جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای فخار

احمدرضا طلایی پور، پیمان حداد، سورینا صهبا، حوریه باشی زاده فخار، شیرین سخدری،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

هر ساله در سراسر جهان هزاران نفر مبتلا به انواع سرطانهای ناحیه دهان، نازوفارنکس و اوروفارنکس می شوند. رادیوتراپی یکی از روشهای عمده درمانی محسوب می شود. رادیوتراپی علاوه بر درمان، سبب بروز عوارضی می شود که التهاب مخاط یا موکوزیت از مهمترین آنها می باشد. این عارضه به علت درد و سوزش و ناراحتی بسیار زیادی که برای بیماران ایجاد می کند، ادامه درمان و گاه ادامه زندگی برای این افراد را با مشکلات زیادی مواجه می سازد و از آنجا که بیماران مبتلا به این نوع سرطانها، تقریبا در تمام موارد بهبود پیدا می کنند؛ لذا فراهم نمودن شرایط مطلوب در طول درمان رادیوتراپی، برای آنها ضروری می باشد. در این بررسی با استفاده از دهان شویه گیاهی کامومیل (بابونه)، موکوزیت در طول درمان کاهش داده شد یا از بروز آن جلوگیری به عمل آمد. این تحقیق بر روی 57 بیمار تحت درمان با اشعه انجام گرفت که خود به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. نتایج نشان داد که دهان شویه کامومیل، شروع موکوزیت را به تعویق می اندازد و از شدت آن می کاهد. این دارو بر روی زنان و مردان تاثیر یکسانی داشت و همچنین تمامی کسانی که دندان داشتند و یا فاقد دندان بودند، به یک میزان از مزایای این دهان شویه بهره بردند.


حوریه باشی زاده فخار، احمدرضا طلایی پور، آرش دباغی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

امرزوه تعیین تراکم استخوان از طریق تصویربرداری در تشخیص و درمان بیماریهای متابولیک به طور گسترده ای رواج یافته است. یکی از این روشها دانسیتومتری اپتیک است که تراکم استخوان را از طریق اندازه گیری شدت نور عبوری از بخشهای مختلف تصویر رادیوگرافیک تعیین می کند. سیستمهای رادیوگرافی دیجیتال نیز همین کار را با تعیین درجات خاکستری تصویر انجام می دهند. هدف از این مطالعه بررسی دقت و مقایسه دو روش دانسیتومتری اپتیک و دانسیتومتری در یک سیستم دیجیتال یعنی رادیوویزیوگرافی می باشد. از 45 نمونه محلول حاوی اوروگرافین با سه غلظت مختلف توسط سیستم رادیوویزیوگرافی و فیلم معمولی رادیوگرافی به عمل آمد و فلیمها به وسیله دانسیتومتری اپتیک و تصاویر رادیوویزیوگرافی توسط گزینه تراکم استخوان در نرم افزار سیستم دانسیتومتری شدند. نتایج از نظر میزان تکرار پذیری و همخوانی داده ها با غلظت محلول، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. همخوانی داده ها با غلظت در سیستم رادیوویزیوگرافی، متوسط (0.42=r) و تکرارپذیری برای یک نمونه و نمونه های مشابه به ترتیب 97.68% و 88% (تست آلفاکرونباخ) بود؛ همچنین همخوانی داده ها در دانسیتومتری اپتیک فیلمهای رادیوگرافی، قوی (0.987=r) و تکرارپذیری برای یک نمونه و نمونه های مشابه به ترتیب 99.97% و 99.84% تعیین گردید. براساس نتایج به دست آمده در این مطالعه دانسیتومتری اپتیک از هر نظر بر دانسیتومتری با سیستم رادیوویزیوگرافی ارجحیت دارد.


مهرداد پنج نوش، حوریه باشی زاده فخار،
دوره 16، شماره 3 - ( 2-1382 )
چکیده

 


حوریه باشی‌زاده فخار، فرید ابوالحسنی، طاهره محتوی‌پور،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه‌گیری دقیق استخوان برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. جراح بایستی برای نیل به موفقیت از دقت روش‌های مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک در تعیین فواصل عمودی و همچنین دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان فک پایین بود.

روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی روش‌ها بود، فواصل عمودی بین نشانه‌های فلزی در راس کرست و دیواره فوقانی کانال مندیبولار بر روی مقاطع توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک در 23 محل از چهار مندیبل خشک اندازه‌گیری شد. عرض مندیبل نیز در همان مقاطع توموگرافیک تعیین گردید. سپس استخوان‌ها از محل‌های نشانه‌گذاری شده بوسیله اره برقی برش داده شدند. اندازه‌های به دست آمده از تصاویر با واقعیت مقایسه شدند.

یافته‌ها: ضرایب بزرگنمایی عمودی دستگاه برای توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 79/1 (17/0=SD) و 69/1 (23/0=SD) و برای بزرگنمایی افقی در توموگرافی 47/1 (17/0=SD) تعیین گردید. ضریب همبستگی پیرسون بین توموگرافی خطی و واقعیت در ابعاد عمودی (968/0r= ,001/0p<) و ضخامت (813/0r= ,001/0p<) معنی‌دار بود. این ضریب برای رادیوگرافی پانورامیک ضمن معنی‌داری (795/0r= ,001/0p<) کوچکتر از موارد دیگر بود. با احتساب ضریب بزرگنمایی پیشنهاد شده توسط کارخانه سازنده، میانگین مطلق اختلافات بین اندازه‌های عمودی در توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 5/2 میلی‌متر (4/3=SD) و 8/3 میلی‌متر (65/1=SD) محاسبه شد. میانگین مقادیر مطلق خطا برای اندازه‌گیری ضخامت بوسیله توموگرافی خطی نیز 3/0 میلی‌متر (13/1=SD) بود. فقط 3/4% از اندازه‌های عمودی و 5/56% از اندازه‌گیری‌های ضخامت در توموگرافی و 3/4% اندازه‌ها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده خطای قابل قبول یعنی 1  میلی‌متر قرار داشتند. با کاربرد معادله رگرسیون خطی 87% اندازه ها در توموگرافی خطی برای محاسبه ارتفاع  و 8/51% اندازه‌ها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده 1  میلی‌متر قرار گرفتند.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر توموگرافی خطی در اندازه‌گیری ارتفاع مندیبل دقیق‌تر از رادیوگرافی پانورامیک بود. دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان در حد قابل قبول قرار داشت.


علیرضا شیرازی، احمدرضا طلایی‌پور، یاسر نوروزپور، حوریه باشی زاده فخار، علی قاسم‌زاده، ناصر شاکری،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییرات ابعادی ناهمگن (بدشکلی) یکی از مشکلات عمده در رادیوگرافی پانورامیک است. تعیین دقیق میزان تغییرات ابعادی در هر منطقه از تصویر می‌تواند در کاربرد کلینیکی بهتر تصاویر پانورامیک موثر باشد. هدف از این مطالعه تعیین ضرایب تصحیح عمودی و افقی برای مناطق مختلف تصاویر پانورامیک تهیه شده بوسیله دستگاه cc Proline پلن مکا می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی روش‌ها است فانتومی نامتقارن از فک پایین از جنس پلکسی گلاس و آلومینیوم بعنوان معادل‌های نسج نرم و سخت طراحی شد. طول نیم فک راست از نیم فک چپ کمتر بود و هر نیم فک به عنوان نمونه‌ای جداگانه در نظر گرفته شد. به منظور اندازه‌گیری فواصل عمودی و افقی نشانگرهای استیل به کار رفت. طول و فواصل مارکرها با میکرومتر دیجیتال میتوتویو با دقت 05/0± میلی‌متر اندازه‌گیری شد. سپس از هر نیم فک فانتوم به وسیله دستگاه PM 2002 cc Proline (پلن مکا، فنلاند) 8 بار رادیوگرافی پانورامیک بعمل آمد. اندازه‌‌‌های مشابه در تصاویر دیجیتایز شده بوسیله نرم‌افزار سیگنوس با دقت 01/0 میلی‌متر به دست آمد. میانگین 8 بار اندازه‌گیری به عنوان اندازه نهایی در نظر گرفته شد و با ابعاد واقعی مقایسه گردید. میانگین ضرایب تصحیح برای فواصل افقی و عمودی در هر ناحیه محاسبه شد.

یافته‌ها: میانگین ضریب تصحیح عمودی برای نیم فک راست 02/0±77/0 (دامنه 75/0-80/0) و برای نیم فک چپ 05/0±77/0 (دامنه 75/0- 85/0) محاسبه گردید. میانگین ضریب تصحیح افقی برای نیم فک راست 15/0±98/0 (دامنه 76/0-18/1) و برای نیم فک چپ 14/0±02/1(دامنه 90/0-25/1) تعیین شد.

نتیجه‌‌‌گیری: تغییرات ضرایب تصحیح افقی و عمودی در دو نیم فک و همچنین در نواحی مختلف یک فک نسبتاً زیاد است به طوری که به خصوص در مورد فواصل افقی استفاده از یک ضریب تصحیح ثابت برای نواحی گوناگون عملی به نظر نمی‌رسد. در مقایسه با ضرایب تصحیح افقی تغییرات ضرایب تصحیح عمودی در دو نیم فک و همچنین بین نواحی مختلف یک نیم فک کمتر است.


سکینه نیکزاد، عباس آذری، حوریه باشی زاده فخار،
دوره 22، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

مواجهه با تکنیک های تصویربرداری نا آشنایی که در ایمپلنتولوژی مدرن کاربرد دارند، یکی از مشکلات دندانپزشکانی است که مایل به استفاده از درمان‌های ایمپلنت در کار روزمره خود هستند. این تصاویر که قادرند فک و دندان‌ها را از جهات مختلف به نمایش بگذارند، در درمان‌های روزمره دندانپزشکی کاربرد چندانی ندارند. اصولا در فرآیندهای درمانی دقیقی مانند ایمپلنتولوژی، مشکل اصلی قرار دادن استوانه‌ای فلزی در استخوان پر آندرکات و ناهموار است. در این مقاله مروری که بر اساس جستجو در قوی‌ترین منابع علمی یعنی کوکران و پاب مد تنظیم شده، لزوم کاربرد تکنیک‌های کراس سکشنال پیش از شروع درمان ایمپلنت با جزییات مورد بحث قرار می‌گیرد.


حوریه باشی زاده فخار، اکبر عباس زاده،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه‌گیری دقیق استخوان توسط رادیوگرافی برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. رادیولوژیست بایستی برای نیل به موفقیت، از اثر موقعیت سر بر روی ابعاد تصویر در روش‌های مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان اثر تغییر زاویه پلن مندیبل بر روی دقت ابعادی تصاویر توموگرافی خطی مندیبل بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روش‌ها و in vitro بود. جهت بررسی اثر موقعیت سر روی ابعاد تصاویر توموگرافی خطی، تصاویری با تغییر زاویه پلن مندیبل در جهات طرفی و قدامی‌خلفی از 3 مندیبل خشک تهیه و با واقعیت مقایسه شده است. یک سری تصویر در حالت زاویه صفر درجه و 16 سری تصویر با ایجاد شیب 5، 10، 15 و 20 درجه در پلن مندیبل در جهات فوقانی، تحتانی، لترال و مدیال تهیه و فواصل عمودی از رأس کرست تا حاشیه فوقانی کانال مندیبل در خلف و از رأس کرست تا حاشیه تحتانی مندیبل در قدام در 12 ناحیه از هر مندیبل در هر توموگرام اندازه‌گیری و با اندازه‌های واقعی در مندیبل برش خورده در نواحی مشخصی که با نشانگرهای رادیواپک علامت‌گذاری شده بودند مقایسه شده است. برای تحلیل داده‌ها از آنالیز Repeated measure ANOVA استفاده گردید.
یافته‌ها: آنالیز نشان داد که بین حالت استاندارد و شیب قدامی خلفی 15 درجه به سمت بالا اختلاف معنی‌دار وجود داشت (001/0P=). همچنین بین حالت استاندارد و شیب‌های طرفی 10 درجه (008/0>P)، 15 درجه (001/0>P) و 20 درجه (001/0>P) به سمت بالا اختلاف معنی‌دار وجود داشت. میانگین قدر مطلق خطا در حالت استاندارد یعنی شیب صفر درجه برای همه نواحی یکسان و به میزان (mm 19/0±22/0) بود و بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در حالت استاندارد در ناحیه پرمولرها (mm 19/0±44/0) دیده شد. بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در تغییر شیب قدامی ‌خلفی در شیب 20 درجه به سمت پایین در ناحیه کانین‌ها (mm 88/0±1) مشاهده گردید. بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در تغییر شیب طرفی نیز در شیب 20 درجه به سمت بالا در ناحیه کانین‌ها
(mm 2±9/2) به دست آمد.
نتیجه‌گیری: در تصاویر توموگرافی مندیبل، به طور کلی بدون در نظر گرفتن ناحیه کانین‌ها در بیشتر موارد میانگین قدر مطلق خطا در شیب های 5 تا 20 درجه در جهت قدامی ‌خلفی و طرفی در حد یک میلی‌متر یا کمتر یعنی در محدوده قابل قبول قرار داشته است. هر چند این اثر در شیب طرفی بیشتر از شیب فوقانی تحتانی، در خلف مندیبل بیشتر از قدام آن و در شیب به سمت پایین بیش از شیب به سمت بالا بوده است.


حوریه باشی‌زاده فخار، داریوش گودرزی پور، نیلوفر مفیدی،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات داخلی، شایع‌ترین ناهنجاری کلینیکی و پاتولوژیک مرتبط با مفصل گیجگاهی فکی می‌باشند که به صورت تغییر غیرطبیعی در ساختار داخلی و عملکرد دیسک و همچنین رابطه‌ ناصحیح آن نسبت به کندیل، گلنوئید فوسا و برجستگی مفصلی زمانی که دندان‌ها در وضعیت دهان بسته می‌باشند، تعریف می‌شود. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین شیب برجستگی مفصلی با حرکات مجموعه کندیل و دیسک در تصاویر MRI مبتلایان به اختلالات داخلی مفصل گیجگاهی فکی صورت گرفت.

روش بررسی: در این پژوهش مقطعی، فایل‌های دیجیتال MRI مربوط به 90 مفصل مبتلا به اختلالات داخلی مفصل گیجگاهی فکی، متعلق به 45 بیمار در حالت دهان باز و بسته مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به دو گروه جابجایی قدامی دیسک با بازگشت‌ (64 مورد) و جابجایی قدامی دیسک بدون بازگشت
(26 مورد) تقسیم شدند. مقاطع مناسب Oblique sagittal که در آن‌ها کندیل، دیسک و گلنوئید فوسا به خوبی مشاهده می‌شد، انتخاب و پرینت شد. سپس با استفاده از کاغذ تریسینگ توسط یک دستیار رادیولوژی دهان و فک و صورت و یک متخصص رادیولوژی دهان و فک و صورت تریس شد. زوایایی که نشان‌دهنده میزان حرکت انتقالی کندیل، شیب برجستگی مفصلی، چرخش دیسک و چرخش کندیل بودند رسم شده و اندازه‌گیری شدند و توسط آزمون T-test مورد آنالیز قرار گرفتند.

یافته‌ها: در این پژوهش، تفاوت در مقادیر شیب برجستگی مفصلی، چرخش دیسک، چرخش کندیل و حرکت انتقالی کندیل در دو گروه جابجایی قدامی دیسک با بازگشت و جابجایی قدامی دیسک بدون بازگشت، از لحاظ آماری معنی‌دار نبود، (مقدار P-value به ترتیب از راست به چپ: 64/0، 77/0، 28/0، 12/0). در گروه جابجایی قدامی دیسک با بازگشت، چرخش دیسک با شیب برجستگی مفصلی از لحاظ آماری ارتباط معنی‌داری داشت (034/0=P). هرچند میزان همبستگی ضعیف بود (27/0=r)، اما هیچ رابطه معنی‌دار دیگری میان سایر متغیرها با شیب برجستگی مفصلی مشاهده نشد، (میزان  P-valueبه ترتیب برای چرخش کندیل 3/0 و برای حرکت انتقالی کندیل 98/0 بود). در گروه جابجایی قدامی دیسک بدون بازگشت، بین چرخش دیسک و حرکت انتقالی کندیل رابطه معنی‌دار وجود داشت (011/0=P و 49/0-=r). همچنین چرخش دیسک با چرخش کندیل نیز ارتباط معنی‌داری داشت (004/0=P و 54/0=r). اما هیچکدام از متغیرها با شیب برجستگی مفصلی، رابطه معنی‌داری نداشتند، (میزان P-value برای چرخش دیسک 06/0 و برای چرخش کندیل 72/0 و برای حرکت انتقالی کندیل 73/0 بود).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج این پژوهش، ارتباط مشخصی بین شیب برجستگی مفصلی و حرکات مجموعه کندیل و دیسک در بیماران مبتلا به اختلالات داخلی مفصل گیجگاهی فکی وجود ندارد. بنابراین این فرضیه که شیب زیاد برجستگی مفصلی، یک فاکتور مستعد کننده در ایجاد جابجایی دیسک بدون برگشت می‌باشد، قابل اثبات نیست و از این رو کاربرد روش درمانی Eminectomy به صورت پروفیلاکتیک در بیماران، مورد سوال است و به بررسی‌های بیشتر نیاز دارد.


حوریه باشی‌زاده فخار، ندا مولایی، علی تیموری‌نژاد،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: رادیوگرافی پانورامیک یکی از تکنیک‌های معمول در تصویربرداری از ایمپلنت است. با وجود برخی محدودیت‌های این تکنیک، رادیوگرافی پانورامیک، همچنان رادیوگرافی انتخابی جهت بررسی اولیه در درمان ایمپلنت می‌باشد. از معایب این رادیوگرافی می‌توان به عدم وجود دقت ابعادی آن اشاره کرد. مطالعات زیادی برای تعیین میزان بزرگنمایی تصاویر پانورامیک انجام گرفته است که عمده آنها بر روی فانتوم یا اسکال خشک بوده است. اخیراً در این مطالعات از CT یا CBCT (Cone Beam CT) به عنوان استاندارد طلایی استفاده می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدام و خلف با استفاده از مقاطع کراس سکشنال بازسازی شده در  CT بود.

روش بررسی: تعداد 30 کلیشه پانورامیک تهیه شده با دستگاه‌های Planmeca EC or CC Proline از پرونده بیماران بخش ایمپلنت انتخاب شد و لندمارک‌های خاص روی آنها مشخص شد. ابعاد عمودی لندمارک‌ها روی رادیوگرافی پانورامیک و تصاویر بازسازی شده کراس سکشنال CT توسط کالیپر اندازه‌گیری و بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک به صورت نسبت ابعاد تصویر به ابعاد واقعی محاسبه شد. آنالیز آماری داده‌ها با استفاده از آزمون آماری Generalized Estimation Equation با Exchangeable correlation matrix و مدل Linear انجام شد.

یافته‌ها: میانگین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدامی فک بالا 02/0±22/1، در نواحی خلفی فک بالا 02/0±16/1، در نواحی قدام فک پایین 02/0 ± 20/1 و در نواحی خلفی فک پایین 02/0±13/1 بود. اختلاف بزرگنمایی بین ماگزیلا و مندیبل معنی‌دار بود (001/0>P). اختلاف بزرگنمایی بین نواحی قدام و خلف در فک بالا و فک پایین معنی‌دار نبود (11/0=P).

نتیجه‌گیری: بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک (دستگاه Planmeca EC or CC Proline) در نواحی مختلف دو فک بین 13/1 تا 22/1 درصد متفاوت است.


حوریه باشی‌زاده فخار، الهام سادات عمادیان رضوی،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: تعیین دانسیته استخوان در تشخیص بیماری‌ها و تحقیقات علوم پزشکی مکرراً مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش‌های کنونی تعیین دانسیته در مطب دندانپزشکی هزینه‌بر هستند و به راحتی در دسترس قرار ندارند. هدف این مطالعه، طراحی و بررسی دقت یک روش دیجیتال قابل اجرا روی کامپیوترهای شخصی برای تعیین دانسیته تصاویر رادیوگرافیک بافت سخت بود .

  روش بررسی: یک وج مطبق آلومینیومی ساخته شد. 50 فیلم کداک E-speed اکسپوز شدند. زمان‌های تابش از 05/0 تا 5/0 ثانیه با فواصل 05/0 ثانیه تغییر کرد. فیلم‌ها توسط دستگاه ظهور و ثبوت اتوماتیک آماده و توسط اسکنر Epson 1240U photo دیجیتایز شدند. تصاویر در اندازه 10×10 میلی‌متر از پله‌های انتخاب شده تصویر توسط نرم‌افزار Microsoft office picture manager بریده شدند. با اجرای الگوریتم طراحی شده در محیط MATLAB ، میانگین ارزش پیکسلی تصاویر محاسبه شد .

  یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد که با افزایش زمان تابش، میانگین ارزش پیکسلی کاهش یافت و در پله 12 تفاوت قابل ملاحظه بین دو زمان متوالی مشاهده شد ) 001/0 (P< . با افزایش ضخامت نمونه، الگوریتم می‌توانست تغییرات دانسیته را از پله 4 در 3/0 ثانیه و 5 در 5/0 ثانیه تعیین کند و قادر بود تفاوت میانگین ارزش پیکسلی دو پله مشابه در 3/0 و 5/0 ثانیه را از پله 4 تعیین کند .

  نتیجه‌گیری: با افزایش ضخامت جسم و زمان تابش، دقت الگوریتم در تشخیص تغییرات دانسیته افزایش ‌یافت. این نرم‌افزار می‌توانست تغییرات دانسیته رادیوگرافیک تصاویر وج مطبق آلومینیومی را در حداقل ضخامت 4 میلی‌متر در زمان 3/0 و 5 میلی‌متر در 5/0 ثانیه مشخص کند .


حوریه باشی‌زاده فخار، هانیه کاویانی، مهرداد پنج نوش، احمدرضا شمشیری،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: آگاهی از ارتباط دندان‌های خلفی با سینوس ماگزیلاری در پروسه‌های جراحی مانند کشیدن دندان‌های خلفی بالا وکاشت ایمپلنت یا در حرکات ارتودنتیک دندان‌های خلفی بالا نظیر اینتروژن بسیار مهم است. در موارد پروتروژن ریشه دندان‌ها به سینوس ریسک پنوماتیزیشن بعد از کشیدن دندان وجود دارد که باعث کاهش استخوان در دسترس جهت ایمپلنت یا دنچر فک بالا می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی دقت رادیوگرافی پانورامیک در تعیین رابطه ریشه دندان‌های خلفی بالا با کف سینوس ماگزیلاری به کمک Cone Beam CT بود.

  روش بررسی: مطالعه بر روی 117 نمونه پانورامیک و CBCT گرفته شده از بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک خصوصی رادیولوژی انجام شد. ارتباط بین 452 ریشه دندان‌های خلفی ماگزیلاری شامل پرمولار دوم، مولار اول و دوم با کف سینوس کلاس‌بندی شد. از CBCT به عنوان روش Gold Standard استفاده شد و همخوانی نتایج پانورامیک نسبت به CBCT با استفاده از آزمون آماری Chi-square و Multiple logistic regression مورد ارزیابی قرار گرفت.

  یافته‌ها: تشابه نتایج پانورامیک و CBCT در 7/57% نمونه‌ها مشاهده شد. در مواردی که نوک ریشه با کف سینوس تماس نداشت (کلاس صفر) همخوانی بالا (5/89%) بین دو روش دیده شد. در کلاس یک 8/58% همخوانی و در موارد پروتروژن ریشه به داخل سینوس (کلاس سه و چهار) 50% همخوانی دیده شد (001/0 > P ) . در36% مواردی که دارای پروتروژن به داخل سینوس نبودند (کلاس صفر-1-2)، درپانورامیک پروتروژن نشان داده شد. همخوانی نتایج در دندان پره مولار دوم به طور معنی‌داری بالاتر از دندان‌های مولار به دست آمد (001/0 P< ).

  نتیجه‌گیری: تعداد قابل توجهی از ریشه‌هایی که پروتروژن به داخل سینوس در پانورامیک را نشان دادند، در CBCT این پروتروژن مشاهده نشد. بنابراین برای تعیین ارتباط دقیق ریشه با کف سینوس در صورت مشاهده پروتروژن ریشه به داخل سینوس بررسی های دقیق‌تر توسط CBCT توصیه می‌گردد.


فرزانه مساوات، حوریه باشی زاده فخار، محمد جواد خرازی فرد، فاطمه ملک پور اسطلکی،
دوره 32، شماره 2 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص شکستگی عمودی ریشه (VRF) در کلینیک از اهمیت زیادی برخوردار است، چون دندان‌های با VRF پیش‌اگهی ضعیفی دارند و غالباً هرگونه درمان بر روی دندان بی‌‌نتیجه خواهد بود. محدودیت تصاویر دو بعدی پری اپیکال از یک سو و کاهش دقت تصاویرCBCT به علت حضور آرتیفکت‌ها در نمونه‌های درمان ریشه شده از سوی دیگر ما را بر آن داشت تا در این مطالعه به مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونه‌های درمان ریشه شده بپردازیم. هدف از این مطالعه مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونه‌های درمان ریشه شده بود.
روش بررسی: دراین مطالعه 60 دندان اندو شده که تصادفی کد گذاری شده بودند، به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه 30 تایی که شکستگی در آن‌ها ایجاد شد و 30 عدد بدون شکستگی. تصویربرداری CBCT و پری ایپکال دیجیتال با دو زاویه افقی با اختلاف 15 درجه تهیه شد و تصاویر توسط رادیولوژیست مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه از Weighted kappa برای انالیز آماری استفاده شد.
یافته‌‌ها: حساسیت سیستم تصویربرداری C‏BCT  (8/%75) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (3/68%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه بالاتر بود. همچنین ویژگی سیستم تصویربرداری C‏BCT  (%90) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (1/79%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه نیز بالاتر بود )05/0P<).
نتیجه گیری: تکنیک تصویربرداری CBCT نسبت به پری اپیکال دیجیتال دقت تشخیصی بالاتری در شکستگی‌های عمودی ریشه دارد و امکان تشخیص قابل اعتمادتری را برای ما فراهم می‌کند.

فاطمه مختاری، محمد محمدحسینی، نوشین فخاری، علیرضا یزدانی رستم،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تغییر رنگ دندان ناشی از تماس با سرامیک سرد در مقایسه با MTA Angelus در مجاورت با محلول‌های شستشو دهنده مانند هیپوکلریت سدیم و نرمال سالین بود.
روش بررسی: تعداد 50 نمونه دندان قدامی ماگزیلا کشیده شده انسانی انتخاب شد. پس از تهیه حفره دسترسی به 4 گروه آزمایشی و 1 گروه کنترل (10 عدد در هر گروه) تقسیم شدند. قبل از قرار دادن مواد داخل تاج، حفره دسترسی دندان‌های گروه ۲ و ۴ با هیپوکلریت سدیم ۲۵/۵% و دندان‌های گروه ۱ و۳ با سالین شستشو داده شده و پس از خشک شدن، ضخامت ۳ میلی ‌متری از سرامیک سرد (گروه ۱ و ۲) و MTA Angelus (گروه ۳ و ۴) درون حفره دسترسی دندان‌ها قرار داده شد. بعداز ست شدن مواد، تمام نمونه‌ها با رزین مودیفاید گلس آینومر ترمیم شدند. بر اساس سیستم CIE Lab، تغییر رنگ کل E)Δ( هر نمونه در بازه زمانی قبل از کار، ۱ و 90 روز بعد از کار به دست آمد و با استفاده از تست ویلکاکسون مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: طبق نتایج این پژوهش اختلاف میانگین تغییر رنگ در گروه‌های پر شده با سرامیک سرد و در بازه‌های زمانی مختلف تفاوت آماری معنی‌داری نداشت (05/0P>)، در حالی که در گروه‌های پر شده با MTA Angelus مقادیر آماری برای این معیار (اختلاف میانگین تغییر رنگ) در 90 روز پس از کار به طور معنی‌داری بالاتر از یک روزه بعد از کار بود (05/0P<).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سرامیک سرد نسبت به MTA Angelus تغییر رنگ کمتری با گذشت زمان در دندان‌ ایجاد می‌کند، در نتیجه می‌توان آن ‌را به عنوان جایگزین مناسب‌تری نسبت به MTA Angelus پیشنهاد داد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb