی (234/0)، تشخیص بیماری (151/0)، ایمپلنتولوژی و جراحی (143/0)، پیشبینیهای بالینی (127/0) و مدیریت اجرایی (093/0) قرار گرفت.
نتیجهگیری: دندانپزشکان در بررسی وضعیت دندانهای بیماران و تستهای تشخیصی در دندانپزشکی بر اساس تحلیل اطلاعات مراجعه کنندگان از قابلیتهای هوش مصنوعی میتوانند استفاده کنند. سیاست گزاران حوزه فناوری اطلاعات با حمایت و تقویت شرکتهای دانش بنیان فعال در حوزه هوش مصنوعی و سرمایهگذاری مشترک در حوزه پزشکی میتوانند زمینه ساز پیشرفت و توسعه این فناوری در کشور و حوزه درمان شوند.
مریم ربیعی، محمد حسین حیدری، عنایت الله همایی راد، محمد سمامی،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی نتایج طرح تحول سلامت در دندانپزشکی که از اسفند 94 با هدف بهبود سلامت دهان و دندان شروع به کار کرده است، در راستای بهبود برنامه ریزی برای اقدامات آینده اهمیت وافری دارد. لذا هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر طرح تحول سلامت بر روی شاخصهای رایج سلامت عمومی دهان در استان گیلان بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی- تحلیلی با استفاده از دادههای معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1390 و 1395 انجام شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی، با در نظر گرفتن متغیرهای وابسته شامل شاخصهای DMFT (decayed teeth, missing teeth due to caries, and filled teeth due to caries-permanent teeth)، dmft (decayed teeth, missing teeth due to caries, and filled teeth due to caries-primary teeth) و شاخصهای بیماریهای پریودنتال (CPI) (Community Periodontal Index) و متغیرهای مستقل شامل جنسیت، تحصیلات، سکونت در شهر/ روستا، درصد افراد 13 سال، نرخ بیسوادی، نرخ باروری و قرار داشتن یا نداشتن در طرح تحول، جهت بررسی تفاوت بین دو گروه قبل و بعد از اجرای طرح تحول از نظر متغیرها و بررسی ارتباط متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته، انجام شد. نهایتاً دادهها توسط نرم افزار STATA SE نسخه ۱۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: طرح تحول سلامت رابطه معنیداری با تغییر شاخصهای DMFT و CPI 2 تا CPI 6 نداشته است اما منجر به کاهش dmft و شاخص CPI 1 شد (05/0P<) که کاهش شاخص CPI 1 مطلوب نبود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد علی رغم فعالیتهای وسیع طرح تحول سلامت در دندانپزشکی در حوزه پیشگیری و درمان هنوز هم نیاز به تغییرات بیشتری خصوصاً از لحاظ فرهنگی و آموزشی و فراهم آوردن امکانات بیشتر جهت دسترسی تمام اقشار جامعه به ویژه اقشار ضعیف به خدمات بهداشتی و درمانی میباشد.
شیما گلبان، هاجر شکرچی زاده، سیمین زهرا محبی،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به مشکلات ناشی از استرسهای شغلی و نیز فرسودگی ناشی از این استرس، هدف از مطالعه حاضر تعیین فرسودگی تحصیلی و استرس محیط دندانپزشکی و نیز ارتباط آنها در دانشجویان دندانپزشکی شهر اصفهان بود.
روش بررسی: مطالعه تحلیلی- مقطعی حاضر در سال1400 و با شیوه نمونه گیری در دسترس انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه 12 سؤالی BCSQ-12-SS (Burnout Clinical Subtype Questionnaire) و پرسشنامه 32 سؤالی DES (Dental Environment Stress) از دانشجویان دندانپزشکی عمومی شهر اصفهان از دانشگاههای علوم پزشکی اصفهان و آزاد اصفهان جمع آوری شد. دانشجویان داوطلب به صورت آنلاین از طریق شبکههای اجتماعی تلگرام و واتس آپ به پرسشنامهها پاسخ دادند. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS26 و آزمونهای من ویتنی یو، کروسکال والیس، ضریب همبستگی اسپیرمن و نیز رگرسیون خطی (سطح معنیداری 05/0>P) تحلیل شدند.
یافتهها: از بین 300 شرکتکننده (نرخ پاسخگویی=64%)، میانگین سنی 72/2±25/24 بود و 7/54% زن بودند. میانگین نمره فرسودگی تحصیلی 66/0±61/2 از حداکثر نمره 5 گزارش شد. بیشترین بعد تأثیر گذار بر فرسودگی بعد بار اضافی (overload) بود. میانگین نمره DES، 51/0±80/2 از حداکثر نمره 4 گزارش شد و بیشترین بعد تأثیر گذار بر DES، بعد آموزش بالینی بود. همبستگی مستقیمی بین استرس محیط دندانپزشکی و فرسودگی تحصیلی مشاهده شد (001/0>P، 33/0=r).
نتیجه گیری: فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان دندانپزشکی شهر اصفهان متوسط و استرس محیط دندانپزشکی بالا بود. با توجه به ارتباط مستقیم بین استرس و فرسودگی باید تلاش بیشتری برای کاهش استرس محیط دندانپزشکی به ویژه در حیطه آموزش بالینی صورت گیرد.
افسانه پاکدامن، پریسا محسن زاده، مهدیا غلامی،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بیماری لثه در بالغین ایرانی و نقش آن بر سلامت عمومی و در نظر گرفتن نقش پزشکان، هدف از مطالعه حاضر، تعیین سطح دانش و نگرش پزشکان عمومی در رابطه با سلامت پریودنتال بود.
روش بررسی: مطالعه مقطعی در سال 1398 در شهر تهران انجام شد و پس از کسب رضایت آگاهانه، پرسشنامه روا و پایا در دوره باز آموزی حضوری در اختیار پزشکان قرار داده شد. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 26 وارد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: مجموعاً 170 نفر (درصد پاسخگویی 95%) از شرکت کنندگان دوره، پاسخگو بودند. میانگین نمره دانش و نگرش به ترتیب 1/4 (حداکثر نمره قابل کسب 6) و 9/51 (حداکثر نمره قابل کسب 65) بود. سابقه کار درمانی (022/0P=) و مدت زمان پس از فارغ التحصیلی (007/0P=) با دانش شرکت کنندگان پیرامون بیماریهای لثه ارتباط معنیدار مثبت داشت. همچنین جنس (012/0P=)، سابقه کار درمانی (002/0P=)، مدت زمان پس از فارغ التحصیلی (005/0P=) و محل کار درمانی (001/0P=) با نگرش آنها پیرامون بیماریهای لثه ارتباط داشتند. یافتهها نشان میدهد که زنان نگرش بهتری در رابطه با پیشگیری از بیماری لثه دارند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر دانش پزشکان در توصیف لثه سالم و اولین نشانه بیماری لثه مناسب بود. همچنین نگرش آنان در مورد اهمیت ابتلا به بیماریهای دهان و دندان و تأثیر آن بر فعالیتهای اجتماعی قابل قبول بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ارائه اطلاعات مهم مرتبط دندانپزشکی به پزشکان در کوریکولوم آموزشی تأکید گردد.
فیروزه نیلچیان، ساغر صالحی،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با پیشرفت تکنولوژی استفاده از روشهای قدیمی تدریس جای خود را به روشهای نوین و کارآمدتری از جمله پادکست دادهاند تا علاوه بر صرفه جویی در وقت دانشجویان و اساتید، فرصت تعامل بیشتر این دو گروه با یکدیگر در کلاس درس داده شود. استفاده از پادکست مزایایی از جمله هزینه کمتر، امکان دوره مطالب، دانلود مطالب و فراگیری دروس از راه دور را دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر پادکست بر یادگیری و میزان رضایت دانشجویان دندانپزشکی بود.
روش بررسی: این مطالعه که یک کارآزمایی آموزشی تصادفی شده یک سو کور بود، دانشجویان به دو گروه کنترل و مداخله (توسط جدول اعداد تصادفی) شامل ۳۷ نفر در هر گروه تقسیم شدند. کلاس درس به صورت سنتی برای هر دو گروه در سه جلسه به صورت ترکیبی برگزار شد و فایل پادکست در اختیار گروه مداخله در پایان کلاس حضوری قرار گرفت. سپس آزمونی از هر دو گروه در جلسه دوم و جلسه سوم گرفته شد. سپس برگهها تصحیح و نمره هرکدام از ۵ مشخص شد. نمره آزمونها در گروه مداخله و کنترل با هم مقایسه شد و در آخر پرسشنامهای جهت ارزیابی رضایتمندی آنها در اختیارشان قرار داده شد. نمرات آزمون با آزمون تی مستقل آنالیز شد.
یافتهها: در این مطالعه تعداد74 نفر با میانگین سنی شرکت کنندگان ۸۵/۰±۴۷/۲۲ بود و ۴۳ درصد از شرکت کنندگان مذکر بودند. نمرات دو آزمون گرفته شده و از پنج نمره، در گروه مداخله ۱۰/۰±۸۶/۴ و در گروه کنترل و ۹۴/۰±۰۴/۴ بود و تفاوت آماری معنیداری به نفع گروه مداخله مشاهده شد (۰۲/۰=P). میانگین رضایت مندی دانشجویان درخصوص این شیوه آموزشی ۴/۲۹ از ۵۰ بود. مداخله مورد بررسی پس از در نظر گرفتن اثر مخدوش کنندگی سن، تأثیری بر میانگین نمره پرسشنامه دانشجویان نداشته است (031/۰=P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، پادکست در میزان یادگیری ترکیبی دانشجویان مؤثر است و دانشجویان نسبت به این روش رضایت مندی نسبتاً خوبی دارند. از نتایج این مطالعه میتوان در بازخورد به کمیتههای آموزشی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی استفاده کرد.
پیمان شریعت پناهی، پویا جمشیدی، مریم صادقی پور رودسری، محمد خسین خوشنویسان، مهشید نامداری، بهاران ارشدی فرد، سروین سلیمانپور،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه لازمه هرگونه سیاست گذاری در سطح کلان کشوری و منطقهای، آگاهی از سطح دانش افراد از سلامت دهان و راههای جلوگیری از پوسیدگیهای دندانی میباشد. این مطالعه با هدف بررسی عادات، اقدامات و سطح اقتصادی خانواده کودکان دوره ابتدایی شهر قزوین در سال ۹۸-۱۳۹۷ و تأثیرات شبکه اجتماعی گروه همسالان بر رفتارهای مرتبط با سلامت دهان و چاقی انجام شد تا با شناخت عوامل مؤثر در این مهم راه را برای مداخلات مؤثرتر در این گروه اجتماعی هموار سازد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تعداد 145 دانشآموز دختر و پسر در ۲ پایه تحصیلی سوم و ششم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ شرکت کردند. پرسشنامه استفاده شده در این مطالعه دارای
۲۰ سؤال و ۴ بخش اصلی بود. بخشهای اصلی این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، رفتار و عادات مرتبط با سلامت دهان، دانش سلامت دهان دانش آموز و خانواده، وضعیت اقتصادی- اجتماعی بود. دادهها از طریق معاینات بالینی (به کمک آینه یک بار مصرف، پروب WHO و چشم غیر مسلح) و از طریق پرسشنامه معتبر جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Exel مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: طبق نتایج تحلیل همبستگی پیرسون بین نمره دانش سلامت افراد و دوستانشان ارتباط قابل توجهی بین هر دو گروه دوستان معمولی و صمیمی مشاهده شد و همبستگی بین دانش افراد و دوستان صمیمی به طور چشمگیری قویتر بود (01/0P<). ضمناً رابطه معنی داری بین وضعیت اقتصادی- اجتماعی و رفتارهای مرتبط با سلامت دهان دیده شد (05/0P<). همچنین ارتباط مثبت معنی داری بین تعداد دفعات مسواک زدن دوستان صمیمی در یک شبکه اجتماعی وجود داشت (001/0P<) که این ارتباط در شبکه دوستان دیده نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که دوستان صمیمی میتوانند در تعیین رفتارهای بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مؤثر باشند.
سیده مرجان حسینی، افسانه پاکدامن،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پوسیدگی دندان و بیماری پریودنتال از جمله شایعترین بیماریهای مزمن میباشند. کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی به خصوص بهورزان به دلیل نقش گسترده خود در ارائه خدمات بهداشتی- درمانی اولیه میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از پوسیدگی دندان داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه بهورزان شاغل در مراکز بهداشت شهرستان کردکوی در خصوص ارائه خدمات سلامت دهان و دندان بود.
روش بررسی: بحث گروهی بر روی نمونه در دسترس (convenient sample) از بهورزان شاغل در مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان کرد کوی صورت گرفت. تعداد 26 بهورز با میانگین سابقه کار 13 سال در این مطالعه شرکت کردند. پس از اخذ رضایت آگاهانه بحث گروهی به صورت 2 گروه 7 نفره و 2 گروه 6 نفره درستاد به صورت حضوری و با رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام گرفت. دو محقق به عنوان تسهیل گر در بحث شرکت کردند. تعداد 5 سؤال در زمینه سلامت دهان و بهره مندی از خدمات دندانپزشکی طرح و بحث تا رسیدن به حد اشباع ادامه پیدا کرد. پس از انجام بحث گروهی، محتوای جلسات ضبط و پیاده گردید. در راستای انجام thematic analysis محتوای بحث توسط دو نفر به صورت مستقل دهی و سپسsub-theme و theme استخراج و پس از تأیید نهایی گردید.
یافتهها: بیش از نیمی از شرکت کنندگان 34 سال و بیشتر سن داشتند. در خصوص چالشهای مرتبط با مراقبتهای دندانی در مراکز بهداشتی- درمانی، تمهای اصلی عبارت بودند از: محدودیت امکانات، حجم کار، عدم شناخت بهورزان، عدم دسترسی، مسایل اقتصادی مرتبط با درمان دندانپزشکی. در خصوص چالشهای مرتبط با پیشگیری تمهای اصلی عبارت بودند از: آگاهی ناکافی بیماران، آگاهی محدود بهورزان در خصوص سلامت دهان و کمبود نیروی انسانی. پیشنهادات اصلی عبات بودند از تأکید بر نقش مدارس، تأکید بر نقش مادران وآموزش بیماران. همچنین اموزشهای به روز بهورزان و چالشهای مرتبط با آموزش بهداشت توسط بهورزان مورد تأکید قرار گرفت.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان میدهد که علیرغم نقش مهم بهورزان در ارائه خدمات منجر به ارتقا سلامت دهان در سطح جمعیتی، این نقش مغفول واقع شده و نیاز به توجه بیشتر دارد.
مهدی راهجو، بهاره طحانی،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهههای گذشته، نظام توزیع ناهمگون مراکز خدمات شهری به ویژه خدمات درمانی و تشدید نابرابری اجتماعی بوده است. بنابراین، هدف این طرح بررسی توزیع فضایی مراکز دندانپزشکی در شهر اصفهان از دیدگاه عدالت فضایی بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی- تحلیلی در سال ۱۴۰۲ در شهر اصفهان انجام شد. دادههای مورد نیاز در این طرح شامل داده جمعیت مناطق پانزده گانه شهر اصفهان، داده محدوده مناطق شهر اصفهان و مراکز دندانپزشکی شهر اصفهان وارد اکسل شدند. جمعیت مناطق از سالنامه آماری نفوس و مسکن به دست آمد. با مراجعه به سازمان نظام پزشکی اصفهان لیست دندانپزشکان شهر اصفهان و آدرس محل کار آنها را گرفته و آدرسهای موجود را یکی یکی در محیط گوگل ارث (Google Earth) وارد کرده و آن نقاط روی نقشه پیدا شد. با استفاده از نرم افزار Arcgis 10.8 بر اساس مفاهیم GIS (سیستم اطلاعات مکانی) به ارزیابی عدالت فضایی پرداخته است. در این تحقیق شاخص خود همبستگی موران برای بررسی نحوه توزیع مراکز دندانپزشکی به صورت تصادفی، پراکنده و یا خوشهای و آنالیزهای لکههای داغ و شعاع همسایگی (مراکزی که در در محدوده این شعاع همسایگی باشد دسترسی و نزدیکی به مراکز بیشتر است) استفاده شد. میزان دسترسی جمعیت به مراکز دندانپزشکی با محاسبه نسبت بین جمعیت به فاصله هر بلوک آماری (parcel) از مراکز دندانپزشکی محاسبه و 3 دسته بندی (برخورداری کامل، نیمه برخوردار و فاقد برخورداری) انجام شد.
یافتهها: z-score محاسبه شده در شاخص موران در سطح معنیداری 01/0، بزرگتر از 58/2 حاصل شد در نتیجه الگوی توزیع مراکز دندانپزشکی در شهر اصفهان به شکل خوشهای میباشد. همچنین ضریب موران مورد محاسبه (076/0) بزرگتر از مقدار ضریب مورد انتظار (000055/0-) بود، بنابراین الگوی توزیع مراکز دندانپزشکی به صورت خوشهای تأیید شدکه از نظر عدالت فضایی مطلوب نیست. ضریب شعاع همسایگی نشان داد هرچه از مرکز شهر به سمت حاشیه شهر میرویم دسترسیها به مراکز دندانپزشکی کمتر میشود. محاسبه دسترسی جمعیت به مراکز دندانپزشکی هم نشان داد که نواحی مرکز شهر برخوردارتر هستند. در حدود ۶۰% مناطق برخوردار محدود به سه منطقه شهرداری بودند و ۶۳% مساحت شهر در مناطق کم برخوردار قرار دارد.
نتیجه گیری: پراکنش مراکز دندانپزشکی در سطح شهر اصفهان از توزیع متعادلی برخوردار نبوده و بیشترین تمرکز متعلق به مناطق مرکزی شهر و نه مناطق پرجمعیت میباشد. این امر برنامه ریزی مناسب برای ایجاد مراکز دندانپزشکی در قسمتهای محروم و پرجمعیت شهر را ضروری میسازد.