جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای خرازی‌فرد

مهدی شهرابی، بهمن سراج، محمدحسین نکوفر، شهرام مشرفیان، محمدجواد خرازی‌فرد،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: رادیوگرافی رایجترین روش محاسبه طول کارکرد به شمار می‌رود ولی به دلیل محدودیتها و مشکلاتی که دارد, روش ایده‌آلی محسوب نمی‌گردد؛ بویژه کاربرد آن در کودکان به دلیل خطرات تابش اشعه, مشکلات انجام تکنیک آن بخصوص در کودکان خردسال و غیر همکار و سوپرایمپوزیشن جوانه دندان دائمی بر روی ریشه دندانهای شیری و ... مشکلات عدیده‌ای را فراهم می‌کند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارکرد یک نوع Electronic Apex Locator (EAL) در تعیین طول دندانهای شیری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی (In- vitro) 96 کانال از دندانهای شیری کشیده‌شده که حداقل دو سوّم طول ریشه آنها باقی مانده بود, با شرط عدم وجود انسداد در کانال‌ها, درمان ریشه قبلی و پرفوراسیون کف پالپ شامبر بررسی شدند. طول نمونه‌ها توسط رادیوگرافی نیز تعیین شد. معیار مقایسه طولهای به دست آمده از Raypex 4 و رادیوگرافی نیز طول واقعی کانال‌ها بود که از طریق مشاهده مستقیم تعیین گردید. EAL مورد استفاده در مطالعه Raypex 4 از دستگاههای جدید نسل چهارم (Ratio Type) بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری Chi-Square و Pearson Correlation مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: دقت Raypex 5/61% و دقت رادیوگرافی 5/63% بود؛ بین اندازه‌گیریهای EAL و مشاهده مستقیم اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (08/0=P)؛ ولی این اختلاف با رادیوگرافی معنی‌دار بود (01/0P=). قطر فورامن اپیکال کانال (محل بازشدگی کانال) تأثیری بر دقت EAL نداشت (05/0P>).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد با توجه به ایمنی, بدون درد بودن, کاربرد راحت و سریع و قابل مقایسه بودن دقت Raypex 4 EAL با رادیوگرافی, استفاده از آن برای تعیین طول دندانهای شیری کودکان مفید باشد.


علویه وحید، احمد بهرامی‌نیا، محمدجواد خرازی‌فرد،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه‌گیری دقیق طول کارکرد در درمانهای ریشه از اهمیت بالایی در موفقیت درمان برخوردار است. چنانچه این اندازه‌گیری با دقت انجام نگیرد، مقداری از نسج پالپ در کانال ریشه باقی می‌ماند و یا کار درمان ورای کانال ریشه با تجاوز به محدوده پریودنتال صورت می‌گیرد که هر دو حالت می‌تواند توأم با عدم موفقیت باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت دو دستگاه آپکس یاب الکترونیکی (EAL) از نسل چهارم یعنی Apit7 (یک دستگاه شناخته شده) با دستگاه جدید Raypex4 در اندازه‌گیری طول واقعی (Actual Length: AL) و طول کارکرد (Working Length: WL) در بیماران و مقایسه نتایج حاصله با اندازه‌گیری عینی این دندانها پس از خارج نمودن آنها انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش بررسی تست‌های تشخیصی انجام شد، 32 دندان تک‌کانال توسط دو دندانپزشک که به صورت مستقل با یکی از دستگاه‌های EAL کار می‌کردند، مورد بررسی قرار گرفتند. این دندانها پس از کشیده ‌شدن تمیز و کدگذاری شده و برای بار سوم به طور عینی توسط یک اندودنتیست طول واقعی و طول کارکرد آنها اندازه‌گیری و یادداشت شد. این تحقیق در تمام مراحل تا بررسیهای آماری به صورت کور انجام گرفت. پس از تعیین درصد دقت، با استفاده از آزمون توزیع دو جمله‌ای، درصد دقت دستگاه‌ها با یکدیگر مقایسه شدند. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: دقت دستگاه Raypex4 در تعیین طول واقعی، نسبت به مشاهده عینی در محدوده 5/0± میلیمتر 8/68% و در محدوده 1± میلیمتر 3/83% بود. با پذیرش خطای 5/0+ تا 1- میلیمتر، دقت در اندازه‌گیری AL حدود 1/75% در مقایسه با مشاهده عینی بود. دقت این دستگاه در تعیین طول کارکرد نسبت به مشاهده عینی با محدوده 5/0± میلیمتر، 8/68% و با 1± میلیمتر 3/84% بود. با پذیرش خطای 5/0 تا 1- میلیمتر 9/71% بود. دقت دستگاه Apit7 در تعیین طول واقعی نسبت به مشاهده عینی 7/65% در فاصله 5/0± میلیمتر و در فاصله 1± میلیمتر 3/78% بود. با پذیرش خطای 5/0 تا 1- میلیمتر، دقت دستگاه Apit7 8/78% بود. در تعیین طول کارکرد با محدوده 5/0± میلیمتر، دقت 6/62% و در 1± میلیمتر، دقت 3/81% و در فاصله 5/0+ تا 1- میلیمتر، دقت 1/75% بود. نتایج اختلاف آماری معنی‌داری را بین دو دستگاه نشان نداد (05/0(P>؛ در حالی که در مقایسه با اندازه‌گیری عینی نیز از دقت بالایی برخوردار نبود.
نتیجه‌گیری: دقت دو دستگاه اندازه‌گیری تقریباً مشابه یکدیگر بود؛ ولی در مجموع هیچ ‌یک به تنهایی کافی و مورد اطمینان نبود.


محمدرضا شریفیان، محمد ضرابیان، حسن رزمی، مهرنوش قبادی، محمدجواد خرازی‌فرد، فرهید همت‌زاده، رز افضلی‌فر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:  MTA(Mineral Trioxide Aggregate) ماده‌ای است که کاربردهای مختلفی در درمانهای اندودونتیکس دارد، از آن جمله: درمان پالپ زنده، ایجاد سد آپیکال در دندان‌های با آپکس باز، ترمیم پرفوریشن‌ها، پرکردن حفره انتهای ریشه حین جراحی پری آپیکال، سد تاجی در سفید کردن دندان و ترمیم تحلیل‌های خارجی. اخیراً گزارش شده که خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک سیمان پرتلند بسیار شبیه Pro Root MTA است. در ضمن ماده‌ای به نام Root MTA در ایران تهیه شده است که ادعای مشابهت با Pro Root MTA را دارد. در صورتی که بتوان از سیمان پرتلند و Root MTA در کلینیک به جای Pro Root MTA استفاده نمود، از لحاظ اقتصادی بسیار مقرون به صرفه خواهد بود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سمیت سلولی سیمان پرتلند و MTA ساخت ایران
(Root MTA) در مقایسه با Pro Root MTA بر روی سلول‌های فیبروبلاست L929 موش انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی عصاره‌های 0،4، 24 ساعته و 7 روزه مواد بر روی سلول‌های کشت داده شده (فیبروبلاست L929) به پلیت‌های 96 خانه انتقال داده شدند. پس از 24 ساعت انکوباسیون، نمونه‌ها به روش Neutral Red رنگ‌آمیزی شدند و دانسیته نوری (OD) هر یک توسط ELISA Reader خوانده شد. داده‌های این مطالعه با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Tukey HSD با سطح معنی داری 05/0> Pمورد تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: در تمامی گروه‌های مورد مطالعه (Pro Root MTA، Root MTA و سیمان پرتلند) و گروه کنترل منفی در تمام لحظات (لحظه مخلوط کردن، 4، 24 ساعت و 7 روز پس از مخلوط کردن) سلول‌های جدا شده از کف گوده، سلول‌های گرد بوده و خاصیت انکسار نور توسط سلول‌ها که از علائم مرگ سلولی می‌باشد، را نشان ندادند، در حالی که در گروه کنترل مثبت سلول‌های گرد و جدا شده از کف ظرف که خاصیت انکسار نور را نشان می‌دادند، مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، Pro Root MTA، PC و Root MTA دارای قابلیت پذیرش نسجی یکسان هستند. PC دارای پتانسیل استفاده در موقعیت‌های کلینیکی مشابه موارد استفاده MTA می‌باشد. با این وجود به منظور جایگزین کردن Root MTA و PC به عنوان موادی با کیفیت مشابه MTA و ارزان‌تر مطالعات بیشتر in vitro و  in vivoپیشنهاد می‌شود.


عبدالله قربانزاده، محسن امین سبحانی، هادی اسدیان، بهنام بوالهری، نوشین شکوهی نژاد، شعله غبرایی، محمد جواد خرازی‌فرد،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پرکردن کانال ریشه دندان، یک جزء اساسی در روند درمان ریشه دندان‌ها محسوب می‌شود که هدف از انجام آن ممانعت از ریزنشت، ورود مجدد و رشد میکروارگانیسم‌ها به داخل کانال می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی و مقایسه ریزنشت تاجی بزاق در کانال‌های پرشده ریشه به روش‌های تراکم جانبی،تک مخروط گوتاپرکا و تراکم عمودی توسط System B بود.

روش بررسی: این مطالعه به روش in-vitro بر روی هشتاد دندان تک ریشه‌ای کشیده شده انسان انجام گرفت که بطور تصادفی به سه گروه آزمایشی 20 تایی و دو گروه کنترل مثبت و منفی ده تایی تقسیم شدند. دندان‌های هر کدام از گروه‌های آزمایشی به روش‌های تراکم جانبی سرد، تک مخروط گوتاپرکا و Continuous wave of condensation  و تزریق گوتاپرکای ترموپلاستیک پر شدند و ارزیابی نشت میکروبی از بزاق به داخل کانال ریشه انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از تست‌های آزمون بقا Log-rank آنالیز شدند.

یافته‌ها: تمام نمونه‌های گروه کنترل مثبت در عرض 7 روز پس از شروع آزمایش شواهد نشت را نشان دادند و هیچ کدام از نمونه‌های گروه کنترل منفی در طول دوره 30 روزه آزمایش، نشت نداشتند. آزمون بقا و تست Log-rank نشان داد که از لحاظ میزان بقا در پایان دوره 30 روزه تحقیق، مقاومت گروه تک مخروط گوتاپرکا در برابر نشت تاجی بزاق بطور معنی‌داری کمتر از گروه‌های تراکم جانبی (039/0=P) و System B (019/0=P) بود. تفاوت معنی‌داری بین گروه تراکم جانبی و تراکم عمودی با System B وجود نداشت (564/0=P).

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه گروه‌های تراکم جانبی و System B نسبت به تک مخروط گوتاپرکا در پایان دوره 30 روزه مطالعه از مقاومت بالایی در برابر نشت تاجی برخوردار بودند.


سمانه آقازاده، حمیدرضا عظیمی لیسار، مهدی آشوری، محمد جواد خرازی‌فرد،
دوره 23، شماره 2 - ( 8-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه‌ حاضر جهت ارزیابی تأثیر ماتریکس استخوان دمینرالیزه‌ گاو  )زنوگرافت؛ (Demineralized Bone Matrix (DBM) در فرآیند ترمیم نقایص استخوان و مقایسه‌ آن با پودر استخوان دمینرالیزه‌ انسان (DBM انسان: آلوگرفت) که به صورت بالینی مورد استفاده قرار می‌گیرد، طراحی شده است.

روش بررسی: مطالعه بر روی 7 عدد خرگوش نر سفید نژاد نیوزلندی انجام گرفت. در ناحیه‌ درز میانی استخوان پاریتال هر خرگوش، سه نقص استخوانی بای‌کورتیکال به قطر 8‌ میلی‌متر با فرز ترفاین شماره 8 ایجاد شد. نقایص با مواد پیوندی به صورت تصادفی، پر شدند. یکی از نقایص در همه‌ خرگوش‌ها بدون ماده‌ پیوندی رها شد (به عنوان نقص کنترل). 3 ماه بعد ارزیابی هیستوپاتولوژیک در مورد میزان استخوان‌سازی انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از تست Friedman مقایسه‌ شدند و هنگامی که P-value کمتر از 05/0 بود، تستWilcoxon  (Boneferroni adjusted) برای مقایسه‌ دو به ‌دوی گروه‌ها به‌کار گرفته شد.

یافته‌ها: آنالیز آماری نشان داد که اختلاف بین نمونه‌های گروه محتوی DBM گاو با گروه کنترل (03/0P=) و DBM انسان با گروه کنترل (02/0P=) از جهت آماری معنی‌دار بود، اما اختلاف بین گروه‌های DBM گاو و DBM انسان معنی‌دار نبود (87/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه ترمیم رضایت‌بخشی را در نقایص استخوان پاریتال خرگوش که با DBM گاو پر شده بودند، نشان داد. میزان بهبودی در این نقایص با بهبودی نقایص استخوانی پرشده با DBM انسان که به صورت بالینی مورد استفاده قرار می‌گیرد، قابل مقایسه بود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb