جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای استاد

معصومه کندی بیدگلی، علی میرفضائلیان، سید ناصر استاد،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: یکی از محصولات دندانپزشکی تولیدشده در داخل کشور آلیاژ بیس‌متال مینالوکس می‌باشد که براساس آنالیز آلیاژ نیکل- کروم وراباند2 (VeraBond2) طراحی و تولید شده است. مطالعات انجام‌شده حاکی از امکان بروز عوارض بیولوژیک مختلف در حضور آلیاژهای بیس‌متال به دلیل پدیده خوردگی و متعاقب آن آزادسازی عناصر‌ی چون نیکل و کروم از آلیاژ می‌باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه آلیاژ مینالوکس با آلیاژ وراباند2 از نظر زیست‌سازگاری به صورت In-vitro انجام شد؛ همچنین میزان آزادسازی یون‌های نیکل و کروم از این دو آلیاژ اندازه‌گیری و مقایسه ‌شد؛ در ضمن در هر یک از دو آلیاژ میزان سیتوتوکسیسیتی در حالات مختلف پس از ریختگی، پس از پرداخت و پس از انجام مراحل پخت پرسلن، مقایسه گردید.
روش بررسی: در این تحقیق از سه آزمایش شمارش سلولی با Trypan Blue، MTT Assay و Neutral Red Assay جهت بررسی سیتوتوکسیسیتی استفاده شد. پس از تهیه نمونه‌ها در ابعاد مناسب و انجام مراحل آماده‌سازی و تمیزکردن، نمونه‌ها (3عدد) به روش تماس مستقیم در مجاورت سلول‌های فیبروبلاست Balb/c 3T3 به مدت 72 ساعت در انکوباتور (c37 و Co2 5%) قرار گرفتند. از تفلون به عنوان گروه شاهد استفاده شد. پس از خارج‌‌ساختن نمونه‌ها، با استفاده از سه روش فوق، میزان سیتوتوکسیسیتی بین دو آلیاژ مینالوکس و وراباند2 و نیز بین گروههای مختلف از هر دو آلیاژ با استفاده از آزمون آماری ANOVA یک‎طرفه مقایسه گردید. به منظور اندازه‌گیری آزادسازی نیکل و کروم از نمونه‌ها (2عدد)، از محلول سرم فیزیولوژیک استفاده شد و اندازه‌گیری به روش اسپکتروفتومتر‌ی جذب اتمی صورت گرفت.
یافته‌ها: آزمایشهای MTT و Trypan Blue اختلاف آماری مشخصی را بین گروههای مشابه از دو آلیاژ و نیز بین گروههای مختلف با گروه شاهد نشان نداد. در آزمایش Neutral Red اختلاف قابل توجهی میان آلیاژ مینالوکس و وراباند2 در گروههای مشابه وجود نداشت؛ در حالی که در آلیاژ مینالوکس، بین گروه As Cast با گروههای Polished (001/0P<) و Firing (02/0P=) و شاهد اختلاف معنی‌داری حاصل گردید. در آلیاژ وراباند2 ، اختلاف بین گروه As Cast با گروههای Polished (00/0P=) و Firing (034/0P=) و شاهد معنی‎دار بود؛ بین گروههای Polished و Firing از هر دو آلیاژ اختلاف آماری معنی‌داری به دست نیامد. در آزمایش آزادسازی عناصر، آزادسازی یون کروم قابل ثبت نبود (<1PPB)؛ در حالی که نیکل در تمام گروهها آزاد شد. بین آزادسازی نیکل از دو آلیاژ به جز در حالت As Cast (007/0=P) اختلاف آماری مشخصی وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که اختلاف قابل ملاحظه‌ای از نظر سیتوتوکسیسیتی بین دو آلیاژ مینالوکس و وراباند2 وجود ندارد و انجام مراحل پرداخت و نیز مراحل پخت پرسلن باعث کاهش سیتوتوکسیسیتی آلیاژ نسبت به وضعیت پس از ریختگی می‌گردد.


سپیده بانوا، کاوه نجیب فرد، محمد حسین قهرمانی، سید ناصر استاد،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: زیست‌سازگاری یکی از مهمترین ویژگی‌های هر عامل باندینگ است. از آنجا که عوامل باندینگ عاجی در حفرات دندانی با گسترش زیر لثه‌ای، در تماس نزدیک با بافتهای لثه‌ای و مخاطی قرار می‌گیرند، بنابراین سنجش واکنش بافتی به این مواد امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی زمایشگاهی اثر سمیت سلولی عامل باندینگ عاجی AdheSE بر سلول‌های فیبروبلاست لثه انسانی انجام شد.
روش بررسی: در ایـن تحقیـق آزمایشگاهی، سمیـت سلولـی ادهزیـو عاجـی AdheSE (باند و پرایمر) (Vivadent, Liechtenstein) به صورت پلیمریزه نشده و پلیمریزه شده، مورد بررسی قرار گرفت. جزء پرایمر به مدت 30 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت و جزء باند به صورت پلیمریزه نشده به مدت 20 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت، و هر دو به صورت پلیمریزه شده به مدت 24 و 48 ساعت در رقت‌های مختلف در مجاورت سلول‌های فیبروبلاست لثه انسانی اولیه قرار رفتند.سمیت سلولی ترکیبات مورد مطالعه بـا آزمایشهای MTT، شمـارش سلولـی و DNA condensation مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری داده‌های حاصله، از آنالیز ANOVA دو طرفه برای داده‌های تکراری استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌‌ها: آزمایش MTT، نشان داد که سمیت AdheSE Bond پلیمریزه نشده، پس از 20 ثانیه مجاورت، تنها در رقت 1-10 اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل داشت (001/0P<) و با افزایش زمان مجاورت به 300 ثانیه و 24 ساعت، بیشترین میزان سمیت به ترتیب در رقت‌های 3-10 و 4-10 مشاهده گردید. اثر سمیت سلولی پرایمرAdheSE به صورت پلیمریزه نشده، پس از 30 و 300 ثانیه مجاورت از رقت 2-10، و پس از 24 ساعت مجاورت از رقت 3-10 شروع شد و در رقت 1-10 به حداکثر میزان خود رسید. آزمایش MTT نشان داد که جزء باند AdheSE در حالت پلیمریزه شده در 24 ساعت در رقت‌های 1:2 (001/0P<)، 1:4 و 1:6 (01/0P<)، اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل نشان داد، در حالی که در آزمایش شمارش سلولی، این اختلاف تنها در رقت 1:2 معنی‌دار بود (001/0P<). با انجام آزمایشDNA condensation مشخص شد که آپوپتوز (شکل مشخصی از مرگ سلولی به لحاظ مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، که turnover سلولی را تنظیم می‌کند) در تمامی ترکیبات مورد مطالعه چه به صورت پلیمریزه نشده و چه به صورت پلیمریزه شده، کمتر از 5% کل مرگ سلولی رخ داده را به خود اختصاص داد.
نتیجه‌گیری: عامل باندینگ عاجی AdheSE در هر دو جزء خود دارای اثر سمیت سلولی بر روی سلول‌های فیبروبلاست لثۀ انسانی بود. میزان سمیت، با رقت، زمان مجاورت و پلیمریزاسیون ارتباط داشت. ضروری است که اجزاء سمی این ماده شناسایی شده و با موادی با سازگاری نسجی بهتر جایگزین شوند.


محمد ضرابیان، سید ناصر  استاد، منصوره عباسی، مهران محسنی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: مواد پرکننده کانال ریشه باید سازگاری بیولوژیک داشته باشند و به خوبی توسط بافت‌های اطراف ریشه تحمل شوند، زیرا این مواد معمولاً به مدت طولانی در تماس نزدیک با بافت‌های زنده اطراف ریشه قرار دارند. مواد جهش‌زا پتانسیل القای آسیب به DNA را دارند و احتمالاً می‌توانند تغییرات بدخیمی در سلول‌ها ایجاد کنند. مواد سایتوتوکسیک می‌توانند باعث ایجاد پاسخ‌های التهابی و آسیب بافتی شوند. مطالعه تجربی حاضر با هدف ارزیابی جهش‌زایی و سمیت سلولی چهار سیلر مختلف AH Plus(Dentsply, DeTrey)، Ketac-Endo Aplicap (3M ESPE)، Sankin Apatite III (Sankin K.K) و Tubli-Seal EWT (Kerr) انجام شد.
روش‌ بررسی: در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی سیلرها در دو حالت تازه مخلوط شده و سخت شده مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی سمیت سلولی، مواد به مدت 1، 2 و 7 روز در محیط کشت قرار گرفتند. سپس رقت‌های مختلف از عصاره‌های حاصل تهیه و به صورت 1، 2 و 7 روز در تماس با سلول‌های فیبروبلاست L929 قرار داده شدند. سمیت سلولی به روش رنگ سنجی MTT ارزیابی شد. جهت بررسی جهش‌زایی مواد، سیلرها داخل بافر فسفات (PBS) به مدت 1، 2 و 7 روز قرار داده شدند و جهش‌زایی به کمک آزمایش sos-umuبا استفاده از باکتری سالمونلا تیفی موریوم TA1535PSK1002 بررسی شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ANOVA یک‌طرفه ,Kruskall Wallis Mann Whitney و Post hoc مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و 05/0 P<به عنوان سطح معنی‌داری درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که عصاره تمام سیلرها وقتی تازه مخلوط شده‌اند، سایتوتوکسیک هستند. سیلر Ketac-Endo Aplicap و به دنبال آن
Sankin Apatite III کمترین سمیت و سیلر Tubli-Seal بیشترین سمیت را نشان دادند. برخلاف سیلرهای دیگر سمیت Tubli-Seal EWT با گذشت زمان کاهش نیافت. فعالیت آنزیم بتاگالاکتوزیداز توسط سیلرها به طور قابل توجهی افزایش نیافت و هیچ کدام از سیلرها در هیچ حالتی جهش‌زا نبودند.
نتیجه‌گیری: از بین سیلرهای بررسی شده، Tubli-Seal EWT بیشترین سمیت در زمان‌های طولانی را نشان داد و سمیت بقیه سیلرها با گذشت زمان کاهش یافت. هیچ کدام از سیلرها فعالیت جهش‌زایی نشان ندادند.


حسن رزمی، سید ناصر استاد، سارا فیاضی،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: مواد مختلفی به عنوان پرکننده انتهای ریشه، پوشش پالپ یا ترمیم پرفوراسیون‌ها معرفی شده‌اند.اثرات بیولوژیک این مواد بر روی سلول‌ها و بافت‌های زنده روشن نیست. هدف از این مطالعهin vitro ارزیابی عملکرد سلول‌های فیبروبلاست لیگامان پریودونتال انسانی (HPDLF) در مجاورت چهار ماده مورد مصرف در درمان‌های اندو شامل Pro Root MTA، Root MTA، سیمان پرتلند و آمالگام بود.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی دندان‌های عقل نهفته یا نیمه نهفته سالم در شرایط آسپسی خارج شده و در محیط کشتDMEM غنی شده قرار گرفتند و برای کشت سلول‌های HPDLF از نسوج اطراف ریشه آنها استفاده شد. پس از کشت وتکثیر، سلول‌هابه تعداد 40000 در هر چاهک در chamber slide کاشته شدند و در مجاورت عصاره مواد مختلف قرار گرفتند. رنگ‌آمیزی در زمان‌های 24 ساعت، 48 ساعت و یک هفته انجام شد و هرآزمایش سه بار تکرار گردید (هر چاهک تحت تاثیر یک نوع ماده در یک زمان خاص قرار گرفت). متغیر های بررسی شده شامل میزان بیان کلاژن نوعI ، فیبرونکتین و  TGF-ßبود که توسط روش ایمونوسیتوشیمی به همراه نرم افزارOlysia Bioreport بررسی گردید. نتایج با روش آنالیز واریانس یک طرفه و تست Tukey توسط نرم‌افزار SPSS 11تحت بررسی آماری قرار گرفت. 05/0> p به عنوان سطح معنی‌داری درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بیان کلاژن نوعI در مدت زمان 24 ساعت در گروه Pro Root MTA به صورت معنی‌داری بیشتر از بقیه مواد بودوپس از 48 ساعت بیشترین بیان کلاژن نوعI در گروه سیمان پرتلند و بعد از آن در گروه کنترل مثبت مشاهده گردید و پس از یک هفته نیز گروه سیمان پرتلند بیشترین میزان بیان کلاژن را نشان داد. پس از 24 ساعت بیان فیبرونکتین بین گروه‌های مختلف تفاوت آماری معنی‌داری با یکدیگر نداشت ولی پس از 48 ساعت بیشترین میزان بیان فیبرونکتین درگروه Pro Root MTA مشاهده شد. پس از یک هفته نیز بیشترین میزان بیان فیبرونکتین در گروه‌های سیمان پرتلند، Root MTA و Pro Root MTA مشاهده گردید. بیان TGF-ß پس از 24 ساعت در گروه‌های آمالگام، Root MTA و Pro Root MTA بیشتر بود (05/0>p) و پس از 48 ساعت این میزان در گروه MTA Pro Root بیشتر از بقیه گروه‌ها بود. پس از یک هفته گروه‌های سیمان پرتلند، کنترل مثبت و MTA Pro root بیشترین میزان بیان  TGF-ß را نشان دادند.

نتیجه‌گیری: با توجه به بررسی‌های به عمل آمده می‌توان نتیجه گرفت که Root MTA وسیمان پرتلند از نظر اثر برروی سلول‌های HPDLF قابل مقایسه با Pro Root MTAبوده و همچنین در بسیاری شرایط برتر از آمالگام بودند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb