جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای ابراهیمی

فرشته بقایی نائینی، محمدرضا ابراهیمی زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

ادنتوما، ضایعه ای است که با منشا اپی تلیالی و مزانشیمال و به دو شکل کامپاند و کمپلکس مشاهده می شود؛ سلولهای آن کاملا دیفرانسیه و بافت ایجاد شده توسط آنها (یعنی مینا، عاج، سمان و پالپ) کاملا تمایز یافته می باشد و با توجه به ارگانیزاسیون غیر نرمال از بافتهای بالغ و نرمال این ضایعه به نظر می رسد یک هامارتوم باشد تا یک نئوپلاسم واقعی؛ به دلیل این که این ضایعه رایجترین تومورهای ادنتوژنیک را تشکیل می دهد؛ لذا این مطالعه به منظور بررسی میزان و انواع آن در بایگانی بخش آسیب شناسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است. از 57 مورد ادنتومای بررسی شده 31 مورد (5.42%) از نوع کمپلکس، 12 مورد از نوع کامپاند (21%) و 8 مورد از نوع کیستیک بود. متوسط سنی در این ضایعه 25 سال بود؛ همچنین خانمها در 54.4% به این ضایعه مبتلا شده بودند؛ فک پایین در 53% و در فک بالا 47% موارد درگیر شده بودند؛ در 20 مورد ناحیه خلفی فک پایین و در 13 مورد ناحیه قدامی فک بالا به این ضایعه مبتلا شده بودند. 12 مورد Impaction در اثر این ضایعه ذکر شده بود؛ متوسط سنی در نوع کمپلکس، 27 سال بود و تفاوت قابل ملاحظه ای از لحاظ جنس در این نوع وجود نداشت. این ضایعه بیشتر قسمت خلفی فک پایین را درگیر ساخته بود و همچنین متوسط سنی در نوع کامپاند 19 سال بود و خانمها کمی بیشتر از آقایان مبتلا شده بودند. ناحیه قدامی فک بالا شایعترین محل این نوع بود. این ضایعه همراه 5 مورد Impaction دندانی بود.


شهین جعفری، ناصر ابراهیمی دریانی، سیروس زینلی، مینا مطلب نژاد،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده

هلیکوباکترپیلوری عامل ایجاد زخم معده و اثنی عشر می باشد و به دلیل وجود عودهای مکرری که به دنبال ریشه کنی این باکتری از معده گزارش شده است، احتمال وجود منبع آلوده کننده ای در دستگاه گوارش مطرح می گردد. هدف از این مطالعه، بررسی وجود هلیکوباکترپیلوری در پلاک دندانی بیمارانی است که معده آنها آلوده به این باکتری بوده است. با در نظر گرفتن این موضوع از پلاک دندانی 40 بیمار با آلودگی معده به هلیکوباکترپیلوری نمونه گیری انجام شد که نمونه ها توسط کشت و PCR) Polymerase Chain Reaction) بررسی شدند. نمونه گیری از پلاک دندانی زیر لثه ای به عمل آمد. کشت در محیط بروسلا آگار انجام و PCR با روش PCR Reamplification صورت گرفت. سن متوسط بیماران 40 سال شامل 24 نفر مرد (60%) و 16 نفر زن (40%) بود. نتیجه کشت و PCR مرحله اول منفی و نتیجه PCR Reamplification در 7 مورد (17.5%) مثبت بود. هلیکوباکترپیلوری را می توان در پلاک دندانی یافت و روش PCR Reamplification می تواند به عنوان روش حساستری برای تشخیص آن در پلاک دندانی بکار رود. مطالعات بیشتر برای اثبات ارتباط بین وجود هلیکوباکترپیلوری در پلاک دندانی و عود بیماریهای گوارشی لازم می باشد.


بهناز عبادیان، رامین مشرف، محسن ابراهیمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده

بیان مسأله: آکریل ایرانی آکروپارس یکی از تولیدات داخلی می‌باشد که در حال حاضر موارد کاربرد متعددی در ساخت پروتزهای دندانی دارد. یکی از مشکلات آکریل‌های سرماسخت ایرانی تغییرات ابعادی آن است که به نظر می‌رسد از نمونه مشابه خارجی بیشتر باشد. این مسأله در ساخت بیس‌های موقت رکوردگیری و نیز تری‌های قالبگیری محسوس می‌باشد. برای ساختن یک بیس رکوردگیری با کمترین تغییرات  ابعادی با استفاده از آکریل سرماسخت آکروپارس به تحقیق بیشتری نیاز است تا بتوان تکنیکی ارائه نمود که بیس ساخته شده، کمترین تغییرات ابعادی ناشی از پلیمریزاسیون را نشان دهد.

هدف مطالعه حاضر با هدف مشخص‌نمودن روشی که طی آن آکریل‌های سرماسخت ایرانی کمترین انقباض را از نظر تغییرات ابعادی به دست آورند و در نتیجه بهترین تطابق بیس موقت را با کست حاصل نمایند, انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی و آزمایشگاهی، 40 رکورد بیس بر روی 40 کست استونی حاصل از یک مدل، ساخته شد و در چهار گروه ده تایی قرار گرفت. هر گروه با یک روش پلیمریزاسیون، پلیمریزه شد تا میزان انقباض آنها در سه نقطه مشخص شود. برای پلیمریزاسیون از روشهای زیر استفاده گردید:

1- پلیمریزه شدن در محیط آزمایشگاه 2- پلیمریزه شدن در زیر یک لایه وازلین 3- پلیمریزه شدن در محیط اشباع از مونومر
4- پلیمریزه شدن در محیط آبیºC 100 (آب جوش)

پس از سخت شدن کامل بیس‌های رزینی، فاصله سه نقطه در لبه خلفی بیس (دو نقطه روی قله ریج و یک نقطه میدپالات ) با کست به وسیله میکروسکوپ نوری مدرج اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده با آنالیز واریانس و آزمون Post-Hoc از نوع دانکن تحلیل شد.

یافته‌ها: کمترین میزان انقباض در روش پلیمریزاسیون در محیط اشباع از مونومر و بیشترین انقباض در تکنیک آب جوش مشاهده شد ولی بین گروه محیط اشباع از مونومر و دو گروه دیگر تفاوت معنی‌داری وجود نداشت؛ همچنین بین سه روش دیگر تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه، تغییرات ابعادی اکریل‌های سرماسخت آکروپارس در محیط اشباع از مونومر با شرایط محیط آزمایشگاه و پوشش وازلین تفاوت آماری شاخصی نشان نداد ولی به لحاظ عددی نتایج بهتری حاصل گردید و تطابق بیس و کست بیشتر بود؛ بنابراین شاید بتوان به عنوان راهی برای ساخت بیس‌های موقت با تطابق بیشتر آن را پیشنهاد نمود.


داریوش گودرزی پور، سعید ابراهیمی مقدم،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

بیان مسأله: چندین دهه از کاربرد فناوری رادیوگرافی به عنوان ابزار پاراکلینیکی دقیق می‌گذرد و همواره سعی شده است که تدابیر حفاظتی در برابر اشعه یونیزان رعایت گردد. این مسأله در حیطه کار دندانپزشکان به دلیل استفاده مکرر از دستگاه رادیوگرافی در مطب از اهمیت خاصی برخوردار است.

هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان رعایت اصول بهداشت و حفاظت در برابر اشعه ایکس در مراکز دارای دستگاه رادیوگرافی داخل دهانی شهرستان یزد انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی و مقطعی، اقدامات حفاظتی در سه بعد حفاظت پرتونگار، حفاظت محیط کار و حفاظت بیمار مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه و مراجعه به مراکز دارای دستگاه رادیوگرافی داخل دهانی انجام شد.

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که 7/33 % از مطبهای دندانپزشکی،10 درمانگاه، 3 مؤسسه و دانشکده دندانپزشکی شهر یزد مجهز به دستگاه رادیوگرافی داخل دهانی می‌باشند. در زمینه حفاظت پرتونگار، میزان رعایت اصول بهداشتی و حفاظتی مناسب بود. 7/7% از مطب‌ها دارای اتاق رادیوگرافی سربکوبی و 1/23% دارای پاراوان بودند و در 2/69% اصول فاصله و محل مناسب رعایت می‌شد. در زمینه حفاظت محیط کار، سنجش نشت اشعه در 1/23% از مطب‌ها، 70% از درمانگاهها، تمام مؤسسات و نیز دانشکده دندانپزشکی انجام می‌شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که در هیچ واحدی از لوکالیزاتور مستطیلی، حفاظ تیروئید و فیلم نگهدار استفاده نمی‌شد و از روپوش سربی نیز در بعضی از مراکز و در موارد خاص استفاده می‌شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که حفاظت بیمار کمتر مورد توجه است. عدم رعایت نکات حفاظت در برابر تشعشع با عدم آگاهی کافی پرتونگاران مرتبط می‌باشد. فقدان دانش و آگاهی دست اندرکاران سبب کاهش تقاضای بعضی از تجهیزات حفاظتی و در نهایت کمبود این وسائل در بازار می‌گردد.


حمید کرمانشاه، شهرام فرزین‌ ابراهیمی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: بریج‌های‌ تمام سرامیکی با نگهدارنده‌های اینله، به دلیل تراش کم دندان، محافظه کارانه‌ترند. بیشترین شکست این بریج‌ها در ناحیه کانکتور میان پونتیک و نگهدارنده‌ها است. تقویت سرامیک کور مورد استفاده در این بریج‌ها باعث افزایش دوام کلینیکی آنها می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زیرکونیا بر استحکام خمشی کور سرامیک IPS Empress 2 انجام شد.
روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، 28 نمونه سرامیکی به شکل مکعب مستطیل به ابعاد 3× 17 میلی‌متر در چهار گروه به ترتیب زیر تهیه شد:
(1): کور سرامیک اینسرام آلومینا (به روش Slip casting) به عنوان گروه کنترل
(2): کور سرامیک لیتیوم دی‌سیلیکات (به روش Hot press) (IPS Empress 2)
(3): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست ‌زیرکونیا) به صورت طولی در مرکز نمونه
(4): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست زیرکونیا) به صورت طولی در زیر نمونه
نمونه‌ها تحت آزمایش خمش سه نقطه‌ای با طول 15 میلی‌متر و با سرعت 5/0 میلی‌متر در دقیقه قرار گرفتند. نیروهای شکست ثبت شدند و داده‌ها با استفاده از آزمون آماری یک طرفه ANOVA و post- hoc(Tomhane) با سطح‌معنی‌داری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل‌آماری قرار گرفت. سپس سطح شکست نمونه‌ها با میکروسکوپ الکترونی (SEM) بررسی شد. در ضمن چهار نمونه اضافی مشابه گروه 3 ساخته و برش داده شد تا ناحیه حد فاصل میان پست زیرکونیا و سرامیک IPS Empress 2 قبل از شکست تحت ارزیابی SEM قرار گیرد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار استحکام خمشی سه نقطه‌ای (بر حسب مگاپاسکال) برای گروه‌ها به این شرح بود: گروه 1: 6/44 ± 4/378،
گروه 2: 5/27 ± 6/258، گروه 3: 7/51 ± 3/144، گروه 4: 3/22 ± 230. استحکام خمشی گروه‌های 2 و 3 و 4 به طور معنی‌داری از گروه 1 کمتر بود. در میان تمام نمونه‌ها، استحکام خمشی گروه 3 کمترین بود. ارزیابیSEM نشان داد که ترک بعد از شروع در حد فاصل پست زیرکونیا و IPS Empress 2 پخش می‌شود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، پست زیرکونیا (Cosmopost) باعث تقویت سرامیک IPS Empress 2 نمی‌گردد.


نیلوفر شادمان، شهرام فرزین ابراهیمی، نجمه ملایی،
دوره 23، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه ex vivo به منظور بررسی میزان ریزنشت در ترمیم‌های کلاس V کامپوزیتی با استفاده از سیستم‌های ادهزیو مختلف (سلف اچ و توتال اچ) انجام شد.

  روش بررسی: 30 دندان مولر سوم کشیده شده سالم انسان انتخاب شد و حفرات کلاس V به ابعاد 5/1×3×3 میلی‌متر در سطوح باکال و لینگوال دندان‌ها تهیه شد. دندان‌ها به 3 گروه تقسیم شدند. باندینگ‌های مورد استفاده در این مطالعه Excite(Ivoclar/Vivadent) و AdheSE (Ivoclar/Vivadent) و AdheSE-one (Ivoclar/Vivadent) بودند. پس از استفاده از باندینگ‌ها، حفرات توسط کامپوزیت InTen-S A1 (Ivoclar/Vivadent) در سه Increment ترمیم و با دستگاه QTH با شدت mW/cm2 700 کیور شدند. پس از 24 ساعت نگهداری در آب 37 درجه سانتی‌گراد، دندان‌ها تحت 500 سیکل حرارتی 55-5 درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند و سپس در محلول فوشین بازی 1% به مدت 24 ساعت نگهداری شدند و پس از شستشو با آب در آکریل شفاف سلف کیور مانت شدند و پس از برش زیر استریومیکروسکوپ برای تعیین میزان ریزنشت بررسی شدند. برای آنالیز آماری داده‌ها از آزمون Mann -Whitney U استفاده شد.

  یافته‌ها: در مقایسه مارژین‌های مینایی و عاجی در هر گروه، میزان ریزنشت در مینا کمتر از عاج بود و در گروه‌های Excite و AdheSE-one این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود ( 001/0 P= ، 043/0 P= ). در مقایسه مارژین‌های عاجی، کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ AdheSE بود، البته بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (14/0 P= ). در مقایسه مارژین‌های مینایی، بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود داشت (001/0 P= ) و کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ Excite و بیشترین مربوط به AdheSE-one بود.

  نتیجه‌گیری: کمترین ریزنشت مارژین مینایی مربوط به سیستم ادهزیو توتال اچ و کمترین ریزنشت مارژین عاجی مربوط به سیستم ادهزیو سلف اچ دو قسمتی بود.


نیلوفر شادمان، شهرام فرزین ‌ابراهیمی، آرزو ابریشمی، هستی ستاری،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه آزمایشگاهی جهت بررسی استحکام باند برشی سه سیستم ادهزیو اچ و شستشو و سلف اچ جدید به مینا و عاج دندان‌های دایمی انجام شد.

  روش بررسی: 60 دندان مولر سوم سالم انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند. سطوح صاف مینایی و عاجی آماده شده و سپس در آکریل به نحوی که سطوح تراش‌خورده عمود بر افق باشند، مانت گردیدند. ادهزیوهای مورد استفاده در این تحقیق Tetric N-Bond ، AdhesE و
AdhesE-One F (Ivoclar/Vivadent, schaan, Liechtenstein) بودند که پس از کاربرد روی سطوح، با دستگاه لایت‌کیور کوارتز تنگستن ‌هالوژن با شدت mW/cm2 600 به مدت 20 ثانیه کیور شدند. پس از چسباندن کامپوزیت به سطح و اعمال چرخه حرارتی (500 سیکل در محدوده دمایی 55-5 درجه سانتی‌گراد)، نمونه‌ها در دستگاه تست خواص مکانیکی تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 5/0 قرار گرفته و طرح شکست زیر استریومیکروسکوپ بررسی گردید. سپس آنالیز داده‌ها به کمک آزمون‌های T-test و One-Way ANOVA و آزمون‌های Tukey و Fisher's Exact (برای مقایسه نوع طرح شکست) انجام گرفت.

  یافته‌ها: در گروه مینا، استحکام باند ( MPa 58/4 ± 57/28) Tetric N-Bond و ( MPa 6/7 ± 97/21) AdheSE به طور معنی‌داری بالاتر از
( MPa 09/2 ± 16/7) AdheSE-One F بود (001/0> P ). Tetric N-Bond استحکام باند بیشتری نسبت به AdheSE داشت که از نظر آماری معنی‌دار نبود (093/0= P ). در گروه عاج، استحکام باند برشی بین همه ادهزیوها تفاوت معنی‌دار داشت (001/0>P) و در ( MPa 03/3 ± 62/20) Tetric N-Bond بیشترین میزان و در ( MPa 13/1 ± 54/6) AdheSE-One F کمترین بود. به طور کلی استحکام باند به مینا بالاتر از عاج بود و در گروه‌های (044/0= P ) Tetric N-Bond و (001/0 > P ) AdheSE این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود. تفاوت طرح شکست مشاهده شده در گروه‌ها از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (05/0< P ).

  نتیجه‌گیری: استحکام باند به عاج در سیستم اچ و شستشوی Tetric N-Bond بالاتر از سلف اچ‌ها AdheSE) و (AdheSE-One F و استحکام باند به مینا و عاج در سلف اچ دو مرحله‌ای (AdheSE) بالاتر از یک مرحله‌ای (AdheSE-One F) بود.


اسحق علی صابری، فریدون سرگلزایی اول، محمد رضا عرب، صدیقه ابراهیمی‌پور،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، پوشش مستقیم پالپ دندان گربه توسط دو ماده اکتا کلسیم فسفات (OCP) و کلسیم هیدروکسید (CH) و ارزیابی پاسخ‌های بافتی به آنها بود.

  روش بررسی : در این تحقیق 72 دندان پرمولر 9 قلاده گربه انتخاب و به سه گروه (دو گروه آزمایشی و گروه کنترل) تقسیم گردیدند. در گروه‌های آزمایشی، عمل پوشش پالپ توسط دو ماده OCP و CH انجام شد و در گروه کنترل ، از هیچ ماده پوشاننده‌ای استفاده نگردید. تمامی حفره‌های ایجاد شده پس از پوشش پالپ، با گلاس‌آینومر نوری ترمیم شد. نمونه‌برداری در طی هفته‌های دوم، چهارم و هشتم پس از پوشش مستقیم پالپ انجام و پس از طی مراحل آماده‌سازی بافتی، بلوکهای پارافینی تهیه گردید. پس از تهیه مقاطع و انجام رنگ‌آمیزی، متغیرهای مربوطه توسط میکروسکوپ نوری اندازه‌گیری و با استفاده از تست‌های Mann-Whitney و Chi-square مورد ارزیابی قرار گرفت (05/0= α ).

  یافته‌ها : در نمونه‌های دو هفته‌ای، در هر سه گروه التهاب خفیف تا شدید ملاحظه گردید و در گروه‌های آزمایشی نسج سخت (پل عاجی) در هر دو گروه تشکیل شد که در گروه CH بارزتر بود و دارای تفاوت معنی‌دار آماری با گروه OCP بود (001/0> P ). در نمونه‌های چهار هفته‌ای میزان نسج سخت ساخته شده بیشتری در هر دو گروه آزمایشی مشاهده شد و در گروه CH بارزتر و دارای تفاوت معنی‌دار آماری (003/0> P ) همانند گروه‌های دو هفته‌ای بود. در نمونه‌های هشت هفته‌ای ‎ ‏ٌُْ، علیرغم افزایش‏‏‎ْ ضخامت نسج سخت در هر دو گروه، تفاوت معنی‌دار آماری در بین آنها دیده نشد (05/0 < P )، اما در گروه OCP از پیوستگی بهتری نسبت به گروه CH برخوردار بود.

  نتیجه‌گیری : به نظر می‌رسد نسج سخت ساخته شده در گروه کلسیم هیدروکساید با پیشرفت زمان به دلیل ایجاد تخلخل در آن، از سیل مناسبی جهت حفاظت پالپ در مقایسه با گروه اکتا کلسیم فسفات برخوردار نمی‌باشد.


محمد ابراهیمی ساروی، یوشیاهو رفوآ، یونس نظری داشلی برون، رضا شریفی،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: دندان مولر سوم نهفته، سطح استخوان را در سطح دیستال دندان مولر دوم کاهش می‌دهد و گاهی اوقات می‌تواند منجر به تحلیل ریشه دندان مجاور نیز بشود. هدف از این تحقیق تعیین میزان این تحلیل با استفاده از رادیوگرافی پری‌آپیکال و پانورامیک بود.

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- توصیفی 54 بیمار (28 مرد، 26 زن) بزرگتر از 15 سال با میانگین سنی 22 سال از بخش جراحی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران حضور داشتند. از هر بیمار رادیوگرافی پانورامیک و پری‌آپیکال دندان مولر سوم (به دلیل روتین بودن آن‌ها و بررسی دقت پانورامیک نسبت به پری‌آپیکال) تهیه گردید و تحلیل ریشه دندان مولر دوم توسط دو نفر مشاهده و یادداشت گردید، برای آنالیز داده‌ها از تست آماری Fisher استفاده شد.

  یافته‌‌ها: شیوع تحلیل ریشه دندان مولر دوم مجاور با مولر سوم نهفته در رادیوگرافی پانورامیک و پری‌آپیکال بیماران مورد بررسی به ترتیب 3/46 و 5/31 درصد بود (05/0 P> ). بیشتر این تحلیل‌‌ها در یک سوم سرویکالی دندان مولر دوم که دندان مولر سوم نهفته با موقعیت مزیالی یا افقی مشاهده گردید.

  نتیجه‌گیری: با توجه به درصد نسبتاً بالای تحلیل کشیدن دندان مولر سوم نهفته به ویژه با موقعیت مزیالی یا افقی برای جلوگیری از عوارض بعدی توصیه می‌گردد.


پیمانه حسینی دستنایی، مازیار ابراهیمی دستگردی،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: در موارد نیاز به درمان مجدد ریشه یا تعویض ترمیم، یکی از راه‌های خارج کردن پست از کانال دندان، استفاده از اولتراسونیک است. هدف از این مطالعه تعیین اثر زمان‌های مختلف اعمال اولتراسونیک بر گیر پست‌های سمان شده با دو سمان گلاس آینومر و زینک فسفات می‌باشد.

  روش بررسی: 96 دندان پرمولر پایین سالم انتخاب شدند. پس از قطع قسمت تاجی و درمان ریشه نمونه‌ها، در هر نمونه، فضای پستی با طول 9 میلی‌متر ایجاد شد. سپس پاراپست‌های استیل XP در نیمی از نمونه‌ها با سمان زینک فسفات و در نیمی دیگر با گلاس آینومر سمان شدند. پس از 1 هفته، هر گروه به 4 زیرگروه 12 تایی تقسیم شدند. پست‌های زیرگروه‌های اول (کنترل) اولتراسونیک نشدند، اما زیرگروه‌های دوم تا چهارم به ترتیب به مدت 4، 8 و 12دقیقه اولتراسونیک شدند. سپس نمونه‌ها تحت کشش قرار گرفته و داده‌ها با تست‌های ANOVA و آزمون Tukey HSD آنالیز شدند.

  یافته‌ها: گیر نمونه‌های کنترل و 4 دقیقه در دو گروه زینک فسفات و گلاس آینومر با یکدیگر اختلاف معنی‌داری نداشت (372/0= P ). اما در گروه زینک فسفات پس از 8 و 12 دقیقه و برای گلاس آینومر پس از 12 دقیقه اعمال اولتراسونیک، کاهش گیر مشاهده شد (01/0= P ).

  نتیجه‌گیری: با وجود آن که پست‌های سمان شده با گلاس آینومر و زینک فسفات، بدون اعمال اولتراسونیک میزان گیر یکسانی داشتند، پس از اعمال زمان‌های مختلف اولتراسونیک میزان کاهش گیر پست‌ها، بین دو سمان با یکدیگر متفاوت بود. پست‌های سمان شده با زینک فسفات در برابر اولتراسونیک در زمان کمتر و به میزان بیشتری دچار کاهش گیر شدند.


علی اسکندری‌زاده، شهرام فرزین ابراهیمی، نیلوفر شادمان، سعید رحمانی،
دوره 29، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: پلیمریزاسیون آهسته‌تر در مراحل ابتدایی تابش نور به کامپوزیت سبب جا به جایی و وارد شدن بیشتر مونومرها در شبکه پلیمری و خواص مکانیکی مطلوب‌تر می‌گردد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر روش‌های تابش نور فوری، تأخیری 5 و 10 دقیقه در دو نوع سمان رزینی دوال‌کیور بر استحکام باند Push-out یک نوع فایبرپست در مناطق مختلف کانال ریشه بود.

روش بررسی: در 60 دندان کشیده شده تک کانال انسان پس از برش از محل اتصال تاج و ریشه و درمان ریشه، فایبرپست FRC postec plus توسط دو سمان رزینی Duolink و Variolink2 به سه روش نوردهی فوری و بعد از 5 و 10 دقیقه چسبانده شد و بعد از 24 ساعت نگهداری در محیط تاریک، به سه قطعه کرونالی، میانی و اپیکالی برش خورده و تست Push-out در دستگاه Universal testing انجام گرفت. الگوی شکست زیر استریومیکروسکوپ مشاهده و داده‌ها با تست‌های ANOVA و Tukey post hoc بررسی شد. P<0.05 به عنوان سطح معنی‌داری درنظر گرفته شد (0.05>P).

یافته‌ها: در سمان Duolink استحکام باند نوردهی فوری به طور معنی‌داری بالاتر از دو روش تأخیری بود. در روش فوری استحکام باند Duolink از Variolink 2 به طور معنی‌داری بالاتر بود (P=0.02). در روش تأخیری 5 و 10 دقیقه میان دو نوع سمان تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (0.05>P). در همه زیر گروه‌ها از کرونال به آپیکال کاهش در استحکام باند مشاهده شد و بیشترین شکست، از نوع مخلوط درحد فاصل سمان- فایبر پست بود.

نتیجه‌گیری: تآخیر 5 و 10 دقیقه‌ای سبب کاهش استحکام باند در Duolink گردید ولی در Variolink 2 اثری نداشت.


محمد جواد اعتصامی، سید لطف‌الله درخشان، کیومرث نظری مقدم، محمد ابراهیمی ساروی،
دوره 29، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آماده‌سازی و پاک‌سازی کانال ریشه دندان یکی از مهم‌ترین مراحل درمان ریشه است. سیستم‌‌های تک فایل سبب کاهش زمان درمان و کاهش ریسک انتقال پاتوژن‌‌ها می‌شوند. هدف از این مطالعه آزمایشگاهی بررسی میزان انحراف ایجاد شده توسط 2 سیستم تک فایل Reciproc و Waveone بعد از آماده‌سازی کانال‌های شبیه‌سازی شده رزینی بود.

روش بررسی: 30 بلوک شبیه‌ساز کانال دندان به 2 گروه تقسیم شدند و گروه‌‌های A و B به ترتیب با فایل‌‌های 25/0. 08 Reciproc و Waveone
آماده‌سازی شدند. فتوگرافی‌‌های قبل و بعد از آماده‌سازی تهیه شده و به منظور بررسی تغییرات ایجاد شده در دیواره‌‌های خارجی و داخلی کانال در نواحی اپیکال، میانی و کرونال تصاویر قبل و بعد بر هم منطبق شدند. نتایج با آزمون آماری T مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: براساس نتایج به دست آمده میزان جا به جایی به وجود آمده در ناحیه یک سوم میانی در دیواره‌‌های خارجی و داخلی کانال (P<0.001) بین دو سیستم اختلاف معنی‌داری وجود داشت. سیستم Waveone جا به جایی کانال کمتری ایجاد کرد. تفاوت معنی‌داری در دو گروه در یک سوم کرونالی و آپیکالی در دیواره‌‌های داخلی و خارجی دیده نشد. (0.23 (تغییر در انحنا داخلی در یک سوم کرونالی)، 0.48 (تغییر در انحنا داخلی در یک سوم آپیکالی)،  0.16 (تغییر در انحنا خارجی در یک سوم کرونالی)، 0.54 (تغییر در انحنا خارجی در یک سوم آپیکالی)).

نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه سیستم Waveone در یک سوم میانی کانال بهتر می‌باشد، استفاده از این سیستم توصیه می‌شود.


علی اسکندری زاده، شهرام فرزین ابراهیمی، نیلوفر شادمان، سعید رحمنی،
دوره 30، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تأخیر در نور دهی می‌تواند سبب بهبود ساختار پلیمری، خواص مکانیکی و توزیع یکنواخت‌تر استرس‌ها در سمان رزینی گردد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر روش‌های تابش نور فوری، تأخیری 5 و 10 دقیقه در دو نوع سمان رزینی بر استحکام باند push-out یک نوع فایبر پست در مناطق مختلف کانال ریشه انجام گردید.
روش بررسی: در 60 ریشه دندان کشیده و اندو شده تک کانال، فایبر پست FRC Postec Plus توسط دو سمان رزینی Panavia F2.0 و Nexus3 و به سه روش نور دهی فوری و تأخیری 5 و 10 دقیقه چسبانده و بعد از 24 ساعت قرارگیری در تاریکی، تست push-out توسط دستگاه Universal testing در قطعات کرونال، میانی و آپیکال انجام شد. طرح شکست زیر استریومیکروسکوپ مشاهده و داده‌ها با تست‌های ANOVA و Tukey post hoc بررسی گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در Nexus3 استحکام باند فوری (32/4±18/11) به طور معنی‌داری بالاتر از روش‌های تأخیری بود (001/0P=). در Panavia F2.0 روش تأخیری 5 دقیقه به طور معنی‌داری نسبت به سایر روش‌ها بالاترین استحکام باند (62/4±34/13) را داشت (05/0P<). استحکام باند روش‌های مختلف نور دهی با ناحیه ریشه ارتباط معنی‌دار آماری نداشت. در Nexus3 استحکام باند ناحیه کرونال (7/3±83/11) از میانی (1/3±12/9) (015/0P=) و اپیکال (77/2±65/5) به طور معنی‌داری بالاتر بود (000/0P=) و نیز استحکام باند در ناحیه میانی از اپیکال (002/0P=). در Panavia F2.0 استحکام باند در مقایسه دو به دو نواحی، تفاوت معنی‌داری نداشت (05/0P>).
نتیجه‌گیری: تأخیر در تابش نور، اثرات متفاوتی در استحکام باندpush-out انواع سمان‌های رزینی دوال کیور دارد.
 

پویا جنتی، محمد ابراهیمی ساروی، تهمینه بامدادیان، فرهاد ثبوتی، سحر چپرلی، جمشید یزدانی چراتی، نسرین خاکی، صهبا امینی، عباس مسگرانی،
دوره 32، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین چالش‌های دندانپزشکان، تحویل روکشی با مارژینال فیت و مارژینال گپ مناسب به بیمار است. تراش ۱۳۵ درجه مزایایی چون سهولت تکنیکی و ثبت مناسب خط خاتمه تراش دارد. علی‌رغم این مزایا، تحقیقات گسترده‌ای بر روی این نوع تراش انجام نشده است. لذا بر آن شدیم تا در این مطالعه تراش ۱۳۵ درجه را با چمفر عمیق از نظر تطابق مقایسه نماییم.
روش بررسی: بر روی دو دندان مولر اول مندیبل با نسج تاجی سالم و اندازه مشابه، تراش چمفر عمیق و تراش ۱۳۵ درجه انجام شد. از هر دو دندان قالب تهیه شد و از روی هر دای، ۳۰ عدد روکش ساخته شد. نمونه‌های آغشته به fit checker توسط universal testing machine تحت نیروی ۴۰ نیوتن به مدت ۳ دقیقه قرار گرفتند و زیر لوپ با بزرگنمایی ۴۰ برابر در سه نقطه از هر بعد اندازه‌گیری و ثبت شدند. جهت آنالیز داده‎ها و مقایسه تطابق تراش‎ها از آزمون‎های آماری Kolmogorov-Smirnov و Wilcoxon در SPSS version24 استفاده گردید.
یافته‌ها: میانگین مارژینال فیت در تراش چمفر عمیق ۵۴۱۷/۴۸ میکرون و در تراش ۱۳۵ درجه ۳۳۳۳/۵۵ میکرون به دست آمد. مارژینال گپ، برای تراش چمفر عمیق ۴۸۳۳/۲ میکرون و برای تراش ۱۳۵ درجه ۰۰۸۳/۱ میکرون بود. P-value برای مارژینال گپ ۰۵۰/۰ بود که نشان دهنده وجود تفاوت معنی‌داری میان برتری تراش ۱۳۵ درجه بر تراش چمفر عمیق است. در مورد مارژینال فیت، P-value بالای ۰۵/۰ بود و برتری تراش 135 درجه از این حیث معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: تراش ۱۳۵ درجه بر چمفر عمیق از نظر مارژینال گپ برتری معنی‌دار داشت (05/0P≤). علی‌رغم اینکه تراش ۱۳۵ درجه بر چمفر از نقطه نظر مارژینال فیت نیز برتری داشت اما این تفاوت معنی‌دار نبود.
 

روشنک منتظری هدشی، غزاله بنی ابراهیمی، رزا حقگو، کوثر علی نژاد،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای سلامت دهان و دندان کودکان زمینه‌ ساز افزایش سطح سلامت جامعه و هدف دندانپزشکی کودکان است. با شناخت همه عوامل تأثیر گذار بر بهداشت و شکل‌ گیری عادات بهداشتی کودک، می‌توان گام اساسی در جهت ارتقاء بهداشت دهان برداشت. این مطالعه با هدف بررسی اثر شیوه‌های فرزند پروری و اطلاعات دموگرافیک والدین با شاخص OHI-S (شاخص بهداشت دهانی ساده شده) در سال 1397 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 244 کودک 12-6 ساله شهرستان بهبهان به همراه والدینشان مورد بررسی قرار گرفتند. در‌ این مطالعه از فرم جمع ‌آوری اطلاعات دموگرافیک (متغییرهایی نظیر سن والدین، وضعیت اقتصادی، جنس، شغل و میزان تحصیلات والدین ثبت شدند) و پرسشنامه فرزند پروری بامریند (Baumrind) استفاده شد. وضعیت بهداشت دهان کودکان جهت تعیین شاخص بهداشت دهانی ساده شده (simplified oral hygiene index) بررسی شد. سپس اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS25 و آزمون رگرسیون و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: افزایش شاخص‌های، بهداشت دهانی ساده شده (001/0P<) و جرم دندانی ساده شده (Simplified Calculus Index) (001/0P<) در فرزندان والدین آزاد گذارنده و کاهش شاخص‌های بهداشت دهانی ساده شده (001/0P<) و دبری دندانی ساده شده (Simplified Debris Index) (001/0P<) در فرزندان والدین مقتدر‌منطقی مشاهده شد. ولی شیوه فرزند پروری اقتدارگرا رابطه معنی‌داری با شاخص‌های بهداشت دهانی ساده شده (890/0P=)، جرم دندانی ساده شده (404/0P=) و شاخص دبری دندانی ساده شده (721/0P=) نداشت.
نتیجه‌ گیری: شیوه‌های فرزند ‌پروری مقتدر ‌منطقی و اقتدار‌گرا تأثیر آشکاری بر وضعیت بهداشت دهان کودکان دارد، به همین علت شیوه‌های فرزند پروری والدین را می‌توان در زمره عوامل تأثیر ‌گذار بر بهداشت دهان کودک قرار داد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb