بیان مسأله: با وجود پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه کامپوزیتهای دندانی، هنوز مقاومت، استحکام و پایداری این مواد برای استفاده در نقاط پرتنش نیاز به بررسی بیشتر دارد. تحقیق و نوآوری در زمینه فیلرها یکی از راههای بهینهسازی کامپوزیتهای دندانی است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر نوع فیلر بر خواص مکانیکی کامپوزیتهای دندانی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی برای بررسی اثر نوع فیلر بر کامپوزیتهای دندانی، کامپوزیتهای آزمایشی تهیه شدند. رزین مورد استفاده در تمام گروههای آزمایشی یکسان و شامل ۷۰% وزنی Bis-GMA و ۳۰% وزنی TEGDMA بود. برای بررسی نوع فیلر، فیلرهای شیشه، لوسیت و لیتیوم دی سیلیکات تهیه و پس از آغشته شدن به سایلن به روش دستی با رزین مخلوط شدند تا کامپوزیتها ساخته شوند. برای تمامی گروههای آزمایشی ۶ نمونه برای هر آزمون مکانیکی در نظر گرفته شد. آزمونهای مکانیکی شامل آزمون DTS و استحکام خمشی (flexural strength) بود که به روش استاندارد انجام شد. مدول خمشی (flexural modulus) نمونهها نیز پس از آزمون خمش به دست آمد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمون One-way ANOVA مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. ۰۵/۰P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: نوع فیلر بر استحکام خمشی کامپوزیت مؤثر بود و فیلرهایی با استحکام بیشتر سبب افزایش استحکام خمشی کامپوزیت شد (۰۵/۰P<) ولی بر DTS اثر قابل ملاحظهای نداشت. نوع فیلر بر مدول خمشی نیز تأثیر داشت. با افزایش استحکام فیلر (فیلرهای نوع high lucite و lithium disilicate) مدول خمشی بالاتر شد.
نتیجهگیری: استحکام خمشی از خصوصیات مهم ماده ترمیمی است که از طریق کاربرد فیلرهای سرامیکی در ساختمان کامپوزیت دندانی افزایش مییابد و نتایج این مطالعه میتواند کمکی در جهت تولید کامپوزیتهای مقاومتر باشد تا استفاده از آنها در همه شرایط امکانپذیر شود.
بیان مسأله: مقاومت سایشی نسبتاً ضعیف کامپوزیتهای دندانی در نواحی تحت فشار اکلوزالی خلفی، استفاده وسیع ازاین ماده را در کلینیک محدود کرده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سایش سه جزئی کامپوزیت لوسیت انجام شد. در این کامپوزیت از یک فیلر جدید (لوسیت: (KAlSi۲O۶، استفاده و مقاومت سایشی این کامپوزیت با سایش کامپوزیت شیشه (glass) که دارای فیلر شیشه آلومینیوم-باریوم سیلیکات است، مقایسه گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای که در پژوهشگاه پلیمر ایران انجام شد، در هر گروه ۵ نمونه جهت مطالعه قرار گرفت. شمشهای تمام سرامیک بر پایه کریستالهای لوسیت با نام تجاری (Ivoclar-Vivadent) IPS Empress®، توسط آسیاب گویچهای خرد و از الک شماره ۸۰۰ گذرانده شدند. فیلرهای سایلن زده شده شیشه و لوسیت با مونومربیس فنل گلایسیدیل متاکریلات BisGMA)) و تری اتیلن گلیکول دی متاکریلات (TEGDMA) به صورت دستی مخلوط و کامفورکوئینون و آمین به عنوان شروعکننده نوری اضافه شد. درجه تبدیل باندهای دوگانه (DC) کامپوزیتها بعد از پلیمریزه نوری و حرارتی توسط طیف سنج مادون قرمز(FTIR) اندازهگیری شد. خمیرهای آماده شده کامپوزیت شیشه، لوسیت و همچنین کامپوزیت تجارتی تتریک سرام به طور جداگانه، در قالب شفاف پلکسی گلاس قرار گرفتند و نوری با شدت mw/cm۲ ۷۰۰ به مدت ۴۰ ثانیه، از هر طرف تابانده شد؛ سپس نمونهها در کورهای با دمای ۱۲۰ درجه سانتیگراد به مدت ۵ ساعت قرار گرفتند تا میزان DC به حداکثر مقدار ممکن برسد. آزمون سایش نمونهها، درون ظرفی که توسط یک موتور با سرعت ۵۰ دور در دقیقه میچرخید، صورت گرفت. این ظرف حاوی پودر پامیس با مش ۱۵۰ بود و پودر پامیس به منزله جزء سوم که نمونهها را میسایید، عمل کرد. میزان کاهش وزن نمونهها توسط ترازو با دقت چهارصدم اعشار بعد از هر ۵۰ ساعت اندازهگیری شد. بعد از اتمام سایش نمونهها، از سطح سائیده شده تصاویر SEM گرفته شد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری ANOVA و Tukey HSD مورد تحلیل قرار گرفتند. ۰۵/۰P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: بین میزان سایش نمونههای کامپوزیتی در سه گروه مختلف کامپوزیت تفاوت معنیداری وجود داشت؛ بیشترین و کمترین سایش به ترتیب در گروه کامپوزیت شیشه (۲۸%) و کامپوزیت لوسیت (۱۹%) به وجود آمد. احتمالاً تفاوت در میزان سایش نمونهها به نوع فیلر، تبلور (crystallinity) و سختی (hardness) فیلرها مرتبط است. سایش کامپوزیت تتریک سرام ازکامپوزیت لوسیت بیشتر و از کامپوزیت شیشه کمتر بود (۲۲%).
نتیجهگیری: معرفی این فیلر جدید به عنوان جایگزینی برای فیلر شیشه، میزان سایش کامپوزیت را به طور چشمگیر کاهش داد و تحقیقات بیشتر روی خواص این کامپوزیت میتواند در جهت معرفی یک کامپوزیت با خواصمکانیکی بالا به سازندگان آن مثمرثمر باشد.
زمینه و هدف: عرفی کامپوزیتهای packable در سالهای اخیر، امکان ترمیم دندانهای خلفی با این مواد را فراهم آورده است. هرچند کاهش انقباض پلیمریزاسیون و نزدیکی ضریب انبساط حرارتی آنها به دندان، استرس وارده به ساختمان دندان را کاهش میدهد؛ اما ویسکوزیتۀ بالا، ممکن است سبب تطابق کمتر شود؛ بنابراین به طور واضح نمیدانیم که آیا این مواد میتوانند سبب استحکام ساختمان دندان شوند یا خیر؟ هدف از مطالعه حاضر ارزیابی مقاومت به شکست دندانهایی است که به روشهای مختلف جایگزینی و curing، با کامپوزیت packable یا هیبرید ترمیم شدهاند.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مداخلهای ۷۵ دندان پرهمولر سالم به صورت تصادفی به ۵ گروه ۱۵ تائی تقسیم شدند.گروه اول به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و بر روی بقیۀ دندانها ابتدا حفرات مزیواکلوزودیستال مشابه یکدیگر تراش داده شد. در گروه دوم، دندانها با کامپوزیت اسپکتروم (هیبرید) به روش incremental و با شدت نوری ۲mw/cm۵۰۰ پر شدند. در گروه سوم، از کامپوزیت (packable) Surefil ، با روش incremental و شدت نوری mw/cm۵۰۰ استفاده شد. دندانهای گروه چهارم و پنجم با کامپوزیت Surefil و روش bulk پر شدند. با این تفاوت که در گروه چهارم شدت نوری ۲mw/cm۵۰۰ و در گروه پنجم روش
ramp (۲mw/cm۹۰۰-۱۰۰) به کار رفت. بعد از ترموسایکل، نیروی مقاومت به شکست توسط Universal Testing Machine ارزیابی شد. برای تعیین درجۀ تبدیل مونومر به پلیمر (DC یا Degree of Conversion) در عمیقترین ناحیه از روش FTIR (Fourier Transformation Infrared) استفاده شد که روش کار در گروههای مورد آزمایش (A-D) مشابه با گروههای آزمایش مقاومت به شکست (۲-۵) بود. از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey HSD برای بررسی نتایج استفاده و ۰۵/۰P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقاومت به شکست در گروه کنترل به صورت معنی داری بیش از سایر گروهها بود؛ ولی در بین گروههای ترمیم شده تفاوتی از لحاظ آماری وجود نداشت. DC برای کامپوزیت اسپکتروم به طور قابل توجهی بیشتر از Surefil بود. روش bulk و شدت نوری ۲mw/cm۵۰۰ سبب کاهش DC گردید. DC در روش bulk و شدت نوری بالا به روش ramp با روش incremental و شدت نوری ۲mw/cm۵۰۰ تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجهگیری: روش جایگزینی، شدت و نحوه تابش و نوع کامپوزیت بر مقاومت دندانها به شکست، اثری نداشت. استفاده از کامپوزیت packable به روش bulk و با شدت نور ۲mw/cm ۵۰۰ یا کمتر در حفرات به عمق ۴ میلیمتر و یا بیشتر به دلیل عدم حصولDC مناسب توصیه نمیشود.
زمینه و هدف: عدم پلیمریزاسیون کافی سیمانهای رزینی منشا اثرات زیانباری از جمله کاهش خواص مکانیکی و فیزیکی و افزایش اثرات سوء بیولوژیکی میباشد. با کاربرد سیمانهای رزینی دوالکیور جهت چسباندن پستهای همرنگ، پخت آن در نواحی عمقی کانال دندان از جهات مختلف قابل بررسی است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی درجه پلیمریزاسیون سیمانهای رزینی دوالکیور جهت چسباندن فایبر پستهای ترانسلوسنت و اپک در عمقهای متفاوت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، درجه تبدیل دو سیمان رزینی دوالکیور، Rely X ARC (۳M, ESPE) و (Kerr, USA) Nexus ۲ همراه با کاربرد دو پست فایبری همرنگ دندان، (RTD فرانسه) DT- Light و DT-White در عمقهای مختلف اندازهگیری شد. دستگاه لایتکیور مورد استفاده،Optilux ۵۰۱ با شدت ۷۰۰-۶۵۰ و مدت تابش ۶۰ ثانیه بود. درجه تبدیل در ۳ عمق مختلف (۴، ۶ و ۸ میلیمتر) توسط روش FTIR (Fourier Transform Infra Red) اندازهگیری شد.اطلاعات، توسط آزمونهای ANOVA و Post hoc مورد ارزیابی قرار گرفت و ۰۵/۰p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: درجه تبدیل سیمان Rely Xبا هر دو پست DT-Light و DT-White در عمقهای مختلف تفاوت معنیداری نداشت (۰۵/۰P>). در مورد سیمان Nexus با پست DT-Light، درجه تبدیل در عمق ۸ میلیمتر به طور معنیداری کمتر از عمق ۴ و ۶ میلیمتر بود (۰۵/۰P<). سیمان Nexus با پست DT-White در عمق ۸ میلیمتر کاهش معنیداری نسبت به ۴ میلیمتر داشت. در هر دو سیمان گروه کنترل، در عمق ۴ میلیمتر %DC بیشتری نسبت به عمقهای ۶ و ۸ میلیمتر داشت (۰۵/۰P<). پست DT-White نسبت به گروه بدون پست و DT-Light در عمق ۴ میلیمتر کاهش معنیداری در DC ایجاد کرد. پست DT-Light در عمق ۶ میلیمتری افزایش معنیدار DC سیمان Rely X را نسبت به پست DT-White و گروه بدون پست ایجاد نمود. در سیمان Nexus ۲ در هر دو عمق ۶ و ۸ میلیمتر پست DT-Light نسبت به دو گروه دیگر افزایش معنیداری در DC ایجاد کرد.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، به کار بردن پستهای فایبری ترانسلوسنت در مقایسه با انواع اپک، پخت بیشتری در رزین ایجاد میکند و برای اطمینان از دوام ترمیم بهتر است از این نوع پست بهره جست.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb