زمینه و هدف: علیرغم کاهش پوسیدگیهای دندانی در سالیان اخیر، این بیماری همچنان یک مشکل شایع و اساسی بوده و تلاشهای متعددی به عمل آمده تا از میزان شیوع آن کاسته شود از طرف دیگر مشکل عود پوسیدگی نیز در بسیاری از ترمیمهای موجود دیده میشود لذا هدف از مطالعه حاضر ارایه یک روش مناسب برای تراش و یک ماده ترمیمی با هدف کاهش عود پوسیدگی بود.
روش بررسی: تعداد 80 دندان مولر انسانی جمعآوری شدند. نمونهها در مرحله اول به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در نیمی از آنها، تهیه حفره کلاسv به ابعاد mm 3×5 با فرز و در نیمی دیگر با لیزر Er:YAG (انرژی 300mJ . فرکانس10Hz. توان3W) انجام شد. سپس نمونهها به 4 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه اول باندینگ توتال اچ single bond (3M-ESPE, St. Paul, MN) و کامپوزیت Z250 (3M-ESPE, St. Paul, MN)، گروه دوم باندینگ سلف اچClearfil SE bond (kuraray, Japan) و کامپوزیت Z250، گروه سوم گلاس آینومرنوریII Fuji (GC,USA) ، گروه چهارم گلاس آینومر شیمیایی Fuji IX(GC,USA) برای ترمیم حفرات تهیه شده مورد استفاده قرار گرفت. نمونهها بر اساس پروتکل در سیکل PH قرار گرفتند. در نهایت دندانهای برش خورده پس از پالیش نهایی تحت بررسی میکروهاردنس قرار گرفتند. دادهها توسط تستهای آنالیز واریانس دو طرفه و توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: آنالیز واریانس دو طرفه نشان داد که نوع بافت سوبسترا (مینا و عاج) (0/0001P<) در هر دو گروه اثرات معنیداری بر میزان ریزسختی داشته در حالی که روش آماده سازی و نوع اچینگ و یا ماده ترمیمی مورد استفاده اثر معنیداری بر مقادیر ریزسختی نشان ندادند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده روش مورد استفاده برای تهیه حفره، سیستم باندینگ و ماده ترمیمی مورد استفاده برای ترمیم حفرات اثر معنیداری بر مقاوم سازی بافتهای دندانی مینا و عاج در برابر دمینرالیزاسیون شیمیایی ندارد.