جستجو در مقالات منتشر شده


۱۶ نتیجه برای کرمانشاه

حمید کرمانشاه، محمد جواد خرازی فرد، هلنا یشاریم،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده

بیان مسأله: ترمیم‌های پرسلنی بسیار مستعد شکستگی هستند و یکی از راههای ترمیم آنها استفاده از کامپوزیت و سایلن بر روی پرسلن اچ‌شده است؛ از طرفی، برخی از مطالعات، اچ‌کننده معمول و کارای پرسلن یعنی اسیدهیدروفلوئوریک را برای بافتهای بدن مضر دانسته‌اند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر دو ماده Aciduted Phosphated Fluoride (APF) و Phosphoric Acid (PHA) بر روی پرسلن در مقایسه با Hudro Fluoric Acid (HF) و نیز تأثیر Unfilled Resin و Dentin Bonding بر استحکام باندکامپوزیت پرسلن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی،۱۲۰ بلوک پرسلنی به ابعاد ۲×۵×۵ میلیمتر تهیه شد و سطح باند بلوک‌ها سندبلاست گردید؛ سپس نمونه‌ها به سه گروه چهل‌تایی تقسیم شدند؛ گروه اول با HF ۵/۹% اولترادنت به مدت یک دقیقه اچ شد؛ گروه دوم با APF،۲۳/۱% ایرانی کیمیا به مدت ۱۰ دقیقه و گروه سوم با PHA ۳۷% ایرانی کیمیا به مدت یک دقیقه اچ شد؛ سپس در هر گروه، در سطح نیمی از نمونه‌ها سایلن اولترادنت به کار برده شد و در سطح نیم دیگر از سایلن استفاده نشد. در مرحله بعد به نیمی از نمونه‌های دارای سایلن Unfilled Resin و به نیم دیگر Dentin Bonding زده شد؛ در مورد نمونه‌هایی که سایلن نداشتند نیز به همین منوال عمل شد؛ یعنی بر سطح نیمی از نمونه‌های فاقد سایلن هر گروه Unfilled Resin و بر سطح نیم دیگر Dentin Bonding به کار برده شد؛ سپس بر روی تمام نمونه‌ها استوانه کامپوزیتی به ابعاد ۲*۴ میلیمتر گذاشته شد. نمونه‌ها به مدت ۲۴ ساعت در آب مقطر ۳۷ درجه سانتیگراد نگهداری شدند و سپس ۵۰۰ سیکل حرارتی را گذراندند و پس از آن در دستگاه اینسترون، استحکام باند کامپوزیت- پرسلن مورد آزمون قرار گرفت. پس از آن نوع شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی ۴۰ برابر تعیین گردید. داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری ۳ Way ANOVA، Kaplan- Maier و Tukey- HSD و با سطح معنی‌داری ۰۵/۰P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: در بررسی سطح پرسلن‌های اچ شده، مشخص شد که PHA وAPF فقط قادرند به طور مختصری سطح پرسلن را خشن سازند و هیچ میکرواندرکاتی برای بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت ایجاد نمی‌کنند؛ در حالی که HF بخوبی سطح پرسلن را اچ می‌کند و میکرواندرکات‌هایی برای گیر ایجاد می‌کند؛ همچنین با توجه به نتایج حاصل از آزمون استحکام برشی باند نمونه‌ها، HF در بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت نقش داشت (۰۵/۰P<) اما سایلن اولترادنت هیچ نقش معنی‌داری در بهبود استحکام باند کامپوزیت- پرسلن نداشت (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضرکاربرد سایلن اولترادنت بر روی سطح پرسلن سندبلاست‌شده و اچ‌شده با PHA یا APF نمی‌تواند جایگزین کاربرد همین سایلن بر روی سطح سندبلاست شده و اچ شده با HF گردد.


مریم قوام، حمید کرمانشاه، محمد عطائی، نیلوفر شادمان،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده

 زمینه و هدف: عدم پلیمریزاسیون کافی سیمان‌های رزینی منشا اثرات زیانباری از جمله کاهش خواص مکانیکی و فیزیکی و افزایش اثرات سوء بیولوژیکی می‌باشد. با کاربرد سیمان‌های رزینی دوال‌کیور جهت چسباندن پست‌های هم‌رنگ، پخت آن در نواحی عمقی کانال دندان از جهات مختلف قابل بررسی است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی درجه پلیمریزاسیون سیمان‌های رزینی دوال‌کیور جهت چسباندن فایبر پست‌های ترانسلوسنت و اپک در عمق‌های متفاوت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، درجه تبدیل دو سیمان رزینی دوال‌کیور، Rely X ARC (۳M, ESPE) و (Kerr, USA) Nexus ۲ همراه با کاربرد دو پست فایبری هم‌رنگ دندان، (RTD فرانسه) DT- Light و DT-White در عمق‌های مختلف اندازه‌گیری شد. دستگاه لایت‌کیور مورد استفاده،
Optilux ۵۰۱ با شدت ۷۰۰-۶۵۰ و مدت تابش ۶۰ ثانیه بود. درجه تبدیل در ۳ عمق مختلف (۴، ۶ و ۸ میلیمتر) توسط روش FTIR (Fourier Transform Infra Red) اندازه‌گیری شد.اطلاعات، توسط آزمون‌های ANOVA و Post hoc مورد ارزیابی قرار گرفت و ۰۵/۰p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: درجه تبدیل سیمان Rely Xبا هر دو پست DT-Light و DT-White در عمق‌های مختلف تفاوت معنی‌داری نداشت (۰۵/۰P>). در مورد سیمان Nexus با پست DT-Light، درجه تبدیل در عمق ۸ میلیمتر به طور معنی‌داری کمتر از عمق ۴ و ۶ میلیمتر بود (۰۵/۰P<). سیمان Nexus با پست DT-White در عمق ۸ میلیمتر کاهش معنی‌داری نسبت به ۴ میلیمتر داشت. در هر دو سیمان گروه کنترل، در عمق ۴ میلیمتر %DC بیشتری نسبت به عمق‌های ۶ و ۸ میلیمتر داشت (۰۵/۰P<). پست DT-White نسبت به گروه بدون پست و DT-Light در عمق ۴ میلیمتر کاهش معنی‌داری در DC ایجاد کرد. پست DT-Light در عمق ۶ میلیمتری افزایش معنی‌دار DC سیمان Rely X را نسبت به پست DT-White و گروه بدون پست ایجاد نمود. در سیمان Nexus ۲ در هر دو عمق ۶ و ۸ میلیمتر پست DT-Light نسبت به دو گروه دیگر افزایش معنی‌داری در DC ایجاد کرد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، به کار بردن پست‌های فایبری ترانسلوسنت در مقایسه با انواع اپک، پخت بیشتری در رزین ایجاد می‌کند و برای اطمینان از دوام ترمیم بهتر است از این نوع پست بهره جست.


حمید کرمانشاه، شهرام فرزین‌ ابراهیمی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده

زمینه و هدف: بریج‌های‌ تمام سرامیکی با نگهدارنده‌های اینله، به دلیل تراش کم دندان، محافظه کارانه‌ترند. بیشترین شکست این بریج‌ها در ناحیه کانکتور میان پونتیک و نگهدارنده‌ها است. تقویت سرامیک کور مورد استفاده در این بریج‌ها باعث افزایش دوام کلینیکی آنها می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زیرکونیا بر استحکام خمشی کور سرامیک IPS Empress ۲ انجام شد.
روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، ۲۸ نمونه سرامیکی به شکل مکعب مستطیل به ابعاد ۳× ۱۷ میلی‌متر در چهار گروه به ترتیب زیر تهیه شد:
(۱): کور سرامیک اینسرام آلومینا (به روش Slip casting) به عنوان گروه کنترل
(۲): کور سرامیک لیتیوم دی‌سیلیکات (به روش Hot press) (IPS Empress ۲)
(۳): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست ‌زیرکونیا) به صورت طولی در مرکز نمونه
(۴): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست زیرکونیا) به صورت طولی در زیر نمونه
نمونه‌ها تحت آزمایش خمش سه نقطه‌ای با طول ۱۵ میلی‌متر و با سرعت ۵/۰ میلی‌متر در دقیقه قرار گرفتند. نیروهای شکست ثبت شدند و داده‌ها با استفاده از آزمون آماری یک طرفه ANOVA و post- hoc(Tomhane) با سطح‌معنی‌داری ۰۵/۰p< مورد تجزیه و تحلیل‌آماری قرار گرفت. سپس سطح شکست نمونه‌ها با میکروسکوپ الکترونی (SEM) بررسی شد. در ضمن چهار نمونه اضافی مشابه گروه ۳ ساخته و برش داده شد تا ناحیه حد فاصل میان پست زیرکونیا و سرامیک IPS Empress ۲ قبل از شکست تحت ارزیابی SEM قرار گیرد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار استحکام خمشی سه نقطه‌ای (بر حسب مگاپاسکال) برای گروه‌ها به این شرح بود: گروه ۱: ۶/۴۴ ± ۴/۳۷۸،
گروه ۲: ۵/۲۷ ± ۶/۲۵۸، گروه ۳: ۷/۵۱ ± ۳/۱۴۴، گروه ۴: ۳/۲۲ ± ۲۳۰. استحکام خمشی گروه‌های ۲ و ۳ و ۴ به طور معنی‌داری از گروه ۱ کمتر بود. در میان تمام نمونه‌ها، استحکام خمشی گروه ۳ کمترین بود. ارزیابیSEM نشان داد که ترک بعد از شروع در حد فاصل پست زیرکونیا و IPS Empress ۲ پخش می‌شود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، پست زیرکونیا (Cosmopost) باعث تقویت سرامیک IPS Empress ۲ نمی‌گردد.


سکینه آرامی، معصومه توسطی خیری، معصومه حسنی طباطبایی، اسماعیل یاسینی، ایوب پهلوان، مریم قوام، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، شوری فروتن، سارا اهرابی، منصوره طباطباییان، لیلا ماهرخ،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

زمینه و هدف: توانمندی روش‌ها و مواد موجود برای ضدعفونی سطوح کار از اهمیت زیادی برخوردار است. در مطالعه‌ای که در سال ۱۳۸۲ برای بررسی میزان آلودگی بخش ترمیمی به عفونت HBV انجام شد، بعد از مشاهده آلودگی قسمت‌های نیمه بحرانی بخش به ویروس هپاتیت B استفاده روزانه از محلول ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم ۵% با رقت ۲:۱۰۰ و استفاده از روکش‌های یک بار مصرف توصیه گردید. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت بخش از لحاظ آلودگی به HBV در شرایط فعلی (استفاده روزانه از محلول ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم ۵% با رقت ۲:۱۰۰ و استفاده از روکش‌های یک بار مصرف) بود.

روش بررسی: این تحقیق در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول که از نوع مقطعی بود آلودگی بهHBV در ۱۷ قسمت از سطوح و وسایل بررسی شد. این ۱۷ قسمت عبارت بودند از: تیوب‌های کامپوزیت، نمونه رنگ، بطری‌های سمان، شیر دستشویی مخصوص هپاتیت، دستگیره کشوی نگهداری مواد، کلید و پریزهای برق، گوشی تلفن، دستگیره درب ورودی، دستگیره درب اتاق پرسنل، دستگیره فور، دستگیره آمالگاماتور، محل قرارگیری کپسول در آمالگاماتور و جا صابونی. در مرحله دوم که از نوع مداخله‌ای بود، آلودگی بهHBV در ۱۰ ناحیه از یونیت‌ها, همچنین سه ناحیه از دو دستگاه light cure (نوک،دسته و کلید) قبل وبعد از ضدعفونی بررسی شد. نمونه برداری به وسیله سواب پنبه‌ای استریل و محلول ترانسپورت BSAS (Bovine Serum Albumin in Sodium Chloride) انجام شد. بررسی نمونه‌ها از نظر آلودگی به HBV در انستیتو پاستور ایران و به روش واکنش زنجیره پلیمراز (PCR) صورت گرفت.

یافته‌ها: نتایج بدست آمده ازبخش اول مطالعه، نشان دهنده عدم آلودگی ۱۷ قسمت نمونه برداری شده از سطوح و وسایل بود. در بخش دوم مطالعه از ۹۶ جایگاه نمونه برداری شده از قسمت‌های مختلف یونیت ودستگاه‌های light cure، قبل و بعد از ضدعفونی، تنها یک جایگاه قبل از ضدعفونی آلوده به HBV بود که آلودگی پس از ضدعفونی رفع گردید.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر، ضدعفونی با رقت ۲:۱۰۰ از محلول هیپوکلریت سدیم ۵% و استفاده از روکش‌های یکبار مصرف در رفع آلودگی HBV موثر بوده است.


ایوب پهلوان، مریم قوام، سکینه آرامی، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، معصومه حسنی طباطبایی، محسن بایرامی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: انطباق کامپوزیت‎های خلفی به دیواره دندان به دلیل انقباض ناشی از پلیمریزاسیون و ویسکوزیته بسیار بالایی که دارند، مورد سؤال است. روش‎های مختلفی برای کاهش این مسئله اراﺋه شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر کامپوزیت‎های flowable همراه با کامپوزیت‌های قابل تراکم در تطابق و کاهش میکرولیکیج ترمیم‌های خلفی می‎باشد.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی حفرات کلاس II MO بر روی ۴۰ دندان کشیده شده سالم انسان به نحوی تراش داده شد که مارجین ژنژیوالی ۱ میلی‎متر بالاتر از CEJ ختم گردید. سپس دندان‌ها به طور تصادفی در ۲ گروه مختلف قرار گرفتند. در گروه اول بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable  (Filtek Flow)به ضخامت ۱-۵/۰ میلی‎متر در کف حفره قرار داده شد و بعد از عمل کیور، بقیه حفره با کامپوزیت p۶۰ condensable پر شد. در گروه دوم بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable به ضخامت ۱-۵/۰ میلی‎متر در کف حفره قرار گرفت و بدون انجام عمل کیور بقیه حفره با کامپوزیت condensable پر شد. تمام دندان‌ها بعد از ترمیم، ترموسیکل شدند و سپس نمونه‎ها در محلول فوشین ۳/۰% و در دمای ۳۷ درجه به مدت ۴۸ ساعت قرار گرفتند. سپس نمونه‎ها در درون آکریل شفاف خود سخت شونده قرار گرفتند. بعد از برش و تهیه مقطع نمونه‎ها با استرومیکروسکوپ با بزرگنمایی ۴۰ از نظر نفوذ دای مورد بررسی قرار گرفتند. برای آنالیز آماری از آزمون Mann-Whitney U با ۰۵/۰ p<بعنوان سطح معنی‌داری استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که اکثر ترمیم‎ها دارای درجاتی از میکرولیکیج بودند. طبق آنالیز آماری بین دو گروه مورد مطالعه با دو روش مختلف تفاوت آماری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: عدم وجود تفاوت آماری بین روش‎ها نشان دهنده این مسئله است که هنوز هیچ روش یا ماده ترمیمی نمی‎تواند میکرولیکیج در مارجین ژنژیوالی را به طور کامل حذف کند. استفاده از کامپوزیت flowable سخت شده و سخت نشده قبل از کامپوزیت قابل تراکم تفاوت معنی‎داری در میزان میکرولیکیج ایجاد نمی‌کند.


اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، ایوب پهلوان، مریم قوام، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، شیرین طباطبایی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از متداول‌ترین مواد ترمیمی مورد استفاده در کلینیک جهت پرکردگی دندان‌های پوسیده آمالگام می‌باشد ولیکن این ماده دارای معایبی نیز است. که مهم‌ترین آن عود پوسیدگی در اطراف ترمیم به علت ریزنشت بین ترمیم‌ و سطح دندان است. لذا هدف ازاین تحقیق بررسی و مقایسه ریزنشت ترمیم آمالگام باند شونده با استفاده از سه نسل دنتین باندینگ بود.

روش بررسی: در این مطالعه in vitro ۴۰ دندان مولر و پرمولر سالم انسانی و فاقد هرگونه پوسیدگی انتخاب شده به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند. حفرات کلاس II آمالگام در سطح مزیال یا دیستال دندان‌ها تعبیه شدند در سه گروه، از سه نوع ماده چسبنده به عاج از سه نسل مختلف به نام‌هایScotch Bond Multi Purpose، Single Bond،iBond استفاده شد و در گروه چهارم هیچ ماده‌ای بکار نرفت. سپس حفرات توسط آمالگام high copper اسفریکال، ترمیم شدند. پس از ترموسایکلینگ و قرار گرفتن در معرض فوشین بازی ۵/۰% به مدت ۲۴ ساعت، دو برش مزیودیستالی عمود برسطح اکلوزال دندان در Box تهیه شده، توسط دیسک الماسی داده شد. مقاطع آماده شده در زیر Stereomicroscope با بزرگنمایی ۲۵X جهت میزان نفوذ رنگ مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های این مطالعه با استفاده از آزمونKruskal-Wallis و مقایسه چندگانه Scheffe مورد بررسی قرار گرفتند و ۰۵/۰>p به عنوان سطح معنی‌دار درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعات به طور مقایسه‌ای نشان داد که گروه شاهد کمترین میزان ریزنشت را بطور معناداری از لحاظ آماری (۰۵/۰>p) و سپس گروه iBond و بعد از آن Scotch Bond MP و سپس Single Bond نشت کمتری را در زیر ترمیم آمالگام نشان دادند.

نتیجه‌گیری: در بین سه نسل مواد چسبنده به عاج iBond نقش مؤثرتری را در کاهش ریزنشت نشان داد.استفاده ازمواد چسبنده به عاج نقش مؤثری را درکاهش ریزنشت درترمیم‌های آمالگام ایفا ‌نکردند.


منصوره میرزایی، اسماعیل یاسینی، مریم قوام، ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، بهناز اسماعیلی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده

  زمینه و هدف : مطالعات مختلف نشان داده است که دستیابی به باند قابل اعتماد در حد فاصله‌های ریشه– پست– کور برای موفقیت کلینیکی ترمیم‌هایی که گیر آنها از طریق پست تامین می‌شود، بسیار مهم است. در مجموعه پست– ریشه، تمرکز شدید استرس در حد فاصل پست– سیمان احتمال جدا شدن پست از ریشه را افزایش می‌دهد. جهت افزایش استحکام باند سیمان رزینی در این حدفاصل و ایجاد مجموعه‌ای واحد، چند روش آماده‌سازی پیشنهاد شده‌اند. هدف از این مطالعه بررسی اثر روش‌های مختلف آماده‌سازی سطحی پست‌های همرنگ در استحکام باند سیمان رزینی بود.

  روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای، ۱۴۴ عدد پست همرنگ فایبرکوارتز (Matchpost) ، فایبرگلاس (Glassix) و زیرکونیا سرامیک (Cosmopost) در ۱۸ گروه بکار برده شد (۸ نمونه در هر گروه). سیمان رزینی مورد استفاده پاناویا F ۲,۰ بود. پست‌ها تحت روش‌های آماده‌سازی سطحی زیر قرار گرفتند: گروه۱– بدون آماده‌سازی سطحی (گروه کنترل)، گروه۲– اچینگ با HF به همراه سایلن، گروه۳– سندبلاست با پودر Cojet ، گروه۴– سندبلاست با پودر Cojet به همراه سایلن، گروه۵– سندبلاست با ذرات آلومینا، گروه۶– سندبلاست با ذرات آلومینا به همراه سایلن. سپس پست‌ها با سیمان رزینی پاناویا F ۲.۰ در مولدهای آکریلیک سیمان شدند. نمونه‌ها به مدت ۲ روز در آب نگهداری شدند و تحت تست pull-out قرار گرفتند. آنالیز آماری با استفاده از ANOVA و به دنبال آن مقایسه چندگانه گروه‌ها با Tamhane و Tukey HSD انجام شد. الگوی شکست نمونه‌ها در استریومیکروسکوپ ×) ۱۰) مشاهده شد. ۰۵/۰ p< به عنوان سطح معنی‌دار درنظر گرفته شد.

  یافته‌ها: بیشتر روش‌های آماده‌سازی سطحی (سندبلاست بااستفاده از پودر Cojet و آلومینا، با و بدون سایلن) سبب بهبود استحکام باند سیمان رزینی به پست‌های فایبرگلاس (Glassix) و سرامیکی (Cosmopost) شد (۰۵/۰ P< )، اما در پست‌های فایبرکوارتز( Matchpost ) هیچ یک از روش‌های آماده‌سازی سطحی مؤثر نبود. به طور کلی، استحکام باند بالاتر سبب درصد بالاتری از شکست cohesive در داخل سیمان شد.

  نتیجه‌گیری: سندبلاست بااستفاده از ذرات Cojet و آلومینا سبب افزایش استحکام باند در پست‌های فایبرگلاس (Glassix) و سرامیک زیرکونیا (Cosmopost) می‌شود. به طور کلی استحکام باند سیمان رزینی به پست‌ها تحت تاثیر جنس پست و روش آماده‌سازی سطحی است.


محمد عطایی، مریم قوام، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، سمیه کاملی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: پست‌های همرنگ غیر فلزی به واسطه سیمان رزینی و مواد چسبنده عاجی به دیواره کانال دندان می‌چسبند. دوام ترمیم به استحکام این اتصال وابسته است زیرا استحکام باند پست به ریشه منجر به گیر بهتر و توزیع مناسب تنش می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی استحکام باند پست D.T. light توسط دو نوع سیمان رزینی self-cure و dual-cure و بررسی اثر مواد شوینده مختلف داخل کانال بر میزان استحکام باند این دو نوع سیمان رزینی و پست D.T. light به کانال دندان می‌باشد.

روش بررسی: تعداد ۴۰ عدد دندان تک کانال یک هفته در محلول تیمول ۱/۰% و سپس در آب مقطر نگهداری شد. تاج دندان از فاصله ۲ میلی‌متری از CEJ قطع شد. سپس تمام دندان‌ها تا شماره ۷۰ فایل شدند. شستشوی کانال‌ها در نیمی از دندان‌ها به صورت تصادفی با هیپوکلریت ۶/۲% و در نیم دیگر با نرمال سالین انجام شد. سپس دندان‌ها خشک و با گوتاپرکا به روش تراکم جانبی شدند. پس از تهیه فضای پست ، D.T. light در یک زیر گروه با سیمان و باندینگ Multi link و در زیر گروه بعدی با سیمان رزینی Seal bond cement dual II و باندینگ Seal bond ultima در کانال قرار گرفت. پس از ترمو سایکل به فاصله ۱سانتی‌متری CEJ به سمت آپکس دندان قطع و طول باقیمانده به نه قسمت مساوی تقسیم شد و هر قسمت توسط دستگاه universal testing machine در معرض نیروی shear قرارگرفت. تنش لازم برای جدا شدن پست از دیواره ریشه محاسبه شد. از آنالیز واریانس سه طرفه و تست post hoc برای بررسی نتایج استفاده شد و ۰۵/۰>p بعنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد. سپس مدل شکست نمونه‌ها توسط استریو میکروسکوپ بررسی گردید. در انتها میزان %DC سیمان ها در شرایط مورد آزمایش توسط دستگاه FTIR اندازه گیری شد.

یافته‌ها: عمق و نوع سیمان اثر معنی داری بر میزان استحکام باند داشت: به ترتیب (۰۰۱/۰p=) و (۰۳/۰p=)، ولی محلول شوینده کانال اثر معنی‌داری بر میزان استحکام باند نداشت(۴۶/۰=p). میزان باند با افزایش عمق کاهش یافت و سیمان dual-cure استحکام بالاتری از سیمان self-cure ایجاد نمود. همچنین %DC (درجه پخت سیمان) در سیمانdual-cure در عمق های مختلف دارای اختلاف معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: در پست D.T. Light استحکام باند سیمان dual-cure از سیمان self-cure بیشتر بود و این می‌تواند به علت خاصیت انتقال نور از طریق پست باشد. کاربرد هیپوکلریت سدیم۶/۲ % تاثیری در باند نداشت.


حمید کرمانشاه، صدیقه السادات هاشمی کمانگر، سکینه آرامی، اکبر میرصالحیان، محمد کمالی نژاد، مهرداد کریمی، فرشته جبل عاملی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه به شیوع زیاد پوسیدگی دندان با ماهیت میکروبی و صرف هزینه‌های هنگفت درمانی بویژه در گروه‌های پرخطر مانند افراد دچار خشکی دهان، پیشگیری و کنترل آن بسیار حیاتی است. از طرفی بدلیل اقبال جامعه جهانی و کشورمان به درمان‌های سنتی و لزوم استخراج دارو از مواد طبیعی و گیاهان دارویی، در این مطالعه اثر آنتی باکتریال عصاره ۲ گیاه مریم گلی (Salvia officinalis) و انیسون (Pimpinella anisum)که در متون طب سنتی از موارد پرکاربرد در درمان بیماری‌های دهان و دندان هستند، بر باکتری‌های عامل پوسیدگی دندان بصورت in vitro بررسی شده است.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی از دو گیاه مریم گلی (Salvia officinalis) و انیسون(Pimpinella anisum) به روش maceration عصاره هیدروالکلی تهیه شد و اثر آنتی باکتریال آنها به روش broth macrodilution بر روی باکتری‌های Lactobacillus rhamnosus, Streptococcus mutans و Actinomyces viscosus ارزیابی شد. نتایج توسط آزمون Mann-Whitney آنالیز و مقایسه شدند.

یافته‌ها: میزان حداقل غلظت بازدارندگی عصاره هیدروالکلی مریم گلی و انیسوم برای استرپتوکوک موتان به ترتیب µg/ml ۲۵/۶ و µg/ml ۵/۱۲ و برای لاکتوباسیل به ترتیب µg/ml ۵۶/۱ و µg/ml ۵/۱۲ و برای اکتینومیسس ویسکوز به ترتیب µg/ml ۵/۱۲ و µg/ml ۵۰ به دست آمد.

نتیجه‌گیری: روش broth macrodilution نشان داد هر ۲ عصاره مریم گلی و انیسون بر هر ۳ گونه باکتری اثر بازدارندگی رشد داشتند که این اثر برای مریم گلی به طرز معنی‌داری بیشتر از انیسون بود و در محدوده غلظتی مورد بررسی هر ۲ عصاره بر هر ۳ باکتری اثر باکتریسیدال هم داشتند.


مریم قوام، سکینه آرامی، معصومه حسنی طباطبایی، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، ایوب پهلوان، اسماعیل یاسینی، مرضیه دهقان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه وهدف: کاهش سختی ترمیم‌های رزین کامپوزیت در دهان پس از سخت شدن به وسیله نور مرئی می‌تواند دوام کلینیکی این مواد را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق بررسی اثر مایعات مشابه غذا مانند اتانول ۲۵%، ۵۰% و ۷۵ % و هپتان ۵۰ % بر روی سختی سطحی دو نوع کامپوزیت P۶۰) و (Gradia پس از سخت شدن بوسیله نور مرئی و غوطه‌ور شدن به مدت ۲۴ ساعت و ۷ روز بود.
روش بررسی: ۴۵ نمونه از هر کامپوزیت در یک مولد استنلس استیل با ابعاد ۲ در ۶ میلی‌متر قرار داده و سخت شدند. از هرنوع کامپوزیت تعداد ۵ نمونه بلافاصله پس از سخت شدن با نور مرئی تحت آزمون ریزسختی قرار گرفتند تا ریزسختی اولیه کامپوزیت‌ها به دست آید (گروه کنترل). نمونه‌ها از هر کامپوزیت در لوله‌هایی محتوی محلول اتانول با غلظت‌های ۲۵%، ۵۰% و ۷۵% و هپتان ۵۰% به مدت ۲۴ ساعت و ۷ روز قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها از محلول خارج، شسته و خشک شدند و تا زمان آزمایش به یخچال منتقل گشتند. در شرایط استاندارد میزان ریزسختی سطح نمونه‌ها با دستگاه Microhardness سنجیده شد. نتایج با مقیاس ویکرز اندازه‌گیری شد و داده‌ها با استفاده ا ز تست‌های one-way ANOVA و ۳-way ANOVA و Tukey Post-hoc آنالیز قرار گردید. ۰۵/۰>P سطح معنی‌دار بودن نتایج قرار داده شد.
یافته‌ها: سختی سطحی کامپوزیت P۶۰ از کامپوزیت گرادیا بیشتر بود. آنالیز واریانس در گرادیا و P۶۰ نشان داد که به غیر از اتانول ۲۵% (۵۱۴/۰=P) بین گروه کنترل و همه گروه‌های دیگر تفاوت آماری معنی‌داری (۰۵/۰>P) وجود داشت. پس از ۲۴ ساعت همه مایعات به غیر از اتانول ۵۰% و ۷۵% (۷۹۳/۰=P) تأثیر معنی‌داری روی کامپوزیت گرادیا داشتند. پس از ۷ روز همه مایعات به غیر از اتانول ۲۵% و ۵۰% (۳۸۵/۰=P) و اتانول ۵۰% و ۷۵% (۱۵۰/۰=P) تأثیر معنی‌داری روی کامپوزیت گرادیا داشتند. کامپوزیت P۶۰ بعد از زمان ۲۴ ساعت و ۷ روز تأثیر همه مایعات را روی سختی معنی‌دار نشان داد. هپتان ۵۰% سختی را افزود (۰۰۰/۰P=) و اتانول ۷۵% (۰۰۰/۰=P) و اتانول ۵۰% (۰۰۱/۰=P) و اتانول ۲۵% (۰۰۷/۰=P) سختی کامپوزیت را بطور معنی‌داری کاهش داد.
نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه زمان بر روی نتایج اثری نداشت. P۶۰ استحکام بیشتری نشان داد. اتانول ۷۵%، ۵۰% و ۲۵% به ترتیب تأثیرگذار بودند. هپتان سختی سطحی را افزایش داد.


مریم قوام، سکینه آرامی، محمد رشاد، محمد ایمانی، محمد عطایی، منصوره میرزایی، اسماعیل یاسینی، معصومه حسنی طباطبایی، ایوب پهلوان، حمید کرمانشاه،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: علیرغم پیشرفت‌های صورت گرفته در زمینه ادهزیوهای عاجی، هنوز مقاومت، دوام و پایداری باند به عاج چالشی است که با آن مواجه هستیم. بر مبنای مطالعات اخیر به نظر می‌رسد بررسی نقش مهار کننده‌های ماتریکس متالوپروتئینازها (MMP) در کمک به افزایش دوام بالینی باندینگ‌ها و کاهش لیکیج و دوام ترمیم‌ها از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان و نحوه رهایش داکسی سلیکلین از ادهزیو آزمایشگاهی حاوی
داکسی سایکلین بود.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی نمونه‌های حاوی دارو در دو درصد مختلف بارگذاری شامل ۲۵/۰ و ۵/۰ درصد وزنی از داروی داکسی سایکلین تهیه شدند. نمونه‌ها در قالب‌های استوانه‌ای شکل به قطر ۱۲ میلی‌متر و ضخامت تقریبی ۲ میلی‌متر پخت شدند. مونومر چسب‌ها شامل ۱۲% وزنی Bis-GMA، ۱۰% وزنی TMPTMA، ۲۸% وزنیHEMA  و ۵۰% وزنی اتانول برای کلیه گروه بود. کمفورکینون و آمین بعنوان آغازگر نوری بکار گرفته شدند.

یافته‌ها: افزودن ۲۵/۰ و ۵/۰درصد وزنی داکسی سایکلین به ادهزیو رهایش خطی را در هر دو گروه نشان داد. با بارگذاری بیشتر، رهش بیشتر شد و در طول زمان مطالعه ادامه داشت.

نتیجه‌گیری: رهش داکسی سایکلین از ادهزیو آزمایشگاهی مشاهده شد. اما مطالعات بیشتر در این زمینه می‌تواند کمکی در جهت تولید سیستم‌های ادهزیو بادوام کلینیکی بیشتر باشد.


اسماعیل یاسینی، حمید کرمانشاه، منصوره میرزایی، بهاران رنجبر امیدی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد تطابق لبه‌ای در حفره‌های کلاس V و شناخت بهترین ماده ترمیمی برای کاهش میزان ریزنشت، یکی از چالش‌های مهم در دندانپزشکی ترمیمی است. هدف این مطالعه بررسی اثر زمان پرداخت بر ریزنشت سه نوع ماده ترمیمی همرنگ دندان درحفرات کلاس V و ارزیابی تطابق لبه‌ای آنها توسط SEM بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی از ۳۰ دندان سانترال گاو با ایجاد حفره‌های C‏l V در ناحیه باکال و لینگوال استفاده شد (۶۰ حفره). دندان‌ها به ۳ گروه ۱۰ تایی (۲۰حفره) تقسیم شدند: گروه یک: کامپوزیت Z۳۵۰، گروه دو: Fuji IX/G Coat Plus (CGIC) و گروه سه: (RMGI)Fuji II LC. نیمی از ترمیم‌های هر گروه (۲۰n=) فوراً و نیمی دیگر بعد از ۲۴ ساعت پرداخت شدند. همه دندان‌ها تحت ۲۰۰۰ سیکل حرارتی قرار گرفتند. رپلیکای اپوکسی رزین ۱۲نمونه (۲ ترمیم از هر زیرگروه) تحت SEM بررسی و درصد درزهای بینابینی محاسبه شد. در نهایت دندان‌ها در فوشین بازی ۵/۰% به مدت ۲۴ ساعت ودر دمای اتاق قرار گرفتند و سپس دندان‌ها و برش داده شده وتحت استریو میکروسکوپ مشاهده شدند. آنالیز آماری با استفاده از تست های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام شد و ریزنشت انسیزال و سرویکال با تست Wilcoxon مقایسه شد.
یافته‌ها: میزان ریزنشت سرویکال و انسیزال در هیچ کدام از ۳ ماده ترمیمی تحت تأثیر زمان پرداخت قرار نگرفت (۰۵/۰P>). ریزنشت سرویکال، به طور معنی‌داری فقط در Fuji IX با پرداخت فوری، بیشتر از ریزنشت انسیزال محاسبه شد (۰۵/۰>P). تفاوت ریزنشت انسیزال و همچنین تفاوت ریزنشت سرویکال بین مواد ترمیمی مختلف چه با پرداخت فوری چه تأخیری، معنی‌دار نبود (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: پرداخت فوری در ترمیم‌های کلاسV همرنگ دندان توصیه می‌شود.


معصومه حسنی طباطبایی، ایوب پهلوان، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، سیدحسین بصیر، طاهر اکبری سعید، حامد حسنی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: اخیراً نگرانی‌هایی درمورد اثر ذرات آزاد شونده از کامپوزیت‌ها بر روی سیستم تولید مثل مطرح شده است. هدف این مطالعه تعیین اثر توکسیک یک کامپوزیت دندانی هیبرید بر سیستم تولید مثل موش‌های نر بود.
روش بررسی: در این مطالعه حیوانی، ۲۰ موش نر سوری در ۲ گروه تقسیم شدند. در گروه تست، ذرات آزاد شده از نمونه‌های ساخته شده از کامپوزیت Filtek Z۲۵۰ به درون محلول اتانول ۷۵% به صورت روزانه به مدت ۲۸ روز به موش‌های نر تجویز شدند. در گروه کنترل، از اتانول ۷۵% بدون قرار دادن نمونه‌های کامپوزیتی استفاده شد. سپس شاخص‌های تغییرات وزن بدن، وزن بیضه‌ها، تغییرات وزن بیضه‌ها به وزن بدن، حجم بیضه، میزان اسپرم‌های متحرک، میزان اسپرم‌های زنده، میزان ذخیره اپیدیدیمی اسپرم و تولید روزانه اسپرم در موش‌ها بررسی شدند. ۴ موش نر در هر گروه در تست آمیزش با موش‌های ماده شرکت کردند. سپس تعداد موش‌های حامله، تعداد کل بچه‌ها، تعداد بچه‌های زنده و مرده ثبت شدند. داده‌ها توسط تست‌های آماری Repeated Measure ANOVA، آزمون T و  Chi-square Tests آنالیز شدند.
یافته‌ها: میزان اسپرم‌های متحرک و میزان اسپرم‌های زنده در گروه تست به طرز معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کردند (۰۰۱/۰P=). اختلاف معنی‌داری در سایر شاخص‌ها در بین دو گروه مشاهده نشد (۰۵/۰
نتیجه‌گیری: ذرات آزاد شده از کامپوزیت مورد استفاده در این مطالعه نمی‌توانند سبب ناباروری موش نر شوند ولی این ذرات به صورت بالقوه می‌توانند سبب ایجاد اختلالاتی در سیستم تولید مثل شوند.


معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، ایوب پهلوان، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، فرناز فراهت،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پرداخت بر خشونت سطحی کامپوزیت با بیس سایلوران و مقایسه آن با کامپوزیت با بیس متاکریلات و یک نوع گلاس‌آینومر به وسیله پروفایلومتری و مطالعه با میکروسکوپ الکترونی (SEM) بود.

روش بررسی: برای هرکدام از مواد مورد مطالعه (کامپوزیت Filltek P۹۰، کامپوزیت Filtek P۶۰ و گلاس‌آینومر Fuji IX) ۲۸ نمونه تهیه شد. آماده‌سازی نمونه‌ها در مولد پلی‌اتیلن با قطر ۴ میلی‌متر و ارتفاع ۱۰ میلی‌متر انجام شد. نیمی از نمونه‌های هر ماده توسط کاغذ سنباده ۱۸۰ grit از جنس سیلیکون کارباید و در حضور آب اتمام (finish) شد. سطح نیمی دیگر از نمونه‌ها ابتدا با کاغذ سنباده ۱۸۰ grit و سپس به ترتیب با کاغذ سنباده‌های ۲۵۰، ۴۰۰، ۸۰۰، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و ۲۵۰۰ grit و در حضور آب پرداخت گردید. خشونت سطحی نمونه‌ها توسط پروفایلومتر تماسی بررسی شد و مقادیر متوسط خشونت سطحی (Ra) و حداکثر خشونت سطحی (Rmax) توسط دستگاه مشخص گردید. سپس از هر ۶ گروه مورد مطالعه، ۴ نمونه به صورت تصادفی انتخاب گردید و تحت میکروسکوپ الکترونی FE-SEM سطح آنها بررسی شد. آنالیز آماری توسط آزمون t، آنالیز واریانس و آزمون Dunnett T۳ انجام شد.

یافته‌ها: در هر ۳ ماده، Ra بین ۱۸۰ و ۲۵۰۰grit  متفاوت بود. در ۱۸۰ grit، Ra تنها بین Filtek P۶۰ و Fuji IX اختلاف معنی‌داری داشت (۰۱/۰P=). Ra با استفاده از سمباده ۲۵۰۰grit  تنها بین Filtek P۹۰ و Filtek P۶۰ تفاوت معنی‌داری نشان نداد (۵۶/۰P=).

نتیجه‌گیری: در گلاس‌آینومر و ترمیم‌های کامپوزیتی خلفی مرحله پرداخت توصیه می‌شود.


حمید کرمانشاه، اسماعیل یاسینی، راضیه حسینی‌فر،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد تطابق لبه‌ای در حفره‌های کلاس V و انتخاب بهترین ماده ترمیمی برای کاهش میزان ریزنشت، یکی از چالش‌های مهم در دندانپزشکی ترمیمی است. هدف این مطالعه بررسی اثر سیکل مکانیکی بر ریزنشت کامپوزیت‌های با انقباض کم در مقایسه با کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات با درصد انقباض پایین در حفرات کلاس V و ارزیابی تطابق لبه‌ای آنها توسط میکروسکوپ الکترونی (SEM) بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی حفره‌های Cl V در سطح باکال و لینگوال ۴۸ دندان پرمولر و مولر انسانی تراشیده شد (۹۶ حفره). دندان‌ها به ۴ گروه ۱۲ تایی (۲۴حفره) تقسیم شدند: گروه یک: کامپوزیت Kalore-GC+G-Bond، گروه دو: کامپوزیت Grandio+Futurabond NR، گروه سه: کامپوزیت Aelite LS Posterior+All Bond SE و گروه چهار: کامپوزیت LS System Adhesive Primer&Bond +Filtek P۹۰. همه دندان‌ها تحت ۲۰۰۰ سیکل حرارتی قرار گرفتند. نیمی از ترمیم‌های هر گروه (۱۲n=) تحت ۲۰۰۰۰۰ سیکل مکانیکی با نیروی ۸۰ نیوتن قرار گرفتند. رپلیکای اپوکسی رزین ۳۲  نمونه (۴ ترمیم از هر زیرگروه) تحت SEM بررسی و درصد درزهای بینابینی محاسبه شد. درنهایت دندان‌ها در فوشین بازی ۵/۰% به مدت ۲۴ ساعت و در دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند و سپس دندان‌ها، برش داده شده و تحت استریومیکروسکوپ مشاهده شدند. آنالیز آماری با استفاده از تست‌های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام شد و ریزنشت اکلوزال و جینجیوال با تست Wilcoxon مقایسه شد.

یافته‌ها: میزان ریزنشت اکلوزالی بین ۴ گروه (در حالت با و بدون سیکل مکانیکی) معنی‌دار نبود (۰۵/۰

P). در هیچیک از گروه‌ها اعمال سیکل مکانیکی منجر به افزایش میزان ریزنشت در اکلوزال یا جینجیوال نشده بود (۰۵/۰

نتیجه‌گیری: سیلوران عملکرد بهتری نسبت به کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات با انقباض کم در مطالعه حاضر نداشته است (به جز Aelite) و همچنین اعمال سیکل مکانیکی موجب افزایش ریزنشت نشد.


حمید کرمانشاه، نرگس عامری الحسینی، شعله غبرائی، محمد جواد خرازی فرد،
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

  زمینه و هدف: سرامیک‌های دندانی ممکن است در طول مراحل تنظیمات کلینیکی با فرز تراشیده شوند و این مسأله ضمن از بین بردن لایه گلیز باعث ایجاد ترک‌های ریزی بر سطح آن‌ها شده که می‌توانند در محیط مرطوب رشد کرده و استحکام سرامیک و طول عمر رستوریشن را کاهش دهند. هدف از این مطالعه معرفی روش‌های کنترل ترک‌های سطح خارجی ترمیم‌های سرامیکی و بررسی تأثیر آن‌ها بر استحکام سرامیک بود.

  روش بررسی: ۴۰ نمونه سرامیک فلدسپاتیک به صورت دیسک تهیه شده و به چهار گروه ۱۰ تایی تقسیم شدند. گروه ۱ به عنوان گروه کنترل بدون هیچ تغییری درنظر گرفته شد. نمونه‌های سه گروه آزمایشی دیگر توسط دستگاه Vickers با نیروی ۴/۲۹ نیوتن دندانه‌گذاری شدند و تحت درمان‌های متفاوت قرار گرفتند: گروه ۲ بدون درمان، گروه ۳ پرداخت و گروه ۴ پرداخت- سایلن- رزین. نمونه‌ها به مدت ۴۸ ساعت در آب با دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد نگهداری شده و سپس استحکام خمشی دو محوری آن‌ها اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آنالیز آماری One-way ANOVA آنالیز شدند.

  یافته‌ها: میانگین استحکام خمشی در گروه ۱ (۶۰/۱۲ ± ۴۹/۱۳۴)، گروه ۲ (۴۱/۱۵ ± ۸۱/۹۴)، گروه ۳ (۲۲/۱۶ ± ۲۰/۸۹) و گروه ۴ (۰۱/۱۲ ± ۶۷/۸۰) اندازه‌گیری شد. استحکام نمونه‌های بدون ترک (گروه ۱) به طور معنی‌داری از استحکام سرامیک‌های حاوی ترک (۴، ۳، ۲) بیشتر بوده است (۰۰۱/۰ P< ). بین استحکام خمشی نمونه‌های درمان شده (۴، ۳) و نشده (۲) و همچنین بین درمان‌های متفاوت، تفاوت آماری معنی‌داری دیده نشد (۱۳۶/۰ = P ).

  نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد ترک حاصل از دندانه‌گذاری با نیروی ۴/۲۹ نیوتن بر استحکام خمشی سرامیک فلدسپاتیک مؤثر می‌باشد. هیچ یک از روش‌های بررسی شده در مطالعه قادر به افزایش استحکام سرامیک نبودند.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb