جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای موسوی جزی

مهوش موسوی جزی، فرخ خطیبی،
دوره 10، شماره 1 - ( 2-1376 )
چکیده

با توجه به نقش موثر باکتریهای موضعی موجود در دهان در اتیولوژی بیماریهای پریودنتال تلاشهای متعددی جهت استفاده از داروهای آنتی میکروبیال جهت کنترل میکروبهای عامل بیماریهای پریودنتال انجام شده است. یکی از موارد ضدمیکروبی که مورد تائید ADA بوده و بصورت دهان شویه جهت درمان ژنژیویت و کاهش پلاک میکروبی استفاده می شود، کلروهگزیدین می باشد. کلروهگزیدین با اتصال و چسبندگی قوی به غالب نواحی دهان و آزاد شدن بطور آهسته باعث ایجاد محیطی ضدمیکروبی مداومی می گردد که از طریق خاصیت باکتریوسیدال که بلافاصله بعد ازاستفاده دارو ایجاد می شود و خاصیت باکتریواستاتیک که در دراز مدت به وقوع می پیوندد منجربه کاهش پلاک و ساده شدن ساختار پلاک شده و در نتیجه منجر به کاهش ژنژیویت و کنترل بیماریهای پریودنتال می شود.


مهوش موسوی جزی، فریده حقیقتی، گلاره صعوه،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: تا به امروز از روش‌های جراحی متعددی جهت پوشش سطح ریشه‌های عریان استفاده گردیده است. در این خصوص روش Subepithelial Connective Tissue Graft (SCTG) به عنوان روشی مؤثر شناخته شده است. از میان جراحی‌های موکوژنژیوال Semilunar Coronally Positioned Flap (SCPF) تکنیکی ساده جهت پوشش سطح ریشه بوده که در آن نیازی به جراحی دوم جهت برداشتن بافت از کام بیمار نمی‌باشد. هدف این مطالعه، مقایسه نتایج این دو روش در پوشش سطح ریشه است.

روش بررسی: مطالعه بر روی 40 تحلیل لثه باکالی کلاس Miller I (mm2 ) انجام گرفت. نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه SCTG، SCPF قرار گرفتند. ارتفاع تحلیل (RH)، عرض تحلیل (RW)، عرض بافت کراتینیزه (WKT)، عمق پروبینگ (PD)، حد چسبندگی کلینیکی (CAL)، در ابتدای مطالعه و 1، 3 و 6 ماه پس از جراحی اندازه‌گیری شدند. اطلاعات حاصله از مطالعه با استفاده از آنالیز آماری "Independent t-test" و "Repeated measure ANOVA" بررسی و مقایسه شدند.

یافته‌ها: متوسط پوشش ریشه در SCPF و SCTG به ترتیب 88% و 71% بود، پوشش ریشه به ترتیب 55% و 45% موارد به صورت کامل بود. هیچگونه تفاوت آماری آشکاری بین دو گروه از نظر میزان WKT, CAL, PD, RW وجود نداشت (به استثناء WKT که در ماه سوم پس از جراحی در گروه SCPF اندکی بیشتر بود). کاهش RH به طور آشکاری از ماه دوم تا انتهای مطالعه در گروه SCPF مشاهده گردید که در ارتباط با میزان پوشش بیشتر در این گروه می‌باشد.

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه در صورتی که لثه از ضخامت کافی برخوردار بوده و عرض لثه کراتینیزه در آن کافی باشد، روش SCPF می‌تواند به عنوان جایگزین روش SCTG در درمان ضایعات Miller class I به کار رود.


فریده حقیقتی، مهوش موسوی جزی، بنفشه گلستان، هما کاشانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: دانش در مورد ارتباط بین سیگار کشیدن و تحلیل عمودی استخوان آلوئل مختصر است. شواهد مهمی‌اثرات زیان‌آور سیگار را بر روی نسوج پریودنتال و استخوان آلوئول نشان می‌دهد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین مصرف سیگار و شیوع و شدت ضایعات عمودی استخوان آلوئل انجام گرفت.
روش بررسی: روش مطالعه به صورت مورد- شاهدی بود. 71 نفر با ضایعات زاویه‌دار استخوان (مورد) و 69 نفر بدون ضایعات زاویه‌دار استخوان (شاهد) در محدوده سنی 18 تا 70 سال، با مشاهده رادیوگرافی، معاینه و تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. ضایعه عمودی استخوان به عنوان تحلیل استخوان بین دندانی به میزان 2 میلی‌متر یا بیشتر تعریف شد که زاویه مشخصی به طرف مزیال یا دیستال ریشه داشته باشد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته‌ها: میانگین سنی افراد مورد بررسی 14/37 و انحراف معیار آن 72/12 بود. در افراد با ضایعات زاویه‌دار استخوانی، 1/21 درصد سیگاری سبک و
4/25 درصد سیگاری متوسط - سنگین بودند. بین شرایط استعمال سیگار و شانس انتلا به ضایعات زاویه‌دار استخوان در بین افراد سیگاری و غیرسیگاری اختلاف آماری معنی‌داری وجود دارد (001/0P=). در مطالعه هم زمان متغیرها رابطه معنی‌داری میان مسواک زدن، سن و وضعیت سیگار کشیدن با شانس ابتلا به ضایعات زاویه‌دار استخوانی نتیجه شد اما جنس مرتبط نبود. به طوری که با کنترل سایر متغیرها شانس ابتلا به ضایعات پریودنتال و تحلیل عمودی استخوان آلوئول در بین سیگاری‌های سبک و متوسط- سنگین بیشتر از غیر سیگاری‌ها بود (به ترتیب OR تعدیل شده = 17/4 و OR تعدیل شده = 87/3).
نتیجه‌گیری: این مشاهدات پیشنهاد می‌کند که سیگار با افزایش شیوع و شدت ضایعات عمودی استخوان ارتباط دارد. سیگار یک عامل خطر بالقوه برای از دست رفتن نسج استخوانی پریودنتال در نظر گرفته می‌شود.


مهوش موسوی جزی، مهسا تراشی، مریم عبدالرازقی،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اثر بیماری‌های پریودنتال بر تمام افراد جامعه به یک شکل نمی‌باشد. در بعضی افراد ریسک فاکتور‌هایی وجود دارد که آن‌ها را نسبت به پیشرفت بیماری حساس‌تر می‌کند. ابتلا به پاتوژن‌های خاص، سیگار، دیابت کنترل نشده، ریسک ابتلا به پریودنتیت را افزایش می‌دهند. سایر فاکتور‌ها مثل استرس، افسردگی و اضطراب، هنوز به عنوان ریسک فاکتور قطعی درنظر گرفته نمی‌شوند. توجیه بیولوژیک این ارتباط به این صورت بیان می‌شود که شرایط روانی و مواجهه با عوامل استرس‌آور می‌تواند پاسخ ایمنی را تغییر دهد و فرد را در برابر پیشرفت بیماری حساس‌تر کند. هدف از این مطالعه مروری بر رابطه پریودنتال با فاکتور‌های روانی اضطراب و افسردگی بود.

  روش بررسی: تحقیق به روش مروری (Review Article) انجام گرفت. با کلمات کلیدی Periodontal disease, Anxiety, Depression در اینترنت سایت‌های مرتبط با مجلات دندانپزشکی و عمدتاً مجلات معتبر پریودنتولوژی و در Pubmed از سال‌های 1990 تا 2010 جستجوی مقالات و تحقیقات انجام شد.

  نتیجه‌گیری: بیشتر مطالعات منتشر شده از یک ارتباط مثبت بین پریودنتیت و فاکتور‌های روانی، اجتماعی متعدد حمایت می‌کنند. روش‌های مختلف زندگی، شرایط استرس‌آور، تغییرات هورمونی، سهل‌انگاری در رعایت بهداشت د‌هان و عادات نامناسب مثل سیگار کشیدن به عنوان عوامل مستعدکننده در بیماری‌های پریودنتال محسوب می‌گردد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb