جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای کوتی

طاهره حسین‌زاده نیک، اعظم ملکوتی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

بیان مسأله: موقعیت (Posture) سر و ستون گردنی(Craniocervical Posture)  به عنوان عاملی مؤثر در رشد و نمو و عملکرد ساختارهای دندانی صورتی مطرح شده است. توجه به ارتباط بین Posture کرانیوسرویکال و انواع مال‌اکلوژن‌ها و فرم سر و صورت (‌مورفولوژی کرانیوفاسیال) می‌تواند در تصمیم‌گیری بهتر جهت درمان مال‌اکلوژن‌های مختلف مفید باشد.

هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی وجود یا عدم وجود ارتباط بین Posture کرانیوسرویکال و مال‌اکلوژن‌های کلاسII و کلاس III اسکلتال انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه‌ توصیفی- تحلیلی و مقطعی، 76 بیمار مبتلا به مال اکلوژن اسکلتال کلاس II و کلاس III در دو محدوده سنی 11-9 سال و بالای 18 سال انتخاب شدند؛ از بیماران در موقعیت طبیعی سر (Natural Head Position: NHP) رادیوگرافی لترال سفالومتری تهیه شد. بعد از Tracing علاوه بر آنالیزهای رایج سفالومتری، زوایای کرانیوسرویکال(NSL/CVT,NSL/OPT) و زوایای سرویکوهوریزونتال (,OPT/HOR (CVT/HOR نیز جهت تعیین Posture کرانیوسرویکال اندازه گیری شد.

یافته‌ها: با توجه به Posture کرانیوسرویکال، بیماران کلاس II اسکلتال بیشتر سرشان را به سمت جلو و پایین متمایل کردند (Flexion) و بیماران کلاس III اسکلتال بیشتر سرشان را به سمت عقب و بالا متمایل کردند (Extension)؛ در نتیجه مال‌اکلوژن این بیماران شدیدتر به نظر رسید. با افزایش سن، بیماران کلاس II اسکلتال سرشان را به سمت جلو و پایین بیشتر متمایل کردند و مال‌اکلوژن بیماران شدیدتر به نظر رسید؛ در صورتی که بیماران کلاس III اسکلتال با افزایش سن، سرشان را به سمت عقب و بالا متمایل کردند و باز هم موجب شدیدتر به نظر رسیدن مال اکلوژن شد. در بیماران کلاس II اسکلتال،  Postureکرانیوسرویکال همبستگی معنی‌داری با رشد عمودی داشت، ولی با رشد افقی همبستگی کمی نشان داد. در بیماران کلاس III اسکلتال Postureکرانیوسرویکال با هیچ‌کدام از ابعاد رشدی عمودی و افقی همبستگی نشان نداد. در بیماران کلاس II و III اسکلتال، مقادیر
Na.prep-point A  وpog-Na.prep  با Posture کرانیوسرویکال همبستگی معنی‌داری نشان داد.

نتیجه‌گیری: از آنجا که اساس طرح درمان در دیدگاههای جدید ارتودنسی از نمای صورت آغاز می‌گردد و با استفاده از نتایج حاصل از آنالیزهای سفالومتری تعدیل می‌گردد، توجه به Posture کرانیوسرویکال علاوه بر زوایای سفالومتری این مزیت را دارد که تشدید یا اصلاح روابط فکی با تغییر در موقعیت سر در طرح درمان در نظر گرفته می‌شود.


سارا مقربی، صفورا قدسی، ماجد کوتی، اسد الله احمدزاده، نشاط آفرین منوچهری،
دوره 33، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتز پارسیل متحرکRemovable Partial Denture (RPD)  همچنان روش درمانی متداولی برای بازسازی نواحی بی‌دندانی است. با این حال، مطالعات محدودی در مورد عادات بهداشت دهانی در میان افراد دارای RPD صورت گرفته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان آگاهی بیماران دارای پروتز پارسیل متحرک از روش‌های مختلف تمیز کردن پروتز با هدف ارتقاء آگاهانه عادات بهداشتی بیماران بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه اپیدمیولوژیک مقطعی روی ۹۶ بیمار دارای پروتز پارسیل متحرک که به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه جندی شاپور از سال 95 تا 96 مراجعه کرده اند، بوده است. اطلاعات دموگرافیک بیماران از قبیل سن، جنس، سطح تحصیلات و اطلاعاتی نظیر وضعیت سلامت عمومی، طول مدت استفاده از دنچر و فرکانس تمیز کردن دنچر از طریق پرسشنامه دریافت شد و توسط آمار توصیفی و آزمون آماری Chi-squared و test T مورد تحلیل آماری قرار گرفت (05/0>P).
یافته‌ها: به طور کلی نحوه مراقبت پروتز با سن، جنسیت و استعمال سیگار ارتباط معنی‌دار داشت (05/0>P). افراد بالای 50 سال، زنان و افراد غیر سیگاری به میزان قابل توجه روش غوطه‌ور سازی را به سایر روشهای نگهداری پروتز ترجیح می‌دادند (05/0>P). همچنین تعداد دفعات تمیز کردن پروتز در مردان به طور معنی‌دار بیشتر از زنان بود (3/53% در مقابل 9/23%) (05/0>P).
نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر، اکثر بیماران دارای RPD، پروتزهای خود را به شیوه مناسب تمیز نمی‌کنند و آگاهی کمی از نحوه و روش‌های نگهداری و پاکسازی پروتز خود دارند. جلسات فراخوان منظم و دوره‌ای و راهنمای کتبی می‌توانند جهت افزایش آگاهی بیماران از روش نگهداری پروتزهای پارسیل مفید باشد.

زهره دلیرثانی، مریم امیرچقماقی، مهشید ملکوتی سمنانی، مهدی طالبی، سید اسحاق‌ هاشمی، محمد تقی شاکری،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: درد آتیپیک صورت (atypical facial pain) (AFP) بیماری مزمنی است که با درد موضعی در ناحیه جمجمه‌ای- صورتی همراه است. طیف گسترده‌ای از درمان ها شامل درمان دارویی، روش‌های روانشناختی و عمل جراحی باز برای درمان آن استفاده می‌شود. اپیورفین یک پنتا پپتید است که می‌تواند مانع از درد شود و همچنین اثرات ضد افسردگی ثابت شده دارد. این مطالعه با هدف بررسی غلظت اپیورفین در بیمارانAFP و مقایسه آن با افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بر روی 30 بیمار AFP و 40 نفر فرد سالم انجام شد. از هر دو گروه بزاق غیر تحریکی به روش spitting (تف کردن) تهیه شد. برای کلیه بیماران و افراد گروه شاهد پرسشنامه HAD-A (Hamilton Anxiety Test) و(Hamilton Depression Test) HAD-D  تکمیل شده و مصاحبه و آنالیز روانشناختی بیماران جهت تعیین درجه اضطراب و افسردگی آنان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS  (نسخه 24) انجام شد.
یافته‌ها: بیماران دو گروه از نظر متغیر سن و جنس همگن بودند. میانگین غلظت اپیورفین بزاق در کل بیماران گروه مورد و گروه شاهد،  به ترتیب 2923/0±8050/1 و 3682/0±8032/1 نانو گرم در میلی لیتر بود. با توجه به نتیجه T-test در میانگین غلظت اپیورفین بین گروه AFP و شاهد اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد (000/1P=). آزمون پیرسون نشان داد که ارتباط معنی‌داری بین سن، جنس، نمره اضطراب و افسردگی در گروه بیماران و افراد شاهد وجود ندارد (05/0P>). همچنین ارتباط معنی‌داری بین VAS اولیه، مدت ابتلا به بیماری و انجام درمان قبلی در گروه بیماران با غلظت اپیورفین وجود ندارد (05/0P>). ارتباط معنی‌داری بین شروع دوره یائسگی زنان در گروه بیماران و افراد شاهد با غلظت اپیورفین اولیه نیز یافت نشد (05/0P>).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد اکثر بیماران AFP درجاتی از اضطراب و افسردگی داشتند، هر چند غلظت اپیورفین بزاقی در مبتلایان به AFP افزایش معنی‌داری نداشت.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb