زمینه و هدف: هدف از این مطالعه اندازهگیری و مقایسه دوز جذبی اشعه در بافتهای بدن (غده تیروئید، غدد بزاقی، چشم و پوست) در طی تصویربرداری از ناحیه فک و صورت با تکنیکهای پانورامیک، توموگرافی خطی، CBCT و CT پزشکی بود.
روش بررسی: دوزیمتر ترمولومینسانس (TLD) در ۱۴ ناحیه از فانتوم RANDO به منظور اندازهگیری میانگین دوز جذبی اشعه در غده تیروئید، غده بزاقی پاروتید، غده بزاقی تحت فکی، غده زیرزبانی، عدسی چشم و پوست ناحیه گونه قرار داده شد، سپس با دستگاه Promax (PLANMECA، فنلاند) تصویربرداریهای پانورامیک، توموگرافی خطی و CBCT و با دستگاه Spiral Hispeed/Fxi (جنرال الکتریک، آمریکا) تصاویر CT از فانتوم تهیه گردید. با استفاده از میانگین دوز جذبی، دوز معادل و دوز موثر هرارگان محاسبه گردید.
یافتهها: محدوده دوز جذبی در تکنیک پانورامیک از mGY۰۳۸/۰ (پوست ناحیه گونه) تا mGY۳۰۸/۰ (غده بزاقی تحت فکی)، در توموگرافی خطی از mGY ۰۴۸/۰ (عدسی چشم) تا mGY۵۱۰/۰ (غده بزاقی تحت فکی)، در CBCT از mGY۳۲۲/۰ (غده تیروئید) تا mGY۱۴۴/۱ (غده بزاقی پاروتید) و در تکنیک CT از mGY۴۹۵/۲ (غده بزاقی زیرزبانی) تا mGY۴۲۴/۳ (غده بزاقی تحت فکی) متغیر بود. میزان دوز موثر کلی در تکنیک CBCT تقریباًٌ ۵ برابر پانورامیک و ۴ برابر توموگرافی خطی، و در تکنیک CT، ۳۰ برابر پانورامیک و ۲۲ برابر توموگرافی خطی بود. دوز موثر کلی در تکنیک CT تقریباً ۶ برابر CBCT بود.
نتیجهگیری: برای به دست آوردن اطلاعات سه بعدی در ناحیه ماگزیلوفاشیال، روش تصویربرداری CBCT دوز جذبی و دوز موثر بسیار کمتری نسبت به CT پزشکی دارد. همچنین در طی تصویربرداری از ناحیه دهان و فک و صورت، غدد بزاقی بیشترین دوز جذبی را دارا هستند.