جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای الهام

ژاله محمودیان، علی کوثری، الهام فقیه نصیری،
دوره 11، شماره 4 - ( 5-1377 )
چکیده

شکستگی تاج دندانهای قدامی کودکان به علل مختلف از جمله مواردی است که هر دندانپزشکی به دفعات با آن مواجه می گردد. این مطالعه در مورد شیوع شکستگی تاج دندانهای قدامی در دانش آموزان 14-7 ساله شهر تهران و عوامل وابسته به آن که عبارتند از جنس، سن، دندان صدمه دیده، فک و ناحیه مورد صدمه، میزان اوربایت (Overbite)، میزان اورجت (Overjet)، پوشش لب بالا و نوع شکستگی ساختمان تاج دندان انجام گرفت. در این مطالعه 1338 پسر و 1184 دختر شرکت داده شدند. عارضه فوق در بین پسران و دختران تقریبا یکسان و حدود 8% بود. سن شایع شکستگی 10 سالگی بود؛ شکستگی بیشتر در مینای دندان ایجاد شده بود. رابطه شکستگی با افزایش اورجت، مستقیم و با افزایش اوربایت و میزان بیشتر پوشش لب بطور معکوس مشاهده گردید.


مریم قوام، سکینه آرامی، الهام طباطبایی قمشه،
دوره 23، شماره 1 - ( 4-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف : آزاد شدن اجزاء شیمیایی رزین‌‌های کامپوزیتی به محیط دهان می‌تواند دارای اثرات سوء روی سلامت انسان داشته باشد و همچنین دوام کلینیکی ترمیم‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق، بررسی اثر مایعات مشابه غذا بر روی میزان آزاد شدن مونومرهای BisGMA ، TEGDMA و UDMA از دو نوع رزین کامپوزیتی P60 و Gradia در محیط‌های اتانول 25% و 50% و 75% و هپتان 50% به مدت 24 ساعت و 7 روز بود.

  روش بررسی : تعداد 40 نمونه از هر کامپوزیت تهیه شد. تعداد 5 نمونه از هر کامپوزیت در لوله‌هایی با حجم cc 2 محتوی محلول‌های مورد آزمایش به مدت 24 ساعت و 7 روز قرار گرفتند. سپس محتویات لوله‌ها جهت بررسی منومرهای آزادشده به دستگاه GC/MS (Gas Chromatography/Mass Spectroscopy) تزریق شدند. نتایج توسط تست‌های آماری Three way ANOVA و One way بررسی شدند. 05/0 P< سطح معنی‌داری در نظرگرفته شد.

  یافته‌ها: نتایج نشان داد که تنها منومر TEGDMA از تمامی نمونه‌ها آزاد شد. Gradia به صورت معنی‌داری TEGDMA بیشتری آزاد می‌کند. غلظت‌های بالاتر اتانول (75%) موجب آزادسازی بیشتر منومر نسبت به غلظت‌های پایین‌تر می‌شود. از سوی دیگر هپتان نسبت به اتانول به طور کلی موجب آزادسازی کمتر منومر TEGDMA می‌شود. باافزایش زمان از 24 ساعت تا 7 روز، میزان منومر بیشتری آزاد می‌شود.

  نتیجه‌گیری: اتانول بیش از هپتان باعث آزادسازی منومرها می‌شود، همچنان که غلظت بالاتر اتانول تأثیر بیشتری در رهاسازی منومرها دارد. از سوی دیگر کامپوزیت Gradia بیش از P60 سبب آزادسازی منومرها می‌شود. افزایش زمان نگهداری منومرها نیز باعث ادامه روند آزادسازی منومرها می‌گردد.


مژگان پاکنژاد، امیر رضا رکن، علی اکبر صبور یراقی، فلورا الهامی،
دوره 23، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ترمیم ضایعات استخوانی به ویژه در نواحی که قرار است تحت درمان ایمپلنت قرار گیرند یکی از مشکلات دندانپزشکان امروز است.
Bovine bone mineral (Bio-oss) یکی از موفق‌ترین مواد پیوندی است که به عنوان داربستی برای مهاجرت استئوبلاست‌ها عمل می‌کند. در صورتی که بتوان با استفاده از ماده‌ای مهاجرت، تکثیر و تمایز استئوبلاست‌ها را تسریع کرد، امکان بازسازی حجم بیشتری از استخوان ممکن خواهد شد. شیر حاوی پروتیین‌هایی است که رشد استخوان را تنظیم می‌کند و یکی از مهمترین این پروتیین‌ها لاکتوفرین است. هدف از اجرای این مطالعه بررسی تأثیر اضافه کردن لاکتوفرین گاوی به Bio-oss بر استخوان‌سازی در کالواریوم خرگوش بود.
روش بررسی: لاکتوفرین در دو غلظت 500 و 50 میکروگرم بر میلی‌لیتر آماده شد. 10 عدد خرگوش سفید نیوزلندی برای مطالعه در نظر گرفته شدند.
4 حفره مشابه به قطر mm 6 در استخوان کالواریوم نمونه‌ها ایجاد شد و سپس در دو عدد ازحفره‌ها Bio-oss با 70 میکرولیتر لاکتوفرین با دو غلظت ذکر شده پر شد، در حفره سوم Bio-oss به تنهایی قرار داده شد و حفره چهارم به عنوان کنترل خالی گذاشته شد. این حفرات پس از 4 هفته مورد بررسی هسیتولوژیک و هیستومورفومتری قرار گرفتند.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر التهاب مشهودی در گروه‌های مورد مطالعه مشاهده نشد. همچنین در واکنش جسم خارجی، نوع و وایتالیتی استخوان نیز تفاوتی بین گروه‌ها وجود نداشت. اما در مورد میزان استخوان ساخته شده گروه کنترل از سایر گروه‌ها به طور معنی‌داری کمتر بود (05/0P<). در بین سه گروه دیگر گروه‌های حاوی لاکتوفرین استخوان‌سازی بهتری داشتند هرچند این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (1/0P=). با این حال به نظر می‌رسد اضافه کردن لاکتوفرین به Bio-oss باعث افزایش مختصری در استخوان‌سازی شده که این اثر در غلظت بالاتر بیشتر بوده است. در مورد میزان متریال باقی مانده نیز بین 3 گروه اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (392/0P=)، هر چند در گروه‌های حاوی لاکتوفرین این میزان کمتر از گروه Bio-oss تنها بود.
نتیجه‌گیری: هرچند تفاوت معنی‌داری بین گروه‌ها دیده نشد ولی این طور به نظر می‌رسد که اضافه کردن لاکتوفرین باعث افزایش مختصری در استخوان‌سازی شده است. با توجه به محدودیت‌های مطالعه در مورد دوز لاکتوفرین، حجم نمونه و زمان ترمیم مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است. همچنین به دلیل وجود احتمال لاکتوفرین از حفره، یافتن ماده‌ای حامل برای لاکتوفرین می‌تواند در شناسایی اثرات این ماده کمک کننده باشد.


مهشید محمدی بصیر، الهام طباطبایی قمشه، عباس آذری، زهرا ملک حسینی، مجید وحدتی‌فر،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: هدف از این تحقیق آزمایشگاهی، بررسی مقاومت در مقابل شکستگی ترمیم‌های آمالگام با پوشش کاسپی تاج دندان‌های درمان ریشه شده در مقایسه با سایر روش‌های ترمیمی مستقیم بود.

  روش بررسی: در این تحقیق از 40 دندان پری‌مولار اول ماگزیلای سالم در 4 گروه آزمایشی استفاده شد (10 دندان در هر گروه). بدین ترتیب که پس از درمان ریشه حفره‌های MOD تراش داده شده و فقط در گروه چهارم کوتاه کردن کاسپ‌ها در هر دو کاسپ انجام شد. گروه 1 (S) : شامل دندان‌های سالم (شاهد). گروه 2 (Co) : شامل ترمیم حفره‌های MOD توسط باندینگ و کامپوزیت. گروه 3 (Am-B) : شامل ترمیم حفره‌های MOD توسط باندینگ و آمالگام و گروه4 (Am-CC) : ترمیم دندان‌ها با آمالگام و پوشش کاسپی بود. پس از ترمیم دندان‌ها به مدت 100 روز در آب معمولی و دمای محیط نگهداری شده، سپس Thermocycling به تعداد 500 طسیکل بین دو دمای (1 ± 5/5) و (1 ± 55) انجام شد. سپس نمونه‌ها در دستگاه سنجش خواص مکانیکی مواد
(Instron, 1195 UK) با اعمال تنش فشاری با سرعت 5/0 میلی‌متر در دقیقه و در محدوده نیروی N 2000 نیوتن، تحت آزمایش سنجش مقاومت در مقابل شکستگی قرار گرفتند. طرح شکستگی در 4 گروه مورد بررسی توسط استریوسکوپ بررسی شد. پس از انجام آزمون توزیع نرمال میانگین انحراف معیار و ضریب تغییرات برای تمامی گروه‌ها محاسبه شده و آزمون آنالیز آماری واریانس یک طرفه و سپس آزمون مقایسه چندگانه داده‌ها (Scheffe) انجام شد.

  یافته‌ها: بیشترین مقاومت در مقابل شکستگی در گروه 4 (Am-cc) N) 27/23 ± 976) مشاهده شد که با دندان سالم تفاوت معنی‌داری نداشت (05/0 P> ). کمترین مقاومت در مقابل شکستگی در گروه 2 (Co) N) 40/137 ± 384) مشاهده شد که با گروه 3 (Am-B) تفاوت معنی‌داری نداشت (05/0 P> ) میزان مقاومت در مقابل شکستگی در گروه آمالگام با پوشش کاسپی به صورت معنی‌داری از گروه‌های 2 و 3 بالاتر بود (05/0 P< ). طرح شکستگی در گروه 1 (s) به صورت cohesive در دندان، در گروه 2 (Co) به صورت adhesive و cohesive ، در گروه 3 (Am-B) به صورت adhesive و cohesive ، در گروه 4 (Am-cc) به صورت cohesive در ماده ترمیمی مشاهده شد.

  نتیجه‌گیری: بیشترین مقاومت در مقابل شکستگی در دندان‌های ترمیم شده با آمالگام به فرم پوشش کاسپی مشاهده شد.


مهدی جعفرزاده سامانی، مریم حاجی احمدی، سمیرا یوسفی، الهام السادات بیننده،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: انجام کار موفق دندانپزشکی برای کودکان نه تنها به مهارت‌های دندانپزشک بستگی دارد، بلکه نیازمند برقراری ارتباط با کودک و نیز حفظ همکاری وی می‌باشد. تصحیح عملکرد دندانپزشکان در زمینه روش‌های هدایت رفتاری، بر دیدگاه والدین تاثیر گذاشته و کیفیت خدمات دندانپزشکی را افزایش می‌دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی نگرش دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان در ارتباط با روش‌های هدایت رفتاری کودکان بود.

  روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی است. به منظور انجام این پژوهش 100 نفر از دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان به صورت تصادفی انتخاب گردید و از آن‌ها خواسته شد تا به پرسشنامه (حاوی چهار روش هدایت رفتاری) پاسخ دهند. داده‌های حاصله توسط آزمون‌های آماری T-test ، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و کروسکال- والیس مورد بررسی قرار گرفت.

  یافته‌‌ها: روش‌های مورد پذیرش دندانپزشکان به ترتیب بگو- نشان بده- انجام بده (5/0 ± 0/4)، کنترل صدا (4/0 ± 5/3)، محدودکننده فیزیکی (5/0 ± 0/3) و درنهایت دست روی دهان (5/0 ± 9/2) بود. میانگین نمره نگرش دندانپزشکان زن نسبت به روش محدودکننده فیزیکی بیشتر و نسبت به روش دست روی دهان کمتر بود. همچنین میانگین نمره نگرش دندانپزشکان مسن در مقایسه با دندانپزشکان جوان نسبت به روش کنترل صدا کمتر و نسبت به روش دست روی دهان بیشتر بود. دندانپزشکان عمومی با تعداد بیمار اطفال کمتر موافقت کمتری با روش‌های دست روی دهان و محدودکننده فیزیکی داشتند.

  نتیجه‌گیری: نگرش دندانپزشکان عمومی نسبت به روش‌های مختلف کنترل رفتاری با جنس، سن، تجربه کاری و تعداد بیماران اطفال ارتباط دارد. دندانپزشکان عمومی به روش‌های تهاجمی هدایت رفتاری مانند دست روی دهان و محدودکننده فیزیکی تمایل کمتری دارند.


مهشید محمدی بصیر، الهام طباطبایی قمشه، محمد باقر رضوانی، زینب رفیعی، زهرا ملک حسینی،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی و تحقیق بر روی یک ماده گیاهی (Seidlitzia Rosmarinus) ساخت گروه تحقیقاتی طب سنتی دانشگاه شاهد، به منظور یافتن جایگزینی ایمن‌تر برای مخلوط اسید- ابرزیو در تکنیک میکروابرژن بود، تا درصورت دست‌یابی به نتایج موفقیت‌آمیز، بتوانیم استفاده روتین از آن را توصیه نماییم.

  روش بررسی: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی بود، 72 دندان متعلق به 9 بیمار در سه گروه 1- فلوئورزیس خفیف (34 دندان)، 2- متوسط (14 دندان) و 3- شدید (24 دندان) قرار گرفتند. نیمی از دندان‌ها در هر گروه با مخلوط HCL-Pumice 18 درصد و نیم دیگر با ماده گیاهی شاهد مورد درمان قرار گرفتند. بدین ترتیب که در هر بیمار نیمه راست قدامی با مخلوط HCL-Pumice 18 درصد و نیمه سمت چپ (سمت قرینه) توسط ماده گیاهی مورد درمان قرار گرفت. قبل و پس از درمان، فوتوگرافی‌هایی با شرایط کاملاً یکسان تهیه شد. درمورد مخلوط اسید- ابرزیو، در هر مرحله از درمان، مخلوط به مدت 30 ثانیه به کار رفت و درصورت نیاز درمان تا حداکثر 10 دقیقه ادامه می‌یافت. درمورد مخلوط گیاهی، سقف زمانی توسط سمپتوم‌های کلینیکی بیمار و یا از دست رفتن کانتورلبیال تعیین می‌گردید. درمواردی که مخلوط گیاهی موفق به حذف کامل ضایعات نمی‌شد، درمان با مخلوط HCL-Pumice ادامه می‌یافت. پس از شستشوی کامل دهان، دندان‌های مورد درمان به مدت 4 دقیقه فلوئورایدتراپی شدند. سپس اسلایدهای قبل و پس از درمان توسط دو نفر مشاهده‌گر غیردرگیر در مطالعه ازنظر سه شاخص زیبایی (وسعت لکه‌های مات و سفید، شدت و وسعت بدرنگی)، بررسی شد. درنهایت آنالیزهای آماری، پس از تعیین ضریب توافق مشاهده‌گران، با استفاده از آزمون‌های Kruskal-Wallis, Wilcoxon’s و Scheffe انجام گرفت.

  یافته‌ها: در آزمون ضریب توافق Kappa میزان توافق دو ناظر با یکدیگر بالای 3/81 درصد مشاهده شد. همچنین طبق آزمون T زوجی بین دو پاسخ داده شده توسط هر ناظر، تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (05/0 P> ). طبق آزمون Wilcoxon’s مخلوط HCL-Pumice 18 درصد در همه شدت‌های فلوئورزیس دندانی منجر به بهبود شاخص‌های زیبایی گردید. اما ماده گیاهی تنها درمورد وسعت لکه‌های سفید در گروه 1 و شدت و وسعت بدرنگی در گروه 2، منجر به تفاوت آماری معنی‌داری بین قبل و پس از درمان گردید (05/0 P< ). ضمن اینکه تنها درمورد کاهش شدت بدرنگی در گروه 2، این دو تکنیک از لحاظ آماری با هم برابر بودند و در باقی موارد مخلوط اسید، ابرزیو نسبت به مخلوط گیاهی شاهد مؤثرتر بود (05/0 P < ).

  نتیجه‌گیری: مخلوط HCL-Pumice سبب کاهش شدت بدرنگی در انواع فلوئورزیس دندانی می‌گردد. مخلوط گیاهی شاهد به اندازه مخلوط HCL-Pumice در کاهش بدرنگی‌ها مؤثر نمی‌باشد.


حوریه باشی‌زاده فخار، الهام سادات عمادیان رضوی،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: تعیین دانسیته استخوان در تشخیص بیماری‌ها و تحقیقات علوم پزشکی مکرراً مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش‌های کنونی تعیین دانسیته در مطب دندانپزشکی هزینه‌بر هستند و به راحتی در دسترس قرار ندارند. هدف این مطالعه، طراحی و بررسی دقت یک روش دیجیتال قابل اجرا روی کامپیوترهای شخصی برای تعیین دانسیته تصاویر رادیوگرافیک بافت سخت بود .

  روش بررسی: یک وج مطبق آلومینیومی ساخته شد. 50 فیلم کداک E-speed اکسپوز شدند. زمان‌های تابش از 05/0 تا 5/0 ثانیه با فواصل 05/0 ثانیه تغییر کرد. فیلم‌ها توسط دستگاه ظهور و ثبوت اتوماتیک آماده و توسط اسکنر Epson 1240U photo دیجیتایز شدند. تصاویر در اندازه 10×10 میلی‌متر از پله‌های انتخاب شده تصویر توسط نرم‌افزار Microsoft office picture manager بریده شدند. با اجرای الگوریتم طراحی شده در محیط MATLAB ، میانگین ارزش پیکسلی تصاویر محاسبه شد .

  یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد که با افزایش زمان تابش، میانگین ارزش پیکسلی کاهش یافت و در پله 12 تفاوت قابل ملاحظه بین دو زمان متوالی مشاهده شد ) 001/0 (P< . با افزایش ضخامت نمونه، الگوریتم می‌توانست تغییرات دانسیته را از پله 4 در 3/0 ثانیه و 5 در 5/0 ثانیه تعیین کند و قادر بود تفاوت میانگین ارزش پیکسلی دو پله مشابه در 3/0 و 5/0 ثانیه را از پله 4 تعیین کند .

  نتیجه‌گیری: با افزایش ضخامت جسم و زمان تابش، دقت الگوریتم در تشخیص تغییرات دانسیته افزایش ‌یافت. این نرم‌افزار می‌توانست تغییرات دانسیته رادیوگرافیک تصاویر وج مطبق آلومینیومی را در حداقل ضخامت 4 میلی‌متر در زمان 3/0 و 5 میلی‌متر در 5/0 ثانیه مشخص کند .


قادر فیضی، ناصر کاویانی، رزا مهر پرور، الهام السادات بیننده، مهدی تبریزی‌زاده، مسعود ساعتچی،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : علی ‌ رغم پیشرفت ‌ها ی چشمگیر در علم دندانپزشکی، دردهای پس از درمان ریشه از جمله مشکلاتی است که هنوز بیماران از آن رنج می‌برند . هدف از این مطالعه مقایسه دردهای پس از درمان ریشه در بیمارانی که با روش بیهوشی عمومی و یا روش بی‌حسی موضعی درمان می‌ شوند، بود .

  روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی 50 بیمار نیازمند درمان ریشه دندان مولر مندیبل انتخاب شدند. 25 نفر از این بیماران به علت ترس، اضطراب یا رفلکس تهوع با بیهوشی عمومی و 25 نفر دیگر به طور معمول تحت بی‌حسی موضعی مورد درمان قرار گرفتند. تمام دندان‌ها به طول کارکرد مناسب
به روش Crown down ب ه وسیله فایل ‌ های روتاری آماده ‌ سازی و به روش تراکم جانبی پر شدند. سپس بیماران با استفاده از فرم سنجش درد Heft-parker visual analog scale شدت درد را در زمان ‌ های 6، 12، 24 و 48 ساعت پس از درمان ثبت نمودند. اطلاعات حاصله با روش‌های T-test ، Chi-square و Mann-Whitney از نظر آماری بررسی گردید.

  یافته ‌ه ا : میانگین شدت درد در زمان ‌ های 6، 12، 24 ساعت پس از درمان ریشه در دو گروه بی‌حسی موضعی و گروه بیهوشی عمومی ازنظر آماری اختلاف معنی‌دار داشت (05/0 P< ) .

  نتیجه گیری : دردهای پس از درمان ریشه در بیمارانی که تحت بیهوشی عمومی درمان شد ند نسبت به بیمارانی که تحت بی‌حسی موضعی درمان ریشه شد ند کمتر بود .


داریوش گودرزی‌پور، احمد سوداگر، الهام رموزی، حسام میکاییلی خیاوی، بهزاد شیخ فعال،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : خطای فاصله بین زبان و کام در رادیوگرافی پانورامیک در صورتی ایجاد می‌شود که بیمار نتواند زبان را به طول کامل به سقف دهان بچسباند. در صورت بروز این خطا، تفسیر رادیوگرافیک ناحیه به سختی انجام شده و رادیوگرافی ممکن است از ارزش تشخیصی هم برخوردار نباشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط خطای فاصله بین زبان و کام در رادیوگرافی‌های پانورامیک با نوع رابطه اسکلتال فکی انجام شد.

  روش بررسی: در یک تحقیق توصیفی- مقطعی، 494 رادیوگرافی پانورامیک از بایگانی بخش ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی تهران انتخاب و وجود یا عدم وجود خطای فاصله بین زبان و کام در آن‌ها تعیین گردید. ارتباط وجود خطا و جنس، گروه سنی و نوع مال‌اکلوژن بیماران با استفاده از آزمون Chi-square از نظر آماری بررسی شد .

  یافته‌ها : از کل تصاویر؛ 346 مورد (0/70%) دارای خطای فاصله میان زبان و کام و 148 مورد (0/30%) فاقد این خطا بوده‌اند. 1/74% رادیوگرافی‌های بیماران مذکر و 9/66% تصاویر رادیوگرافی‌ افراد مؤنث دارای خطای فاصله بین زبان و کام بوده‌اند. در افراد واجد مال‌اکلوژن‌های Cl I (3≥ ANB ˂1)؛ Cl II و Cl III به ترتیب 6/65%، 1/73% و 4/67% نمونه‌ها دارای خطا بودند. همچنین، فراوانی خطای فاصله بین زبان و کام در گروه سنی 14-5 سال و 15 سال یا بالاتر هم برابر 2/72% و 8/58% بود.

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق، تفاوت‌های معنی‌داری از نظر وجود خطای فاصله بین زبان و کام برحسب جنس و نوع مال‌اکلوژن دیده نشد ولی با افزایش سن بیماران؛ موارد خطای فاصله بین زبان و کام در رادیوگرافی‌های پانورامیک به صورت معنی‌داری کاهش پیدا کرده بود.


مهدی عرق بیدی کاشانی، الهام اسماعیلی، غلامرضا اسلامی، محسن نوری، حسن غفاری، عباس صالحی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  مقدمه: هدف از این مطالعه توصیفی طولی تعیین نوع دندان‌هایی که بیشتر دچار شکست باند براکت شده‌اند بود و بررسی رابطه شکست باند براکت در این دندان‌ها با عوامل مداخله‌گری چون سن بیمار، نوع مال اکلوژن و جنس، در بیماران یک مرکز خصوصی انجام شد.

  روش بررسی: برای تعیین حجم نمونه ابتدا با استفاده از Pilot study ، تعداد 20 پرونده از بیماران بررسی شد و با توجه به نتیجه به دست آمده حجم نمونه حداقل 576 بیمار تعیین شد. با استفاده از روش Kaplan-Meier متوسط زمان باقی ماندن براکت در هر دندان به طور جداگانه محاسبه شد. جهت بررسی اثر سن، جنس و نوع مال اکلوژن دندانی و متوسط زمان باقی ماندن براکت بر روی هر دندان به طور جداگانه از مدل Cox Regression استفاده شد. کلیه عملیات آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS20 انجام گردید.

  یافته‌ها: ن تایج نشان دادند که درصد شکست ناخواسته باند براکت‌ها برای هر دندان متفاوت بود و تنها در دندان‌های پنج در هر دو فک با مال اکلوژن ارتباط معنی‌دار داشت (037/0 P= و 004/0 P= ).

  نتیجه‌گیری: در دندان‌های پنج فک بالا بیشترین درصد شکست ناخواسته باند براکت در مال اکلوژن CL II و در دندان‌های پنج فک پایین در مال اکلوژن CL I بود. در بقیه دندان‌ها فاکتورهای سن، جنس، مال اکلوژن روی شکست ناخواسته باند براکتشان تأثیر نداشت.


مهدی نیکنامی، مریم مصطفوی، الهام رموزی، حسام میکاییلی خیاوی،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه به اهمیت شناسایی محل و موقعیت کانال ثنایایی قبل از قرار دادن ایمپلنت‌های داخل استخوانی و جراحی برداشت استخوان سمفیز و به منظور پیشگیری از عوارض و اختلالات پس از جراحی های این ناحیه، باید از روش‌های مناسب تصویربرداری استفاده شود. باتوجه به دقت اندازه‌گیری بالا و کیفیت بالای تصاویر توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی cone beam computed tomography (CBCT) و همچنین دوز اشعه دریافتی پایین، هدف این مطالعه بررسی موقعیت کانال ثنایایی با استفاده از CBCT بود.

روش بررسی: در این مطالعه تصاویر CBCT فک پایین 60 بیمار شامل 32 زن و 28 مرد با میانگین سنی 5/2±3/41 که دارای کیفیت تصویری مناسب بود جهت تشخیص و تعیین موقعیت کانال ثنایایی مندیبل  توسط سه مشاهده گر به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده در 20SPSS وارد شد و با آزمون های آماری Chi-square و Fisher's exact test آنالیز شدند.

یافته‌ها: ارزیابی عمودی و افقی کانال ثنایایی مستقل از جنس بیماران بود. کانال در 8/89% موارد قابل تشخیص بود. در بعد عمودی موقعیت کانال در 5/57% موارد در یک سوم تحتانی و 25 /32% در یک سوم میانی قرار داشت. همچنین در بعد افقی کانال در 75/14% موارد در یک سوم باکالی، 75/52% موارد در یک سوم میانی و ودر 25/22% موارد در یک سوم لینگوالی قرار داشت.

نتیجه‌گیری: کیفیت تصویربرداری CBCT، دقت و رزولوشن آن در تشخیص و تعیین موقعیت کانال ثنایایی کارایی بسیار بالایی دارد.


الهام زاجکانی، حبیب ضیغمی، علیرضا ضعیف جو،
دوره 30، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: پوسیدگی دندان‌ها نوعی بیماری عفونی قابل انتقال با عوامل متعدد در دهان و یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن در جهان بوده که هزینه‌های درمانی فراوانی می‌طلبد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر دهانشویه فلوراید 2/0% و فوکس (ترکیبی زایلیتول و فلوراید ppm 920) بر رشد باکتری استرپتوکوک موتانس و لاکتوباسیل بود.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، جهت بررسی اثر مهارکنندگی دهانشویه‌ها ابتدا از روش چاهک و سپس از روش MIC (حداقل غلظت مهارکنندگی) استفاده شد. همچنین جهت آنالیز داده‌ها از نرم افزار Excel 2016 استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر در روش MIC، بیانگر اثر مهاری هر دو دهانشویه در غلظت‌های خالص (128 میکروگرم) بود، بدین صورت که دهانشویه فلوراید در غلظت‌های بالاتر از 32 میکروگرم بر استرپتوکوک موتانس و بالاتر از 2 میکروگرم بر لاکتوباسیل اسیدفیلوس مؤثر بود و فوکس بر هر دو باکتری تا غلظت‌های بالاتر از 64 میکروگرم تأثیر داشته و پایین‌تر از آن بی‌تأثیر بود. در تست چاهک،‌ هاله عدم رشد دهانشویه‌ فلوراید در غلظت خالص بر روی باکتری استرپتوکوک موتانس mm17 و بر روی لاکتوباسیل اسیدوفیلوسmm 24 به دست آمد و در دهانشویه فوکس صفر بود که بیانگر تأثیر فلوراید بر روی باکتری‌ها و عدم تأثیر فوکس بود.

نتیجه‌گیری: فلوراید به دلیل اثر مهاری خوب در غلظت‌های مختلف، بر روی استرپتوکوک موتانس و لاکتوباسیل اسید فیلوس در هر دو روش، در مقایسه با دهانشویه فوکس مؤثرتر بود.


لادن رنجبر عمرانی، معصومه حسنی طباطبایی، سوما فریدی، الهام احمدی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر دو نوع دهانشویه حاوی فلوراید بر تغییر رنگ دو نوع کامپوزیت متفاوت می‌باشد.
روش بررسی: 27 نمونه (2×4×5) از 2 نوع کامپوزیت میکروفیلد (Gradia,GC) و نانوهیبرید (Grandio) برای این مطالعه ساخته شدند. نمونه‌ها با استفاده از دیسک‌های سافلکس(Soflex) fine  و superfine پرداخت شده و در بزاق مصنوعی در دمای 37 درجه سانتی‌گراد به مدت 24 ساعت نگهداری شدند. رنگ اولیه (L, a, b) با استفاده از یک اسپکتروفوتومترEasyshade  و سیستم CIELab اندازه‌گیری شد. نمونه‌ها در 20 میلی لیتر از هر دهانشویه قرار داده شد و در دمای37 درجه سانتی‌گراد  برای مدت 12 ساعت انکوبه شدند و رنگ نمونه‌ها مجدداً اندازه‌گیری شد و تغییرات رنگ نمونه‌ها (ΔE) به دست آمد. داده‌ها با آزمون آماری آنالیز واریانس دو طرفه در سطح معنی‌داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: هیچ یک از دهانشویه‌ها باعث تغییر رنگ قابل درک کلینیکی در نمونه‌ها نشدند. تفاوتی بین 2 نوع کامپوزیت از نظر رنگ‌پذیری وجود نداشت (330/0=P). هیچ تفاوت معنی‌داری در اثر متقابل بین دهانشویه و نوع ماده ترمیمی وجود نداشت (05/0<P).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه دهانشویه‌های حاوی فلوراید باعث تغییر رنگ در رزین کامپوزیت‌ها نشد.
 

یلدا الهام، ندا مسلمی، هدا براتی،
دوره 31، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده


زمینه و هدف: لیکن پلان بیماری التهابی پوستی مخاطی مزمن با اتیولوژی ناشناخته می‌باشد. یکی از تظاهرات شایع بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی، درگیری لثه به صورت نواحی اریتماتوز منتشر است. با توجه به شیوع بالای لیکن پلان در مراجعین به بخش بیماری‌های دهان، فک و صورت هدف از این مطالعه بررسی اثر کنترل پلاک و بهداشت دهان بر بهبود تظاهرات لثه‌ای بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی بود.
روش بررسی: موتورهای جستجوی PubMed، Ovid Medline، EM base، Google Scholar با استفاده از کلید واژه‌های مرتبط از ژانویه 1990 تا دسامبر 2017 بررسی شد. از تعداد 20 مقاله به دست آمده بعد از بررسی چکیده مقالات، در نهایت 7 مقاله مناسب در این مطالعه آورده شد.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعات بررسی شده کنترل پلاک مؤثر بخش اصلی درمان ضایعات و بهبود علایم و تظاهرات لثه‌ای لیکن پلان دهانی می‌باشد.
 

مجید مهران، رزا حقگو، محسن عشوریون، الهام سیفعلی، نسرین تک زارع،
دوره 32، شماره 2 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اکثر کودکان در هنگام مراجعه به دندانپزشکی دچار ترس و اضطراب زیادی می‌شوند. مهم‌ترین عامل ترس کودک در ابتدای درمان مشاهده سرنگ و سرسوزن می‌باشد. روش‌های مقابله با این اضطراب می‌تواند تکنیک‌های کنترل رفتاری مانند بازسازی ذهنی، پرت کردن حواس و تلقین باشد. هدف از این انجام این مطالعه مقایسه درد و اضطراب در کودکان در زمان استفاده از سرنگ معمولی و سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل بود.
روش بررسی: این مطالعه کار‌آزمایی بالینی بر روی 20 کودک 8-5 ساله انجام گرفت که بیش از نیمی از آن‌ها بر اساس تست‌های تشخیصی اضطراب Cfss-Ds (Dental Subscale of the Children's Fear Survey Schedule) و FIS (Facial Image Scale) مضطرب و بقیه غیر مضطرب تشخیص داده شده بودند. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول بی‌حسی موضعی با یک سرنگ معمولی و گروه دوم با استفاده از سرنگ با پوشش
سرسوزن اسباب بازی شکل دریافت کردند. در ادامه، گروه اول بی‌حسی موضعی با استفاده از سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل و گروه دوم توسط یک سرنگ معمولی دریافت کردند. اندازه‌گیری ضربان قلب و تست ارزیابی درد انجام شد. مطالعه حاضر اولین مطالعه‌ای است که از پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل استفاده کرده است. تجزیه و تحلیل داده‌های ضربان قلب و سنجش اضطراب توسط آزمون غیر پارامتری wilcoxonsianed Ranks T-test انجام شد (P-value در حد 001/0 معنی‌دار در نظر گرفته شد).
یافته‌ها: میانگین میزان درد اندازه‌گیری شده بعد از استفاده سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل و هنگام استفاده از سرنگ بدون پوشش، دارای تفاوت معنی‌دار 20/5 بین دو گروه بود. درد در کودکانی با استفاده از سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل دریافت کرده بودند، کاهش پیدا کرد (001/0P<).
نتیجه‌گیری: ظاهر فیزیکی دستگاه تزریق نقش مهمی در اضطراب و درد تزریق در کودکان دارد.

عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مهسان ششمانی، هاله کرمی، الهام مطلبی،
دوره 32، شماره 3 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مواد بلیچینگ می‌توانند موجب تغییر رنگ و ترنسلوسنسی کامپوزیت‌ها شوند. با توجه به استفاده روز افزون ازکامپوزیت‌های دارای ذرات نانو و بابیس سایلوران، هدف از این مطالعه بررسی تغییرات رنگی و ترنسلوسنسی این مواد بعد از کاربرد مواد بلیچینگ بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی تعداد 198 دیسک به سه گروه 66 تایی شامل کامپوزیت میکروهیبرید Z250، کامپوزیت نانوهیبریدZ350 و کامپوزیت با بیس سایلوران P90 تقسیم شدند. روی نیمی از نمونه‌ها در هر گروه بعد از اچینگ، ریباندینگ انجام شد. سپس ارزیابی رنگ و ترنسلوسنسی پایه نمونه‌‌‌‌ها با دستگاه اسپکتروفتومتر انعکاسی با سیستم CIELAB، اندازه‌گیری شد. هر گروه کامپوزیتی به سه زیر گروه بلیچینگ هیدروژن پراکساید 40% و بلیچینگ کاربامید پراکساید 20% و کنترل تقسیم شدند. سپس ارزیابی نهایی رنگ و ترنسلوسنسی نمونه‌ها بر اساس سیستم CIE l*a*b* با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر انعکاسی (II-X Rite, USA) انجام و تغییرات آن‌ها محاسبه گردید. آنالیز داده‌ها با استفاده از تست‌های آماری Mann-Whitney و Kruskal Wallis انجام شد.
یافته‌‌‌‌ها: اثر نوع کامپوزیت و ماده بلیچینگ و استفاده از ماده باندینگ، بر سطح نمونه‌‌‌‌ها معنی‌دار بود (001/0P<). تغییرات رنگی در کامپوزیت میکروهیبرید از نانوهیبرید و سایلوران بیشتر بود (001/0P<). همچنین تغییرات رنگی در گروه بلیچینگ کاربامید پراکساید 20% به صورت معنی‌داری از گروه هیدروژن پراکساید %40 و کنترل بیشتر بود (001/0P<) (3/3E>). نتایج تغییر ترنسلوسنسی و تغییرات رنگ همسو بودند.
نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه بیشترین تغییرات رنگ و ترنسلوسنسی در کامپوزیت میکروهیبرید بعد از اعمال کاربامید پراکساید 20% ایجاد شد. نمونه‌‌‌‌های ریباند شده کمتر تحت تأثیر بلیچینگ قرار گرفتند. کمترین نتایج تغییر رنگ و نسلوسنسی مربوط به کامپوزیت نانوهیبرید بود.
 
محدثه بغدادچی، الهام سیاسی تربتی، کیومرث امینی،
دوره 33، شماره 1 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه وهدف: بیماری پریودنتیت (periodontitis) یکی از عواملی است که باعث آسیب زدن به لثه‌ها و ساختارهای نگه دارنده‌ دندان‌ها می‌شود. پروتئین ماتریکس‌ متالوپروتئینازیک (Matrix-metallo-proteinase)، به عنوان کلاژناز بینابینی شناخته شده و کلاژناز فیبروبلاست(Fibroblast)  آنزیمی است که در انسان توسط ژن MMP-1 کد گذاری می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی پلی‌مورفیسم 1G/2G در ژن MMP-1 و ارتباط آن با بیماری پریودنتال در جمعیت ایرانی بود.
روش بررسی: در این پژوهش 50 نفر بیمار مبتلا به بیماری پریودنتال و 50 نفر به عنوان گروه کنترل از شهر کرمان انتخاب شدند. DNA از نمونه‌ خون افراد با استفاده از کیت استخراج شد. پرایمرهای مورد نظر توسط سایت NCBI کنترل شدند. سپس با تکنیک Tetra arms PCR تکثیر پلی‌مورفیسم موردنظر انجام شد. در مرحله بعد نمونه‌ها بر روی ژل الکتروفورز منتقل و بررسی انجام پذیرفت. نتایج با نرم افزار SPSS آنالیز شد (83/0P<). در این تحقیق از آزمون T-test یا همان  Chi- (X2) Squerاستفاده شده است.
یافته‌ها: درصد ژنوتیپ 1G/1G در گروه بیمار 8% و در مقابل برای گروه کنترل 0%، درصد ژنوتیپ 2G/2G برای گروه بیمار 24% و برای گروه کنترل 18% و در نهایت درصد ژنوتیپ 1G/2G برای گروه بیمار 68/0% و گروه کنترل 82% گزارش شده است. نتایج Tetra-arms PCR ژنوتایپینگ نمونه‌ها با روش تعیین توالی تآیید شدند.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که در این پژوهش MMP-1-1607 1G/2G (rs1799750) با بیماری پریودنتال در جمعیت ایرانی رابطه معنی‌داری وجود ندارد. بهتر است برای تأیید نتایج نمونه‌گیری از نقاط مختلف ایران با تعداد نمونه‌های بیشتری انجام پذیرد.

الهام سیاسی تربتی، نفیسه توکلی، کیومرث امینی،
دوره 33، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریودنتیت یک بیماری چند عاملی التهابی در بافت‌های دندان است. عوامل متعدد ژنتیکی و فاکتورهای محیطی در بروز این بیماری نقش دارند. ارتباط کمبود ویتامین D و ریسک ابتلا به بیماری پریودنتیت مشخص شده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم rs7975232 در ژن گیرنده ویتامین D با بیماری پریودنتیت در 100 نمونه (افراد مبتلا به پریودنتیت و افراد سالم) بود.
روش بررسی: نمونه‌های خون از 50 نفر بیمار و 50 نفر به عنوان گروه کنترل جمع‌ آوری شد و با استفاده از کیت، استخراج DNA از نمونه‌‌ها انجام شد. ژنوتایپینگ با روشTetra Arms PCR  انجام شد. با استفاده از روش تعیین توالی نتایج ژنوتایپینگ با روش Tetra Arms-PCR تأیید شد. سپس آنالیز آماری با نرم افزار SPSS نسخه 20 و تست فرضیه آزمون T انجام شد.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ‌های AA، AC و CC به ترتیب در گروه بیمار 25 نفر (%50)، 14 نفر (28%) و 11 نفر (22%) و در گروه کنترل، 26 نفر (52%)، 16 نفر (%32) و 8 نفر (16%) بود. ژنوتیپ AA فراوان ترین ژنوتیپ در گروه‌های بیمار و کنترل بود. آنالیز اماری هیچ ارتباط معنی‌داری را بین این پلی مورفیسم با بیماری پریودنتیت در نمونه‌های مورد مطالعه نشان نداد (67/0=P).
نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد بین حضور پلی مورفیسم rs7975232 در ژن گیرنده ویتامینD  و ایجاد بیماری پریودنتیت در نمونه‌های مورد مطالعه ارتباطی وجود ندارد. برای تأیید نتایج این مطالعه انجام تحقیقات جامع‌تر با تعداد نمونه بیشتر و جمعیت‌های متفاوت پیشنهاد می‌گردد.

نوشین خندان دزفولی، مجید صادق پور، مژگان سرابی نوبخت، الهام استبرقی، کیومرث امینی،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پریودنتیت یک بیماری عفونی شایع و التهابی است که باعث تخریب بافت‌های نگهدارنده دندان و متعاقب آن از دست رفتن دندان می‌شود. پریودنتال، بیماری‌ چند میکروبی و چند عاملی بوده و باکتری‌های مهم بی‌هوازی در عفونت پریودنتیت نقش دارند. TGF-1β یکی ازفاکتورهای رشد و سایتوکاین ضد التهابی است که در ترمیم ضایعات پریودنتال نقش تعیین کننده دارد. هدف از این مطالعه استفاده از روش
Tetra Arms-PCR با حساسیت و ویژگی بالا برای بررسی پلی مورفیسم ژنومی در بین نمونه‌های دهانی و نشان دادن ارتباط بین TGF-1β و بیماری پریودنتال بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت موردی شاهدی در بخش پریودنتولوژی دانشکده دندانپزشکی کرمان انجام شد. از بین 100 نفر نمونه شامل 50 نفر سالم و50 نفر مبتلا به عفونت پریودنتال میکروبی نمونه‌ گیری صورت گرفت. ژنوتایپ با استفاده از DNA استخراج شده از خون افراد بیمار باروش  Tetra Arms-PCR بررسی شد تا ارتباط بین پلی مورفیسم ژنومیTGF-1β و بیماری پریودنتیت مشخص گردد. آنالیز آماری با
نرم افزار
SPSS19 و با روش ANOVA یک طرفه (one way Anova) انجام شد.
یافته‌ها: تمامی نمونه‌ها کشت مثبت بوده و بیش از 65% از باکتری‌های جدا شده بی‌هوازی مطلق بود. باکتری‌های حاصله شامل: پورفیروموناس، فوزوباکتریوم، پپتواسترپتوکوک، پره ووتلا بی‌هوازی بود. نتایج حاصل از Tetra Arms-PCR  پس از انجام سکانسینگ فراوانی ژنوتیپ (25%)CC ، (%20)CT ، (%5)TT  بود. درصد گروه کنترل (20%)CC ، (%24) CT، (%6)TT  و فراوانی آلل های   C و  T در گروه بیمار70% و 30% و در گروه کنترل63% و %37 بود که تفاوت معنی‌داری بین دو گروه نبود (P=83/0).
نتیجه‌ گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و بکارگیری شرایط بی‌هوازی، باکتری‌های بی‌هوازی اجباری را می‌توان از نمونه‌های بالینی عفونت‌های حفره دهان جدا کرد و با انجام Tetra Arms-PCR مشاهده گردید که ارتباط معنی‌‌داری  بین پلی مورفیسم ژنومیTGF-1β  و بیماری پریودنتیت وجود نداشت و تفاوت معنی‌داری  نیز در فراوانی آلل‌ها و ژنوتیپ‌ها در بین دو گروه کنترل و بیمار مشاهده نشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb