جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای خورسند

فریده حقیقتی، افشین خورسند،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1373 )
چکیده

سندرم Albright یافته نادری می باشد که معمولا در سالهای اولیه زندگی بصورت خمیده شدن و یا ضخامت زیاد استخوانهای دراز مشخص می شود، در دخترها اختلالات غدد آندوکرین و بخصوص بلوغ زودرس از علائم شایع می باشد، وجود پیگمانهای قهوه ای رنگ پوستی جز دیگر این سندرم را تشکیل می دهد. در بیماری که مورد بحث قرار می گیرد وجود پیگمانهای مشخص مخاطی به همراه پیگمانهای پوستی یافته ای جالب توجه، محسوب می گردد. این بیماری اتیولوژی و پاتوژنز معینی نداشته و از نظر هیستوپاتولوژی به اشکال گوناگون دیده می شود. بیماری در حقیقت عبارت است از جانشینی بافت استخوانی با نسج همبندی فیبروزه که درجات مختلفی از تحلیل و ترمیم استخوان نیز در ضایعه قابل تشخیص است.


افشین خورسند، یدالله سلیمانی شایسته، احمدرضا طلایی‌پور، امیرحسین نگارش،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: یکی از مشکلات درمان بیماریهای پریودنتال، گسترش بیماری به ناحیه انشعاب ریشه‌ها می‌باشد. روشهای متعددی برای درمان این ضایعات مطرح گردیده است. این روشها شامل درمانهای Resective, Conservative و Regenerative می‌باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش بازسازی شامل روش موقعیت‌دادن کرونالی فلپ و استفاده از ماده آلوگرفت Demineralized Bone Matrix (Dynagraft) به منظور بازسازی استخوان در درگیری فورکیشن درجه II فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه Randomized Controlled Clinical Trial که به صورت دو سویه‌کور انجام شد, ‌12 نفر از مراجعه‌کنندگان به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (9 زن و 3 مرد) که در محدوده سنی 25 تا 40 سال بودند, مورد بررسی قرار گرفتند؛ این افراد دارای درگیری فورکای درجه II مولرهای فک پایین (طبقه‌بندی Glickman) به صورت Bilateral بودند. مولرهای یک طرف توسط ماده پیوندی Dynagraft و طرف مقابل توسط روش موقعیت دادن کرونالی فلپ مورد درمان قرار گرفتند. متغیرهای عمق پاکت (PPD), سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، لثه کراتینیزه (KG) و عمق پروبینگ افقی (HPD) در زمان عمل, 3 و 6 ماه پس از جراحی اندازه‌گیری و ثبت شدند. همچنین به منظور بررسی تغییرات رادیوگرافیک استخوان و نیز تأیید یافته‌های حاصل از اندازه‌گیریهای کلینیکی در مقاطع زمانی فوق, رادیوگرافی RVG نیز انجام شد. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Paired t انجام شد.
یافته‌ها: میانگین کاهش PPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 75/1 و 25/2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 26/1 و 27/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین Attachment Gain 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 1/1 و 5/1 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 2/0 میلیمتر و 3/0 میلیمتر بود. میانگین کاهش لثه کراتینیزه 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 5/0 و 6/0 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 1/1 میلیمتر و 1/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین کاهش HPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 55/1 و 2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 55/0 و 55/0 میلیمتر بود (01/0P<). رادیوگرافی RVG تهیه شده از نواحی فوق 3 و 6 ماه بعد از عمل نشانگر تأیید تغییرات ایجادشده طبق یافته‌های حاصل از اندازه‌گیریهای کلینیکی بود؛ به گونه‌ای که ترمیم استخوان (Bone Filling) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بهتر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه, می‌توان استفاده از ماده پیوندی (Dynagraft) DBM را به عنوان روشی مناسب برای درمان ضایعات درجه II مولرهای فک پایین توصیه نمود. به هر حال مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر، مشاهدات طولانی‌ مدت‌تر و نیز بررسی بافت‌شناختی برای ارزیابی کامل این گونه روشهای بازسازی و پتانسیل آنها برای ترمیم درگیری فورکا مورد نیاز است.


علی اکبر خوشخونژاد، افشین خورسند، فهیمه رستگار،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده

بیان مسأله: معمولاً برای کنترل درد پس از جراحیهای پریودنتال در بیشتر موارد از مسکن‌های سیستمیک استفاده می‌شود که از جمله معایب این درمان دیر اثر بودن آنها و خطر عوارض جانبی می‌باشد. دهانشویه‌ بنزیدامین هیدروکلراید، داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی با اثر بی‌حس‌کنندگی موضعی می‌باشد. عوارض جانبی آن نادر و شامل کرختی و سوزش مخاط می‌باشد. بنزیدامین  اثرات دارویی خود را بسیار سریع بروز می‌دهد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه‌ بنزیدامین و استامینوفن کدئین در کاهش درد پس از جراحیهای پریود‌نتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی انجام شد, 18 بیمار از مراجعه‌کنندگان به بخش پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. این بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه یا متوسط بودند و حداقل در دو ناحیه از دهان نیاز به جراحی داشتند. ضایعات در دو ناحیه تا حد امکان با هم مشابه بودند. برای بیماران پس از مرحله اول جراحی, دهانشویه بنزیدامین هیدروکلرید و پس از مرحله دوم جراحی (ناحیه بعدی) استامینوفن کدئین تجویز شد. میزان کاهش درد با استفاده از نمودارVisual Analog Scale (VAS) سنجیده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری غیرپارامتری Wilcoxon-Signed,Mann Whitney انجام شد.
یافته‌ها: بین اثر ضددرد بنزیدامین هیدروکلراید و استامینوفن کدئین پس از جراحیهای پریودنتال اختلاف معنی‌داری وجود داشت؛ به عبارت دیگر میزان درد به دنبال مصرف استامینوفن کدئین کمتر از موقعی بود که بنزیدامین استفاده شده بود (008/0P=). بین اثر ضددرد بنزیدامین ‌هیدروکلراید و استامینوفن‌کدئین پس‌از‌جراحی در بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه (1/0P=) و در بیمارانی که استئوپلاستی برای آنها انجام شد (31/0P= و یا در مواردی که تصحیح استخوان انجام‌نشد (18/0P=), اختلاف معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: در بیمارانی که احتمال درد کمی پس از جراحی در آنها وجود دارد, مثل بیماران مبتلا به پریودنتیت اولیه، بیمارانی که برای آنها استئوپلاستی انجام شده و یا بیمارانی که تصحیح استخوان برای آنها انجام نشده است, می‌توان بنزیدامین را به عنوان مسکن تجویز نمود؛ در سایر موارد جراحی, بهتر است به منظور کاهش در مصرف مسکن سیستمیک، دهان‌شویه بنزیدامین هیدروکلراید را به همراه استامینوفن کدئین تجویز نمود.


افشین خورسند، مژگان پاک نژاد، فاطمه وکیلی،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:  در پیشرفت بیماریهای پریودنتال، ریسک فاکتورهای متعددی به طور مستقیم تأثیر دارند، همچنین برخی بیماریهای سیستمیک به طور غیر مستقیم به عنوان فاکتور مستعد کننده در جهت وخامت آنها عمل می‌کنند. یکی از این فاکتورها استئوپروز یا پوکی استخوان است که از عمده‌ترین دلایل آن، رکود فعالیت فیزیکی به خصوص در زنان postmenopause می‌باشد و در کشور ما تقریباً رو به افزایش است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی وضعیت پریودنتال خانمهای مبتلا به استئوپروز و استئوپنی مراجعه‌ کننده به بخش سنجش تراکم استخوان بیمارستان لقمان در سال 1382 و مقایسه آن با گروه کنترل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهد براساس بررسی BMD(Bone Mineral Density) یا تراکم استخوانهای کمر و ران با روش DEXA (Dual Energy XRay Absorptiometry) انجام شد. 60 نفر از افراد مراجعه کننده به بخش دانسیتومتری یا سنجش تراکم استخوان بیمارستان لقمان به طور تصادفی انتخاب و به سه گروه 20 نفری استئوپروتیک، استئوپنیک و نرمال تقسیم شدند. پس از بررسی رادیوگرافی و معاینات کلینیکی اندکس‌های پریودنتال شامل PI (Plaque Index)، TL (Tooth Loss)، GR (Gingival Recession)، PPD (Pocket Depth Probing)، PBI (Papilla Bleeding Index) ارزیابی شد. یافته‌ها با استفاده از آزمونهای کروسکال‌والیس و دان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: شاخصهای PBI، PI و TL به طور معنی‌داری در گروه استئوپروتیک بیش از گروه استئوپنیک و نرمال بود، ولی در مورد PPD تفاوتی بین سه گروه مشاهده نشد. به دلیل ناچیز بودن تحلیل لثه در افراد مورد مطالعه این شاخص مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار نگرفت.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد، استئوپروز تأثیری در افزایش بروز بیماری پریودونتال نداشته باشد، زیرا بیشتر از این که بر روی کمیت استخوان تأثیر داشته باشد، بر روی کیفیت آن مؤثر است. در مبتلایان به استئوپروز معمولاً کمبود کلسیم و بالا رفتن سن منجر به کاهش فعالیت جسمانی شده و بهداشت بیمار تحت تأثیر قرار می‌گیرد، بنابراین تظاهرات پریودونتال با خونریزی از لثه یا ژنژیویت بروز می‌کند.


یدالله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، بهروز حبیبی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از چالش‌های علم پریودنتیکس زیبایی و به خصوص بازسازی پاپیلای بین دندانی از دست رفته می‌باشد. تاکنون تکنیک‌های متفاوتی جهت بازسازی پاپیلا ابداع و تجربه شده است که از نظر ثبات نتایج بدست آمده، به طور کامل قابل پیش‌بینی نیستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه‌ امکان بازسازی پاپیلای بین دندانی توسط پیوند بافت همبند با و بدون استفاده از ماده Emdogain در بیماران مبتلا به این عارضه انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 40 پاپی تحلیل رفتهClass II (طبقه‌بندی (Nordland Tarnowدر 18 بیمار (14زن و 4مرد) مورد مطالعه قرار گرفتند. پاپی‌ها به طور تصادفی به دو گروه درمانی تقسیم شدند. گروه تست بوسیله پیوند بافت همبند و Emdogain و گروه کنترل به وسیله پیوند بافت همبند به تنهایی، تحت درمان قرار گرفتند. شاخص‌های پریودنتال شامل ارتفاع پاپیلا (فاصله عمودی رأس پاپیلا تا سمت اپیکال نقطه تماس بین دندانی یا (PH)، عمق پاکت پریودنتال (PPD) و سطح چسبندگی بالینی (CAL) قبل از درمان و 3 و 6 ماه بعد از درمان اندازه‌گیری شدند. در روز دهم و ماه اول پس از درمان فقط ارتفاع پاپیلا اندازه‌گیری شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون اندازه‌های تکراری (repeated measures) با 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری استفاده شد.

یافته‌ها: در گروه کنترل میانگین ارتفاع پاپیلا از 89/0 38/3 به 93/0 85/2 در ماه سوم و 95/0 90/2 در ماه ششم رسید. میانگین PPD از 68/0 8/2 به 70/0 55/2 در ماه سوم و 25/1  06/3 در ماه ششم رسید. میانگین CAL از 29/1 88/3 به 25/1 79/3 در ماه سوم و 44/1 11/4 در ماه ششم رسید. در گروه با emdogain میانگین ارتفاع پاپیلا از 91/0 98/2 به 55/1 45/2 در ماه سوم و 48/1 55/2 در ماه ششم رسید. میانگین PPD از 49/1 75/2 به 38/1 63/2 در ماه سوم و 39/1 88/2 در ماه ششم رسید. میانگین CAL از 24/1 75/3 به 45/1 01/4 در ماه سوم و 63/1 28/4 در ماه ششم رسید. آزمون اندازه‌های تکراری تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه درمانی از نظر مقادیر ارتفاع پاپیلا، PPD و CAL نشان نداد.

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه، کاربرد پیوند آزاد بافت همبندی با یا بدون emdogain در بازسازی ارتفاع پاپیلای بین دندانی، کاهش PPD و بهبود CAL تفاوت معنی‌داری با هم ندارند و افزایش ارتفاع ایجاد شده در پاپیلا در هر دو گروه از نظر کلینیکی به حدی نبود که رضایت بیمار را جلب نماید.


یدالله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، سمانه مهویدی زاده، مجید نصیری،
دوره 23، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ضایعات استخوانی اینترابونی (Intra bony) یکی از مشکلات مهم بیماری‌های پریودنتال می‌باشد. در چند سال اخیر مواد رژنراتیوسنتتیک ازجمله Cerasorb به عنوان عامل احتمالی افزایش بازسازی پریودنتال جهت درمان این ضایعات مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی درمان ضایعات استخوانی دو به سه دیواره پریودنتال بااستفاده از Cerasorb (بتا- تری کلسیم فسفات خالص) درمقایسه با Bone Graft Autogenous (A.B.G)
(به عنوان استاندارد طلایی) بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مداخله‌ای (Interventional) یا کارآزمایی بالینی (Randomized Clinical Trial) می‌باشد. 24 ضایعه استخوانی دو به سه دیواره پریودنتال به طریقه Double blind انتخاب شدند. ضایعات به طور تصادفی با انداختن سکه به دو گروه (تست و کنترل) تقسیم شدند. در گروه کنترل ضایعات با روش Bone Graft Autogenous و در گروه تست با استفاده از Cerasorb درمان شدند. در زمان جراحی و 3 ماه، 6 ماه و یک سال بعد پیگیری انجام گرفت و ارزیابی کلینیکی و رادیوگرافیک انجام شد. به وسیله آزمون آماری Paired t-test تفاوت اندازه‌گیری‌های قبل و بعد از عمل و توسط آزمون t مستقل تغییرات پارامتریک اندازه‌گیری شده بین دو گروه مقایسه شدند. متغیرهای غیر پارامتریک توسط آزمون Wilcoxon و Mann- Whitenyمورد بررسی قرارگرفتند. 05/0>P به عنوان سطح معنی‌داری درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: متوسط تغییرات حاصل در چهار متغیر عمق پاکت (PPD)، سطح چسبندگی کلینیکی (PAL)، ارتفاع کرست استخوان از CEJ (Bone level) و دانستیه استخوان (Bone Density) در ارزیابی‌های 3 ماه و 6 ماه و یک سال پس از جراحی درگروه تست و کنترل اختلاف معنی‌داری نشان نداد (05/0P>). همچنین در هر گروه اختلاف معنی‌داری قبل و بعد از جراحی در 4 پارامتر مشاهده شد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: از آنجا که نتایج حاصل از درمان با Cerasorb در تمام پارامتر‌های بررسی شده مشابه با A.B.G می‌باشد در نتیجه می‌توان استفاده از Cerasorb را به عنوان یکی از روش‌های مناسب جهت درمان ضایعات دو به سه دیواره پریودنتال پیشنهاد نمود.


حسنیه یوسفی فخر، یداله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، مهرداد پنج نوش، محمدجواد خرازی فرد، محدثه حیدری،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ثبات اولیه در موفقیت درمان ایمپلنت‌های دندانی و ایجاد استئواینتگریشن، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه ثبات ایمپلنت و میزان تحلیل کرستال استخوان در تکنیک استئوتوم و تکنیک رایج قراردهی ایمپلنت بود.
روش بررسی: در این مطالعه 26 ایمپلنت در ناحیه قدامی ماگزیلا در 13 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. ایمپلنت‌های TBR (Toulouse, France) با قطر 5/3 و طول 5/10 یا 12 میلی متر قرارداده شد. بلافاصله بعد از قرارگیری ایمپلنت‌ها و سه ماه بعد میزان ثبات ایمپلنت با استفاده از Ostell mentor ثبت شد. بلافاصله در روز جراحی، سه ماه و شش ماه بعد از آن رادیوگرافی پری اپیکال برای بررسی میزان تحلیل استخوان تهیه شد. از تست‌های آماری P‏aired t-test و Wilcoxon signed Rank test جهت آنالیز آماری داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: تفاوت آماری قابل ملاحظه‌ای در میزان ثبات در بین دو روش درمانی وجود نداشت. میزان تحلیل استخوان در گروه استئوتوم در سه ماه بعد از جراحی بیشتر از روش درمان رایج بود (001/0P<)  اما بعد از شش ماه تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت. (678/0P=)
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن محدودیت‌های این مطالعه، تکنیک استئوتوم می‌تواند در نواحی دارای ضخامت ناکافی استخوان به عنوان یک روش درمانی در نظر گرفته شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb