جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای شمس

سعدالدین شمس الدینی،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1373 )
چکیده

مطالعه روی دانش آموزان راهنمائی و به روش بیماریابی فعال (Active) انجام شد، یعنی مبتلایان خودشان مراجعه به پزشک نداشتند (Passive). مدرسه بطور اتفاقی از میان مدارسی که وضع اقتصادی متوسط داشتند انتخاب شد. اگرچه زبان جغرافیایی و شیاردار از نوع بدون ناراحتی با Clinical sign پدیده ای شایع بوده و بطور معمول بدون ناراحتی می باشد و در معاینات بالینی و دسته جمعی آشکار و تشخیص داده می شوند. شناخت کامل بیماری و آگاهی دادن به افراد که اگر این پدیده بصورت علامتی ناراحت کننده (Syndromal sign) بروز کند چکار باید بکنند اهمیت دارد. افراد مبتلا معمولا از درد مختصر و سوزش زبان شکایت داشته و هنگام خوردن مواد غذایی تند و ترش آشکارتر می شود چون قسمت برهنه زبان تاب و توان تماس مستقیم با این مواد را ندارد و ادامه این سوزش ممکن است بیمار را از نظر روانی به ترس از سرطان (Cancerophobia) بکشاند. ولی نباید این نکته را از نظر دور داشت که زبان جغرافیائی می تواند ناشی از بیماریهای پوستی شناخته شده مانند پسوریازیس باشد، و یا حساسیت پی آمد خوردن داروهائی چون لیتیوم بوده، که علت آن هنوز هم ناشناخته است. در این بررسی ارتباط زبان شیاردار و جغرافیایی با متغیرهای سن، نژاد رنگ پوست، دفعات مسواک زدن، وضعیت لثه ها، احساس ناراحتی از سوزش زبان و عادت در تنفس دهانی یا غیر دهانی مورد ارزیابی قرار گرفته است.


غلامرضا اصفهانی زاده، آیدا عیوض ضیائی، امیر کیهان شمس، روژین قصیری،
دوره 24، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به تعداد زیاد شکست درمان‌های ایمپلنت به دلیل وجود استرس‌های بالا در اطراف آنها و در ناحیه تماس استخوان و ایمپلنت، این تحقیق با هدف مقایسه تأثیر 3 ماکرو دیزاین مختلف ایمپلنت بر میزان و نحوه پخش استرس‌ها در اطراف آنها انجام گرفت.

روش بررسی: در این تحقیق که به روش تجربی در شرایط آزمایشگاهی انجام شد، 3 ایمپلنت مختلف (mm 4×5/10) Biohorizon، (mm 10×4) Iler، (mm 10×1/4) Swiss Plus، با استفاده از روش فتوالاستیک مطالعه شدند. مدل‌های فتوالاستیک که ایمپلنت در آن قرار داده شد در ابعاد 10×50×50 میلی‌متر ساخته شد، سپس از هرکدام به روش Open tray قالبگیری به عمل آمد. روکش‌های هر مدل تهیه و سمان شدند. هرکدام از مدل‌ها در دستگاه پلاریسکوپ تحت نیرو‌های عمودی و طرفی N 100 و N150 قرار گرفتند و عکس‌های تهیه شده با استفاده از جدول Isochromatic Fringe Characteristcs بررسی شدند.

یافته‌‌ها: تحت نیرو‌های عمودی N 100 و N 150 در نواحی سرویکال برای هرکدام از ایمپلنت‌های Biohorizon، Iler، Swiss Plus اعداد مربوط به حلقه‌‌ها به ترتیب N (35/2 و 60/3)، N (50/2 و 10/3)، N (39/1 و 35/2) و در نواحی اپیکال N (63/1 و 35/2)، N (82/1 و 35/2) و N (50/2 و 10/3) بود. همچنین تحت نیرو‌های طرفی N 100 و N 150 اعداد در نواحی سرویکال به ترتیب (00/4 و 00/5)، (82/1 و 00/5) و (20/5 و 00/6) و در نواحی اپیکال
N (39/1 و 00/2) ، N (00/4 و 35/2) و N (35/2 و 00/3) بودند.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه نتیجه‌گیری می‌شود که تحت نیرو‌های عمودی کمترین میزان استرس‌ها در ناحیه سرویکال مربوط به ایمپلنت Swiss Plus و در ناحیه اپیکال مربوط به ایمپلنت Biohorizon بود. ایمپلنت Iler تحت نیرو‌های طرفی در نواحی سرویکال کمترین میزان استرس را نشان داد و در نواحی اپیکال ایمپلنت Biohorizon کمترین میزان استرس را نشان داد.


فرشید شمس، فهیمه سادات سناعی، نسیم عزیزی، علی پیمانی، زینب داوودمنش،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نگرانی از خطا‌های تکنیکی در رادیوگرافی‌های داخل دهانی و گزارش‌هایی مبنی بر تأثیر مثبت نشانگر لیزری اشعه مرکزی بر میزان خطا‌های تکنیکی دانشجویان و کاستی‌های تحقیقات قبلی و به منظور تعیین تأثیر استفاده و عدم استفاده از نشانگر لیزری در خطا‌های تکنیکی، این پژوهش در بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی واحد تهران در سال 92 انجام پذیرفت.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک پژوهش Clinical trials بود که در بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد واحد تهران توسط دو گروه 40 نفره دانشجو که در حال گذراندن درس عملی رادیولوژی 1 بودند انجام شد. دانشجویان به دو گروه مداخله و مقایسه تقسیم‌بندی شدند. گروه مداخله با نشانگر لیزری و گروه مقایسه بدون نشانگر لیزری تمرین کردند و در آخر از هر دو گروه بدون استفاده از نشانگر آزمون گرفته شد. به طور کلی560 کلیشه تهیه شد. فیلم‌ها از نظر وجود خطاهای تکنیکی و کیفیت بررسی شدند و یافته‌ها با استفاده از آنالیز آماری  Chi-squareو Mann-Whitneyدرسطح معنی‌داری 05/0=&alpha مقایسه شدند.

یافته‌ها: در این بررسی با استفاده از تیوب رادیوگرافی با و بدون نشانگر لیزری اشعه مرکزی، خطاهای کن کات((Cone cut (001/0>P) همپوشانی تصویرOverlap)) (001/0>P) اختلاف معنی‌داری نشان دادند. در بررسی کیفیت(عالی، قابل اقماض و نیاز به تکرار)، فیلم‌های تهیه شده با استفاده از دو روش فوق اختلاف معنی‌داری داشتند (03/0=P).

نتیجه‌گیری: استفاده از نشانگر لیزری اشعه مرکزی باعث سهولت یادگیری دانشجویان مبتدی در تنظیم اشعه مرکزی وکاهش اشکالات تکنیکی خطاهای کن کات ((Cone cut و همپوشانی تصویر((Overlap می‌شود و نیاز به تکرار رادیوگرافی‌ها کاهش می‌یابد.


شمس الملوک نجفی، رضا یزدانی، بهزاد سالاری، هما فروهش تهرانی، محمد جواد خرازی فرد،
دوره 29، شماره 2 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر سدیم بی‌کربنات به عنوان ماده‌ای ارزان‌، در دسترس و با حداقل اثرات جانبی، بر روی کاندیدا آلبیکانس
(عامل عفونی اصلی ایجاد کننده دنچر استوماتیت) و مقایسه آن با درمان‌های رایج ضد کاندیدایی بود.

روش بررسی: غلظت‌های 105،106،107 سلول زنده در میلی‌ لیتر (CFU/mL) از کاندیدا آلبیکانس تهیه و انکوبه شدند. مواد مورد آزمایش به 4 گروه سدیم بی‌کربنات، کلرهگزیدین، نیستاتین و استریل سالین (گروه کنترل) تقسیم شدند. هرکدام از آن‌ها به صورت جداگانه به سه غلظت تهیه شده از کاندیدا اضافه شده و در زمان‌های 1، 2‌، 3 و 4 دقیقه مورد نمونه‌برداری و کشت قرار گرفتند (مجموعا 480 پلیت). درنهایت، بعد از انکوباسیون تعداد کلونی‌های رشد کرده کاندیدا آلبیکانس در پلیت‌ها، مورد شمارش و تحلیل قرار گرفتند. آستانه معنی‌داری در این مطالعه 05/0 درنظر گرفته شد (05/0P<). داده‌های به دست آمده با نرم‌افزار
IBM SPSS Statistics توسط آزمون پارامتریک تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند.

یافته‌ها: سدیم بی‌کربنات در غلظت‌های 105و 106 CFU/mL کاندیدا آلبیکانس، اثر ضد کاندیدایی قابل ملاحظه‌ای از خود نشان داد. اثر آن در این دو غلظت تفاوت معنی‌داری با کلرهگزیدین و نیستاتین نداشت (32/0P=، 29/0=P). در غلظت 107CFU/mL کاندیدا آلبیکانس، نیستاتین موثرترین ماده بود
(01/0P=، 03/0=P) ولی سدیم بی‌کربنات و کلرهگزیدین تفاوت معنی‌داری با یکدیگر نداشتند (00/1=P).

نتیجه‌گیری: سدیم بی‌کربنات در غلظت‌های پایین و متوسط کاندیدا آلبیکانس، بسیار مؤثر بوده و تأثیری مشابه با نیستاتین و کلرهگزیدین نشان داد ولی در غلظت‌های بالاتر کاندیدا آلبیکانس، نیستاتین مؤثرتر بود.


احمد جعفری، نرگس قلی زاده، رشید رمضانی، هانیه امامی رضوی، شمس الملوک نجفی،
دوره 30، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان بعد از بیماری‌‌‌های قلبی عروقی دومین عامل مرگ‌ومیر در کشور‌های توسعه یافته است. هدف این مطالعه تعیین فاکتورهای اپیدمیولوژیکی مؤثر در ایجاد سرطان حنجره و استفاده از آن در جهت تدوین برنامه‌هایی برای درمان مؤثرتر و بهبود پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان حنجره بود.
روش بررسی: کلیه پرونده‌های ثبت شده در مرکز ثبت سرطان در وزارت بهداشت مربوط به بیماران سرطان حنجره استان تهران در سال‌های 1387-1384 مورد بررسی قرارگرفت. از تعداد کل 513 بیمار بررسی شده 279 بیمار که امکان پیگیری ایشان از طریق تماس تلفنی یا آدرس پستی ممکن بود، در مطالعه لحاظ گشتند. جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام شد، آنالیز اطلاعات با استفاده از SPSS20 انجام شد. بررسی بقاء با منحنی Kaplan Meier و اثر فاکتور‌های مورد مطالعه بر میزان بقاء با آزمون Cox regression بررسی گردید.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 1/61 سال، با انحراف معیار 54/10 بود. مردان 1/92% از بیماران را شامل می‌شدند. ترکیبی از سه روش جراحی، رادیوتراپی و شیمی درمانی مهم‌ترین روش درمانی بود. میزان بقای کلی پنج ساله بیماران برابر 7/57%، با انحراف معیار 03/0 به دست آمد. متغیر جنسیت، میزان تأخیر حرفه‌ای و درجه تمایز هیستولوژی تومور با بقاء ارتباط معنی‌داری نداشت (52/0، 14/0، 38/0P=). در حالی که میزان بقاء با سن و میزان تأخیر بیمار ارتباطی معنی‌دار داشت (07/0، 03/0P=).
نتیجه‌گیری: میزان بقاء در مبتلایان با سن بالاتر کمتر بود. همچنین تأخیر ناشی از بیمار و درمانگر بالا بود که توجه به آن برای ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران ضروری به نظر می‌رسد.
 

شاهین شمس، علیرضا شریفی نژاد، علی صالح، پدرام محمودی، ابوالفضل محمدبیگی، محمد مهدی زاده،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت درد و التهاب بعد از جراحی مولر سوم یکی از چالش‌های مهم این درمان می‌باشد. داروهای متعددی به ‌منظور کنترل درد پس از جراحی به‌کار گرفته شده است. مقایسه اثر بخشی انواع داروهای مورد استفاده در این زمینه، می‌تواند به تصمیم بالینی دندانپزشکان کمک نماید. هدف از انجام تحقیق حاضر مقایسه اثر کتورولاک و ژلوفن در کاهش درد بیماران بعد از جراحی مولر سوم بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی یک ‌سوکور پس از اخذ کد اخلاق روی 140 نفر از بیماران که به دو گروه 70 نفری تقسیم شدند، انجام شد. برای گروه اول 400 میلی‌گرم کپسول ژلوفن و برای گروه دوم 30 میلی‌گرم آمپول کتورولاک هر کدام به مدت 1 هفته تجویز شد. سپس با استفاده از نمودار Visual Analogue Scale (VAS) میزان درد بیمار به مدت 48 ساعت، 1 هفته و 2 هفته پس از جراحی ثبت گردید. تحلیل داده‌ها با نرم افزار SPSS20 و با استفاده از آمار توصیفی انجام شد. همچنین از آزمون‌های کای اسکوئر، T-test و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافته‌ها: میزان درد طی 48 ساعت، 1 هفته و 2 هفته پس از جراحی در گروه کتورولاک به طور معنی‌داری کمتر از گروه ژلوفن ارزیابی شد (01/0P<). اثر ضد دردی کتورولاک با متغیرهای جنسیت، سن و نوع دندان مورد جراحی از لحاظ آماری بی‌ارتباط نشان داده شد.
نتیجه گیری: نتایح این مطالعه نشان داد که کتورولاک در کاهش درد پس از جراحی مولر سوم تأثیر بیشتری نسبت به ژلوفن دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb