جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای منزوی

عباس منزوی، رامین مشرف،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۷۵ )
چکیده

اهرم قطعه سختی است که می تواند حول یک نقطه یا یک محور به نام تکیه گاه بچرخد. اهرمها به سه نوع I و II و III تقسیم می شوند. کارایی یک سیستم اهرمی را با مزیت مکانیکی آن میسنجند. اهرم نوع I بیشترین مزیت مکانیکی و اهرم نوع III کمترین مزیت مکانیکی را دارا می باشد. وضعیت اتصال عضلات و جهت وارد شدن نیروها بر روی فک پایین مشابه اهرم III می باشد و به همین دلیل عضلات، استخوانها و دندانها قابلیت تحمل نیروهای اکلوزال را دارند. چنانچه تماس مخربی در روی دندانها بوجود آید، این سیستم اهرمی دگرگون شده و همین تغییر سیستم اهرمی اثرات مخربی بر روی ساختمانهای استوماتوگناتیک وارد می کند.


عباس منزوی، رامین مشرف،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۷۶ )
چکیده

دندانها و لیگامانهای پریودنتال وقتی در مقابل نیروهای عمودی و در جهت محور طولی دندان قرار می گیرند، در مقایسه با نیروهای افقی مقاومت بهتری از خود نشان می دهند. لذا بایستی در طراحی پروتزهای دندانی و برقراری روابط بین دندانها دقت نمود که از وارد شدن نیروهای افقی به دندانها جلوگیری بعمل آید. هر پروتز پارسیل حول سه محور افقی، عمودی و طولی چرخش پیدا می کند که با درک اهرمها و طراحی صحیح فریم ورک فلزی می توان این چرخشها را به حداقل رسانید.


عباس منزوی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۹ )
چکیده

شاغلین حرفه دندانپزشکی در تماس مداوم با وسایل مختلف در اندازه های متفاوت، تیز، داغ، محرک، دوار می باشند. فرز گیت گلیدن (Gate Glidden) که برای آماده سازی داخل کانال یا تخلیه گوتای داخل کانال به کار می رود، از جمله این وسایل است. در این مقاله شکسته شدن بسیار نادر یک نمونه آن و باقی ماندن Shaft آن در ساعد دندانپزشک و عدم تشخیص به موقع آن گزارش می گردد.


عباس منزوی، غلامرضا فرهنگ،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۹ )
چکیده

شکلهای قوس فکی (مربعی، مثلثی و بیضوی) نقش مهمی را در الگوی توزیع تنش در اطراف ایمپلنت های دندانی ایفا می کنند. هدف از این مطالعه ارزیابی نقش اشکال مختلف قوس فکی و میزان تحلیل استخوان (نرمال، متوسط، شدید) در توزیع شدید تنش اطراف ایمپلنت دندانی با درنظر گرفتن جهات مختلف نیروی وارد شده بود. سه مدل قوس فکی مربعی، مثلثی و بیضوی در سه حالت مختلف تحلیل استخوان طراحی شد. مدلها به المان های شش وجهی تقسیم شدند؛ به نحوی که ۵۵۰۰ گره را تشکیل دادند. نیروی ۱۴۳ نیوتن با دو زاویه عمود و مایل به آخرین فیکسچر، ۸ و ۱۶ میلیمتر خلفی تر از آن روی کانتی لور اعمال شد. دراین مطالعه جهت تجزیه و تحلیل توزیع تنش از نرم افزار Sap۹۰ استفاده شد و ۵۴ حالت مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با تغییر دیستالی نیرو در قوس مربعی و بیضوی با استخوان نرمال، تمرکز تنش از ساپورت به سمت فیکسچرها انتقال می یابد. تمرکز تنش در قوس مثلثی با استخوان نرمال در اطراف فیکسچر مشاهده شد. میزان تنش در این قوس بیش از حد فیزیولوژیک بود؛ در نتیجه توصیه می شود از کاربرد کانتی لور در قوسهای مثلثی خودداری شود.


سعید نوکار، عباس منزوی، فلورا هاشمی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۱ )
چکیده

گیر، ثبات و تطابق لبه ای روکشها تا حدود زیادی به چگونگی آماده سازی دندان بستگی دارد. زاویه تقارب مناسب تا حد زیادی این موارد را تامین می کند. در این تحقیق روش جدیدی برای اندازه گیری زاویه تقارب دندانهای آماده شده برای روکشهای تک کراون در مطبهای دندانپزشکان عمومی شهر تهران به کار گرفته شد و طی آن ۳۲۵ دای که توسط دندانپزشکان عمومی شهر تهران آماده شده بود، از ۱۰ لابراتوار در سطح شهر جمع آوری شد. دای ها از ناحیه زیر خط خاتمه تراش، تریم و سپس یک بار در بعد باکولینگوالی و یک بار در بعد مزیودیستالی به وسیله رایانه، اسکن (Genius Color Page-HR۶) شدند؛ همچنین زاویه تقارب دای ها در نرم افزار (۵,۰) Adobe Photoshop اندازه گیری گردید. تحلیل آماری داده ها با استفاده از تست آنالیز واریانس و t-student به کمک نرم افزار SPSS انجام شد؛ نتایج نشان داد که میانگین زاویه تقارب از ۸.۳۴±۱۶.۱۸ مربوط به کانین فک بالا تا ۱۰.۳۸±۳۵.۱۸ مربوط به مولر فک پایین قرار داشت و زاویه تقارب اندازه گیری شده بیشتر از میزان ایده آل (۱۶-۱۰ درجه) بود. دای های مربوط به دندانهای مولر فک پایین دارای بیشترین تقارب بودند. نتایج این بررسی مورد استفاده اساتید، دانشجویان دندانپزشکی و دندانپزشکان و نیز نشانگر بخشی از چگونگی کار دندانپزشکان عمومی شهر تهران می باشد. از آنجایی که افزایش زاویه تقارب بیشتر از حد مجاز، گیر، ثبات و تطابق رستوریشن را به خطر می اندازد، توجه به اصول درست آماده سازی دندانها و استفاده صحیح از ابزار و لوازم و کاربرد درست آگاهانه سمان های دندانی می تواند به بهبود کیفیت رستوریشن های ثابت کمک کند.


عباس منزوی، سوسن میرمحمد رضایی، حمید باجلان،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۱ )
چکیده

موارد استفاده از مومها در دندانپزشکی بسیار وسیع است؛ مومها مواد ترموپلاستیک می باشند که در اثر گرما و سرما تغییر شکل میدهند. دو خاصیت مهم مومهای بیس پلیت سیلان و ضریب انبساط حرارتی خطی می باشد. اخیرا مراکز متعددی در داخل کشور نسبت به تولید انواع مومهای دندانپزشکی اقدام نموده اند؛ در حالی که آنها را استاندارد نکرده اند و در نتیجه نارضایتی مصرف کنندگان را به دنبال داشته است. در این تحقیق دو عامل فوق در سه نوع موم ایرانی با موم خارجی کاوکس (Cavex) بر مبنای آزمایش شماره ۲۴ استاندارد ADA مقایسه گردید. جهت اندازه گیری میزان سیلان در دماههای ۲۳، ۳۷ و ۴۵ درجه سانتیگراد از آنالیز آماری Wilcoxon استفاده شد. نتایج نشان داد که در دمای ۲۳ درجه سانتیگراد سیلان دو موم کاوکس و آذردنت مطابق استاندارد ADA بوده ولی دو نوع دیگر چنین نبوده است؛ در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد سیلان هیچ یک از مومها در حد استاندارد نبود و در دمای ۴۵ درجه سانتیگراد سیلان آنها قابل قبول بود و ضریب انبساط حرارتی برای دو موم کاوکس و آذردنت مطابق استاندارد ADA بود.


عباس منزوی، شیرین لوّاف،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده

ject id="ieooui" classid="clsid:۳۸۴۸۱۸۰۷-CA۰E-۴۲D۲-BF۳۹-B۳۳AF۱۳۵CC۴D" >بیان مسأله: امروزه به دلیل افزایش قیمت آلیاژهای با طلای بالا (High Gold) تمایل بسیار چشمگیری به استفاده از آلیاژهای بیس‌متال در ترمیم‌های فلز- سرامیک ایجاد شده است. یکی از آلیاژهای بیس‎متال تولیدشده در داخل کشور، آلیاژ مینالوکس می‎باشد. در بررسی یک آلیاژ دندانی، تطابق مارژین از مهمترین خصوصیاتی است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه دو آلیاژ مینالوکس (ساخت شرکت موادکاران وابسته به جهاد سازندگی) و وراباند۲ (Albadent Co. USA) از لحاظ تطابق لبه‎ای در مراحل حرارتی پخت پرسلن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد ۲۴ عدد دای برنجی استاندارد با طرح Finishing Line چمفر º۱۳۵ توسط دستگاه تراش Computer Numeric Controlled (CNC) تهیه گردید. مجموعه دای‎ها به دو دسته ۱۲ عددی A و B تقسیم شدند. پس از Wax Up، نیمی از نمونه‎ها با آلیاژ مینالوکس و نیم دیگر با وراباند۲ ریخته شدند و سپس مراحل پخت پرسلن بر روی آنها انجام گردید. در هر گروه چهار نمونه کنترل وجود داشت که ونیر پرسلن نشدند و تنها مراحل حرارتی پخت پرسلن بر روی آنها انجام شد. Marginal Gap تمامی نمونه‎ها پس از چهار مرحله (Casting، Degassing، پرسلن‎گذاری و Glazing) از ناحیه باکال و لینگوال توسط Scanning Electron Microscope (SEM) اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس چهار طرفه و آزمون مقایسات چند گانه با ملاک Tukey تحلیل شدند.
یافته‌ها: Marginal Gap دو آلیاژ مینالوکس (µm ۸/۷±۱۰/۳۱) و وراباند۲ (µm۹۶/۶±۲۷/۳۰) با ۹۵% اطمینان اختلاف معنی‎داری را نشان ندادند (۴۳/۰=P). در هر دو آلیاژ بیشترین تغییرات Marginal Gap پس از مرحله دگازینگ به وجود آمد (۰۵/۰P<). مجاورت پرسلن و ونیر پرسلن در آلیاژ مینالوکس, موجب تغییرات معنی‎دار در تطابق لبه‎ای ‎شد (۰۵/۰P<) ولی در آلیاژ وراباند۲ تغییری در این مورد مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این مطالعه, تطابق لبه‌ای آلیاژ مینالوکس مشابه آلیاژ وراباند۲ و Marginal Gap آلیاژ مینالوکس در محدوده کلینیکی قابل قبول می‌باشد و می‌توان با این آلیاژ تطابق لبه‌ای بسیار مناسبی را بدست آورد.


عباس منزوی، سیمیندخت زرّاتی، طاهره جعفرزاده ، محمدحسین   امینی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

 زمینه و هدف: استفاده از رستوریشن‌های موقت، یکی از فازهای مهم درمانی در بیماران نیازمند پروتز ثابت می‌باشد. موادی که جهت ساخت این گونه رستوریشن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، باید دارای خصوصیات فیزیکی مطلوبی باشند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی برخی خواص فیزیکی رزین‌های Tempron، Trim، Duralay (آریادنت) و Acropars TRII از نظر استحکام خمشی (TS)، زمان سخت شدن (ST)، میزان انقباض در هنگام پلیمریزیشن (PS) و تغییرات دما در حین پلیمریزیشن (TR) انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از چهار آزمون استفاده گردید. در آزمون بررسی TS، از هر گروه از رزین‌ها، ۵ نمونه هم اندازه مکعب مستطیل شکل تهیه شد. نمونه‌های مذکور در دستگاه اینسترون تحت اِعمال نیرو قرار گرفتند. پس از اِعمال نیرو توسط دستگاه اینتسترون بر نمونه‌های مزبور و وقوع شکستگی در آنها، میزان TS محاسبه گردید. در آزمون بررسی ST (در هر گروه ۵ نمونه)، توسط دستگاه Gilmore needle، میزان ST محاسبه گردید. در آزمون بررسی PS، از هر گروه از رزین‌ها، ۱۱ نمونه استوانه‌ای شکل تهیه و در مدت ۲۴ ساعت میزان انقباض ناشی از پلیمریزیشن توسط میکرومتر دیجیتالی محاسبه شد. در آزمون بررسی افزایش دمای ناشی از پلیمریزیشن TR، پس از مخلوط نمودن پودر و مایع رزین (در هر گروه ۸ نمونه)، توسط ترمومتر دیجیتالی به فاصله هر ۱۰ ثانیه و به مدت ۱۵ دقیقه، افزایش دما ثبت گردید. از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Tukey HSD جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده و ۰۵/۰p به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در آزمون بررسی TS، نمونه‌های رزین Trim صرفاً خم شده و دچار یک دفورمیشن پلاستیک شدند، ولی شکستگی در آنها ایجاد نگردید. در این آزمون، دو گروه Tempron و Duralay (آریادنت) اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند (۵/۰P=)، ولی Acropars TRII با دو رزین دیگر اختلاف معنی‌دار داشت و TS آن به طور قابل توجهی کمتر بود (۰۱/۰P<). در آزمون بررسی ST، اختلاف بین همه گروه‌ها معنی‌دار بود (۰۱/۰P<). کمترین ST مربوط به Acropars TRII (۷ دقیقه) و بیشترین مربوط به Tempron (۵۳/۹ دقیقه) بود. در آزمون بررسی PS خطی، فقط اختلاف بین Trim و Acropars TRII معنی‌دار بود (۰۱/۰P<)، ولی بین بقیه گروه‌ها اختلاف معنی‌دار نبود (۰۵/۰P<). پس از ۱۲۰ دقیقه، روند انقباض در Trim و Tempron تقریباً متوقف شده بود، ولی این روند در دو رزین ‌دیگر به میزان کم ادامه داشت. در آزمون بررسی افزایش دما حین ‌پلیمریزیشن، اختلاف بین رزین‌ها معنی‌دار بود (۰۵/۰P<). متوسط بیشترین افزایش دما مربوط به Duralay و کمترین دما مربوط به Trim بود.
نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر، در مجموع رزین Trim بر بقیه رزین‌ها برتری داشت. Acropars TRII از نظر استحکام خمشی، ضعیفتر از بقیه بود و Duralay و Tempron به ترتیب بیشترین افزایش دما در هنگام پلیمریزیشن را نشان ‌دادند.


مرضیه علی‌خاصی، حکیمه سیادت، عباس منزوی، محمد علی ناصری، صدیقه شیخ زاده، فرنوش تقوی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: باند بین کور و ونیر‌‌ها ضعیفترین قسمت در رستوریشن‌‌های تمام سرامیک زیرکونیایی می‌باشند. با توجه به احتمال تأثیر رنگ آمیزی کور‌ها و نوع ونیر، هدف از این مطالعه بررسی این دو عامل در استحکام باند ریز کششی کور زیرکونیایی با دو نوع ونیر پرسلنی با رنگ آمیزی و بدون رنگ آمیزی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، نمونه‌‌های دیسک شکل با استفاده از کور زیرکونیایی Zirkonzahn (MAD/MAM) ساخته شد. برای ونیر این نمونه‌‌ها سرامیک‌های Ceram Kiss و Zirkonzahn ICE مورد استفاده قرار گرفت. نیمی از نمونه‌‌ها با محلول ۲A رنگ آمیزی شدند. سپس دیسک‌ها در هر گروه برش خوردند (به تعداد ۳۰‌میکروبار) و باند ریز کششی در هر گروه ارزیابی شد. نمونه‌‌ها با SEM مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت داده‌‌ها با روش آنالیز واریانس دو طرفه و Student T-test بررسی شدند.
یافته‌‌ها: نوع ونیر و تأثیر متقابل ونیر و رنگ آمیزی اثر معنی‌دار بر استحکام باند ریزکششی داشت )۰۰۱/۰(P<، در حالیکه رنگ آمیزی نتوانست اثر معنی‌داری بر استحکام باند بگذارد )۶۹/۰(P=.
نتیجه‌گیری: با توجه به اثر مشخص نوع ونیر در استحکام باند ونیر-کور، انتخاب درست این مواد برای دست یافتن به استحکام باند کافی بین کور و ونیر برای جلوگیری از لایه لایه شدن و پریدن رستوریشن‌‌های ونیری زیرکونیا لازم به نظر ‌می‌رسد.


مرضیه علی‌خاصی، عباس منزوی، حکیمه سیادت، بی‌تا فتحی،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: قرارگیری ایمپلنت‌ها به صورت غیرفعال و بدون استرس در محل خود از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه دقت ابعادی و زاویه‌ای ۲ تکنیک قالب‌گیری تری باز و تری بسته به وسیله ماده قالب‌گیری پلی‌اتر و نیز دقت ثبت جزئیات سطحی دندان حین قالب‌گیری از ایمپلنت‌های دندانی مورد بررسی قرار گرفت
روش بررسی: یک مدل فلزی با دو ایمپلنت در ناحیه دندان پرمولر دوم و مولر اول ماگزیمم و یک دندان با سطح شیاردار در ناحیه دندان مولر اول سمت مقابل جهت بررسی ثبت جزئیات در نظر گرفته شد. ۲۷ قالب پلی‌اتر (با قوام متوسط) از این مدل (۹ عدد به صورت تری باز و ۹ عدد به صورت تری بسته و ۹ عدد بعد از باز کردن کوپینگ‌های قالب‌گیری) گرفته شد. قالب‌ها با استفاده از گچ نوع ۴ ریخته شد. ثبات ابعادی با استفاده از دستگاه Coordinate Measuring Machine (CMM) و ثبت جزئیات قالب‌ها با استفاده از دستگاه Video Measuring Machine (VMM) ارزیابی شد. نتایج حاصله آنالیز و با استفاده از آزمون T-test و One-way ANOVAمقایسه شدند.
یافته‌ها: بین دو تکنیک تری باز و تری بسته از لحاظ آماری تفاوت قابل توجهی در ثبات ابعادی وجود داشت (۰۰۱/۰P<). به علاوه تفاوت معنی‌داری در ثبت جزئیات بین قالب‌گیری به روش باز و بسته و قالب‌گیری با و بدون وجود ایمپلنت‌ها مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: دقت قالب‌گیری با استفاده از تکنیک تری باز بیش از تری بسته ثبت گردید. وجود ایمپلنت یا عدم وجود آن در ثبت جزئیات سطحی دندان اهمیت چندانی نداشت.


عباس منزوی، رضا شعبانپور، مرضیه علی‌خاصی، قاسم امتی شبستری،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در زیبایی پروتزهای متکی بر ایمپلنت، انتخاب نوع و جنس اباتمنت می‌باشد. یک انتخاب برای داشتن رستوریشن‌های ایمپلنتی با زیبایی مطلوب، استفاده از انواع مختلف اباتمنت‌های سرامیکی می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه مقاومت شکست سه نوع اباتمنت سرامیکی مختلف با اباتمنت تیتانیومی و بررسی نوع شکست آنها بود.

روش بررسی: چهار گروه ۵ تایی از اباتمنت‌های تیتانیومی پیش‌ساخته معمول، اباتمنت‌های تمام زیرکونیایی پیش‌ساخته، اباتمنت‌های زیرکونیایی با ناحیه اتصال تیتانیومی، و اباتمنت‌های زیرکونیایی Copy-milled انتخاب شد. اباتمنت‌ها پس از اتصال به ایمپلنت با نیروی Ncm ۲۴ توسط Torque Wrench محکم شدند و با زاویه ۳۰ درجه در جیگ مانت شدند. سپس تحت نیرو تا نقطه شکست قرارگرفتند. نیروی شکست و نوع شکست در نمونه‌ها اندازه‌گیری و ثبت گردید و پس از بررسی توزیع نرمال داده‌ها، با استفاده از آزمون One-Way-ANOVA مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: میانگین مقاومت به شکست اباتمنت‌های مختلف در چهار گروه مورد بررسی بین ۴۲۶ تا ۶۸۸ نیوتن متفاوت بود ولی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۱۴/۰=P). از نظر نوع شکست، به جز گروه پیش‌ساخته زیرکونیایی که به صورت شکست تنه اباتمنت بود در سایر گروه‌ها شکست در تنه دیده نشد و بیشتر به صورت شکست یا خمش پیچ رخ داد.

نتیجه‌گیری: با درنظر گرفتن محدودیت‌های مطالعه، استفاده از اباتمنت‌های زیرکونیایی به اشکال مختلف، در قطر متوسط نمی‌‌‌تواند تاثیر معنی‌داری بر مقاومت شکست آن در مقایسه با اباتمنت‌های پیش‌ساخته تیتانیومی‌‌ داشته باشد.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb