جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای بقائی نائینی

فرشته بقائی نائینی، اسماعیل یزدی، مریم سیدمجیدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1381 )
چکیده

تشخیص افتراقی بین پلئومورفیک آدنوما به عنوان شایعترین نئوپلاسم غده بزاقی از نظر تغییرات ریزبینی با دو نئوپلاسم شایع دیگر غدد بزاقی، آدنوئید سیستیک کارسینوما و موکواپیدرموئید کارسینوما دشوار و پیچیده می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه شدت رنگ پذیری بین پلئومورفیک آدنوما، آدنوئید سیستیک کارسینوما و موکواپیدرموئید کارسینوما در رنگ آمیزی با PTAH و H&E و نیز ارتباط بین شدت رنگ پذیری با PTAH و درجه بدخیمی در موکواپیدرموئید کارسینوما انجام شد. هفتاد و دو نمونه پارافینه شامل 24 مورد پلئومورفیک آدنوما، 24 مورد آدنوئید سیستیک کارسینوما و 24 مورد موکواپیدرموئید کارسینوما انتخاب و برشها با PTAH رنگ آمیزی گردیدند. شدت رنگ پذیری به طور کلی و شدت رنگ پذیری هسته و سیتوپلاسم سلولهای تومورال تعیین و با نتایج حاصل از روش رنگ آمیزی H&E مقایسه گردید. در تحلیل نتایج، از آزمونهای Kruskal-Wallis و Wilcoxon signed ranks استفاده شد. مدل Logistic برای بدست آوردن نسبت احتمال خوش خیم یا بدخیم بودن تومور با استفاده از شدت رنگ پذیری هسته و سیتوپلاسم سلول های تومورال و سن بیمار ارائه شد. در این مطالعه، بین شدت رنگ پذیری هسته سلول های تومورال در پلئومورفیک آدنوما و نیز بین شدت رنگ پذیری در سیتوپلاسم سلولهای تومورال در آدنوئید سیستیک کارسینوما در دو روش رنگ آمیزی، تفاوت معنی داری مشاهده گردید، اما در سایر موارد ارتباطی دیده نشد. از طرف دیگر، بین شدت رنگ پذیری کلی، هسته و سیتوپلاسم سلول های تومورال و نوع تومور ارتباط آماری معنی داری بدست آمد. بین درجه بدخیمی موکواپیدرموئید کارسینوما و شدت رنگ پذیری کلی، شدت در هسته و سیتوپلاسم سلول های تومورال ارتباطی ملاحظه نشد. در مدل Logistic ارائه شده معلوم شد ارتباط مستقیمی بین بدخیم بودن تومور با سن بیمار و شدت رنگ پذیری هسته سلول های تومورال وجود دارد ولی شدت رنگ پذیری سیتوپلاسم سلول های تومورال و بدخیم بودن تومور با هم نسبت معکوس داشتند. یافته ها نشان داد که این دو روش رنگ آمیزی نتایج تقریبا مشابهی دارند ولی PTAH در تشخیص افتراقی ضایعات مورد نظر موثر و مفید می باشد.


فرشته بقائی نائینی، شیوا گندمی، پویان امینی شکیب، نازنین مهدوی، منیر مراد زاده، محمد جواد خرازی فرد، مائده قربان پور،
دوره 31، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سازمان جهانی بهداشت (WHO= World health organization) در سال 1978 تعریف هیستوپاتولوژیکی را جهت تشخیص OLP (oral lichen planus) ارائه داد. مطالعات قبلی نشان دادند که این معیارها از پایایی کافی برخوردار نیستند. در سال 2003 معیارهای modified WHO توسط
van der Meij و همکاران ارائه شد که شامل معیارهای تجدید نظر شده بالینی و هیستوپاتولوژیک می باشد. هدف از این مطالعه بررسی پایایی درون مشاهده گر و بین مشاهده گر در ارزیابی هیستوپاتولوژیک  OLPبر اساس معیارهای  modified WHO بود.
روش بررسی: 55 لام میکروسکوپی که لیکن پلان و ضایعات لیکنوئیدی دهان در تشخیص بالینی آن‌ها مطرح بوده است، در 2 فاز اجرایی، با فاصله 3 ماه در اختیار 6 مشاهده‌گر قرار گرفت تا بر اساس معیارهای هیستوپاتولوژیک modified WHO، یکی از تشخیص‌های OLP و یا compatible with OLP را انتخاب کنند، سپس با اطلاعات حاصل، پایایی بین مشاهده‌گر و درون مشاهده‌گر از طریق آنالیزهای Kappa و ضریب تکرار پذیری (Repeatability coefficient) محاسبه شد.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که پایایی معیارهای modified WHO در بررسی بین مشاهده‌گر، قوی (77/0) و در بررسی درون مشاهده‌گر، متوسط تا قوی (82/0-58/0) می‌باشد.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه پایایی درون مشاهده‌گر و بین مشاهده‌گر در ارزیابی هیستوپاتولوژیک OLP بر اساس معیار‌های modified WHO، در مقایسه با نتایج مطالعات دیگر در مورد معیار‌هایWHO، قوی‌تر می‌باشد، اما پیشنهاد جایگزین کردن این معیارها با معیارهای WHO نیاز به مطالعات بیشتر با تعداد نمونه بیشتر و مقایسه این دو تکنیک با یکدیگر دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb