15 نتیجه برای تاری
اسداله ظریف کار، حسین اسکندریان، مختار مختاری، جعفر آی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
بیان مساله: اوژنول (ر) مهمترین ماده تشکیل دهنده عصاره درخت میخک (Eugenia Caryophylata) است که در دندانپزشکی از آن به عنوان ضدعفونی کننده و آرام کننده درد دندان استفاده می شود. هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات ضد درد اوژنول با تزریق موضعی و سیستیمک، با استفاده از تست فرمالین انجام شد.
روش بررسی: آزمایشات بر روی 56 موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن 20±230 گرم در هفت گروه (در هر گروه 8 نمونه) انجام شد. ده دقیقه قبل از شروع تست فرمالین، مقادیر مختلف اوژنول (50mg/rat و 25 و 12.5) به ترتیب در گروههای 2، 3 و 4 و در گروه شاهد (گروه 1) حجمی برابر سرم فیزیولوژی به صورت زیرجلدی به کف پای راست و در گروه 5 اوژنول (50 میلیگرم) به پای مخالف تزریق شد. در گروه 6 اوژنول به مقدار 100 mg/kg و در گروه 7 (شاهد 6) همان حجم سرم فیزیولوژی به صورت داخل صفاقی تزریق شد. دقایق 5-0 و 60-16 به ترتیب به عنوان مراحل حاد و مزمن درد در نظر گرفته شدند. برای مقایسه گروهها از آنالیز آماری ANOVA و آزمون Tukey's استفاده گردید.
یافته ها: تزریق موضعی اوژنول به کف همان پایی که فرمالین تزریق شد، به صورت وابسته به دوز موجب کاهش معنی دار درد در هر دو مرحله حاد و مزمن تست فرمالین گردید (P<0.01)؛ در گروهی که اوژنول به پای مخالف تزریق شد (50 mg/rat) در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری در نمره درد مشاهده نشد. تزریق داخل صفاقی اوژنول (100 mg/kg) تاثیری بر میانگین نمره درد در مرحله حاد نداشت اما به طور معنی داری موجب کاهش درد در مرحله مزمن درد گردید (P<0.01).
نتیجه گیری: به نظر می رسد اوژنول علاوه بر این که همانند بی حس کننده های موضعی موجب مهار هدایت پیامها از گیرنده های حس درد به طور محیطی می شود، با مهار التهاب و تاثیر بر مسیر درد به طور مرکزی موجب تسکین درد مزمن نیز می گردد.
مهرداد پنج نوش، مریم میرزایی، مجید تاری،
دوره 23، شماره 2 - ( 8-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی رادیوگرافیک قبل از جایگذاری ایمپلنت اغلب با توموگرافی برای مشخص کردن موقعیت ساختار آناتومیک حیاتی و ارزیابی استخوان کامل میشود. هدف از این مطالعه بررسی دقت توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate جهت ارزیابی کمیت استخوان مندیبل برای استفاده در طرح درمان ایمپلنت بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روشها بود. توموگرامهایی از 2 مندیبل خشک انسانی با استفاده از توموگرافی خطی با فیلم وPhotostimulable Phosphor Plate تهیه شد. در هر مندیبل 10 ناحیه انتخاب گردید و با گوتاپرکا علامتگذاری شد. فاصله بین کرست فوقانی تا کانال مندیبل، ارتفاع کلی و پهنای مندیبل در هر توموگرام اندازهگیری شده و همینطور در مقاطع مندیبل نیز اندازهگیری شد. مقادیر حاصل از مقاطع توموگرافیک با اندازههای واقعی فواصل مورد نظر روی مقاطع استخوانی مقایسه شد.
یافتهها: با اصلاح مقادیر بدست آمده روی مقاطع توموگرافیک توسط ضریب بزرگنمایی عنوان شده توسط کارخانه سازنده دستگاه، میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین ارتفاع مندیبل به ترتیب 59/0 میلیمتر (45/0SD=) و 65/0میلیمتر (72/0SD=) و میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین پهنای مندیبل به ترتیب 34/0 میلیمتر (33/0SD=) و 31/0 میلیمتر (33/0SD=) بود. میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین موقعیت کانال مندیبولار به ترتیب 54/0میلیمتر (30/0SD=) و 52/0 میلیمتر (56/0SD=) محاسبه شد. در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم 100% از اندازهگیریها جهت تعیین موقعیت کانال، 80% از اندازههای ارتفاع استخوان و 95% از اندازههای پهنای استخوان در محدوده خطای 1± میلیمتر واقع شده بودند. در توموگرافی خطی با Photostimulable Phosphor Plate 75% از اندازهگیریها جهت تعیین موقعیت کانال، 75% از اندازهگیریهای ارتفاع استخوان و 95% از اندازهگیریهای پهنای استخوان در محدوده خطای 1± میلیمتر واقع شده بودند. در تعیین موقعیت کانال مندیبولار و تخمین ارتفاع و پهنای مندیبل بین توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجهگیری: دقت توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate در اندازهگیری ارتفاع و پهنای مندیبل و تعیین موقعیت کانال مندیبولار در محدوده قابل قبول است.
فاطمه مختاری، ندا جوشن، امیر رضا حشمت مهاجر، یوسف خلیل صفت،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه هیدروکسید کلسیم به عنوان داروی داخل کانال برای گند زدایی کانال و تسریع در روند ترمیم آسیبهای پری اپیکال کاربردی روز افزون دارد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر هیدروکسید کلسیم به عنوان داروی داخل کانال بر روی مهر و موم اپیکال بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی از 46 دندان کشیده شده تک ریشه انسانی استفاده گردید. نمونهها پس از آماده سازی و شکلدهی کانالها به روش استپ بک (فایل اصلی ناحیه اپیکال شماره 35) به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی 20 تایی و دو گروه شاهد مثبت و منفی 3 تایی قرار گرفتند. در گروه 1 کانال ریشه به وسیله خمیر هیدروکسید کلسیم پوشانده شد و در گروه 2 دارویی داخل کانال قرار نگرفت. تمام دندانها به مدت 1 هفته در انکوباتور در دمای 37 درجه سانتیگراد و رطوبت 100% قرار گرفتند. بعد از 7 روز گروه 1 خمیر هیدروکسید کلسیم توسط شستشو با نرمال سالین و حرکات چرخشی فایل اصلی ناحیه اپیکال از کانال ریشه خارج گردید. سپس تمامی کانال ها با گوتاپرکا و سیلر AH26 به روش تراکم جانبی پر و به مدت 72 ساعت در رطوبت 100% و دمای 37 درجه سانتیگراد نگهداری شدند. سپس تمامی نمونهها به مدت 1هفته در جوهر هندی شناور گشتند و پس از شفاف سازی بیشترین میزان ریزنشت اپیکال هر یک از نمونهها توسط استرئومیکروسکوپ با بزرگنمایی x4 اندازهگیری شد و نتایج به دست آمده توسط آزمون آماری T-test و Chi-square ارزیابی گردید.
یافتهها: نتایج آماری به دست آمده هیچ گونه تفاوت معنیدار را بین دو گروه آزمایشی نشان نداد (068/0=P).
نتیجهگیری: بر پایه این مطالعه هیدروکسید کلسیم که به منظور کمک به حذف باکتری ها از داخل کانال ریشه به کار میرود باعث افزایش ریزنشت اپیکال نمیشود.
فاطمه مختاری، امیرمحمد مهابادی، نعیمه غفاریان، علیرضا قاطع، علیرضا رضوی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین طول دقیق کانال ریشه و باقی ماندن در محدوده آن در طی معالجه ریشه از اهمیت خاصی برخوردار است. اخیراً اپکس یابهای الکترونیکی برای تعیین طول و کاهش تعداد رادیوگرافی استفاده میشوند. هدف از این مطالعه مقایسه کلینیکی رادیوگرافی و اپکس یابهای الکترونیکی
Root ZX و Novapex بود.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد 73 دندان تک کانال مربوط به بیماران مراجعهکننده به بخش اندودنتیکس دانشکده دندانپزشکی یزد مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا بر روی دندان مزبور حفره دسترسی تهیه شد و طول کانال ریشه توسط دستگاههای Apex locator از نوع Novapex، Root ZX تعیین و سپس با قرار دادن فایل در داخل کانال، رادیوگرافی پریاپیکال به روش موازی گرفته شد. سپس اندازههای به دست آمده از دستگاههای Apex locator و رادیوگرافی پریاپیکال مقایسه شد و با آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، ویلکاکسون و T زوج شده آنالیز گردید.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه پس از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که دستگاه الکترونیکی Root ZX در 6/46% موارد انطباق صد در صد و با پذیرش mm5/0 خطا در 8/91% موارد نسبت به رادیوگرافی پریاپیکال قادر به نشان دادن اندازههای قابل قبول بود و اختلاف معنیداری بین میانگین طولهای اندازهگیری شده توسط Root ZX و رادیوگرافی پریاپیکال مشاهده نشد (17/0=P). دستگاه Novapex در 5/20% موارد انطباق صد در صد و با پذیرش mm5/0 خطا در 4/64% موارد نسبت به رادیوگرافی پریاپیکال قادر به نشان دادن اندازههای قابل قبول بود و از لحاظ آماری بین میانگین طولهای اندازهگیری شده توسط Novapex و رادیوگرافی پریاپیکال اختلاف معنیدار بود (017/0=P). بین دو دستگاه Apex locator اختلاف معنیداری مشاهده نشد (061/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به دقت دستگاههای Novapex و Root ZX کاربرد آنها همراه با سایر روشها و یا به تنهایی در خانمهای باردار با وضعیتهای خاص آناتومیک و به خصوص بیمارانی که مشکلات عدم تعادل عضلانی دارند بسیار سودمند است و استفاده از آن به عنوان مکملی برای رادیوگرافی پریاپیکال در تعیین طول کانال توصیه میگردد.
نیلوفر شادمان، شهرام فرزین ابراهیمی، آرزو ابریشمی، هستی ستاری،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه آزمایشگاهی جهت بررسی استحکام باند برشی سه سیستم ادهزیو اچ و شستشو و سلف اچ جدید به مینا و عاج دندانهای دایمی انجام شد.
روش بررسی: 60 دندان مولر سوم سالم انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند. سطوح صاف مینایی و عاجی آماده شده و سپس در آکریل به نحوی که سطوح تراشخورده عمود بر افق باشند، مانت گردیدند. ادهزیوهای مورد استفاده در این تحقیق Tetric N-Bond ، AdhesE و
AdhesE-One F (Ivoclar/Vivadent, schaan, Liechtenstein) بودند که پس از کاربرد روی سطوح، با دستگاه لایتکیور کوارتز تنگستن هالوژن با شدت mW/cm2 600 به مدت 20 ثانیه کیور شدند. پس از چسباندن کامپوزیت به سطح و اعمال چرخه حرارتی (500 سیکل در محدوده دمایی 55-5 درجه سانتیگراد)، نمونهها در دستگاه تست خواص مکانیکی تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 5/0 قرار گرفته و طرح شکست زیر استریومیکروسکوپ بررسی گردید. سپس آنالیز دادهها به کمک آزمونهای T-test و One-Way ANOVA و آزمونهای Tukey و Fisher's Exact (برای مقایسه نوع طرح شکست) انجام گرفت.
یافتهها: در گروه مینا، استحکام باند ( MPa 58/4 ± 57/28) Tetric N-Bond و ( MPa 6/7 ± 97/21) AdheSE به طور معنیداری بالاتر از
( MPa 09/2 ± 16/7) AdheSE-One F بود (001/0> P ). Tetric N-Bond استحکام باند بیشتری نسبت به AdheSE داشت که از نظر آماری معنیدار نبود (093/0= P ). در گروه عاج، استحکام باند برشی بین همه ادهزیوها تفاوت معنیدار داشت (001/0>P) و در ( MPa 03/3 ± 62/20) Tetric N-Bond بیشترین میزان و در ( MPa 13/1 ± 54/6) AdheSE-One F کمترین بود. به طور کلی استحکام باند به مینا بالاتر از عاج بود و در گروههای (044/0= P ) Tetric N-Bond و (001/0 > P ) AdheSE این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. تفاوت طرح شکست مشاهده شده در گروهها از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0< P ).
نتیجهگیری: استحکام باند به عاج در سیستم اچ و شستشوی Tetric N-Bond بالاتر از سلف اچها AdheSE) و (AdheSE-One F و استحکام باند به مینا و عاج در سلف اچ دو مرحلهای (AdheSE) بالاتر از یک مرحلهای (AdheSE-One F) بود.
مهدی تبریزیزاده، هنگامه زندی، مریم کاظمیپور، فاطمه مختاری، عباس دهقانی،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: هیدروکسیدکلسیم مادهای با اثر ضدمیکروبی مشخص بر روی اغلب گونههای میکروبی موجود در کانال ریشه و عفونتهای اندونتیک است که امروزه استفاده از آن به عنوان یک داروی داخل کانال رایج میباشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر ضدمیکروبی ۶ ترکیب مختلف هیدروکسیدکلسیم (ترکیب با سالین، لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین 2%، کلرهگزیدین 2/0%، یدین پتاسیم یدید (IKI) 2% و گلیسرین) بر روی باکتری انتروکوکوس فکالیس با روش انتشار در آگار بود.
روش بررسی: جهت انجام این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، ۱۲ ظرف محیط کشت حاوی میکروب تهیه گردید. در هر ظرف ۵ حفره با عمق۴ میلیمتر و قطر ۵ میلیمتر تهیه گردید. جهت بررسی هر ماده ۲ ظرف (10 حفره) به صورت تصادفی درنظر گرفته شد. حفرات در گروههای مختلف با مخلوط خامهای تهیه شده از هیدروکسیدکلسیم و مواد مورد بررسی پر شدند. ظروف کشت به مدت ۴۸ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شده و سپس قطر هاله عدم رشد میکروبی ایجاد شده اطراف هر حفره با خطکش میلیمتری اندازهگیری شد. نتایج به دست آمده با آزمونهای آماری ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: طبق نتایج به دست آمده از این مطالعه تمامی خمیرهای هیدروکسیدکلسیم در تمامی گروهها اثر ضدمیکروبی مناسبی داشتند که این اثر در گروههای مخلوط هیدروکسیدکلسیم با لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین ۲% و IKI ۲% نسبت به مخلوط هیدروکسیدکلسیم با سالین به نحو معنیداری بیشتر بود (001/0 P< ). بین بقیه گروهها تفاوت معنیدار آماری دیده نشد (05/0 P> ).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه میتوان مواد لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین 2% و IKI 2% را برای آمادهسازی خمیر هیدروکسیدکلسیم پیشنهاد نمود. انجام مطالعات دیگر با روشهای متفاوت برای تایید این نتایج ضروری میباشد.
جلیل مدرسی، فاطمه مختاری، یوسف خلیل صفت، حسین شهنازیان،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: انجام تستهای حیاتی پالپ برای تشخیص بیماریهای پالپ و افتراق آن با بیماریهایی که منشاء اندودنتیک ندارد، ضروری است. تستهای حرارتی و الکتریکی، روشهای رایج برای بررسی وضعیت حیاتی پالپ میباشند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تغییرات حرارتی بر روی پاسخ پالپتستر الکتریکی بود.
روش بررسی: در این تحقیق 160 دندان ثنایای میانی ماگزیلای سالم از 40 نفر داوطلب مورد آزمایش قرار گرفت. پس از ایزوله کردن، آستانه پاسخ بیمار به تست الکتریکی ثبت شد. پس از تستهای گرما و سرما تست الکتریکی تکرار شد. درجه پاسخ ثبت شد و مورد آنالیز آماری قرار گرفت. واکاوی آماری دادهها توسط آزمون T زوج شده برای دادههای هر گروه و آزمون T مستقل برای مقایسه بین دو گروه انجام گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میانگین پاسخ دندانها به پالپتستر الکتریکی، قبل از تست سرما 3/1 و پس از انجام تست سرما 7/1 بود و این میانگین قبل از تست گرما 4/1 و پس از تست گرما 7/1 بود. با انجام آزمون T زوج شده، بین پاسخ دندان با دمای طبیعی و دندان سرد شده و گرم شده اختلاف معنیداری مشاهده شد (001/0>P). آزمون T مستقل نشان داد که بین دو گروه مورد آزمایش بعد از انجام تست اختلاف معنیداری وجود ندارد (25/0=P).
نتیجهگیری: تست الکتریکی پالپ تحت تاثیر تستهای گرما و سرما قرار میگیرد.
فاطمه مختاری، محمد حسین یوسفی، علی قرائتی جهرمی،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان ریشه قسمت مهمی از کار یک دندانپزشک عمومی است. هدف از این مطالعه بررسی رادیوگرافیک کیفیت درمان ریشه انجام شده توسط دانشجویان عمومی دانشکده دندانپزشکی یزد بود.
روش بررسی: پروندههای مراجعهکنندگان به بخش درمان ریشه بین سالهای 1390 تا 1392، که توسط دانشجویان عمومی تحت درمان قرار گرفته بودند، براساس تعداد کانال به سه گروه تقسیم شدند و از هر گروه تعداد 80 پرونده به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی کیفیت کار انجام شده از معیارهای طول پرکردگی، تقارب و تراکم استفاده شد و خطاهای حین درمان ریشه انجام شده نیز ثبت شدند. جهت مقایسات آماری از آزمونهای Fisher exact test و Chi-square استفاده شد.
یافتهها: براساس نتایج این مطالعه 155 (6/64%) پرونده طول پرکردگی مناسب داشتند، در حالیکه 55 (9/22%) نمونه با طول کوتاه و30 (5/12%) نمونه با طول بلند پر شده بودند و تفاوت به دست آمده بین سه گروه از نظر آماری معنیدار بود (001/0> P ). 187 (9/77%) پرونده تقارب کافی و 157 (4/65%) پرونده تراکم کافی داشتند. اختلاف به دست آمده بین سه گروه در بررسی تقارب (98/0= P ) و تراکم (88/0= P ) معنیدار نبود. در کل 2/39% از کل نمونهها همه خصوصیات درمان ریشه مناسب را داشتند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر میتواند با شناسایی نقاط ضعف درمان صورت گرفته در گروههای مختلف آموزشی، به برنامهریزی مناسب جهت بهبود کیفیت درمان ریشه در بخش عمومی دانشکده دندانپزشکی یزد، کمک نماید.
فاطمه مختاری، امیر حسین منصور آبادی، علی قرائتی جهرمی، احسان انوار، هنگاهه زندی، مهدی تبریزی زاده، مریم تقوی،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: باکتریها و محصولاتشان نقش اساسی در بیماریهای پالپ و پری اپیکال دارند. هدف از این مطالعه مقایسه اثر ضد میکروبی سدیم هیپوکلریت، یدور پتاسیم یدید و کلرهگزیدین بر باکتری انتروکوکوس فکالیس پس از پر کردن ریشه دندان بود.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای- آزمایشگاهی، 95 دندان تک کانال کشیده شده انسان جمعآوری شد و تاج آنها قطع شد و پس از شست و شو و فایلینگ و پاکسازی به منظور استریل سازی، در اتوکلاو قرار داده شدند. سپس دندانها به جز پنج مورد که به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند، به باکتری انتروکوکوس فکالیس آغشته شدند و به روش انتخاب تصادفی، در قالب 3 گروه با محلولهای شست و شو دهنده سدیم هیپوکلریت، یدورپتاسیم یدید و کلرهگزیدین شست و شو داده شدند. سپس دندانها با گوتاپرکا پر شدند و به مدت 90 روز در دستگاه انکوباتور با دمای 37 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و سپس نمونهگیری انجام شد و نمونهها جهت Colony count مورد بررسی قرار گرفتند. جهت مقایسات آماری از آزمون Chi-square استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج این مطالعه، در بررسی و مقایسه توزیع فراوانی نتیجه کشت در بین 3 گروه اختلاف معنیداری دیده نشد (812/0P=) بیشترین مقدار کشت مثبت مربوط به گروه شست و شو داده شده توسط IKI (3/23%) و کمترین مقدار کشت مثبت مربوط به گروه شست و شو داده شده توسط کلرهگزیدین (7/16%) بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که به دنبال پرکردن کانالها، از نظر حذف انتروکوک فکالیس، بین شستشو دهندههای مختلف از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود ندارد.
فاطمه مختاری، مرضیه میرزایی،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف꞉ مهر و موم ناکافی کانال ریشه، مهمترین فاکتور شکست درمان ریشه عنوان شده است. از طرف دیگر، متداولترین روش ارزیابی ریزنشت، روش نفوذ رنگ میباشد. با توجه به احتمال اثر جهت برش در ارزیابی ریزنشت، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان نفوذ رنگ در دو جهت متفاوت برش ریشه دندان انجام شد.
روش بررسی꞉ در این مطالعه آزمایشگاهی از 40 دندان تک کانال انسان استفاده شد. بر روی نمونهها درمان ریشه انجام شد و پس از رنگآمیزی با محلول 2% متیلن بلو نمونهها به دو گروه تقسیم شدند. نمونههای گروه اول به صورت باکولینگوالی و گروه دوم به صورت مزیودیستالی جهت ارزیابی میزان ریزنشت برش داده شدند. میزان نفوذ رنگ در زیر استریومیکروسکوپ با درشت نمایی 40% اندازهگیری شد. دادهها با استفاده نرمافزار آماری SPSS17، آزمونهای Kolmogorov-Smirnov (K.S) و Mann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها꞉ میانگین میزان ریزنشت در بعد باکولینگوال 08/2±78/3 و در بعد مزیودیستال 55/1±43/2 میلیمتر بود. میان میانگین ریزنشت در دو بعد تفاوت آماری معنیدار وجود داشت (03/0=P).
نتیجهگیری꞉ میزان ریزنشت در بعد باکولینگوال و بعد مزیودیستال متفاوت بود، لذا جهت برش میتواند نتیجه ارزیابی ریزنشت را تحت تأثیر قرار دهد.
فاطمه مختاری، هنگامه زندی، اصغر نافذ،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور میکروبها در داخل کانال، علت اصلی عفونتهای بعد از درمان ریشه است. بنابراین ضدعفونی کردن کانال ریشه در طی درمان اندودنتیک امری ضروری است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر آنتیمیکروبیال تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم %25/5 بر روی انتروکوک فکالیس بود.
روش بررسی: جهت انجام این مطالعه آزمایشگاهی تعداد 66 دندان تکریشه کشیده شده انسانی مورد استفاده قرار گرفت. دندانها پس از تهیه حفره دسترسی و آمادهسازی کانال در داخل اتوکلاو استریل شده و بعد با سوسپانسیون انتروکوک فکالیس آلوده گردیده و به مدت 7 روز در دمای 37 درجه سانتیگراد انکوبه شدند. سپس به طور تصادفی به 3 گروه 20تایی تقسیم شدند: در گروه 1 از تریکرزول فرمالین به عنوان داروی داخل کانال استفاده شد. در گروه 2 از هیپوکلریت سدیم %25/5 و در گروه 3 (گروه کنترل) از نرمال سالین به عنوان شستشودهنده کانال استفاده شد. پس از 7 روز انکوباسیون در دمای 37 درجه سانتیگراد، نمونهگیری میکروبیولوژیک بهعمل آمد. بدینمنظور از کانال ریشه دندانها برادههای عاجی تهیه شده و در محیط Tryptic soy broth کشت داده شدند و تعداد CFU مورد شمارش قرار گرفت. از آزمونهای کروسکال- والیس و من- ویتنی برای ارزیابی نتایج استفاده شد.
یافتهها: کاهش معنیداری در تعداد CFU در گروههای تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0P<). اختلاف معنیدار آماری بین گروههای تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم ملاحظه نشد (69/0=P).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که اثر ضدمیکروبی تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم %25/5 بر روی انتروکوک فکالیس قابل مقایسه با یکدیگر میباشد.
فاطمه مختاری، کاظم کوپایی، جلیل مدرسی، حمیدرضا همتی، هنگامه زندی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی توانایی قدرت سیل کنندگی MTA و سرامیک سرد به روش نفوذ باکتری بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 50 عدد دندان تک ریشه مستقیم کشیده شده انسان انتخاب شدند. در گروه اول، 20 دندان با MTA پر شدند. در گروه دوم، 20 دندان با سرامیک سرد پر شدند. از 5 دندان به عنوان کنترل مثبت (کانال با گوتاپرکای منفرد و بدون سیلر پر شد) و 5 دندان به عنوان کنترل منفی (کانال با گوتاپرکا و سیلر پر و با دو لایه لاک ناخن پوشانده شدند) استفاده شد. یک مدل میکرو لیکیج باکتری از باکتری های خانواده نشت باکتری از باکتری انتروکوکوس فکالیس جهت ارزیابی قدرت سیل کنندگی مورد استفاده قرار گرفت. دندانها در لولههای آزمایش قرار داده شدند به طوری که دو محفظه فوقانی و تحتانی تشکیل دادند. باکتریهای کشت شده در محفظه فوقانی و در تماس با ناحیه کرونالی دندان قرار گرفتند و انتهای ریشه در محفظه تحتانی که حاوی یک محیط کشت استریل بود قرار گرفتند. در این حالت تنها مسیر ارتباطی بین محفظه فوقانی و تحتانی، پرکردگی کانال ریشه بود. در این روش در صورت مشاهده کدورت در محفظه تحتانی، مشخص میشد که باکتریها توانستهاند از سد موجود عبور کنند و به محیط کشت برسند و با این روش نشت اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده با استفاده از تستChi-Square آنالیز شدند.
یافتهها: در گروه اول (MTA) 7 نمونه و در گروه دوم (سرامیک سرد) 4 نمونه نشت داشتند. از نظر نشت، تفاوت آماری معنیداری بین MTA و سرامیک سرد وجود نداشت (288/0P=).
نتیجهگیری: توانایی سیل کنندگی سرامیک سرد و MTA به عنوان مواد پرکننده ریشه مشابه است.
صدیقه مظفر، ماندانا ستاری، سمیه کاملی، زهره سادات حسینی پور، محمدرضا صدیقیان راد،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: حفظ حیات سلولهای لیگامان پریودنتال پس از خارج شدن کامل دندان از ساکت دندانی، از مهمترین عوامل در پیش آگهی درمان میباشد. عصاره پالپ و هسته گریپ فروت (Grape fruit Seed Extract (GSE)) میتواند به عنوان محیط نگه دارنده مناسب برای حفظ حیات سلولهای لیگامان پریودنتال باشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر غلظتهای مختلف عصاره دانه گریپ فروت برتکثیر سلولهای فیبروبلاست لیگامان پریودنتال بود.
روش بررسی: دراین مطالعه فیبروبلاست تمایز نیافتهPDL از دو دندان پره مولر سالم دو انسان به دست آمد و در (Dulbecco’s Modified Eagle’s Medium) DMEM کشت داده شد. سلولهای کشت داده شده در مجاورت غلظتهای مختلف GSE قرار گرفتند. محیط کشت حاوی FBS (Fetal Bovin Serum) %10 و محیط کشت فاقد FBS %10 به ترتیب به عنوان کنترل مثبت و کنترل منفی قرار گرفتند. پلیتها در داخل انکوباتور به مدت 1، 6، 12، 24 و 48 ساعت قرار داده شدند. حیات فیبروبلاستهای تمایز نیافته با روشMTT (3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide) سنجیده شد. دادهها توسط آنالیز آماری repeated measure ANOVA به همراه آزمون تکمیلی Post HOC Tukey مورد بررسی قرارگرفتند و مقادیر 05/0P< معنیدار محسوب شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که از میان غلظتهای GSE مورد مطالعه، غلظت 1:128 بیشترین تأثیر را بر تکثیر فیبروبلاست تمایز نیافتهPDL دارد. همچنین در ساعت دوازدهم غلظت GSE 1:128 و در ساعت چهل و هشتم غلظت GSE 1:1024 از نظر رشد فیبروبلاست تمایز نیافته بالاتر از گروه کنترل مثبت بودند، اما تفاوت معنیداری نشان ندادند (05/0P>). بنابر این، در تمامی غلظتهای GSE در سه زمان از پنج زمان مورد مطالعه، مشابه کنترل مثبت عمل نمود (05/0P>).
نتیجهگیری: GSE در غلظت کمتر و زمان طولانیتر، مؤثرتر بوده و هیچ اثر سمی بر روی سلولهای PDL ندارد. بنابراین می توان GSE به عنوان ماده محرک رشد سلولهای PDL برای درمان دندانهای دچار avulsion پیشنهاد کرد.
فاطمه مختاری، جلیل مدرسی، هنگامه زندی، ایمان رمضانیان نیک،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: لزوم استفاده از مواد سیل کننده با اثر بخشی بالا به منظور ایجاد یک سیل کامل در سراسر کانال جهت درمان اصولی ریشه دندان ضروری است. به همین دلیل هدف این مطالعه بررسی قدرت
سیل کنندگی سرامیک سرد و گوتاپرکا همراه با سیلر از طریق روش نفوذ باکتری و هدایت الکتریکی بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی 50 دندان تک ریشه انسانی انتخاب و تاج آنها از ناحیه سرویکال قطع شد. کانالها آماده سازی و با EDTA %17 شستشو داده شدند. سپس دندانها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم گردیدند: گروه 1 گوتاپرکا به همراه سیلر (Dentsply Detrey, Germany) AH26 (20=n)، گروه 2 سرامیک سرد (یزد، ایران) (20=n) و گروههای کنترل منفی و مثبت که هرکدام شامل 5 دندان بودند. نمونهها به مدت 48 ساعت در انکوباتور با دمای 37 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. دو لایه لاک ناخن برای پوشش ریشه به جزء 2 میلی متر انتهایی زده شده و ریزنشت در پر کردگیها با روشهای نفوذ باکتری و الکتروشیمیایی اندازه گیری شد. ریزنشت دو گروه در روش الکتروشیمیایی با آزمون T Student و در روش نفوذ باکتری با آزمون دقیق فیشر مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
یافتهها: در روش ریزنشت باکتری در گروه اول (گوتاپرکا) 7 نمونه (35%) و در گروه دوم (سرامیک سرد)
3 نمونه (15%) نشت داشتند، اما تفاوت معنیداری ازاینجهت بین دو گروه در روزهای مختلف دیده نشد. میانگین ریزنشت بر اساس آزمون هدایت الکتریکی در گوتاپرکا به طور معنیداری بیشتر از سرامیک سرد بود (0001/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به بروز ریزنشت کمتر در کاربرد سرامیک سرد در مقایسه با گوتاپرکا، میتوان از این ماده برای پر کردن کانالهای ریشه باهدف کاهش موارد ریزنشت استفاده کرد، هرچند ضرورت دارد بررسیهای بیشتری در این زمینه انجام شود.
فاطمه مختاری، محمد محمدحسینی، نوشین فخاری، علیرضا یزدانی رستم،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تغییر رنگ دندان ناشی از تماس با سرامیک سرد در مقایسه با MTA Angelus در مجاورت با محلولهای شستشو دهنده مانند هیپوکلریت سدیم و نرمال سالین بود.
روش بررسی: تعداد 50 نمونه دندان قدامی ماگزیلا کشیده شده انسانی انتخاب شد. پس از تهیه حفره دسترسی به 4 گروه آزمایشی و 1 گروه کنترل (10 عدد در هر گروه) تقسیم شدند. قبل از قرار دادن مواد داخل تاج، حفره دسترسی دندانهای گروه ۲ و ۴ با هیپوکلریت سدیم ۲۵/۵% و دندانهای گروه ۱ و۳ با سالین شستشو داده شده و پس از خشک شدن، ضخامت ۳ میلی متری از سرامیک سرد (گروه ۱ و ۲) و MTA Angelus (گروه ۳ و ۴) درون حفره دسترسی دندانها قرار داده شد. بعداز ست شدن مواد، تمام نمونهها با رزین مودیفاید گلس آینومر ترمیم شدند. بر اساس سیستم CIE Lab، تغییر رنگ کل E)Δ( هر نمونه در بازه زمانی قبل از کار، ۱ و 90 روز بعد از کار به دست آمد و با استفاده از تست ویلکاکسون مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
یافتهها: طبق نتایج این پژوهش اختلاف میانگین تغییر رنگ در گروههای پر شده با سرامیک سرد و در بازههای زمانی مختلف تفاوت آماری معنیداری نداشت (05/0P>)، در حالی که در گروههای پر شده با MTA Angelus مقادیر آماری برای این معیار (اختلاف میانگین تغییر رنگ) در 90 روز پس از کار به طور معنیداری بالاتر از یک روزه بعد از کار بود (05/0P<).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سرامیک سرد نسبت به MTA Angelus تغییر رنگ کمتری با گذشت زمان در دندان ایجاد میکند، در نتیجه میتوان آن را به عنوان جایگزین مناسبتری نسبت به MTA Angelus پیشنهاد داد.