جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای فتحی

محمدحسین فتحی، وجیه مرتضوی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

در این مطالعه میزان سایش مواد ترمیمی دندانی چون آمالگام دندانی در آزمونهای کلینیکی و آزمایشگاهی ارزیابی شد. در بخشی از پژوهش که نتایج آن در مقاله حاضر ارائه شده است، مقدار سایش 4 نوع آمالگام دندانی تولید داخلی و خارجی در آزمون سایش سه جسمی با روش میله بر روی صفحه اندازه گیری شد. از چینی برای ساخت صفحه استفاده گردید و موادی چون خمیر دندان، بزاق مصنوعی و بزاق طبیعی به عنوان جسم سوم شرکت کننده در سیستم تریبولوژیکی ایجاد شده، به کار برده شد. چند نوع خمیر دندان تولید داخلی و خارجی انتخاب گردید و در آزمون سایش سه جسمی آمالگام-خمیر دندان-چینی استفاده شد. نتایج حاصل ضمن آن که نشانگر تاثیر اساسی و شگرف نوع خمیر دندان بر مقدار سایش ایجاد شده در ماده ترمیمی بود، موید آن است که شکل ذرات پودر آلیاژ اولیه آمالگام، ترکیب و خواص آمالگام بر مقاومت سایشی آن تاثیر دارد.


وجیه السادات مرتضوی، محمدحسین فتحی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

استفاده از پوششهای بیوسرامیکی بر روی ایمپلنت های دندانی و ارتوپدی در سالهای اخیر گسترش یافته است. پوششهای بیوسرامیکی چون کلسیم فسفات، هیدروکسی آپاتیت، فلوروآپاتیت و بایوگلاس بر حسب نوع عملکرد مورد نظر و خواص دلخواه انتخاب و به روشهای مختلف بر روی ایمپلنت ها نشانده شدند و نتایج حاصل در آزمونهای آزمایشگاهی و کلینیکی بررسی گردید. در این مقاله ضمن اشاره به انواع فصل مشترک بیوسرامیک، بافت و نوع تماس بیوسرامیک، بافت و بررسی پاسخ آن به ایمپلنت، خواص و ویژگیهای انواع پوششهای بیوسرامیکی مصرفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و نتایج پژوهشهای کلینیکی در بدن حیوانات و آزمونهای آزمایشگاهی ارائه شده است. پوششهایی چون تری کلسیم فسفات که قابل جذب است، می تواند توسط بافت جایگزین شود. پوشش متخلخل هیدروکسی آپاتیت بر روی فلز ایمپلنت می تواند امکان رشد بافت را فراهم سازد و با تثبیت بیولوژیکی سبب ایجاد پایداری و تثبیت سریعتر ایمپلنت در استخوان اطراف آن گردد و سرعت التیام را تسریع نماید. پوششهای بایوگلاس نیز می تواند در فصل مشترک ایمپلنت با بافت پیوند برقرار نماید. بررسیها نشان می دهد که روش پوشش دادن، ترکیب پوشش و میزان بلورینگی پوشش، عوامل مهمی در کسب نتایج مورد نظر و موفقیت ایمپلنت است.


سیدبهروز موسوی، محمدحسین فتحی، قادر فیضی، وجیه السادات مرتضوی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

ترویج رشد استخوان اطراف ایمپلنت دندانی موجب پایداری و تثبیت سریعتر ایمپلنت و نیز کاهش زمان التیام و درمان می گردد. پوششهای بیوسرامیکی از جمله هیدروکسی آپاتیت، قادر است بر روی ترویج رشد و روند تشکیل استخوان تاثیر بگذارد و سبب بالا رفتن بافت استخوان شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی مقایسه ای رشد استخوان اطراف اندوایمپلنت های دندانی با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت بود. در این تحقیق از 36 دندان نیش فک پایین 20 گربه سالم استفاده شد و پس از آماده سازی کانال دندانها و ناحیه پری اپیکال، بطور اتفاقی یکی از چهار نوع ایمپلنت تهیه شده از آلیاژ وایتالیوم و فولاد زنگ نزن با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت در داخل دندان اندوایمپلنت گردید. پس از گذشت چهار ماه، میزان ترویج رشد استخوان با میکروسکوپ الکترونی روبشی ارزیابی شد. نتایج نشانگر آن است که اختلاف معنی داری در رشد استخوان اطراف اندوایمپلنت های با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت وجود دارد.


محمدحسین فتحی، وجیه السادات مرتضوی، سیدبهروز موسوی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

ایمپلنتهای دندانی امروزه به عنوان روشی جهت جایگزینی دندانهای از دست رفته، رواجی روزافزون یافته اند. در این راستا در جهت بهبود خواص این ایمپلنتها و ارتباطی مناسبتر با استخوان در برگیرنده آنها تحقیقات فراوانی در حال انجام است. این مطالعه به منظور دستیابی همزمان به دو هدف بهبود مقاومت خوردگی ایمپلنت فلزی و تامین سازگاری زیستی مطلوب از یکسو و همبندی با استخوان، تامین پیوند زیستی و کاهش زمان درمان از سوی دیگر انجام شد. فولاد زنگ نزن 316 ال، آلیاژ کبالت-کرم-مولیبدن (وایتالیوم) و تیتانیوم خالص تجارتی، به عنوان زیر لایه فلزی ایمپلنت انتخاب گردید و هیدروکسی آپاتیت با تکنیک پاشش پلاسمایی بر روی آنها پوشش داده شد؛ سپس پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم طراحی و تهیه گردید؛ به همین منظور، پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده بر روی تیتانیوم رسوب فیزیکی بخار شده که روی زیر لایه فولاد زنگ نزن قرار گرفته بود، نشانده شد. مشخصه یابی و ارزیابی پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم، با استفاده از تکنیکهای پراش پرتوایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی توزیع انرژی پرتوایکس (EDX) انجام شد و رفتار خوردگی ایمپلنتهای بدون پوشش و با پوشش با اجرای آزمونهای الکتروشیمیایی ارزیابی گردید تا تاثیر پوششها بر رفتار خوردگی ایمپلنت به عنوان شاخص اساسی سازگاری زیستی تعیین شود. نتایج نشان داد که در بین زیر لایه های بدون پوشش، تیتانیوم خالص تجارتی از بالاترین مقاومت خوردگی در محلولهای فیزیولوژیکی برخوردار است و فولاد زنگ نزن در پایین ترین رده قرار دارد. این رده بندی مستقل از نوع محلول فیزیولوژیکی است. پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده، چگالی جریان خوردگی هر یک از سه نوع زیر لایه فلزی را کاهش میدهد ولی رده بندی مقاومت خوردگی آنها تغییری نمی کند. این پوشش همانند یک مانع مکانیکی روی زیر لایه عمل می کند ولی قادر نیست به طور کامل از برهمکنش فلز و محیط جلوگیری کند. پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم بر روی فولاد زنگ نزن، سبب بهبود مقاومت خوردگی می شود و چگالی جریان خوردگی را کاهش می دهد. چگالی جریان خوردگی فولاد زنگ نزن با پوشش کامپوزیتی معادل چگالی جریان خوردگی تیتانیوم با پوشش هیدروکسی آپاتیت است و این پدیده نیز مستقل از نوع محیط می باشد. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد که پوشش کامپوزیتی می تواند اهداف کاملا متمایز را همزمان حاصل نماید و تلفیق آن با فولاد زنگ نزن 316 ال، جهت ساخت و تهیه ایمپلنتهای دندانی، ضمن تامین سازگاری زیستی. ترویج رشد استخوان، پیوند با بافت و تثبیت بیولوژیکی، می تواند مزایای کاهش هزینه و سهولت تهیه مواد و اجزای سازنده را نیز در برداشته باشد.


علیقلی سبحانی، علی شعاع کاظمی، بهروز نیک نفس، سعید کاظمی، فردین فتحی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

اخیرا از مواد القایی به منظور تحریک سلولهای پالپ و تمایز سلولهای ادنتوبلاست جهت ساختن مجدد عاج استفاده شده است؛ از جمله می توان به BMP) Bone Morphogenic Protein) اشاره نمود؛ اما به نظر می رسد از ژلاتین ماتریکس استخوانی داخل غضروفی Ec BMG» Endochondral Bone Matrix Gelatin» کمتر استفاده شده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر این ماده بر عاج سازی ثانویه می باشد. به منظور تهیه Ec BMG از استخوانهای تیبیا و فمور 4 راس حیوان آزمایشگاهی خرگوش نر نژاد Deutsche-Poland استفاده شد. در این مطالعه تجربی 12 راس خرگوش نر به دو گروه 8 تایی (گروه اول) و چهارتایی (گروه دوم) به صورت تصادفی تقسیم شدند. در گروه اول دندان پیشین در یک سمت به عنوان گروه تجربی و در سمت دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. درگروه تجربی پالپ اکسپوز و Ec BMG در آن قرار داده شد؛ سپس دندان پانسمان گردید ولی در گروه کنترل پس از اکسپوز پالپ، دندان پانسمان شد. در گروه دوم خرگوشها مشابه گروه اول نگهداری شدند و در فواصل زمانی 28 و 60 روز کشته شدند و از عاج طبیعی آنها جهت مقایسه عناصر تشکیل دهنده کلسیم و فسفر با گروه اول استفاده شد. نمونه های به دست آمده در هر دو گروه در روزهای 28 و 60 بعد از ثبوت و آماده سازی بافتی با استفاده از میکروسکوپ نوری و SEM مورد مطالعه قرار گرفتند؛ همچنین آنالیز ماتریکس ترشحی جدید، جهت ارزیابی تراکم مواد معدنی (کلسیم و فسفر) در همه نمونه ها انجام شد. مشاهدات میکروسکوپ نوری نشانگر عاج سازی ثانویه و همچنین تشکیل استئودنتین توسط القای Ec BMG در روز 28 بود. بررسیهای SEM در روز 60 در نمونه های تجربی توده معدنی شده ای را در محل کشت Ec BMG نشان داد؛ درحالی که در نمونه های کنترل و نیز در گروه دوم چنین توده ای مشاهده نشد و فضای پالپی توسط توده بافتی غیرمینرالیزه اشغال شده بود. آنالیز ماتریکس ترشحی جدید در نمونه های تجربی حاکی از وجود مقادیر معنی داری از کلسیم و فسفر نسبت به نمونه های کنترل بود؛ اما میزان کلسیم و فسفر در نمونه های تجربی به مقدار این دو عنصر در گروه دوم نزدیک بود. نتایج نشان داد که کشت Ec BMG در داخل پالپ دندان خرگوش سبب القای سلولهای پالپی، عاج سازی ثانویه و تشکیل استئودنتین می گردد؛ بنابراین به نظر می رسد که با استفاده از Ec BMG در ترمیم نقایص مربوط به عاج می تواند نقش موثری داشته باشد.


وجیه‎السادات مرتضوی، محمد حسین فتحی، امیر احمد عجمی،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

بیان مسأله: آلودگی سطح عاج به خون در حین ترمیم دندانها می‌تواند استحکام اتصال مواد چسبنده به عاج را تحت تأثیر قرار دهد. روشهای مختلف پاکسازی خون نیز ممکن است تأثیر آلودگی را از بین ببرد و استحکام اتصال را افزایش دهد. هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر آلودگی خون بر استحکام باند برشی کامپوزیت و کامپومر به عاج با استفاده از ادهزیو
Promt L-Pop و مؤثر بودن اصلاح‌سازیهای مختلف سطح بر روی استحکام باند انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، سطح‌ عاج اکلوزالی 120 دندان مولر سالم انسان با سنبـاده grit600 سائیـده شد؛ نمونه‎ها به 5 گروه12 تایی (گروههای F1-F5) برای کامپومر و 5 گروه12تایی (گروههای Z1-Z5) برای‌ ‌کامپوزیت تقسیم شدند. پس از کاربرد ماده ادهزیو (3M -ESPE USA) Prompt L-Pop بر سطح عاجی تمام نمونه‎ها، سطح آماده شده، به جز در مورد گروههای F1 و Z1 (شاهد) به خون تازه انسانی آغشته شد؛ نمونه‌های گروههای F2 و Z2 تحت هیچ عملیاتی قرار نگرفتند. نمونه‌ها در گروههای F3 و Z3 با آب شسته شدند؛ در گروههای F4 و Z4 شستشو با آب انجام و از ادهزیو نیز استفاده شد؛ نمونه‌های گروههای F5 و Z5 با هیپوکلریت سدیم شسته شدند و برای آنها مجدداً از ادهزیو استفاده شد. با استفاده از قالبهای پلاستیکی، مواد ترمیمی کامپومر و کامپوزیت به ترتیب بر سطح عاجی آماده شده گروههای مختلف F و Z قرار داده و سخت شدند. پس از اعمال چرخه‎های حرارتی، استحکام اتصال، نوع شکست و مورفولوژی، فصل مشترک ماده ترمیمی و عاج مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس عاملی، تحلیل واریانس یک‌طرفه، دانکن، t-student و Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 05/0P به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‏ها:
ماده ترمیمی کامپومر به طور معنی‌داری استحکام باند بالاتری در مقایسه با کامپوزیت نشان داد (001/0P<). در گروههای کامپومر به جز تفاوت بین دو گروه F4 و F5 تفاوت بین تمام گروهها به طور دوبه دو معنی‏دار بود. در گروههای کامپوزیتی به جزتفاوت بین دوگروه Z1 وZ4 و همچنین بین‌دوگروه Z2 و Z3 تفاوت بین بقیه‌گروهها، به طور دوبه‌دو معنی‏دار بود. فروانی نوع شکست در گروه کامپومر 8/44% ادهزیو و 2/52% mixed و در کامپوزیت 60% ادهزیو و 40% mixed بود.
نتیجه‏گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که استحکام اتصال به عاج در ماده ترمیمی کامپومر به طور کلی و بخصوص بعد از شستشوی سطح با آب به طور مشخص بیش از کامپوزیت است. آلودگی سطح با خون باعث کاهش مشخص استحکام باند در هر دو ماده می‌گردد. شستن‎خون ‌با آب ‎و استفاده مجدد ادهزیو، استحکام باند کامپوزیت را به حد گروه شاهد و در کامپومر به طور مشخص به بیش از آن می‌رساند. شستن خون با هیپوکلریت سدیم و استفاده مجدد ادهزیو، استحکام باند هر دو ماده را به طور مشخص به بیش از گروه شاهد افزایش می‌دهد.


مرضیه علی‌خاصی، عباس منزوی، حکیمه سیادت، بی‌تا فتحی،
دوره 25، شماره 2 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: قرارگیری ایمپلنت‌ها به صورت غیرفعال و بدون استرس در محل خود از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه دقت ابعادی و زاویه‌ای 2 تکنیک قالب‌گیری تری باز و تری بسته به وسیله ماده قالب‌گیری پلی‌اتر و نیز دقت ثبت جزئیات سطحی دندان حین قالب‌گیری از ایمپلنت‌های دندانی مورد بررسی قرار گرفت
روش بررسی: یک مدل فلزی با دو ایمپلنت در ناحیه دندان پرمولر دوم و مولر اول ماگزیمم و یک دندان با سطح شیاردار در ناحیه دندان مولر اول سمت مقابل جهت بررسی ثبت جزئیات در نظر گرفته شد. 27 قالب پلی‌اتر (با قوام متوسط) از این مدل (9 عدد به صورت تری باز و 9 عدد به صورت تری بسته و 9 عدد بعد از باز کردن کوپینگ‌های قالب‌گیری) گرفته شد. قالب‌ها با استفاده از گچ نوع 4 ریخته شد. ثبات ابعادی با استفاده از دستگاه Coordinate Measuring Machine (CMM) و ثبت جزئیات قالب‌ها با استفاده از دستگاه Video Measuring Machine (VMM) ارزیابی شد. نتایج حاصله آنالیز و با استفاده از آزمون T-test و One-way ANOVAمقایسه شدند.
یافته‌ها: بین دو تکنیک تری باز و تری بسته از لحاظ آماری تفاوت قابل توجهی در ثبات ابعادی وجود داشت (001/0P<). به علاوه تفاوت معنی‌داری در ثبت جزئیات بین قالب‌گیری به روش باز و بسته و قالب‌گیری با و بدون وجود ایمپلنت‌ها مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجه‌گیری: دقت قالب‌گیری با استفاده از تکنیک تری باز بیش از تری بسته ثبت گردید. وجود ایمپلنت یا عدم وجود آن در ثبت جزئیات سطحی دندان اهمیت چندانی نداشت.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb