جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای رنجبر

مژگان پاک نژاد، رضا رنجبر،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

فاکتورهای رشدی دسته ای از مدیاتورهای بیولوژیکی هستند که نقش کلیدی در پرولیفراسیون، کموتاکسی و دیفرانسیاسیون سلولها دارند. آنها از طریق رسپتورهای خاصی که بر روی سطح سلولها قرار گرفته اند عمل کرده و مراحل Healing را هدایت می کنند. فاکتورهای رشد را می توان هورمونهایی خواند که به داخل جریان خودن آزاد نشده و صرفا بطور موضعی عمل می کنند؛ بعضی از این فاکتورها موجب تغییر زودرس فاز G0 به G1 در طی تقسیم سلولی شده و حتی توانایی تحریک سنتز DNA در سلولهای مناسب را دارند. این مدیاتورها ابتدا توسط سلولهایی چون فیبروبلاست، سلولهای اندوتلیالی، ماکروفاژها و پلاکتها ترشح شده و بر این اساس شامل انواع مختلفی به شرح زیر می باشد: فاکتورهای رشد ناشی از پلاکت ها (PDGF)، فاکتور رشد (IGF) مشابه انسولین، TGF) Transforming Growth Factor) و (?,? Bone Morphogenetic protein (BMPs که در این میان BMPs تقریبا از مهمترین فاکتورها محسوب می شوند که از طریق تحریک تشکیل استخوان، کنترل و ترمیم بهتر درمانهای پریودنتال، کارنیوفاشیال و ایمپلنت را موجب می شوند. به اعتقاد Lynch ترکیبی از دو فاکتور PGDI و IGF-1 جهت رشد تمامی اجزای پریودنشیوم موثر می باشد. هدف از این مقاله، شناخت بیشتر فاکتورهای رشد و مروری بر مطالعات انجام شده به منظور ارائه تقسیم بندی، مکانیسم عمل و کاربرد آنها در درمانهای پریودنتال و ایمپلنت می باشد.


اسماعیل یاسینی، حمید کرمانشاه، منصوره میرزایی، بهاران رنجبر امیدی،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد تطابق لبه‌ای در حفره‌های کلاس V و شناخت بهترین ماده ترمیمی برای کاهش میزان ریزنشت، یکی از چالش‌های مهم در دندانپزشکی ترمیمی است. هدف این مطالعه بررسی اثر زمان پرداخت بر ریزنشت سه نوع ماده ترمیمی همرنگ دندان درحفرات کلاس V و ارزیابی تطابق لبه‌ای آنها توسط SEM بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی از 30 دندان سانترال گاو با ایجاد حفره‌های C‏l V در ناحیه باکال و لینگوال استفاده شد (60 حفره). دندان‌ها به 3 گروه 10 تایی (20حفره) تقسیم شدند: گروه یک: کامپوزیت Z350، گروه دو: Fuji IX/G Coat Plus (CGIC) و گروه سه: (RMGI)Fuji II LC. نیمی از ترمیم‌های هر گروه (20n=) فوراً و نیمی دیگر بعد از 24 ساعت پرداخت شدند. همه دندان‌ها تحت 2000 سیکل حرارتی قرار گرفتند. رپلیکای اپوکسی رزین 12نمونه (2 ترمیم از هر زیرگروه) تحت SEM بررسی و درصد درزهای بینابینی محاسبه شد. در نهایت دندان‌ها در فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت ودر دمای اتاق قرار گرفتند و سپس دندان‌ها و برش داده شده وتحت استریو میکروسکوپ مشاهده شدند. آنالیز آماری با استفاده از تست های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام شد و ریزنشت انسیزال و سرویکال با تست Wilcoxon مقایسه شد.
یافته‌ها: میزان ریزنشت سرویکال و انسیزال در هیچ کدام از 3 ماده ترمیمی تحت تأثیر زمان پرداخت قرار نگرفت (05/0P>). ریزنشت سرویکال، به طور معنی‌داری فقط در Fuji IX با پرداخت فوری، بیشتر از ریزنشت انسیزال محاسبه شد (05/0>P). تفاوت ریزنشت انسیزال و همچنین تفاوت ریزنشت سرویکال بین مواد ترمیمی مختلف چه با پرداخت فوری چه تأخیری، معنی‌دار نبود (05/0P>).
نتیجه‌گیری: پرداخت فوری در ترمیم‌های کلاسV همرنگ دندان توصیه می‌شود.


بهاران رنجبر امیدی، لادن مدنی، آیدا میرنژاد جویباری، انسیه رشوند، سونیا اویسی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: ریزنشت یک مشکل با اهمیت در ترمیم‌های مستقیم می‌باشد و فهم عوامل مرتبط با آن، اهمیت بسیار دارد. هدف این مطالعه بررسی اثر سیکل مکانیکی بر ریزنشت سه نوع ماده گلاس آینومر ترمیمی در حفرات CLV بود.

  روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی سی دندان پره مولر انسان با ایجاد حفره‌های CLV در ناحیه باکال و پالاتال استفاده شد (شصت حفره). دندان‌ها به سه گروه ده تایی (بیست حفره) به صورت زیر تقسیم شدند: گروه یک Fuji IX (HV GI)/ G coat plus ، گروه دوم : گلاس آینومر با ویسکوزیته بالا
Ionofil molar (HVGI)/ G coat plus و گروه سوم: Fuji II LC (RMGI)/ G coat plus . همه ترمیم‌ها فورا پالیش شدند و دندان‌ها تحت دو هزار
(50-5 درجه سانتی‌گراد) سیکل حرارتی قرار داده شدند. در هر گروه نیمی از دندان‌ها تحت سیکل مکانیکی (پنجاه هزار سیکل) قرار گرفتند. در نهایت دندان‌ها در فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت و در دمای اتاق قرار داده، برش داده و تحت استریو میکرسکوپ مشاهده گردیدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون‌های Man-Whiteney, Kruskal-Wallis انجام گردید و ریزنشت انسیزال و ژنژیوال با تست Wilcoxon مقایسه شد.

  یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در همه گروه‌ها سیکل مکانیکی و نوع ماده ترمیمی بر روی ریزنشت انسیزال و ژنژیوال اثر معنی‌داری نداشت (05/0 P< ).

  نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می‌توان این گونه نتیجه گیری کرد که ریزنشت گلاس آینومر II LC Fuji معادل گلاس آینومرهای با ویسکوزیته بالا (Ionofil molar, Fuji IX) بود و اعمال سیکل مکانیکی به دندان‌ها موجب افزایش میزان ریزنشت نگردید.


منصوره میرزایی، اسماعیل یاسینی، لادن رنجبر عمرانی، مرتضی رکنی، حجت درویش‌پور،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ریزنشت به عنوان معیاری جهت ارزیابی موفقیت هر ماده ترمیمی مطرح بوده و دستیابی به سیل مناسب نیز در مارجین‌ها مشکلات خاص خود را دارد، به ویژه در مارجین‌های عاجی بسیار مشکل‌تر از مینای دندان می‌باشد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه‌ ریزنشت در مارجین‌های مینایی و عاجی حفره‌های کلاس V در دو نوع GI با استفاده از دو نوع باندینگ مختلف Self etch انجام شد.

روش بررسی: در سطوح باکال و لینگوال 40 دندان‌ مولر، حفره‌های کلاس V تهیه شد؛ طوری که مارجین اکلوزالی حفرات در مینا و مارجین ژنژیوالی آن‌ها
1 میلی‌متر پایین‌تر از CEJ قرار بگیرد. دندان‌ها به 4 گروه تقسیم شدند:گروه 1:Fuji IX ، G bond گروه 2: Fuji IX، SE bond گروه 3: GCP Glass fill،
G bond گروه 4: GCP glass fill، SE bond. نمونه‌ها تحت چرخه‌های حرارتی قرار گرفتند؛ میزان ریز نشت اندازه‌گیری شد. جهت مقایسه‌ ریزنشت از آزمون Kruskal-Wallis و برای مقایسه‌ دو به دوی آن‌ها از تصحیح Bonferroni استفاده شد (05/0P≤).

یافته‌ها: رتبه‌های ریزنشت در دیواره‌ اکلوزال و ژنژیوال تمام گروه‌های آزمایشی برابر بوده است. در دیواره‌ ژنژیوال، کمترین رتبه‌های ریزنشت مربوط به گروه Fuji IX+SE bond بوده و تفاوت آن با گروه‌های Fuji IX+G bond و Nanoglass+G bond معنی‌دار بود (05/0P≤). در دیواره‌ی اکلوزال؛ کمترین ریزنشت در گروه Fuji IX+SE bond دیده شد که با هر 3 گروه دیگر تفاوت معنی‌داری داشته است (05/0P≤).

نتیجه‌گیری: استفاده از SE bond در مقایسه با G bond در کاهش میزان ریزنشت انواع سمان‌های گلاس‌آینومر fuji IX) و (GCP glass Fill مؤثر بوده است.


لادن رنجبر عمرانی، معصومه حسنی طباطبایی، سوما فریدی، الهام احمدی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر دو نوع دهانشویه حاوی فلوراید بر تغییر رنگ دو نوع کامپوزیت متفاوت می‌باشد.
روش بررسی: 27 نمونه (2×4×5) از 2 نوع کامپوزیت میکروفیلد (Gradia,GC) و نانوهیبرید (Grandio) برای این مطالعه ساخته شدند. نمونه‌ها با استفاده از دیسک‌های سافلکس(Soflex) fine  و superfine پرداخت شده و در بزاق مصنوعی در دمای 37 درجه سانتی‌گراد به مدت 24 ساعت نگهداری شدند. رنگ اولیه (L, a, b) با استفاده از یک اسپکتروفوتومترEasyshade  و سیستم CIELab اندازه‌گیری شد. نمونه‌ها در 20 میلی لیتر از هر دهانشویه قرار داده شد و در دمای37 درجه سانتی‌گراد  برای مدت 12 ساعت انکوبه شدند و رنگ نمونه‌ها مجدداً اندازه‌گیری شد و تغییرات رنگ نمونه‌ها (ΔE) به دست آمد. داده‌ها با آزمون آماری آنالیز واریانس دو طرفه در سطح معنی‌داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: هیچ یک از دهانشویه‌ها باعث تغییر رنگ قابل درک کلینیکی در نمونه‌ها نشدند. تفاوتی بین 2 نوع کامپوزیت از نظر رنگ‌پذیری وجود نداشت (330/0=P). هیچ تفاوت معنی‌داری در اثر متقابل بین دهانشویه و نوع ماده ترمیمی وجود نداشت (05/0<P).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه دهانشویه‌های حاوی فلوراید باعث تغییر رنگ در رزین کامپوزیت‌ها نشد.
 

مهدی عباسی، عقیل رحمانی، لادن رنجبر عمرانی، زهره مرادی، معصومه حسنی طباطبایی، سارا ولی‌زاده،
دوره 31، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رنگ یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین اجزا در دندانپزشکی زیبای است. تطابق رنگ دندان با ترمیم از سخت‌ترین کارها در دندانپزشکی ترمیمی محسوب می‌شود. یکی از جنبه‌های مهم آموزش دندانپزشکی آموزش و فراگیری تطابق رنگ است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر روش آموزش بر بهبود توانایی تعیین رنگ توسط دانشجویان دندانپزشکی بود.
روش بررسی: در این طرح 40 نفر از دانشجویان دوره بالینی دندانپزشکی شرکت داشتند که به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه اول به طور حضوری و عملی مورد آموزش روش‌های تطابق رنگ‌های دندانی قرار گرفتند. در گروه دوم از جزوه آموزشی جهت آموزش استفاده شد. از دانشجویان هر گروه قبل، بعد و همچنین پس از 1 ماه خواسته شد که با استفاده از سری تعیین رنگ ویتا کلاسیک، به تعیین رنگ نمونه‌ها بپردازند. ارزیابی توانایی تعیین رنگ توسط دانشجویان، با آزمون Pearson Chi-Square با حجم نمونه 18 یا 20 و با سطح اطمینان 95% انجام شد.
یافته‌ها: گروه آموزش با جزوه در تعیین رنگ نمونه چهارم، به طور معنیداری موفق‌تر عمل نمود (003/0P=). در هیچ یک از گروه‌های مورد مطالعه و در هیچ یک از نمونه‌های رنگی مورد استفاده، نتایج یک ماه بعد از آموزش بهتر از نتایج قبل از شروع آموزش نبود. همچنین درکل ارتباط معنیداری بین دقت تعیین رنگ با جنسیت دانشجویان و استفاده از عینک مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: آموزش با جزوه در بهبود دقت تعیین رنگ مؤثرتر از آموزش عملی برای دانشجویان دندانپزشکی بود. همچنین، استفاده از عینک و جنسیت تأثیری بر دقت تعیین رنگ نداشت.

زهره مرادی، معصومه حسنی طباطبایی، ابوالفضل فاتح، محمد جواد ترکمانی، لادن رنجبر عمرانی، سارا ولی زاده،
دوره 31، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده


زمینه و هدف: باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) از عوامل مهم عفونی در مطب‌های دندانپزشکی می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر سه ماده ضد عفونی کننده شایع در محیط دانشکده و مراکز درمانی دانشگاه، MicroZed، Aseptoman و Decosept بر باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین در چهار زمان متفاوت بود.
روش بررسی: در این تحقیق اثر سه ماده ضد عفونی کننده دست Aseptoman، Microzed و Decosept روی استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین سوش استاندارد USA300: ATCC® BAA-1717™، به این ترتیب مورد بررسی قرار گرفت که پس از تعیین هویت سویه استاندارد MRSA با روش‌های بیوشیمیایی و مولکولی و آنتی بیوگرام، باکتری در مجاورت با سه ماده ضد عفونی کننده در چهار زمان 15، 30، 60 و 90 ثانیه قرار داده شد و سپس کشت آن‌ها در محیط مولر هینتون آگار و در دمای 37 درجه سلسیوس به مدت 24 ساعت انجام شد. سپس CFU/ml ظروف کشت محاسبه شده و طبق استانداردها وجود اثربخشی و بهترین زمان اثربخشی سه ماده گزارش و مقایسه شدند.
یافته‌ها: سه ماده ضد عفونی کننده در همه غلظت‌ها، مورد بررسی در تحقیق، در حداقل زمان ممکن (15 ثانیه و همچنین سایر زمان‌ها) تأثیر قابل توجهی در جلوگیری از رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس داشتند، به طوری که در تمامی پلیت‌های سه ماده مورد بررسی، میزان رشد باکتری صفر محاسبه شد.
نتیجه گیری: سه ماده ضد عفونی کننده MicroZed، Aseptoman و Decosept در غلظت ارائه شده شرکت‌هایشان در حذف باکتری استافیلوکوکوس اورئوس تفاوتی از لحاظ قدرت نداشتند.
 

سارا ولی زاده، لادن رنجبر عمرانی، زهره مرادی،
دوره 33، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: Enoxolone یک ماده طبیعی گرفته شده از گیاه شیرین بیان است که از لحاظ ساختار بسیار شبیه کورتیزون می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه بالینی دوسویه کور که به شکل کارآزمایی بالینی انجام شد، ارزیابی اثر خمیردندان آرترودنت حاوی 1% Enoxolone بر روی شاخص‌های پلاک دندانی، التهاب و خونریزی لثه‌ای مورد بود.
روش بررسی: از 40 بیمار دارای ژنزیویت درخواست شد که دوبار در روز به مدت 3 دقیقه دندان‌های خود را به روش آموزش داده شده (Modified Stilman)، مسواک بزنند و لثه‌های خود را با خمیردندان به مدت 1 دقیقه ماساژ دهند و سپس دهان خود را بشویند. بیماران به دو گروه تقسیم شده بودند: تست، که خمیردندان آرترودنت حاوی Enoxolone و گروه کنترل که خمیردندان کرست فاقد این ماده را دریافت کرده بودند. در ابتدای مطالعه و 21 روز بعد از استفاده از خمیردندان‌ها، شاخص‌های پلاک دندانی، التهاب و خونریزی لثه‌ای اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری Paired T Test و آنالیز نان پارامتریک Wilcoxon و Mann-Whitney مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: در هر دو گروه، سه شاخص مورد مطالعه به صورت قابل ملاحظه‌ای نسبت به ابتدای ارزیابی کاهش یافته بود و در مقایسه بین دو گروه مشخص شد که شاخص‌های لثه‌ای و خونریزی از لثه در گروهی که از خمیردندان آرترودنت استفاده کرده بودند، نسبت به گروهی که خمیردندان کرست به آن‌ها داده شده بود، کاهش معنی‌داری یافته بود در حالی که ایندکس پلاک تفاوت قابل ملاحظه‌ای نشان نداد (143/0P=).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه بالینی و محدودیت‌های آن مشخص شد که Enoxolone دارای اثرات ضد التهابی بر روی لثه بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb