جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای رازقی

صغری یاسائی، حسین عقیلی، داوود رازقی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: دستگاه‌ فانکشنال به تعدادی از دستگاه‌های متحرک یا ثابت گفته می‌شود که موقعیت مندیبل را در ابعاد ساژیتالی و ورتیکالی تغییر داده و باعث تغییرات ارتوپدیک و ارتودنتیک می‌شود. علیرغم تاریخچه طولانی دستگاه‌های فانکشنال هنوز اثرات و عملکرد این دستگاه‌ها مورد اختلاف نظر می‌باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات اسکلتی و دندانی دستگاه Fa II در بیماران دارای مال‌اکلوژن class II همراه با کمبود رشد مندیبل بود.
روش‌بررسی: در این کارآزمایی بالینی قبل و بعد، 35 بیمار دارای مال‌اکلوژن class II div I مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران حداقل 11 ماه تحت درمان با دستگاه Fa II بودند. محدوده سنی دختران 10-13 سال و پسران 11-14 سال بود. از آنالیز ترکیبی برای تعیین اثرات دندانی و اسکلتی استفاده شد. از آنالیز Paired T برای مقایسه میانگین قبل و بعد از درمان استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در این مطالعه تفاوت معنی‌داری در ارتفاع قدام و خلف صورت، رویش دندان‌های خلفی بالا و پایین و انسیزورهای بالا، طول بدنه مندیبل، زاویه ANB، IMPA و 1 to SNقبل و بعد از درمان مشاهده شد. در الگوی رشد صورتی بیماران تغییر معنی‌داری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: دستگاه فانکشنال Fa II باعث تاثیرات درمانی قابل ملاحظه‌ای بر روی اجزا دندانی و اسکلتی مجموعه صورتی جمجمه‌ای و بهبود روابط فکین و دندان‌ها می‌شود.


محمدرضا خامی، انسیه اخگری، آناهیتا مسکوچی، رضا یزدانی، سیمین‌زهرا محبی محبی، افسانه پاکدامن، سمانه رازقی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی نیاز به آموزش و دانش خود ارزیابی دندانپزشکان در زمینه مباحث مربوط به مدیریت مطب دندانپزشکی بود.

روش بررسی: ابتدا با حضور 5 نفر از اعضای هیات علمی گروه سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی (دانشکده دندانپزشکی) دانشگاه تهران و چهار دندانپزشک دارای تجربه اجرایی و تحقیقاتی به روش بحث گروهی و بارش افکار، عناوین و مباحثی برای آموزش اصول مطب‌داری موفق به دندانپزشکان طراحی شد. در مرحله بعد پرسشنامه‌ای برای سنجش میزان نیاز احساس شده توسط فراگیران برای یادگیری هر یک از مباحث و همچنین سنجش نظر فراگیران در خصوص میزان دانش خودشان در خصوص هر یک از مباحث طراحی شد. پرسشنامه بین 55 نفر دندانپزشک داوطلب توزیع شد و 46 نفر پرسشنامه‌های تکمیل شده را برگرداندند. جهت سنجش نتایج از آزمون آماری t-test و Chi-square استفاده شد.

یافته‌ها: در مجموع در مورد همه موضوعات ارایه شده، بیش از دوسوم دندانپزشکان اعتقاد داشتند نیاز زیادی به آموزش وجود دارد. درخصوص موضوعات ارگونومی و سلامت حرفه‌ای و همچنین اورژانس‌های پزشکی این میزان بالای 90 درصد بود. حدود 80 درصد دندانپزشکان از دید خودشان دانش زیادی در خصوص موضوع ایمنی و کنترل عفونت داشتند. از سوی دیگر 3/54 درصد آنان دانش کمی را در مورد قوانین و مقررات مربوط به فعالیت در حرفه دندانپزشکی گزارش کردند. نیاز به آموزش و دانش خود ارزیابی دندانپزشکان ارتباطی با سن، جنسیت و سابقه کاری آنان نداشت (05/0P>).

نتیجه‌گیری: دندانپزشکان لزوم آموزش چنین مباحثی را بالا ‌می‌دانستند و دانش خود را در مورد سرفصل‌های این دوره کم ارزیابی ‌می‌کردند که نشان از لزوم اجرای دوره‌های آموزشی در این زمینه دارد.


مهوش موسوی جزی، مهسا تراشی، مریم عبدالرازقی،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اثر بیماری‌های پریودنتال بر تمام افراد جامعه به یک شکل نمی‌باشد. در بعضی افراد ریسک فاکتور‌هایی وجود دارد که آن‌ها را نسبت به پیشرفت بیماری حساس‌تر می‌کند. ابتلا به پاتوژن‌های خاص، سیگار، دیابت کنترل نشده، ریسک ابتلا به پریودنتیت را افزایش می‌دهند. سایر فاکتور‌ها مثل استرس، افسردگی و اضطراب، هنوز به عنوان ریسک فاکتور قطعی درنظر گرفته نمی‌شوند. توجیه بیولوژیک این ارتباط به این صورت بیان می‌شود که شرایط روانی و مواجهه با عوامل استرس‌آور می‌تواند پاسخ ایمنی را تغییر دهد و فرد را در برابر پیشرفت بیماری حساس‌تر کند. هدف از این مطالعه مروری بر رابطه پریودنتال با فاکتور‌های روانی اضطراب و افسردگی بود.

  روش بررسی: تحقیق به روش مروری (Review Article) انجام گرفت. با کلمات کلیدی Periodontal disease, Anxiety, Depression در اینترنت سایت‌های مرتبط با مجلات دندانپزشکی و عمدتاً مجلات معتبر پریودنتولوژی و در Pubmed از سال‌های 1990 تا 2010 جستجوی مقالات و تحقیقات انجام شد.

  نتیجه‌گیری: بیشتر مطالعات منتشر شده از یک ارتباط مثبت بین پریودنتیت و فاکتور‌های روانی، اجتماعی متعدد حمایت می‌کنند. روش‌های مختلف زندگی، شرایط استرس‌آور، تغییرات هورمونی، سهل‌انگاری در رعایت بهداشت د‌هان و عادات نامناسب مثل سیگار کشیدن به عنوان عوامل مستعدکننده در بیماری‌های پریودنتال محسوب می‌گردد.


محمدرضا خامی، آرزو ابن احمدی، مینا احمدیان، سمانه رازقی، رضا یزدانی،
دوره 27، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: :مصرف دخانیات موجب مرگ سالانه 5 میلیون نفر در جهان می‌شود که این رقم در ایران طبق آمار وزارت بهداشت به 70 هزار نفر می‌رسد. با توجه به اینکه اکثریت مردم به طور مرتب به دندانپزشکان مراجعه می‌کنند ، می‌توان از این فرصت مناسب برای ارایه مشاوره‌های ترک دخانیات استفاده کرد. مطالعه حاضر با هدف بررسی دانش، نگرش و مهارت دانشجویان سال آخر دندانپزشکی دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی در خصوص کنترل دخانیات در مطب دندانپزشکی انجام شد.

  روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، جامعه مورد بررسی دانشجویان سال آخر دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی بود و روش نمونه‌گیری در این مطالعه به روش سرشماری بود و از پرسشنامه برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. پرسشنامه به تک تک دانشجویان شرکت کننده داده شد (93 نفر) که طی آن دانش، نگرش و مهارت دانشجویان دندانپزشکی بررسی گردید. جهت تحلیل نتایج از آزمون T-test استفاده گردید.

  یافته‌ها: در مجموع 93 دانشجو در این مطالعه شرکت کرده بودند (میزان پاسخ دهی 100%) میانگین نمره دانش در دو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران و شهید بهشتی (به ترتیب 5/17و 4/18، 09/0 P= )، و همچنین نگرش (به ترتیب 5/33 و 1/33، 80/0 P= ) با هم تفاوت معنی‌دار نداشت، اما در بخش مهارت
(به ترتیب: 9/11 و 6/16، 002/0 P= ) تفاوت نمره معنی‌دار بود.

  نتیجه‌گیری: علیرغم نگرش نسبتاً خوب دانشجویان دندانپزشکی در زمینه مشاوره ترک دخانیات، دانش و مهارت آنان در این زمینه دچار ضعف است. باید در دانشکده‌های دندانپزشکی برنامه‌های آموزشی مناسب در این زمینه اجرا شود.


سارا قدیمی، محمد رضا خامی، سمانه رازقی،
دوره 28، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده

  مقدمه: علی‌رغم کاهش چشمگیر پوسیدگی در دهه‌های گذشته، هنوز هم این بیماری یک مشکل سلامت عمومی به خصوص در کشورهای در حال توسعه است. در سال‌های اخیر، کاربرد ترکیبی لیزر و فلوراید به عنوان روشی نوین در پیشگیری از پوسیدگی معرفی شده است. هدف از مطالعه حاضر، مروری بر اثر کاربرد ترکیبی انواع لیزر همراه با فلوراید در پیشگیری از پوسیدگی دندانی بود.

  روش بررسی: برای انجام این مطالعه، مقالات چاپ شده در بانک‌های اطلاعاتی PubMed ، Google Scholar و EMBASE از سال 1990 تا 30 نوامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی از ترکیب‌های گوناگون استفاده شد. معیار ورود به مطالعه کلیه سطوح شواهد موجود بود. مقالاتی که تنها به زبان انگلیسی بودند مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات منتشر نشده بررسی نشدند.

  یافته‌ها: مقالات متعددی با هدف بررسی اثر لیزر به تنهایی و یا در ترکیب با فلوراید موضعی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینای دندان یافت شد. اکثر این مطالعات این اثر ترکیبی را بر روی دندان‌های دایمی بررسی کرده بودند و مطالعات در زمینه دندان‌های شیری بسیار اندک بود. در مجموع بیشتر مطالعات تأکید کرده بودند که اثر ترکیبی لیزر با فلوراید موضعی تأثیری به مراتب بیشتر از لیزر یا فلوراید تراپی موضعی هر یک به تنهایی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینا دارد.

  نتیجه‌گیری: تابش لیزر در ترکیب با فلوراید موضعی روی سطوح مینایی دندان‌های دایمی بهترین حفاظت در برابر شروع و پیشرفت پوسیدگی فراهم می‌آورد. اما مطالعات بیشتر آزمایشگاهی و کلینیکی بر روی دندان‌های شیری در این زمینه لازم است.


سمانه رازقی، سارا قدیمی، سیمین زهرا محبی، فاطمه اقبالی مقدم،
دوره 29، شماره 3 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش‌های موثر در کاهش شیوع پوسیدگی، آموزش سلامت دهان است. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر دو مداخله آموزشی در رابطه با پیشگیری از پوسیدگی زودرس کودکی بر عملکرد خود اظهار والدین کودکان 5-2 ساله دریافت کننده درمان دندانپزشکی تحت بیهوشی عمومی بود.

روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای 37 زوج کودک و مادر در دو گروه مداخله شامل گروه پمفلت و گروه پمفلت همراه با یادآور ارزیابی شدند. پرسشنامه استاندارد در دو نوبت در آغاز مطالعه و سه ماه پس از انجام مداخلات، توسط مادران تکمیل شد. فرم معاینه وضعیت دهان و دندان کودکان، شامل شاخص بهداشت دهان ساده شده، وضعیت پوسیدگی دندان، و وجود ضایعات سفید، قبل از شروع درمان دندانپزشکی و سه ماه بعد از درمان تحت بیهوشی، برای کلیه کودکان تکمیل شد. در این فاصله زمانی در یکی از گروه‌ها یادآوری به صورت تماس تلفنی هر ماه یکبار صورت می‌گرفت. نتایج درنهایت به منظور مقایسه پاسخ‌ها در پیش و پس آزمون مورد آنالیز آماری قرار گرفت. از نرم‌افزار SPSS V22 برای ورود اطلاعات و آزمون‌های آماری Wilcoxon Signed Ranks Test و Mann-Whitney Test استفاده شد.

یافته‌ها: مقایسه هر یک از گروه‌ها قبل و بعد از مداخله نشان داد که در هر دو گروه توانایی خود اظهار مادر در رابطه با وادار کردن کودک به دوبار مسواک زدن در روز و نیز دفعات مسواک زدن کودک بیش از یک بار در روز به طور معنی‌داری افزایش یافته است (001/0=P و 03/0=P). شاخص بهداشت دهان ساده شده بعد از مداخلات بین دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. اما در هر دو گروه سه ماه پس از مداخلات به طور معنی‌داری کاهش یافته بود (003/0=P). میانگین تعداد white spot در ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه به طور معنی‌داری کاهش داشت. در زمینه عملکرد خود اظهار مادران پس از مداخلات تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<P).

نتیجه‌گیری: کاربرد ابزار آموزشی پمفلت با یا بدون یادآوری اثر مشابهی در طول سه ماه بر بهبود عملکرد خود اظهار مادران در خصوص بهداشت دهان و دندان کودکان داشت.


محمد رضا خامی، هومن کشاورز، سمانه رازقی،
دوره 30، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: نظرات دانشجویان در مورد محتوا، ساختار و کیفیت آموزش‌های دریافتی جزیی اساسی در ارزیابی همه جانبه برنامه آموزشی است و منبع اطلاعاتی مهمی برای سیاست گزاری‌ها به شمار می‌رود. در این مطالعه سعی ما بر این بوده است تا با ارزیابی‌ نظرات دانشجویان سال آخر دانشکده‌های دندانپزشکی کشور درباره برنامه آموزشی دوره عمومی دندانپزشکی تا حد امکان به تدوین، پایش و ارزیابی برنامه آموزشی جدید به صورت مطلوب کمک کنیم.

روش بررسی: این مطالعه به صورت یک مطالعه مقطعی پرسشنامه‌ای در سال تحصیلی 90-1389 انجام شد. جمعیت مورد مطالعه، دانشجویان سال آخر رشته دندانپزشکی در 15 دانشکده دولتی سطح کشور بودند. در دانشکده‌های مورد مطالعه، همه دانشجویان سال آخر برای شرکت در مطالعه دعوت شدند. آنالیزهای آماری به وسیله آزمون کای دو انجام شد.

یافته‌ها: در مجموع 432 دانشجو (4/68 درصد دختر) در مطالعه شرکت کردند. 4/72 درصد از پاسخ دهندگان (7/60 درصد از پسران و 6/77 درصد از دختران، 001/0P=) اعتقاد داشتند که آموزش دوره دندانپزشکی عمومی کاملاً ناکافی یا ناکافی بوده است. فقط حدود یک سوم از دانشجویان معتقد بودند که روش‌های تدریس مناسب یا کاملاً مناسب هستند.

نتیجه‌گیری: به طور کلی، به نظر می‌رسد که آموزش دوره دندانپزشکی عمومی از دید دانشجویان دندانپزشکی، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ روش‌های تدریس وضعیت مناسبی نداشته است. این مسأله لزوم بازنگری برنامه آموزشی دندانپزشکی عمومی را بیش از پیش روشن می‌سازد.


سمانه رازقی، مهدیا غلامی، سیمین زهرا محبی، مهگل مشایخی،
دوره 30، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: ضربه به دندان‌های ثنایای ‌دایمی و شیری در دوره کودکی بسیار شایع است. کنترل اورژانس چنین شرایطی وابسته به دانش افراد غیر حرفه‌ای، مانند آموزگارانی است که معمولاً در محل حادثه حضور دارند. هدف این مطالعه ارزیابی دانش و عملکرد خوداظهار آموزگاران مدارس ابتدایی شهرستان اراک در رابطه با نحوه اداره اورژانس صدمات دندانی بود.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی 624 نفر از آموزگاران مدارس ابتدایی شهرستان اراک به صورت سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. پرسشنامه‌ای بدون نام حاوی سؤالاتی در رابطه با اطلاعات دموگرافیک، سابقه مواجهه قبلی با صدمات تروماتیک دندانی، دانش معلمان در رابطه با نحوه مدیریت اورژانس صدمات دندانی و نیز عملکرد معلمان در برخورد با صدمات تروماتیک دندانی در اختیار آموزگاران قرارگرفت. پرسشنامه‌ها در بین آموزگاران شرکت کننده پخش شد و پس از تکمیل توسط آموزگاران در همان روز جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و توسط آزمون رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

یافته‌ها: در مجموع 292 پرسش نامه تکمیل شده (با درصد پاسخگویی 8/46%) جمع آوری شد. میانگین نمره دانش کسب شده از مجموع 10 نمره قابل کسب، 69/1±65/2 و میانگین نمره عملکرد از مجموع 8 نمره قابل کسب، 04/2±46/3 بود. در بین متغیرهای دموگرافیک در خصوص اداره اورژانس ترومای دندانی، تنها میزان تحصیلات با دانش آموزگاران ارتباط معنی‌دار داشت (001/0>P). رابطه معنی‌داری بین عملکرد آموزگاران با هیچ یک از عوامل دموگرافیک مشاهده نشد. ضریب همبستگی بین نمره دانش و نمره عملکرد آموزگاران 2/0 بود.

نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر بیانگر ناکافی بودن سطح آگاهی آموزگاران مدارس ابتدایی در زمینه آسیب‌های ناشی از ضربه به دندان‌ها است. به علاوه نقص آشکاری در عملکرد درصد بالایی از افراد به هنگام مواجهه با صدمات دندانی مشاهده شد.


ساناز صفری، مهدیا غلامی، سمانه رازقی،
دوره 31، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: پرسشنامه بررسی ترس کودکان- زیر شاخه دندانپزشکی (CFSS-DS) به عنوان محبوب‌ترین ابزار موجود جهت بررسی میزان ترس از اعمال دندانپزشکی در کودکان است. هدف از این مطالعه تهیه نسخه فارسی این پرسشنامه در کودکان 12-8 ساله ساکن تهران بود.
روش بررسی: ابتدا پرسشنامه به فارسی و سپس به انگلیسی برگردانده شد. با تأیید نسخه باز ترجمه، نسخه فارسی به عنوان ابزار نهایی در نظر گرفته شد و روایی ظاهری و محتوایی آن محاسبه گردید. جهت بررسی پایایی پرسشنامه از روش آزمون- باز آزمون استفاده شد. بدین منظور، 287 دانش آموز دختر 8 تا 12 ساله از 7 مدرسه منطقه 6 شهر تهران در دو نوبت به فاصله هفت روز، مصاحبه شدند. سپس ضریب همبستگی درون خوشه‌ای (ICC) و درصد توافق سؤالات محاسبه گردید. نمره ترس با دامنه 13 تا 65 محاسبه و به عددی بین 0 تا 100 تبدیل شد. ارتباط متغیرهای مستقل شامل سن، سابقه بستری در بیمارستان، زمان آخرین مراجعه به پزشک و سابقه درمان دندانپزشکی با نمره ترس با استفاده از رگرسیون خطی بررسی گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره ترس 52/20 به دست آمد. بین نمره ترس از اعمال دندانپزشکی با زمان آخرین مراجعه به پزشک (04/0P=) و سابقه درمان دندانپزشکی (001/0>P) اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت. در ارتباط با پایایی ابزار، درصد توافق همه سؤالات بالای 80 درصد بود. همچنین برای تک تک سؤالات، کاپا بین متوسط تا خوب و ICC خوب و بسیار خوب بود (4/0به بالا).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد نسخه فارسی پرسشنامه CFF-DS در کودکان 12-8 ساله روا و پایا بود.

یوسف احمدپور، سیمین زهرا محبی، سمانه رازقی،
دوره 33، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ترس و اضطراب دندانپزشکی می‌تواند مانعی برای مراقبت‌های دندانپزشکی و در نتیجه سلامت ناکافی دهان و دندان در افراد باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین میزان اضطراب و ترس از دندانپزشکی در بالغین مراجعه کننده به کلینیک تخصصی دانشکده‌ دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با وضعیت پوسیدگی‌های دندانی و عواقب بالینی پوسیدگی‌های درمان نشده بود.
روش بررسی: تحقیق به صورت مقطعی و توصیفی- تحلیلی روی مراجعین بالای 18 سال در سال 1398-1397 انجام شد. برای تعیین میزان ترس و اضطراب دندانپزشکی به ترتیب از دو پرسشنامه‌ استاندارد شامل شاخص ارزیابی ترس از دندانپزشکی (Dental Fear Scale) و شاخص اندازه گیری اضطراب دندانپزشکی اصلاح شده (Modified Dental Anxiety Scale) استفاده شد. متغیرهای دموگرافیک بیماران ثبت گردید و وضعیت پوسیدگی‌های دندانی و عواقب بالینی پوسیدگی‌های درمان نشده، به ترتیب با شاخص‌های DMFT (Decayed, Missing, and Filled Teeth) و PUFA (Pulpal involvement, Ulceration caused by dislocated tooth fragments, Fistula and Abscess) ندازه‌ گیری شدند. به منظور آنالیز آماری داده‌ها از آزمون همبستگی Pearson و مدل رگرسیون خطی چند گانه با روش Backward استفاده شد.
یافته‌ها: در مجموع 283 فرد بالغ با میانگین سنی 8/11±6/38 سال در این تحقیق ارزیابی شدند. میانگین نمرات اضطراب و ترس دندانپزشکی افراد به ترتیب برابر 49/4±04/12 و 87/33±16/41 بود. میزان تحصیلات به صورت معکوس (03/0=P، 14/0-=β) و وضعیت تأهل به صورت مستقیم (01/0=P، 17/0=β) رابطه معنی‌داری با میزان اضطراب داشتند. همچنین تأهل در میزان ترس از دندانپزشکی اثر معنی‌دار داشت (001/0>P، 25/0=β). همبستگی مستقیم و معنی‌داری بین اضطراب دندانپزشکی و اجزای D (001/0>P، 36/0=r) و M (02/0=P، 14/0=r) از شاخص DMFT دیده شد و ارتباط اضطراب دندانپزشکی و جزء U از شاخص PUFA معکوس و معنی‌دار (045/0=P،  12/0-=r) بود. ارتباط بین ترس دندانپزشکی با اجزای D (001/0>P، 36/0=r) و M (001/0>P، 23/0=r) از شاخص DMFT معنی‌دار و مستقیم بود.
نتیجه‌گیری: اضطراب دندانپزشکی در حد متوسط بود، اما ترس از دندانپزشکی چندان شایع نبود. اضطراب و ترس با وضعیت پوسیدگی دندان‌ها ارتباط داشت. با افزایش نمرات اضطراب و ترس، شاخص‌های پوسیدگی دندانی در نمونه‌ها افزایش می‌یافت.

سارا پورشهیدی، شیوا شیرازیان، پریسا ترابیان، سمانه رازقی، احمدرضا شمشیری،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: دندانپزشکان با بیشترین خطر ابتلا در دوران پاندمی کوید مواجه بودند. تربیت دانشجویان توانمند اولین وظیفه دانشکده دندانپزشکی است، برای غلبه بر مشکلات ایجاد شده، ضروری است کاستی‌های آموزشی ایجاد شده شناخته شوند. هدف از این مطالعه تعیین دیدگاه دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران سال 1400-1399 در خصوص توانمندی‌های مورد انتظار کسب شده در مقطع بالینی دوره دندانپزشکی عمومی در دوران پاندمی کرونا بوده است تا در دوران پساکرونا بتوان در راستای جبران نقایص موجود برنامه ریزی‌های آموزشی لازم را انجام داد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران سال 1399-1400، در ۳ مرحله طراحی چک لیست، روان سنجی (که توسط تیمی متشکل از 4 نفر از مسؤولین آموزشی دانشکده (شامل معاون آموزشی دانشکده، مدیر دفتر توسعه آموزش، کارشناس آموزش و کارشناس دفتر توسعه آموزش) و دو نفراز اعضای هیات علمی دانشکده دندانپزشکی و متخصص در حوزه آموزش پزشکی انجام شد) و نظر سنجی از دانشجویان سال‌های سوم، چهارم، پنجم و ششم دندانپزشکی عمومی در مورد واحد دندانپزشکی عمومی در مورد واحد‌های درسی پری- کلینیک/بالینی انجام شد. روایی محتوایی با استفاده از نظر متخصصان و پایایی با ضریب همبستگی درون خوشه‌ای (ICC) بررسی شد. سپس پرسشنامه‌های طراحی شده به صورت گوگل فرم و به روش سرشماری در اختیار کلیه دانشجویان دوره عمومی دندانپزشکی در مقطع بالینی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفت. در نهایت پس از جمع آوری داده‌ها، آنالیز اماری با استفاده از داده‌های توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار ارایه شد و نتایج به مدیران گروه ارسال شد.
یافته‌ها: روایی محتوایی به صورت کیفی با استفاده از نظر متخصصان و پایایی با ضریب همبستگی درون خوشه‌ای (ICC) بالای بررسی شد که نشان دهنده روایی و پایایی مطلوب (بالای 79/0) بود. 122 دانشجو (نرخ پاسخ دهی: 53%) در مقطع بالینی فرم‌های مربوط به واحد‌های پیش- بالینی/بالینی گذرانده شده در دوران کوید را تکمیل کردند. دروس مبانی- پروتز-پارسیل، جراحی 1 و ترمیمی 3 بیشترین نیاز به آموزش بیشتر را داشته‌اند و مبانی - پروتز - پارسیل، جراحی 1 و جراحی 4 با وجود آموزش کافی، بیشترین نیاز به تمرین عملی را جهت کسب توانمندی لازم داشته اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه دروسی که دانشجویان در آن‌ها نیاز به تمرین بیشتر احساس کردند در سطوح مختلفی از پری کلینک و کلینیک بودند، این موضوع مبین این است که شاید مشکل مواجهه با بیمار به دلیل کرونا تنها علت موجود نباشد. لذا ضمن برنامه ‌ریزی آموزشی جهت رفع نیاز دانشجویان شرکت کننده تکرار مطالعات مشابه در شرایط پسا کرونا هم ضروری به نظر می‌رسد. از سوی دیگر این روش برای نیاز سنجی آموزشی برای دوره‌های آموزش مداوم نیز می‌تواند کمک کننده باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb