جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای کاظمی

علیقلی سبحانی، علی شعاع کاظمی، بهروز نیک نفس، سعید کاظمی، فردین فتحی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

اخیرا از مواد القایی به منظور تحریک سلولهای پالپ و تمایز سلولهای ادنتوبلاست جهت ساختن مجدد عاج استفاده شده است؛ از جمله می توان به BMP) Bone Morphogenic Protein) اشاره نمود؛ اما به نظر می رسد از ژلاتین ماتریکس استخوانی داخل غضروفی Ec BMG» Endochondral Bone Matrix Gelatin» کمتر استفاده شده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر این ماده بر عاج سازی ثانویه می باشد. به منظور تهیه Ec BMG از استخوانهای تیبیا و فمور 4 راس حیوان آزمایشگاهی خرگوش نر نژاد Deutsche-Poland استفاده شد. در این مطالعه تجربی 12 راس خرگوش نر به دو گروه 8 تایی (گروه اول) و چهارتایی (گروه دوم) به صورت تصادفی تقسیم شدند. در گروه اول دندان پیشین در یک سمت به عنوان گروه تجربی و در سمت دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. درگروه تجربی پالپ اکسپوز و Ec BMG در آن قرار داده شد؛ سپس دندان پانسمان گردید ولی در گروه کنترل پس از اکسپوز پالپ، دندان پانسمان شد. در گروه دوم خرگوشها مشابه گروه اول نگهداری شدند و در فواصل زمانی 28 و 60 روز کشته شدند و از عاج طبیعی آنها جهت مقایسه عناصر تشکیل دهنده کلسیم و فسفر با گروه اول استفاده شد. نمونه های به دست آمده در هر دو گروه در روزهای 28 و 60 بعد از ثبوت و آماده سازی بافتی با استفاده از میکروسکوپ نوری و SEM مورد مطالعه قرار گرفتند؛ همچنین آنالیز ماتریکس ترشحی جدید، جهت ارزیابی تراکم مواد معدنی (کلسیم و فسفر) در همه نمونه ها انجام شد. مشاهدات میکروسکوپ نوری نشانگر عاج سازی ثانویه و همچنین تشکیل استئودنتین توسط القای Ec BMG در روز 28 بود. بررسیهای SEM در روز 60 در نمونه های تجربی توده معدنی شده ای را در محل کشت Ec BMG نشان داد؛ درحالی که در نمونه های کنترل و نیز در گروه دوم چنین توده ای مشاهده نشد و فضای پالپی توسط توده بافتی غیرمینرالیزه اشغال شده بود. آنالیز ماتریکس ترشحی جدید در نمونه های تجربی حاکی از وجود مقادیر معنی داری از کلسیم و فسفر نسبت به نمونه های کنترل بود؛ اما میزان کلسیم و فسفر در نمونه های تجربی به مقدار این دو عنصر در گروه دوم نزدیک بود. نتایج نشان داد که کشت Ec BMG در داخل پالپ دندان خرگوش سبب القای سلولهای پالپی، عاج سازی ثانویه و تشکیل استئودنتین می گردد؛ بنابراین به نظر می رسد که با استفاده از Ec BMG در ترمیم نقایص مربوط به عاج می تواند نقش موثری داشته باشد.


غلامرضا شیرانی، داود کاظمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده

بیان مسأله: Intra Oral Vertico- Sagittal Ramus Osteotomy (IVSRO)  یا استئوتومی Choung از سال 1992 برای درمان پروگناتیسم فک پایین ارائه شده است. در این روش سطح استئوتومی با سطح ساجیتال بدن موازی است؛ بنابراین جابه‌جایی کندیل پس از جراحی کاهش می‌یابد. در این استئوتومی بروز عوارض عصبی حسی نیز اندک است.

هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی میزان اختلالات حسی و جابه‌جایی‌های کندیلی در روش استئوتومی Choung و مقایسه با استئوتومی ساجیتال انجام شده در مطالعات قبلی, انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه مقدماتی, جراحی Setback فک پایین برای ۷ نفر با روش استئوتومی Choung انجام شد. در ۲ نفر از بیماران علاوه بر Setback فک استئوتومی Le Fort I به منظور جلو آوردن و بالابردن فک بالا و در ۲ بیمار علاوه بر  استئوتومی فک پایین، جراحی چانه نیز انجام شد؛ همچنین متغیرهای تغییرات حسی عصب دندانی تحتانی و تغییرات موقعیت کندیلی, بعد از استئوتومی Choung بررسی شد. بیماران حداقل تا یک سال بعد از جراحی تحت نظر بودند. برای همه بیماران رادیوگرافی‌های OPG, Lateral Cephalogeram و Submentovertex در مرحله قبل و بعد از عمل تهیه گردید. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون Wilcoxon و Mc Nemar انجام شد.

یافته‌ها: نتایج این مطالعه اختلاف معنی‌داری را در تغییرات کندیلی نشان نداد (05/0P>)؛ آنالیز آماری Mc Nemar اختلاف معنی‌داری را در اختلالات حسی نسبت به استئوتومی ساجیتال نشان داد (001/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این مطالعه, استئوتومی Choung روشی مطمئن و کم عارضه در جراحی فک پایین می‌باشد.


اسماعیل یاسینی، مریم پورکاظمی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

بیان مسأله: پالپ به هنگام برداشتن پوسیدگی و یا به وسیله صدمات تروماتیک ممکن است اکسپوز شود. ماده‌ای که برای پوشش مستقیم پالپ (DPC) به کار می‌رود باید حتی‌الامکان سازگاری نسجی داشته باشد، دارای قدرت Seal بالا باشد و از نفوذ باکتری‌ها به پالپ جلوگیری نماید؛ همچنین بتواند باعث ساخته شدن پل عاجی شود. در حال حاضر کلسیم هیدروکساید معمولی‌ترین ماده مورد استفاده در DPC می‌باشد، اما این ماده با وجود تمام مزایایی که دارد، نمی‌تواند Seal بیولوژیک مناسبی فراهم کند؛ همچنین علاوه بر این به دلیل حلالیت بالا در طول زمان (در مدت 6 ماه) دچار تجزیه و تخریب می‌شود. MTA (Mineral Trioxide Aggregate) ماده‌ای است که قدرت بازسازی (Regeneration) بافت اولیه پالپ و پری رادیکولار را دارد.

هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی کلینیکی موفقیت DPC بین کلسیم هیدروکساید و MTA انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و کارآزمایی بالینی، هجده دندان خلفی که پالپ آنها در زمان تهیه حفره دچار اکسپوز مکانیکی شده بود و شرایط لازم DPC را داشتند، به طور تصادفی تحت درمان DPC با استفاده از MTA (در گروه مورد) و سمان کلسیم هیدروکساید (در گروه شاهد) قرار گرفتند؛ سپس در دو مرحله پیگیری (پس از 3 و 12 ماه) با استفاده از آزمونهای سرما، گرما و رادیوگرافی مورد ارزیابی قرار گرفتند؛ در مورد درد تحریکی یا خود به خود بین زمانهای پیگیری از بیماران سؤال شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون دقیق فیشر (05/0=a) مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج کلینیکی به دست آمده حاکی از موفقیت درمان با MTA در مقایسه با سمان کلسیم هیدروکساید بود؛ به نحوی که 3 مورد از 9 مورد گروه کلسیم هیدروکساید نیاز به درمان ریشه پیدا کردند و 2 مورد آنها نیز علائم پالپیت برگشت‌پذیر داشتند ولی در گروه MTA تمام نمونه‌ها بدون علائم کلینیکی و نرمال بودند.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق مشخص شد که MTA سازگاری نسجی دارد، عاج‌سازی را تحریک می‌نماید و Seal مناسبی ایجاد می‌کند و به عنوان یک ماده جایگزینی به جای کلسیم هیدروکساید برای پوشش مستقیم پالپ پیشنهاد می‌شود.


عبدالرحیم داوری، صغری یاسائی، علیرضا دانش‌کاظمی، محمدحسین یوسفی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با معرفی مواد مختلف ترمیمی چسبنده به مینا و عاج، روشهای مختلفی برای افزایش پلیمریزیشن و استحکام پیوند برشی این مواد ارایه شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر استفاده از یک آغازگر خود ‌اچ کننده بر استحکام پیوند برشی براکت‌های ارتودنسی و تعیین نوع شکستbracket/adhesive  انجام شد.

روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، براکت‌ها مطابق با یکی از روشهای زیر طبق دستور کارخانه سازنده، به 36 دندان پیشین گاو متصل شدند.

گروه 1: سیستم چسباننده چند مرحله‌ای رایج (12 نمونه)

گروه 2: سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

گروه 3: اسید فسفریک 37% + سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

نمونه‌ها به وسیله دستگاه یونیورسال (Instron-Canton-Mass) تا مرحله شکست، بارگذاری شدند. جهت مقایسه استحکام پیوند برشی گروه‌ها با یکدیگر از آزمون آنالیز واریانس ANOVA و برای بررسی و مقایسه درجات ARI (Adhesive Remnant Index) بین گروه‌ها از آزمون کروسکال والیس استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین استحکام باند برشی بر حسب مگاپاسکال برای گروه‌های 1، 2 و 3 به ترتیب 2/4 ± 7/11، 4/4  ±5/10 و 8/4 ± 9/10 بود که تفاوت معنی‌داری بین سه گروه نشان نداد (800/0P=). درجه‌های ARI که نشان‌دهنده میزان مواد رزینی باقیمانده بر روی مینا بود، تفاوت آماری معنی‌داری بین گروه‌های مورد مطالعه نشان نداد (554/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آزمایشگاهی نشان داد، استفاده از آغازگر خود اچ‌ کننده، می‌تواند جایگزین روشهای سنتی کاربرد اسید فسفریک به منظور آماده‌سازی سطح قبل از عمل اتصال در ارتودنسی باشد.


پرویز دیهیمی، مهدی نیکبخت دستجردی، فرشته مرسلی، شادی کاظمی،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه وهدف: پلی‌مورفیسم تک نوکلیوتیدی در کدون 72 ژنp53، ساختار پروتیینp53 را تغییر و فعالیت آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد .با توجه به اینکه پلی‌مورفیسم  مزبور وابسته به موقعیت جغرافیایی و نژادی است و فراوانی برخی از سرطا‌ن‌های انسانی را با آن مرتبط دانسته‌اند، هدف از مطالعه حاضر ارزیابی این پلی‌مورفیسم در نمونه‌های SCC دهان ومقایسه آن با افراد سالم در شهر اصفهان بود.

روش بررسی: در این مطالعه case -control 20 بلوک پارافینی با تشخیص  SCCغیر متاستاتیک با تمایز خوب حفره دهان از آرشیو بخش آسیب شناسی دهان دانشکده دندانپزشکی در بین سال‌های 1380-1384 و نیز 20 نمونه خون افراد سالم به عنوان شاهد ،با تکنیک PCR ،مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج DNA، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی آرژینین و پرولین و نیز الکتروفورز، ژل آگارز پلی‌مورفیسم کدون 72 ژن p53 مشخص گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم‌‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. برای مقایسه توزیع فراوانی سه ژنوتیپ کدون 72 از آزمون دقیق فیشر با سطح معنی‌د‌اری 05/0 >pاستفاده شد.

یافته‌ها: شیوع ژنوتیپ آرژینین/ آرژینین، آرژینین/ پرولین و پرولین / پرولین در بیماران به ترتیب 45%، 45% و 10% و در گروه کنترل 45%،50% و 5% بود که اختلاف آماری معنی‌داری را نشان نداد.

نتیجه‌گیری: ارتباط بین پلی‌مورفیسم کدون 72 ژن p53 و بعضی سرطان‌ها در مناطق مختلف مشاهده شده است. با این وجود بر اساس نتایج مطالعه حاضر، این پلی‌مورفیسم را نمی‌توان به عنوان عامل مستعد کننده ژنتیکی در ابتلاء به SCC دهان در شهر اصفهان  منظور نمود.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مجید موسوی نسب، علی نداف،
دوره 24، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: مواد ترمیمی کامپوزیت و ادهزیوهای دندانی به طور معمول با منابع نوری سخت می‌شوند. جهت نوردهی ممکن است روی استحکام باند ادهزیوهای دندانی تاثیر داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر جهت نوردهی روی استحکام باند ریز کششی ادهزیوهای نسل پنجم و ششم بود.

روش بررسی: در این مطلعه ادهزیو‌های Prime & Bond NT وClearfil SE Bond و جهت‌های مختلف نوردهی استفاده شد. 60 دندان انسیزور انسان به 4 گروه 15 تایی تقسیم شد که در گروه A و C ادهزیو Clearfil SE Bond و جهت نور از سمت دندان و در گروه B و D ادهزیو Prime & Bond NT و جهت نور از سمت کامپوزیت بود. بعد از انجام فرایند سیکل حرارتی، نمونه‌ها تحت نیروی کششی قرار گرفتند و داده‌های استحکام باند ریز کششی نمونه‌ها ثبت شد. داده‌های ثبت شده توسط آزمون ANOVA دوطرفه و توکی Post hoc test آنالیز شدند.

یافته‌ها: 1- آزمون‌های آماری نشان داد استحکام باند ریز کششی بدست آمده برای ادهزیو Clearfil SE Bond به طور معنی‌داری بالاتر از ادهزیو Prime & Bond NT بود (001/0P<). 2- اختلاف معنی‌داری در جهت‌های مختلف نوردهی وجود نداشت (132/0=P).

نتیجهگیری: جهت نوردهی به تنهایی تاثیر معنی‌داری روی استحکام باند ندارد. در چهارچوب این مطالعه در اتصال به عاج، ادهزیو‌های نسل ششم موفقیت بیشتری نسبت به ادهزیوهای نسل پنجم نشان دادند.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، موسی ابوعلی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

 

زمینه و هدف: استرس ناشی از پلیمریزه شدن کامپوزیت تمایل به ایجاد فضاهایی در سطح بین دندان و ترمیم دارد. این امکان وجود دارد که Surface sealantها مشکلات مربوط به ریزنشت در نواحی مارجینال را کاهش و یا از ایجاد آنها جلوگیری کنند. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر دو نوع Surface sealant (Fortify and Optiguard) بر ریزنشت ترمیم های کلاس V کامپوزیتی بود.

روش بررسی: 23 دندان مولر سالم جمع‌آوری و در سطوح باکال و لینگوال دندان‌ها 45 حفره کلاس V ایجاد شد،  به گونه‌ایی که مارجین های اکلوزال در مینا و مارجین‌های سرویکال در سمان قرار گرفتند. نمونه‌ها به طور تصادفی به سه گروه 15تایی تقسیم و با رزین کامپوزیت ترمیم شدند. بعد از مراحل Finishing and Polishing، ترمیم‌ها به جز گروه کنترل با یک Surface sealant سیل شدند. پس از تحمل شوک حرارتی، نمونه‌ها به مدت 4 ساعت در محلول نیترات نقره 50%  قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها به صورت طولی و در جهت باکولینگوال برش داده و توسط استریومیکروسکوپ چشمی به صورت Blind آنالیز شدند. ریزنشت لبه‌ای در لبه‌های اکلوزال و سرویکال مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور مقایسه ریزنشت در سه گروه از آزمون کروسکال والیس و برای مقایسه دو به دو از آزمون من ویتنی استفاده شد.

یافته‌ها: در تمام گروه‌ها، در لبه اکلوزال و سرویکال درجاتی از ریزنشت مشاهده شد. در لبه سرویکال به طور معنی‌داری ریزنشت بیشتر از لبه اکلوزال بود (005/0P=). همچنین در لبه اکلوزال، گروه‌های مورد مطالعه اختلاف معنی‌داری با هم نداشتند (66/0=P). فقط در لبه سرویکال، Fortify به طور معنی‌داری کمترین میزان ریزنشت را نشان داد (003/0=P).

نتیجهگیری: سیلانت‌های ارزیابی شده تاثیرات مختلفی نشان دادند و  Fortifyبه طور معنی‌داری ریزنشت لبه‌ای را کاهش داد.


مهدی تبریزی‌زاده، هنگامه زندی، مریم کاظمی‌پور، فاطمه مختاری، عباس دهقانی،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیدروکسیدکلسیم ماده‌ای با اثر ضدمیکروبی مشخص بر روی اغلب گونه‌های میکروبی موجود در کانال ریشه و عفونت‌های اندونتیک است که امروزه استفاده از آن به عنوان یک داروی داخل کانال رایج می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر ضدمیکروبی ۶ ترکیب مختلف هیدروکسیدکلسیم (ترکیب با سالین، لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین 2%، کلرهگزیدین 2/0%، یدین پتاسیم یدید (IKI) 2% و گلیسرین) بر روی باکتری انتروکوکوس فکالیس با روش انتشار در آگار بود.

  روش بررسی: جهت انجام این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، ۱۲ ظرف محیط کشت حاوی میکروب تهیه گردید. در هر ظرف ۵ حفره با عمق۴ میلی‌متر و قطر ۵ میلی‌متر تهیه گردید. جهت بررسی هر ماده ۲ ظرف (10 حفره) به صورت تصادفی درنظر گرفته شد. حفرات در گروه‌های مختلف با مخلوط خامه‌ای تهیه شده از هیدروکسیدکلسیم و مواد مورد بررسی پر شدند. ظروف کشت به مدت ۴۸ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد انکوبه شده و سپس قطر هاله عدم رشد میکروبی ایجاد شده اطراف هر حفره با خط‌کش میلی‌متری اندازه‌گیری شد. نتایج به دست آمده با آزمون‌های آماری ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها: طبق نتایج به دست آمده از این مطالعه تمامی خمیرهای هیدروکسیدکلسیم در تمامی گروه‌ها اثر ضدمیکروبی مناسبی داشتند که این اثر در گروه‌های مخلوط هیدروکسیدکلسیم با لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین ۲% و IKI ۲% نسبت به مخلوط هیدروکسیدکلسیم با سالین به نحو معنی‌داری بیشتر بود (001/0 P< ). بین بقیه گروه‌ها تفاوت معنی‌دار آماری دیده نشد (05/0 P> ).

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه می‌توان مواد لیدوکائین 2%، کلرهگزیدین 2% و IKI 2% را برای آماده‌سازی خمیر هیدروکسیدکلسیم پیشنهاد نمود. انجام مطالعات دیگر با روش‌های متفاوت برای تایید این نتایج ضروری می‌باشد.


علیرضا دانش کاظمی، عبدالرحیم داوری، سید مجید موسوی نسب، احسان گراوند،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده مجدد از میکروبراش ممکن است بر روی استحکام باند ریزکششی ادهزیو به عاج تاثیر بگذارد. هدف از این مطالعه ارزیابی استفاده مجدد از میکروبراش روی استحکام باند ریزکششی ادهزیو به عاج بود.

روش بررسی: 30 دندان مولر انسان جمع‌آوری و مینای سطح اکلوزال آن‌ها حذف شد، تا عاج سطحی اکسپوز شود. عاج سطحی اچ، شسته و با پوار هوا خشک شد به طوریکه عاج کاملاً خشک نشود. سپس دندان‌ها براساس تعداد دفعات استفاده از میکروبراش به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول: استفاده از میکروبراشی که قبلأ استفاده نشده بود. گروه دوم: استفاده از میکروبراشی که قبلأ دو بار استفاده شده بود.  باندینگ (FGM, Brazil) Ambar طبق دستور کارخانه و با استفاده از میکروبراش‌هایی که در بالا ذکر شد روی سطح عاج اچ شده به کار برده شد و تاج دندان‌ها با استفاده از کامپوزیت (FGM, Brazil) Llis بازسازی شد. سپس دندان‌ها در جهت باکولینگوال و در مقاطع 1 میلی‌متر برش داده شدند و سپس 50 نمونه به شکل ساعت شنی از30 دندان تهیه شد،به طوریکه هر گروه شامل 25 نمونه بود نمونه‌ها توسط دستگاه  MTD500 (SD Mechatronic, Germany) تحــت آزمون استحکام باند ریزکششی قرار گرفتند. نتایج توسط آزمون آماری T-test بررسی شد.

یافته‌ها: میانگین استحکام باند ریزکششی در گروه دوم برابر 06/9±61/23 مگاپاسکال و در گروه اول 18/7±49/30 مگاپاسکال بود که اختلاف معنی‌داری بین این دو گروه وجود داشت (005/0=P).

نتیجه‌گیری: هر میکروبراش نباید جهت ترمیم بیش از یک حفره استفاده شود.


علیرضا دانش‌کاظمی، عبدالرحیم داوری، مجید موسوی نسب، علیرضا زاهدی‌فر،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: امروزه استفاده از سیستم‌‌های چسباننده، بخش عمده‌ای از اعمال دندانپزشکی ترمیمی را تشکیل می‌دهند. حلال باقی‌مانده در روی عاج بر روند باند مؤثر است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر زمان‌‌های مختلف خشک کردن ادهزیو با هوا بر استحکام باند ریزکششی Singlebond و کامپوزیت به عاج بود.

  روش بررسی: 15 دندان مولر سوم سالم انتخاب شدند. سطح اکلوزال دندان‌ها تا رسیدن به سطح صاف از عاج تراشیده شد. پس از آن براساس تبخیر حلال دندان‌ها به 5 گروه تقسیم شدند. پس از اچ نمودن به مدت 5 ثانیه و شستشو به مدت 15 ثانیه، دندان‌‌ها به مدت 3 ثانیه خشک شدند. سپس
Singlebond (3M) با زمان تبخیر حلال (0 و 2 و 5 و 10 و 30 ثانیه) استفاده و کیور شد. پس از قرار دادن و کیورینگ کامپوزیت Saremco
(Microhybrid low shrinkage /Switzerland) و 500 مرتبه ترموسایکل، دندان‌‌ها به مقاطع mm2 1 بریده و شکل ساعت شنی ایجاد شد. سپس نمونه‌ها تحت تأثیر آزمون استحکام باند ریزکششی تا زمان شکست قرار گرفته و یافته‌ها توسط آزمون‌‌های آماری ANOVA و Bonferroni بررسی شد.

  یافته‌‌‌ها: آزمون‌‌های آماری حاکی از اختلاف معنی‌دار بین قدرت اتصال باند بین گروه‌ها بود (002/0 P = ). میانگین استحکام باند ریزکششی برای گروهی که در آن 2 ثانیه تبخیر حلال صورت گرفت بیشترین و برای گروه 30 ثانیه کمترین مقدار بود.

  نتیجه‌گیری: در باندینگ Singlebond مناسب‌ترین زمان برای تبخیر حلال، کمترین زمان توصیه شده توسط کارخانه سازنده است که در آن استحکام باند ریزکششی حداکثر می‌باشد و با تبخیر بیشتر و یا کمتر استحکام باند به طور معنی‌داری کاهش می‌یابد.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مجید موسوی نسب، نجمه پور محمدی،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ادهزیوهای مختلف با محتوای حلال متفاوت ممکن است دارای میزان تبخیر حلال مختلفی باشند. میزان جریان هوای پوار بر روی ادهزیوهای مختلف می‌تواند تأثیر متفاوتی را بر روی تبخیر حلال داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان تبخیر حلال در ادهزیوهای سلف‌اچ و توتال‌اچ در زمان‌های مختلف خشک کردن بود.

  روش بررسی: در این مطالعه از 5 نوع ادهزیو Excite ، Prime & Bond NT ، UNO ، Single Bond ، SE Bond Prime استفاده شد. ا ز هرکدام از این ادهزیوها وزن 12 قطره در هر یک از زمان‌های 5، 15 و 30 ثانیه قبل و بعد از اعمال جریان هوا اندازه‌گیری شد. درصد کاهش وزن به عنوان معیار مقایسه نمونه‌ها استفاده شد. از آزمون‌های آماری آنالیز Two way ANOVA و تست Tukey جهت بررسی داده‌ها استفاده شد.

  یافته‌ها: ادهزیوهای استن بیس نسبت به سایر ادهزیوها تبخیر حلال بیشتری را نشان دادند (01/0 P< ). P&B NT در تمام زمان‌های خشک کردن با هوا بیشترین کاهش وزن را نشان داد (01/0 P< ). ادهزیوها مقادیر مختلف تبخیر را در زمان‌های مختلف خشک کردن با هوا نشان دادند (01/0 P< ).

  نتیجه‌گیری: ادهزیو‌هایی که استن و یا الکل را به همراه آب به عنوان حلال دارند، رفتار‌های پایدارتری را نسبت به مواردی که به طور خالص از ادهزیو‌های آبی استفاده می‌شود ، نشان می‌دهند و شرایط نگهداری مساعدتری دارند.


عبدالرحیم داوری، مریم کشفی، ابراهیم عطایی، علیرضا دانش کاظمی،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: مواد بلیچینگ علاوه بر تأثیر روی ساختمان دندان، روی خصوصیات ترمیم‌ها و مواد ترمیمی نیز مؤثر هستند. هدف از این مطالعه in vitro ارزیابی اثر رژیم‌های بلیچینگ مختلف روی سختی سطحی چهار ماده ترمیمی هم‌رنگ دندان بود.

  روش بررسی: تعداد 80 نمونه از 4 ماده ترمیمی کامپوزیت رزین میکروهیبرید Z250 (3M, ESPE) ، نانوهیبرید Z350 (3M, ESPE) ، پک‌شونده P60 (3M, ESPE) و یک گلاس‌آینومر اصلاح شده با رزین Vitremer (3M, ESPE) ساخته شده و بعد از 24 ساعت با دیسک‌های پالیش (3M, ESPE) Soflex پالیش شدند. سپس نمو ن ه‌ها در دو گروه Office bleach و Home bleach قرار داده شدند: در گروه Office bleach تعداد 40 نمونه (10 نمونه از هر ماده) با هیدروژن پراکساید 5/37% به مدت 30 دقیقه در دو جلسه با فاصله 7 روز بلیچ شد. در گروه Home bleach تعداد 40 نمونه (10 نمونه از هر ماده) با کاربامید پراکساید 22% به مدت 6 ساعت در روز برای 2 هفته بلیچ شدند. تست سختی سنجی ویکرز قبل از شروع بلیچینگ (Baseline) و پس از آن بر روی نمونه‌ها انجام شد و داده‌ها توسط آنالیزهای آماری واریانس بررسی شد.

  یافته‌ها: دو رژیم بلیچ تست شده به طور معنی‌داری سختی سطحی چهار ماده ترمیمی را کاهش دادند که در کامپوزیت Z250 در گروه Office bleach عدد سختی قبل و بعد از بلیچ به ترتیب 30/95 و 67/92 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (011/0 P= ) و در گروه Home bleach ، 38/95 و 39/92 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (001/0 P< ) بود. در کامپوزیت Z350 در گروه Office bleach عدد سختی قبل و بعد از بلیچ به ترتیب 29/98 و 41/92 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (001/0 P< ) و در گروه home bleach ، 35/97 و 44/93 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (001/0 P< ) بود. در کامپوزیت P60 در گروه Office bleach عدد سختی قبل و بعد از بلیچ به ترتیب 10/103 و 19/96 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (045/0 P= ) و در گروه Home bleach ، 61/102 و 16/98 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (001/0 P= ) بود. در گلاس‌آینومر نوری Vitremer در گروه Office bleach عدد سختی قبل و بعد از بلیچ به ترتیب 79/56 و 41/49 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (004/0 P= ) در گروه Home bleach ، 17/54 و 50/46 کیلوگرم بر میلی‌متر مربع (001/0 P< ) بود. تفاوتی بین دو ماده بلیچ مشاهده نشد ( 365/0 P= ) .

  نتیجه‌گیری: عوامل سفیدکننده دندان می‌توانند باعث کاهش سختی سطحی مواد ترمیمی هم‌رنگ دندان شوند.


محمدرضا خلیلی، بابک ضیائی، محمود کاظمی،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ایمپلنت‌های دندانی در طی سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفته‌اند تا جایگزین دندان‌های از بین رفته شوند. یکی از شرایط موفقیت ایمپلنت‌ها پایداری و مقاومت آن‌ها تحت نیروهای وارده و کمینه بودن تنش در استخوان اطراف آن می‌باشند . هدف از این تحقیق تحلیل عددی و سه بعدی فک دارای ایمپلنت، تحت بارگذاری حرارتی بود.

  روش بررسی: استخوان فک در نرم‌افزار سالیدورکس (Solidworks) مدل شده و جهت دستیابی به مدل هرچه دقیق‌تر، استخوان فک به صورت یک ماده ایزوتروپیک خطی درنظر گرفته شد. همچنین مجموعه ایمپلنت ITI ، شامل ایمپلنت (Implant) ، اباتمنت (Abutment) ، فریم‌ورک (Framework) و پرسلن سطح آن (Crown) یا روکش توسط نرم‌افزار مدل‌سازی سالیدورکس مدل شده و در استخوان کاشت گردید. بعد از وارد کردن (Import) مدل‌های طراحی شده در نرم‌افزار تحلیلی آباکوس (Abaqus) ، خواص و شرایط مرزی و نیرویی تعیین گشته و درنهایت پس از مش‌بندی، مدل تحلیل گردید. در این تحلیل المان محدود، بار در دو مرحله به مدل اعمال گردید. در مرحله اول اباتمنت توسط گشتاور سفت‌کنندگی به مقدار N.cm 35 در داخل ایمپلنت محکم شد، که سبب ایجاد تنش‌های مکانیکی در پیچ اباتمنت ‌شد. در مرحله دوم بار حرارتی ناشی از نوشیدن مایعات سرد و گرم به صورت شار حرارتی بر واحد سطح، به کل سطح پوشش سرامیکی اعمال گردید.

  یافته‌ها: در نتایج تحلیل حرارتی، دمای استخوان فک، حدوداً 5/5 درجه سانتی‌گراد در حالت نوشیدن مایعات سرد کاهش و 9/4 درجه سانتی‌گراد در حالت نوشیدن مایعات گرم افزایش یافت. بیشترین تغییرات دمایی در کل مجموعه ایمپلنت و استخوان در حالت نوشیدن مایعات سرد بود، که دمای سطح پوشش سرامیکی حدود 14 درجه سرد ‌شد.

  نتیجه‌گیری: با مشاهده نتایج تنش‌های حرارتی می‌توان دریافت که تنش‌های حرارتی مقادیر کمی دارند و آن نیز به دلیل تغییرات دمایی ناچیز در مجموعه می‌باشد. بیشترین تنش مربوط به اباتمنت می‌باشد که آن نیز در اثر گشتاور سفت‌کنندگی ایجاد می‌شود.


محمود کاظمی، سعید نوکار، احمد روحانیان، عادل پژو‌هان،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تغییرات دمایی قابل توجه در محیط د‌هان می‌تواند به ایمپلنت‌‌های قرار گرفته در درون استخوان نیز منتقل و پیش‌آگهی درمان را تحت تأثیر قرار دهد. تا بدان جا که برخی محققان، تصحیح عادات تغذیه افراد بعد از دریافت درمان ایمپلنت را توصیه کرده‌اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر تغییرات دمایی محیط د‌هان به دنبال مصرف مواد غذایی مختلف بر دمای ایمپلنت انجام شد.

  روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی، 3 بیمار واجد شرایط برای دریافت ایمپلنت انتخاب و 2 ماه بعد از جراحی قرار دادن ایمپلنت، مورد آزمایش قرار گرفتند. دمای داخلی ایمپلنت‌‌ها در بیماران و به دنبال مصرف مایعات سرد و گرم با استفاده از سنسور متصل به ترمومتر اندازه‌گیری شد. سپس تغییرات دمایی اندازه‌گیری شده در طول زمان با استفاده از آزمون ناپارامتری Friedman مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

  یافته‌‌‌ها: به دنبال مصرف مایعات گرم، دمای ایمپلنت‌‌ها به صورت معنی‌دار و صعودی در طول زمان افزایش پیدا کرده بود (009/0 P= ). همچنین، بعد از مصرف نوشیدنی‌‌های سرد، دمای ایمپلنت‌‌ها به صورت معنی‌دار و نزولی در طول زمان کاهش یافته بود (004/0 P= ). بیشترین دمای ثبت شده در ایمپلنت‌‌ها بعد از نوشیدن مایعات گرم برابر 57/41 درجه سانتی‌گراد و حداقل آن برابر 77/36 درجه سانتی‌گراد گزارش شد. همچنین، حداکثر دمای ایمپلنت‌‌ها بعد از نوشیدن مایعات سرد برابر 13/34 درجه سانتی‌گراد و حداقل آن نیز برابر 83/26 درجه سانتی‌گراد بود.

  نتیجه‌گیری: به نظر نمی‌رسد دما‌‌های ثبت شده در تحقیق حاضر بتواند پیش‌آگهی درمان‌‌های ایمپلنت را تضعیف نماید، هرچند نوشیدن مایعات خیلی داغ و سرد ممکن است یکی از عوامل تضعیف کننده پیش‌آگهی درمان ایمپلنت بوده و درنتیجه، باید هشدار‌‌های لازم به بیماران داده شود.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مریم مدبر، محمد مالک‌زاده،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مؤثرترین راه‌های پیشگیری از پوسیدگی دندانی استفاده از ترکیبات فلوراید است. بعضی مطالعات بیان کرده‌اند که، ژل APF باعث تغییر خواص فیزیکی سطحی مواد کامپوزیتی می‌شوند. لذا هدف از این مطالعه بررسی تأثیر ژل APF قبل و بعد از ترمیم‌های کامپوزیت بر ریزنشت لبه‌ای بود.

  روش بررسی: در سطوح باکال 45 دندان مولر، حفره‌های کلاس V طوری ایجاد شد که مارژین اکلوزالی در مینا و مارژین سرویکالی در سمان قرار گرفت. در گروه اول ابتدا فلورایدتراپی، سپس تهیه حفره و ترمیم توسط رزین کامپوزیت انجام شد. در گروه دوم ابتدا حفرات تهیه و ترمیم شده، سپس فلورایدتراپی انجام گرفت. در گروه سوم حفرات تراشیده و ترمیم شدند و فلورایدتراپی انجام نگرفت. میزان نفوذ رنگ در لبه‌های اکلوزال و سرویکال توسط استریومیکروسکوپ چشمی مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها توسط آزمون کروسکال والیس و آزمون من ویتنی مورد آنالیز آماری قرار گرفت.

  یافته‌ها: بین سه گروه از نظر آماری اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (975/0= P).

  نتیجه‌گیری: فلوراید تراپی با ژل APF قبل و بعد از ترمیم‌های کامپوزیت کلاس V تأثیر معنی‌داری بر ریزنشت لبه‌های عاجی و مینایی نداشت.


مهسا مهریاری، نازنین مرتضوی، فاطمه صیادی، سامان محسنی توکلی، شقایق زاهد پاشا، هادی مرتضوی امیری، علی بیژنی، حامد حسین کاظمی، مینا مطلب‌ نژاد،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، مروری بر تحقیقات انجام یافته در زمینه وضعیت اکسیدان/ آنتی اکسیدانی در سرم و بزاق بیماران مبتلا به آفت راجعه دهانی (RAS) بود.

  روش بررسی: با استفاده از واژه‌های کلیدی استوماتیت آفتی راجعه، آنتی اکسیدان، بزاق، هماتینیک و هماتینیک اسید، مقالات 10 سال گذشته و به طور عمده 3 سال اخیر (2010 تا 2013) استخراج شدند. از مجموع 37 مطالعه کلینیکی مورد بررسی، 18 مقاله موردی شاهدی بر روی بیماران مبتلا به RAS که حداقل 3 بار در سال دچار حملات آفتی می‌شدند، انتخاب گردیدند. مقالات مربوط به بیماری‌های سیستمیک و پریودنتال، کم خونی فقر آهن، مصرف داروها و استعمال دخانیات از مطالعه خارج گردیدند.

  بحث و نتیجه‌گیری: تقریباً در تمامی تحقیقاتی که پراکسیداسیون چربی‌ها را بررسی نموده‌اند، غلظت‌های سرولوژیکی و بزاقی MDA در بیماران آفتی نسبت به افراد سالم، افزایش مشهودی داشته و نقش ROS در اتیولوژی بیماری را نشان می‌دهند. از بین عناصر کمیاب خون، کاهش عناصر روی و سلنیوم و افزایش عنصر مس در بیماران در مقایسه با موارد کنترل مشاهده شده است. تحقیقات همگی حاکی از کاهش میزان SOD در سرم و افزایش این شاخص در بزاق بیماران مبتلا به RAS بوده است. تغییرات میزان کاتالاز و اسید اوریک در بیماران متناقض بوده، شاخص‌های آنتی اکسیدانی پاراکسوناز، آریل استراز و نیز ویتامین‌های A, E, C در سرم بیماران RAS نسبت به موارد کنترل پایین‌تر بوده است.


محمود کاظمی، علیرضا پورنصرالله، سمیه اللهیاری، حمید جلالی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: گیر کافی برای رستوریشن‌های سمان شونده متکی بر ایمپلنت تأثیر بسیاری بر پیش آگهی درمان دارد. مطالعات اندکی تأثیر روش وکس آپ مستقیم و استفاده از پلاستیک کوپینگ را بر گیر این رستوریشن‌ها بررسی کرده‌اند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان گیر کستینگ‌های ساخته شده از پلاستیک کوپینگ و وکس آپ مستقیم را برای ساخت کراون و بریج در سه سیستم ایمپلنت Implantium, Replace, ITI بود.

  روش بررسی: 28 نمونه از هر سیستم ایمپلنت وارد مطالعه شده و به صورت رندوم در4 گروه توزیع شدند. گروه‌ها شامل الگوهای مومی ساخته شده از پلاستیک کوپینگ و وکس آپ مستقیم برای ساخت بریج و کراون بود. همه نمونه‌ها با شرایط مشابه سیلندرگذاری شده و با آلیاژ بیس متال ریخته شدند. پس از سمان شدن به اباتمنت، نمونه‌ها در دستگاه Universal testing machine با Crosshead speed در حد mm/min 5/0 تحت نیروی کششی قرار گرفتند، نیروی مورد استفاده برای جدا کردن هر کستینگ ثبت گردید. آزمون Three-way ANOVA جهت بررسی اثر کراون و بریج، روش وکس آپ و نوع ایمپلنت استفاده شد.

  یافته‌ها: در مقایسه کراون‌های ساخته شده از پلاستیک کوپینگ بین سیستم‌ها، سیستم Replace و Implantium با هم تفاوت معنی‌داری نداشتند (124/0= (P در حالی که سیستم ITI با تفاوت معنی‌داری پس از این دو قرار داشت (001/0 P< ). در مقایسه کراون‌های ساخته شده از وکس آپ مستقیم سیستم ایمپلنتیوم بیشترین میزان گیر و سیستم ITI کمترین مقدار را دارا بود (001/0 P< ). در مقایسه بریج‌ها در هر دو روش پلاستیک کوپینگ و وکس آپ سیستم Replace بیشترین میزان و سیستم ITI کمترین میزان گیر را دارا بود.

  نتیجه‌گیری: برای ساخت کراون Implantium و برای بریج Replace بیشترین میزان گیر را ایجاد کردند.


عبدالرحیم داوری، صغری یاسایی، علیرضا دانش کاظمی، محدثه خسروانیان،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: شکست براکت ارتودنسی در دوره درمان، یکی از مشکلات درمان‌های ارتودنسی می‌باشد. با معرفی کامپوزیت‌های Low shrinkage سؤال این است که آیا کامپوزیت‌های با بیس سایلوران استحکام باند مناسبی جهت درمان‌های ارتودنسی را دارند؟ هدف از این مطالعه مقایسه استحکام باند برشی کامپوزیت بیس سایلوران وکامپوزیت بیس متاکریلات در براکت‌های فلزی بود.

  روش بررسی: 30 عدد دندان پرمولر انسان جمع‌آوری و به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول، 15 براکت ارتودنسی با کامپوزیت بیس سایلوران
P90 (3M, ESPE, USA) و در گروه دوم، 15 براکت ارتودنسی با کامپوزیت بیس متاکریلات Resilience (Orthotechnology, Florida, USA) باند شدند. سپس به مدت 500 سیکل تحت ترموسایکل بین 5 و 55 درجه قرار گرفتند. سپس استحکام باند برشی براکت‌ها با استفاده از دستگاه Instron اندازه‌گیری و میزان ادهزیو باقی مانده بر روی سطح دندان به وسیله استریومیکروسکوپ مورد ارزیابی قرارگرفت. برای مقایسه استحکام باند برشی گروه‌ها از نرم‌افزار 18 SPSS و روش مقایسه T-test استفاده شد و برای مقایسه مقادیر شاخص ادهزیو باقیمانده از روش LSD استفاده شد.

  یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تفاوت معنی‌داری در استحکام باند برشی در بین گروه‌ها وجود داشت (001/0> P ). میانگین استحکام باند برشی براکت‌های باند شده با کامپوزیت بیس سایلوران (03/7±42/42) مگاپاسکال و میانگین استحکام باند برشی براکت‌های فلزی باند شده با کامپوزیت بیس متاکریلات (97/2±8/21) مگاپاسکال بود. مقایسه فراوانی درجات ARI در بین گروه‌ها نشان داد که تفاوت قابل توجهی در نحوه شکست براکت وجود ندارد (66/0= P ) .

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کامپوزیت‌های بیس سایلوران استحکام باند برشی مناسبی را برای اتصال براکت‌های فلزی فراهم کرده و می‌توان از آن‌ها برای باند براکت‌های ارتودنسی استفاده کرد.


علیرضا دانش کاظمی، عبدالرحیم داوری، فرناز فراهت، ندا پژوهی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر کلرهگزیدین 2% ، اتانول 70% و سدیم آسکوربات 10% بعد از انجام بلیچینگ روی استحکام باند برشی کامپوزیت به مینا و مقایسه آن با به تعویق انداختن زمان ترمیم کامپوزیت به مدت یک هفته انجام شد.

  روش بررسی: 90 دندان سانترال به 6 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه 1- بدون بلیچینگ. گروه 2- بلیچینگ با کربامید پراکساید 45% به مدت 45 دقیقه. گروه 3- بلیچینگ + یک هفته نگهداری نمونه‌ها در آب مقطر. در گروه 4، 5 و 6 بعد از بلیچینگ به ترتیب 1 میلی لیتر کلرهگزیدین 2% ، اتانول 70% و سدیم آسکوربات 10% برای 15 دقیقه قرار داده شد. استوانه‌های کامپوزیتی روی سطح باکال قرار گرفتند. نمونه‌ها تحت تأثیر 1000 سیکل حرارتی قرار گرفته و تست استحکام باند برشی انجام شد. نوع شکست زیر استریومیکروسکوپ بررسی و از هر گروه یک نمونه زیر میکروسکوپ الکترونی بررسی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS19 و تست آماری ANOVA و Ben (Bon) Ferroni آنالیز شد.

  یافته‌ها: استحکام باند برشی در گروه های بلیچ شده (2، 3، 4، 5 و 6) نسبت به گروه کنترل منفی (1) به طور معنی‌داری کاهش یافت.آزمون Bonferroni نشان‌دهنده اختلاف معنی‌داری بین گروه‌های مورد آزمایش (6 و 5 و 4 و 3) و کنترل منفی (1) نبود. ( P-value به ترتیب 000/1، 081/0، 069/0 و 000/1) ولی نسبت به گروه کنترل مثبت (گروه 2) معنی‌دار بود. ( P-value به ترتیب 001/0>، 007/0، 009/0 و 001/0>) تگ‌های رزینی زیر میکروسکوپ الکترونی در گروه 2 کم و نازک و در گروه 3، 4، 5 و 6 بیشتر و منظم‌تر بودند. تعداد شکست‌های ادهزیو در گروه 2 بیشتر بود.

  نتیجه‌گیری: بلیچینگ با کربامید پراکساید و باند فوری کامپوزیت باعث کاهش استحکام باند برشی می‌شود. سدیم آسکوربات 10% و تعویق انداختن باند به مدت یک هفته به منظور بهبود استحکام برشی باند کامپوزیت به مینای بلیچ شده مؤثرتر بود.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مهرناز فلاح تفتی،
دوره 30، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: از ویژگی یک ماده ترمیم مناسب داشتن خصوصیات مکانیکی قابل قبـول می‌باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر نوشیدنی‌های اسیدی متداول، بر ریزسختی دو نوع رزین کامپوزیـت دنـدانی انجام شد.
روش بررسی: 48 نمونه از هر یک از کامپوزیت‌های P60 و G-aenial تهیه و به طور تصادفی به 6 گروه کوکاکولا، فانتا، دوغ گازدار، دلستر، اسپرایت و کنترل با آب مقطر تقسیم شدند. مطالعه در 3 مرحله، بعد از یک روز در آب مقطر، بعد از یک روز و پس از یک هفته غوطه‌وری در نوشیدنی‌ها (به ازای هر روز
6 ساعت) بررسی شد. ریزسختی با دستگاه سختی سنج ویکرز اندازه‌گیری و نتایج
به کمک آزمون‌های ANOVA، T-test و Tukey مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقایسه نتایج بین دو گروه نشان دهنده تفاوت معنی‌دار بین دو کامپوزیت بود. بعد از یک روز نگهداری در آب میانگین ریزسختی برای P60 مقدار (kgf/mm2) 12/27 و برای G-aenial به مقدار (kgf/mm2) 51/16 گزارش شد (0001/0P=). همچنین در بازه نگهداری 6 ساعته میانگین ریزسختی در دو گروه معنی‌دار گزارش شد (0001/0P=). در بازه زمانی 42 ساعت میانگین ریز سختی دو گروه معنی‌دار ارزیابی شد (0004/0P=). سختی کامپوزیت P60 پس از 42 ساعت نگهداری در دلستر در مقایسه با گروه کنترل (03/0P=)، همچنین ســختی کامپوزیــت G-aenial پس از 42 ســاعت غوطه‌ور شدن در کوکاکولا به طرز معنی‌داری نسبت به دوغ (02/0P= کاهش یافته بود.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه مصرف نوشیدن‌های اسیدی می‌تواند موجب کاهش ریزسختی کامپوزیت‌های دندانی شود.
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb